پسر دایی ای دارم که الان 10 سالی می شود ندیده امش، برای ادامه تحصیل از ایران رفته و هنوز که نیامده. اولین بار نواختن با ساز را از او یاد گرفتم، همیشه می گفت بعدها یک آهنگ می سازم که با هم دوئت ( اجرای 2 نفره ) بزنیم، خلاصه یک گوش موسیقی خوب به ام هدیه داد و خودش رفت. این پسر دایی ما همان موقع ها یک چیزی می گفت که هنوز توی سرم وول می خورد، او می گفت؛ تقدیر ها و سرنوشت های متفاوت و جور وا جورِ آدم ها، هر کدام برای خودش یک پرونده و فایل جداگانه است و هر کدام شبیه یک « بسته پیشنهادی » عمل می کند. الان بیش تر توضیح می دهم؛ تقدیر و سرنوشت ما که دارد راه خودش را می رود، اما اگر اتفاق هایی افتاد یا نیفتاد و خلاصه ماجراها آن طوری که ما می خواستیم ( یا نمی خواستیم؟!) به پیش نرفت، معنی اش آن نیست که آن رویدادها در زمان مرده و از میان رفته اند، آن ها چیزی در مایه های بسته های انرژی در علم کوانتوم فیزیک در لایه های پنهان فضا و زمان جاری اند و دارند راهشان را جارو می کنند.
حالا همه این ها را گفتم تا به جمله تبلیغاتی فیلم مهم این روزهای دیوید فینچر بزرگ، یعنی « مورد عجیب بنجامین باتن » برسم؛ « زندگی نه با دقایق اش که با لحظه هایش سنجیده می شود ». لابد همه قصه ساده ( و در عین حال پیچیده ) داستان کوتاه اسکات فیتزجرالد ( که در مجموعه ای با عنوان « قصه های عصر جَز » در 1921 چاپ شد ) را که اریک راث فیلم نامه نویس به آن کلی پر و بال داده می دانید؛ این که کودکی در سال 1918 و درست هم زمان با روز استقلال آمریکا، به صورتی عجیب 86 ساله بدنیا می آید، طوری که حتی توی بچگی ورم مفاصل دارد و چشم هایش آب مروارید، همچنان که باقی مخلوق های هم دوره او رفته رفته پیر می شوند، بنجامین هر روز خون تازه ای در رگ هایش جاری می شود. حالا فکرش را بکنید در این گیر و دار، بنجامین عاشق هم می شود. در اولین مواجهه البته معشوق 13- 12 ساله است و در حال بازی، بنجامین اما حدود شصت را دارد، عمری ازش گذشته. دیزی ( کیت بلانشت ) برای بنجامین ( برد پیت ) به مانند یک فلاش بکی است در دل یک فلاش فور وارد! البته که نرسیدنی است. اما درست که نگاه کنیم می بینیم که فایل های این 2 موجود هم می توانند جایی، لحظه ای تلاقی کنند، درست مثل آن لحظه تعیین کننده تقدیر دیزی که یک ماشین به او می زند و خانه نشین اش می کند. بعدها هم که دیزی به لطف طبیعت پیر شده و واقعا خیال می کنید بنجامین باتن جوان شده است؟ بنجامین فقط شبیه به آن پرنده ای است که اگر تند و تند بال نزند و قلب اش نمی دانم چند هزار بار در ثانیه نتپد خواهد مرد.
بله، شدنی است که بنجامین از یک فلاش فوروارد و دیزی از یک فلاش بک دور باز هم به هم برسند و فقط نظاره گر یک غروب حسرت برانگیزانه باشند. فقط همان لحظه از زندگی هم هست که اهمیت دارد، باقی اش همه « دری وری » است.
...حالا که دقیق تر می شوم، آن دوئتی که قرار بود با پسر دایی اجرا کنیم را خوب و واضح می شنوم.
بازگشت به روز نوشتهاي نويد غضنفري
محمد طبرسا
سهشنبه 22 بهمن 1387 - 19:51
14 |
|
|
|
جوانی بدون جوانی
ساز بزن چه تنهايي چه با شخص ديگري. ساز را دستت بگير و بنواز ، مطلبت زيبا و دلنشين بود خوشم آمد ولي عزيزم ساز بزن، سناريو بنويس فيلم بساز نميدانم كاري كن غير از نقد نوشتن چه براي اين سينما يا حتي بر اي يك فيلم خوب خارجي . يك داستان 70 كلمه اي بنويسي يك قدم برداري بهتر از نقد نوشتنه درس اصلي اينه ياد بگير،
|
سارا
دوشنبه 19 اسفند 1387 - 14:32
-1 |
|
|
|
جوانی بدون جوانی
سلام خیلی وقت است که ندیدیمتان، (شیراز) اما همیشه یادم می آید که با دوستانم خیلی وقت ها به شوق شنیدن (دیدن) تیزر جشنواره ی سینمای فرانسه با آهنگ Chi Mi موریکونه تا سالن می دویدم. و بعدش یک cd ازتان گرفتیم که هنوز هم بهترین selection ست که داشته ایم. آهنگ های یان تیرسن بود برای امیلی و کنسرت های آرنای موریکونه و ... از همان موقع به انتخاب موسیقی تان شک نمی کنم و حالا هم هر روز سایت musicema را باز می کنم و خسته نمی شوم که تمام روز کاری ام به همان چند آهنگی که در سایت گذاشته اید گوش دهم و این روزها از همه بیشتر hallelujah ، چیزی که درباره ی بنجامین باتن گفتید منو به یاد Stranger than fiction می اندازد! آنجا هم انگار داستان های نویسنده بالاخره یک جایی در دنیا قرار است اتفاق بیفتد و آدم گاهی هوس می کند که از همه ی نویسنده ها و فیلمسازها و ... بخواهد که تراژیک ننویسند و نسازند و نخوانند ولی خوب بعضی از تراژیک ها شاهکارند و نمی شود از فکرشان گذشت.
|
آرش
شنبه 26 ارديبهشت 1388 - 0:39
23 |
|
|
|
جوانی بدون جوانی
سلام به شما.من از سال 83 و شماره ی 1 مجله با شما بودم.همون جلدی که رادان داشت هندونه میخورد... متاسفانه سیروان خسروی در شماره ی اخیر مجله گنده تر از دهانش صحبت کرده و به شادمهر که اسطوره ی موسیقی پاپ ایران هست توهین کرده..آخه کسی نیست بهش بگه جوجه بذار آلبوم دومت کامل پخش بشه بعد بیا اظهار نظر کن و اصلا در حدی نیست که بخواد راجع به شادمهر حرف بزنه..متاسفانه چون شادمهر در ایران نیست هر کس و ناکسی جرات میکنه راجع بهش نظر بده تا بلکه معروف شه.چون شادمهر حتی اسمش هم بزرگه.کسانی که به شادمهر توهین میکنن فقط دنبال گرفتن مجوز آلبومهاشون هستند و نه چیز دیگری....10 ثانیه اول اهنگ سبب و تقدیر شادمهر میارزه به کل آلبوم اینجور خواننده ها که احترام گذاشتن به هنرمند قدیمی و محبوب کشور رو یاد نگرفته اند..زمانی که تقدیر پخش شد حتی شبکه 3 هم پخش کرد و آهنگ های البوم بیکلام بهار من هنوز که هنوزه داره از شبکه 5 و 6 پخش میشه..و من متاسفم که یه تازه کار جرات کرده به شادمهر که اسطوره ی موسیقی پاپ ایرانه توهین کنه..اگه شادمهر نبود الان این اقایون کجا بودن؟؟؟
|
آرش
شنبه 26 ارديبهشت 1388 - 0:40
11 |
|
|
|
جوانی بدون جوانی
شادمهر کسیه که 16 ساز میزنه و بیش از اینکه معروف باشه محبوبه و این آقایون تازه کار فقط از محبوبیت شادمهر میترسن.چرا؟؟؟چون آلبوم جدید شادمهر با اونی که 5 آهنگش قدیمی هستش هنوز نیومده کلی جنجال بپا کرده ولی کسی آلبوم این آقا پسر رو تحویل نگرفته..و این شادمهر بود که تونست با آهنگ تقدیر همه رو سر جاش بشونه....شادمهر اگه خواننده کوچکی بود مقلداش 2 رقمی نبودن... و من از این ناراحتم که مجله با اعتباری مثل شما میاد با این آقا و داداشش مصاحبه میکنه و این آدمای کوچیک رو الکی بزرگ میکنه که بعد بیان به شادمهر توهین کنه..امیدوارم شما این مطالب رو به گوش سیروان برسونید..چون اگه یه معذرت خواهی از شادمهر وطرفداراش در مجله شما نکنه باید مطمئن باشه ضرر بزرگی خواهد کرد و بد میبینه و باید انتظار چیزای بدی رو بکشه تا بدونه داره درباره ی محبوب ترین خواننده ی ایران صحبت میکنه.....اون وقت خود مجله همشهری مجبوره دوباره بیاد از اتفاقاتی که برای سیروان افتاده مطلب بنویسه....اگه شادمهر در ایران نیست طرفدارای با غیرتش هنوز در ایران هستن و قطعا اجازه نمیدن هر کس و ناکسی درباره شادمهر اظهر نظر کنه....
|
آرش
شنبه 26 ارديبهشت 1388 - 0:43
-11 |
|
|
|
جوانی بدون جوانی
مطمئنا در این هفته با اعتراض گسترده ی طرفدارای شادمهر مواجه خواهید شد...و امیدوایم ترتیب اثر بدهید چون مجله ی همشهری تا اینجا زرد نبوده و نگذارید با حرف امثال این خواننده ها زرد بشه و بره تو لیست سیاه... ........... ممنون از شما... لطفا پیگیری کنید و در مجله منعکس کنید که هیچکس حق توهین به دیگران رو نداره..توهین به یک هنرمند محبوب توهین به هواداراشه ولی دود این صحبت ها فقط تو چشم گویندش خواهد رفت..سیروان مثل اینکه از سرنوشت حمید عسکری درس نگرفته!!!!
|