" معجزه ها و آدمها" قبول دارم که معجزه ها کم شده ولی شاید هم اینطور نباشد( این جمله کاملا آنلاین از مغز به متن تبدیل شده و روتوش و تصحیح ندارد) . بعضی وقتها که درباره گذشته ها فکر میکنم از خودم میپرسم که قدیمیها واقعا از ما خوشبخت تر بودند؟؟ جالب اینجاست که وقتی پای صحبت آنها مینشینم و میشنوم که چطور ساعت چهار صبح ازخواب بلند میشدند و به گاو و گوسفند میرسیدند و بعد چند کیلومتر راه میرفتند تا به مدرسه برسند، بعد از مدرسه هم تا غروب دنبال هیزم جمع کردن و کار روی زمین بودند تا آفتاب غروب کند، غذایی بخورند و بعد مثل جنازه بیفتند روی رختخواب، آنوقت است که حاضر نیستم جای آنها باشم و از خودم میپزسم که معجزه های آنها کجا بود و آیا در حضور معجزه رمقی برای شگفتی داشتند؟ حالا از یک دید دیگر وارد میشوم و این سوال که اگر معجزه هر روز اتفاق بیافتد آیا هنوز تازگی دارد برایمان؟ بهتر نیست که معجزات با فاصله و سر فرصت اتفاق بیافتند؟ بهتر نیست که چند وقت فیلمهای عادی ببینیم تا قدر معجزات را بدانیم؟ حالا یک وجه دیگر( میبنم از این که وجوه مختلف معجزه را به طرفه العینی رمزگشایی میکنم تعجب کرده اید، من هم تعجب کرده ام، این خودش یک معجزه است اما از نوع شخصی) ، حالا که معتقدیم معجزه ها کم شده اند شاید با پایین آوردن دیدمان به نتایج خوبی برسیم( اعتراف میکنم که این قسمت از وجوه مال خودم نیست و قبلا در جای دیگری رمزگشایی شده بود - با تشکر از محمد)، مثلا سعی کنیم از یک واقعه عادی یک نکته جدید دربیاوریم یا در یک فیلم که قبلا معجزه اش را کرده ، دنبال نکات ریز بگردیم( در این زمینه تیتراژ پایانی فیلمها خیلی کمک میکند - مثلا این که خودت کشف کنی که امیر قادری در شب یلدا ی پور احمد حضوردارد) و خیلی از معجزات که هنوز کشفشان نکرده ایم را بیابیم مثل همین تخم مرغ که ذکرش رفت، این اتفاق برای کسی که در این زمینه کار میکنند عادی ترین واقعه است اما برای من و شما که سر رشته ای از آن نداریم شگفتی ساز است، یک راه دیگر همان معجزه شخصی است که گفتم، مثلا طبع خودمان را در زمینه های مختلف بیازماییم و دهانمان از تواناییهای دست نخورده مان باز بماند. این بود انشای من درباره معجزه، با تشکر از تمامی کسانی که مرا در این راه یاری دادند.
|