دوشنبه 1 آذر 1389 - 1:43



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 



يکشنبه 20 آبان 1386 - 14:7

اگر لوبيچ بود...


  

خبر داريد كه حدود يك ماهي است چهار فيلم ارنست لوبيچ وارد بازار ارزشمندِ دي وي دي هاي با زير نويس فارسي شده: «دردسر در بهشت» (فيلم نامه: سامسن رافائلسن و گروور جونز،1932)، «بودن يا نبودن» (ف: ادوين ماير، 1942)، «بيوه شادان» (ف: سامسن رافائلسن و ارنست واجدا، 1934) و بالاخره «نينوچكا»ي هميشه (ف: چارلز براكت و بيلي وايلدر و والتر رايش، 1939) كه اتفاقا ديدم امير هم در روزنوشت اش به چند ديالوگِ فراموش نشدنيِ آن اشاره كرده. «نينوچكا» و «بيوه شادان» را ديده بودم؛ بگذريم از اين كه تماشاي هر كدام شان براي خودش قصه اي است ديگر (مثلا اين يكي را گوش كنيد: حدود سال 82 بود كه يكي از رفقا گفت نسخه اي از «نينوچكا» روي وي اچ اس دارد. انقدر روي نروش رفتيم تا اواسط سال 83 آن نسخه پكيده را نشان مان داد و درست يادم هست كه دو ماه بعدش دايي جان دي وي دي اريجينال آن را از آن طرف آب ها برايم آورد! هي، عجب روزي بود. شايد يك روز زد به سرم و ليست هديه هاي عجيب سينمايي اي كه از دايي دريافت كرده ام را گذاشتم اين جا!) مي دانم از حكايت خودمان پرت شديم، چه مي شود كرد، آسياب بادي است ديگر، هر طرف باد بيايد مي گردد! چه مي گفتم؟ آهان، با تمام اين ها، روزي كه اين چهار دي وي دي برايم اس ام اس شد كه رسيده، حال ام دست كمي از شاديِ آن روزِ هديه دايي جان نداشت، بخصوص وقتي فهميدم زير نويس ها قابل قبول و در بعضي لحظه ها عالي است!
اما...چرا دارم اين ها را اين جا مي گويم، به خاطر تماشاي «بودن يا نبودن» و «دردسر در بهشت» آن هم به صورت چند باره و چند باره در اين روزهاست. حالا فقط با ديدن اين دو مرواريد گران بهاي دوره كلاسيك مي شود فهميد چرا بيلي وايلدر عزيز جمله مشهور «اگر لوبيچ بود، چه مي كرد؟» را با خط درشت در اتاق كارش آويزان كرده. كه چه گونه مي توانست با اشيايي به ظاهر كم اهميت چنان جادويي كند كه نقاط عطف داستان روي همان ها بنا شود (اگر خاطرتان باشد نيما در همان مطلب سوفله خام، سوفله سوخته اي كه مدتي پيش به اش اشاره كردم سياهه پر و پيماني از اين جزئيات و نشانه ها ارائه داده بود كه تكرارش توسط بنده بيش تر به شوخي مي ماند). بيش تر مايل ام اين جا شبيه شاگردي عمل كنم كه خوب درس هايش را بلد شده و مشابه همان ليست را در همين دو اثر لوبيچ در بياورم، تا بازهم به خاطر بياوريم «...استاد هم وارث خلف ميراث استادي ديگر- لوبيچ- بود» (نقل از همان مطلب نيما):
شايد بشود ريشه تمام تغيير چهره و هويت هاي كاراكترهايِ وايلدر را در طرح و حل موضوعي كه لوبيچ در همين «بودن يا نبودن» (البته با سبك بغايت شوخ و شنگ اش) به كار برده، جست. همه ماجرا از يك توهم بازيگر تئاتر، يوزف تورا (جك بني) آغاز مي شود؛ اين كه او بازيگري تواناست؟ تماشاچي بازي اش را تاب مي آورد؟ و بالاخره اين كه او در حساس ترين لحظه بازيگري اش (البته به زعم خود) بيننده «دارد» يا «ندارد» و سررشته وقايع بعدي درست از همين توهمِ هملت گونه شروع مي شود! و بازيگر مفلوك را چنان مي پيچاند و در هويت هاي مختلف فرو مي برد (از روي اجبار) كه در لحظاتي تلخ و طنزگونه از طريق هويت جعلي و بدلي اش ادعاي خسارت و جسارتي كه به زندگي شخصي و خصوصي او وارد شده را طالب است. نگاه كنيد به آن فصلي كه ماجرايِ رمز بينِ آن خلبانِ جوان، سوبينسكي (رابرت استاك) و همسر بازيگرش، ماريا (لومبارد) به صورت اتفاقي و از طريق پروفسور سيلتسكي (ريجز) براي او كه در هيبت سرهنگ ارهارتِ نازي درآمده، آشكار مي شود، او حق طبيعي اش را پيچيده در رداي قدرت طلب مي كند. يا آن جا كه انقدر در هويت جعلي اش فرو رفته تا جايي كه هويت اصلي را هم در اتاق سرهنگ ارهارت از جنازه پروفسور سيلتسكيِ واقعي سلب مي كند (با تراشيدن ريش جنازه و چسباندن يك تكه ريش مصنوعي براي او). جالب است كه جلوه ساده اين تغيير چهره ها (مثلا با جابجايي يك تكه سيبيل يا قطعه اي ريش مصنوعي) در آثار وايلدر هم حفظ شده (مخصوصا در «ايرما خوشگله» و «بعضي ها داغشو دوست دارن») و همين چيزهاي فرعي و به ظاهر كم اهميت مي تواند جواب تمام سؤال هاي ازلي ابديِ بشر مدرن باشد. مثلا نگاه كنيد به آن فصل ابتدايي «بودن يا نبودن» كه راوي داستان (سنتي كه در آثار وايلدر هم بود) دارد ورود حيرت انگيز و زودهنگام هيتلر را به بازار ورشو توضيح مي دهد، او در واقع بازيگري است كه براي اثبات توانايي هايش با كارگردان تئاترِ پولسكي، آقاي داباش، كل انداخته كه مي تواند فقط با گذاشتن يك سيبيل به سطح شهر برود و همه را متحير كند، جالب است كه قبل اش هم ديده ايم كارگردان به او عكسي از هيتلر نشان مي دهد و مي گويد مي خواهم اين شكلي بشوي و بازيگر فرياد مي زند كه اي بابا اين عكس خود من است كه! و كارگردان كه بلافاصله مي گويد: پس اين عكس هم خوب نيست! در اين ميان آن دختر بچه اي را عشق است كه از وسط جمعيت يكهو مي آيد و از بازيگري كه خودش را به شمايل هيتلر درآورده امضا مي خواهد!! مي بينيم كه طرح موضوع ساده است اما در عين سادگي ظاهري مي تواند وارد دالان پيچيده اي از تمام سؤتفاهم ها و شك و ترديدهاي ازلي ابدي انسان شود. از جهات بسياري مي شود «بودن يا نبودن» لوبيچ و «ايرما خوشگله» وايلدر را با هم مقايسه كرد كه شباهت هاي آشكار و قابل اشاره اي دارد. از تغيير چهره هاي مكرر و استفاده از مفهوم بازيگري كه بگذريم به طرح مسأله پيچيده بحران هويت مي رسيم. تورا هم درست مثل نستور (جك لمون) در «ايرما...» (البته برعكس گفتم!) در ميان چهره هايي كه از خود مي سازد و به جمعيت ارائه مي دهد، هويت اصلي و چهره اش را چنان فراموش مي كند كه حل ماجرا، فقط و فقط با كشتن و از ميان برداشتن هويت جعلي ميسر مي شود. لابد يادتان هست كه چطور نستور كلك لرد ايكس را كند، اما در «بودن يا نبودن» تورا در دفترِ گشتاپو مجبور مي شود (دست كم براي مدتي) هويت اصلي اش را از ميان بردارد، آن هم براي تداوم مسأله ساده اي همچون «بودن» يا «نبودن»! باور كنيد مسأله به اين سادگي ها هم نيست.


بازگشت به روز نوشت‌هاي نويد غضنفري

نظرات

جواد رهبر
يکشنبه 20 آبان 1386 - 19:21
-11
موافقم مخالفم
 

کاوه جان

این هم Summer Wine

http://buddiespecial.googlepages.com/NancySinatra-01-SummerWinewLeeHazlew.mp3

جواد رهبر
يکشنبه 20 آبان 1386 - 22:57
10
موافقم مخالفم
 

آره دیگه... همین که دی وی دی ریپ فیلم ها را دانلود کردم دی وی دی هایش هم اومد. عجب ها! اما خب حالا که همشو دارم می شه با کیفیت عالی این شاهکارها را بارها و بارها دید. حالا دیگه احساس خوشبختی می کنم. داستایوفسکی می گفت: آدمیزاد خوش بخت نیست چون که نمی دونه خوش بخته! وای خدا من فهمیدم که خوش بختم پس خوش بختم!

یه تبلیغ:

چاشنی خنده در آثار شکسپیر، کوبریک و وایلدر

http://barrylyndon.blogfa.com

نوید غضنفری
دوشنبه 21 آبان 1386 - 9:42
-61
موافقم مخالفم
 

سلام کاوه جان. مدیونم کردی با گذاشتن لینک این آهنگ خاطره انگیز نانسی سیناترا در این جا...خیلی خوب است این نسخه های قدیمی را رو کنیم تا معلوم شود که این دنیا انقدرهام بزرگ نیست!! از بچه ها اجازه بگیرم ببینم می شود نسخه قدیمی Sway اجرای دین مارتین را البته با یک روزنوشت این جا گذاشت؟ گفتم که مدیونم!

ج
سه‌شنبه 22 آبان 1386 - 9:46
5
موافقم مخالفم
 

نوید جان سلام

تازه یه اجرای زنده هم از Summer Wine دارم که لای Mp3 ها معلوم نیست کجا رفته... اونو پیدا کردم لینکش می کنم. اون هم مرگ نداره. خود جنسه...

اگه بشه Sway رو بذاری که محشره!

قربانت

http://barrylyndon.blogfa.com

جواد رهبر
سه‌شنبه 22 آبان 1386 - 22:32
-10
موافقم مخالفم
 

این "ج" منم...

ج=جواد رهبر

امان از دست کی بورد های من!

سیاوش پاکدامن
سه‌شنبه 22 آبان 1386 - 22:39
13
موافقم مخالفم
 

به نظر شما کسی که چیزی از سینما بارش نیست ولی دوست دارد که خودش را مثل...مثل...مثل مرد بیندازد داخل کافه و به هر بهانه ای که شده صحبتهای عشقبازان را بشنود و از چایی بنوشد که آنها مینوشند و چیزی را بشنود که آنها دیده اند و .... ( آنقدر جمله طولانی شد که نمیدانم چطور باید ببندمش) ، بابا بین این همه آدم کار درست، یک سوتی هم باید باشد که وسط بحث ها خرابکاری کند و فالش بزند دیگر. خلاصه ما مخلص همه برو بچه ها هم هستیم و تلمذ میکنم از کلاس درس رفقا ( با تشکر از جواد خیابانی) و اگر اجازه بدهید ما یک گوشه آبدارخانه بایستیم و استکان نعلبکی ها را بشوییم ، حالا اگر دو سه تا استکان هم شکستیم به بزرگواری خودتان ببخشید.

.

انجمن خواهرانِ شلوارِ جهانگرد!! را دیدم. به طور کلی حال میکنم با فیلمهایی که به واسطه آنها، زندگی همینطور خودش را پرت میکند از صفحه بیرون. دیدن این فیلمها مثل این است که ماسک زندگی بزنی و دو ساعت زندگی خالص استنشاق کنی. و چقدر زیبا بود آن جزیره یونانی... دوست دارم یک بار بی واسطه از پنجره آن اتاق به بیرون نگاه کنم.

.

این Summer wine را هم خیلی خوب آمدید به خصوص حوالی دقیقه دو و ده ثانیه که آخر دیوانگی است.

نويد
چهارشنبه 23 آبان 1386 - 1:14
4
موافقم مخالفم
 

ببخش من رو جواد جان! اون روز كه كامنت تشكر از تو رو گذاشتم هم كلي به وجد اومده بودم از گذاشتن اين لينك ترانه نانسي سيناترا و هم اينترنت خيلي اذيت مي كرد...تازه فعلا كه غير از من و تو كسي نيست به بزرگواري خودت عفو كن برادر...

حمید دهقانی
شنبه 26 آبان 1386 - 13:49
15
موافقم مخالفم
 

نمیرسد. اما در نهایت چیزی که از این فیلمها به دست می آید،لذت جنایت و بازی با خوی حیوانی است که در نهانگاه همه ما وجود دارد. کارگردان با نشان دادن جنایات متفاوت با ایده های مختلف و سخت ترین وضع مرگ برای قهرمانان یا گناهکاران ، تماشاگر را به جای اینکه به اشمئزاز از انتقام برساند به مرز لذت از کشتن نزدیک میکند.به عبارت دیگر، خشونت به جای اینکه وسیله ای برای رسیدن به هدف فیلمساز باشد، خود به هدف تبدیل میشود.

در مطلبی خواندم که کار "پارک" با "تارانتینو" مقایسه شده بود و در جایی دیگر از "سام پکین پا" صحبت

حمید دهقانی
شنبه 26 آبان 1386 - 13:50
-10
موافقم مخالفم
 

تازه کتاب محشر گفت و گوی کامرون کرو و بیلی وایلدر را تمام کرده بودم. در طول کتاب بارها تعریف و تمجید بیلی وایلدر را از ارنست لوبیچ خوانده بودم. پیش خودم می گفتم وقتی استاد وایلدر اینجوری داره عرض ارادت می کنه به لوبیچ، ببین خود لوبیچ دیگه چه غولیه؟ گذشت و گذشت تا اینکه فرصتی پیش اومد و نینوچکا رو در سالن کوچک حوزه هنری دیدم و … .

فیلم هنوز هم مثل دورانی که ساخته شده بود به نظرم تر و تازه می اومد. بعد من هم مثل شما فهمیدم که دو سه تا دیگه از فیلمهای لوبیچ با زیرنویس خوب اومده، هوش از سرم پرید و …

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 1.36730504036 seconds.