چهارشنبه 5 اسفند 1388 - 1:11









-

I تبلیغات متنی I
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------



                       




جشنواره فجر و فیلم‌هایی که می‌توان به آن‌ها انتقاد کرد

 سینمای ما- یزدان سلحشور: هر سال که جشنواره فیلم فجر شروع می‌شود، ما امیدهایی داریم، وقتی تمام می‌شود، ناامیدی‌هایی داریم و ناامیدی‌ها مال موقعی است که آثاری را دیده باشیم که یا در قد و قواره جشنواره نیستند یا آنقدر مشکل روایت و کارگردانی و چه و چه دارند که آدم نمی‌داند از کجا شروع کند که عیب‌ها را بگوید.

آثار یادشده گاهی متعلق‌اند به سینماگران باسابقه که فیلم‌های خوبی هم در کارنامه دارند یا ندارند اما به هر حال سال‌ها فیلم ساخته‌اند و همین «تجربه» برای مخاطب «انتظارآفرین» است. به هر حال، امسال هم چند فیلم ناامیدکننده داشتیم:

1- خواب‌های دنباله‌دار: پوران درخشنده از همان آغاز حضورش در سینمای ایران فیلمسازی نبود که بتوان فیلم‌هایش را بی‌عیب یا کم‌عیب خواند اما فیلمسازی بود که برای «سینمای بدنه» پیشنهادآفرین بود و آثارش، مخاطبان خاص خودش را داشت. این روند تا سفرش به آمریکا و ساخت آن فیلم به‌شدت باورنکردنی ضعیف با شرکت پسر آنتونی کوئین ادامه داشت.
درخشنده پس از آن، چند سالی فیلم نساخت و بعد شروع کرد به رفع ایرادهایش؛ «خواب‌های دنباله‌دار» با ایده‌ درخشانش، استفاده درست از نشانه‌های دو فیلم نخست درخشنده برای ارجاع فرامتنی و بازی‌های درمجموع قابل قبولش می‌توانست سکوی پرتاب کارگردان به عرصه‌هایی تازه باشد اما او با وارد کردن یک سکانس «تریلر» وسط فیلمی که مخاطبانش می‌توانستند کودکان و نوجوانان باشند، نه‌تنها یک‌دستی فیلم را برهم زد که در جمع‌بندی آن هم دچار دردسر شد و نه‌ تنها منطق روایی فیلم دچار مشکل شد که پایان فیلم، به شوخی خنکی بدل شد که حاصل دستکم گرفتن مخاطبان توسط فیلمساز بود. خب، گاهی اوقات این‌طور است، مرز میان موفقیت و شکست به قدر سر مویی است!

2- خاطره: وقتی «تریلر»ی می‌سازی که نشانه‌های سینمای «وحشت» را با خود دارد اما مخاطب در انتها به این نتیجه می‌رسد که نشانه‌های متافیزیکی آن حاصل توهمات شخصیت اصلی بوده، خود به خود روی یک نخ نازک راه رفته‌ای که امکان سقوط از آن بسیار است و گاهی ممکن است مثل «پنجره‌ پنهانی» و با جانی‌دپ، به اثری درخشان دست یابی و گاهی هم با همان ایده در «قایم‌باشک» و با «رابرت‌دنیرو» به یک شکست تمام‌عیار.
«خاطره» البته دارای یک «حسن» بزرگ است که نباید آن را نادیده گرفت. فیلمبرداری‌اش، خاص این‌گونه فیلم‌هاست و این، در سینمای بدنه ایران،‌ تازه است اما مشکل اصلی آن از آنجا شروع می‌شود که فیلمساز ]نادر طریقت[ برای غافلگیری پایانی به تماشاگر کلک می‌زند و بدتر از آن، اینکه اگر دوباره بخواهید خودتان ]نه از زاویه دید شخصیت زن فیلم[ کار را مرور کنید، بعد از مشخص شدن جواب معما، می‌بینید که نشانه‌ها و رویکردها و عملکردهای شخصیت‌های فیلم، آن وجه دوگانه‌ای را که این نوع قصه‌ها و گره‌گشایی‌ها باید با خود داشته باشند، ندارند.

مخدوش بودن «نظرگاه» هم در فیلم و هم در فیلمنامه، این باور را در ما تقویت می‌کند که فیلمساز و فیلمنامه‌نویس خواسته‌اند برای مخاطب «تله» بگذارند، تله‌ای که حاصل دستکم گرفتن روایت و مخاطب - توأمان- است.

3- نفوذی: فیلمی که درباره روزگار اسارت و با نگاهی تمام‌عیار به «بازداشتگاه شماره 13» بیلی وایلدر ساخته شده و باقی فیلمنامه هم در تقاطع «صلیب دوبله» و «پرونده ایپکرس» شکل گرفته. فیلمی که پرداختن به اسارت اسیران ایرانی در عراق، نه تنها برایش «بهانه روایت» است که اساساً بهانه‌ای است برای ساخت فیلمی مهیج در دل سینمای بدنه ]که ماهیتاً نمی‌تواند یک گزینه بد باشد.[
احمد کاوری و مهدی فیوضی البته فیلم قابل قبولی به مخاطب تحویل نداده‌اند چرا که ما تنها شاهد خطاهای متعدد روایی در فیلمنامه‌، جای خالی ریتم در بازی‌ها، انگیزه‌های مخدوش شخصیت‌ها و سرانجام لو رفتن «خائن» اصلی، در همان یک ربع نخست فیلم ]بر مبنای قاعده روشده این نوع فیلم‌ها؛ هر که بی‌گناه‌تر جلوه کند، خائن، خودِ اوست![ هستیم.

4- ملک سلیمان: شهریار بحرانی، در سال‌هایی که تازه شروع به فیلمسازی کرده بود، در حوزه تریلرهای سیاسی، موفق می‌نمود ]البته در همان ابعاد سینمای نوپای دهه شصت ما[ او یک تجربه ناموفق در ساخت فیلمی متافیزیکی و پر از جلوه‌های ویژه، در کارنامه دارد که کار را رها کرد و فیلمسازی دیگر، کار را به سرانجام رساند و اکنون با این فیلم ]فیلم نخست از سری زندگی «سلیمان نبی(ع)»[ بازگشته تا با عوامل فنی چینی - هنگ‌کنگی، کاری بکند کارستان اما... فیلمنامه بیشتر شبیه نمایشنامه‌ای رادیویی است که اگر چشم‌تان را هم ببندید، چیزی از دست نمی‌دهید و پر از تک‌گویی است.
شخصتی‌ها و انگیزه‌هایشان تعریف نمی‌شوند و فیلم لبریز از بازتولید «زامبی لند»، «ون هلسینک»، «هری پاتر»، «ارباب حلقه‌ها» و... است و البته جلوه‌های ویژه‌اش حتی در حد فیلم‌های علمی- تخیلی «B» هم نیست و این، یعنی فیلم خوبی نیست.



منبع : خبر آنلاین

به روز شده در : يکشنبه 18 بهمن 1388 - 16:2

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات

مهدی کامرانی راد
دوشنبه 19 بهمن 1388 - 13:20
5
موافقم مخالفم
 
نقدی مختصر بر 7 دقیقه تا پاییز

مهدی کامرانی راد:چند دقیقه تا انفجار بمب بی اعتمادی(نقدی مختصر بر هفت دقیقه تا پاییز)

من یک بیننده عاشق سینمام و خواستم نقدم رو در مورد فیلمی که دیدم براتون اینجا بذارم که اگه خوب بود تو یه مطلب جدید بذارینش خواهش میکنم اینجا تو بخش نظرات نذارینش،اگر مقبول نیست حذفش کنید(چون قبلا مشابه این کار رو کردین)وگرنه حذفش کنید مشابه نقدی که در مورد فیلم وقتی همه خواب بودیم فرستادم(البته خیلی دیرچون شهرستانیم و فیلمها دیر بدستم میرسن)و پاکش کردین.ایمیلم هم برای مدیر سایت هست فقط. خیلی ممنون.

قبل از هر چیز بگم از بازی زیبای هدیه تهرانی محسن طنابنده و حامد بهداد.بعد از دیدن فیلم برام سوال بود که چرا فیلم انقدر تلخه،فیلم چی میخواست بگه؟به نظرم تمام حرف فیلم در مورد بی اعتمادی بوده.از اول فیلم شروع میکنم.افرادی رو در طبقات میبینیم و صحبت هاشون رو که میتونه مبنی بر دغل بازیها و بی اعتمادی ها باشه و فضای کلی از داستان رو به ما بده.یک شیشه شوی رو میبینیم که شیشه شستن استعاره و نمادی برای زدودن گرد و غبار شک و بی اعتمادی برای بهتر دیدنه.گرچه که نادر(اسم نقش محسن طنابنده نادر بود دیگه آره؟)بویی از کارش نبرده.جلوتر میریم درگیر بودن مریم رو با گرفتن طلاق میبینیم که اگر تا پایان فیلم توجه کنیم فیلم خود طلاق و علتش رو مورد توجه قرار نمیده بلکه موضوع عدم اعتماد شوهر یعنی فرهاد رو بهش توجه میکنه و میخواد که از اون استفاده کنه(اگر هم از علت طلاق صحبتی میشه در 2،3 سکانس بخاطر کامل شدن فیلم نامه هست).کار بیرون از تهران برای میترا پیدا میشه که به علت بی اعتمادی شوهرش بچه یعنی سارا رو هم در این سفر همراه میکنه و درواقع بعد از اون مه که توی راهه و نشان و نمادی از بی اعتمادیه ما تصادف رو داریم که شاید کارگردان میخواد بگه با بی اعتمادی گلهای محبت زندگی(مثلا بچه ها که بازی های پاک و معصومانشون رو در ماشین میبینیم)در آتش بی اعتمادی والدین میسوزن.دقت کنیم به شخصیت زنی که شوهرش از بالای برج افتاده.شاید بدلیل بی اعتمادی همسرش خودکشی کرده مثل شخصیت فرهاد که بدلیل بی اعتمادی که(البته برعکس)نسبت به مریم داره میخواست خودکشی کنه.در یک سکانس هم میترا صحبت اون زن رو با شوهرش یواشکی از پنجره میبینه و دخترش رو پیش اونها میفرسته به عنوان یک بپا تا بفهمه قضیه چیه که بیشتر بخاطر شک و بی اعتمادیه البته قسمتیش هم بخاطر حسادت زنانه هست چون قبلا هم اون زن اومده بود و به نادر نگفته بود و به نادر میگفت که آخه با اون چیکار میتونه داشته باشه.

حرف اصلی کارگردان و نتیجه ای که فیلم میخواست بیننده ازش بگیره با نشون دادن بسیار زیبا،تلخ،اثرگذار و بدون هیچ شعار این نکته مهم بود که باید در زندگی لا اقل به خانواده و همسرمون اعتماد کامل داشته باشیم برای یک زندگی بهتر و آسوده تر.

نکته جالب فیلم و فیلم نامه اونجا بود که سارا دختر نادر نیست و نویسنده برای اثرگذاری بیشتر این کار رو کرده تا سختی بیشتری بشه برای مادرش یعنی میترا تصور کرد و تلخی نتیجه بی اعتمادی بیشتر بشه و از شوهر اولش فقط پشت تلفن خبری میشه تا پدر سارا جزو نقش ها نباشه چون اگر اینطور بود یا نادر پدر سارا بود بخشی از بار غم رو به دوشش میکشید و ممکن بود بگه بخاطر کار میترا دخترش مرده و بازخواستش کنه و تلخی و سوی داستان عوض میشد.

و پایان جالب فیلم که احتمالا نادر میخواسته از همسرش خبر بگیره یا خبری بهش رسیده و صحنه افتادن موبایلش که نوعی یاد آوری افتادن همکارش و زنگ خطر برای خود نادر هست که ممکنه بعد از همکارش که شاید بدلیل حواس پرتی(بخاطر ناراحتی ناشی از بی اعتمادی همسرش)افتاده نفر بعدی اون باشه.

در پایان هم اشاره میکنیم به نوع دوربین روی دست بکارگرفته شده در فیلم که برای وارد کردن بیننده بدرون نقش ها و کند و کاو روانی نقشها و همین طور افزایش و ایحاد دلهره و التهاب بکار میره.

ميلاد
دوشنبه 19 بهمن 1388 - 21:36
2
موافقم مخالفم
 
ملك سليمان

شما چه دشمني با اين فيلم داريد؟ شما چه دشمني با يوسف پيامبر داريد؟ شما چه دشمني با فيلم هاي مذهبي داريد؟

چرا حتي يك نكته مثبت هم درباره اين فيلم نمي نويسيد

تمام مطالب سينماي ما را درباره اين فيلم دنبال كرده ام... آخر چرا؟

جواب مرا بدهيد كه چرا درباره ملك سليمان سياه نمايي مي كنيد؟!!

امیر
دوشنبه 19 بهمن 1388 - 23:58
1
موافقم مخالفم
 

برادر من میلاد خان اولا یه لیوان آب بخور عصبانیتت بیاد پایین!!

بعدشم شما میخوای از فیلم سلحشور تقدیر شه؟؟ انگار جوکایی که این فیلم درباره ...... ساخت رو یادت رفته؟؟ واقعا خجالت نمیکشه اون آقای سلحشور؟ تقدیرم میخواد؟؟؟

اما فیلم ملک سلیمان... خود من به شخصه از طرفدارای این فیلمم به نظرم فیلم خوبیه اما حرف ما اینه که با 5 میلیارد میشد فیلم خیلی خیلی بهتری ساخت چرا این پول بی سابقه رو میدیم به بحرانی فیلم بسازه باهاش؟

مهدیه
سه‌شنبه 20 بهمن 1388 - 13:26
-2
موافقم مخالفم
 

به نظر من بدترین فیلم همون ملک سلینونه که معلوم نیست چرا شده بهترین فیلم با اون همه خرج که هیچ ی ام تو این فیلم گفته نمیشه فقط موندم چرا ماها خدای شاهکار کردن چیزای کوچیک و بی ارزش هستیم

مهدیه
سه‌شنبه 20 بهمن 1388 - 13:43
-2
موافقم مخالفم
 

برادر میلاد جان این چه حرفیه که تو میزنی کی گفته بیشتر سینما گران با دین و مذهب مخالفن یعنی چی مگه دین غیر از مسائل ارزشی و خیر وشر چیز دیگه ایی نیست همین است تو فیلمهای ما چی نوشته میشود همینا نوشته میشود ولی باید نگاه کنیم چه جور نگاه میکنیم از کدوم زاویه از کدوم راوی بسه دیگه خسته شدیم از بس فیلمای تکرار ی بدون مطلب که فقط بلدن پول بگیرن از وزارت ارشاد یا این و اون اخه این ملک سلیمان چه فیلمی بود اومده فقط بازیگر جمع کرده یه خورده خلاقیت یه خورده هنر و سلیقه اینا است که یه فیلمی رو مطرح میکنه مثلا فیلم زیرنور ماه مگه فیلم مذهبی نیست ولی چرا مطرح شد چون اومد واقعیتو گفت مث مارمولک ما باید یه خورده کج فهمی و تعصباتمونو بذاریم کنار

ميلاد
سه‌شنبه 20 بهمن 1388 - 20:22
0
موافقم مخالفم
 

امير عزيز من كي گفتم از سلحشور و فيلم فوق ضعيفش (البته در زمينه كارگرداني) تقدير كنيد ويا از سليمان بحراني

مي گم سياه نمايي نكنيد ... مي گم خوبيهاي اين فيلمها رو هم ببينيم

تازه كجاي 5 ميليارد پول زياديه ... الان براي ساخت درپيت ترين فيلم تاريخي بايد ميلياردها تومان خرج كرد حالا چه رسد به حكومت حضرت سليمان (كه قرار است در سه قسمت باشد و مسلما در قسمتهاي بعد خرج كمتري دارد و كيفيت بهتر)

با اين تفاسير شما درباره هزينه 26 ميلياردي سريال مختارنامه چه مي گوييد ويا هزينه 10 ميلياردي روز رستاخيز كه سازنده اش دوئل را دركارنامه دارد كه با هزينه عظيم، كيفيتش از اخراجي ها هم كمتر بود

sana
چهارشنبه 28 بهمن 1388 - 18:55
1
موافقم مخالفم
 

man ham ba nazare jenabe milad movafegham chon baraie behtarin jelve haie vizhe va behtarin sedabardary va behtarin tasvir baiad in meghdar ham hazine kard va az nazare man iek tarin film bood kamy deghat koni...!

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       











  سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
Page created in 2.95673489571 seconds.