سالها پيش در يكي از دورههاي جشنواره كن ارسن ولز بزرگ در جشنواره حاضر بود. از منتقدان بزرگ آن زمان هم براي حضور در جشنواره دعوت شده بود. يكي از اين منتقدان فرانسو تروفو بود كه دعوت مسئولان جشنواره را نپذيرفت و دليل آن را چنين اعلام كرد: «نمي خواهم تصورات و خيال پردازي هايم در مورد اورسن ولز از بين برود».
40 سال از ساخت يكي از دوستداشتنيترين فيلمهاي تاريخ سينما مي گذرد ... كمتر سينما دوستي است كه فيلم «آواي موسيقي» را نديده باشد. لحظات زيبايي كه اين فيلم و ترانههايش برايمان به ارمغان ميآورد، حتي در تماشاي چند بارهاش تكراري نميشود. براي كساني كه تازگيها و براي اولينبار اين فيلم را ميبينند تصور بچههاي دوستداشتني در سن 40 سالگي شايد مصداقي شود بر همان گفته تروفو، اما براي دوستداران فيلم كه چندين و چند بار لذت ناب تماشاي فيلم را تجربه كردهاند، تماشاي عكسي از بازيگران نقشهاي بچههاي دوستداشتني فيلم در حال حاضر و در همان لوكيشن بسيار زيباي فيلم يكي از لذتهاي دنياي اشكها و لبخندهاست. پس با هم شريك باشيم . . .
بازگشت به روزنوشت هاي مهدي عزيزي
کاوه اسماعیلی
پنجشنبه 31 خرداد 1386 - 15:9
-8 |
|
|
|
خوب چرا عکسشان را گذاشتی...من که یکبار عکسشان را در کتاب هوشنگ گلمکانی دیدم و دیگر حتا یکبار هم بهش نگاه نکردم.حالا میخوای تا این صفحه از روزنوشتت بیرون نرفته صفحتو باز نکنم؟
|
امید غیائی
شنبه 2 تير 1386 - 17:38
5 |
|
|
|
سلام. وای خرابمون کردی مهدی جان.آقا این خال ها رو از کجا گیر میاری؟؟؟؟ میدونی چه حالی شدم وقتی عکس رو دیدم؟! موهای بدنم سیخ شد.یاد صحنه های فیلم افتادم و اون سرزندگی و نشاطی که موج میزد تو تمام فیلم. عاشقانه هایش را دوست داشتم. همین.
|
marjan
شنبه 2 تير 1386 - 17:56
-1 |
|
|
|
خیلی ممنون از عکس... خیلی دوست داشتم ببینم چه شکلی شدن اینا
|
ندا میری
يکشنبه 3 تير 1386 - 9:28
8 |
|
|
|
سلام وای اگه می دونستی چقدر آوای موسیقی را دوست دارم و چه بخش بزرگی از خاطرات دوران کودکی من را در بر می گیره! اتفاقا من بر خلاف کاوه از دیدن عکس کلی هم لذت بردم!
|
مسعودشکوری
دوشنبه 4 تير 1386 - 4:50
-2 |
|
|
|
که اتفاقا من فکر می کنم یه موقع هایی خوبه که روبرو بشیم با ونچه که شاید حتی گاهی زندگی مون و عوض کرده و خودش هم شاید تابه حال عوض شده باشه. که اشک ها و لبخند ها خصوصا سکانس برتری که مهدی عزیزی گرام هم به اون اشاره کرده یعنی ورود معلم شاید از همون هایی باشه که تا به ابد مونده باشه توی هر اونچه که ازش به عنوان ذهن سی.نمایی یاد می شه. و من برعکس جناب اسماعیلی خیلی لذت بردم. خصوصا با کاراکتر دختر کوچولوی فیلم که اسمش رو به یاد ندارم . همون جایی که معلم بعد از یه مدت نبودن دوباره برمیگرده و این کوچولو حالی که داره به سمتش می دوه می ره تو بغلش و انگشتشو نشون می ده که فردی گازش گرفته. عجب زیباست این جادوی عظیم سی.نما. خصوصا وقتی که با موسیقی اجین بشه و همراه. این همراهی توی همه ی دنیا جذابه . چه توی غرب باشه با اشک ها و لبختد ها . و چه توی ایران خودمون و خواهران غریب که بی شک جزو ماندگارای سی.نما ی ایران تا به ابد می مونه. پس برای تو مهدی عزیز با این یاداوری دوباره و همه ی عوامل اشک ها و لبخندها و خسرو خان عزیز خواهران غریب --> بی بیب هورا.
|
خسرو
دوشنبه 4 تير 1386 - 21:25
-14 |
|
|
|
مهدی اول فک کردم این عکس عروسیه داداش کوچیکس حالا که خوندم انگاری واسه موسیقیه آواست یادمه شیش ماهه پیش کناره یه کیک عکس دسته جمعی گرفتیم فک کنم وقتشه اون عکسرو بذاری . چون انگاری هممون پیر شدیم اون بیتره چون اسم همشونو میدونم و میدونی امان از خاطرات خاطرات بر عکسش میشه: تارطاخ . میدونی معنیش چیه؟
|
مهسا
شنبه 9 تير 1386 - 12:31
-2 |
|
|
|
سلام به نظر منم فیلمش خیلی قشنگ بود و خیلی هم خوشحال شدم که این عکسو دیدیم.
|
امیررضا نوری پرتو
يکشنبه 10 تير 1386 - 12:15
0 |
|
|
|
مهدی جان سلام . خوبی ؟ خیلی مخلصم . شرمنده بابت اینکه خیلی وقت بود که به روز نوشت تو دوست خوب و گلم و بقیه ی بر و بچز روز نوشت نویس سایت سر نزده ام . البته همانطور که می دونی مرتب به روز نوشت امیر سر می زنم . خلاصه شرمنده ! اما نمی دونی چه حالی پیدا کردم وقتی بعد از مدتها بهت سر زدم و می بینم که چه عکس توپی گذاشتی ! بابا نمی دونی من چقدر با این فیلم خاطره دارم . این عکسی رو هم گذاشتی فکر می کنم در کتاب " نقشی از رویا " استاد گلمکانی نیست ؟ این عکس جدیدشونه ؟ وااااااااااای ! چقدر دست و پامو گم کردم . همین الآن سیوش کردم تا به مامانم هم نشان بدم ! آخه اونم عاشق این فیلمه ! در زمان اکران فیلم در قبل از انقلاب بیش از پنج بار در سینما فیلم رو دیده . وبلاگم با دو یادداشتی که از من در روزنامه ی حیات نو چاپ شده آپدیت شد . ممنون میشم سر بزنی . www.cinema-cinemast.blogfa.com amirreza_3385@yahoo.com
|