ترانه جاودان moon river هنری مانچینی یکی از بهترین انتخاب ها برای شروع بخش جدید سایت (موسیقی فیلم) بود که احتمالا در صفحه اصلی دیدید. البته قراره وحید و نوید هم ترانه های محبوب شون رو بذارن تو این بخش که دیگه معلومه چی میشه (چه حالی بکنیم ما!). دیشب با بچه های سایت راجع به جاودانگی موسیقی فیلم های آن دوران صحبت می کردیم. هر موسیقی شاهکاری که پیدا می کردیم حداقل مال 25 سال پیش بود البته ناگفته نماند تک و توک کارهای خوبی هم از سال های نزدیکتر پیدا می شد. (مثلا شاهکار گوستاو سانتاولالا در فیلم بابل)
تازه این عکس زیبای آدری هپبورن که با گیتارش نشسته هم خیلی جواب داد. به قول گلاویژ: «دیگه نه تنها آهنگ هایی مثل اینا پیدا نمی شه بلکه آدمایی به خوشگلی آدری هپبورن هم دیگه به دنیا نمی آند»... آره واقعا چرا خدا دیگه مثل قدیم ها خوش سلیقه نیست؟
...
اما این ترانه moon river که باعث شد من دوباره یه سری به فیلم بزنم همان سال نمایش فیلم هم خیلی سر و صدا به پا کرد و اسکار بهترین موسیقی فیلم را هم گرفت. نا گفته نماند که آدری هپبورن دوست داشتنی هم در جاوان شدندش خیلی موثر بوده. احتمالا شنیدید که مانچینی در جایی گفته: «ماه رود» برای او (هپبورن) نوشته شده بود. هیچکس دیگری نمیتوانست به خوبی او درکش کند. هزاران نسخه از ماه رود وجود دارد، اما نسخه آدری هپبورن، بی چون و چرا، بهترینشان است.»
این هم ترانه moon river : (گفتم شاید خواستید همراه هالی بخوانیدش)
Moon River, wider than a mile,
I'm crossing you in style some day.
Oh, dream maker, you heart breaker,
wherever you're going I'm going your way.
Two drifters off to see the world.
There's such a lot of world to see.
We're after the same rainbow's end-
waiting 'round the bend,
my huckleberry friend,
Moon River and me.
در وب گردی های اخیرم کلیپی از ترانه «صبحانه در تیفانی» از گروه Deep Blue Something که یک گروه راک آمریکاییه پیدا کردم که اینجا می تونید تماشا کنید.
این هم شعر قشنگش :
تو میگی «ما هیچ نقطه اشتراکی با هم نداریم
هیچ زمینه مشترکی نداریم که بشه از اون شروع کنیم
و ناگزیر باید از هم جدا بشیم.»
تو میگی«دنیا بین ما جدایی انداخته
زندگی هامون بین ما جدایی انداخته
اما من می دونم که تو اهمیتی نمی دی.»
و من گفتم:«فیلم صبحانه در تیفانی چطور؟»
اون گفت«یه چیزهایی از فیلم یادمه
و اگه اشتباه نکنم هردومون از فیلم خوشمون اومد.»
ومن گفتم«خُب اینهم یک نقطه اشتراک»
من تو رو می بینم
تو تنها کسی بودی که منو می شناخت
و حالا دیگه منو باور نداری
به گمانم من اشتباه می کردم
خوب حالا که چی؟
معلومه که کار ما دیگه تمومه
و من چقدر بدم میاد که همه چیز به آخر برسه
در صورتیکه یه عالمه کار ناتموم باقیه
و من گفتم:«فیلم صبحانه در تیفانی چطور؟»
اون گفت«یه چیزهایی از فیلم یادمه
و اگه اشتباه نکنم هردومون از فیلم خوشمون اومد.»
ومن گفتم«خُب اینهم یک نقطه اشتراک»
بازگشت به روزنوشت هاي مهدي عزيزي
وحید
دوشنبه 12 آذر 1386 - 1:35
25 |
|
|
|
سلام.فقط اومدم بگم دمت گرم.پسر چي كار كردي با من با اين بخش موسيقي فيلم سايت.منتظر بعدي هاش هستم.چاكريم.
|
صوفیا نصرالهی
دوشنبه 12 آذر 1386 - 2:57
-3 |
|
|
|
مهدی جان الان انقدر دیره که ذهنم جمع نمیشه کامنت بذارم ولی فعلا این رو داشته باش که روزنوشتت محشره و پر از چیزهای دوستداشتنی! چرا چرا چرا تو امتیازهاتون از 10 بیشتر ندارین؟؟؟؟
مهدی: گوش کردن یک موسیقی خاطره انگیز اونم ساعت 3 نصف شب در تنهایی و سکوت خیلی حال می ده نه؟
|
جواد رهبر
دوشنبه 12 آذر 1386 - 15:46
-4 |
|
|
|
سلام.
خب اولین بار همه چیز از روز نوشت شما شروع شد. از روز شنبه 19 خرداد به گمانم. روز تولد جانی دپ! وقتی برای اولین بار در سایت سینمای ما کامنت گذاشتم. از همان روز اول با نقطه اشتراکی چون جانی (راستی چرا تولدت مبارک استاد! را که برای عنوان آن روز نوشت گذاشته بودید عوض کردید؟) آغاز شد حالا می رسیم به "شب های کابیریا" و ترانه نوجوانی هایم: «صبحانه در تیفانی» از گروه Deep Blue Something . خب این ترانه را همان زمان که به رده های بالای پرفروش های امریکا راه یافته بودم از روی رادیو ضبط کردم و حالا هوس کردم برم از روی نوار گوشش بدم. وای!
مدتی بود هی با خودم کلنجار می رفتم که پیشنهاد بخشی مخصوص ترانه فیلم ها را به امیر خان قادری و یا وحید جان بدهم که دیروز دیدم چنین بخشی باز شده است و انتخاب اولش هم شاهکار است. از این بهتر نمی شود یا به قول جیمی فاکس: "این یکی خوب شد." آن هم با موسیقی مانچینی که به قول خود هپبورن هر آنچه داستان و تصاویر فیلم از گفتنش عاجز بود مانچینی با موسیقی اش گفت. در این که آدری هپبورن بی همتاست شکی نیست... اگر حتی یک فیلم را هم بازی کرده بود باز هم بی همتا بود. «صبحانه در تیفانی» بلیک ادواردز را چند لحظه بگذاریم کنار همان Charade (معما) اثر استنلی دانن و زوج آدری و گرانت را ببینی برای اثبات عظمتش کافی است. یک صحنه: در کابین تلفن کری گرانت می آد سراغ آدری و می بینه هپبورن حال و روز خوشی نداره. بر می گرده بهش می گه: "اینجا چکار می کنی؟" و آدری می گه: I’m havin’ a nervous breakdown محض مزه مزه کردن خاطرات این فیلم عزیزم بود.
در مورد این بخش ترانه راستی اگر کمکی از دست من بر می آید شدیدا پایه ام. همه رقمه!
یک 10 هم دادم تا به قول عزیزم نوید ادای دین کرده باشم.
مخلصیم.
مهدی: جواد جان منتظر نظرت بودم ... خوب بالاخره «یک نقطه اشتراک» هم پیدا شد که دوباره اینجا بیایی و گپی بزنیم ... نوشتی: "اگر حتی یک فیلم را هم بازی کرده بود باز هم بی همتا بود" جایی درباره هپبورن از زبان یکی از کارگردانان محبوب مشترکمان خواندم: «هپبورن برای این تقش به دنیا آمده بود ... و البته حالا که تا اینجا آمده بود چند بازی شاهکار دیگر هم به ما هدیه داد» ... راستی استاد حالا که همه رقمه پایه همکاری در این بخش موسیقی فیلم هستی ما هم از همین الان منتظریم موسیقی های محبوب فیلم هایت را برایمان بفرستی (البته حتما حواست به ممیزی ها و این چیز ها باشد) ... راستی بد نیست اگر همراهش توضیحاتی هم بنویسی تا همه حالش رو ببریم ...
|
جواد رهبر
سهشنبه 13 آذر 1386 - 18:50
-11 |
|
|
|
سلام مهدی جان.
آره واقعا! "صبحانه در تیفانی" هرچی ازش بگیم خوب کم است راستی راستی!
مرسی از لطفت. در خدمتیم. اتفاقا من هم دقیقا همین مدنظرم بود که یادداشتی چیزی هم کنار آهنگ ها باشد. خیلی خوب می شود. راستی من آدرس ای میل شما را ندارم. آدرست رو بهم بدی اولین پیشنهاد رو برایتان می فرستم.
قربانت
javadrahbar@gmail.com
مهدی: info@cinemaema.com یا mehdi@mehdiazizi.com
|
محمد مهرنیا
جمعه 16 آذر 1386 - 0:23
14 |
|
|
|
سلام عزیز جان خیلی آهنگ زیبایی بو برای من که فیلمش رو ندیدم خیلی لذت بخش بود.امیدوارم که کارتون رو ادامه بدین این کارها جاودانست . یکی از اعضای کوچیک انجمن فیلم پزشکی شیراز
|
کاوه اسماعیلی
جمعه 16 آذر 1386 - 15:23
0 |
|
|
|
برای مهدی عزیزی http://uk.youtube.com/watch?v=syf8olcM0z4
|
نويد غضنفري
شنبه 17 آذر 1386 - 2:10
-2 |
|
|
|
مهدي جان با چه چيزي شروع اش كردي... يك نكته: حتي كمرون كروو هم قدر اين قطعه دلنشين رو دونسته و ازش در «اليزابت تاون» هميشه، به بهترين شكل ممكن استفاده كرده. آن جايي كه مادر (سوزان سارندن) در مراسم يادبود پدر، رقصي رو كه تمرين كرده، با اين قطعه به پدر تقديم مي كنه... استاد كروو دقيقا مي دونه بايد تو چه لحظه هايي، زيبايي هايي رو كه دوست داره و مي پرسته، رو كنه. مخلصيم.
|
رضا
يکشنبه 18 آذر 1386 - 19:10
-4 |
|
|
|
درست آنجا که گفتی هر موسیقی خوبی مال 25 سال پیش است از نظرم گذشت پس بابل چی ؟ درست چند کلمه بعد اسمش رو دیدم ....... همین است دیگر ، عشاق سینما دل هاشان هم به هم ربط دارد !
|
سحر همائی
يکشنبه 25 آذر 1386 - 19:51
1 |
|
|
|
چقدر خوب است که آدم بعد از یک مدتی روزنوشتی را باز کند و بعد همچین پستی را ببیند . عالی بود . ممنون .
|
جواد رهبر
چهارشنبه 28 آذر 1386 - 12:1
2 |
|
|
|
سلام. چه حال چه احوال استاد؟ راستی چه خبر از دی وی دی رایتره؟
مهدي: هنوز بودجه تهيه يك دي وي دي رايتره جديد تصويب نشده !!
|
جواد رهبر
چهارشنبه 28 آذر 1386 - 19:17
11 |
|
|
|
ایشالا که هر چه سریع تر این اتفاق بیفته! نه خدایی می گم پا قدمم رو داشتی؟ ای دل غافل!
|
وحید
جمعه 30 آذر 1386 - 12:46
-6 |
|
|
|
سلام.خوبی مهدی جان؟داشتم مجله های قدیمی رو یه نگاه می انداختم، که مثل همیشه حسرت شماره های نداشته رو خوردم.یه پیشنهاد.میگم اگه امکانش هست بخشی به سایت اضافه بشه و در اون قسمت، نوشته ها و نقدهای قدیمی که در دسترس نیست آورده بشه.میشه؟
مهدي: پيشنهاد خيلي خوبي است فقط مستلزم اين است كه مجلات هم با ما همكاري كنند.
|