همه چیز درباره نماینده زیرزمینی ایران در کن+ اخباری تازه از بهمن قبادی و فیلمنامه «خلیج فارس»‌اش + قبادی: در کن از تحریف نام خلیج فارس خواهم گفت : گزارش کریم نیکونظر از دیدار با بهمن قبادی و همکار فیلمنامه‌نویس‌ او؛ :: سينمای ما :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ايران :: Iranian Movie News & Information
جمعه 18 ارديبهشت 1388 - 12:3
module-htmlpages-display-pid-97.html

• پیمان ابدی به ابدیت پیوست - 7 / ادعای یک پایگاه اطلاع رسانی پس از مرگ ابدی: او صلاحیت این کار را نداشت      • پیمان ابدی به ابدیت پیوست - 5 / برای آن‌ها که می‌خواهند در مراسم تشییع پیکر ابدی شرکت کنند: جمعه 18 اردیبهشت از مقابل خانه سینما      • پیمان ابدی به ابدیت پیوست - 3 / هر کدام از پاهایم صد هزار یورو بیمه است/یک گفتگو با بدل‌کار فقید      • پیمان ابدی به ابدیت پیوست - 2 / قاتل اتوبوس بود / اطلاعاتی تازه درباره اتفاقی که منجر به مرگ ابدی شد      • متاسفم که این خبر را ما باید به شما بدهیم؛ / ساعاتی قبل پیمان ابدی، بدل‌کار متخصص سینمای ایران از دنیا رفت      





                       



گزارش کریم نیکونظر از دیدار با بهمن قبادی و همکار فیلمنامه‌نویس‌ او؛
همه چیز درباره نماینده زیرزمینی ایران در کن+ اخباری تازه از بهمن قبادی و فیلمنامه «خلیج فارس»‌اش + قبادی: در کن از تحریف نام خلیج فارس خواهم گفت

سینمای ما - کریم نیکونظر: «... دو سال پيش حسين عليزاده و من، مي‌خواستيم آلبوم موسيقي‌‌اي آماده کنيم. مي‌گفتند صدايت بد نيست و خب، من هم بدم نمي‌‌آمد تجربه تازه‌اي داشته باشم. همان زمان مي‌خواستم فيلمي بسازم که نگذاشتد و حالم را بد كردند. دو راه داشتم که بتوانم اين فشار را تحمل کنم. اينكه از ايران بروم يا اينكه بمانم و به نحوي خودم را خالي کنم. همان زمان بود که تصميم گرفتم سراغ موزيك بروم. آن زمان با يکي، دو جوان با استعداد آشنا شدم که مرا با دنياي موزيک زيرزميني آشنا کردند. کساني که در اين نوع موسيقي سابقه داشتند نوع تازه‌اي از موسيقي را به من نشان دادند و بعد، پيشنهاد کردند كه چرا نمي‌آيي به شيوه «موزيك زيرزميني» فيلمِ زيرزميني بسازي. اتفاقا دوازده فيلم مستند، به‌خصوص دو فيلم از مجتبي ميرطهماسب، ديده بودم كه خيلي روي من تاثير گذاشت. اين بود که ايده فيلم «کسي از گربه‌هاي ايراني خبر نداره» در ذهنم شکل گرفت.» اينها را بهمن قبادي مي‌گويد. هنوز هم مثل زماني که در حال ساختِ فيلم است، پر انرژي است و مدام در حال رفت و آمد. اين ‌روزها که همه از انتخاب فيلم او براي جشنواره کن حرف مي‌زنند، قبادي سخت درگير پيش‌توليد فيلم تازه‌اش است و چندان به جنجال‌ها توجه نمي‌کند. براي همين، نمي‌شود او را پاي گفت‌و‌گو نشاند. مدام از اين اتاق به آن اتاق مي‌رود و همزمان کارهاي مختلف، از هماهنگي با کمپاني‌هاي خارجي گرفته تا آماده‌سازي «کسي از گربه‌هاي ايراني خبر نداره»، را انجام مي‌دهد. آخرين باري که او را ديده بودم زمان ساخت «نيوه مانگ» در دشت‌هاي پوشيده از برف کردستان بود. يک چهارشنبه‌سوري خيلي سرد در جايي که قبادي بي‌سر و صدا مشغول فيلمبرداري بود و مثل همين حالا تن به گفت‌و‌گو نمي‌داد. حالا که گرفتارتر از آن زمان به نظر مي‌رسد و دلش هم نمي‌خواهد به حاشيه‌ها دامن بزند. اگر چه اين‌بار قرار است درباره فيلم تازه او حرف بزنيم. فيلمي که از روز اعلام خبر انتخابش براي بخش «نوعي نگاه» جشنواره کن، بحث‌انگيز شده. اما قبادي و «حسين مرتضائيان آبکنار»ـ نويسنده فيلمنامه ـ ترجيح داده‌اند دور از اين هياهو، مشغول کار خودشان باشند. آبکنار را خيلي‌ها با رمان مشهور «عقرب روي پله‌هاي راه‌آهن انديمشک» مي‌شناسند. کتابي که ظاهرا بعد از چند بار تجديد چاپ، توقيف شده و به جمع آثار «غير قابل چاپ» پيوسته. اما او هم مثل قبادي پرانرژي است و خب، همکاري در چند فيلم سينمايي نشان داده که نااميد نشده است. آبکنار تا به حال فيلمنامه‌هاي مختلفي نوشته: از متن‌هاي مستند درباره کمپاني‌هاي اتومبيل‌سازي در ايران و کُره تا فيلمنامه‌اي درباره نفت و سکوهاي نفتي. اگر چه در يک سال گذشته او دو فيلمنامه داستاني را هم به نام‌هاي «ردپاي خسته» [به کارگرداني ابراهيم سعيدي] و «غريبه» [که قرار است توسط زهاوي سنجاوي، کارگرداني عراقي ساخته شود. نوشته است.
اما سال گذشته بود که او از طريق دوستان مشترکش با بهمن قبادي آشنا مي‌شود. آبکنار مي‌گويد:«قبادي را از طريق فيلم‌هايش مي‌شناختم و او هم رمان من را خوانده بود. خب، قبادي كتابخوان خيلي خوبي است و وقتي که با هم حرف زديم متوجه شدم كه چقدر زاويه ديد ما به هم نزديک است و چقدر راحت مي‌توانيم با هم کار کنيم. بهمن همان‌جا ايده فيلمي را مطرح كرد درباره موسيقي زيرزميني در ايران.» و اين شروع شکل‌گيري ايده‌اي مي‌شود که بعدها نام «کسي از گربه‌هاي ايراني خبر نداره» براي آن انتخاب شد. فيلمي درباره آدم‌ها و گروه‌هاي موسيقيِ زيرزميني که کمتر مورد توجه قرار مي‌گرفتند. آبکنار در اين‌باره مي‌گويد:«بهار گذشته بود که شروع كرديم به صحبت كردن در مورد طرح داستان. چون كار داستاني و مستند بود، نياز داشت تحقيقاتي انجام شود و براي همين بود كه ما رفتيم سراغ كساني كه اهل موزيك بودند. ما در جلسه‌هاي پي‌درپي و طولاني، ساعت‌ها با اين افراد حرف مي‌زديم و آنها از زندگيشان مي‌گفتند. اين آدم‌ها از گذشته‌شان و از كار و وضع مالي‌شان حرف مي‌زدند. ما هم فرصت پيدا مي‌کرديم تا با محل کار و زندگي آنها آشنا شويم. زيرزمين‌ها، بيغوله‌ها و پشت بام‌هايي که اين جوان‌ها در آنجا تمرين مي‌کردند و دوست داشتند همانجا هم كنسرت بدهند. نتيجه اين گفت‌وگوها باعث شد شناسنامه‌اي از تمام شخصيت‌ها و ويژگي‌هايشان در مورد گروه‌هاي مختلف موسيقي تهيه کنيم. يادداشت‌هاي ما شامل حال ‌و‌روز آدم‌ها، گذشته‌شان، كارهايي كه مي‌کردند و ايده‌ها و هدف‌هايشان بود. با اين اطلاعات به جايي رسيده بوديم كه فكر مي‌كرديم مواد خام براي نوشتن فيلمنامه مهيا شده.»
اين گروه‌ها البته با راهنمايي دو نفر از دوستان بهمن قبادي به آبکنار معرفي شده بودند و طي مراحل تحقيق، قبادي و مشاوران موسيقي‌اش حواس‌شان بود تا بهترين نوازنده‌ها و گروه‌ها براي فيلم انتخاب شوند. نوازندگاني از گروه‌هاي موسيقي «رپ»، «هوي متال»و... و حتي نواحي، در اين دوره به سازندگان فيلم معرفي مي‌شوند. اما فيلمنامه ابتدايي، مثل بيشتر کارهاي قبادي در زمان فيلمبرداري کامل مي‌شود. قبادي مي‌گويد:«اين‌کار براي حفظ فضاي مستند در فيلم است.» و آبکنار درباره اين شيوه نوشتن مي‌گويد:«قبادي ايده کامل داستان را در ذهن داشت و من هر چه رامي‌نوشتم مدام با او مرور مي‌کردم تا به آنچه مي‌خواهيم نزديک شود. وقتي فيلمنامه به نيمه رسيد، من و بهمن به اين نتيجه رسيديم که تم کلي و فضاي فيلم در آمده. بنابراين فيلمبرداري را شروع کرديم.» از اين به بعد، آبکنار مدام سر صحنه فيلم حاضر مي‌شود تا در نگارش و اصلاح فيلمنامه از فضاي خود ِفيلم الهام بگيرد. آبکنار مي‌گويد:«من قبلا فيلمنامه را مي‌نوشتم و تحويل كارگردان مي‌دادم. اين كار راحتي بود. ولي اين‌بار بايد وجه مستند در مي‌آمد. براي همين رفتيم در دلِ كار و خيلي از صحنه‌ها و سكانس‌ها همان‌جا نوشته ‌شد. نكته جالب اين بود كه پايان فيلمنامه را فقط من مي‌دانستم و بهمن.» و البته قبادي مي‌گويد:«ما خودمان هم نمي‌دانستيم پايان مورد نظرمان در انتها در مي‌آيد يا نه». آبکنار در اين‌باره توضيح مي‌دهد:«مي‌دانستيم آخر فيلم چه مي‌شود. اما نمي‌دانستيم چطور بايد اجرايش کنيم تا ضربه نهايي را بزنيم.»
پس به اين ترتيب بداهه خيلي در فيلم نقش دارد؟
آبکنار مي‌گويد: «زياد. چون واقع‌نمايي خيلي براي ما مهم بود. اگر مي‌خواستيم فيلم، مستند باشد، خب همه چيز تغيير مي‌كرد و اگر مي‌خواستيم داستاني باشد اين واقع‌گرايي تا اين حد لازم نبود. ما مي‌خواستيم بينابين حركت كنيم. براي همين کار خيلي سختي بود و ناچار بوديم ديالوگ‌هاي نابازيگراني را که در فيلم بودند از خود زندگي روزمره‌شان بيرون بکشيم. در واقع ديالوگ‌هايي كه من مي‌نوشتم يك تم كلي به بازيگر مي‌داد و او خودش طبق روال واقعي‌اش حركت مي‌كرد. البته سكانس‌هايي هم بود كه ما براي اينکه خط قصه‌مان حفظ شود ناچار بوديم ديالوگ‌ها را حتما حفظ كنيم.» اما در فيلم، کنار بازيگراني که در واقع موزيسين‌هاي گروه‌هاي مختلف هستند، يک بازيگر حرفه‌اي از سينماي ايران هم هست. «حامد بهداد» که در فيلم نقش اصلي را برعهده دارد. قبادي مي‌گويد ابتدا خودش مي‌خواسته اين نقش را بازي کند. اما بعد: «سعي كردم خودم، خودم را تخريب كنم و يك كپي از خودم بسازم. حامد چون كار موسيقي مي‌كرد و قبلا هم به قول خودش سه، چهار سالي در مشهد هم براي دوستانش فيلم مي‌برد گزينه مناسبي براي اين نقش بود.» به اين ترتيب يک بازيگر حرفه‌اي به جمع بازيگران فيلم اضافه مي‌شود. وجود بازيگران غيرحرفه‌اي در فيلم باعث مي‌شده عوامل سازنده گمان کنند فيلمبرداري بيشتر از حد معمول طول مي‌کشد. اما قبادي مي‌گويد که فيلمبرداري فيلم تنها 17 جلسه طول کشيده. اگرچه:«توليد و پيش‌توليد کلا دو ماه بود. ما خودمان را رها كرده بوديم تا با ريتم موزيك و اينها برويم. مي‌خواستيم به همان حس كه قرار بود در موزيك‌ها باشد برسيم.» و بعد به نکته جالبي اشاره مي‌کند:«ما براي فيلمي که آن زمان قصد داشتيم بسازيم دوربين SI3K خريده بوديم و براي آنکه بتوانيم پولش را در بياوريم مي‌خواستيم فيلمِ مستندي کار کنيم. اما هر چه با گروه‌هاي زيرزميني بيشتر آشنا مي‌شديم و در حال‌وهواي آنها قرار مي‌گرفتيم، مي‌فهميديم که چقدر مي‌تواند موقعيت آنها دراماتيک باشد. خوشبختانه خودِ دوربين، يک نوع روش فيلمسازي به ما ياد داد. من در اين فيلم رهايي‌اي داشتم که در کارهاي ديگرم اصلا با آن برخورد نکرده بودم.» همين نکته است که باعث مي‌شود بهمن قبادي درباره فيلم «کسي از گربه‌هاي ايراني خبر نداره» بگويد: «به نظرم اين فيلم يكي از متفاوت‌ترين فيلم‌هايي است كه در اين سه دهه اخير در سينماي ايران تجربه كرده‌ايم. در واقع فيلم، به فيلمسازها راه جديدي را پيشنهاد مي‌كند. در شرايطي که وزارت ارشاد در مورد سخت مي‌گيرد، اين راهي است که فيلمساز، مستقل از آنها فيلمش را بسازد و نگران سختگيري‌ها نباشد.» اين اتفاقات شايد به اتفاقاتي برگردد که بعد از توليد «نيوه مانگ» به وجود آمد. فيلمي که بعد از آماده نمايش شدن آن، اعلام شد، تحت هيچ شرايطي امکان نمايش ندارد. البته فيلم تازه قبادي، تنها، فيلمي درباره موزيک زيرزميني نيست. در اين فيلم قرار است تصوير تازه‌اي از تهران را ببينيم. تهراني که در آن همه‌چيز خوب و ‌خوش نيست و زندگي ديگري هم در زير اين هياهوي معمول جريان دارد. آبکنار توضيح مي‌دهد:«من خودم متولد تهران هستم و در تهران بزرگ شده‌ام. اما اين تهراني كه شما در فيلم مي‌بينيد خيلي عجيب است و راستش، بخش‌هاي زيادي از آن را خودِ من هم نديده بودم. ما در زمان تحقيق درباره اين فيلم با بخشي از تهران روبه‌رو شديم كه كمتر كسي ديده يا امكان ديدنش را دارد. فضاي خيلي عجيبي بود. مثلا بعضي از اين گروه‌ها در زيرِ زيرزمين جايي ساخته بودند و تمرين مي‌كردند. اين بخشي از چهره پنهان تهران است.» قبادي اما با ديدن اين فضاها به اين فکر افتاده تا استوديويي براي ضبط آثار آنها بسازد. او مي‌گويد: «من حاضرم از اين بچه‌ها دفاع بكنم. اوقات فراغت براي بچه‌هاي اينجا چيست؟ خب، چه داريد به اينها بدهيد؟ جايگزين‌هايتان براي چيزهايي که حذف کرده‌ايد چيست؟ اينها فرزندهاي ما هستند. فيلم ِما، به طور مطلق در ستايش موزيك زيرزميني است. بچه‌هاي معصوم و با استعدادي كه همه‌جور انگ‌به آنها زده مي‌شود، بچه‌هايي كه جلوي خانواده‌شان تحقير مي‌شوند. آنها موزيك مي‌زنند تا خودشان را نشان بدهند و باورشان كنند. اما همه عليه آنها هستند. اكثر اين بچه‌ها مخالف مواد مخدر هستند. راستش اينها به من درست زندگي كردن را آموختند. اين فيلم در ستايش اين بچه‌هاست و هر كاري از دستم بربيايد قطعا برايشان انجام مي‌دهم. مي‌خواهم يكي، دو استوديو در آلمان يا جاي ديگري بسازم و به شكل رايگان در اختيار اين بچه‌هاي زيرزميني قرار بدهم تا موزيك‌هايشان را اجرا کنند.» آبکنار هم مي‌گويد: «خيلي جالب است. بيشتر اين بر و بچه‌ها سايت كوچكي دارند و گاهي يك قطعه کوتاه از موزيک‌شان را در آن مي‌گذارند. بيشتر اوقات از آن طرف آب‌ها کساني موزيک اينها را مي‌شنوند و هرطوري هست پيدايشان مي‌كنند و دعوتشان مي‌كنند تا براي کنسرت و فستيوال‌هاي مختلف به آن کشورها بروند. يعني اينها حتي براي کشورهاي ديگر هم پيشنهاد موسيقايي جديدي دارند.» و خب، اين شور موسيقايي در فيلم هم قرار است کاملا به چشم بخورد. موسيقي زيرزميني دليلي است براي سرک کشيدن به نقاط مختلف شهر. به جاهايي که ظاهرا موزيک مخفي، تحت تاثير فضاي آن مناطق به وجود آمده. حسين مرتضائيان آبکنار با اين نظر موافق است و توضيح مي‌دهد: «ما يك خط اصلي روايي داشتيم كه کاملا كلاسيك بود. در واقع فيلم از يك نقطه شروع مي‌شود و به نقطه ديگري مي‌رسد. در اين ميان، ما به طور پراکنده به نقاط مختلف تهران مي‌رويم. در بعضي‌جاها كليپ‌هايي درست كرده‌ايم و از اين طريق نقب مي‌زنيم به همه جاي تهران و به همه آدم‌هاي آن مناطق. يعني موزيك هر كدام از اين بچه‌ها بهانه‌اي مي‌شود تا ما سرك بكشيم به بخشي از تهران، آدم‌هايش و ماجراهايي كه هر موزيكي با خودش مي‌آورد. خودِ موزيك و شعر و ترانه است كه ما را مي‌كشاند به يك فضاي مشخصي از تهران.» قبادي البته درباره انتخاب موسيقي‌ها هم توضيح کوتاهي مي‌دهد: «در اين مسير هم ما دو مشاور خوب داشتيم: «بابك ميرزاخاني» و «ركسانا صابري». رکسانا صابري 15 سال بود که پيانو مي‌زد و موزيك‌ها و سبک‌شان را کاملا مي‌شناخت. در اين فيلم، او مشاوري بود که هم شعرهاي انگليسي را چک مي‌کرد تا غلط نداشته باشند، هم لهجه و تلفظ خواندن انگليسي را با خواننده‌ها مرور مي‌کرد و هم به عنوان تماشاگري از خارج از ايران درباره فيلم نظر مي‌داد. البته او يک پيشنهاد فوق‌العاده هم داشت و آن استفاده از موسيقي نواحي در فيلم بود.» اين‌روزها با بازداشت «رکسانا صابري» فيلم به گونه‌اي با اين اتفاق پيوند خورده است. اگر چه بهمن قبادي ارتباط انتخاب فيلم با ماجراي رکسانا را رد مي‌کند: «فيلم ما قبل از آنکه ماجراي «رکسانا صابري» به اين جاها برسد، انتخاب شده بود. اما از طرف دفتر جشنواره‌ـ طبق رسم معمول و هميشگي‌شان‌ـ به ما گفته بودند تا روز اعلام رسمي و جلسه مطبوعاتي جشنواره حرفي نزنيم. اينکه مي‌گويند فيلم به خاطر اين ماجراها انتخاب شده کاملا غير قابل قبول است. مگر فيلم‌هاي ديگر من يا باقي آدم‌ها به خاطر اين نوع موضوع‌ها در کن انتخاب شده‌اند؟ راستش براي من «کن» ديگر جذاب نيست. ممکن است اصلا به کن هم نروم. شايد تنها يک روز براي تبليغ فيلم بروم. من بحثم مارکتينگ دنياست وتعداد زياد تماشاچي. اما اينجا همه زود درباره همه چيز قضاوت مي‌کنند.» اشاره قبادي به سخناني است که اين روزها در خبرگزاري‌ها و روزنامه‌ها درباره فيلم «کسي از گربه‌هاي ايراني خبر نداره» به وجود آمده. از نظر آبکنار اين قضاوت‌ها منصفانه نيست: «الان همه‌چيز وارونه جلوه داده مي‌شود. خيلي‌ها فيلم را نديده‌اند؛ اما درباره‌اش قضاوت مي‌کنند! فيلم را ببينيد و بعد، درباره جنبه‌هاي مختلف آن حرف بزنيد. راه براي کسي بسته نيست. اين همه فيلم سفارشي ساخته مي‌شود، آن هم با هزينه‌هاي هنگفت. خب، همه را به کن بفرستيد. مگر اين کار را نکرده‌ايد؟ چرا درباره فيلمي که دور از هياهو ساخته شده اينقدر قضاوت زودهنگام مي‌کنيد؟ و تازه مگر قبادي اولين بارش است که به جشنواره‌هاي خارجي مي‌رود و جايزه مي‌گيرد؟»
اين قضاوت‌ها شايد به دليل تصويري باشد که از ايران در خارج از کشور عرضه مي‌شود. تصويري که به اعتقاد مخالفان جشنواره‌ها هميشه با تلخي همراه بوده. اما آيا در «کسي از گربه‌هاي ايراني خبر نداره» ما با تصوير تلخي از نسل نو ايران روبه‌روئيم؟ آبکنار در جواب مي‌گويد: «اگر تلخي هم هست مستند و واقعي است. اتفاقا آدم‌هاي فيلم، شادي‌ها وآرزوهايي دارند. در فيلم صحنه‌هايي هست که در آن، خيلي از بچه‌ها اميدوارند کنسرتي در ايران برگزار کنند. اميد هست، نااميدي هم هست. درست مثل خود زندگي. به همين دليل فيلم تصويري است از بخشي از نسل جوان ايران.» با اين حال؛ کمتر کسي در ايران فيلم تازه «بهمن قبادي» و «حسين مرتضائيان آبکنار» را ديده است؛ هرچند بسياري درباره اين فيلم اظهارنظر مي‌کنند. قبادي و آبکنار اميدوارند اين فيلم، مثل ساير نقاط دنيا، در ايران هم ديده شود. قبادي حتي معتقد است فيلمش مي‌تواند پرفروش‌ترين فيلم سينماي ايران شود. اما آنها در حالي‌که براي نمايش فيلم تلاش مي‌کنند پيش‌توليد فيلم تازه‌شان را هم شروع کرده‌‌اند. «60 ثانيه درباره ما» فيلمي است با روايتي غير خطي که از مدت‌ها پيش آنها قصد توليدش را داشته‌اند. فيلمي با روايت تو در تو درباره جامعه معاصر ايراني؛ و البته کاملا داستاني. اما فعلا همه منتظر نمايش فيلم «کسي از گربه‌هاي ايراني خبر نداره» و واکنش محافل سينمايي در برابر آن هستند. کسي مي‌تواند چيزي را پيش‌بيني کند؟

دختر و پسر جواني بعد از آزادي از زندان، براي جمع کردن يک گروه جديدِ موزيک، به قلب تهران مي‎زنند و سفري زيرزميني را شروع مي‎کنند تا تک‌تک افراد گروه خود را از ميان گروه‎هاي مخفي زيرزميني پيدا کنند. آنها مي‎خواهند از ايران بروند تا خودشان را به فستيوالي در لندن و پاريس برسانند؛ اما بيشترشان براي رفتن از ايران نه پولي دارند و نه پاسپورتي. جوان ديگري تلاش مي‎کند تا برايشان پاسپورت جور کند و قبل از رفتن‎شان ترتيب کنسرتي مخفي را در تهران بدهد. اما...

کارگردان: بهمن قبادي/ فيلمنامه:بهمن قبادي و حسين مرتضائيان آبکنار/
فيلمبردار:تورج اصلاني/ تدوين: هايده صفي‌ياري/ صدابردار:نظام کيائي/ صداگذار: بهمن اردلان/ دستياران کارگردان: مهدي پورموسي و سپهر مکائيليان/ بازيگران: حامد بهداد، نگار شقايقي، اشکان خوشانزاد و...


فهرست کامل فيلم‌هاي بخش مسابقه جشنواره کن


آغوش‌هاي خالي (پدرو آلمودوبار) از اسپانيا، آکواريوم (آندرآ آرنولد) از انگلستان، يک پيامبر (ژاک اوديار) از فرانسه، پيروزي (مارکو بلوچيو) از ايتاليا، ستاره درخشان (جين کمپيون) از نيوزيلند، نقشه اصوات توکيو (ايزابل کويزت) از اسپانيا، در آغاز (ژاوير جيانولي) از فرانسه، روبان سفيد (مايکل هانکه) از اتريش و آلمان، تسخير ووداستاک (آنگ لي) از آمريکا، در جست‌وجوي اريک (کن لوچ) از انگلستان، تب بهاري (لو يه) از چين، کيناتاي (بريلانت مندوزا) از فيليپين، وارد خلاء شو (گاسپار نوئه) از فرانسه، عطش (پارک چان ووک)، از کره جنوبي، Les herbes folles (آلن رنه) از فرانسه، اوقاتي که برجا مي‌ماند (اليا سليمان) از فلسطين، لعنتي‌هاي بي‌آبرو (کوئنتين تارانتينو) از آمريکا، انتقام (جاني تو) از هنگ‌کنگ، چهره (تساي مينگ ليانگ) از مالزي و دجال (لارس فون تريه) از دانمارک. سه فيلم ارتش جنايت (روبر گيديگيام)، اگورا (آلخاندرو آمنابار) و تخيل‌هاي دکتر پارناسوس (تري گيليام) نيز در بخش خارج از مسابقه به نمايش درمي‌آيند. در بخش نوعي نگاه که ديگر برنامه رقابتي رسمي جشنواره کن است، نام فيلم‌هايي مانند «ايرن» ساخته آلن کاواليه، «کسي از گربه‌هاي ايراني خبر نداره» از بهمن قبادي، «عروسک بادي» از هيروکازو کوردا و «سفرهاي باد» از چيرو گوئرا به چشم مي‌خورد. در بخش نمايش‌هاي نيمه شب نيز سه فيلم به نمايش درمي‌آيند که مشهورترين آنها «مرا به دوزخ بکشان» ساخته سام ريمي است.

قبادی: اگر به کن بروم درباره تحریف نام خلیج فارس سخن خواهم گفت

قبادي خبر داد: كمپاني‌هاي مختلفي در يك رقابت سخت در تلاش براي گرفتن پخش جهاني فيلم «كسي از گربه‌هاي ايراني خبر نداره» بودند كه سرانجام با بهترين پيشنهاد، كمپاني‌ «وايد بانچ» برخلاف اخباري كه در رسانه‌هاي خارجي منتشر شده بود، پخش اين فيلم را برعهده گرفت. اين كمپاني فرانسوي پخش فيلم‌هاي اميركاستاريكا و ژان‌لوك‌گدار، وودي‌آلن را برعهده دارد.

اين كارگردان سينما در گفت‌وگويي با خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره‌ي طرحي با نام «خليج فارس» كه در روزهاي اخير در برخي از رسانه‌ها مطرح شده‌است، پاسخ داد: اين فيلم‌نامه به نام «خليج‌فارس» نيست، بلكه درباره‌ي داستاني است كه در خليج‌فارس مي‌گذرد و داستان به‌روزي دارد.

او توضيح داد: در فيلم‌نامه‌ي آن يك زن و شوهر باستان‌شناسي هستند كه ساليان سال در سواحل خليج‌فارس با مردم آنجا در پي كشف يك گور دسته‌جمعي هستند كه زماني كه آنجا خشكي بوده، دفن شدند.

قبادي در عين حال مطرح كرد: تا شروع قطعي پروژه نمي‌توانم اسامي تهيه‌كننده ايراني و مركز فرهنگي حامي اين طرح را اعلام كنم و همچنان منتظر جذب سرمايه‌ي اوليه هستيم.

در پي پيشنهاد محمد اطبايي براي اعلام اعتراض اهالي سينماي ايران در كن به جعل نام خليج‌فارس، بهمن قبادي گفت: اگر در جشنواره‌ي كن حاضر شوم، من نيز علاقه‌مندم با توجه به اين پيشنهاد در مراسم افتتاحيه‌ي بخشي «نوعي نگاه» كه قرار است فيلمم به نمايش درآيد، به روند جعل نام خليج‌فارس اعتراض كنم.

او ادامه داد: برايم كن خيلي جذاب نيست، چون علاقه‌مندم بمانم و بر روي طرح فيلم بعدي‌ام كار كنم. اما اگر حضوري هم پيدا كردم در افتتاحيه‌ي بخش «نوعي نگاه» درباره‌ي تحريف نام خليج‌فارس صحبت مي‌كنم.



منبع : اعتماد ملی و ایسنا

به روز شده در : سه‌شنبه 15 ارديبهشت 1388 - 19:58

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |


Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

آيناز
چهارشنبه 16 ارديبهشت 1388 - 10:1
1
موافقم مخالفم
 
اطلاعاتی درباره فیلم زیرزمینی بهمن قبادی که تنها فیلم ایرانی حاضر در جشنواره کن است

خيلي دلم مي خواد اين فيلم رو كه اينهمه جنجال به پا كرده ببينم بخصوص كه "حامد بهداد" در آن بازي مي كند.

اي كاش اينهمه خط و حد و مرز براي ساختن آثار هنري و نمايش آنها وجودنداشت تا ساخت يك فيلم عنوان " زيرزميني" به خودش بگيره!

گاهي به آزادي سينماگراني مثل مايكل مور غبطه مي خورم!

اي كاش به جاي اينهمه انتقاد از فيلمي كه هيچ كس اونو نديده شرايط رو براي ساخت فيلمهاي خوب مهيا كنيم.

ساحره
پنجشنبه 17 ارديبهشت 1388 - 12:50
1
موافقم مخالفم
 
اطلاعاتی درباره فیلم زیرزمینی بهمن قبادی که تنها فیلم ایرانی حاضر در جشنواره کن است

من امیدوارم این فیلم روزودتر ببینم.میدونم کارهای قبادی عالیه مخصوصا با وجود حامد.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  





  سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2008, cinemaema.com
Page created in 3.12347602844 seconds.