دوشنبه 1 آذر 1389 - 7:2



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 



شنبه 17 آذر 1386 - 11:19

زوج ناجور


اين يادداشت را به سفارش مجيد رئوفي، به مناسبت انتشار آلبوم تازه پل مك كارتني و براي صفحه فرهنگ هم ميهن (در روزهاي آخرش) نوشتم كه هيچ شد. حالا هم كه مدت هاست گذشته و راست اش ديگر فكر نمي كنم به درد مجيد بخورد؛ دنيا هم كه اگر بار ديگر بخواهم راجع به بيتلز بنويسم لابد هزار جور گشته و مطلب بعدي مطمئنا اين يكي نمي شود. از آن جا كه هميشه شيفته اين ايده (همين كه در اين مطلب به اش اشاره كرده ام) در اين گروه انگليسي بوده و هستم؛ حالا بهانه اي (8 دسامير، سالروز شليك به جان) دستم آمده و چه جايي براي ارائه اش بهتر از اين جا؟ شما هم بنويسيد...

...
نگاهي ديگر به زوج انون/ مك كارتني در بيتلز
اگر پل چپ دست نبود؟!
آن موقع كه هنوز بيتلز شكل نگرفته بود، گيتار الكتريك بين گروه هاي راك اند رول جايگاه خاصي داشت. تا جايي كه قطعه هايي طولاني و خسته كننده، فقط براي بداهه هاي گيتار الكتريك مي ساختند و بين اين گروه هاي معمولا چهار نفره مد بود، آن سه نفري كه گيتار (دو الكتريك و يك بيس) دست شان بود، موقع نواختن با تغيير ريتم آهنگ، دسته هاي گيتار را هم زمان به چپ و راست شان حركت مي دادند، فقط براي تنوع در كارشان. اما بيتلز و زوج آهنگسازش، لنون/ مك كارتني، به قطعه هاي ملوديك طولاني گيتار اعتقادي نداشتند. براي شعرهايي كه سطر سطر به ذهن شان مي رسيد، در ميزان هاي كوتاه، موسيقي مي نوشتند و دست آخر همه را سرهم مي كردند. به شهادت تمام مصاحبه هايي كه با تك تك بيتلزي ها شده، دقيقا مشخص نيست كدام بخش از ترانه هايي كه امضاي لنون/ مك كارتني دارد را كدام شان ساخته. آن ها توافق كرده بودند، اسم هايشان روي همه ترانه ها شريكي باشد. حتي ترانه Yesterday كه كاملا سروده و ساخته مك كارتني است، امضاي شريكي رويش خورده. اين طوري است كه يكي از موفق ترين هم كاري هاي تاريخ راك اند رول، به رغم تمام اختلاف نظرهاي اساسي و تفاوت علايق و سلايق جان لنون و پل مك كارتني شكل مي گيرد و حدود يك دهه (از 1959 تا 1969) به طول مي انجامد. مشهور است كه اگر لنون را روح بيتلز بدانيم، مك كارتني قلب گروه بود و نبض ماجرا را در دست داشت. جان شعرها را مي نوشت و پل روي آن ها ملودي مي گذاشت و آكوردهاي مناسب را تنظيم مي كرد. زوج نا هم گوني كه مشابه اش چند سال بعد در گروه راك انگليسي پينك فلويد (زوج واترز/ گيلمور) هم پيدا شد. كافي است به چند قطعه شعري كه پل مك كارتني به تنهايي سروده دقت كنيم: The Fool on the hill يا مثلا Michelle_ كه معمولا خودش مي خواندشان_ تا به تفاوت نوع نگاه آن ها نسبت به محيط اطرافشان پي ببريم. وقتي لنون دغدغه اش «قهرمان طبقه كارگر» بود، مك كارتني با پوزخندي ابلهانه روي تپه تنهايي اش مي نشست و در حسرت «گذشته» مي خواند! لنون دائم از انگاره هايش مي گفت:«تصور كن هيچ مرزي نباشد...». او خيال مي كرد كنار همسرش، يوكو، مي تواند دنيا را تغيير دهد اما مك كارتني مثل ديويد گيلمور با صداي تشويق طرفدارانش زنده بود، براي همين مدام ترانه «Let it be» سرمي داد. آخر مي خواست طوري با شرايط اطرافش كنار بيايد و همچنان روي صحنه بماند. و دقيقا به خاطر همين تفاوت نگاه ها است كه آن دو مثل هر زوج ناهم گون ديگري موفق از آب در آمدند. اگر سينمايي و كمدي رمانتيك باز حرفه اي باشيد، متوجه هستيد چه مي گويم!
آن موقع كه هنوز بيتلز، درست و حسابي شكل نگرفته بود، بين گروه هاي راك اند رول مد بود، گيتاريست ها با تغيير ريتم آهنگ، هم زمان دسته هاي گيتار را به چپ و راست شان تكان مي دادند اما بيتلز اين گونه نشد يا شايد به خاطر چپ دست بودن مك كارتني نمي توانست باشد! به هر حال اين خصيصه باعث مي شد، لنون و مك كارتني بتوانند به راحتي (چون دسته هاي گيتارشان در دوجهت مختلف بود!) در اجراهايشان ساعت ها كنار يكديگر بايستند و هم خواني كنند!


بازگشت به روز نوشت‌هاي نويد غضنفري

نظرات

جواد رهبر
شنبه 17 آذر 1386 - 15:35
-4
موافقم مخالفم
 

سلام.

ایول خیلی ایده باحالی داشت. بحث خیلی در این باره مفصله. حالا اومدم خوندم و هم اینکه بگم که حتما زودی می آم و مفصل در مورد یکی از تاثیرگذارین گروههای عمرم برات می نویسم...

کاوه اسماعیلی
يکشنبه 18 آذر 1386 - 0:22
-24
موافقم مخالفم
 

خوب باید اعتراف کنم که برخلاف جواد بیتلز گروه تاثیرگذاری برای من نبوده.یعنی در واقع آن موقعی که باید تاثیر میگذاشت نگذاشت.آن هم فقط به خاطر حماقت من...در سنی که عاشق پیچیدگی بودم و بیتلز مرا ارضا نمیکرد و سادگی ترانه هایان بیش از حد برایم کودکانه می زد.از هر اثر هنری انتظار پاسخ به عمیق ترین دغدغه های بشری را داشتم (یکبار به امیر قادری هم گفتم که در آن زمانی که باید "دره من چه سرسبز بود"به همین دلیل رویم تاثیر نگذاشت)به همین دلیل هم بود که ترجیحا از بیتلز لنون را به همان دلیلی که گفتی ترجیح میدادم و البته واترز را در پینک فلوید...حالا اما پشیمانم از اینکه این همه سال خودم را از لذت بردن از بیتلز محروم کردم.نمونه اش البته همین کلیپ ما قبل آخر مک کارتنی "every bodu dance tonight"......

همین چند وقت پیش بودکه در آرشیوم دنبال موزیکی بودم که حالم را خوب کند.از قضا کنار آلبوم flowers in dirt مککارتنی یک cd از آثار tool را پیدا کردم .مال زمانی بود که دربه در و به هزار زحمت گیرش آوردم و مجذوب پیچیدگی موسیقیش شدم.اینکه کدام یکی را برداشتم فکر نکنم حدسش چندان سخت یاشد.

ضمنا ..آقا این ایده عکسهای این زوج ناجور فوق العاده بود.همین کارها را میکنی که از این کافه خسته نمیشویم دیگر.آن 4 عکست و پاراگراف آخرت و البته تیترت.(اگر پل چپ دست نبود.)حواست هست که ما هم کماکان ناجوریم.

جواد رهبر
دوشنبه 19 آذر 1386 - 13:15
-5
موافقم مخالفم
 

سلام به نوید و کاوه!

آره کاوه جان خب یاید مفصل توضیح بدم چرا این گروه خیلی برام عزیزه! راستی این عکس ها را که لینک ونیتی فیر اش را گذاشته ام اولین بار در همان کتاب جادویی آلن تاننبام با خشایار دیدیم و حسابی کفمان برید...

این عکس ها را اگر ندیده اید ببینید. از من گفتن بود:

http://www.vanityfair.com/culture/features/2007/12/johnandyoko_slideshow200712

از کاره چیزی نمونده تمام شد میام مفصل توضیح می دم!‌

رضا
دوشنبه 19 آذر 1386 - 22:19
-4
موافقم مخالفم
 

نظر سنجی .......... ن ظ ر س ن ج ی .......... سنجش نظر ......... نظر بی نظر

می خواستم بیایم و ساعت ها در وصف رومن پولانسکی عزیزم مدیحه سرایی کنم . می خواستم بگویم او برایم به اندازه ی خیلی از استادان سینما ( و کمی پایین تر از لینچ و ایناریتو ) عزیز است و حتی شاید بتوان با احتیاط او را هیچکاک این دوران نامید ! بعد به ذهنم رسید به جای این حرف ها یک نظر سنجی بگذارم . ها ؟ این بهتر نیست ؟

نظر سنجی از این قرار است : شما از بین فیلم های رومن پولانسکی ( استادش را خودتان بگویید ) کدام ها را ( حد اقل سه تا ) شاهکار می دانید ؟ لطفا توضیح و دلیل هم فراموش نشود . در ضمن لطفا همه شرکت کنید تا عیشمان کامل شود ( با صاحب این کافه و دیگر کافه ها هم هستم ها ! )

خودم هم نظرم را جمعه می گویم !

یا حق

سوفیا
سه‌شنبه 20 آذر 1386 - 9:13
6
موافقم مخالفم
 

از بین آنهایی که دیده ام: انزجار , بچه رزمری , مستاجر

جواد رهبر
سه‌شنبه 20 آذر 1386 - 21:25
51
موافقم مخالفم
 

“You’ve Got to Hide Your Love Away”

خب ماجرای بیتلز خیلی مفصل تر از این است که بتونم حتی یه قطره اش را در کامنتی طولانی بگویم اما سعی ام را می کنم.

راستش من و یکی از رفقا (همان هم کلاسی ام خشایار که نذارید بگم تزش در مورد تاثیر شاعران نسل بیت بر اشعار لنون و مک کارتنی بود!) خیلی با این گروه و اعضاش زندگی و حال کردیم. اما وسط این ها جرج هریسون بدجوری می نشست توی ذهنمان و یک بار سر مبحث فروید من به یکی از دوستان گفتم ببین مفز متفکر گروه لنون و مک کارتنی اند این دو تا Id (لنون) و Super-ego (مک کارتنی) هستند و جرج هم شده Ego این وسط! حسابی هم خندیدم راستش! اما وقتی داشتیم این فیلم دوست داشتنی I Am Sam را می دیدیم رسید به آنجایی که در دادگاه شان پن در دفاع از لیاقتش برای حضانت داکوتا (که اسم واقعی بازیگر دختر فیلم است!‌ تصادف را می بینی!) در می آید و می گوید که (نقل به مضمون) خب در بیتلز هم همه کاره جان و پل بودند و نقل هر محفل و مکانی بود که جرج نمی تونه ترانه بسازه اما اصلا این طور نبود چون جرج درآمد و ترانه Here Comes The Sun را نوشت...! فکرش را بکنید. یک دفعه جیغ می زنی! واییییی! عجب دیالوگ به جایی! یا آن جا که من خیلی دوست دارم (جلسه فیلم دیدنشان که باید بدون کریمر علیه کریمر برگزار شود)! تازه یک بار هم آن زمان ها که سی دی Audio تمام زندگی امان بود دوستی می دانید چه آلبومی آورد: HELP! بعد وسط تماشای همین "من سام هستم" بود که برای جشن تولد لوسی دایموند (البته این یکی زیاد در آسمان نبود!) چی خرید بابایی براش؟ هدیه دقیقا یک سی دی Help! بود. این جور مواقع دل آدم می خواد توی کوه باشه تا با تمام وجود شادی بی حدش را فریاد کند. مگر در همان فیلم نیک کیو هم Let it be را نخواند برایمان! راستی اینکه کاوه گفته ترانه هایشان کودکانه بود (یا شاید هم به نظر آدم می آید) باید اعتراف کنم درسته اما به مفهوم واقعی کلام لامصب! یعنی شور شادی و زندگی و در عاشقانه هایشان شور عشق از لحظه به لحظه ترانه ها می زند بیرون. من اولین باری که شنیدمشون داشتم رادیو امریکا گوش می دادم و هنوز هم نوارش را دارم: Baby You Can Drive My Car! آره همین خودش بود. هنوز هم شور جاویدانش را دارد. زنده است. یادمه مجری همان برنامه (بابا اسمش که دیگه یادم نمی آد خب!) برگشت گفت این گروهی است که نسل های بعد به یک اندازه با هم عصران آنها دوستش خواهند داشت! Twist & Shout را گوش کن یا عاشقانه ای چون Michelle که خب نوید جان می دانی که آن ترجیع بند وار I Love You, I Love You, I Love You را جان اضافه کرده و لامصب جاودانه است! یا... وای چقدر زیاده حرف هایم درباره این گروه... حالا Eleanor Rigby رو که نگو و نپرس! یا سولوهایشان! آقا نمی شه اگه قرار باشه بگم تا صبح باید بگم! یک کلام: این بیتلز زندگی ام رو ساخت! حیف که به حرف لنون عمل نکردم که می گفت: Hey, You've got to hide your love away! می بینی عشقم رو فریاد زدم!

نوید و کاوه مخلصیم!

قربان همگی!

خاطره آقائیان
چهارشنبه 21 آذر 1386 - 1:0
-5
موافقم مخالفم
 

"All You Need Is Love"

از بیتلز هر آنچه باید گفته می شد رو نوید خان و جواد خان رهبر گفتن.فقط می مونه اون آهنگ هاشون که برای من زندگی هست.از آلبوم Yellow Submarine آهنگ All You Need Is Love برام مثل زنگی می مونه که خیلی از چیزها رو بهم یادآوری می کنه.همون وجه مهم از زندگی که گاهی واقعا هر کدوم از ما فراموشش می کنیم:All You Need Is Love.نکته ی مهمی که بیشتر اشعار بیتلز رو تشکیل می دن.همون نکته ای که آهنگ With A Little Help From My Friend داره تو گوشمون زمزمه می کنه.

و چه بی نظیره ویولونسل پس زمینه ی این دو آهنگ:All You Need Is Love و She's Leaving Home.

با دو تا آهنگ هم که تا ته حس نوستالژیک پیش می رم:Yesterdayو Imagin

Lovely Rita هم جزء اون آهنگ هایی هست برام که تا اوج حس سرخوشی باهاش پیش میرم.آهنگ Here Comes The Sun هم برام همینه...

راستی این آهنگ بیتلز که توسط اسمیتس هم اجرا شده که ختم کلامه:Baby Its You فکر کنین یکی از محبوب ترین آهنگ هاتو دوتا از محبوب ترین هات خونده باشن.صدای اسمیتس هم برای من اسطوره است.و جالبتر اینکه این آهنگ چقدر اجراهای متفاوتی داره توسط این دوتا...

و حالا می رسیم به نظرسنجی:من قبلا هم گفته بودم "دروازه ی نهم"برام بهترین بوده حتی از "مستاجر"هم خیلی بیشتر علتش شاید به خاطر دیالوگهای محشرش و شاید بازی توپ جانی دپ بوده...

و یک سوال خدمت جواد خان رهبر:مدتی ست که من اندر حکایت این punctuation گذاری شما موندم.این همه علامت تعجب واقعا نشانه ی تحیر شماست؟البته در اینکه توی این دنیا همه چیز جای تعجب داره شکی نیست ولی من تو این نکته موندم که اینها واقعا نشانه ی تعجبه؟ ببخشید ها اصلا قصد جسارت ندارم باور بفرمائید ولی واقعا جای سوال داشت برام...

جواد رهبر
چهارشنبه 21 آذر 1386 - 12:59
10
موافقم مخالفم
 

"Lucy in the Sky with Diamonds"

به خاطره خانم:

بله تمامی ترانه هایی که گفته اید عالی و بی نظیرند!!! به قول معروف من اما خراب ترانه هایی هستم که بعد از چندتا کتاب خوندن (به قول رفقا) ساختند: Eleanor Rigby یا ترانه ای که باهاش زندگی کردیم: Nowhere Man. البته گفتم که نمی شه علاقه بسیار به یک گروه را در یک یا چند کامنت خلاصه کرد...

اما در مورد !!!: راستش این دیگر برمی گرده به هیجان بیان این جملات که باید اعتراف کنم دارم پیش چند دوست نادیده عزیز بیان می کنم: یک چیزی در مایه های حرف زدن لیزا با مادرش است: "وای صبر کن هنوز بهترین نکته اش رو نگفتم!!! هیجانه! تازه بعدش هم مارج می گه: "خوب خیلی خوبه که صاحب کافه و اعضای باحالش حرفتو رو درک می کنن!"

راستش دست خودم هم نیست! در نوشتن عادی اما حواسم هست. این طوری نیستم!

وای دیر شد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

جواد رهبر
چهارشنبه 21 آذر 1386 - 13:2
-1
موافقم مخالفم
 

برای رضای عزیز:

(با ارزش فیلم های پولانسکی کاری ندارم. اینها صددرصد انتخاب های شخصی هستند)

دیوانه وار/ قاتلین بی باک خون آشام/ چاقو در آب

کاوه اسماعیلی
چهارشنبه 21 آذر 1386 - 17:45
-3
موافقم مخالفم
 

ممنون از جواد به خاطر کامنت نازنینش...گفتم که من خودم را از چنین شور و خاطراتی محروم کردم.

و البته رضا...محله چینیها....محکم تر از این فیلم در فیلمهای پولانسکی وجود ندارد.شاید به این دلیل که هنوز برایم یکی از بهترین کلاسهای یادگیری تمام فنون سینمایی باشد.فیلمنامه و کارگردانی بازی و البته جک نیکلسون.

جواد رهبر
چهارشنبه 21 آذر 1386 - 21:23
-5
موافقم مخالفم
 

این هم برای جان لنون بازها!

اجرای جون بائز (دلبندم!) از ترانه Imagine

راستی درباره بائز به گمانم باید بیشتر گپ بزنیم: از آلبوم

فوق العاده Come From The Shadows این را از من بپذیرید:

http://javaduploads.googlepages.com/12-Imagine.mp3

خاطره آقائیان
جمعه 23 آذر 1386 - 1:58
18
موافقم مخالفم
 

سلام علیک مجدد

اول اینکه آقا جواد ممنون از این آهنگ نازنینی که گذاشته بودی.پسر معرکه بود صدای این جون بائز.ولی حیف! از آهنگ سه دقیقه و خورده ای فقط یک دقیقه اش اجرا می شه!!!واقعا حیف!!!!

راستی این آهنگ Eleanor Rigby رو هستم اساسی.در ضمن کامنت من که رد کامنت شما نیست ابدا بلکه مکمل اون هست!

وای رضا جان می دونی چی شد!!!!؟محله ی چینی ها!یادم رفته بود پسر!یکی از محبوب ترین فیلم هامو یادم رفته بودم!نمی دونم شاید نشانه ی پیری زودرس باشه دیگه!مرسی از آقا کاوه که یادآوری کردن.

راستی نوید خان!کم کم باید اسم کافه ی شما رو بذاریم کافه ی نوید خان و آقا جواد با هم!!!نیروی کمکی و محرک این کافه شدن.حواستون هست که!!!؟این روزنوشت از 11 کامنت 6 تای اون مال جواد خان هست! =)))

وحید
جمعه 23 آذر 1386 - 13:42
3
موافقم مخالفم
 

برای رضا:دیوانه وار-محله چینی ها-ماه تلخ

نويد غضنفري
شنبه 24 آذر 1386 - 1:17
-9
موافقم مخالفم
 

سلام رفقا

براي خاطره: آرزوم هميشه اين بود كه تو اين كافه مشتري هاي خاصي بيان و برن و دوباره بيان...خب اين جاست كه ميگن همواره اتفاق هاي خوب به هم ميرسن...حكايت دوست و برادرم جواد هم همين طوريه. در تكميل حرفت هم بايد بگم كه الباقي كامنت ها مال كاوه است! خودت هم كه دو كامنت گذاشتي! گفتم كه اين جا مشتري هاي خاص خودش رو داره.

براي جواد عزيز: آقا عجب يادآوري خوبي بود اون ديالوگ «I am Sam» و عجب ايده اي بود اين تشبيه لنون و مك كارتني و هريسون به سرشت هاي رواني انسان...مخلصيم.

براي كاوه: استاد اگر زوج ناجور نبوديم كه تا اين جا انقدر با هم دوام نمي آورديم!!

راستي چرا اين جا كسي حرف از ترانه «Jealous Guy» جان لنون نزد؟! از بهترين سينگل هاي لنون در آلبوم «Imagine». در آرپيژهاي شيطنت آميز پيانو اش كلي حسادت كودكانه موج مي زند. سال ها بعد توسط گروه Collective Soul كاور شد و اتفاقا كاور خوبي هم شد، حيف است تا بازار بيتلز داغ است از اين قطعه غريب نگوييم.

جواد رهبر
شنبه 24 آذر 1386 - 10:9
10
موافقم مخالفم
 

“Watch Out, I’m a jealous guy!”

خب حکایت من و Jealous Guy با اجرای راکسی میوزیک و صدای برایان فری شروع شد. همانی که بعد از مرگ لنون و در گرامی داشت و یاد و خاطره اش اجرا کردند. اول آن را شنیدم در همان روزهای نوجوانی، خیلی قبل تر از آن که راه خودم را به دنیای ساده و پر رمز و راز سولوهای لنون بیابم. خیلی دلم برای این آهنگ رفت. از تو چه پنهون هنوز هم دارم نواری که این اجرا را روش ضبط کردم. هی جوانی کجایی که یادت بخیر! بعد ترانه لنون را که شنیدم تازه فهمیدم دنیا دست کیه. غیر از موسیقی اش، یک جور Confessional Poetry در قالب ترانه ای از لنون است با ساده ترین جملات. خیلی عالیه! درست و حسابی رابطه بین یوکو و جان را در یک مقطع زمانی (و شاید به طور کلی برای همیشه!) تشریح می کند. از همان اول اش که به گذشته ها فکر می کند و از تک تک جمله ها نوعی حسادت بیرون می زند. خود یوکو هم گفته بود که "در ترانه تمامی آنچه باید گفته می شد گفته شده است."

راستش اگر هم از این ترانه نشد قبلا بگم بابت همین زیاد بودن کارهای اشان است. گفتم که حالا حالا باید در موردشان حرف زد؛ مثلا مگر می شود از Mother لنون گذشت که آن هم بد جوری ساده و عمیق است یا ترانه ای که دیگه فصل اش است حالا: Happy Xmas

یا Woman یا کارهای شناخته تری چون Working Class Hero یا Give peace a Chance

حکایتی است دیگر قصه ما و The Beatles

پ.ن.: مخلص همگی به خصوص صاحب کافه!

رضا
شنبه 24 آذر 1386 - 12:5
-15
موافقم مخالفم
 

نوید خان منتظر رای شما هم در نظر سنجی هستم ها ! البته سیاوش هم هست . حرف هایتان را بزنید که می خواهم کلی حرف بزنم برایتان !

خاطره آقائیان
شنبه 24 آذر 1386 - 12:27
-2
موافقم مخالفم
 

خدمت نوید خان و بقیه ی بچه ها! سلام

آره نوید خان راست می گید شما و همین مشخصه ست که ما رو اساسی شیفته ی اینجا کرده.قبل از اینکه آسیاب بادی های ذهنت ای وجود داشته باشه قبل از اینکه روزنوشت های امیر قادری ای وجود داشته باشه قبل از اینکه من اصلا نوید خانی رو بشناسم یا جواد رو یا آقا کاوه رو خیلی از وقت ها بوده که سرخوش می شدم از شنیدن آهنگی یا دیدن فیلمی مخصوصا در عالم موسیقی ولی همیشه این حس در انزوای خودش خاموش می شده.اما اینجا حسی بهم داد که تونستم این سرخوشی رو حیات ببخشم.زنده اش کنم و زنده نگرش دارم.نمی دونم حرفم رو چقدر می گیرید ولی این حس برا خودم اینقدر ارزشمنده و اینقدر اهالی اینجا رو دوست دارم که الان که مجبورم دو هفته ای نباشم بیشتر از اینکه واسه رفتنم لحظه شماری کنم چشم انتظار لحظه ی برگشتنم هستم.امیدوارم که در نبود ما هم این کافه همچنان یکه تاز میدون باقی بمونه و لحظه های خیلی خیلی خوبی رو سپری کنه.

قربان همگی!

تا بعد!

خاطره آقائیان
شنبه 24 آذر 1386 - 13:43
17
موافقم مخالفم
 

خدمت نوید خان و بقیه ی بچه ها! سلام

آره نوید خان راست می گید شما و همین مشخصه ست که ما رو اساسی شیفته ی اینجا کرده.قبل از اینکه آسیاب بادی های ذهنت ای وجود داشته باشه قبل از اینکه روزنوشت های امیر قادری ای وجود داشته باشه قبل از اینکه من اصلا نوید خانی رو بشناسم یا جواد رو یا آقا کاوه رو خیلی از وقت ها بوده که سرخوش می شدم از شنیدن آهنگی یا دیدن فیلمی مخصوصا در عالم موسیقی ولی همیشه این حس در انزوای خودش خاموش می شده.اما اینجا حسی بهم داد که تونستم این سرخوشی رو حیات ببخشم.زنده اش کنم و زنده نگرش دارم.نمی دونم حرفم رو چقدر می گیرید ولی این حس برا خودم اینقدر ارزشمنده و اینقدر اهالی اینجا رو دوست دارم که الان که مجبورم دو هفته ای نباشم بیشتر از اینکه واسه رفتنم لحظه شماری کنم چشم انتظار لحظه ی برگشتنم هستم.امیدوارم که در نبود ما هم این کافه همچنان یکه تاز میدون باقی بمونه و لحظه های خیلی خیلی خوبی رو سپری کنه.

قربان همگی!

تا بعد!

سیاوش پاکدامن
يکشنبه 25 آذر 1386 - 20:49
-15
موافقم مخالفم
 

چند وقتی است که دچار بحران کامنت شده‌ام. هر چقدر تلاش میکنم حرفی برای گفتن نمیبینم. حتی نظرسنجی رضا هم نتوانست من را به وجد بیاورد. روزنوشت این بار هم که خارج از تخصص من بود. ولی هرکس صبری دارد.تا کی بنشینم تا خبری بشود. لذا این بار نیز طلسم نشکست و دوباره کامنتی متفاوت با روزنوشت مینویسم.

.

جواب نظرسنجیی رضا را هفته پیش داشتم تایپ میکردم که جور نشد بفرستمش. راستش من با صورت مسئله مشکل دارم . به نظر من هیچکدام از فیلمهای پولانسکی - که دیده‌ام-، شاهکار نیستند.

فضای فیلمهای پولانسکی را دوست ندارم. با خیلی از فیلمهای سیاه مشکل ندارم ولی فیلمهای او کدرند یک جور تاریکی عذاب آور،یک جهنم کامل.مخلص کلام اینکه با من نمیسازند.

ولی نمیشود نظر سنجی را بیجواب گذاشت که، از بین فیلمهای پولانسکی، ماه تلخ را بیشتر از همه(با فاصله معنی دار) دوست دارم. درباره فیلمهای دوم و سوم هم من را معذور بدارید.

نويد غضنفري
دوشنبه 26 آذر 1386 - 18:38
36
موافقم مخالفم
 

ببخش رضا جان كه جوابت دير شد...

هرچند كه فكر كنم توي همين مدت نظرم را ريخته ام بيرون، اما حالا كه گفتي واجب شد جداگانه اشاره كنم (هرچند اين كار به نظرم سخت ترين كار دنياست، اون هم انتخاب فقط 3 تا فيلم از مجموعه شاهكارهاي استاد): 1- ماه تلخ 2- ديوانه وار 3- بچه رزمري

حالا خيالت راحت شد مرد. پس با محله چيني ها چه كنم يا مثلا با مرگ و دوشيزه؟ يا با انزجار...مخلصيم

رضا
دوشنبه 26 آذر 1386 - 19:49
-4
موافقم مخالفم
 

سلام

خودم می دانم چه کرده ام و به همین دلیل جوابم اینقدر دیر شد ! هر چه کردم نتوانستم با خودم کنار بیایم و بگویم از بین فیلم های استاد کدام هایش شاهکار است .

اما به هر حال می خواهم انتخاب اولم را بگویم ، چیزی که می توان با اطمینان درباره اش گفت دیگر تا آخرین روز این دنیا تکرار نخواهد شد . چیزی که واقعا استادکار است و باز هم با جرئت می گویم هیچکس جز پولانسکی نمی توانست این فیلم را بسازد و باز هم هیچکس جز همسر پولانسکی نمی توانست در این فیلم بازی کند ! شاهکاری که برای ساختش جرئت و اعصاب دیوانه واری احتیاج است و اعتراف می کنم در طول تماشای فیلم ( در هر سه باری که فیلم را دیدم ) حیرت زده شدم از اینکه پولانسکی چه طور حاضر شده این نقش را به همسرش دهد و در پایان فیلم چنان دیوانه و مست شده بودم که گویی تمام طول فیلم این اتفاقات برای من افتاده ....... و شاید اگر بگویند کدام فیلم را دوست داری روی پرده ی سینما ببینی ، می گویم : ماه تلخ !

انتخاب دوم هم این است : پیانیست ، بچه ی رزمری ، محله ی چینی ها ، دوشیزه و مرگ و..... ( این طور نگاهم نکنید! نمی توانستم این ها را برای فیلم دوم نیاورم )

صوفیا نصرالهی
سه‌شنبه 27 آذر 1386 - 2:28
22
موافقم مخالفم
 

وااااااااااای نوید جان!مرسی.یادته از اول روزنوشتهات منتظر یه مطلب درباره بیتلز و به خصوص جان لنون بودم؟!میدونستم اگه بنویسی یک نکته خیلی خوب ازشون رو می کنی و یه ایده عالی که همین طور هم شد.(فقط از این ناراحتم که چرا من که از اول منتظر این مطلب بودم دیر رسیدم!ولی عیبی نداره!) من هم معتقدم که این معجزه بیتلز احتمالا ریشه در همین تفاوت از زمین تا آسمان پل مک کارتنی و جان لنون به عنوان بنیان های اصلی گروه دارد.(هر چند بیتلز بدون جورج هریسون و کمی بعد رینگو استار هم چیزی کم داشت ولی خوب شاید به خاطر اینکه مک کارتنی و لنون قدرت خلق بیشتری-چه در شعر و چه در آهنگ- داشتند ولی بدون لنون و مک کارتنی حتی نمیتوان تصور وجود بیتلز را هم کرد.) برای من آهنگ های مک کارتنی جذابترند ولی کلمات لنون عمق و روح بیشتری دارند.تا جایی که وقتی مک کارتنی ترانه Hey Jude را برای پسر لنون می گه ناخودآگاه کلماتش وزن بیشتری داره!بنظرم هر چند این آهنگ کار مک کارتنی هستش ولی یکی از بهترین نمونه ها برای حس کردن حضور هر دو تا اسطوره است.سرخوشی مک کارتنی با رنج لنون.فقط کافیه این قسمتش رو گوش بدین:

And any time you feel the pain,hey Jude REFRAIN,don't carry the world upon your shoulder

کاش امکانش بود که نت و آهنگ jealous guy رو برای همه میذاشتم تا اون تیکه ای که نوید تا حرف از بیتلز و جان لنون می شه یادش میفته رو با هم حس کنیم تا ببینیم حرفش چقدر درسته!این دو خط اول یه باس خیلی ساده داره تا تاثیر ملودی بیشتر به گوش برسه(البته اکثر کارهای لنون به جز it's so hard خط باس ساده ای داره!) لنون انگار بیشتر در بند حرفیه که میخواد بزنه پس ملودیش رو ساده تر میگیره اما همین ملودی ها عجب داغون می کنن آدمو.فکر کنم 100سال دیگه هم بگذره من هنوز همینقدر از imagine لذت ببرم و مو به تنم سیخ بشه که الان..!این هم یه قسمت از شعر jealous guy :

I was dreaming of the past

And my heart beating fast

I began to lose my control…

خیلی حرف دارم ولی کامنتم زیادی طولانی شد.آخرش رو میخوام به جواد رهبر بگم.راستش جوادجان من خیلی پایه ی جون بائز بودم و هستم.از همون بچگی که بابام از رابطه جون بائز و باب دیلن می گفت تا الان.از اولین آهنگی که ازش شنیدم:donna donna. ولی این رو نیستم که imagine روخونده.این آهنگ مخصوص جان لنون هستش.تو همون اتاق خالی با پنجره های بزرگ و با حضور یوکو و پشت اون پیانوی سفید.(راستی میدونستین پیانو سفیده هدیه تولد جان یه یوکو بوده؟!)

حس میکنم دلم برای جان لنون تنگ میشه.به خصوص وقتی مک کارتنی رو تنها روی سن میبینم.لعنت به اون دیوانه ای که گلوله رو شلیک کرد.ولی خوب اسطوره ها همینجوری به وجود میان دیگه....

بازم مرسی از روزنوشتت.دوباره برگشتم به پاتوق قدیمی.

صوفیا نصرالهی
سه‌شنبه 27 آذر 1386 - 2:39
11
موافقم مخالفم
 

الان که کامنت قبلی رو فرستادم یادم اومد که میخواستم ازت یه تشکر بکنم.بابت روزنوشت قبلی و پی نوشتش!بابت این که یادت بود که من منتظر این روزنوشت و بزرگداشت استاد بودم.و بابت این که میدونی به کافه سر می زنم ولی بی صدا...

قول میدم سعی کنم از این به بعد(با همراهی شماها) یه ذره با سر و صدای بیشتری قهوه و دوناتم رو بخورم:

I get by with a little help from my friends

going to try with a little help from my friends...

رضا
سه‌شنبه 27 آذر 1386 - 18:21
-2
موافقم مخالفم
 

سلام

خودم می دانم چه کرده ام و به همین دلیل جوابم اینقدر دیر شد ! هر چه کردم نتوانستم با خودم کنار بیایم و بگویم از بین فیلم های استاد کدام هایش شاهکار است .

اما به هر حال می خواهم انتخاب اولم را بگویم ، چیزی که می توان با اطمینان درباره اش گفت دیگر تا آخرین روز این دنیا تکرار نخواهد شد . چیزی که واقعا استادکار است و باز هم با جرئت می گویم هیچکس جز پولانسکی نمی توانست این فیلم را بسازد و باز هم هیچکس جز همسر پولانسکی نمی توانست در این فیلم بازی کند ! شاهکاری که برای ساختش جرئت و اعصاب دیوانه واری احتیاج است و اعتراف می کنم در طول تماشای فیلم ( در هر سه باری که فیلم را دیدم ) حیرت زده شدم از اینکه پولانسکی چه طور حاضر شده این نقش را به همسرش دهد و در پایان فیلم چنان دیوانه و مست شده بودم که گویی تمام طول فیلم این اتفاقات برای من افتاده ....... و شاید اگر بگویند کدام فیلم را دوست داری روی پرده ی سینما ببینی ، می گویم : ماه تلخ !

انتخاب دوم هم این است : پیانیست ، بچه ی رزمری ، محله ی چینی ها ، دوشیزه و مرگ و..... ( این طور نگاهم نکنید! نمی توانستم این ها را برای فیلم دوم نیاورم )

جواد رهبر
سه‌شنبه 27 آذر 1386 - 21:5
24
موافقم مخالفم
 

"Then we'll come from the shadows"

* صوفیا خانم حرفتان را قبول دارم. اجراهای اصلی یک چیز دیگری هستند تازه چه شود وقتی پای Imagine و جان لنون کبیر در میان باشد. اما خب آن اجرا را برای این گذاشتم که در سالروز تیراندازی به جان یادش کنیم مثل اینکه او را در تابوت گذاشته اند و جون بائز همان جلو در حال اجرای ترانه است...

* حالا برای مدت کوتاهی Diamonds and Rust به کنار؛ باید از To Bobby بگویم که یکی از کارهای تاپ جون است. در همان آلبوم تاریخی اش که اتفاقا نامش را از ترانه The Partisan گرفته است خب همان ترانه The Partisan یکی از ترانه های تکان دهنده لئونارد کوهن است که باهاش زندگی کردیم من و رفقا! جون هم خوانده ولی کوهن نمی شود و هیجان پس از شنیدن اجرای کوهن بود که باعث شد یک روز بر روی تخته کلاس بزرگ نوشتم: "freedom soon will come/ then we'll come from the shadows" بعد همه بچه ها فکر کردن من رفتم توی کار سیاست جز خشایار که آدم حسابیه و نکته اش را گرفت. با همین خشایار جان بود که هروقت حرف که می زدیم کسی نزدیک ما نمی آمد می گفتن خب یا دارن از موسیقی می گن یا از فیلم و رمان! عجب روزهایی بود! خب برگردیم به To Bobby. از این بهتر نمی شود عشق و روح زمانه را در هم ادغام کرد. یک بار در "هیروشیما عشق من" آلن رنه این را دیدم یک بار هم در این قطعه با تمام وجود حسش کردم... باشه برای یک فرصت دیگر بحث بائز تا دیر نشده یک خاطره بامزه از من و The Beatles تعریف کنم.

* در حین تدریس کتاب های Move Up هر وقت به درس مخصوص موسیقی می رسیدیم به بچه ها می گفتم برای جلسه بعد آماده باشید سورپرایز دارم براتان! درس درمورد موسیقی بود و انواع و اقسام آن و همیشه دو سه جلسه ای از ترم را به تدریس آن اختصاص می دادم. جوان بودم و جاهل دیگه چه می شود کرد تا اینکه یک بار...!

جلسه بعد همان اول به بهانه عکس کوچک The Beatles که در آن درس بود و به لطف افست نه چندان مناسب کتاب خیلی واضح نبود، یک ضرب بعد از Hi, Good evening ضبط را روشن کردم و صدا در کلاس پیچید:

Anna/ You come and ask me, girl/ To set you free, girl/ You say he loves you more than me/ So I will set you free/ Go with him/ Go with him

تا آخر عمر چهره بچه ها یادم می ماند: انگار از مریخ آمده بودم با وسیله ای جادویی! راستش باورشان نمی شد. آن وسط یکی از درس خوان ترین هایشان در لغت نامه اش نام گروه را چک کرد و در آمد که استاد اشتباه نوشتید اسمشان را. دوتا e داره نه a. من هم که دنبال بهانه! بعد آن جلسه تبدیل شد به معرفی The Beatles و آلبوم اولشان که از محبوب ترین آلبوم های عمرم است: Please Please Me . راستی Twist & Shout را هم گذاشتم و البته بعدش مجبور شدم جلسه بعد در حضور مادر یکی از شاگردها (که دست بر قضا همه خانم بودند) برای مدیر آموزشگاه از فواید The Beatles گوش کردن و نقش آنها در تاریخ هنر قرن بیستم بگویم. سری بعد که به آن درس رسیدم چارلی پارکر بردم راستش رو بگم ها!

آقا و خانم های کافه مخلصیم!

راستی نوید جان منتظرم ها!

* باز هیجان زده نوشتم همه چیز درهم برهم شد. معذرت!

جواد رهبر
چهارشنبه 28 آذر 1386 - 11:58
-2
موافقم مخالفم
 

"Jude The Obscure"

راستی حرف Hey Jude شد حیفه این رو نگم:

در یک مصاحبه از Jude Law درباره اسمش پرسیده بودند درآمده بود گفته بود:

" هر وقت از مامانم می پرسیدم چرا اسم منو جود گذاشتی از دو حالت خارج نبود: اگه شاد و امیدوار بود می گفتی به خاطر ترانه Hey Jude و اگه هم ناراحت و گرفته بود می گفت به خاطر اسم شخصیت اول رمان توماس هاردی، جود گمنام!

شیوا
چهارشنبه 28 آذر 1386 - 20:59
-6
موافقم مخالفم
 

به کوچه باغ باد سر می زدم ...ابرها همه می باریدند ...دست می کشیدم به درد به پیشانی خاکستری آسمان ...سر بلند می کردم انفجاری سبز هجوم می آورد به پنجره های کوبه شکسته خانه بالای تپه ...مورچگان را صدا می زدم آوایی بر نمی خواست ...شب در شعرم می جوشید ...ماه بر ایوان خانه ام روشن می شد ...یادم می آید خانه بالای تپه ازآن من نیست ...دور آوازی زمزمه می شد ...گوش فرامی دادم ...گوش فرامی دادم ...باد زمزمه را می آورد ...انگارزمزمه گریه زنیست در باد ...درمی گشودم شب در من گم می شد ...ازساعت بختک تا رهایی سحر چقدر تیک تاک نوازش می کرد لالگان صورتی فرو خوابیده گیج خوابت ...می خواستم پند بگیرم مهربرمن می خندید ...می خواستم بزرگ شوم بهمن ازمن می گریخت ...می خواستم شعربسرایم عشق می گفت الهام کافی نیست ...می خواستم پرواز کنم باران می بارید وبالهای سنجاقکی ام را می خیساند ...من سنگین ام ...من می چرخم ...بچرخ وبچرخانم ...می چرخانی ام ومی چرخم ...من که فراموشت نکردم ؟کردم ؟من که ازیادت نبردم ؟بردم ؟...من که گنجشکک شاخسار تو نبودم ؟بودم ؟...باد می وزد ...نی می نوازد ...غم می بارد ...وگنجشک کوچک نمی داند باکه قهر کند که نازپروازش راخریدار باشد ...می ترسم دراین تنهایی بال بال زدن از فرط خستگی روی یکی ازاین سیمهای برقی فرود آید که لخت است ...می ترسم ومی خواهم اورا به قفس طلایی اش ببندم ...

پ .ن ....اینجاآسمون بشدت خاکستریه ...دل من بشدت گرفته و قله پیشونیم توی یه عالمه مه گم شده ...دوستهای خوبم پس فردا میام به دیدنتون ...

کاوه اسماعیلی
شنبه 1 دي 1386 - 12:57
22
موافقم مخالفم
 

استاد منتظریما..........راستی نظرت راجع به 3:10 به یوما چی بود؟باقی بچه ها چی؟

نويد غضنفري
يکشنبه 2 دي 1386 - 1:9
3
موافقم مخالفم
 

سلام به رفقا

صوفيا جان، خوشحالم كه دوباره قراره با حضورت، اين جا گرم تر بشه...اگه يادت باشه دستور اون دونات وانيلي ها رو از تو و ندا ميري گرفتم! راستي چرا اين چند وقته انقده بي سر و صدا؟ اين جا كه هيچ كس نبود، شما بودين!

جواد جون مخلصيم، دنبال يه فرصت خوبم رفيق... هميشه باشي

شيوا جان، دوست تازه وارد غمگين، دل مان پكيد با اين حرف هات!

ديگه اين كه تو روزنوشت بعدي يه آس رو كردم رفقا. يه ساندترك خوب قديمي...«...اين «ساندتركش» رو اون موقع كه فيلم اجاره ميدادم، چه حالا كه نه، هيچ كي نمي گرفت، واسه همينه كه نو مونده...» مخلص همه.

جواد رهبر
يکشنبه 2 دي 1386 - 10:28
-18
موافقم مخالفم
 

قربونت نوید جون! من که بهت ایمون دارم! بعدش هم می گم یک جمله را رو کردی دل مارو آب کنی ها!

خوش باشی!

پ.ن. خاطره خانم کجایی ببینی چهار تا جمله نوشتم هر چهارتا با علامت تعجب!‌

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 1.45656704903 seconds.