يکشنبه 30 آبان 1389 - 23:52



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 



چهارشنبه 17 مرداد 1386 - 13:5

My Baby Shot Me Down


اشاره به اين فصلِ «كشتار در توپاينز» موقع تمرين قبل از عروسي، در ابتداي قسمت دوم «Kill Bill» شايد كمي عجيب و دور از ذهن به نظر برسد؛ اما براي كساني كه دستي بر آتش داشته اند كاملا قابل درك و حتي مقدار قابل توجهي بامزه است. دلم نيامد اين هم ذات پنداري بانمك را اين جا نياورم!
...
توي كليساي ال پاسو تگزاس، تمرين قبل از عروسيِ بئاتريكس كيدو (بخوانيد Beep!) با جوانكي اهل موسيقي است به اسم تامي. عروس كه از تمرين همچه مراسم روتين و معمولي اي خسته شده از كليسا مي زند بيرون و بيل را مي بيند. بيل كلي گشته و آن جا را پيدا كرده كه بيايد ببيند رفيق اش دارد با كي ازدواج مي كند و به شرط اين كه توي كليسا «سمت عروس» بنشيند، مي خواهد در مراسم شركت كند چون مي داند «سمت عروس هميشه خالي بوده». خلاصه تامي سر مي رسد و عروس مجبور است بيل را پدر خودش معرفي كند و...

بيل: خب، چه خبره اين جا؟! تمرين عروسي شنيده بودم، اما نشنيده بودم كه براي لباس عروس هم تمرين مي كنن!
تامي: خب چرا اينقدر پول بديم و فقط يه بار لباسو بپوشيم؛ مخصوصا كه به آيرلين (همان «مار سياه» خودمان!) هم خيلي مي آد، پس گفتيم حداكثر استفاده رو ازش ببريم
بيل كه روي اين جمله ها نگاهش را انداخته پايين و مي دانيم چه اش شده، مي گويد: بد بياري واسه تون نمياره كه داماد عروس رو قبل از مراسم تو لباس عروسي ببينه؟!
تامي: به خطر كردن تو زندگي اعتقاد دارم
بيل: مي فهمم منظورت چيه...


بازگشت به روز نوشت‌هاي نويد غضنفري

نظرات

جواد رهبر
چهارشنبه 17 مرداد 1386 - 16:2
2
موافقم مخالفم
 

يك كليسا رو تصور كنيد وسط بيابون. حالا اكسل روزز مي خواد عروسي كنه!‌ ساق دوش كي باشه خوبه؟ آره ديگه گيتاريست گروهش:‌ اسلش!‌ كشيش خطبه عقد رو مي خونه. پس حلقه ها كوشن؟ اسلش توي جيباشو مي گرده كه حلقه ها رو پيدا كنه كه بروبچز به دادش مي رسن و كار به خوبي و خوشي سروسامون مي گيره... بعدش هم اسلش مي ره بيرون تا خود غروب دلگير اون روز گيتار مي زنه! چه به ياد موندني هم مي زنه!

نويد جان معذرت! آخه اينكه سينمايي نبود.

يه نقل قول از ساموئل جانسون: "زندگي زناشويي مشكلات عديده اي داره اما زندگي مجردي هيچ لذتي نداره."

MOSI
چهارشنبه 17 مرداد 1386 - 19:36
-10
موافقم مخالفم
 

سلام به همگی به خصوص آقا نوید

بالاخره پای این بحث به اینجا هم باز شد.

آقای پاکدامن گفته بودند که درمورد تکنیک قواعد پذیرفته شده ای وجود دارد اما به نظرم در این قسمت هم قواعد روشن و مشخصی وجود ندارد مگر اینکه منظور از این قواعد مسائل ابتدایی مثل وارد نشدن بوم به داخل کادر و موارد مشابه باشد که حتی برای قطعیت دادن به این مورد هم تردید دارم.به نظرم بیشتر صحبتها درباره اصول و تکنیکهای پذیرفته شده , به قواعد کلاسیک سینما اشاره داره که به خصوص امروزه دیگه توی خیلی از فیلمها رعایت نمی شه نمونه اش همون فیلم تخته سیاه مخملبافه که توی روز نوشت نیما حسنی نسب بهش اشاره کردم و دیگه اینجا تکرارنمی کنم.

آقای اسماعیلی اگر خاطرتون باشه بحث ما از اونجایی شروع شد که آقای حسنی نسب گفته بود کم ارزش شمردن همشهری کین گناه کبیره ای در قاموس سینماست و من به این مسئله اعتراض کردم.اما هدفم ازیادآوری گذشته این بود که پریشب داشتم برنامه "دو قدم مانده به صبح" رو نگاه می کردم کارشناس برنامه مهمانی رو دعوت کرده بود و داشت درباره فلسفه و علی الخصوص سهروردی صحبت می کرد البته من نه اطلاعات درستی درباره فلسفه دارم و نه فیلسوفها.اما بحث به این ترتیب پیش می رفت که مهمان برنامه معتقد بود مدت زیادیه که هیچ تئوری و نظریه جدید فلسفی ارائه نشده و همه اساتید ونظریه پردازها در حال تکرار کردن گفته های سهروردی و ملا صدرا و دکارت و... هستند و مدام می گن فلان فیلسوف معتقده که فلان و بهمان فیلسوف معتقده که بهمان.در مقابل کارشناس برنامه مرتباً مشغول تعریف از این شخصیت ها بود.مهمان برنامه تأکید میکرد که صحبت بر سر کوچکی و بزرگی سهروردی نیست ولی قرار نیست که همینجا متوقف بشیم حتی مثال زد که اینشتین توی فیزیک دست روی دست نگذاشت و فقط به کشفیات نیوتن و امثالهم اکتفا نکرد و علم رو پیش برد.اما مرغ کارشناس برنامه یک پا داشت و در نهایت گفت ارائه نظریات جدید مستلزم شناخت کافی نسبت به سهروردی و امثال اونه. من که مغایرتی بین حرفهای مهمان برنامه با این جمله آخر کارشناس برنامه پیدا نکردم اما مقصود پنهان اون رو فهمیدم.منظور آقای کارشناس این بود که تو که انگشت کوچیکه سهروردی هم نمیشی و هنوز شناخت درستی نسبت به اون نداری چطور به خودت جرأت میدی که سهروردی رو زیر سؤال ببری.

همینطور که می بینید این اختلاف نظرها فقط به سینما محدود نمیشه و سایر حوزه ها رو هم در بر می گیره . اما یادمون نره که چیزهایی که نوشته می شه عنوان کامنت رو داره و نظر شخصیه و قانون الهی نیست البته کسی منکرمطالعه بیشتر و بالا بردن سطح آگاهی نیست ولی فکر میکنم اگر قرارباشه که نظراتمون رو نگه داریم تا علامه دهر بشیم , هدف این سایت و روز نوشتها و کامنتهاش زیر سئوال میره.

اما درباره سکانسها و فصول ازدواج توی فیلمها می خواستم به موزیکال محبوبم "هفت عروس برای هفت برادر" اشاره کنم که حتی از موزیکالهایی مثل بانوی زیبای من و آوای موسیقی(این یکی رو که اصلاً دوست ندارم)بیشتر دوستش دارم.

آدام(هوارد کیل) برای خرید به فروشگاه شهر می آد و ضمن خرید مایحتاجش به دنبال زنی برای ازدواج میگرده (البته همراه با اجرای ترانه bless your beautiful hide) با میلی(جین پاول) توی یک رستوران آشنا میشه وبعد از دادن پیشنهاد ازدواج با اون ازدواج می کنه. فکر میکنم از آشنایی تا ازدواجشون دقایقی بیشتر طول نمی کشه وهمین مسئله غیر معمول در ابتدای فیلم باعث فاصله گرفتن ذهن بیننده از فضای رئال و ورود به رویا و خیال می شه. اگر فرصت شد و بحثی درباره فیلمهای موزیکال شکل گرفت خیلی دوست دارم بیشتر درباره این فیلم صحبت کنم.

شرمنده همه دوستان هستم.نمی دونم چرا با نوشتن یکی دو جمله کارم راه نمی افته!! به همین خاطرم هست که دیر به دیر کامنت می گذارم.در هر حال دوستان واقعاً همت می کنند که دُرفشانی های مبسوط بنده رو مطالعه می کنند.

سیاوش پاکدامن
پنجشنبه 18 مرداد 1386 - 12:55
-10
موافقم مخالفم
 

1 - کممممممک، نوید غضنفری واقعا دارد "روز"نوشت مینویسد، برای ما که بدنمان به" چند روز" نوشت عادت کرده است سخت است خودمان را به او برسانیم، فعلا که عضله های مغزم دارد میگیرد.

2 - نوید جان دست گذاشتی روی نقطه ضعفمان، بیل را بکش را عید دیدم و عجب حالی کردم، راستش سکانسهای عروسی در فیلمها برای من معمولا چیزی ندارند که به یاد بسپرم، ولی این سکانس عجیب به یاد ماندنی است، عروس حامله، کلیسایی وسط بیابان،کشیش و همسرش و پیانو نوازی که بار اول نشناختمش و فیلمبرداری سیاه و سفید که هر چه فکر میکنم دلیل منطقی برایش نمی یابم ولی به قامت این سکانس مینشیند(شاید همین دلیل کافی باشد) و چقدر خوب است که ما صحنه کشتار را نمیبینیم.

3 - درباره بحث شیرین سلیقه وپایه های زیبایی، باید بگویم که من در عمل خیلی نزدیک به رضا رفتار میکنم ولی در دلم دوست دارم که حرف کاوه درست باشد. کاوه جان باید با کمال تاسف نظر رضا را تایید کنم.پایه های زیبایی روی هواهستند.البته هوای هوا که نه ولی روی زمین هم نیستند،به عبارت ساده تر بنیانهای زیبایی روی فطرت انسانها بنا شده اند ولی چه کسی غیر از خدا میتواند این بنیانها را به ما معرفی کند و ما مطمئن باشیم که درست میگوید؟ رضا سوال های خوبی پرسید که من هم بارها از خودم و دیگران پرسیده ام، چطور میتوان گفت اخراجیها فیلم بدی است یا هامون فیلم خیلی خوبی است؟ اگر از تکنیک بگذریم چگونه طرفداران اخراجیها را باید قانع کرد که فیلم بدی را دیده اند؟ یک سوال دیگر، آیا معیارهای زیبایی در گذر زمان عوض میشوند؟ یعنی نقاشی که زیباست همیشه زیباست؟ فیلمی که بد است همیشه بد است؟ اگر جواب آری است که وقتی همشهری کین در زمان خودش مورد توجه قرار نگرفت ، امروز هم نباید به آن توجه کنیم. یا مثلا اگر فیلم پالپ فیکشن چهل سال پیش ساخته میشد، آیا به عنوان یک شاهکار پذیرفته میشد؟ و اگر جواب منفی است که معیاری که به گذر زمان وابسته است میتواند از شخص به شخص هم تغییر کند و آنموقع است که سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.

4 – گاهی اوقات فکر میکنم بهتر نیست به دوران مطلق گرایی برگردیم؟ جایی که همه یا سفید بودند یا سیاه، تکلیف ما دربرابر همه چیز معلوم بود، یا رومی روم یا زنگی زنگ.راستش خیلی اوقات از این که با قاتل سنگدل فیلمی ابراز همدردی میکنم ناراحت میشوم. نمیدانم چه کسی نسبیت را وارد هنر و سینما کرد ولی آتشی در خرمن انداخت که حالا حالاها باید بسوزاند. در گذشته وقتی میگفتند فلان فیلم شاهکار است دیگر بحثی رویش نبود، دیکتاتوری بود ولی راحت بودیم از این همه جر و بحث بی فرجام که فلان فیلم خوب است یا بد. فکر کنم دلیل اینکه خیلی ها میگویند از دهه هشتاد به این طرف شاهکار نداریم همین باشد،چرا که شاهکارهای گذشته همه محصول دوران مطلق گرایی هستند والا شاید خیلی از اشکالاتی که باعث میشوند فیلمهای این دوران را از شاهکار بودن دور کنیم را در فیلمهای گذشته بتوان یافت. دوست دارم یک پایگاه مطلق وجود داشته باشد که بتوان به آن چنگ زد و همه چیز را بر پایه همان بنا کرد. در دین خیالمان راحت است که قرآن هست که مو لای درزش نمیرود و بعد با کمک آن ادامه راه را میرویم، در سینما باید به چه چیزی اقتدا کنیم؟

کاوه اسماعیلی
پنجشنبه 18 مرداد 1386 - 13:14
1
موافقم مخالفم
 

سلام بر نوید عزیز...اگر دیر آمدم دلیلش اینه که زدم به کوه.بعد از دو سه روز اومدیم پایین تا ماسوله .کافی نتی پیدا کردم و آمدم سراغت....از بخت خوشم دیروز توی یک ازدواج محلی اینجا(با مراسم بکر تالشی)شرکت کردم.....عروسی درست در روز نوروزبل برگزار شد(نوروز باستانی گیلانیان که با تقویم باستانی خودشون برگزار میشه)نوازنده های محلی با سازشون اومده بودن...قدیمیترین ملودیهایی فولک رو که میشناختم اینجا شنیدم.الان حسابی ذوق زده ام....به همین دلیل از بین فیلمهای عروسی(فیلمهای عروسی؟؟؟!!!)فیلم "عروسی چاق و گنده یونانی من" رو انتخاب میکنم.فکر کنم به مزاجت هم سازگاره....فصل جشن عروسی "شکارچی گوزن" رو هم دوست دارم.در واقع الان فقط اینها یادم آمدند تا روزنوشت بعدی.

رضا جان..حواسم به تو هم هست.گاردتو که وقتی برگشتم رشت میام سراغت.


يکشنبه 21 مرداد 1386 - 10:22
0
موافقم مخالفم
 

4.یک توضیح کوچولو.(این کامپیوتر من با این که نو و مثلاً مدل بالاست!کامنتها رو ارسال نمی کنه و مجبورم بکوبم برم کافی نت !حالا اگه یک روز هم مطلبم دیر ارسال بشه چی می شه؟!...هیچی مثل ایندفعه ،نوید زودتر دست بکار می شه و انتخاب چهارم من می شه روزنوشت اون! پس حالا که نوید زودتر از من اینجا اشاره کرد به انتخاب چهارم که همون صحنه ی فوق العاده ی خواندن دعای مراسم ازدواج رو دور تند تو ایرما خوشگله بود،منم به دیالوگ محشری اشاره می کنم که چند ثانیه قبل از این ماجرا از دهان سیبیل شنیدیم.

ایرما چشم انتظار نستور و اون هم حسابی دیر کرده.همه تو کلیسا منتظرن....حالا چیکار کنیم؟!!!

سیبیل می گه:نگران نباش ،اگه تا پنج دقیقه ی دیگه نیومد خودم باهات ازدواج می کنم!(ایرما خوشگله)

5.پل بارجاک هر کاری می کنه ،نمی تونه هالی رو سر عقل بیاره.هالی همچنان آدرس پنجاه تا از مردهای پولدار رو می خوادو...پل ازتاکسی پیاده می شه .حلقه ی ازدواجی رو از جیبش در میاره و پرت می کنه رو پای هالی.

پل:بیا،من اینو ماه ها با خودم اینور و اون ور بردم،بیا دیگه نمی خوام.

هالی حلقه را بر می دارد و گریان چند ثانیه ای با حلقه بازی می کند و...سر انجام تصمیمش را می گیرد.حلقه را دست کرده و از تاکسی پیاده شده و زیر باران به دنبال پل و پیشی جون می رود!(صبحانه در تیفانی)

6.زمستون تموم شده،برفها آب شدن و پدر ها اومدن دنبال دخترهای دزدیده شدشون.هر کدوم ششلول به دست می خوان یک گلوله تو مغز رباینده ی دخترشون خالی کنن....

پدر روحانی :صبر کنین ،چند دقیقه صبر کنین....گوش کنین دختر ها ،چند دقیقه ی پیش ما صدای بچه ای رو شنیدیم که داشت گریه می کرد،اون بچه ی کدومتونه؟

دختر ها که عاشق همون پسرهایی شدن که اونا رو دزدیدن همه می گن:من.

حالا پدر ها هر کدوم اسلحه ای به طرف پسر ها نشانه گرفتن تا با دختراشون ازدواج کنن.

پدر روحانی :دخترها

حاضرین بنجامین،فرانکلین،دانیل،.....را به همسری بپذیرین.

دختر ها :بعلهههههههههههه.(هفت عروسی برای هفت برادر)

ادامه دارد...

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 2.92366313934 seconds.