يکشنبه 10 خرداد 1388 - 0:23
-1 |
|
|
|
عکسهای اختصاصی «سینمای ما» از جلسات نقد فیلمهای «دایره زنگی» و «برخورد خیلی نزدیک»
چه حوصله اي دارين بابا!!!! اووووه
|
عاطفه
يکشنبه 10 خرداد 1388 - 0:35
0 |
|
|
|
عکسهای اختصاصی «سینمای ما» از جلسات نقد فیلمهای «دایره زنگی» و «برخورد خیلی نزدیک»
بحث خیلی خوبی بود آقای قادری.... فیلم آقای بیضایی اگه هیچ کاری هم نکرد این بحثهایی که به وجود آورد واقعا جالب و لازم بود. خیلی وقت بود این طور صریح و بی پرده بین فیلمساران و منتقدین گفتگویی نشده بود. این همه فقط به خاطر شجاعت شما بود آقای قادری. من عاشق آقای امجد و کارهاشون هستم ولی دلم می خواست در طرفداری از همکاراشون بدون تعصب صحبت می کردن و ای کاش حرفهاشون رو با سادگی و اختصار می زدن تا این که به جای گفتن یه جمله ی ساده این قدر با جمله های طولانی و کلمات پیچیده و دهن پر کن ذهن مخاطب رو مغشوش نکنن. من برای ایشون احترام خاصی قائلم همین طور که برای شما آقای قادری. جوابیه ی بسیار جالبی بود.
|
امير پوريا
يکشنبه 10 خرداد 1388 - 11:23
-1 |
|
|
|
عکسهای اختصاصی «سینمای ما» از جلسات نقد فیلمهای «دایره زنگی» و «برخورد خیلی نزدیک»
امير جان، يادت هست كه اوايل معتقد بودم نبايد جواب بدهيم. ولي مطلبت موشكافانه و موجز و سر حوصله بود. اين را حتي از خود نقدهاي مستقيمت بر فيلم بيضايي بيشتر دوست داشتم. نحليليتر و جزئياتپردازانهتر بود. در هر حال، ممنون. راستي، اكيبم!
امیر قادری: ممنون امیر جان. اکیبم!
|
رضا مشايخي
يکشنبه 10 خرداد 1388 - 11:24
3 |
|
|
|
عکسهای اختصاصی «سینمای ما» از جلسات نقد فیلمهای «دایره زنگی» و «برخورد خیلی نزدیک»
جناب آقاي قادري با اين نوشته تان ديگر كاملن مطمين شدم كه شما هيچ قصدي مگر اينكه هميشه در متن اخبار و درگيري باشيد نداريد..واقعن اينكه بعد از يك ماه بخواهيد جواب آن متن وزين آقاي امجد را با اين ادبيات ژورناليستي بدهيد معني ديگري هم دارد؟مشكل من ژورناليستي بودن متنتان نيست مشكل اين است كه لزومي نمي بينم كه كسي بخواهد به همه ي حرفهايي كه دور و برش هست از يك موقعيت يك آدم كاملن محق و داناي كل جواب بدهد.بين شما و آقاي احمدي نژاد كه فقط با ايجاد تنش سعي در ابراز بزرگي خود و خدمات ارزنده اش دارد نمي بينم.
|
DEAD MAN
يکشنبه 10 خرداد 1388 - 13:3
1 |
|
|
|
عکسهای اختصاصی «سینمای ما» از جلسات نقد فیلمهای «دایره زنگی» و «برخورد خیلی نزدیک»
امیر قادری عالی بود مثل همیشه
|
sina
يکشنبه 10 خرداد 1388 - 14:8
0 |
|
|
|
عکسهای اختصاصی «سینمای ما» از جلسات نقد فیلمهای «دایره زنگی» و «برخورد خیلی نزدیک»
جناب امیر قادری شما حتی نخواستید کمی جدی تر سوال ها را جواب دهید و به نظر من سوالات را جواب ندادید بلکه فقط حمید امجد را مسخره کردید . به من سر بزنید. sina72.blogfa.com
|
هوادار
يکشنبه 10 خرداد 1388 - 16:0
-1 |
|
|
|
عکسهای اختصاصی «سینمای ما» از جلسات نقد فیلمهای «دایره زنگی» و «برخورد خیلی نزدیک»
امير قادري يكي از منتقدان به نام سينماي ايران است.
|
سيامك
يکشنبه 10 خرداد 1388 - 17:54
0 |
|
|
|
عکسهای اختصاصی «سینمای ما» از جلسات نقد فیلمهای «دایره زنگی» و «برخورد خیلی نزدیک»
آقاي قادري شما از نظراتي كه من ميدهم چه وحشتي داريد كه هميشه آنها را سانسور ميكنيد من كه هميشه رعايت ادب و احترام را در نوشته هاي كوتاه خود ميكنم شما هم كه نويسنده زبردستي هستيد پس ديگر مشكل چيست؟
|
هومن حسيني
يکشنبه 10 خرداد 1388 - 21:25
-2 |
|
|
|
عکسهای اختصاصی «سینمای ما» از جلسات نقد فیلمهای «دایره زنگی» و «برخورد خیلی نزدیک»
اون آخرشم اونجوري نمي نوشتي امجد باهات حال مي كرد به مولا!!!چرا رودرواسي داري اينقد!!!بابا ما با هيچكدوم از فيلماي بيضايي تا حالا حال نكرديم.همه شون فيماي متوسطي بودن از فيلمسازي كه قلم بدي نداره. مصاحبه اين مردو با احمد بيچاره(با اصغر بيچاره اشتباه نشود) توي فيلم بخونين تامتوجه بشين با كي طرفين وچرا نمي شه با فيلماي اين مرد حال كرد. كلا تو اين مملكت كارگردان همين چندتان كه مي گم و لاغير:شهبازي و مهرجويي و مكري و حاتمي كيا و عياري فعلا!!!تازه همينام خيليstable نيستن ولي كارگردان هستن پس بيخود وقتتونو با فيلماي بقيه تلف نكنين.
|
يکشنبه 10 خرداد 1388 - 23:49
0 |
|
|
|
عکسهای اختصاصی «سینمای ما» از جلسات نقد فیلمهای «دایره زنگی» و «برخورد خیلی نزدیک»
نه آقای قادری، این راهش نیست. نوشته ی حمید امجد بسیار مستدل و منطقی بود و ادبیات محکم و نثر پخته و روان آن بر جذابیت و هم وزانت آن می افزود، چه محتوای آن نوشته را قبول داشته باشیم و چه نه. اما جوابهای شما...چه بگویم؟ کاریش نمی شود کرد دیگر؛ این تفاوت دو نوع فرهنگ، دو نوع ادبیات، و دو نوع منش است.
|
به امیر پوریا
دوشنبه 11 خرداد 1388 - 15:57
1 |
|
|
|
امیر قادری در برنامه فردا شب «سینما صدا» از نقد فیلم و اتفاقها و برخوردهای چند ماه اخیر در این حرفه میگوید
1-شما احتمالا باید با ناصر معاصر یا جواد مقدم یا سایر حلقه دوستان خط و ربطی داشه باشی اقا که اینطور رنگ عوض کردی یا رنگ پروندی... 2-این رو که دیگه همه میگن ماجرای اعتباریان و تو یعنی امیر پوریا و روز ها و شب های خاص جشنواره ای که گذشت ای کلک نتونستی پنهونش کنی نه؟ 3-در ضمن به همون نسبت که از راز برملا شده روزها و شب های جشنواره همه مطلع شدند عده ای میگند که صرفابا این طرز گفتار و نوشتار خواستی اتهام به گردن داشتن یوغ بیضایی را از گردن مبارک باز کنی و حکایت اینکه اره دیگه با لا خره ما رهاییم از هر ارادت و قید و بند. اما ما یعنی جمع بسیاری هر چی فکر کردیم یا جستجو کردیم کدوم یوغ یا کدوم نوشته قابل خوندن از تو را در مورد بیضایی میگویند ارادت و یوغ و ... نفهمیدیم یا پیدا نکردیم.اخه بحث بحث قواره هاست. اندازه من و بیضایی و اینکه کسی مثل تو یا من بخواد از بیضایی هم تعریف کنه باز اون شکل تعریفی قضیه کار هر ادمی نیست بالام جان 4-نوشته شاهکارت در مجله فیلم خوانده شد و هنوز که هنوز به عنوان جک ازش یاد میشه. قربان جان بهتر نبود شما که این هم به میوه علاقه داری و دلنگران قیمت بالای صیفی جات هستی به عنوان مامور نامحسوس میادین تره بار استخدام بشی و مبارزه ای بی امان را در جهت مقابله با بلای خانمانسوز گران فروشی اعمال کنی؟ به قول بسیاری اینطور پنداشته میشه که در این شغل یا همان مامور نامحشوش استعداد والایی داری سال اصلاح الگوی مصرف که یادت نرفته. خوب این هم یه جورشه 5-این که به این نتیجه رسیده بودی که نیازی به پاسخ نیست و این نتیجه شگرف را به رفیق مخلص و به یار گرمابه و گلستان خود استاد کبیر امیر قادری سفارش کرده بودی رو خودت تنهایی در موردش به یه همچین نتیجه ای رسیدی یا با همفکری دیگران بود؟ بابا تو دیگه کی هستی. شاید هم یه لحظه فکر کردی نباس پا تو کفش بزرگون کنی اره ناقلا ؟ اخه سوات میخواد جواب دادن به یک نوشته پر مغز الکی پلکی نیست بالام جان 6- او آ او آ او آ امیر پوریا.... او آ او آ او آ امیر پوریا هو هو هو هو امیر با تعصب....... هو هو هو هو امیر با تعصب دو دو رو دو دور امیر پوریا ..... دو دورو دو دور امیرپوریا 7-بند 6 را میتونی از طرف برو بچه های سینما ما و لیدر قهرمانش قلمداد کرد 8- اگر امیر... این نوشته را سانسور کرد امیدوارم یه جور دیگه بهت نشوننش بده در جایی دیگه اگر هم نه که حتما خودمون یه جوری بهت نشونش میدیم . واقعا بهت نشونش میدیم. مثالا ایمیلی "ادرسی "کوفتی "زهر ماری" ابگوشتی "چیزی ".اره بالام جان
|
دوشنبه 11 خرداد 1388 - 17:5
1 |
|
|
|
امیر قادری در برنامه فردا شب «سینما صدا» از نقد فیلم و اتفاقها و برخوردهای چند ماه اخیر در این حرفه میگوید
حالا اکیبم یعنی چه؟! کسی اینجا معنای این لغت را می داند؟؟!!
|
ساسان
دوشنبه 11 خرداد 1388 - 18:53
1 |
|
|
|
امیر قادری در برنامه فردا شب «سینما صدا» از نقد فیلم و اتفاقها و برخوردهای چند ماه اخیر در این حرفه میگوید
من نميدونم اين يادداشت رو واقعا امير پوريا نوشته يا خودت نوشتي به اسم امير پوريا .. ولي اگه پوريا به يكي از سوتيهايي كه در موردِ "مرگ يزدگرد" داده و امجد دستشو رو كرده جواب بده ممنون ميشم..
|
مازیار ستوده روان
سهشنبه 12 خرداد 1388 - 16:48
0 |
|
|
|
امیر قادری در برنامه فردا شب «سینما صدا» از نقد فیلم و اتفاقها و برخوردهای چند ماه اخیر در این حرفه میگوید
آقای عزيز، ميل عجيبی داری که سليقه خودت را معيار جا بزنی. کوئنتين تارانتينو فيلمساز مشهور بله، اما مهمی نيست. لااقل اینجور که تو میدمی، اينور دنيا و اينجائی که مايیم، نيست. خوب است حرفهای پرويز دوايی را که دستخطش را با افتخار اسکن میکنی و به سايتت سنجاق میکنی در مورد این فيلمساز مهم بياوری. در همين کتاب آخر – امشب در سینما ستاره - ببين چطور اظهار برائت و بيزاری میکند از فيلمهای اين جماعت استاد در خونپاشی و گردنپرانی و خونبارش و ببين که چطور حتی حاضر نيست اسم اين آقا را درست بياورد و مدام مینويسد تارانتولا. هيچ هم حکايت پير شدن و از دور افتادن و از زمانه عقب افتادن نيست. اين بنده که خود من باشم کمتر از نصف سن استاد عمر دارم و حاضر نيستم عمرم را پای تصاوير ساديستيک استاد فيلمساز شما و اعوان و انصارش هدر بدهم. ديدم که بيضايی را هم به عقب افتادن از زمانه و چسبيدن به گفتمانی مدروس و مندرس سرزنش میکنی. بقول بيلی ويلدر - باز هم به نقل از دوايی - خيلی زمانه خوشايند و مطبوعی هم هست که آدم بخواهد به روز هم باشد. حتي اگر قبول کنم - که اتفاقا اصلا نمیکنم - که فيلمهای اين بابا ترکيبی است " از وجد اسطورهای و روشنگری منتقدانه" باز هم توجيه نمیکند نمايش اين خشونت عريان و استيليزه را. يادم نمیرود چند سال پيش چقدر بيزار شدم از ديدن يکی از جلوههای اينجور فيلمسازی در آن فيلم مهمل همکلاس قديمی يا رفيق قديمی و چند سالی نگذشت که يک جوانک رواننژند کرهای شيبه بعضی از نماهای فيلم از خودش عکس گرفت و بعد رفت و کلی آدم بیگناه را به خاک و خون کشيد. اگر برادر خودت جزو قربانيان اين حمام خون بود تا آخر عمر هيچوقت به خودت جرات نمیدادی برای تظاهرات ساديستی اين حضرات دلالت ضمنی جور کنی و معنا بتراشی و تئوری جعل کنی. نه، هر بار تیره پشتت از رعشه درد میلرزيد. بنده خودم همچين ملوس و مامانی نيستم اما به جد معتقدم کسی که از ضد مرگ، فيلم يکی مانده به آخر اين بابا لذت ببرد يک جای کار اعصابش اساسی میلنگد. حتی اگر اينجور نمايش خشونت بقصد بيداری باشد پرداخت تر و تميز اين آقا فقط نتيجه معکوس داده و امر خونپاشی را در چشم يک مشت مستعد اينکار بيشتر شورانگيز مینمايد. همين يک نمونه کشتاری که ذکر کردم – که عکسهای منتشر شده جای هيچ شک و شبههای در تاثیر گذاری آن فیلم باقی نمیگذارد – برای اثبات اين مدعا بس است. گر چه نسبت دادن اينجور آدمکشیهای ساديستی به وجد اسطورهای هم از آن انشانويسیهایی رمانتیکی است که متخصصش هستی. حالا هر طور که ميل مبارک است. اين آثار در چشم خيلیها مطلقا بیارزش است. تو هر جور دوست داری در ستايش اين بابا ارجوزه بنويس و نقل قول مسخره حضرتش را سه روز تيتر زرد کن. حتماً الان باز برآشفته میشوی که باز شروع شد انگ زدن و اسم گذاشتن و اين حرفها. خوب همين است که هست. همه جای دنيا هم اينجور است. هيچکس روزنامه سخيف Sun را کنار Guardian نمی گذارد و وقتی تلی از Paris Review نخوانده دارد نمیرود The Good Housekeeping را زير و رو کند تا بلکه حرف دندانگيری توش باشد. اين تقسيمبندیها و اسمگذاریها همه جا هست. موسيقی خالتور هم اختراع حميد امجد نيست. آقای شجريان هم بارها از اين عنوان در دستهبندی نوعی موسيقی بهره برده. حالا آقای عزيز اگر ميلتان اينجور است هی به روز باشيد و در بند انگ و اسم نباشيد و بگرديد در موسيقی دافباز و موچولياب ساسی مانکن تکههای دبش دو نبش استخراج کنيد و کيف کنيد. اين بنده که باز اتفاقاً خود من باشم برای شنيدن موسيقیهای خوب دنيا هم وقت هی کم میآورم. در ضمن نوشته حميد امجد مطول و مغلق بود اما حرف حساب هم هيچ کم نداشت. اينکه در جواب اکتفا میکنی به تائيد ضمنی چند نکته فرعی و ايراد به چند نکته جزئی يکبار ديگر نشان میدهد که دوست داری جواب همه را يک جوری بدهی اما متاسفانه بنيه تئوريک و قدرت استدلالش را نداری. گفتم يکبار ديگر چون يادم هست وقتی سعيد عقيقی هم حرفهای چفت و بستداری نوشت در مورد طرفداری کور و متعصبانه تو و رفقا در مورد سينمای همين بابا باز يک انشا نوشتی به تکرار حرفهای هميشگیات که به اين نوع سينما سيريش کردهای.
|
چهارشنبه 13 خرداد 1388 - 15:31
1 |
|
|
|
امیر قادری در برنامه فردا شب «سینما صدا» از نقد فیلم و اتفاقها و برخوردهای چند ماه اخیر در این حرفه میگوید
در فیلمنامه «نینوچکا»، اثر بیلی وایلدر، چارلز براکت و والتر رایش، برگردان شهرام زرگر، نشر نیلا آمده: - تو دیگه چه جور دختری هستی؟ - همینی که میبینی. یه دندونه کوچیک از چرخدنده بزرگ تکامل. - پس تو دلپذیرترین دندونهای هستی که توی زندگیام دیدم... منظور از این سطرها چه بود؟مطمئنا ارتباطی به جوابیه ی بیست بندی شما به مجید امجد نداشت. استفاده از لغاتی مثل "اکییم" چندان جالب به نظر نمی رسد.
|
هومن حسيني
چهارشنبه 13 خرداد 1388 - 22:18
1 |
|
|
|
امیر قادری در برنامه فردا شب «سینما صدا» از نقد فیلم و اتفاقها و برخوردهای چند ماه اخیر در این حرفه میگوید
مازيار جان خيلي خوب و منطقي نوشته بودي.حرفات در مورد تارانتولا هم كاملا درسته البته به جز پالپ فيكنش كه به نظر من جاي بحث داره و به نظر من فيلم خوبيه و نگاه بيمار گونه ساير فيلماشو نداره وليييييييييي اينا ربطي به فيلم ضعيف بهرام بيضايي نداره.
|
مازیار ستوده روان
جمعه 15 خرداد 1388 - 1:37
0 |
|
|
|
امیر قادری در برنامه فردا شب «سینما صدا» از نقد فیلم و اتفاقها و برخوردهای چند ماه اخیر در این حرفه میگوید
هومن جان فیلم بیضایی را هنوز ندیده ام. به محض دیدن در موردش می نویسم. اعتراض من هم در این مدت فقط به شیوه برخورد این دوست منتقد بوده و هست.
|
قادری جواب بده
يکشنبه 17 خرداد 1388 - 20:20
0 |
|
|
|
امیر قادری در برنامه فردا شب «سینما صدا» از نقد فیلم و اتفاقها و برخوردهای چند ماه اخیر در این حرفه میگوید
خوب هست قادری جواب بده که تکلیف طغرل به کجا رسید ؟ و نام کوچک فردی که قبل از وازه طغرل میاد و اولش الف هست ویعنی الف طغرل چیه ؟ همینطور نظر قادری یا جوابش به اظهار نظر مسعود فراستی در رادیو فرهنگ در قبال اینکه افرادی هستند که فرویدی فکر و زندگی میکنند و لاکانی عمل میکنند چیست. احتمالا منظور فراستی همون الف طغرل نبوده که ؟
|