برای سیاوش پاکدامن و رضا:برف شاخه ها را خم کرده بود و در بارش بعد حتماً می شکستشان.آدم ها هم مثل درخت ها بودند .یک برف سنگین همیشه بر شاخه های آدم وجود داشت و سنگینی اش تا بهار دیگر حس می شد .بدیش این بود که آدم ها فقط یک بار می مردند و همین یکبار چه فاجعه ی دردناکی بود......سیاوش پاکدامن ،چه کردی با این مطلبت.

2... 3.یک پیشنهاد به سیاوش پاکدامن...مکتب بی خدایی :الکساندر تیشیما .....نمی دونم چند وقت پیش نمایش سمفونی درد حسین پاکدل رو دیدی که اقتباس خیلی خوبی بود از یکی از داستان ها ی کتاب.

اين اشاره به ترانه ي ريووبراوو ديوانم كرد.

" پس ضد مرگ آمده ؟ الان می رم دنبالش ، شما فعلا کامنت قبلی ام را بخوانید تا برگردم "

پراکنده گویی ؟ تا باشد از این پرکنده گویی ها باشد . تا باشد حرف کتاب های عباس معروفی و رضا قاسمی باشد . باور کن سیاوش کامنتت را که خواندم پرت شدم به روز هایی که این کتاب از دستم نمی افتاد . یاد عاشقی افتادم که تمام روز در زیر زمین می ماند به عشق .......

بازار . آن جا که تخمه بود و پسته بود و آیدین بود و عشق سورمه . رسم بردار کشی و دفتر اورهان !

چه لذتی داشت خواندن سمفونی مردگان .

همیشه وقتی کتابی می خوانم که خیلی بیش از حد به دلم می نشیند از کتاب بعدی می ترسم . می ترسم آن طور که باید نباشد و از لذت کتاب قبلی هم بکاهد . برای همین می خواهم بهت پیشنهادی بکنم که به نظرم بهترین گزینه است برای بعد از سمفونی مردگان ( البته اگر نخوانده باشی اش ) . رضا قاسمی تنها یک رمان چاپ شده در ایران دارد به نام همنوایی شبانه ی ارکستر چوب ها ! این اثر دیوانه کننده است . از آن کتاب هایی است که هر کلمه اش کلمه نیست ، تیغی است که می برد و در آخر کتاب فقط جنازه ای از تو باقی می گذارد . رضا قاسمی هر رمانش را شش سال طول می کشد تا بنویسد . شش سال کار می کند و شخصیت می پردازد تا کلماتش را جادویی کند .

پ ن : با عرض شرمندگی خدمت صاحب کافه و دیگر مشتریان که هر کدام یک هدفون در گوششان گذاشته اند و به موسیقی گوش می دهند . چه کنیم دیگر ؟ عشق سمفونی مردگان آدم را از همه چیز می اندازد !

1- کاوه اولش نفهمیدم منظورت چیست ! حتی کامنتی را هم که داشتم می نوشتم بر این مبنا بود که لطفا شفاف بگو اما وقتی دوباره کامنتت را خواندم فهمیدم چه می گویی ، اما این بار نفهمیدم چرا همچین چیزی را می گویی .

اگر بخواهم در لفافه سخن بگویم ( نثر ادبی را حال می کنید ؟ ) به نظرم اصلا مضمون داستان های رضا قاسمی به مسائل جنسی بر نمی گردد . من حدس می زنم منظور تو بیشتر چاه بابل باشد . چون این کتاب از آن هایی است که هرگز در هیچ دوره ای مجوز نخواهد گرفت . کلمات بسیار سنگین این کتاب ( در باب همان حدیث از آنجا به پایین ) و به تصویر کشیدن عشق آن هم آن طور باعث شده خواننده کمی پس بزند . در این باره خیلی حرف دارم اما فعلا بگذار ببینم واقعا منظورت همین بوده بعدا بیشتر صحبت می کنیم .

2- بیاید همه از این به بعد فقط در همین کافه آخرین کتابی که در دست خواندن را داریم را معرفی کنیم و لذت لحظه لحظه خواندن را با هم قسمت کنیم !

اول هم خودم می گویم : کتاب عرض حال نوشته ی جعفر مدرس صادقی ، نشر مرکز . با این که هنوز این کتاب را تمام نکردم اما به نظرم کتاب بسیار خوبی می آید . تقریبا پیش از این تمام کتاب های مدرس صاقی را خوانده بودم و از بین آن ها سه شاهکار یعنی : شریک جرم ، گاو خونی و کله ی اسب ، وجود دارد و من تا صبح بیدارم و دیدار در حلب و شاه کلید هم خیلی خوب اند .

البته هنوز برای قضاوت زود است اما فکر می کنم عرض حال هم رمان بسیار خوبی باشد .

3- ضد مرگ هنوز گیرم نیامده ! البته این را با ترس و لرز می خواهم بگویم ( از آن حرف ها است که فقط می شود در این کافه زد ) که هیچوقت تارانتینو کارگردان محبوبم نبوده و غیر از پالپ فیکشن فیلم های دیگرش را دوست ندارم . خوب چه کنم ؟ با بیل را بکش حال نکردم . دلایلش هم مفصل است . اما مهمترینش این که هیوقت اهل این نوع فیلم های اکشن نبودم . یک نکته ی جالب هم اینکه چند وقت پیش فهرستی منتظر شد از بدترین فیلم های کارگردان های معروف . مثلا اسپیلبرگ بدترین فیلمش را جنگ دنیا ها و هیچکاک به دنبال دزد معرفی کرده بودند و در مورد تارانتینو بدترین فیلمش را همین ضد مرگ گفته بودند .

4- مانا با مونولوگ ات کلی حال کردم . ممنون . البته امیدوارم تو رضا قاسمی دوست باشی و گرنه باید از سحر همایی برای حضور فعال در اینجا دعوت کنم .

5- فکر کنم آن معجزه برای من هم رخ داد و حالا روزی چند تا کامنت می دهم . به هر حال سمفونی مردگان خودش در حد یک معجزه است .

یا حق

"BABY IT'S YOU"

Pam: Hey Warren, is there any way I can get a ride home at this place

Stuntman Mike: [tosses his keys across the bar] Fair lady, your chariot awaits

خدایا این فرزند شیطون و بلایت را (یعنی همان استاد خودمان را) حفظ کن.

The woods are lovely, dark and deep

But I have promises to keep

And miles to go before I sleep

Did you hear me butterfly

Miles to go before you sleep

(البته با اجازه از رابرت فراست)

با اینکه زیاد اهل ماشین بازی و فیلم های ماشین بازی نیستم اما با "ضد مرگ" صیییفا کردم. ایول! کل تریپ فیلم مال خود کوئنتین است و بس. کافه که نوید جان بهش خوب اشاره کرده. گپ های سر میز غذا. دیالوگ های حسابی. یک ساند تراک اساسی و استفاده وحشتناک قشنگ از "The Road Not Taken" از رابرت فراست...

آقا به احترام کار جدید تارانتینوی خودمون قیام کنیم!

راستی Vanishing Point بازها کجان؟ بیایید دیگه!

!Billboard

Can I believe

When I don't trust

All your theories

1.برادر ..ما کجا گفتیم چون پاپ میزند باید قلمش بگیری.سوءتفاهم شد آقا....فقط ویژگی آن را گفتم ضمن اینکه muse تنها گروهیست که یادآور اوج ردیو هد است.(ردیو هد هم که فرزندان خلف پینک فلوید بودند.) ما هردومان که کمدی رومانتیک بازیم.پس اهل پاپ خوبش هم هستم.فقط این وسط دعوای پاپ دهه هشتادی من با تو حل نشده.گفتی میخواهی راجع بهش بنویسی .منتظرم

2.این نقطه نظر را خوب آمدی....شاهکار جکی براون همان نمای نقطه نظر ماشین است (به علاوه صحنه قتل بریجیت فوندا و و آن نمای طولانی بینظیر فکر کردن ساموئل جکسون )....این ترانه ریوبراوو را هم که گفتی داغ دلم را تازه کردی.ریوبراوو از آن فیلمهاییست که یکی از من گرفت و دیگر پس نداد(خود من هم زیاد از این دزدیها کرده ام)یادم میآید که ترانه دلپذیری بود.اما ملودیش یادم نمیآید.جان وین و دین مارتین و والتر برنان(درست گفتم؟نامش همین بود؟)....زودیاک را که دق کردیم و دیدیم.حالا دوباره شروع شد ...ضد مرگ شروع یک انتظار تازه است.

3.مانا در روزنوشت قبلی از خل بازیهایش (خودش گفت به خدا.قصد جسارت ندارم) بعد از فیلم دیدن گفته بود.از این خل بازیها زیاد دارم.ولی شاید آن قدیمی که به ذهنم میرسد این بود که با بچه ها از مدرسه جیم شدیم برای از کرخه تا راین...و بعد از دیدن فیلم تا مدتها محکم میزدیم تو گوش همدیگه و با صدای خش دار نوذر میگفتیم:"شاید دیگه نبینمت."

4.نکته سوم کامنت قبلیم را(در مورد با هم موزیک گوش دادن) چطوری؟مهدی گیتار مهرداد پالیزبان را هم آورد.تو هم بجنب دیگه نوید.

1 - بابا ایول، این همه سمفونی باز داشتیم و بی‌خبر مانده بودیم؟؟! ممنونم از مانا و کاوه و رضا که اساسی حال دادند. گفتم این کافه آسیابها چیز دیگری است.

2 – بعد از کلی تاخیر "صنعت سینما" به دستم رسید و در پیاده رو شلوغ شروع کردم به خواندن نظرها. از روزی که مانا آن کامنت را گذاشت مدام سعی میکردم که لیست خودم را بنویسم و اهالی سینما را از انتظار نجات دهم. چند تا از اسم ها را که خواندم با خودم گفتم،‌آخر چطور انتخاب کنم از میان این همه شاه نقش؟؟ (باور کنید همین طور ادبی با خودم حرف زدم) که شاهد از غیب رسید و نیما حسنی نسب و امیرقادری را دیدم (البته در صفحات مجله) که دچار مشکل من شده بودند، یا به عبارتی، من دچار مشکل آنها شده بودم. نتیجه این شد که سکوت اختیار کردم، البته تا اطلاع ثانوی، و با اعطای دیپلم افتخار به ایلای والاک برای ایفای نقش "زشت" این موضوع را مختومه اعلام کردم.

3 - هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای، این آه حسرت جوانی است که نه زودیاک را دیده است و نه گریند هاوس را. دعا کنید که ما هرچه سریعتر به وصال برسیم.تا آن موقع از عیش رفقا شادیم

4 – دروغ گویی، آنهم در ماه رمضان.... من خیلی چیزها را دارم اینجا یاد میگیرم، اینکه به لحظه لحظه فیلمها دقت کنم و درست ببینم و بشنوم. راستش به نمای نقطه نظر خیلی دقت نمیکردم و دم دست ترین نمایی که خاطرم هست، POV جنازه در فیلم "از کنار هم میگذریم" است که کلی چسبید.

یک اعتراف: همین را هم داشتم مینوشتم باغهای کندلوس.

5- آن دو بحر طویل مانا هم چسبید. دومیه را سر فرصت باید حلاجی کنیم.

آقای غضنفری عزیز من تازه کامنت شما را در جواب اولین کامنتم دیدم .درباره همشهری بودن زیاد هم فرقی ندارد به قول یکی از بچه ها همه مان بچه خاک پاک ایرانیم ! ولی به هر حال باعث سعادت ماست که شما روزگاری را در شهر ما گذراندید . تشریف آوردین شیراز ان شا ا... که ببینیمتان.

خبر آمدن فیلم جدید تارانتنو خیلی مسرت بخش است. امروز و فردا می رسد دستم . تا آن موقع لحظه شماری می کنیم و وعده ما بعد از دیدن فیلم در همین کافه .

راستی رضا جان همچنان پایه رضا قاسمی هستم . اگر چه این وضعیت معرفی کتاب کم کم دارد دردسر ساز می شود . راستش حجم معرفی ها رفته بالا و آدم گیج میزند.اما خب فعلا هستیم.

سلام .

از مطالب در این سایت خیلی استفاده کردم .ازتون یه خواهش داشتم شما بابت فیلمنلمه نویسی از ابتدا تا آخر به روش ساده می توانید به من کمک کنید ،متاسفانه در فیلمنامه نویسی خیلی ضعیف هستم و می دونم اگه اینطور پیش بره این درس را افتادم .