دوشنبه 1 آذر 1389 - 9:19



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 



يکشنبه 27 آبان 1386 - 13:4

پیشنهاد!


«انجمن خواهران شلوار سیار» قرار بود آخرین پیشنهاد سینمایی من در شهروند باشد که نشد! گذاشتم اش این جا چون به شدت اعتقاد دارم مطلبی که در جایی چاپ نشود، به مرده ای می ماند که به اصطلاح روی زمین مانده و به خاک سپرده نشده تا –بنا به اعتقادات!- صاحبان اش به آرامش قلبی برسند.

مهرورزی با شلوارِ جین!
گاهی به یکی از لباس های مان تعلق خاطر پیدا می کنیم! وجودش برای مان، مرور تصویر یا لحظه ای فراموش نشدنی از خاطره ای است که مثلا با دوستی عزیز داشته ایم؛ اصلا آن را دائم می پوشیم چون حس خوبی به مان می دهد. اگر این طوری است، به کلوپ دوست دارانِ «انجمنِ خواهرانِ شلوارِ سیار» خوش آمدید!
این کمدی- رمانتیکِ جمع و جور و دوست داشتنی بر خلاف عنوان عجیب اش قصه بسیار ساده و سرراستی دارد: یک شلوار جین برای چهار دوست با سر و شکل و سایزهای مختلف، خیلی اتفاقی، کاملا مناسب و اندازه درمی آید! این چهار دختر از بدو تولد با هم بزرگ شده اند و حالا در آستانه شانزده سالگی خیال دارند اولین تابستان را بدون هم بگذرانند. آن ها شلوار را جادویی می دانند و مطابق یک تصمیم هیجان انگیز قرار می شود شلوار (البته با رعایت ده اصل تعیین شده) هفتگی بین شان بگردد، ضمن آن که در هر بار ارسال آن باید بهترین اتفاقی که «با شلوار» برایشان افتاده را ضمیمه اش کنند! باقیِ ماجرا برای چهار دوستِ داستان، حکایت سفری است از نوعِ «جادوگر شهر آز»؛ این که ادامه سفر برای هرکدام، زمینه ای برای بروز و ظهورِ جذابیت و توانایی های بالقوه شان فراهم می کند، صد البته با شلوار!
«انجمن خواهران...» ساخته کن کواپیس به طرز حیرت آوری یادآور کمدی- رمانتیک های اشک انگیزی چون «دوران مهرورزی» (جیمز ال.بروکس،1983) است که حرکت از سوی کمدی به ملودرام را در دستور کارشان دارند و فیلم نامه اشتراکیِ دلیا اِفرون (نویسنده «نامه داری») و الیزابت چندلر بر اساس نوولِ پرفروشِ آن براشرز با نیم نگاهی به همان سبک و سیاق نوشته شده است. اما برگ برنده فیلم بازی های عالی است. امبر تامبلین در اجرای نقش تیبی- پوست انداختنِ دختری که ابتدا به هیچ چیز معتقد نیست و طی ماجرا حتی ستاره های آسمان هم اشکش را در می آورد- بی نظیر است و تأثیرِ آلکسیس بلِدِل (بازیگرِ نقش بِکی در «سین سیتی») هم ردیفِ جلوه آن جزیره زیبایِ یونانی قرار می گیرد. بعد از تماشایِ چندباره «انجمن خواهران...» یاد می گیریم مثل بِیلی (جینا بوید)، دستیار و دوست روی اعصاب تیبی، به جزئیاتِ به ظاهر کم اهمیت بیش تر بها بدهیم؛ مثل توجه به تغییرِ فرم و رنگ لباس های لینا، طیِ ماجرا!
...
پ.ن: جواد در کامنت های پست قبلی، راجع به یک دوره نوشته. دوره ای که اتفاقا چندان هم دور نیست؛ مثلا برمی گردد به ده یازده سال پیش. موقعی که می نشستیم پای ام تی وی آنالوگ. ده تا آهنگ از «کوچ کوچ هوتا هه» (از یک همکار هندی پرسیدم گفت معنی اش می شود: ذره ذره وارد قلبم می شوی) را می شنیدیم به عشق این که برنامه Chill Out شروع شود و دو قطعه ای که هفته ها برای ضبط اش روی وی اچ اس کمین کرده ایم را پخش کند! (تازه اگر نویزهای آنالوگ اجازه می داد). شیناز را یادت هست؟ چقدر باید می نشستیم و وراجی های با ادا و اطوارش را تحمل می کردیم تا یکی دو کلیپ نسبتا خوب کاسب شویم! تازه من می خواهم از دوره دیگری هم بگویم، از دوره موج اف ام رادیو (اف ام ناینتی ناین پوینت سون!) شاید این را فقط موزیک بازهای اهالی خوزستان یادشان بیاید. پنجشنبه و جمعه ها کامل روی پشت بام خانه مان بودم تا نویزهای موج رادیو را بگیرم و برای ضبط آماده اش کنم. آهنگ Jagged Little Pill الانیس موری ست را همان موقع ها شنیدم و هنوز دارم اش. همان موقع آهنگ Creep ردیوهد را شکار کردم واصلا با پدیده اش آشنا شدم. ام تی وی آنپلاگدها را یادت هست؟ خدا می داند چند وی اچ اس دارم پر از کلیپ هایی که از نیمه اش ضبط شده! تمام آن ها اما الان به راحتی در دسترس است و دیگر دل و دماغ داشتن و نگه داشتن شان نمانده. پس زنده باد همان کلیپ های نصفه و نیمه با نویزم!


بازگشت به روز نوشت‌هاي نويد غضنفري

نظرات

جواد رهبر
يکشنبه 27 آبان 1386 - 13:56
0
موافقم مخالفم
 

شیناز، آمریتا، مالیکا... رائول... وای همه اینا دقیقا یادمه. البته خیلی ازش نگذشته اما خب این تکنولوژی این قدر سرعتش زیاد هست که سن ابتلا به نوستالژی رو حسابی پایین آورده. می بینی تو رو به خدا!‌

نوید جان حیف الان بدو بدو باید برم وگرنه دیر می رسم!‌ بعد میام کلی گپ می زنیم در موردش!‌

راستی Most Wanted رو که یادن هست!

جواد رهبر
دوشنبه 28 آبان 1386 - 15:45
16
موافقم مخالفم
 

پوستر "Shane"!‌ ایول کاوه!‌ آخرشی!

جواد رهبر
دوشنبه 28 آبان 1386 - 16:5
11
موافقم مخالفم
 

نوید جان سلام.

سه شنبه ها راس ساعت شش عصر سرویس جهانی رادیوی بی بی سی برنامه ای داشت که مجری اش تیم اسمیت بود. (الان دیگه فکر نمی کنم پخش بشه!) بیست تا آهنگ پرفروش هفته بریتانیا رو معرفی می کرد و شش هفت تایی از آنها را با ارائه ی توضیحات مختصری درباره اشان پخش می کرد. این برنامه راستش یکی از تاثیرگذارترین برنامه های عمرم من است... شاید به لطف همین برنامه بود که نمره ی تاپ زبان کلاس رو می گرفتم اما مطمئنم که نصف علاقه ام به زبان با همین برنامه بود. حدود هفت سال (بدون اغراق می گم) شاید فقط به تعداد انگشتان دستم نتونستم این برنامه رو گوش بدم. هرهفته کارم بود... تازه کل نیم ساعتش را ضبط می کردم و تا هفته ی بعد گوش می دادم. چه روزهایی بود!!! این نوستالژی رادیویی من بود! نویزهای آنالوگ را که دیگه نگو!

هی به قول خودت داری مبعوث می شی! یادمه توی یکی از برنامه های Most Wanted بخشی بود که از خوانندها می خواستن یه آهنگ انتخاب کنند. البته واسه Mtv هند نبود اونا قاچاقی پخش می کردن! یه بار النیس موریست بود اومد یه دفعه گفت " کلیپی از ریدیوهد!" (کلیپ “Just” رو روی Mtv هند دیدن تا ابد خاطره اش را با خودم خواهم داشت!)

هی رفیق! از همراهی ات ممنون. می دونستم این حس ها رو با تمام وجود درک می کنی! واسه همین هم این حرف ها را آوردم واسه کافه ی دنج و صمیمی خودمون!

ریویو هم مثل همیشه باحال بود! حالا باس فیلم رو ببینم! امان از دست این زندگی و گذرانش!

مخلصیم!

سیاوش پاکدامن
دوشنبه 28 آبان 1386 - 20:46
-7
موافقم مخالفم
 

اولا که نوید جان کاوه حق دارد و جز خودت کسی نکته ستون پیشنهاد هفته را نگرفته. ‏

‏.‏

ثانیا قبلا گفتم و حالا هم میگم که ایول که سریع حال میدهی و نشان میدهی که حرفهای برو بچ برایت چقدر ‏مهم است، به خصوص حرفهای من که از یک سیاره دیگه ام و ترجمه کردنشان دشوار است.‏

‏.‏

ثالثا، امروز ظهر" شما، زنده ها" ‏you, the living‏ ( پیشنهاد کذایی آقای گلمکانی) به صورت ‏avi‏ و با ‏کیفیت خوب و زیرنویس انگلیسی به دستم رسید، البته اینجایی که هستم ‏Program to received‏ است و ‏برای پست کردن یک سی دی، هزار بار آدم را سین جیم میکنند ولی قصه نخور، اگر یک نشانی برایم mail کنی، سعی میکنم در اولین فرصت اقدام کنم. مخلص بقیه رفقا هم هستیم، شما جان بخواهید.‏

‏.‏

رابعا، درباره "انجمن خواهران شلواری که مسافرت میکند و چه میکند!!!" یک اشاره ای کرده بودم. حالا هم ‏میگویم که هستمش. ‏

دیشب فیلم ‏Wild Hogs‏ را دیدم. درباره چهار مرد میانسال است که زندگی عادی شان یکنواخت و کسالت ‏باراست، آدمهایی سر بهزیر و توسری خور. اما تفریحشان این است که بعد از ظهر ها سوار موتورهای خفن ‏بشوند( تو مایه های هارلی دیویدسون) و توی شهر دور بزنند و تو کافه های خلاف نوشیدنی بخورند. بعد هم ‏تصمیم میگیرند که با این موتورها بزنند به دل جاده و یک سفر بدون مقصد و کاملا آزاد را تجربه کنند.‏

اول نا امیدتان کنم که جیمز براردینلی به این فیلم از چهار، یک و نیم داده است ولی شما یعنی حرف من را ‏زمین می اندازید و به یک غریبه اعتماد میکنید ؟؟؟؟ ( همه حضار متفقل القول : ‏بععععععععععععععععععللللللللللللللللللللللههههههههههه).‏

اکثر فیلمهای جاده ای را دوست دارم چون غیر قابل پیش بینی اند ( اینکه آخرش تابلو است فرق میکند با ‏اینکه بتوانی حوادث ریز طول مسیر را حدس بزنی) و همیشه چیزی دارند که ذوق زده ات کنند ، حالا اگر ‏کمی چاشنی کمدی داشته باشند که نور علی نور است. ( گفته بودم که اولین ژانر مورد علاقه ام کمدی و ‏وسترن است – چکار کنم نمیتوانم یکی را انتخاب کنم). ‏

‏.‏

خامسا، این فیلیپ مارلو عجب شخصیت تو دل برویی است، هنوز نیمی از خواب بزرگ را ندیده ام ولی ‏عاشق مارلو شدم آنهم از نوع بوگارتش. نوعی تفرعن و هوش و بی تفاوتی خیره کننده دارد که دل آدم را ‏میبرد. ‏

مثل جایی که خانم راتلج به پلیس تلفن میکند و بعد مارلو به جای اینکه مثل آدم گوشی را قطع کند، پلیس را ‏سر کار میگذارد یا جایی که کارمن را بیهوش از محل جنایت به خانه می آورد و به جای اینکه او را با احتیاط ‏روی تخت بگذارد، می اندازدش روی تخت. ‏

نويد غضنفري
سه‌شنبه 29 آبان 1386 - 2:23
-9
موافقم مخالفم
 

سلام به همگي

جواد عزيز بالاخره يه روزي جايي آدما وجودشون رو مي ريزن بيرون. مي دونستم كه تو اين كاره اي، معلوم بود. دربست مخلص تو و آرشيو انصافا كامل موسيقي ات هستيم رفيق!

سياوش جان مثل اين كه اين جا قرار گذاشتيم دور هم باشيم، توي يك كافه. مي شه جوابتون رو ندم برادر؟! اما در مورد «انجمن...»، مي دونم ديدي و پايه اش هستي! كاش ايده اي چيزي رو كني از فيلم... اصلا روي صحبتم با همه است بابا منتظرم منتظر ايده هاي ناب و خوبتون كه چار ستون آدم رو بلرزونه رفقا...ببينيد كامنت گذاري با نام تايلر دردن در كافه امير چه كامنتي گذاشته! حيرت مي كنيد!

رضا
سه‌شنبه 29 آبان 1386 - 14:19
51
موافقم مخالفم
 

1- ( با لحن سنجد بخوانیدش ) برمی گردم ....... ههههههههه دیدین برگشتم ؟ راستش این چند روز حال خوبی نداشتم . به شدت سرما خورده بودم ، کارهایم به هم گره خورده بود و ..... اما هر روز می آمدم و کامنت های بچه ها را می خواندم . خیلی دوست داشتم در روزنوشت قبلی کامنت بگذارم ، اما وقت نشد . دوست داشتم بگویم قطبی حالا رهبر یکی از سه ضلع زندگی من است ( آن دو ضلع دیگر هم سینما و ادبیات هستند ) . می خواستم بگویم این بشر حال مرا چقدر جا آورده ، می خواستم بگویم نوید خان بر عکس تو من سر هر بازی اگر پرسپولیس نبرد به هیچ کس رحم نمی کنم و با همه دعوا می کنم ( دقیقه ی هفتاد بازی پیروزی سایپا پدرم گفت : خدا کنه پیروزی ببره و گرنه رضا دوباره خل می شه ) می خواستم بگویم ....... مهم نیست ، بی خیال ، حرف های مهم را خودتان زده اید !

2- دیشب چند تا فیلم گرفتم برای بازسازی بدن ! وقتی مثل همیشه دی وی دی ها رو در دستگاه می گذاشتم و اتفاقی چند تکه اش را رد می کردم ( این از آن عادت های مزخرف است که تا مطمئن نشوم فیلم تا تیتراژ پایانی اش درست رایت نشده راحت نمی نشینم ) دیدم بین آنها " ناشناخته " ی تورناتوره بد جوری چشمک می زد . به نظر حیرت آور بود ..... راستی یک فیلمی گرفتم با عنوان " عشق و خشم " پنج اپیزود از پنج کارگردان که سه تایش الان یادم مانده : پازولینی ، ژان لوک گدار و برتولوچی ، کسی این فیلم را اینجا دیده یا نه ؟

3- چند روز پیش وقتی آخر شب برگشتم خانه دیدم همه جلوی تلویزیون میخ شده اند و دارند فیلم تماشا می کنند . نگاه کردم دیدم همه نشسته اند پای " ایرما خوشگله ی " استاد وایلدر . فکرش را بکن ؟ در خانه ی ما همه عاشق بیلی وایلدر اند . از سابرینا و بعضی ها داغش رو دوست دارند بگیرید تا غرامت مضاعف ...... هنر استاد است دیگر ، همه را دیوانه می کند

4- سیاوش توجه کردی از وقتی به دانشگاه برگشتی فیلم دیدنت صد برابر شده . پسر تو که روزی چند تا فیلم می بینی فکر نمی کنی کسی مثل من حسودی اش شود ؟ آخر این درست است ؟ باشد به قول خودت خدای ما هم درست است !

5- انجمن فلان را که ندیدم اما سعی می کنم دوباره هر روز کامنت بگذارم و سر همه را بخورم . بی خیال درس و این حرف ها ، مگر چند تا آسیاب بادی داریم ؟ اصلا بی خیال سرماخوردگی و نفس تنگی ، کاوه بیا برویم تو رودخونه ی پشت آسیاب شنا کنیم !

یا حق

جواد رهبر
سه‌شنبه 29 آبان 1386 - 22:38
-1
موافقم مخالفم
 

نوید جان

چاکریم!

کاوه اسماعیلی
چهارشنبه 30 آبان 1386 - 1:6
21
موافقم مخالفم
 

گویا کامنتم پریده و چون saveش نکردم دوباره مینویسم اگه یادم باشه.

برای نوید.....اصلا تعارف نکردم و دلایلی را که آوردم گواه من است .خارج از آنها دو نکته دیگر .اینکه هنوز نقد مفصلی از تو نخواندم تا نظرم را بگویم ولی این را با شهامت میگویم بدون شک یکی از بهترین رویو نویسهای حال حاظر مطبوعاتی.و دلیل دیگر هم اینکه کاملا طبقا اجتماعی مخاطبان مجله شهروند را هم به خوبی شناختی و این از انتخابهای به جایت معلوم است.(این را میدانم که فیلم خوب طبقه مبقه نمی شناسد.اما کار مطبوعاتی اقتظائات خودش را دارد.)

برای جواد.....رفیق درباره نعمتی به نام vh1 خیلی حرف دارم که بماند برای وقتش.همین را بکویم vh1 همه آن چیزی بود که از تلوزیون میخواستم.فکرش را بکن همین الان که دارم این را مینویسم دارد کلیپ freak on a leash گروه korn را پخش میکند.ا آدمهای قانعی بودیم منتها مستکبرین و عوامل تهاجم فرهنگی این سفره رنگین را برایمان پهن کردند.

سیاوش هم که آمد.مانا و رضا پیدایشان نیست.

سیاوش پاکدامن
چهارشنبه 30 آبان 1386 - 21:50
-16
موافقم مخالفم
 

نوید جان، ما را چه به ایده رو کردن، ما ته تهش اگر خیلی هنر کنیم، میگوییم فیلم را دیدیم. بگذار ایده رو کردن بماند برای بزرگان و حال کردن باشد برای ما. حالا این وسطها هم دو سه تا جک میگوییم که لال از دنیا نرفته باشیم.

.

.

آقای کاوه، شمایی که حاضر و غایب میکنی، من کی غایب بودم؟؟؟ من اگر آن پایین غایب باشم، اینجا را که ترک نمیکنم. یعنی میشود لذت نگاههای چپ چپ نوید را ( وای ... باز هم تو ؟؟) را از دست بدهم؟ خدا آن روز را نیاورد.

.

'

رضا جان دانشگاه من تنها یک دلیل رو کرده که من را به ماندن درش مجاب کند. آنهم امکان دانلود فیلم است. به همین خاطر است که تا اینجا صحبت از فیلمی میشود، هفت هشت روز بعد میتوانم فیلم را ببینم. ولی چه فایده، "دیوانه قدر دُر کجا داند؟!"( این جمله از خودم بود، از صبح تا حالا دنبال مثلی بودم که منظورم را برساند و پیدا نکردم).

'

..

تابه حال اینهمه مرده متحرک یک جا دیده بودید؟؟ من در "شما زنده ها" تعداد زیادی را دیدم. حلاجی اش میماند برای اساتید ( البته اگر پیدایش کنند) ، بعید نیست که من این آرزو را به گور ببرم.

نوید جان دوباره آمادگی خودم را برای ارسال فیلم اعلام میکنم ، تعارف میکنی؟

جواد رهبر
چهارشنبه 30 آبان 1386 - 21:52
-4
موافقم مخالفم
 

نوید جان پرسیده بودی که Unplugged های ام تی وی رو یادم هست یا نه؟ یادش بخیر. یک مدتی روزهای شنبه حدود ده و نیم شب پخش می شد و هرچند بیشتر اوقات تکراری بود اما نمی شد ازش گذشت: النیس موریست، برایان آدامز، نیروانا... اما این یکی رو ندیدم من! این از آنپلاگ پل سایمون است:

http://javaduploads.googlepages.com/01PAULSIMON-MrsRobinson-MTVUnplugged.mp3

کاوه این ترانه خاطره انگیز رو با این اجرا از دست ندی ها! بعدش هم سعی کنید چهره داستین هافمن و آن بنکرافت در "فارغ التحصیل" را جلوی چشمانتون نیارید و به این ترانه گوش کنید. اثرش متفاوت میشه. من امتحان کردم!

mana
شنبه 3 آذر 1386 - 10:24
5
موافقم مخالفم
 

.یک مدتی با دوستم قرار می ذاشتیم بعد از دیدن فیلم ها او نها رو به یک میوه ای تشبیه کنیم !....کارمون خیلی عجیب و غریب و شایدم مسخره بود ،می دونم .ولی نمی دونم چراموقع دیدن انجمن خواهران....یاد این بازی سالهای دور افتادم!

انجمن خواهران برای من طعم توت فرنگی رو داشت.یک توت فرنگی قرمز خوش طعم و خوش رنگ .

انجمن خواهران شلوار مسافرتی ،یک دستو العمله ...دستور العمل یک زندگی شاد .دستور العملی در باب اینکه چطور از در کنار هم بودن لذت ببریم.چطور سعی کنیم خودمون رو با محیط پیرامون وفق بدیم و تغییرات رو با مقاومت کمتری بپذیریم.چطور سعی کنیم یواش یواش با زندگی آشتی کنیم .زیبایی های زندگی و زیبایی های نهفته در خودمون رو کشف کنیم.انقدر همه چی رو سخت نگیریم....باورتون می شه این همه حرفهای گنده گنده تاثیر تماشای فیلمی مثل انجمن خواهرانه؟!.....راستش برای خودم هم عجیبه ،چون پیشداوریه اولیه ام درباره ی فیلم یک چیز کاملا متفاوت بود .

فیلم رو گذاشتم تو دی وی دی ،رفتم تو تخت و تا خر خره زیر پتو و آماده برای دیدن...راستش عکس چهار تا دختر تین ایجرروی جلد و تصاویر ابتدایی فیلم داشت تقریباً مطمئنم می کرد که فیلم از اون کارهاییه که بیشتر به مذاق خواهرم خوش می یاد تا من ؛ولی.....

اگه انجمن خواهران ...به قول نوید یک کمدی رمانتیکه .احتمالاً تنها کمدی رمانتیکه عمر منه که موقع دیدنش انقدر اشک ریختم .این قطره ها ی درشت و شفاف اشک روی صورت من اونهم ساعت 12شب بخاطر رویارویی ام با خودم و حقیقت زندگی ام بود .حقیقت زندگی امروزی که درونشیم.انگار یکی جلوی روی تو یک آینه گذاشته و می گه خودتو ببین!

موقع دیدن فیلم خودمو می دیدم .خودمو که مثل کارمن تو صحنه ی درد و دل با پدرش یکباره منفجر می شه و این انفجار حاصل خودخوری ها و سکوت نا بجاشه !

خودمو می دیدم که مثل لنا تو ساحل دریا ایستاده و داره اشک می ریزه بخاطر خلا یی که تو خودش حس می کنه ،بخاطر اینکه با خودش بیگانه ست ،بخاطر اینکه اصلا نمی دونه اینهمه سخت گیری و شکنندگی که تو وجودشه از کجا می یاد ؟

خودمو می دیدم که مثل تیپی یک موقعی هایی چقدر الکی سفت و سختم.نفوذ ناپذیرم .ظاهرم مثل تیپی باید خشک باشه و....بعد با بهانه ای مثل بیلی همه چیز تغییر می کنه .

و خودمو می دیدم که ....چقدر دوست دارم مثل بریجیت باشم .خودم انتخاب کنم و خودم مبارزه کنم ....آره ،به اعتماد به نفس بریجیت حسودیم می شد .

چیزهای دیگه ای هم هست ...مثلاً اینکه آرایش مو ی هر کدوم از دختر ها چقدر عالی بود ...از اون های لایت سبز موی تیپی تا موهای بلوند و لخت بریجیت .....اینکه هیکل خپل و لبهای کلفت و پف بالای چشم کارمن در مهربون نشون دادن چهره اش چقدر موثر بود و رنگ چشمهای لنا و ریز نقشیه مینیاتوریه چهره اش چقدر با شخصیتش هماهنگ بود .....اینکه تصویر ارائه شده از اون پسر یونانی با وجود اغراقی که داشت و زیاده از حد خوب بودنش چقدر دلچسب بود مخصوصاً توی دو تا صحنه یکی اونجایی که بی سر و صدا داشت به لنا در کشیدن قایق کمک می کرد و دیگه زمانی که توی بازار ماهی فروشها دفتر نقاشیه لنا رو گرفت و آرام آرام از دیوارها گذشت تا رسید به کلیسای زیبایی که لنا تصویرش رو کشید بود .انگار داشت خود لنا رو کشف می کرد!

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 1.34220504761 seconds.