سلام به دوستان

اول بگم من اصولا برای اینکه یادم بیاد شام چی خوردم کلی باید فکر کنم حالا اگه بخوام فکر کنم تو کدوم فیلم عروسی جالبی نشان داده که دیگر باید یک هفته فقط فکر کنم .

الان فقط صحنه ای از انیمیشن بی نظیر استاد ( تیم برتون سابق ) یادم می آید . آنجا که جانی دپ ( نگویید فیلم انیمیشن است اگر به من باشه می گم تو ماهی بزرگ هم جانی دپ بازی کرده ! ) هر چه فکر می کند متن مراسم ازدواج را به خاطر نمی آورد ( چه شبیه من ! ) بعد مجبور می شود با عروس مرده ای دوران نامزدی اش را طی کند !

واقعا چه ذهن بی نظیری داره این استاد ( نگویید غیر از چند فیلم فیلمنامه هایش را خودش ننوشته ، فکر می کنید اگر استاد نبود بر سر شاهکارش یعنی ماهی بزرگ چه می آمد ؟ من حدس می زنم مثل فیلم هایی ادایی و لوسی مثل امیلی و در جستجوی نا کجا آباد می شد )

پی نوشت یک : به علت سرعت مافوق صوت نوید جان در روزنوشت دادن ادامه ی بحثمان در مورد مرجعی برای فیلم ها نا تمام ماند ، من کامنتی طولانی در روزنوشت عشق های خنده دار گذاشتم امیدوارم دوستان هم در کنار روزنوشت ها این بحث را هم ادامه دهند !

پی نوشت دو : از صاحب این کافه خواهش می شود در مورد ادامه ی این بحث او هم وارد عمل شود تا بحث جذابتر دنبال شود .

یا حق

آقا وضعیت مزاجیمان ریخته بهم، مسمومیت و از این حرفها. نای رفتن به ....... را هم نداریم.

چه کنم که گفتی بیلی وایلدر و ما رو مجبور کردی به نوشتن همین چند خط. ارادتمان به شما و استاد همیشگی ست اگر حال بد بگذارد.

همین.

7.فکر می کنین گریان ترین و ناراضی ترین عروسی که تا به حال رو پرده ی سینما دیدین کی بوده؟!...انتخاب من ،اسکارلت اوهارا است،که موقع ازدواج ناخواسته و بچه گانه با چارلز همیلتون زل زده بود به اشلی و زار زار گریه می کرد.(بر باد رفته)

8.در کدوم فیلم بود که عروسی که فکر می کرد خوشبخت ترین زن دنیاست چند ثانیه بعد از اجرای مراسم خودش رو بدبخت ترین آدم رو زمین حس می کرد؟...به نظر من که فیلم ماجرای نیمروز بود.گریس کلی زیبا و ظریف که فکر می کرد با ازدواج با کلانتر نجیب و شجاع شهر از همه خوشبخت تره ، وقتی از تصمیم شوهرش مبنی بر ماندن در شهر و مبارزه با آدم بدا!مطلع شد چه حالی داشت؟!!!

اندوه چشمهای کلی رو یادتونه وقتی کلانتر بهش گفت:من مجبورم،اصل موضوع هم همینه.(ماجرای نیمروز)

9.یک دختر خانم یونانی مهاجر چاق و نه چندان زیبا اما به غایت دوست داشتنی و بامزه عاشق یک مرد جذاب آمریکایی می شه و پس از پشت سر گذاشتن حوادث مختلف ناشی از تفاوت فرهنگها بالاخره روز عروسی فرا می رسه.عروسه بیچاره از شدت اضطراب و دلهره،صبح عروسی تبخال می زنه!...هر چند که فک و فامیل انبوه و شنگول عروس خانم با اون لباسهای متحد الشکل آبی و توری می دونن هر مشکلی رو چطور باید حل کنن.حتی تب خال گوشه ی لب عروس خانوم!(عروسی پر ریخت و پاش یونانی من)

10.لیدی وایلای عاشق شعر و تئاتر و بازیگری مجبور است علی رغم میل باطنی و پس از پشت سر گذاشتن ماجرا ها و مشقات مختلف با لرد وسکس ازدواج کند.درست پس از بر گزاری مراسم پیوند زناشویی در کلیسا ،موقعی که عروس خانم سوار کالسکه می شود اعلامیه ی نمایش رومئو و ژولیت جدید ترین اثر ویلیام شکسپیر می رسه دست عروس خانم .نمایشی که لیدی وایلا عاشقه اونه و با لباس مبدل مدتها به نقش رومئو برای این کار تمرین کرده....دایه ی عروس سر لرد وسکس را گرم می کنه و عروس خانم در یک لحظه داماد رو قال گذاشته و دوان دوان به سالن تئاتر می رود تا در کنار ویلیام شکسپیر عشق جاودانش ، نقش رومئو و ژولیت عاشق را اجرا کنند و برای نخستین بار یک زن در تماشاخانه های انگلستان به عنوان بازیگر نقشی را ایفا کند.(شکسپیر عاشق)

بابا پاک ما رو دیوونه کردی با این پستهات!این تارانتینو هم که ...!بابا ایول!دستت درست!!

حال کردم برم برای بیست و چهارمین بار Kill Bill ببینم.

باز که همه غیبشون زده . بابا کجایید شما ها !

قابل توجه رضای عزیز:از دیدگاه استاتیکی ( آخیش، نگفتم آماری) وضعیت روزنوشت نویسی در این سایت به شکل زیر است

------------------------- ----------

- -

- -

- -

- -

- البته ما الان در اینجا قرار داریم -

---------------------------------

حیف شد! دیر جنبیدم. می خواستم توی همون پست میلان کوندرایی (عشق های خنده دار!) از این فیلم بگم نشد. می خواستم از ولو شدن هیو گرانت کف کلیسا تو سکانس پایانی اش بگم. دست دست کردم زدی روی دستم نوید جان. ای ول بابا! با شناختی که از تو دارم (از طریق روزنوشت هایت) حدس می زدم کلی با این فیلم حال کنی. بروبچز Wet Wet Wet هم که حسابی می ترکونن با Love Is All Around . دوتا ازدواج لوکس هم یادم اومد الان. گریه های اما تامپسون (الینور داش وود) وقتی می فهمه که هیو گرانت (ادوارد فرارز) ازدواج نکرده و هنوز مجرده. {بازم پای این هیو اومد وسط}. وای چی کار می کنه با بازیش این تامپسون توی این سکانس. کیت وینسلت (ماریان داش وود) هم بلاخره سر به راه می شه. بعدش دوتا خواهر طی یک مراسم ازدواج می رون خونه بخت. آنگ لی و حس و حساسیتش برمبنای رمانی از جین آستین! حیف بود از ازدواج بگیم و یادی از آستین نکنیم. غرور و تعصب که یادتونه؟

ترک لاس وگاس می کنیم ان روزها:

barrylyndon.blogfa.com