يکشنبه 18 بهمن 1388 - 14:27















-

I تبلیغات متنی I
فروش نقد و اقساط بلند مدت
فروش لپ تاپ و تلویزیون های ال سی دی در مدل های مختلف
----------------------------
پی سی آنلاین
بازی و سرگرمی، دانلود، اخبار، اطلاعات بورس و فتوگالری
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------



                       



گفتگو با گوهر خیراندیش بازیگر نقش شمسی پلنگ؛
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

سینمای ما - سید رضا صائمی: با گوهر خيرانديش در حالي گفتگو مي‌كردم كه وي براي رفتن جلوي دوربين و بازي در نقش عمه شمسي گريم كرده بود و با آن كه به لحاظ جسمي حال چندان خوبي نداشت؛ اما پرجنب و جوش و باانگيزه خود را براي سكانس‌هاي پاياني اشك‌ها و لبخندها آماده مي‌كرد. مي‌گويد وقتي در مقابل دوربين قرار مي‌گيرم، درد و بيماري را فراموش و به نقش فكر مي‌كنم. او كه بازي در كاراكترهاي مختلفي را تجربه كرده است، متفاوت بودن نقش شمسي پلنگ را مهم‌ترين انگيزه خود براي همكاري دوباره با حسن فتحي مي‌داند. خيرانديش پيش از اين با نقش‌آفريني در شخصيت قدسي در ميوه ممنوعه با حسن فتحي، سابقه همكاري داشته است و اينك در نقشي متفاوت و حتي شايد متضاد با نقش قبلي در سريال اشك‌ها و لبخندها به تلويزيون بازگشت تا تجربه متفاوتي را از قدسي تا شمسي طي كند.

خانم خيرانديش، انتخاب شما به عنوان بازيگر نقش عمه شمسي به تجربه مشترك شما با آقاي فتحي در ميوه ممنوعه و سابقه كار كردن با ايشان برمي‌گردد يا كارگردان براساس ويژگي‌ها و جنس بازي شما و تناسب آن با كاراكتر شمسي پلنگ دست به اين انتخاب زد؟

بالطبع نزديك‌ترين بازيگري كه آقاي فتحي در ارتباط با اين نقش مي‌توانست برگزيند، من بودم. ايشان صرفا براساس سابقه همكاري قبلي و آشنايي دست به انتخاب بازيگر نمي‌زند. هر كارگردان و نويسنده‌اي براساس توانمندي و شناخت از بازيگر، نقش را به وي محول مي‌كند. وقتي پيشنهاد اين كار را به من دادند، من نمي‌دانستم نقش چيست و آن را رد كردم، به دليل اين كه دوست نداشتم به اين زودي يك كار روتين انجام بدهم. كسالت و مشكلي كه براي كمرم در فيلم حماسه آرد به كارگرداني آقاي فراهاني به وجود آمد هم در اين تصميم‌گيري موثر بود.

اما آقاي فتحي بر متفاوت بودن نقش تاكيد داشتند؛ بنابراين بازي در نقش عمه شمسي را پذيرفتم. پس از اين كه من براي اين كاراكتر انتخاب شدم، نويسندگان به نوشتن اين نقش پرداختند. در واقع اين نقش براساس شناختي كه نويسندگان از نوع بازي من داشتند، نوشته شد.

در واقع اين طوري نبود كه از پيش شخصيت عمه شمسي نوشته شده باشد تا شما براساس آن بازي كنيد.

نه. اينها روز به روز نوشته مي‌شد و فقط طرح كلي قصه از قبل مشخص شده بود. در واقع براساس انتخابي كه براي ايفاي اين نقش صورت گرفته بود، نويسندگان شروع به نوشتن راجع به نقش كردند.

خانم خيرانديش آيا بين اين نقش با كاراكترهايي كه قبلا بازي كرده‌ايد سنخيتي وجود نداشت؟ مثلا شما شباهت‌هاي بين اين نقش و لايه‌هايي از اين كاراكتر در نقشي كه در فيلم بانو داشتيد، احساس نمي‌كنيد؟

نه به دليل اين كه در بانو شما يك زن عامي با لهجه شيرازي مي‌بينيد كه هيچ گونه آتوريته و اقتداري در وي سراغ نداريم. او زني معصوم، بيچاره و دردمند است. شايد به لحاظ هيبت ظاهري، سانتي‌مانتال و شيك و امروزي نيست، اما يك زن معمولي است و به خصلت‌هاي شمسي در اشك‌ها و لبخندها شباهتي ندارد و به نظرم 2 كاراكتر متفاوت از هم هستند.

با توجه به نقش‌هايي كه مخاطبان تلويزيون از شما ديده بودند، مثل نقش قدسي در ميوه ممنوعه كه يك زن مومنه و محجبه بود، تصويري از شما در ذهن مخاطبان شكل گرفت كه مثبت و معقول بود. نگران اين نبوديد كه اين تصوير با نقش عمه شمسي، خدشه‌دار شود و بشكند؟

به نظر من هر بازيگري در پذيرش نقش جديد اين استرس و دلهره را دارد كه نكند مقبول جامعه و مردم قرار نگيرد و حتي گاهي تصوير مثبت نقش‌هاي قبلي را نيز كم‌رنگ كند، ولي الحمدلله از آنجا كه مردم ما واقعا به من محبت دارند، در هر نقشي مرا مي‌پذيرند، در حقيقت عادت كردند به اين كه خيرانديش هميشه متفاوت بازي كند. يادم است يكي از منتقدان عزيز وقتي شب اول اين سريال پخش شد، به من زنگ زد و گفت ما كه شگفت‌زده نشديم؛ چون زماني شگفت‌زده مي‌شويم كه تو متفاوت نباشي و اين توقع را در ما به وجود آوردي كه هميشه متفاوت بازي كني و اين بهترين تعريفي بود كه از دوستان منتقدم شنيدم. نقشي با هيبت ظاهري و رفتار مردگونه و كمي خشن، نقش زني كه گرايش بيشتري به كارهاي سخت و زمخت دارد را تاكنون ارائه نكرده بودم و در جامعه نيز نمونه آن را نديده بودم تا بتواند يك الگوي آشنا باشد.

در مقابل برخي منتقدان اين تفاوت نقش را در شمسي كمي اغراق شده و تصنعي مي‌دانند و نقش‌آفريني شما در اين كاراكتر نسبت به نقش‌هاي قبلي به دليل غلوي كه در آن تشخيص مي‌دهند، باورپذير نمي‌دانند.

من براي اولين بار است كه دارم اين حرف را مي‌شنوم.

شايد اين انتقاد به اين دليل باشد كه نقش‌هايي كه غالبا از شما ديديم، شخصيت محور بوده؛ اما در شمسي با يك تيپ مواجه مي‌شويم كه كمتر در جامعه مصداق دارد و كمي ناآشنا و بيگانه است.

بله من هم قبول دارم كه شمسي پلنگ يك تيپ است نه شخصيت. اساسا خود كار از يك غلو و از يك درشت‌نمايي برخوردار است. در واقع شما در يك جاهل و لوطي حركات ظريف و نرم و شكل رفتار يك انسان عادي و عرفي را نمي‌بينيد؛ لذا اگر در اين نقش شاهد نوعي درشت‌نمايي هستيد، به دليل ويژگي اين اشخاص و چارچوبي است كه براي كليت قصه در نظر گرفته شده است. جالب اين كه دوستاني هم به من مي‌گويند به دليل نوع توناليته صدا و رفتار چقدر شما به اين نقش نزديك شديد. من الان دارم در اين دوگانگي به سر مي‌برم كه تا امروز همه از اين نقش و باورپذيري اين نقش حرف زدند و حالا شما به غلوشدگي در آن اشاره مي‌كنيد.
شمسي زني راستگو است كه با نان حلال زندگي كرده و دلش مي‌خواهد پسرش حتي يك سيگار هم نكشد و به سوي هيچ خلافي گرايش پيدا نكند

اين غلو اگر فكر شده نبود غلط بود يا اگر من هميشه در بازي‌هايم اغراق مي‌كردم، مي‌توانستيم اين نقد را بپذيريم، ولي وقتي مي‌بينيم در نقش‌هاي ديگر كه لازمه‌اش ظرافت و ملايمت و آرامش است، درشت‌نمايي مي‌كنم و به اصطلاح بازي خيلي گل درشت نيست، اين نقد چندان منطقي به نظر نمي‌رسد. ضمن اين‌كه بايد به ساختار و لحن خود قصه هم در نسبت با اين نقش توجه داشت.

فكر نمي‌كنيد بخشي از اين نقدها به منفي بودن نقش در اين مجموعه در مقابل نقش‌هاي مثبت‌تان در سريال‌هاي قبلي برمي‌گردد؟

اين زن مثبت‌ترين شخصيت اين سريال است كه در قسمت‌هاي بعد خواهيد ديد. برادر يك دروغ كوچك مي‌گويد و دروغ‌هايش بتدريج به شكل بهمن بزرگي درمي‌آيد كه خودش زيرش مدفون مي‌شود يا زمرد مجبور مي‌شود كه براي پول رنگ عوض كند و از لباس‌هاي نيروي انتظامي سوء‌استفاده كند. همچنين خسرو نتايج خلافكاريش را مي‌بيند، اما در نهايت اين تنها شمسي است كه در وي ايثار و حس مادرانه و خصلت‌هاي انساني پررنگ‌تر است.

در واقع ما با يك دوگانگي ظاهري در شخصيت شمسي روبه‌رو مي‌شويم كه در عين اين‌كه ظاهري خلافكار و منفي دارد، اما رفتارها و كنش‌هايي كه از وي سر مي‌زند، مثبت و انساني و به اصطلاح مادرانه است.

همين‌طور است. شمسي زني مهربان، راستگو و صادق است كه با نان حلال زندگي كرده و دلش مي‌خواهد پسرش حتي يك سيگار هم نكشد و به سوي هيچ خلافي گرايش پيدا نكند و در واقع مي‌شود گفت مشوق هيچ كدام از اين مسائل نيست.

براي نزديك شدن به تيپ شمسي پلنگ آيا به اشخاصي كه شبيه اين كاراكتر باشند، مثلا در زندان‌ها مراجعه داشتيد تا با نوع تيپولوژي اين افراد آشنا شويد؟

نه. من الگوي بيروني نداشتم. بر اساس متن داستان، طرحي از اين كاراكتر در ذهنم طراحي و همان را براي آقاي فتحي اجرا كردم و ايشان نيز كليت آن را پذيرفتند و تنها در برخي از قسمت‌ها با تعامل و مشورت هم تغييراتي در اين نقش به وجود آورديم.

در واقع خودتان نقش را طراحي كرديد؟

بله. هميشه به اين شكل عمل مي‌كنم. براي هر كاراكتري يك طراحي نقش در نظر مي‌گيرم، بعد با كارگردان تبادل‌نظر مي‌كنم و شكل و خصوصيات دروني و بيروني نقش را ترسيم مي‌كنم. اگر كارگردان پذيرفت كه آن را اجرا مي‌كنم و اگر نپذيرفت، طرح ديگري را در نظر مي‌گيرم تا مورد تاييد واقع شود.

آيا پيش نيامده كه در طراحي نقش شمسي بين شما و كارگردان اختلاف نظري به وجود بيايد؟

اين كار چون روز به روز نوشته مي‌شود، فرصت مناسبي براي نزديك شدن نظرات و همفكري ميان عوامل مجموعه فراهم كرده است و كمتر پيش مي‌آيد كه اختلاف نظر جدي داشته باشيم.

خودتان اين نقش را دوست داريد؟

من نقش‌هايم را با وسواس انتخاب مي‌كنم. اگر از نقش خوشم نيايد، بعيد است كه قراردادي ببندم و شروع به كار كنم. بنابراين چون نقش‌ها را خودم انتخاب مي‌كنم، همه آنها را دوست دارم. به طور كلي همواره به دنبال نقش‌هايي هستم كه با من در چالش باشد. نقش‌هايي را كه حس‌هاي درونيشان براي من سخت‌تر است و لايه زيرين بيشتري در خود دارد، بيشتر دوست دارم.

آيا براي شما بازي در تلويزيون نسبت به سينما فرقي هم دارد؟

بازيگر بايد در هر كدام از مديوم‌ها كه بازي مي‌كند، بازيگر خوبي باشد و نقشش را به شكل باورپذيري به تماشاگر ارائه كند. در واقع وقتي بازيگر ابزار و تكنيك اين حرفه و نوع مديوم را بشناسد، در هر رسانه‌اي مي‌تواند كار قابل قبولي را به نمايش بگذارد.

يعني هيچ كدام از اين دو مديوم نسبت به ديگري سخت‌تر نيست؟

اصلا مساله مشكل يا آسان بودن نيست. آنچه مهم است غلتيدن در نقش و درست غلتيدن است كه اگر درست انتخاب و طراحي شده باشد و بازيگر هوشمندانه به نقش نزديك شود، هيچ كدام از مديوم‌ها نمي‌تواند سخت باشد. به نظرم تئاتر نسبت به اين دو سخت‌تر است؛ چرا كه دوربين مي‌توان به حس بازيگر كمك كند و يا در سينما و تلويزيون امكان اصلاح اشتباه در بازي وجود دارد؛ اما در تئاتر تكراري وجود ندارد و بايد با فاصله دو سه متري با مخاطب ارتباط برقرار كني.

با توجه به اين‌كه با هومن برق‌نورد همبازي نبوديد، آيا بااو در اين مجموعه مشكلي نداشتيد؟

هومن برق‌نورد يكي از بازيگران خوب تئاتر است. اول آقاي امير جعفري قرار بود اين نقش را بازي كند كه به دليل مشغله‌ كاري نتوانست همكاري كند. آقاي فتحي، برق نورد را انتخاب كرد، شايد به دليل كارهاي تئاتري كه از ايشان ديده بود و خوشبختانه الان ما همكاري خوبي با هم داريم . همچنين من خيلي خوشحال شدم كه مهدي هاشمي پس از تئاتر گرگدن و مجموعه روزگار غريب دوباره به تلويزيون برگشت.

پس از اتمام بازي در يك نقش تا چه مدتي به لحاظ ذهني و روحي با آن نقش درگير هستيد و زندگي مي‌كنيد؟

شايد در گذشته اين‌گونه بودم، اما الان مثل لا‌مپ برقي كه با يك كليد خاموش مي‌شود بعد از پايان نقش از آن بيرون مي‌آيم و خود را با زندگي روزمره و خود واقعي‌ام و نقش ديگر تطبيق مي‌دهم.



منبع : نقل از وبلاگ بی‌پولی

به روز شده در : سه‌شنبه 1 ارديبهشت 1388 - 19:47

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات

arash
سه‌شنبه 1 ارديبهشت 1388 - 20:31
1
موافقم مخالفم
 
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

تنها سریال در خور و مناسب عید...که خب با تاخیر پخش شد....بازی ها عالیه...دیالوگها هم ......گوهر خانوم خیر اندیش هم که دیگه سالاری کرده...تبریک

شهروز
سه‌شنبه 1 ارديبهشت 1388 - 20:52
6
موافقم مخالفم
 
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

نمی دونم چی باید بگم و یا اصلا چه جوری باید بگم ولی از استاد فتحی چنین سریالی انتظار نمی رفت....

فقط متاسفم همین__________

س.م
سه‌شنبه 1 ارديبهشت 1388 - 21:50
0
موافقم مخالفم
 
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

شهروز حالت خوبه؟ استاد کیه؟ دلت خوشه؟ غیر از جفنگ چه انتظاری داشتی؟ بازم خوبه یه کم سرگرم کنندس تو این برهوت


سه‌شنبه 1 ارديبهشت 1388 - 23:3
-2
موافقم مخالفم
 
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

سریالهای حسن فتحی همیشه نو، بدیع و جذابند.

اشکها و لبخندها سریال زیبایی است.

بی تا
سه‌شنبه 1 ارديبهشت 1388 - 23:8
2
موافقم مخالفم
 
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

عاشقتم گوهرررررررررررررررررر جون

همیشه همین طوره 90% بازیگرای کار بلد ما واقعا براشون سینما و تلویزیون فرقی نداره چون همیشه و در هر شرایطی خوب کار میکنن

ولی این بازیگر خوشتیپامون فقط سینما بهشون میچسبه تلویزیون اخه

پرستویی حاتمی معتمد آریا بهداد حسینی باران و... توی تلویزیون هم به همون کیفیت سینما کار میکنن

علی
چهارشنبه 2 ارديبهشت 1388 - 2:48
1
موافقم مخالفم
 
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

سریال جذذاب, متفاوت و با نمکیه.

بازیگری, کارگردانی و فیلمنامه فوق العادس.

مهدی هاشمی و گوهر خیراندیش محشر بازی می کنن.

دست حسن فتحی درد نکنه.


چهارشنبه 2 ارديبهشت 1388 - 12:22
10
موافقم مخالفم
 
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

omidvarim karhaye bishtari az in honarmandane khobemon che dar cinema che dar tv bebinim movafgh bashin

شادن
چهارشنبه 2 ارديبهشت 1388 - 13:7
10
موافقم مخالفم
 
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

زیباست . گوهر خیر اندیش عالیه . مثل همیشه !


پنجشنبه 3 ارديبهشت 1388 - 1:21
1
موافقم مخالفم
 
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

خیلی خوب بود این تیتر

باز هم از سریالهای تلوزیونی بنویسید

م
پنجشنبه 3 ارديبهشت 1388 - 15:18
0
موافقم مخالفم
 
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

انتظارم ازآقای فتحی خیلیییییی بیشترازاین بود به نظرم ضعیفترین فیلم ایشون همین فیلمه

نیلوفر
جمعه 4 ارديبهشت 1388 - 5:40
0
موافقم مخالفم
 
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

خانم گوهر خیر اندیش تواناترین بازیگر زن در بین تمام بازیگران زن سینما و تلویزیون هستند. هر نقشی را عالی و باورپذیر ایفا می کنند.

مزدک
جمعه 4 ارديبهشت 1388 - 13:12
0
موافقم مخالفم
 
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

با م مخالفم. ببخشید! چند نمونه از ضعفهای این سریال را نام ببر. کارگردانی؟ بازیگری؟ فیلمنامه؟ فیلمبرداری؟ دکور صحنه؟ گریم؟ ... ؟

با نیلوفر موافقم. در بین بازیگران زن ایرانی تنها بازیگری که در هر سه عرصه تئاتر و سینما و تلویزیون می درخشد و عالی ایفای نقش می کند خانم خیراندیش است.

دیبا
جمعه 4 ارديبهشت 1388 - 13:45
2
موافقم مخالفم
 
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

نه مثل اینکه واقعا سریال های نوروزی امسال بی محتوا بودن منو بگو که فکر می کردم اشک ها و لبخندها یک چیز دیگه است

زهی خیال باطل


جمعه 4 ارديبهشت 1388 - 13:48
1
موافقم مخالفم
 
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

هر که را بهر کاری ساختن

من نمی دونم چرا تازگی ها همه کارگردانا به سمت طنز رو اوردند و هرچی دلشون می خواد می سازن نمونه اش کمال تبریزی یا همین حسن فتحی خودمون که یه زمانی میوه ممنوعه رو ساخت!!

م
يکشنبه 6 ارديبهشت 1388 - 21:17
-1
موافقم مخالفم
 
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

پاسخ جناب مزدک:قطعا ضعف اصلی این فیلم به فیلمنامه اش برمی گردد ومعلوم نیست هدف این فیلم چیست! آیا به نظرتان صداگذاری این فیلم ازایرادتهی است هرگاه که سرشالفروش به جایی برخورد می کند متوجه این نقص درصداگذاری میشویم(کاملاآشکار) .بارهاهم ازاین دست فیلم ها دیده شده که هدفشان بیشترخنداندن است وبااین اوصاف قطعا حسن فتحی ریسک کرده واینگونه فیلمی راکارگردانی کرده واگربه نظرشما لات بودن عمه شمسی یابرخی شخصیت ها می تواند این نقص هاراجبران کند واقعا متاسفم وبه شماپیشنهاد می کنم فیلم فارسی های قدیمی راتماشاکنیدتاالان بتوانید حداقل واقع بینانه نظردهید چون نظرات همه باید درجهت داشتن آینده ای بهترباشد امروزه عرصه برای پیشرفت بسیارباز است ونباید باتعریف های بی جا هرروز پسرفت کنیم حتما نقاط قوت فیلم رابگوییددرجواب نقص هایی که نام بردم

ساقی
دوشنبه 7 ارديبهشت 1388 - 2:4
0
موافقم مخالفم
 
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

با این جمله به شدت موافقم: هر که را بهر کاری ساخته اند.

با آقا / خانم م هم موافقم.

اگر بخواهیم خیلی منصفانه در مورد این سریال قضاوت کنیم باید بگویم که بازی های هومن برق نورد و برزو ارجمند و خانم خیر اندیش و آقای هاشمی بسیار عالیست. اما متاسفانه این سریال از ضعف فیلمنامه رنج می برد! اصلا روند داستان مشخص نیست...حسن فتحی پیش از این سریال هایی ساخته که بسیار جای تامل دارد اما فکر نکنم این سریال را بتوان هم ردیف کارهای گذشته اش قرار داد. اکثر دیالوگها به صورت شعر است! که زیاد به دل نمیشینه متاسفانه.

علي
دوشنبه 7 ارديبهشت 1388 - 22:12
1
موافقم مخالفم
 
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

به نظر من اشک ها و لبخندها سریال نو و زیبایی است. زیرا دارای یک طنز بکر می باشد که مشابه آن را اصلا در سینما و تلویزیون مان ندیده ایم. سوژه، سناریو و کارگردانی آن نیز بسیار نو و بی نقص است. متاسفم که هرگاه یک سریال و یا فیلم در مورد ازدواج و مشکلات خانواده ها پخش می شود عده ای آن را فیلمفارسی می پندارند. در حالیکه اصلا معنای فیلمفارسی را نمی دانند. درست است که این سریال با چاشنی طنز همراه است اما در بسیاری از لحظه ها کاملا واقعی است و پیام دلنشین و جالبی را در خود نهفته دارد...

بزرگان می گویند دروغ سرمنشاء همه جنایات بشر است. اکنون حسن فتحی و گروه نویسندگانش با این سریال در حین اینکه لبخند به لبان تماشاگران می آورند به درستی به آنان این درس را می دهند که حتی اگر راستگویی باعث ناراحتی طرف مقابل شد، به هم دروغ نگوییم و از ابتدا حرف دلمان را بزنیم و رودربایستی را کنار بگذاریم. چون من در دور و برم از این اختلافات عمیق که در اثر رودربایستی و دروغگویی و نگفتن حقیقت به وجود آمده دیده ام, به همین جهت این سریال را کاملا درک کرده و حقیقی می دانم.

*
سه‌شنبه 8 ارديبهشت 1388 - 20:44
1
موافقم مخالفم
 
مثل لامپ برقی که با یک کلید خاموش می‌شود...

امیدوارم فتحی درکارهای آتی تامل بیشتری کند با م موافقم علی درنظرش زیاده روی کرده گویاتعریف جدیدی ازفیلم فارسی داره اتفاقا این فیلم ازفیلم فارسی هم اون ور تره. قسمت آخر ر دیدید مهدکودک بود واصلا انتظاراین صحنه هار ازفتحی نداشتم. علی لطف کن تعریف جدیدت ر ازفیلم فارسی بگو مثل اینکه هیچ کس نمی دونه فقط شماسردرمیاری!

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       









  سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
Page created in 1.40103697777 seconds.