سلام سید - به کنج خلوت آرزوهای ما خوش آمدی... : یادداشت انتخاباتی فرشته طائرپور - تهیه کننده سینمای ایران؛ :: سينمای ما :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ايران :: Iranian Movie News & Information
شنبه 9 خرداد 1388 - 10:46
module-htmlpages-display-pid-97.html

• بار دیگر یادی از پیشکسوتان: دعا برای سلامتی کمال‌الملک سینمای ایران؛ / جمشید مشایخی این روزها کجاست و چه می‌کند؟/ تزریق در کره چشم...      • دو خبر تازه از فیلم‌های انتخاباتی؛ / 1- پس از مجید مجیدی، دومین فیلم تبلیغاتی میرحسین را داریوش مهرجویی می‌سازد 2- بازیگر «آژانس شیشه‌ای» در فیلم تبلیغاتی محسن رضایی      • بعد از 6 سال بالاخره نخستین خبرها از ختم پروژه «فرزند صبح»؛ / شرف‌الدین: نسخه پرده 90 دقیقه، دی وی دی 130 دقیقه + تصاویر بازیگران نقش امام (ره) در سنین مختلف      • حسن فتحی اعلام کرد؛ / اگر فیلم نشد روی صحنه تئاتر می‌بینمتان / هنوز پروانه نمايش «پستچي سه بار در نمي‌زند» صادر نشده است!      • «آل» به تهران رسید      







                       



یادداشت انتخاباتی فرشته طائرپور - تهیه کننده سینمای ایران؛
سلام سید - به کنج خلوت آرزوهای ما خوش آمدی...

سینمای ما - فرشته طائرپور در یادداشتی آورده است:

اگر چه ما را خیلی ترسانده‌اند و به حاشیه رانده‌اند، اما هنوز هم حرف‌هایی برای کسی که اهل شنیدن باشد، داریم ...

لابد باور نمی‌کنی که ما را ترسانده باشند!... خودمان هم تا مدت‌ها باور نمی‌کردیم ... اما واقعیت دارد... تو هم اگر نیک بنگری، می‌بینی که چقدر ما را ترسانده‌اند...!

ما که هنرمان، روایت دلیری و رسالت‌مان، خلق دلیران بود...

ما که دل را، در سپردن به آرمان‌های سبز یافته بودیم...

ما که برای حراست از هر چه که معنویت و ملیت را معنا می‌کرد، از هیچ چیز نمی‌ترسیدیم... چه حکومت نظامی، چه گارد سلطنتی، چه تهدیدهای جهانی و ...

ما که سنگینی جنگی نابرابر و هشت ساله را - از خاکریز تا خانه - به دوش گرفتیم، بی آنکه خم شویم، خسته شویم و یا خالی شویم از خلوصی ناب که همه سلاح‌مان در آن حماسه کبیر بود...

ما که برای فهم حقیقت، فکری باز و برای بیان واقعیت، زبانی آزاد داشتیم ...

آری سید، ما را بسیار ترسانده‌اند ... ما را که فقط از ترسیدن، می‌ترسیدیم.



باور کن می‌ترسیم از اینکه بگوییم بسیاری از اهالی عرصه فرهنگ و هنر - که تنها عامل تمایز و تفاخر ملت ایران در جهان بوده و هست - حال و احوال خوبی ندارند و از هر امیدی به بهبود اوضاع، مایوسند.... می‌ترسیم چون بازار تهمت و تکفیر و تلافی در این دوران، بسیار بی حصار و تاجران آن بی‌شمارند ....

باور کن می‌ترسیم از اینکه بگوییم استقلال اندیشه و تهور انتقاد، از آنجا که متاع مطلوب و مجاز این بازار نیستند، مدت‌هاست که نزد بسیاری از ما بایگانی شده‌اند.

باور کن می‌ترسیم از اینکه بگوییم دلمان برای ادب و آداب ایرانی خیلی تنگ شده و در این دلتنگی، هیچ ردی از عدم تعلق به باورهای دینی‌مان نیست.

باور کن می‌ترسیم از اینکه بگوییم همانقدر که از وابستگی به قدرت‌های غربی خوشمان نمی‌آید، از تابعیت‌های سیاسی و سلیقه‌ای، هنری و اقتصادی به جوامع دست چندم جهان نیز بدمان می‌آید... سید! تو خود معماری و هنرشناس، این همه سلیقه عربی و چینی و روسی و ... که در چهره شهرهای ما و کالاهای پوششی و تزیینی ما ایرانیان زشتی می‌زاید، خفت‌بار نیست؟

باور کن می‌ترسیم از اینکه بگوییم نسبت به سربلندی نام ایران و ایرانی در جهان تعصب داریم ... و این، بیش از آنکه از سر التماس به جهان باشد، از سر احترام به اصالت‌های ملی خودمان است.

باور کن می‌ترسیم از اینکه بگوییم ساحت و منزلت "ریاست جمهوری ایران" می‌بایست از گزند هر توهین و تمسخر و تحقیری مصون باشد، فارغ از آنکه چه کسی بر این مسند نشسته باشد و دلمان می‌خواهد که همه از بزرگ و کوچک، ایرانی و جهانی، موافق و مخالف آن را گرامی بدارند و بیش از آنکه متعلق به مالک دوره‌ای اش بدانند، از سرمایه‌های تاریخی این سرزمین تلقی‌اش کنند ...

باور کن می‌ترسیم از اینکه بگوییم و بلند بگوییم به دولتمردان ایران که: «فراموش نکنید سرمایه‌های ملی این خاک پاک - از نفت زیر دریا تا اندیشه‌های آسمانی مردان دانا -میراث گذشتگان برای شما نیست ... امانت آیندگان در دستان شماست.

باور کن می‌ترسیم از اینکه بگوییم و بلند بگوییم که چندی است دفاع مستدل از آنچه در ایران می گذرد، برای هنرمندان ما که در تریبون‌های جهانی فرصت صحبت و بحث می‌یابند، سخت شده است...

سید! ... باور کن چندیست از نگاه کردن به چشمان پر سوال جوانان و کودکانمان طفره می‌رویم و ترجیح می‌دهیم که چیزی نپرسند ... نه از ما، که از دیروز می‌آییم و نه از آنهایی که داعیه فرداها را دارند...

سید! ... باور کن که جرات نداریم به ناهنجاری‌های کلامی و رفتاری‌شان (که یا سوغات کوچه و مدرسه به خانه است و یا آموزه رسانه‌ها به خانواده) اعتراض کنیم ... و نمی‌توانیم با نصایح اعتقادی و اخلاقی، آنها را از جامعه بی‌ضابطه، عصبی و پرخاشگری که احاطه شان کرده منفک سازیم... آنها پیش چشمان‌مان در دریایی از ناباوری و یا باورهای خطا غرق می‌شوند و ما دستمان در گرفتن دستان‌شان کوتاه است.

سید! ... باورکن که دیگر می‌ترسیم از مشاهده اینهمه حمایت‌های بی بدیل و مواجهه با سختگیری‌های بی‌دلیل در وادی فرهنگ... سید! تنوع تعاریف از ضوابط، به تبع مقبولیت و مطرودیت آدم‌ها دارد، بیداد می‌کند!

باور کن که از گفتن همه اینها و خیلی چیزهای دیگر می‌ترسیم...

آری سید، ما را بسیار ترسانده‌اند... ما را که فقط از ترسیدن، می‌ترسیدیم.

دل مان برای حال و هوای آن روزهای سبز تنگ است... چه محترم بودیم همه‌مان و همه دیگران در آن روزها ... چه شوق و شعف بی‌حساب و کتابی بود برای انجام هر کار کوچک و بزرگ اجتماعی در آن روزها ... یادت می‌آید؟

حتما بهتر از ما به یاد داری که دفاع از میراث‌های دینی و ملی، آن هم با ادبیاتی درخور، چه شرفی داشت ... حتما به یاد داری که برای افتخار به یک اثر هنری اعم از فیلم و کتاب و نمایش و موسیقی، چه مراقبت‌ها می‌شد تا مبادا به سلیقه سازی در جامعه و یا تاریخ هنر کشور جفا شود... سینمای ما از اشارت آن رهبری برخاست که مثال سینمایی‌اش، فیلم "گاو" بود، هنری‌ترین و مدرن‌ترین فیلم آن دوران ... و در این بیان، نه توجهی به خودی و ناخودی بودن مولف داشت و نه به آمار فروش آن ... و همه خط قرمز ها، صرفا در فحشا مشخص و خلاصه شد ...

تو حتما بهتر از ما به یاد داری که هنرمندان، اگر مطلب و مطالبه‌ای داشتند یا آنرا نزد مدیران اهل می بردند و یا در رسانه ملی همین سرزمین به طرحش می‌نشستند... چه رفت بر آنها که امروز شبکه‌های ماهواره‌ای را - بدون اعتقادی به خیر خواهی شان - بیشتر می‌خواهند و آسان‌تر در اختیار دارند... آری سید! سینما می‌ترسد تا از سکوت تاریک حاشیه‌ای که بدان رانده شده، به هیاهوی مرکزیتی شفاف پا بگذارد که حلقه‌ای از اصحاب عتاب دور آن منتظر نشسته‌اند تا تحکم کنند، تکفیر کنند، تلافی کنند و...

سینمای ملی ایران، با گونه‌ای سرخ از سیلی، در سایه این حاشیه منتظر نشسته است تا از تو که سید و میر این دوره از انتخاباتی و یا هر به میدان آمده دیگری بپرسد و بخواهد که "صدر- نشینی" و " قدر - بینی" هنر و هنرمند را ترجمه کند، باور کند، زندگی کند ... و مستقر و مستدام بدارد.

ای سید سپید و ای میر سبز انتخابات ایران زمین! بشنو! ...

ما دلمان برای ادب و آداب ایرانی، فخر ایرانی، فرهنگ ایرانی، فهم ایرانی، فضیلت ایرانی، مرد ایرانی، مادر ایرانی، فرزند ایرانی و فردای ایرانی، بسیار تنگ است ...

ما "همچو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزیم" ...

ما هم تباران سلمان فارسی، این صحابه اسوه، نه تنها از تو، که از همه مردان و مدیران در راه، می‌طلبیم که چون گوی سبقت از میدان قدرت ربودند، از ایمان، مهر، اندیشه و سرزمین مقدس‌مان، فهیمانه و کریمانه و منصفانه حراست کنند.

ما به ریاست آن مردی سربلند خواهیم شد که این پرچم سه رنگ به زمین افتاده را بردارد، ببوسد و تا سپردن به دستان فرداییان، در اهتزاز بدارد... و دل تنها به رای آن داوری بندد که همه چیز را می‌بیند، می‌داند و می‌شمارد... و بندگانش را از هر قوم و زبان و طایفه‌ای، عزیز می‌دارد.

یا حفیظ و یا امین



منبع : قلم نیوز

به روز شده در : يکشنبه 3 خرداد 1388 - 23:54

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |


Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

حسین لامعی
دوشنبه 4 خرداد 1388 - 1:19
0
موافقم مخالفم
 
برنامه کامل برنامه‌های نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در صدا و سیما را این جا ببینید؛

سلام به همگی.....

این نامه ی خانوم فرشته طائرپور درون "هر انسانی" رو به آتش میکشه چه برسه به ما, که هم چون او مسلمانیم و ایرانی و توهین به دین و کشورمان را با پوست واستخوانمان حس میکنیم که کمترش از جانب غربی هاست و بیشتر توهین ها از جانب خودی ها.....!

این نامه ی سوز انگیز 2 قسمتش اشکم را در آورد:

1: "آری سید، ما را بسیار ترسانده‌اند... ما را که فقط از ترسیدن، می‌ترسیدیم...."

2: " سید! ما همچو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزیم....!"

خانوم فرشته طائرپور, ممنون که در این اوضاع خاموشی سکوت اختیار نکردی و حقایق را با طعمی تلخ, هم چون آخرین فیلمت, بیان کردی....

نامه ی تو شاید نتواند تمام مردم را از جایشان بلند کند اما حتی اگر بر روی 1 نفر هم تاثیر بگذارد یعنی رسالتت را به خوبی انجام داده ای.....

این نامه ات مرحمی بود بر زخم مایی که سراسر زخمیم....

این نامه ات با آتشمان کشید ای بانو....

یا علی مدد


دوشنبه 4 خرداد 1388 - 1:53
2
موافقم مخالفم
 
برنامه کامل برنامه‌های نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در صدا و سیما را این جا ببینید؛

به اميد پيروزي ميرحسين موسوي


دوشنبه 4 خرداد 1388 - 14:38
0
موافقم مخالفم
 
برنامه کامل برنامه‌های نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در صدا و سیما را این جا ببینید؛

kheili khub bud!!!dardedele hamamune!!!!!


دوشنبه 4 خرداد 1388 - 17:2
0
موافقم مخالفم
 
برنامه کامل برنامه‌های نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در صدا و سیما را این جا ببینید؛

درود بر خاتمی، سلام بر میرحسین

morad
سه‌شنبه 5 خرداد 1388 - 0:36
0
موافقم مخالفم
 
برنامه کامل برنامه‌های نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در صدا و سیما را این جا ببینید؛

har kandidayi ra bayad az tarafdarash shenakht

حسین شیرازی
سه‌شنبه 5 خرداد 1388 - 19:57
1
موافقم مخالفم
 
سلام سید - به کنج خلوت آرزوهای ما خوش آمدی...

بالاخره مطلبی بر دل نشست احتمالا از همان جنس است. البته اینهمه شجاعت قلم و تهور قدم با آن همه احساس خوف و الم نمی خواند. خوب بدرک که نمی خواند باید مطلب را چسبید.انماالمومنون و البته مومنات لا تخافون علیهم و صد البته لا تحزنون بشرط آنکه تجنبون و یکندون القال و لا یبندون الفلنگ فی انتخصابات. حقیر که هیچ سراغی از بغض در خودم سراغ نداشتم بلاتشبیه نمی دانم چرا نوع معاویه ای آن ذلیل مرده دست از سرم بر نمی دارد و با درک کنج این بزرگوار برای دفع رنج ناگوار صد البته ترغیب شده ام و همه را بعد از فیوضات چهارساله ویحتمل جا آمدن حالم وام دار این چهار کلمه جانانه ایشانم و یکبار دیگردل به صدق صندوق میسپارم.انالله...

anonymous
چهارشنبه 6 خرداد 1388 - 3:4
0
موافقم مخالفم
 
سلام سید - به کنج خلوت آرزوهای ما خوش آمدی...

hanooz ham Iran be shir zananash mibald

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  









  سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2008, cinemaema.com
Page created in 1.76101899147 seconds.