1- تيترِ پستِ امروز را دقيقا در جواب كامنتِ رضاي عزيز گذاشتم كه گفته چرا همه مان ناپديد شده ايم؟! هر چند ديالوگي است از نيل سايمن كه در موقعيت ديگري در «پابرهنه در پارك» به كار رفته: پل (رابرت ردفورد) و كوري (جين فاندا)، طي فقط چند روز بعد از ازدواج شان به اين نتيجه مي رسند كه توافق اخلاقي ندارند و «فاتحه ازدواج شان خوانده است»، چرا؟! مثلا چون پل نمي تواند مثل كوري از زندگي لذت ببرد؛ توي سرما دست كش مي پوشد و نمي روند با هم در پارك پابرهنه قدم بزنند!! خب دارند با هم دعوا مي كنند و كوري لج بازانه مي گويد:« ما با هم توافق اخلاقي نداريم» و پل جواب مي دهد:« چه جور اون شيش روز توي هتل پلازا داشتيم!» و كوري:«شيش روز كه يه هفته نمي شه!!». تازه بگذريم از اين نكته كه ركورد ماه عسل در هتل پلازا به گفته خدمتكارِ هتل، 9 روز بوده!
2- خب بچه ها «خنده بسه، شادي بسه...»، «روزهاي شراب و گل سرخ» هم تمام شد و بايد به روزمرگي برگشت. ماناي عزيز در سه پست قبلي خيلي پايه بود و دقيقا به سكانس ها و ديالوگ هايي اشاره كرد كه اگر زمان بيش تري داشتم و زودتر نيت كرده بودم، حتما مي گذاشتم شان؛ به خصوص اشاره اش به «عروسي بهترين دوستم» و مقايسه شباهت هاي «تعطيلات رمي» و «ناتينگ هيل». فكرش را بكنيد؛ بيايي و كامنت ها را باز كني و ببيني بحث ات كامل شده، كيف مي كني خب.
3- بچه ها هفته نامه «شهروند امروز» را مي بينيد؟ فعلا آن جا شده پاتوق. به نظرم از شماره هاي اول اش، خواندني تر شده. خودتان ببينيد متوجه خواهيد شد.
بازگشت به روز نوشتهاي نويد غضنفري
رضا
پنجشنبه 25 مرداد 1386 - 23:4
-3 |
|
|
|
سلام دوستان 1- خب بالا خره نوید جان شادی بس اعلام کرد تا بلکه ما بتوانیم چیزی بگوییم . باور کنید اصلا صحنه ی هیچ عروسی یادم نمی آمد . البته الان صحنه ی عروسی فیلم فورست گامپ تو ذهنم است ولی چون وقتش گذشته دیگه باشه برای سال بعد ( اگر هفته ی عروسی سالگرد هم داشته باشه ) 2- گفتم فورست گامپ ، یادم آمد چند وقت است می خواهم بگویم بیایید بحث ها را روی یک فیلم خاص متمرکز کنیم اصلا هم مهم نیست دیگران چی می گویند ، مهم این است بتوانیم یک بحث درست و منطقی و همچین جوندار بکنیم . موضوعش هم همین فورست گامپ ، پایه اید یا نه ؟ صاحب کافه چه طور ؟ وکیلم ؟ 3- الان که دارم کامنت می گذارم ، تلوزیون داره جدا افتاده ( همون مردگان خودمان ) رو پخش می کنه . البته فکر کنم اگر اسکورسیزی هم چنین نسخه ای را ببیند نمی شناسدش . به هر حال چیزی که واضح است اینه که این نه اولین بار است نه آخرین بار فیلم ها این طور پخش می شوند . 4- من در طول ماه دو تا مجله ی می خوانم : یکی فیلم خودمان و یکی هم هفت ! البته این روز ها به نظرم هفت خیلی بهتر از فیلم است ، دلیلش هم طولانی است ، فعلا بحثمان سر چیز دیگر است ! اما ما به نوید خان کاملا اطمینان داریم پس سعی می کنیم از شهروند امروز یادمان نرود . 5- نوید جان چند هزار تا فیلم تا حالا دیدی که برای هر حرفی یک دو جین مثال می آوری ؟
|
سیاوش پاکدامن
جمعه 26 مرداد 1386 - 18:20
8 |
|
|
|
آقا این "جدا رفته!" - همه که برایش اسم انتخاب کردند ما چرا نکنیم-ورژن شبکه یک عجب چیزی بود، من که فیلم را قبلا دیده بودم یا شاید فکر میکردم که دیده بودم فهمیدم که فیلم را ندیده بودم و معتقدم که اگر سانسور هنر بود - که هست - ما با اختلاف زیاد در صدر قرار میگرفتیم. در بخش دوم عرایضم اول اعلام موضع کنم که به نظرم " دیپارت شده!" در لیست فیلمهای اسکورسیزی در رده های آخر قرار میگیرد و حتی معتقدم که نسخه اصل آن بهتر از اقتباس است ولی در سینما یک که در لیست نویسندگانش نام مهرزاد دانش و امیر پوریا و محسن آزرم به چشم میخورد بستن شمشیر از رو برای این فیلم بعید بود، در نریشن هایی که بین صحبتهای مهمانان می آمد، کم مانده بود که فیلم را با "American Pie" یکی کنند. ایرادهای بنی اسرائیلی که فلانی چطور نوشته روی پاکت را خواند و چرا این یکی پاکت را باز کرد و چرا اون یکی دید و مزخرفاتی از این دست ردیف شد و درنهایت "اسکورسیزی فیلم تجاری بی ارزش دیگری را به کارنامه خود اضافه کرد"-نقل به مضمون- در دورانی که فیلم خوب کیمیاست و فیلم این اساتید -حتی اگر با شاهکارهایشان فاصله داشته باشد - چند سر و گردن بالاتر از فیلمهای دیگران است، این بی انصافی ها یعنی چه؟؟ درباره شهروند امروز - مردم از بس درباره همه چیز نظر دارم - که بر خلاف نوید معتقدم که افت کرده است، گرچه باز هم معتقدم که در مجموع کار بچه ها در شهروند امروز قوی نیست یعنی احساس میکنم که برای مطالب و موضوعاتی که انتخاب میکنند انرژی خوبی صرف نمیکنند ، و آن طور که انتظار میرود نمی نویسند.مطالب روزنامه ای است یعنی با همان سبک و سیاق روزنامه، سطحی و تا حدی بزن و در رویی، در حالی که در یک هفته نامه باید به موضوعات عمیق تر پرداخته شود. مثلا این شماره ماقبل اخر که به کل نا امیدم کرد، سه مطلب درباره برنامه های "تاک شو" نوشته شده بود که جز توضیح واضحات چیزی نداشتند، جالب این بود که در هر سه مطلب عکسهایی از فرزاد حسنی کار شده بود در حالی که مطالب کلی بودند و مستقیما به او نمی پرداختند و حد اقل برای تنوع هم که شده میشد عکسهایی از دیگر برنامه ها از این دست انتخاب کرد.و احساس میکنم شهروند امروز-کل بخشهای نشریه را عرض میکنم- بعد از توقیف هم میهن ضعیف تر شده است شاید این به روحیه بد دوستان برگردد. راستی این جمله را چند بار گفتید یا شنیده اید: این فیلم ....(نام یک فیلم ایرانی) رو از تلویزیون ببین، سانسوریش کمه.
|
کاوه اسماعیلی
شنبه 27 مرداد 1386 - 5:47
0 |
|
|
|
سلام 1.اینجانب هم به نوبه خودم از مانا تشکر میکنم به خاطر یادآوری همه آن فیلم عروسیها(فیلم عروسیها) به خصوص ماجرای نیمروز... 2.شهروند را باهات پایه ام .از شماره یکش باهاش هستم.از سرمقاله های تکان دهنده محمد قوچانی همولایتی عزیزم گرفته تا تهش.داره به یکی از همه آن نشریه های محبوبم تبدیل میشه.از کیهان بچه ها به این طرف......حتا با اون لوگوی زشتش.پیشتهادهای فیلم دو هفته اخیرت را هم دیدم.این سوال را داشتم که معیارت در پیشنهاد فیلم برای شهروند چیست؟خیلی مهمه سوالم. 3.بحث ما با دوستان نیمه تمام ماند.هر چند هرگز تمام نمیشه.نوید هم که اصلا پاشو تو این بحث نذاشت....
|
جواد رهبر
شنبه 27 مرداد 1386 - 8:46
0 |
|
|
|
سلام به نوید خان و همه بروبچز! منتظرم... "Me and Jenny goes together like peas and carrots"
|
محمد حسین آجورلو
شنبه 27 مرداد 1386 - 12:11
10 |
|
|
|
سلام آقا مبارکه من می گم چرا چند وقته هی حرف از عروسی میزنی.منتظر شیرینی توی روزنوشت بعدی هستیم .
|
امیررضا نوری پرتو
شنبه 27 مرداد 1386 - 14:34
0 |
|
|
|
نوید جان سلام . خوبی آقا ؟ خیلی مخلصم . آقا مبارک ها باشه .آرزومندم در کنار همسرت سالیان سال خوش و خرم در سایه عشق بیکران اهورای پاک زندگی خوش و سلامتی داشته باشی . تبریکات صمیمانه منو بپذیر . www.cinema-cinemast.blogfa.com amirreza_3385@yahoo.com
|
سعيد هدايتي
شنبه 27 مرداد 1386 - 15:27
0 |
|
|
|
غرض پس از عرض سلام اهداي يك مبارك باد يك هفته اي وبلكه بيشتر بود وشيريني كامتان مستدام باد.رفيق اومدي قاطي خودمون.اغاز شروع مصائب ترش وشيرينت مبارك باد
|
حمید قدرتی
شنبه 27 مرداد 1386 - 15:33
14 |
|
|
|
مبارک ، مبارک . عروسیتون مبارک . (بر وزن هوهو چی چی) هووووووووووووو
><> <><
|
رضا
شنبه 27 مرداد 1386 - 16:6
-4 |
|
|
|
باید زوذ تر از این ها حدس را می زدم . اینکه سه تا روزنوشت پشت سر هم از عروسی دادی و بعدش تا شش روز روزنوشت نگذاشتی . مبارک باشد ! منتظر شیرینی اش هم هستیم ها !
|
امید غیائی
شنبه 27 مرداد 1386 - 16:37
5 |
|
|
|
سلام. یک سکانس خوب آنجائیکه آقا نوید رو تو لباس عروسی ببینی. مرد میگفتی عروسیته خوشحال بشیم. محمد حسین گفت ولی من هم میگم.بگو چرا همش حرف عروسی بوده ها............. تبریک از اینجا تا لوکیشن های هالیوود. همین.
|
سیاوش پاکدامن
شنبه 27 مرداد 1386 - 19:34
7 |
|
|
|
"صد سال بعد در همین روزنوشت" نوید جان مبارکه، نمیدانی چقدر خوشحال شدم وقتی خبر را در روزنوشت امیر قادری خواندم. امیدوارم سالهای سال به خوبی و خوشی با هم زندگی کنید و ما صد و پنجاه سال بعد بیاییم و از ماجراهای سکانس عروسی برایت بنویسیم و تو آن را به به خانم و بچه ها و نوه نتیجه هایت نشان بدهی و بگویی :"مال همان موقعی است که افتادیم توی دام" بعد همه بزنند زیر خنده و تا آخر شب نشینی، کامشان شیرین باشد. نوید جان، حالا که قرار نیست خوشی ها دوام داشته باشد بیا این شیرینی ها و خنده ها را به دست خودمان تمام نکنیم، روزمرگی چه بخواهیم و نخواهیم به ما حمله خواهد کرد، چه بهتر که تا آخرین نفس مقاومت کنیم و حالشو ببریم به عبارتی. خلاصه ما که پایه ایم، همه رقمه
|