يکشنبه 30 آبان 1389 - 23:56



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 



جمعه 13 مهر 1386 - 16:59

صدايي كه نمي ماند! يا تراژدي يك «دوبله باز»!


 

قسمت اول تيترِ بالا را پيش از اين توي همين كافه به كار برده ام، آن موقع كه مشتري آنچناني نبود و پشه مي پراندم. براي دوبله هاي بد و بدتر فيلم هاي ايام نوروز بود، همان موقع كه بهمن هاشمي مثل هميشه ارادت داشت و ما، سعادت به گمانم!
هومن شيرازي در كامنت هاي پست قبلي نوشته كه آي نويد خان چه بس نشسته اي كه دوبله را كشتند با نسخه اي كه از «سرگيجه» استاد در تلويزيون نمايش داده شد! همين الان بايد نكته اي را روشن كنم در خصوص صفت «دوبله باز» كه مثل خيلي از لفظ هاي ديگر سريع برچسب مي شود و مي نشيند روي پيشاني آدم:
پاييز 1384 بود كه براي ديدن امير قادري مي رفتم دفتر مجله فيلم. درس و سربازي و هزار و يك كوفت ديگر تمام شده بود و آمدم تهران بشوم مطبوعاتي. همين طور با امير راجع به فيلم و موسيقي حرف مي زديم و... كاشف به عمل آمد كه ما «دوبله باز» هم هستيم، از شانس خوب من موضوع كتاب سال بود «دوبله» و نيما هم كه دوست امير؛ من هم كه دنبال فرصتي براي نوشتن. و چه جايي براي شروع بهتر از مجله فيلم؟! كار كليد خورد و ما راهي استوديوها و اتاقك هاي «تاريك» دوبله شديم. اگر مقدمه مفصل و دوست داشتني نيما را راجع به مصائب مان طي آن دو سه ماه خوانده باشيد، ديگر لازم نيست اين جا تكرار كنم نيما، خانم آرزو فراهاني و اين بنده حقير (و شايد مهدي عزيزي در انتها) چه مصيبت هايي كه نكشيديم. بگذريم از اين كه هنوز هم كه هنوزه در هر مجلسي بايد توضيح بدهم كه چرا مثلا در فهرست گويندگان و سرپرستان گفتار فيلم سعيد مظفري نبود؟! چرا نامي از آقاي ياكيده نيست؟! اوايل تاب تحمل ام كم تر بود و سريع تر جذب «حواشي»! مي شدم و مي نشستم يك ساعت توضيح كه كيكاوس ياكيده مايل به شركت در اين پرونده نبود يا سعيد مظفري جواب پيغام هاي چندين و چند باره ام را نداد. در پرونده اي كه براي دوبله هاي ماندگار كارتون درآوردم، اولين نشانه ام براي مصاحبه اكبر مناني (صداي گلام در «ماجراهاي گاليور») بود اما استاد درست مثل تكيه كلامي كه آفريده:«من مي دونستم كه ما موفق نمي شيم» راحتم كرد و پشت تلفن گفت:« پسر جان، دوبله الان وضعيت وخيمي داره و داره نفس هاي آخرش رو ميزنه و حاضر نيستم در چنين شرايطي بيام و فيتيله آتيش رو بالا بكشم». البته آن موقع حرف استاد را نفهميدم و صد البته هشتاد بار ديگر سمج اش شدم اما كارساز نشد...آن پرونده دوبله با پي گيري سه چهار نويسنده (و همكاري دوستاني مثل علي باقرلي و علي جمشيدي و...) بسته شد. خوب است يا بد، كامل است يا ناقص، چكيده اي است از علاقه بالقوه ما كه به انجام رسيد. يقينا براي مان جذاب بود كه به ملاقات كساني برويم كه سال ها با صداهايشان زندگي ها كرده ايم. نمي دانيد چه كيفي داد مصاحبه با استاد خسروشاهي و ناصر طهماسب. دائم در كمين بوديم كه اِاِ ديدي فلان كلمه را مثل كدام كاراكتر گفت؟ يا حرف هايي كه ناصر طهماسب راجع به سينما زد چقدر بوي آن قديم ها، دوره كري گرانت و جيمز استوارت مي داد؟
آن پرونده با تمام شيريني ها و تلخي هايش تمام شد و مُهر «دوبله باز» چسبيد به پيشاني ما. ديگر حتي ورودم به مجله فيلم ملزم شده بود به نوشتن درباره نكات «دوبله»؛ اين كه مثلا بنويسي در فلان فيلم يا سريال مزخرف تلويزيون (مگر دوره سريال هاي خوبي مثل «ماركوپولو»، «شرلوك هولمز»، «ارتش سري» و حتي «قصه هاي جزيره» به سر نيامده؟؟) چه كساني حرف زده اند، اين هم شد ميدان محك؟ شد رشد و نمو علاقه؟ اگر اين طوري است كه سال ها پيش در كانون فيلم دانشگاه مان كلي با فؤاد دهقاني و علي جمشيدي، به اشباع رسيده ايم. كلي كل انداخته ايم كه جاي استيو مك كوئين در «بوليت» چه كسي حرف زده و بالاخره علي سر مي رسيد و راحتمان مي كرد كه منوچهر زماني گفته اش!! بگذريم. طوري شد كه عهدي بستم كه ديگر درباره دوبله حتي مرثيه سرايي هم نكنم. دست كم تا مدتي. حالا هم هومن جان با تمام احترامي كه برايت و براي دوبله قائلم بگذار حرفي زده نشود، مگر «هامون» همين داريوش مهرجويي خودمان را تكه و پاره كردند (به رغم تلاش هاي جذاب نيما در مجله فيلم) ككِ كسي گزيد كه حالا مثلا بگوييم تن هيچكاك مرحوم در قبر (با اين وضع دوبله و سانسور) لرزيده. بگذار دل مان با همان مرثيه ها درباره دوبله هاي شاهكاري مثل «چه كسي از ويرجينيا ولف مي ترسد»، «بيليارد باز»، «دختر خداحافظي» و «پابرهنه در پارك» (شخصا اين دو تا را بدون دوبله اش نگاه نمي كنم) «پاپيون»، «گتسبي بزرگ»، «آناستازيا»، «ايرما خوشگله» و «شيريني شانسي»، «ديوانه اي از قفس پريد»، «مردي براي تمام فصول» و هزار و يك مثال ديگر كه فقط و فقط مي شود گفت حالا جزئي پاك (ن)شدني از خاطره هاي ما و فرهنگ سينمايي اين مرز و بوم هستند، خوش باشد. فكر كنم حالا رسيده ام به آن جمله اي كه اكبر مناني راجع به وضعيت دوبله ايران امروز، پشت خط تلفن گفت.


بازگشت به روز نوشت‌هاي نويد غضنفري

نظرات

رضا
جمعه 13 مهر 1386 - 19:38
-8
موافقم مخالفم
 

1- نمی دانم خوب است یا بد اما نسبت به هیچ چیز حساسیت ندارم . از احساسات نوستالوژیک هم خوشم نمی آید ( اما چه کنم که او از من خوشش می آید و من را مدام یاد قدیم می اندازد ) . نه وی اچ اس باز بودم تا وی سی دی باز . اگر همین الان بگویند دستگاه جدیدی آمده و کیفیتش از دی وی دی بهتر است ، دنبال آن می روم . دوبله هم یکی از همین چیز ها است که اصلا بهش اعتقاد ندارم . شاید دلیل اینکه فیلم های خارجی تلوزیون را ( البته بعد از سانسور ) نگاه نمی کنم این باشد که دوبله اش را پخش می کنند . چه کنم دست خودم نیست . نمی توانم دوبله ی مرحوم دوستدار را به جای جان وین تحمل کنم . به نظرم دوبله در بهترین حالتش هم ( منظور بهترین دوبله ها ) چیز آنچنانی نبوده . این کار مثل دست بردن در اثر است . وقتی صدا را عوض کنیم ، مجبوریم دیالوگ ها را هم عوض کنیم ( معمولا به جای آن همه فحش واژه ی " لعنتی " کافی است ) و آن وقت دیگر اثر ، اثر قبلی نیست . مثلا جناب خسروشاهی با آن صدای آرام و شیکشان ، وقتی به جای آلپاچینو حرف می زنند می خواهم سرم را بکوبم به دیوار .

دوبله ی سرگیجه هم که دیگر تکلیفش معلوم است . وقتی چند تا از دیالوگ ها را شنیدم از تعجب شاخ در آوردم ، نمی دانم مدیر دوبلاژ ها قبل از دوبله به اینکه صداها به هم می خورند ، فکر می کنند یا نه ؟

2- راستی حرف از هامون زدی و آن مطلب نیما ! تلاش جذابی بود که از یک هامون باز بر می آمد . راستش فقط من یک چیز را نفهمیدم ، این نیما خان که به شدت معتقد است حرف های یک فیلمساز باید سینمایی گفته شود از یک طرف رئیس را بالا می برد و از طرف دیگر به شدت خون بازی را می کوبد ( البته با نظرش در مورد خون بازی به شدت موافقم اما با رئیس …… ) باز از همان طرف هامون باز است و از طرف دیگر دایره و طلای سرخ را می کوبد ( که البته در مورد طلای سرخ موافقم ) . البته این شرایط تا پیش از رئیس میزان بود اما وقتی نقدش را خواندم ……. حق بدهید ! خودتان می دانید وضع نقد در ایران مثل خاله بازی بچه ها ، یا نان قرض دادن بزرگ تر هاست . برای همین وقتی دو تن از منتقدان محبوبم از رئیس ، با دلایلی عجیب تعریف می کنند نا امید می شوم . نیما حسنی نسب با نقدی که بر خون بازی نوشت من را به وجد آورد ، مخصوصا آنجایش که می گفت : وقتی کارگردانی قدر صحنه ی مواد کشیدن دختر جلوی مادرش را نداند مجبور است برای حسی کردن صحنه آن نمای زدن رگ دختر را در فیلم بگنجاند ( نقل به مضمون ) ، اما ای کاش نقد او را هم مثل نقد امیر پوریا نمی خواندم !

3- امید غیابی در کامنتش حرف از فیلم جدید دیوید لینچ زده بود . دوست دارم اگر کسی این فیلم را دیده ( یا حتی اگر ندیده ) در مورد اینکه آیا یک فیلم از دیوید لینچ آن هم فیلمی مثل اینلند ایمپایر که واقعا دیدنش هم سخت بود چه برسد به فهمش ، خوب است ؟ آیا فیلم سخت ساختن ( منظورم به صورت کلی است ) باعث نمی شود ایراد های فیلم پنهان بماند ؟ به شخصه به شدت به فیلم بزرگراه گمشده علاقه مندم اما این دلیل نمی شود که بگویم هر چه لینچ بسازد خوب است . بزرگراه گمشده را دوست دارم چون با اینکه فیلم سختی است ، اما پر از معنی و مفهوم است . آنجا که زن و شوهر از مهمانی می آیند و زن می گوید آن مرد قبلا به او شغلی پیشنهاد کرده و مرد بعدا در خیالش آن شغل را آن طور ( می دانید که چه طور ؟ ) تصور کرد را به خاطر می آورید ؟

4- گاهی حس می کنم این کافه مثل کنج خلوتی است در زندگی روزمره ( سیاوش هم یک بار چنین چیزی گفته بود ) جایی که می شود از همه چیز گفت و از همه کس گفت و در عین حال هیچ چیز نگفت !

یا حق

خاطره آقائیان
جمعه 13 مهر 1386 - 22:7
1
موافقم مخالفم
 

با عرض سلام خدمت آقا نوید عزیز و بقیه دوستان گل

راستش جناب غضنفری عزیز شما یه چیزی گفتین راجع به این برچسب هایی که بهتون خورده.اینجا بچه ها برچسب موسیقی باز رو به ما چسبوندن.می دونین واسه چی؟این برچسب تنها به خاطر این نیست که من موسیقی رو خیلی دوست دارم.به خاطر اینه که خیلی از وقت ها از دست این سینما یک و دیگه برنامه های پخش فیلم حسابی کفری ام و غرغر می کنم.آخه وقتی میان و موسیقی فیلم ها رو عوض می کنن انگار دارن به شعور بیننده توهین کردن.

پارسال بود که فیلم" نجات دادن مرده "اسکورسیزی رو نمایش دادن ولی با یه موسیقی دیگه.آخه به این فکر نمی کنن که فرایند فیلم سازی یک کسی مثل اسکورسیزی با فرایند این فیلم های دره پیتی که ساخته می شه فرق می کنه.موسیقی انتخابی این فیلم ها با هزار و یک سیاست گذاری انتخاب و ساخته می شه اونا حق این رو ندارن که عوضش کنن.حالا به فرض این که به قول شما کک کسی هم نگزه ولی من فکر می کنم ماها به عنوان کسایی که این هنر رو عمیقا دوست دارن باید حرف بزنیم باید اعتراض کنیم این حق ماست که به دوبله ی این مدلی اعتراض کنیم این حق ماست.آخه هدف از اعتراض فقط این نیست که کک کسی بگزه.ما با این اعتراض خودمون رو به خودمون اثبات می کنیم.میزان عشقمون رو به اون چیزی که عاشقشیم.بگذریم...من کی باشم که بخوام به شما این حرفا رو بزنم.

از کانون فیلم شیراز گفتین و فواد دهقانی و ...الان دو هفتس که کانون برنامه نداره علی آذری هم گویا زده به جاده و گویا هفته ی دیگه هم برنامه نیست.من که کلی دلم برا کانون تنگ شده.جای شما هم حسابی خالی توی این جمع با صفا.منکه بعد از 2-3 هفته اینطوری شدم شما چطور این جوری تونستین ازش دل بکنین؟این وابستگی هم درد لاعلاجیه...

کاوه اسماعیلی
شنبه 14 مهر 1386 - 17:11
6
موافقم مخالفم
 

سلام علیکم......

1.دوبله و حکایت درازش از این کامنت بیرون میزند.شخصا مثل رضا چندان دوبله را نمیپسندم اما مثل نوید برخی فیلمها را که بار اول با دوبله سحرم کرده اند به دیدن دوباره با زبان اصلی ترجیح میدهم.این ارجحیت فقط مخصوص فیلمهای قدیمی و کلاسیک نمیشود حتا فیلم هفت را هم که به نظرم جزو معدود دوبله های خوب این سالها را داشت با دویله بیشتر دوستش دارم.

2.سیاوش در روزنوشت قبلی از بازیگران زودیاک نوشته بود و از آنجا که پرونده اش فعلا بسته نمیشود من هم کمکی بنویسم.برخلاف سیاوش بازی جک گیلنهال و انتخابش را بسیار دوست دارم..آرامش و زیبایی چشمانش(که در یکی از دیالوگهای فیلم بر رویش تاکید میشود) خود نقش است.به طرز خوابیدنش روی میز برای کشیدن طرحهایش دقت کنید.این حرکات اصلا تصنعی نیستند بلکه همه جزئی از شخصیت پردازی بسیار قوی او هستند (که مهمترین مزیت فیلم را کماکان شخصیت پردازی استادانه آدمهایش میدانم که به همین جزئیات تعریف میشوند)....نقش زودیاک هم که سوای اینکه این به چهره واقعی که از او وجود داشت باید همخوانی میداشت اتفاقا همینکه ما چهره تیپیک یک جانی حرفه ای را نداریم خوشحال کننده است.توجه داریم که مساله فیلم شخص زودیاک نیست بلکه تصویری که رسانه ها از او ساخته اند مد نظر است و همین تناقض چهره اصل با شخصیت تخیلی ساخته شده پر معنا ست.در مورد مارک روفالو در کافه امیر قادری گفتم.بازی او بی نظیر است.و اما باز هم برخلاف سیاوش شخصا بازی بیش از حد اغراق آمیز داونی جونیور را دوست ندارم.درست است که با یک آدم برون گرا طرفیم اما این برونگرایی لزوما نباید با حرکات ادایی و ظاهری اشتباه شود.

3.جک گیلنهال اخیرا در یک جای دیگر بسیار مایه انبساط خاطر شخص شخیص اینجانب شده(البته خودش نه بلکه استفاده از نام موزون و البته چیزی که از شخصیت اجتماعی او میدانیم).. در یک ترانه رپ.بقیه اش را خودتان بروید دنبالش.

خاطره آقائیان
شنبه 14 مهر 1386 - 21:19
1
موافقم مخالفم
 

1-خدمت آقا سیاوش عزیز تبریک و تهنیت ویژه دارم که این فیض نصیبشون شده که دو ساعت و چهل دقیقه وقتشون رو صرف دیدن زودیاک بفرمایند.راستش به قول امیر خان این زودیاک مکانیسم خاصی داره.دفعه ی اول که می بینیش ممکن حوصله ات رو سر ببره من که این طوری بودم.تا اینکه پرونده ی امیر رو کامل خوندم.و بعدش رفتم سراغ راجر ایبرت.آخه می دونین چیه برام خیلی عجیب بود که این همه پیشکسوت ازش تعریف می کردن و من اصلا دوستش نداشتم.با کشف ریزه کاری ها حالا خیلی علاقه مند شدم که یه بار دیگه ببینمش.رفتم سراغ قفسه ی فیلم ها و خودمو آماده کرده بودم برای 2:40 دقیقه پای فیلم نشستن که دیدم ای دل غافل اثری از فیلم نیست.بعدا معلوم شد این داداش ناکس ما بدون اینکه به من بگه با خودش برده اصفهان از اونجایی که دو ماه به دو ماه نمیاد خونه چون از اول تا آخر هفته همش کلاس داره من بیچاره باید یه یک ماه دیگه توی خماریش بمونم.چون از طرفی کسی رو اینجا سراغ ندارم که ازش قرض بگیرم و از طرفی هم چون خودم دارمش دلم نمیاد از نو بخرم.این هم حکایت ما و زودیاک....

2-آقا رضای گل راستش بنده هم با این حرف شما موافقم.خودم هم ترجیح می دم فیلم رو با زبون اصلی و زیرنویس ببینم چون همیشه می گم این کلامی که از دهان بازیگر بیرون میاد بیشتر حسش رو به بیننده منتقل می کنه. الان مدت هاست دنبال پدرخوانده ها با زبون اصلی ام که هنوز پیداشون نکردم.ولی حکایت بین بد و بدتره.فرق بین دوبله ی خوب و بد کاملا مشهوده.لااقل اگر اون حسی که منتقل می کنه به حس اصلی نزدیک باشه خودش غنیمته.که البته این حس اصلا توسط این دوبله ی"سرگیجه"منتقل نمی شد.

از لینچ گفتین.یک دفعه نمی دونم شما بودین که نظرسنجی انجام دادین که لینچ دیوانس یا نابغه یا یکی دیگه از بچه ها بود؟من که فکر می کنم لینچ هیچ کدوم نیست. اون یه نابغه ی دیوانس.محبوب ترین فیلم لینچ برای من"بزرگراه گمشده"ست علتش هم سوژه ی انتخابی اون هست وگرنه من فکر می کنم"بلوار مالهاند"اوضاعش خیلی قمر در عقرب تر از بزرگراه گمشده است.کاری ندارم به این که اشکالات فیلم در لا به لای سختی فیلم گمشده یا نه.ولی یکی از علت هایی که فیلم های لینچ رو اینقدر دوست دارم همینسخت بودنشه.می دونین چرا؟به نظرم تو این زمونه ای که شرایط زندگی ها اینقدر ذهن انسان رو به خودش مشغول می کنه که کمتر وقتی برای انسان ها باقی می ذاره که فکر کنن لااقل این فیلم های لینچ ذهن انسان رو به چالش وادار میکنه.به کشف حقیقت.

یکی از جنبه هایی که همیشه فیلم های لینچ منو به خودش جذب می کنه جسارت اون در به کار بردن سنبل هاست.در این دو فیلمی که اسم بردم لینچ از طریق شخصیت بخشی به بعضی از کاراکترها یه جور نمود خدایی رو به تصویر می کشونه که این خودش جسارت می خواد البته.خودتون میدونین که منظرم در بزرگراه گمشده کدوم شخصیته ولی در بلوار مالهالند چند شخصیت رو چنین ماسکی می پوشونه.

دوست داشتنی ترین سکانس هم از فیلم های لینچ مربوط به باشگاه سکوت در مالهالند درایو هست و اون مسئله ی خطای دید.به نظرم لینچ توی اون تموم بینش های اگزیستانسیالیستی سارتر و کامو رو یکجا چپانده .برای همین هم هست که می گم لینچ یه بابغه ی دیوانس دیگه.شخصا اینلند ایمپایر رو هنوز ندیدم و البته فعلا قصد دیدنش رو هم ندارم چون معتقدم در یک سال بیشتر از یکی دو فیلم از او رو نباید دید.باید روی یکیش کیلیک کرد.من که فعلا به مالهالند درایو گیر دادم و تا اشباع نشه ولکنش نیستم دیدن بعدی باشه واسه بعد.عجله ای نیست...

سحر همائی
شنبه 14 مهر 1386 - 22:12
0
موافقم مخالفم
 

با اینکه این روزها از خیلیها می شنوم که دوبله بد است و حس فیلم را میگیرد و این حرفها نمی توانم باورهایم را عوض کنم. بحث این است که من سینما را با همین فیلم های دوبله شناختم . اصلا آن زمان زیر نویس و نسخه اصلی و اینها نبود. دلبستگی ما با همین نسخه های دوبله شده به اوج رسید . این است که در این یک مورد میخواهم احساسی حرف بزنم و نه از روی حساب و کتاب . با صدای خسروشاهی و بهرام زند و منوچهر اسماعیلی و .... بزرگ شدم و دوبله را دوست دارم.گو اینکه قبول دارم دوبله بد داریم و دوبله خوب.

زیاده حرف دیگری نیست. هستیم و از حضور در کافه دنج شما لذت می بریم.همین.

پیمان سامی
يکشنبه 15 مهر 1386 - 13:51
-1
موافقم مخالفم
 

دوبله مرد. چ.ن سینما جان ندارد.

شاهرخ آریا
يکشنبه 15 مهر 1386 - 13:56
13
موافقم مخالفم
 

من سینما را با دوبله شناختم پس برایم غیرقابل قبول است که دوبله را در این وضع فضاحت بار ببینم. دبله سرگیجه به این شکل یک دهن کجی بزرگ است به تمام سینما دوستان.

شهرزاد آریانا
دوشنبه 16 مهر 1386 - 12:50
11
موافقم مخالفم
 

نمابش شاهکار استاد از تلویزیون به آن شکل فجیع جای تاسف داشت. چیزی از فیلم نمانده بود. چرا پخشش کردند خدا می داند. دوبله ضعیف اش هم که جای خود دارشت.

هومن شیرازی
دوشنبه 16 مهر 1386 - 13:3
9
موافقم مخالفم
 

نوید خان اصلا این حرفها را قبول ندارم که ندارم. اگر به دوبله علاقه مندی که نباید از انگ دوبله باز بترسی! خوب که بهت نگفتن کفتر باز(ببخشینا) ! داری کار فرهنگی می کنی و قلم می زنی واین هم بخشی از دردسرهایش! من هم از طریق پیمان که می دانم با او رفاقت و دوستی داری با دوبله آشنا شدم. در دانشکده و سر کلاس های درس. اما الان از خودیمان آتیشم داغ تر است. نو ید جان اینقدر زود کوتاه نیا. دست از این محافظه کاری بردار. موفق باشی.

امید غیائی
دوشنبه 16 مهر 1386 - 23:54
7
موافقم مخالفم
 

سلام.

عرض ارادت.

استاد موسیقی خونمان کم شده. دوستان ذوق مرگمان میکنید با موزیک ویدئو هایی که دیده اید نشانی درست و درمان بدهید، سرچ میکنیم بدوبیراه تحویل نگیریم.

همین.

جواد رهبر
سه‌شنبه 17 مهر 1386 - 10:18
9
موافقم مخالفم
 

اول معذرت که دیر رسیدم به بحث.

دیروز بلاخره یک نسخه دی وی دی از "اتوبوسی به نام هوس" و یکی هم از "گربه ای روی شیروانی داغ" با کیفیت تصویری خوب و صدایی واضح گیرم اومد. حالا می شه باز دلی از عزا درآورد. راستش من با اینکه اصل کار برایم یه چیزی دیگه ای است عاشق دوبله های اون زمونام. (بعضی از دوستام که رمان ترجمه شده هم نمی خونن! فقط انگلیسی! سندروم رشته زبان خوندنه دیگه!) یه چیز دیگه ای بودند. عشق و شور پشتشون بود. حالا همش سرهم بندی شده است. البته زیاد هم نمی شه گلایه کرد. فرق داره دیگه زمونه با زمونه. حالا غیر از صداهای ماندگار آن روزها باید از کسانی هم یاد کنیم که در رده دوم قرار دارن اما به نظر من کارشان عین هنره. منظورم مترجم های دیالوگ های فیلم هستند. چقدر دیالوگ ها زیبا ترجمه می شدن. حالا هم بد ترجمه می شن و هم غلط. کافیه یه فیلم از شبکه پنج ببینید دست کم 20 تا اشتباه در همان نگاه اول پیدا می کنید. اشتباهات فاحش ها! مثلا روزی در یک مهمانی بودم در نوروز تلویزیون داشت "هربی" رو می داد. لیندزی لوهان توی پیست ایستاده بود. دوتا پسر در موردش حرف می زنن (خدایی شما خودتان قضاوت کنید مترجم از خودش نپرسیده این جمله یعنی چی!): هی اون جوجه رو ببین. دیگری در می آد که: جوجه نیست که هربیه!!! حالا پسرها در حقیقت چی می گن: "اون خانم خوشگله رو!" "بابا اون که هربی خودمونه!" یک نمونه کوچک بود همین. اما خب دیگه حکایتی واسه خودش. راستی این رو که گفتم درددل بود. اصل حرف رو خود نوید جان گفته بود. یاد آن روزها بخیر...

راستی این اشباح گویا رو که نوید توی پست قبلی گفته بود ببینید ها! فیلم عجیبیه! مثل اکثر کارهای فورمن. "پرواز بر فراز آشیانه فاخته" و "آمادئوس" رو که یادتونه. اگه موزیکال باز هم هستید که فورمن فیلم HAIR را برایتان ساخته است. اما اگه از فیلم هایی که ماجرای آن در دادگاه می گذرد لذت می برید فیلم توپ فورمن را از دست ندهید: The People Vs. Larry Flint

فعلا. راستی نظرتون در مورد آلبوم جدید مارک نافلر چیه؟

برزو هیربدی
سه‌شنبه 17 مهر 1386 - 12:36
2
موافقم مخالفم
 

نوید خان نوید خان سنگرت رو نگه دار!

نوید خان نوید خان سنگرت رو نگه دار!

محمود ناظری
سه‌شنبه 17 مهر 1386 - 14:18
1
موافقم مخالفم
 

دیگه زخمم کاریه

کارش از مرهم گذشته

کارد به استخوون رسیده

از زیاد و کم گذشته

رسیدم به آخر خط

نگین نقطه باز سر خط

نقطه چین برام نذارین

هیچی هیچی جام نذارین

اومدم دنیارو دیدم

اینجا و اونجارو دیدم

اون وسطها تاب میخوردم

پائین و بالارو دیدم

مال شماها سهم من از

توی دایره دویدن

دل خسته رو رو دوشم

نرسیدن و کشیدن

مال شماها زندگی

یا زنده بودن

بیرون از کله لب بوم

کفتر پرکنده بودن

مثل صورتک تو بازی

قبل گریه خنده بودن

دیگه تو عاشقی ام نیست

چیز دندون گیری واسه م

گرگ این میدون نبودم

حالا مونده -

دندونای پیری واسه م

مال شماها

لذّت طعمه دریدن

مثل خوکا

تو لجنزارا چریدن

هی ازاین شاخه

به اون شاخه پریدن

یا نشستن

شاخه رو از بن بریدن !

میرم از این بازی بیرون

بازی بی من سرجاشه

یکی از مهره هاتون سوخت

یکی دیگه سرپا شه

یک دوست
دوشنبه 12 اسفند 1387 - 17:57
-4
موافقم مخالفم
 
صدايي كه نمي ماند! يا تراژدي يك «دوبله باز»!

سلام

من عاشق دوبله هستم و در شهر سوسنگرد که نزدیک اهواز هست زندگی می کنم و 19 - 20 سال سن دارم و دارم دیپلممو می گیرم.

خیلی دوست دارم دوبلور یا بازیگر بشم،خواهش می کنم جون مادرتون و جون هرکی که دوست دارین برام ایمیل بفرستین و منو راهنمایی کنین که چطور می تونم دوبلور بشم.

تو اهواز کلاس دوبله هست؟ یا تو دانشگاه هست؟

اگه هست بفرمایید آدرس اونو اگه دارید بدید تا برم ببینم چی میگن.

خواهش می کنم ما مسلمونا باهم برادریم،منم مثل برادرتونم هاااااا...

ایمیل من هم اینه:

omid_200612@yahoo.com

حتی اگه اطلاعاتی ندارید و فقط ایمیل یا شماره تلفن یک دوبلور یا کلاس یا... رو دارید ایمیل بفرستید و بگید خیلی متشکرم

یک دوست
دوشنبه 12 اسفند 1387 - 18:11
-18
موافقم مخالفم
 
صدايي كه نمي ماند! يا تراژدي يك «دوبله باز»!

سلام آقای نوید غضنفری

فهمیدم که از دوبلوری خیلی خوشت میاد

خواهش می کنم برام ایمیل بفرست...

omid_200612@yahoo.com

کمکم کن،آفرین،خواهش می کنم...

elahe
يکشنبه 6 ارديبهشت 1388 - 0:23
2
موافقم مخالفم
 
صدايي كه نمي ماند! يا تراژدي يك «دوبله باز»!

salam,mishe be manam komak konido adrese kelasaye dublaro bedid,fek mikonam mr Afsharie kelasasho bargozar mikonan,ama man adrese unja nadaram,age mishe ye juri komakam konid.

merc

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 2.91497612 seconds.