پخش گزیده قسمت هائی از مجموعه «شب های برره» که چند سال از پخش و ورود آن به شبکه رسانه های تصویری می گذرد، هر چند عادتی جدید نیست، اما فراگیری و استقبال از آن نشان داد تلویزیون بخصوص در مجموعهسازی بر مسیر پسرفت حرکت می کند و مَثَل "هر سال دریغ از پارسال" در مورد کیفیت و کمیت این مجموعه ها صدق میکند.
مجموعههای نوروز 89 با حذف شبکه دو اختصاص پیدا کردند به شبکه های یک، سه و تهران البته با ذکر این نکته که شبکه چهار معمولاً در هیچ مناسبتی مجموعه تولید نمیکند و این عادت را همچنان پی میگیرد.
یک نکته مهم در این سه مجموعه نوروزی را باید حضور جمع بازیگران طنز عرصه تلویزیون دانست که با کمی اغماض همه داشتههای سیما در عرصه طنز و کمدی هستند. بجز مهران مدیری و رضا عطاران که از بازیگران و کارگردانان صاحب سبک این رشته هستند و حمید لولائی، بقیه بازیگران این عرصه نوروز 89 را با مجموعه های طنز میهمان خانه ها بودند.
به این ترتیب انتظار میرفت مجموعههای امسال به نوعی شاهگل نوروز چند سال اخیر باشند، اما نگاهی به این آثار نشان میدهد این گونه نبود و نیست.
«چاردیواری» به کارگردانی سیروس مقدم به عنوان مجموعه نوروزی شبکه یک به پخش رسید. مقدم با تجربه مجموعههای مناسبتی متعدد بخصوص در ماه رمضان مانند «اغماء»، «پیامک از دیار باقی»، «روز حسرت»، ... و ساخت «نرگس» به عنوان نخستین مجموعه ملودرام نود شبی، «رستگاران» و ... تبدیل به پای ثابت تلویزیون در سریالسازی شده است.
هر چند او طنز را در «پیامک ...» تجربه کرده، اما تجربه «چاردیواری» از چند جهت متفاوت است. همکاری با محسن طنابنده و سعید آقاخانی به عنوان نویسنده و همچنین حضور چهرههای برجسته طنز تلویزیونی همچون امیر جعفری، سعید آقاخانی، مریم امیرجلالی و ... از ویژگیهای این مجموعه است که در کنار حضور بازیگرانی در نقشهای متفاوت همچون آتیلا پسیانی، مهران رجبی، محمد فیلی و ... ترکیبی خاص را رقم زدند.
قرار گرفتن طنابنده و آقاخانی که تجربه نگارش و بازی در آثار متعدد طنز را دارند در کنار بازیگران برجسته و نهایتاً قرار گرفتن مقدم به عنوان کارگردانی نامآشنا این نوید را می داد که «چاردیواری» برگ برنده رقابت نوروزی را در دست داشته باشد. اما...
داستان مجموعه بر محور یک ازدواج قلابی حرکت می کند که طبق قرار، دختر (مریم) می خواهد از پسر (نادر) جدا شود، اما پسر که به او علاقهمند شده به هر کاری متوسل میشود تا این اتفاق نیفتد. در واقع این خط اصلی تا پایان به گونهای دنبال میشود و خطوط فرعی مختلف به آن پیوند میخورند و البته آنچه از پیش مشخص شده پایان ماجرا است.
به نظر می آید اشکال اصلی همین از پیش تعیینشده بودن خط اصلی و سرانجام محتوم داستان در 14-13 قسمت باشد که نویسندگان را واداشته برای بسط خطوط فرعی در هر قسمت ماجراهائی خلق کنند که هم بیآب و رنگ و سطحی است و هم اینکه جوابگوی همان یک قسمت است. مانند نوع برخورد همسایههای نادر با جدائی او و مریم که گرههائی سست وارد ماجرا میکند و همه اتفاقات در سطح حرکت میکند.
بعلاوه اینکه علامت سئوالهای متعددی که منجر به شکلگیری این موقعیت شده در طول قصه جواب نمیگیرد که مهمترین آن توسل دختر به یک ازدواج اجباری برای سفر به خارج است آنهم با توجه به اینکه پدری تا این حد دقیق و حساس دارد و پرسش های برآمده از آن.
در واقع نقطه قوت «چاردیواری» را باید نقش آفرینی بازیگرانی دانست که حضور هر یک از آنها در این نقش ها بیش از آنکه تحت تأثیر جذابیتهای شخصیتپردازی قرار بگیرد، متأثر از پتانسیل حضور فردی آنها با تکیه بر پیشزمینهای است که مخاطب در ذهن دارد نه چیز دیگر.
«زن بابا» به کارگردانی سعید آقاخانی به عنوان مجموعه نوروزی شبکه سه سیما به پخش رسید. آقاخانی که رکورددار پرکاری در نوروز 89 است در کنار نگارش، بازیگری و بازیگردانی در «چاردیواری»، کارگردانی «زن بابا» را هم به نام خود ثبت کرد تا شگفتیساز شود البته در کمیت حضور.
این مجموعه با فیلمنامهای از علیرضا کاظمیپور و سعید جلالی تجربه خاص این دو نویسنده در عرصه طنز است. کاظمیپور همکاری در مجموعه هائی چون «دلنوازان»، «میوه ممنوعه»، «گمگشته»، «دریائیها»، «مسافری از هند» و ...، تلهفیلمهائی چون «دنده معکوس»، ... و فیلم سینمائی «بازنده» را در کارنامه دارد و کار با کارگردانی چون آقاخانی که در عرصه بازیگری و کارگردانی طنز شناخته شده، تجربهای خاص برای او به شمار میرود.
داستان «زن بابا» بر محور تصمیم یک پیرمرد برای ازدواج حرکت میکند که شرایطی خاص طراحی شده تا به این تصمیم برسد. ناگفته مشخص است که برخورد فرزندان و وابستگان او به این ازدواج بر اساس کنش و واکنشهائی کلیشهای با این خط داستانی پیوند خورده و در نهایت با گذر از پیچ و خمهائی نه چندان قرص و محکم هم ازدواج عزیز آقا حاصل میشود، هم فرزندان خطاکار و افراد طماع متحول میشوند و هم یک مراسم عروسی کار را تمام میکند.
«زن بابا» هم مانند «چاردیواری» بر وجهه بازیگران طنز خود استوار است نه فیلمنامهای خلاقانه با شخصیتپردازی تازه و جذاب. سیروس گرجستانی، مهران غفوریان و علی صادقی سه بازیگر تعیینکنندهای هستند که ترکیب آنها کنار هم قرار بوده یک تجربه خاص را رقم بزند. بخصوص که غفوریان بازگشتی جدید پس از مدتها دارد و چهرهای سمپاتیک برای مخاطبان است.
در مورد محمد کاسبی ماجرا فرق می کند و این بازیگر توانا در «زن بابا» همچون کارهای اخیرش به گونهای نگرانکننده در حال تکرار یک تیپ تکراری و فرسوده از خود است که دیگر نه جذابیتی دارد نه سمپاتی. کاراکتر کاسبی به قدری باری به هر جهت و فقط و فقط به قصد ایجاد گرههای ناکارآمد در قصه، رفتار میکند که اصلاً مخاطب نمیتواند با او ارتباط برقرار کرد و متوجه شد چه جور آدمی است و چه چیزی برایش اهمیت دارد؟
به نظر میآید جذابیت حضور این ترکیب بازیگران در اولین گام نویسندگان را هم تحت تأثیر قرار داده و موجب شده در خلق شخصیتها بیش از هر چیز متکی بر سابقه ذهنی مخاطب از بازیگران باشند. در واقع کاراکترها همه تیپهای آشنائی هستند که با کمی اغماض از این بازیگران سراغ داریم نه بیشتر و این یعنی جذابیت تکراری.
بعلاوه اینکه در داستانپردازی هم اتفاقات بر مسیری قابل پیشبینی با پیچ و خمهائی کمرنگ پیش میرود که تعلیقی محکم حتی در حد و اندازه یک اثر طنز ایجاد نکرده و همه چیز بر مداری از سادهاندیشی حرکت میکند.
به عنوان مثال مشخص است تصمیم نهائی عزیز آقا مبنی بر اینکه پسران و دامادش را به زندان بیندازد تنها برای سکانس بامزه زندان طراحی شده و عزیز آقا کسی نیست که پای این کار بایستد بخصوص با حضور ماهی خانم. این رفت و برگشت ماجرا اگر تعلیقی هم دارد نه مخاطب را نگران می کند نه در او رسوب میکند بلکه تنها زمینهای است برای یک سکانس شوخی و البته رسیدن به زمانبندی لازم.
«دارا و ندار» به کارگردانی مسعود دهنمکی هم به عنوان مجموعه نوروزی شبکه تهران به پخش رسید. نخستین تجربه مجموعه سازی دهنمکی پس از ساخت چند مستند و فیلمهای سینمائی «اخراجیها» و «اخراجیها 2»، موقعیت منحصر به فرد پخش نوروزی برای شهروندان تهرانی را پیدا کرد.
این مجموعه در پی تجربه سینمائی کارگردان و البته کاملاً متأثر از نامش بر مسیر کلیشههای کهنه و نخنما حرکت میکند. کلیشه دارا و ندار، ثروتمندان بدکار و فقرای مظلوم، تیپهای تکراری و آشنا، تحولهای لحظهای و سطحی و البته شعارها و خطابههای مستقیم که همه و همه بسط دیدگاه کارگردان از سینما به تلویزیون است.
کلیشههائی که هر چند گریزی از آنها نیست ولی وقتی قرار است محور اصلی یک مجموعه حداقل 13 قسمتی باشند باید از فیلتری جدید عبور کرده و با حال و هوائی متفاوت پرداخت شوند تا دافعه حرکت در مسیری آشنا و تکراری را کمرنگ کنند که البته این اتفاق نیفتاده است.
در این مجموعه هم مانند دو فیلم سینمائی دهنمکی گروهی پرتعداد از بازیگران حرفهای و شناختهشده تلویزیون حضور دارند که قرار است کنار هم قرار گرفتن آنها جای خالی یک فیلمنامه منسجم و انباشتگی کار از طنزی مبتذل را پر کنند.
فتحعلی اویسی، علیرضا خمسه، شهره لرستانی، بهنوش بختیاری و ... از جمله بازیگران پر تعداد این مجموعه هستند که برخلاف مجموعه های نوروزی دو شبکه دیگر نه تنها نتوانستند پوشش نسبی به کاستیهای فیلمنامهای بدهند بلکه وجهه خود را نیز با حضور در این آشفته بازار زیر سوال بردند.