يکشنبه 30 آبان 1389 - 21:17



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 



چهارشنبه 23 آبان 1386 - 23:3

پرستوي مهاجر!


  

آن چنان فوتبالي نيستم. چرا، اگر بحث هرازگاهي است، ليگِ انگليس را هستم و در جام هاي جهاني به طرز حيرت آوري، يكهو ايتاليايي خالص مي شوم؛ بگذريم از اين كه اولين باشگاهِ محبوبم لاتزيو بود و مدتي همه چيزم را رويش گذاشته بودم! اما ليگِ برتر خودمان اصلا، در حد يك سري خاطره فقط. ديگر اين كه شايد بشود گفت چون پدرم و همه ايل و تبارمان (به جز چند مورد استثنا!) استقلالي هستند (خوزستاني اند، چه مي شود كرد؟) كشش عجيب و نا آشنايي نسبت به پيروزي هاي استقلال (چه تركيبي شد!) دارم. از شما چه پنهان اين هفته هم پدرم بعد از مدت ها از شهرستان مان آمد تهران پيش ما و از نگاه هايش فهميدم كه بايد برش دارم و با خودم ببرم اش ورزشگاه آزادي تا بازي را ببيند؛ هوا عالي بود و خدا را شكر تيم اش هم برد و شادي را در تمام وجود پدرم ديدم. حال عجيبي داشتم، چيزي در مايه هاي مارچلو ماستروياني در «زندگي شيرين» فليني، همان جا كه پدرش بعد از مدت ها آمده پيش اش و دل اش مي خواهد همه شادي هاي دنيا را يك شبه نثار پدر كند. بگذريم! اما...از وقتي يادم مي آيد تمام حاشيه هاي اين بازي محبوب، برايم جذاب بوده، برنامه نود را تقريبا قورت مي دهم و دستم برسد هر مطلب- البته دراماتيزه شده- فوتبالي (شما بخوانيد ورزشي) را مي بلعم. الان هم اين همه مقدمه چيني كردم تا يك مطلبِ فوتبالي براي خواندن به تان پيشنهاد كنم. مطلبي خواندني و شيرين از استاد عزيزم هوشنگ گلمكاني كه در شماره 271 هفته نامه چلچراغ چاپ شده و لينك اش http://golmakani.blogspot.com/2007/08/blog-post.html است. جايي از مطلب استاد، آن جا كه درباره افشين قطبي و كاراكتر داراي كاريزماي اش است، آمده:«مربي گري فوتبال مثل شطرنج است...گاهي مثل پراكندن عطري ناپيدا در فضا است كه ديده نمي شود، ولي حس مي شود و فضا را عوض مي كند. اين از آن كارهايي است كه فيروز كريمي هم به شكل غريزي بلد است» و بعد هم كه ماجراي تعويض موقت كاپيتان، توسط كريمي به خاطر شير و خط كردن بهتر نفر جديد!
حالا چرا يكهو فرمت و حال و هواي روزنوشت را اين جوري تغيير دادم؟ به خاطر اين كه مي خواهم تماشاي درام ورزشي خوب «دو نفر براي پول» دي.جي كروسو را به همه تان پيشنهاد كنم! زياده گويي هم نمي كنم. كه مثلا چقدر روحي از «بيلياردباز» راسن را يدك مي كشد. مي روم سر اصل مطلب، آن هم جايي از فيلم است كه والتر (آل پاچينو) درنقش كسي كه صاحب يك كمپاني مشاوره شرط بندي هاي ورزشي و بخصوص فوتبال است- بگذريم از اين كه طي فيلم براي خودش يك پا برت گوردون (جرج سي اسكات) تعديل شده و آشناييزدايي شده است- دارد وسط انجمن افرادي كه مي خواهند قمار را ترك كنند، سخنراني مي كند كه «قمار مشكل شما (و افرادي مثل ما) نيست. ما در واقع به باختن اعتياد داريم و اين است كه ما را لبريز از حس زندگي و زنده بودن مي كند...» (نقل به مضمون). والتر دغدغه برنده بودن دارد، در اين داستان هم گشته و كسي را يافته (متيو مك كاناهي در نقش جان آنتوني) كه در ناخودآگاهش دغدغه بردن دارد، مي دانيد كه معني اش چيست؟ يعني كسي كه ذاتا يك بازنده است: ادي فلسن؟! والتر حتي به شير و خط كردن جان آنتوني يا همان براندون اعتقاد دارد، مي داند كه براندون اين كاره است: بازنده اي است ذاتي! اما والتر ريسك مي كند، او بلد است چه طور عطري ناپيدا در فضا پخش كند. او مي داند چه گونه بايد هواداران (اين جا قماربازان) را سرشار از احساس زنده بودن كند. چيزي در مايه هاي حال و هواي عصر جمعه گذشته پدرم كه در ورزشگاه داشت تيم بازنده اش را با اشك شوق تشويق مي كرد!


بازگشت به روز نوشت‌هاي نويد غضنفري

نظرات

کاوه اسماعیلی
پنجشنبه 24 آبان 1386 - 18:21
19
موافقم مخالفم
 

باران به برزو گفت:من اصلا حرفهای تو رو نمیفهمم.مثلا این چیه؟(اشاره به موتور).....و این فرصتی بود برای برزو تا تواناییهای خودش را به رخ باران بکشد وسیستم مکانیزه حباب موتور را که نام آن را سیستم باران 2 گذاشته بود برای باران معرفی کند..و نوید از فوتبال حرف زده و میترسم که دهانم را باز کنم و با ادبیات استادیومی این کافه پر از موزیک و فیلمهای لطیف و میز بیلیارد را به گند بکشم.

آن چنان فوتبالی هستم که هر ازگاهی هم حرفهای دیگری غیر از فوتبال هم میزنم.و در دنیای فوتبال به شدت سیاه و سفید میبینم و کاملا با نظریه بیطرفها دارای یک صفت رذیله هستند موافقم.لیگ انگلیس را میخورم(سابقه نیوکاسلی بودنم را باید از رفقایم بپرسید)از هر چه استقلال و پرسپولیس در حد نفرت بیزارم.و تمام مسابقاتشان را به امید تحقیر شدن خودشان و اسطوره های مذخرفشان دنبال میکنم.عاشق ملوانم.از لحظه ای که یادم است.همین امروز پدرم از ماکو با آن همه فاصله بعد یک هفته زنگ زد و قبل از اینکه حال مرا بپرسد نتیجه ملوان را جویا شد و وقتی بهش گفتم تا دقایق آخر جلو بوده شوق را در صدایش احساس کردم.(این به آن در...قضیه وسترن پدرم را هم که گفته بودم.)گاهی وقتی از من میپرسند چند سالت است تعداد جام جهانیهایی که در طول زندگی من اتفاق افتاده را میگویم.(حتا میدانم در لحظه ای که به دنیا آمدم دیدار بلژیک و شوروی در جام جهانی 82 در جریان بوده.)خلاصه برزیل را دوست دارم و در جام جهانی به طرز حیرت آوری طرفدار انگلیس میشوم و از ایتالیا و قرتیهایش بیزارم.دیوار اتاقم را هم که نگاه کنی پوسترهای قایقران-آل پاچینو-کلینزمن-پوستر فیلم شین-آلن شیرر-سید بارت-پل گاسکوئین-همفری بوگارت-و....(به همین شکل الی آخر) یکی در میان دیوار را پر کرده اند.

و باران بعد از یک ساعت سخنرانی برزو بهش گفت خوب همینه دیگه من حتا یک کلمه از حرفهای تو رو هم نفهمیدم.ما مثل زوجهای ناجور کمدی رمانتیکها می مانیم.

چاکریم آقا نوید....شرمنده.روزنوشت قبلی نبودم و گرنه خبر داری که اگه هیچی از روزنوشتت دستگیرم نشه یا درگیرم هم نکنه یک اهمی,یک اوهومی مینمایم.هر چند دو جا اسم ما برده شد.اولیش را که مخلص آقا جواد هم هستیم.و لینک جادوییش که خدا میداند این چند روزه صبح قبل از هر کاری اول باید گوشش کنم.دومیش هم که هر چند اشتباه بود و گوینده نام از گفتنش پشیمان شد و اسم ما را به خرابی اینترنت پیوند داد(اینترنت ما هم که خراب میشود یک سره مینویسد نوید) ولی باز مخلصش هستیم.

در مورد روزنوشت امروزت حرفت را گرفتم.هنوز ندیدمش ولی این که چه میشود اینجا روح برنده خواهی آل پاچینو در مقابل همزادش در بیلیارد باز قرار میگیرد.(همینطوره دیگه نه؟)چه میشود که بردهای پوشالی ادی و روحی که جرج اسکات در آن دمیده بود حالمان را بد میکرد.حال آنکه پل نیومن در رنگ پول جلوی بردهای تام کروز را میگرفت.مانع برایش میتراشید.مجبور به باختنش میکرد.و حالا این یکی که دیگر خیلی آشنا و کار شده است.مربی که به شاگردش بردن میآموزد.حالا کدامشان برای تو جذابتر بود نوید ها؟

جواد رهبر
جمعه 25 آبان 1386 - 0:32
6
موافقم مخالفم
 

"برای عکس پاچینو"

شرمنده ام رفقا، تموم بخیه های دنیا هم دیگه نمی تونه منو بهم بدوزه. درازکش... درازکش... به حتم درازکش می ذارنم توی خونه ی تشییع جنازه فرناندز نبش خیابون هان و خیابون نهم. همیشه یه حسی بهم می گفت بلاخره گذرم به اونجا می افته اما گمون می کردم حلوای خیلی ها رو بخورم و بعدش نوبتم شه... آخرین بازمانده ی موهیکان ها... شایدم آخریش نباشم. گیل مادر خوبی می شه... واسه یه کارلیتو بریگانتی به روز و جدید... امیدوارم پولارو برداره و فرار کنه. توی این شهر واسه آدمای دریا دلی مثه اون جایی نیست... شرمنده ام عزیزم، من تمام تلاشمو کردم، صادقانه... نمی تونم توی این سفر همرات بیام. کرخت شده ام. حالا دیگه لرزم گرفته، آخرین نوشیدنی رو هم سفارش بدیم، بارها دارن تعطیل می کنن... خورشید طلوع کرده، واسه صبحونه کجا بریم؟ نمی خوام جای خیلی دوری باشه. شب سختی رو گذروندم، خسته ام عزیزم...خسته...

جواد رهبر
جمعه 25 آبان 1386 - 1:37
-6
موافقم مخالفم
 

گفته بودی تو و من مونده ایم فقط! باهات می مونم نوید جان تا ته اش!

کاوه: صفا کن با این ترانه... می فهمم چی می گی از این که کار اول صبحت شده...

نويد غضنفري
جمعه 25 آبان 1386 - 2:1
0
موافقم مخالفم
 

مخلص كاوه جان

اين كامنت رو دارم موقعي مينويسم كه هنوز هيچ كي جز خودت اين جا نيومده (جميعا مي بينيد كه بنده هم نمي دونم كي كامنت ام پابليش؟! ميشه، ديگه اين كه حتي الان انگار دارم روي لبه تيغ قدم ميذارم و هر لحظه ممكنه هرچي تا الان نوشتم يهو دود بشه و بره تو هوا!) پس سلام برادر! اصلا حضورت و اين كه به قول خودت هيچ مون به هم نرفته، فضاي اين جا رو كلي دراماتيك كرده. همين ما را بس. ديگه اين كه رفيقم ما كي گفتيم اينترنت خراب بود اسم شريف شما رو به جاي عزيز ديگرم جواد تايپ كردم؟! گفتم اينترنت اذيت مي كرد، هي دي سي مي شد، از اين طرف هم بايد حواسم مي بود كه هر چه دارم مينويسم يهو نپرد. خلاصه كه جور ديگري هم ميشه به قضيه نگاه كرد: دقيقا به خاطر همون زوج ناجوري كه خودت گفتي، نمي تونيم از هم دل بكنيم و دوري همديگه رو تحمل كنيم. براي همين در نبودنت هم مدام اسمت نوك انگشتمونه! مخلصيم.

جواد رهبر
شنبه 26 آبان 1386 - 11:47
1
موافقم مخالفم
 

"آخرین بازمانده های ویدئو کلیپ های نیمه شب"

نوید جان، همین دیروز بود که داشتم شبکه ها را بالا و پایین می کردم که آخر سر مثل همیشه روی شبکه ی رویایی امان،‌ Vh1، ایستادم. کلیپ جدید جیمز بلانت شروع شد که اسم خاطره انگیزی هم دارد: 1973. تمام که شد و کلیپ بعدی که آغاز شد یک دفعه خون در رگهایم یخ زد. می دونی چی بود: "بازی های احمقانه" (Foolish Games) از Jewel. آره خودشه همان آخرین تک ترانه ای که از آلبوم “Pieces of You” به بازار داد. حالا این به کنار که خیلی این ترانه غم گرفته و تلخ را دوست دارم، چیزی که حسابی تکان دهنده بود این بود که یک دفعه بی اختیار پرت شدم به نیمه شبی که جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم و برای اولین بار این کلیپ را دیدم و ترانه اش را شنیدم... در همان Non-stop Hits های نیمه شب Mtv (به قول خودمان آسیا) که از نیمه شب هندی ها تحویل آسیای شرقی ها می دادندش وگرنه در طول روز که برای تماشای یک کلیپ خوب باید کلی تبلیغ و ترانه هندی و پخش هزارباره ی Don’t play games with my heart از Back Street Boys را تحمل می کردی. مجبور بودی بشینی تا صبح کلیپ ببینی و ضبط کنی، ترانه ها را روی نوار بیاری و... این ترانه برایم یادآور تمام آن شب هایی بود که با ذوق و شوق کلیپ ها را دنبال می کردیم. آن هم به روز و تازه از تنور درآمده. اما حالا وضع فرق کرده. همه اشان در دسترس هستند. لازم نیست راه دوری رفت و کار خاصی کرد. کافی است در Google تایپ کنید Foolish Games و اولین یافته را ببینید: کلیپ ترانه در سایت Youtube. این ناشکری نیست یک جور احساس تلخ و شیرین است (شاید همان نوستالژی باشد!) شیرین از این نظر که خب خدا را شکر حالا دیگر لازم نیست کلی رنج و زحمت به خود داد تا کلیپی دید و تلخ و شیرین به این دلیل که آیا دیگر کسی پیدا می شود (اصلا لزومی دارد) که در ساعت 3 صبح کلیپ ترانه محشر 3 a.m. از Matchbox 20 را روی Mtv ببیند. همان که آرم آبی اش بالای سمت راست در گوشه کادر همیشه و همه وقت خودنمایی می کرد. کسی [V] را یادش هست؟ کسی می داند Mtv Fresh چه ساعتی از Mtv آسیا پخش می شد؟ به گمانم ما آخرین نسلی بودیم که چنین احساسی را تجربه کردیم... حتم دارم نمی شود لذت گوش دادن و دیدن کلیپ Semi-Charmed Life از Third Eye Blind را در دل شب با کلمات بیان کرد. حالا جلوی تلویزیون در ظهر جمعه همه این فکرها می ریزند سرم و من هم خلع سلاح شده خودم را تسلیم شان می کنم. Vh1 را که یافتم به دوستی گفتم این شبکه با روح و روان مان کار خواهد کرد و حالا می فههم که زیاد بیراهه نگفته بودم. حالا Vh1 همهء آن چیزی است که از دنیای ویدئو کلیپ می خواستیم داشته باشیم. حالا می توان با هر کلیپش رو کرد به همه و گفت: " اِ این ترانه واسه سال 95 است و هنوز کلیپش سرپاست! یادش بخیر!" آره حالا مطمئنم که ، خوب یا بد، ما آخری هاش بودیم... آخرین بازمانده های ویدئو کلیپ های نیمه شب!

شرمنده! جایی بهتر از اینجا برای گفتن این حرف ها پیدا نکردم. راستش می خواستم در مورد فوتبال و اینکه چقدر عاشق "زندگی شیرین" فلینی هستم بگم اما باز نشد که نشد! امان از دست آسیاب های ذهن ما!

کاوه اسماعیلی
شنبه 26 آبان 1386 - 18:47
-8
موافقم مخالفم
 

ازت انتظار نداشتم نوید...انگار هنوز نشناختی منو.تعارف تکه پاره نکنیم.می خوایم با همدیگه حال کنیم.پس قرار نیست تو تو انور جوب باشیو من اینور(میدونی که نوع دعوای اصفهانیهاست برای اینکه یقه پیرهنشون پاره نشه)...به ندای قلبت گوش کن و سگها رو آزاد کن.(سیمپسونها رو که داری)ضمنا ازت توقع داشتم بخش آخر کامنتم رو بی پاسخ نذاری.

کاوه اسماعیلی
شنبه 26 آبان 1386 - 20:9
4
موافقم مخالفم
 

دو چیز دیگر...

یکی اینکه آن چیزی که درباره سه مربی در کامنتم مطرح کردم دوست دارم سایر اهالی قهوه خانه مش نوید هم نظرکی بدهند.

دوم اینکه حالا دیگر لازم شده قاطعا بگویم تنها کسی که باید پیشنهاد سینمای شهروند را بدهد نوید خودمان است.نمونه اش 4 هفته اخیر.اولی که آقای رئیسیان و ما تهی مغزها و فیلمهای جدی بود و ولش.دومی مهدی کرم پور بود و پیشنهادش کازابلانکا که حتا چوپانهای ماسوله هم آن را دیدند.سومی استاد گلمکانی بود که فیلمی را پیشنهاد کرده بود که حتا خودش هم نتوانسته پیدایش کند.چه رسد به ما..آخری هم پیشنهاد امروز جواد طوسی عزیز که هر چند پیشنهادش خوب بود اما چون جزء بر و بچه های شهروند نیست حواسش نبوده که درباره اولتیماتوم بورن در یک پرونده جدا در همین شهروند بهش پرداخته شده.خواب حالا مقایسه کنید این 4 شماره را با پیشنهادهای آقا نوید خان غضنفری......

نوید غضنفری
يکشنبه 27 آبان 1386 - 11:19
4
موافقم مخالفم
 

سلام به همه دوستان

کاوه جان چه طوری؟ ما تعارفی نداریم رفیق. نکته ای گفتم واضح. این که اختلافات ما با هم فضای این جا را دراماتیک تر کرده کجایش به تعارف می ماند؟! خب داریم می بینیم. در مورد نکته ای که گفتی، حقیقت اش من زیاد به تفکیک و مقایسه این هایی که گفتی اعتقاد ندارم. هیچ کدام شباهتی به هم ندارد اما در کمال تعجب هر سه از یک روح مشترک حرف می زند؛ همان که والتر (پاچینو) در این آخری در جلسه ترک اعتیاد به قمار، بین همه با آن اداهای حالا دیگر آشنای پاچینویی فریادش می زند! و اما نکته ای که جواد درباره اش نوشته، رفیق پرتاب ام کردی به یک دوره برادر...

باز هم من!
يکشنبه 27 آبان 1386 - 18:58
10
موافقم مخالفم
 

ديدي كاوه خودت هم داري تعارف تكه و پاره مي كني! مهم پيشنهاده كه همين جا هم ميشه. اصلا اون ستون از دل نوشته هاي همين جا متولد شد و شايدم بهترين جا براش همين جا كنار شماست و ديگه اين كه من شخصا پايه مطلب پيشنهاد سوئدي استاد گلمكاني بودم، هر چند كه فيلم رو نديدم! راستي اگه كسي پيداش كرد دريغ نكنه! مخلصيم

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 1.60190606117 seconds.