قراره که مثل روزهای جشنواره دوباره از سینما و اوضاع و احوال زمانه و روزگار بنویسیم و اینها همه به خاطر شماها و لطفی که به روزنوشت ها داشتین، دوباره از سر گرفته شد. شاید باید این روزنوشت رو با تبریک سال جدید و آرزوهای خوب شروع می کردم اما به نظرم اومد که باید شماها اول اون باشید و به خاطر اینکه وسط این همه شلوغی و درگیری های این روزگار به ما سر می زدین، از تک تک تون تشکر کنم. راستش، تعداد بازدیدکنندگان از روزنوشت ها آنقدر زیاد بود که بدون تعارف باعث تعجب و اگه بخوام بهتر بگم، شگفتی تمای اهالی سایت شد. باور کنید، اگر رقمش باعث خودستایی از خودمون نمی شد، حتما اعلام می کردیم. حتی به فکرم افتاد یه جوری از بازدیدکنندگان بخواهیم که خودشون رو معرفی کنن تا شاید با شناساییشون، تعجبمون کمتر بشه اما می دونین که این کار عملی نیست. به هرحال بازم ممنون. همانطور که گفتم، استقبال شما، باعث اومدن دوباره ما روی صفحات روزنوشت های سایت شد.
بهارهم مثل سال های قبل بدون اینکه خیلی هم متوجهش باشیم، اومد. هرچند که این روزهای آخر سالی، آسمون قاطی کرده و بارون و برف همچنان می باره.(امروز صبح برف می اومد و حدود یک سانت هم نشست تا اینکه خورشید برای رو کم کنی حدود یک ربع ابرها رو کنار زد و همه برف ها رو آب کرد). این روزنوشت رو یک کمی قبل از روز اول عید می نویسم تا اینکه طبق برنامه از روز اول سال روی سایت باشه، اگه تا اون موقع آب و هوا تغییر کرد به حساب گیجی من نذارید. فعلا حواسم سرجاشه. خلاصه، منظورم اینه که گذشت زمان و اومدن بهار و پاییز و... مثل خیلی چیزهای دیگه دست ما نیست و شاید هم خیلی ربطی به ما نداره، اما برای من بهار همیشه با خودش یه جورایی انرژی و تازگی و تنوع و طبیعتا زیبایی می آره که هیچوقت این چیزها برام یکنواخت و بدون معنی نمی شن. خوشحالم با اینکه عمری رو پشت سر گذاشتم، هنوزهم باز شدن یاس زرد و شکوفه های سفید و صورتی برام پر از انرژی و زیباییه و با دیدنشون کیف می کنم و لذت می برم. اینا جز همون خوشحالی های کوچولویی که باید خودمونو بهشون سرگرم کنیم تا بتونیم چیزهای دیگه رو راحت تر تحمل کنیم.
آرزو می کنم، اومدن بهار برای شماها هم مثل من خوشایند باشه و لذتبخش. سال نوتون مبارک. امیدوارم امسال بهترین اتفاقات که بهشون فکر می کنید در انتظارتون باشه و در آینده به عنوان یکی از بهترین سال های عمرتون ازش یاد کنید. خوش باشید چه در عید و چه در روزهای دیگه.
دعا کنید، برای همه.
بازگشت به روزنوشت هاي گلاويژ نادري
امید غیائی
دوشنبه 28 اسفند 1385 - 17:13
20 |
|
|
|
چرخ و .............
سلام.فقط یه حرف و بعدش تبریک: بهار، تابستان، پاییز، زمستان و بهار. عید همتون مبارک.
|
مصطفی جوادی
سهشنبه 29 اسفند 1385 - 4:17
7 |
|
|
|
این لذتهایی که گفتید ، قرار نبوده لذتهای ((کوچولو)) باشند. یعنی با لذتهایی مواجهیم که بدجوری تعدیل شده اند. این خودش یکی از دلایل بی معناشدنشان برای خیلی هاست.
|
امید
سهشنبه 29 اسفند 1385 - 19:16
-11 |
|
|
|
راستی یک چیزی رو نشد توی اون روزنوشتهای جشنواره بهتون بگم چون تغطیل شد اونجا. اونم این که منطقیترین و جَو گیر نشدهترین نویسندهی اون روزنوشتها، شما بودین. سال نو مبارک!
|
ندا میری
دوشنبه 6 فروردين 1386 - 17:14
8 |
|
|
|
سلام خوشحالم که می بینم دوباره روزنوشت ها از سر گرفته شده .... نگارش روزنوشت ها انقدر صمیمانه و خودمانیه که خیلی وقتهایی که آدم از خواندن نقد و بررسی های بیش از حد جدی کلافه می شه بدجوری می چسبه ... با امید به اینکه حالا حالا ها دور هم باشیم نوروز مبارک
|