جواد رهبر
يکشنبه 13 ارديبهشت 1388 - 15:19
5 |
|
|
|
نامه اول: ای دردهای عشق!*
سلام و تبریک!
|
سیاوش پاکدامن
يکشنبه 13 ارديبهشت 1388 - 19:8
0 |
|
|
|
نامه اول: ای دردهای عشق!*
این که بکی از بچه های اونجا حالا برای خودش کافه ای راه بندازه برای یکی دیگه از بچه های همونجا حس خوبی داره....امیدوارم که حالا که برای خودت مستقل شدی، اولا گاهی وقتها بیای اونور و همان قهوه همیشگی را بزنی و در ضمن ... منظم باش تو رو به جان....این را پیش پیش گفتم چون بعد که بدقولی کردی ،دیگه کردی و دست ما به جایی بند نیست
|
wall_e
يکشنبه 13 ارديبهشت 1388 - 23:15
1 |
|
|
|
نامه اول: ای دردهای عشق!*
salam sofia jaan.man az moshtari haye ghadimiye cafeye amiram.oonja ashna shodam ba neveshtehat o kam kam be shoma o chanta az bachcheha etemade filmi peyda kardam,yeki az rahaye fahmidane inke filmio dost dari ya na,etemad be doostaye gharib ama ashnayi mese shomast.be omide rastegari.dorod.
|
د.ن
دوشنبه 14 ارديبهشت 1388 - 12:0
1 |
|
|
|
نامه اول: ای دردهای عشق!*
تقسیم کردن لذتهای شخصی با آدمهای دیگر بزرگترین سخاوتی است که هرکس می تواند نسبت به بقیه داشته باشد امیدوارم همیشه همین قدر سخاوتمند باشی.
|
Armin Ebrahimi
سهشنبه 15 ارديبهشت 1388 - 5:27
-4 |
|
|
|
نامه اول: ای دردهای عشق!*
تبریک عرض می کنم. آرمین ابراهیمی
|
پیمان جوادی
سهشنبه 15 ارديبهشت 1388 - 15:41
2 |
|
|
|
نامه اول: ای دردهای عشق!*
سلام ، تبریک و خیر مقدم.
|
امیرحسین آذربخت
چهارشنبه 16 ارديبهشت 1388 - 3:0
-17 |
|
|
|
نامه اول: ای دردهای عشق!*
(:
|
احسان احمدی
پنجشنبه 17 ارديبهشت 1388 - 11:31
-3 |
|
|
|
نامه اول: ای دردهای عشق!*
شعر کوتاهی از گروس عبدالملکیان رو اینجا می ذارم تا لحظه ای زیبا رو با بچه های این روزنوشت نوپا قسمت کنم . پیراهنت در باد تکان می خورد این تنها پرچمی است که دوستش دارم
|
کاوه اسماعیلی
پنجشنبه 17 ارديبهشت 1388 - 20:30
3 |
|
|
|
نامه اول: ای دردهای عشق!*
صوفیا جان تبریک ...و اینکه روزنوشتت از همان فیلمهاییست که قبل دیدنش میدانم دوستش خواهم داشت.پیش همیم و خوش میگذرد
|
صوفیا نصرالهی
پنجشنبه 17 ارديبهشت 1388 - 23:40
-3 |
|
|
|
نامه اول: ای دردهای عشق!*
اول از همه ممنونم از تبریک همه دوستان خوب قدیمی و جدید. و بعد هم این که این کافه قراره با وجود شماها پا بگیره. پس باشید. من هم تمام سعی ام رو می کنم که لااقل هفته ای یک بار روزنوشت رو به روز کنم! حق با دوستمونه که گفته در شریک شدن لذت هامون با هم سخاوتمند باشبم.پس اومدم بگم که قبلا جایی این شعر عبدالملکیان رو خونده بودم و خیلی دوستش داشتم اما هر چی فکر می کنم اسم کتاب شعر عبدالملکیان یادم نمیاد!لطفا تا قبل از نمایشگاه کتاب کمک کنید اسمشو پیدا کنم!بالاخره یه کتاب شعر اگه یه شعر خوبم داشته باشه برای لذت بردن کافیه. و این که کاوه جان شک نکن که فیلمو دوست خواهی داشت... بعد از همه روزنوشت ها منتظرتون هستم.
|