با Kill Bill تارانتينو خاطرههاي زيادي دارم. شايد اغراق نباشد اگر بگويم پلان به پلان فيلم را حفظ هستم و هنوز هم باز از ديدنشان لذت ميبرم. عاشق سكانس كليسا (همان سكانس سياه و سفيد ابتداي قسمت دوم فيلم) هستم كه به نظرم اوج كار استاد است. (يك كرين دوربين عجيب و غريب هم دارد كه حتما به ياد داريد) ... صداي موسيقي فلوت بيل (كه حس فوق العاده غريبي دارد) عروس را به خارج از كليسا هدايت مي كند و نمايي خارج شدن اما ترومن از در كليسا ... تصوير پاهاي عروس و بيل را كه به هم نزديك مي شوند (تارنتينو عاشق اين نماست. در Death Proof و البته فيلم هاي قبلي استاد هم زياد از نماها ديدهايم. نمونه متعالياش صحنه رقص پالپ فيكشن) ... آن ديالوگها و بازيهاي درخشان كه حس عشق و نفرت را به بهترين شكل ممكن نشانمان مي دهد ... و آن نور پردازي فوقالعاده در داخل كليسا كه عروس را تا مرز فرشته ها بالا مي برد ... ري اكشن بيل را موقعي كه عروس او را پدر خود معرفي مي كند يادتان هست؟ ...
هرسال كه براي بستن صفحات كتاب سال مجله فيلم با نيما هستيم ممكن نيست با هم درباره اين فيلم صحبت نكنيم و قسمتهايي از آن را نبينيم. اين فيلم انگار يك جواريي روي كار كردنمان هم تاثير ميگذارد. (انرژي مي گيريم!) من حتي آن سكانس به قول نيما «جواتي»- را هم كه در DVD فيلم، بخش سكانسهاي حذف شده قرار دارد را هم دوست دارم (در يك پست مفصل راجع به آن مينويسم) و البته عاشق فيلم مراسم افتتاحيه «بيل را بكش 2» هستم كه رابرت رودريگوئز و گروهاش موسيقي تيتراژ پاياني فيلم را زنده اجرا ميكنند ... واقعا بينظير است.
چندي پيش در جايي مطلبي خواندم كه ذكرش خالي از لطف نيست: تارانتينو، «جيجي بالارد»، نويسنده كتاب «امپراتور خورشيد» را بسيار دوست دارد، اما جيجي بالارد در جواب او گفته است: «تارانتينو يك قاتل بالفطره است. كسي كه ميتواند فيلمي مثل «بيل را بكش» را بسازد هرگز آدمي عادي نيست، او چند وقت ديگر در دنياي واقعي هم همين كارها را ميكند.» ... و البته اين اظهار نظر بيشتر قدرت فيلم استاد را نشان مي دهد تا حس روانشانسي جي جي بالارد.
... و حالا صحبت هايي پيرامون ساخته شدن قسمت هاي بعدي از اين فيلم به ميان آمده كه شوق و ذوق فراواني ايجاد كرده. اين هم از داستان قسمت هاي بعدي: «داستان قسمت سوم درباره انتقام دو قاتلی است که اوما تورمن در دو قسمت ابتدایی "بیل را بکش" چشمها و دستهای آنها را نابود کرده و در قسمت چهارم فرزندان کسانی که عروس آنها از بین برده برای گرفتن انتقام مادرها و پدران خود وارد معرکه میشوند.» مثل اينكه تارانتينو دوباره تصميم گرفته ما را بكشد.
* تيتر اين مطلب را از پست جديد نويد دزديم!
بازگشت به روزنوشت هاي مهدي عزيزي
حمید
دوشنبه 11 تير 1386 - 12:39
-8 |
|
|
|
یه جایی میخوندم که با این که تهیه کننده از کیل بیل 3 و 4 صحبت کرده ، اما تا خود تارانتینو تائید نکنه قضیه صحت نداره ( که البته تا الان نمیدونم بالاخره میشه یا نه ) . اتفاقا منم امروز عجیب تو حس پالپ بودم . یه چند تا سکانس و دیدم . اون فصل رقص تراولتا و تورمن رو یادتونه ؟ موسیقیشو گذاشتم تو وبلاگم . یه تراک راک اند رول ( که چقد با رقص اونا چفت شده بود ) از چاک برنی .
|
عليرضا
دوشنبه 11 تير 1386 - 15:11
-8 |
|
|
|
اينجا هميشه يه چيزي واسه سوپرايز كردن ما هست عكس فوق العاده بود خيلي حال كردم ان شاالله قسمت دوم و سوم هم به خوبي قبلي ميشه...
|
امید غیائی
دوشنبه 11 تير 1386 - 23:52
20 |
|
|
|
سلام. آقا ما این چند شبه هر چی مینویسیم نمیدونم چرا ییهو میره صفحه اول سایت. راستش من هم با این آدم دیوانه وار حال میکنم.یه مطلب هم در همین م.رد برای میل مطلب فرستادم وقت کردی یه نیگا روش بنداز. مخلصم. همین.
|
armin
سهشنبه 12 تير 1386 - 14:16
6 |
|
|
|
en ghad ostad karesh bozorg hast ke kasi jorat nadare behesh enteghad kone ama omid varam ke kill bill 3 4 ronasaze chon obohatesh mire
|
نويد
سهشنبه 12 تير 1386 - 19:32
0 |
|
|
|
"بنگ بنگ" مهدي جون مي گن دزدي كه از دزد بدزده شادزده!! اما به كادون زدي رفيق، هر چي داريم مال خودت! از شوخي گذشته حالي برديم از عكسي كه گذاشتي. بردمون. چاكريم.
|
فرزانه
چهارشنبه 13 تير 1386 - 20:25
-2 |
|
|
|
از انتخاب عکس و سکانسی که تعریف کردی متوجه یک نگاه تازه به این فیلم شدم و بسیار لذت بردم. خیلی دوست داشتم یکی را که مثل خودم به این فیلم نگاه می کند و دوست دارد پیدا کنم . موفق شدم و موفق باشی
|
پویان عسگری
شنبه 16 تير 1386 - 22:29
12 |
|
|
|
به به.چه عکسی.کمتر جایی،یه همچین عکسی پیدا می شه.همیشه باشی رفیق.
|
هومن ظريف
دوشنبه 18 تير 1386 - 14:45
15 |
|
|
|
سلام بابا تو هم خودتو نمو دي با اين كيل بيلت خوب بده ماهم نيگا كنيم رسما نمودي مارو
|
مهدي نوروزيان
يکشنبه 24 تير 1386 - 16:57
17 |
|
|
|
مهندس خيلي مخلصيييييييييييييييييييييييم.
|
بهروز
چهارشنبه 27 تير 1386 - 0:9
7 |
|
|
|
سلام.سايت جالبي دارين چون طرفدار تارانتينو هستين.به نظرم kill 1.2 يك شاهكاري است واداي دين تارانتينو به سامورايي هاي شرق و كابو هاي غرب.كه نشان از عشق او به سينما است واين كه به خاطر سينما فيلم مي سازد.خسته نباشيد.
|
استاد....
جمعه 25 آبان 1386 - 5:52
6 |
|
|
|
استاد روانشناس خیلی پخمه بوده که همچین حرفی زده اصولاُ کارگردانها کمبود هاو دغدغه هایشان را می سازند ویه طورایی برعکس شخصیت و روحیات خودشون کارگردانی میکنند . اگر یه نفر فیلمی عاطفی می سازه بدونید تمام عمرش رو با کمبود محبت گزرونده و دچار نمیدونم چی چی ایسم شده! پس بنابراین کارگردان این فیلم خشن خودش نمی تونه خیلی دچار سادیسم و نیوریشبیسم باشه و بنابراین دچار فقر طبقاتی .... خودم هم نفهمیدم چی گفتم!
|
جواد
چهارشنبه 21 آذر 1386 - 2:59
9 |
|
|
|
این فیلم خیلی غیر واقعی بود.آخه چه معنی داره که از کارتون استفاده بشه اون هم توی یه همچین فیلم خشنی! چرا پس از هر سر یا دست قطع شدن آتش فشان خون براه می افتد؟ اینجاهای فیلم بچه گانه بود. و حرف استاد.... را قبول دارم که کارگردان این اثر خودش یه کم بچه بوده و اصلا و ابدا سادیسمی یا آدمکش نبوده !
|