سه‌شنبه 10 فروردين 1389 - 8:10











-

I تبلیغات متنی I
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------



                       



یادداشت هفتگی امير قادري در روزنامه اعتماد
درباره حامد بهداد، هوشنگ گلمکاني و ابوالحسن داودي

1- اينکه آقاي حامد بهداد بيايد و درباره مافيايي بودن هوشنگ گلمکاني، حضور اتفاقي اش در حوزه نقد فيلم و گادفادري اش در اين زمينه بنويسد، به نظرم زياد مهم نيست. بازيگر کارش را مي کند و منتقد هم مطلبش را مي نويسد. شخصاً در خيلي از موارد با هوشنگ گلمکاني اختلاف نظر دارم و حتي در مورد جزييات زندگي روزمره و شکل گذراندن شب و روز و واکنش نشان دادن به حوادث فرهنگي هم با هم هم سليقه نيستيم. اما خيلي دوستش دارم، سواد و حسن نيتش را مي دانم و در اين چند سالي که نقد فيلم مي نويسم و کار رسانه يي مي کنم، لحظات خوشي با هم داشته ايم. مشکلم با حامد بيشتر اينجاست که تلقي غلطي از اعتراض و طغيانگري دارد. اگر قرار باشد نسل ما هم به عصيان و طغيان و اعتراض همچون نسل هاي گذشته فکر کند، پس ديگر کي پيشرفت کنيم؟ هوشنگ گلمکاني به پشتوانه 30 سال حضور در خط مقدم نقد فيلم ايراني، کاملاً حق دارد که از بازي بهداد خوشش نيايد و اين را بنويسد. اما اينکه سريع همه چيز را به مافيا ربط دهيم و مدام در حال جست وجوي دلايل شکست مان نزد ديگران باشيم، وحشتناک است. همان اشتباه نسل هاي گذشته است. انتظار داشتم ماهيت واکنش بهداد با يک هنرمند دهه 1340 متفاوت باشد. اين دلخون را که نديده ام. اما نظر شخصي ام را بپرسيد، به نظرم حامد بهداد هر وقت کارگردانش کنترلش کرده است، مثل روز سوم و کافه ستاره، بازي خيلي خوبي داشته (روز سوم که اصلاً به نظرم بهترين حضورش روي پرده است) و در باقي موارد مثل بازي اش در حس پنهان، آدميزاد را ديوانه مي کند. تلقي غلط از شورشي بودن و احساساتي بودن، خودش را اينجا هم نشان مي دهد. بهداد يک استعداد است. اما چه بسيار استعدادها که به دليل درک نادرست صاحبان شان از شيوه بروز آنها به باد رفته اند. مي دانيد؟ شخصاً کري گرانت و گري کوپر و همفري بوگارت را به مارلون براندو ترجيح مي دهم. با شخصيتي که از آن خود بازيگر است. آنها فقط روي پرده حضور دارند، ظاهراً کارشان را مي کنند، اما تماشاگر را با خود مي برند. اين به نظرم هنر بسيار متعالي تري است تا براندو، با آن حرکات لب و دهنش، بازي با دست هايش و امکاني که به منتقدان مي دهد تا درباره شور و طغيانش بنويسند. وقتي به صورت گرانت در يکي از فيلم هاي هاوارد هاکز نگاه مي کنم، نمي توانم جاي هنرش را بفهمم. به نظرم مشکل حامد بهداد چه وقتي قرار است روي پرده طغيان کند و چه وقتي چنين واکنشي نسبت به نقدي نشان مي دهد، يکي است. هر دو سطحي است. و اگر روز سوم و کافه ستاره را نديده بودم، فکر مي کردم مايه بازيگري را هم نداشته باشد. که بيشتر ادا باشد. اما در اين فيلم ها خيلي خوب بازي کرده است. طبق معمول اين بار هم مشکل در درون ماست تا مافيايي که قرار است بار همه مشکلات ما را به دوش بکشد. نمي فهمم حامد وقتي مي تواند جمله يي به اين خوبي بنويسد؛ «... نوشته يي بود از سر کينه و عاري از غريزه؛ مطالبي در حد تماشا و مطالعه و نه در مقام تجربه و اجرا...» وقتي چنين درک درستي از فاصله ميان تماشا و اجرا و حرمت نهادن به غرايز انساني دارد، چطور مي تواند چنين واکنش هاي ناپخته يي را چه روي پرده و چه خارج از آن نشان دهد.

2- واکنش بهداد و صحبت کردنش درباره مافيا درست شبيه همان واکنشي است که بعضي از فيلمساز- تهيه کننده هاي کشور نسبت به طرح موضوع تقويت تهيه کننده و حاکم کردن نظام عرضه و تقاضا در سالن هاي سينماي کشور داشته اند. دوست بزرگ ترم آقاي ابوالحسن داودي در مقاله يي در همين روزنامه اعتماد برايم نوشته موقع طرح اين موضوع، در روزنامه و تلويزيون، تحت تاثير آدم هايي قرار گرفته ام که مي خواهند از اين طريق به معاونت سينمايي خط بدهند و اينکه در شرايط فعلي وقتي مافياي پخش داريم و سالن سينما به اندازه کافي نداريم و هر فيلمسازي براي ساخت فيلم با هزار بايد و نبايد و مميزي روبه روست و تهيه کننده ها و سينمادارهاي ما با ضعف سليقه و سواد روبه رو هستند و دريافت مجوز پخش و نمايش چقدر مشکل است، و در شرايطي که عدالت در عرصه پخش رعايت نمي شود، چطور مي شود به قانون بازار و عرضه و تقاضا در پخش محصولات فرهنگي فکر کرد و اينکه کنار هم گذاشتن قوانين توليد و پخش در هاليوود با آنچه در ايران مي گذرد، ساده انگاري است و قياس مع الفارق است. راستش دقيقاً به دليل همين حرف هاي ابوالحسن داودي است که فکر مي کنم حاکميت نظام عرضه و تقاضا و تکيه به بازار، آخرين چاره سينماي ايران است. اگر قرار باشد در اين مملکت سالن خوب ساخته شود و تماشاگر با سينما آشتي کند و بکن و نکن هاي مسوولان کمتر شود و فيلمساز فرصت صحبت درباره مسائل روز و آنچه صادقانه در ذهن و قلبش مي گذرد را پيدا کند، بهترين راهش همين تکيه بر اثر هنري به مثابه کالاست. انتخاب ديگري نداريم. طي کردن اين مسير، قطعاً هزينه هاي خودش را خواهد داشت، اما تا پاي در اين راه نگذاريم، به جايي نمي رسيم. اين را حالا و بعد از تجربه چند دهه حمايت هاي گوناگون فکري و مالي از سينماي ايران مي گويم. چطور هنرمندي که دستش توي جيب دولت است، مي تواند رابطه بي واسطه اش را با مردم کشورش برقرار کند؟ (کاري به استثناها نداريم.) انضباطي که رو در رو شدن بي واسطه با تماشاگر به فيلمساز هنرمند مي بخشد، نفعش خيلي بيشتر از خيرش است. نمونه اش همين دو فيلم آقاي داودي؛ «نان و عشق و موتور هزار» و «زادبوم». به نظرم هر آنچه آقاي داودي جدي، در فيلمي مثل زادبوم که حداقل بخشي از آن با پول نهادهاي دولتي ساخته شده و جايزه دولتي هم گرفته، خواسته بگويد، به شکل دلپذيرتر و نهان روشانه تر و جذاب تر و عميق تري در «نان و عشق و موتور هزار» هم هست. آنجا اما به حکم بازار، هنرمند فرصت نکرده زياد توي آينده به خودش نگاه کند، که دکترين صادر کند، که خودش را بيش از حد جدي بگيرد. کارگردان متواضع باسليقه مردم دار باهوش «نان و عشق و موتور هزار» کجا، و کارگرداني که به سينما در حد رسانه يي براي صادر کردن دکترينش نگاه مي کند، کجا. پيشنهاد ابوالحسن داودي و ادامه سياست هاي حمايتي- هدايتي، تکرار همان مسيري است که سال ها پيموده ايم و حاصلش شده حاکميت دو خواهر و زندگي شيرين. جايي بايد اين چرخه را قطع کنيم. به جامعه جهاني بپيونديم و عوض بند کردن به مافيا و آنچه در بيرون اتفاق مي افتد، به خودمان بپردازيم و فيلم هاي بهتري بسازيم. کاري که فيلمساز خوبي مثل ابوالحسن داودي، نشان داده که بلد است. تکرار مي کنم که قرار نيست حاکميت بازار در عرصه توليد محصولات هنري هيچ هزينه يي نداشته باشد. که استعدادي در اين ميان تلف نشود. ولي اگر بخواهيم به آن مشکلاتي که داودي در نامه اش اشاره کرده، برنخوريم؛ به نظرم بهترين مسيرش همين است.



منبع : اعتماد

به روز شده در : دوشنبه 11 آبان 1388 - 17:48

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات


دوشنبه 11 آبان 1388 - 18:19
-3
موافقم مخالفم
 

از مافیا نگه چون آب در خلوتگه موری همچون امیر قادری شبه نویسنده میریزه و بساط گندم نماهای جو فروشی امثال قادری کم مایه را به هم میپیچه.

وقنی صحبت از مافیا و باند و ... یا اصولا وقتی صحبت از هر پدیده منفی به میون میاد طبیعتا اولین کسانی که خود در کانون نقطه ضعف مربوطه سیر میکنند جز اولین کسانی هستند که فریاد وا مصیبتا سر میدهند که دوستان بجنبید هویت ( زالو وارمون ) به خطر افتاده

دست موجودی به نام قادری برای بسیاری رو هست اقای پاپکورن

علی
دوشنبه 11 آبان 1388 - 22:58
2
موافقم مخالفم
 

ای بابا از آی کیو شما بعیده آقای قادری ،حامد منظورش این بوده که میخواید چیزی بنویسید شکل نقد باشه ،اگه هم حوصله نداشته جناب گلمکانی و فقط اظهار سلیقه کرده چرا مطلبی که پر از غرض ورزیه و عکسای حاشیه ای ماهنامه رو تایید کرده ، ضمناً آقای پوریا هم به این تخریب اعتقاد داشتن

http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1937761

نازنین
دوشنبه 11 آبان 1388 - 23:38
-2
موافقم مخالفم
 

با همه جای این مقاله موافقم به جز بخش زیر سوال بردن زادبوم

زادبوم فیلم خوبی بود در مقایسه با آشغالهایی که به نام فیلم این روزها اکران میشن که اصلا شاهکار بود

در مورد بهداد هم دارید تلاش بیهوده می کنید به قول سید محمد خاتمی "افرادی که خود را محور عالم میدانند اهل گفتگو نیستند"

این جمله دقیقا در مورد کسی مثل بهداد صدق میکنه

سيد عبدالحسين مرتضوي
دوشنبه 11 آبان 1388 - 23:44
3
موافقم مخالفم
 

مسئولان عزيز سايت لطفاً فونت اين مطالب طولاني را كمي درشت تر كنيد . خداييش چشامون از تو كاسه دراومد !!!

بی تا
سه‌شنبه 12 آبان 1388 - 1:3
39
موافقم مخالفم
 

هیچ وقت از نوشته هات خوشم نیومده

به قول حامد لذتی که ما طرفدارانش از بازیش می بریم با تعریف و تمجید کسی به دست نیومده که حالا بخواد با زیر سوال بردنش حتی توسط استاد گلمکانی از بین بره

چه برسه به شما که میای میگی اگر روز سوم و کافه ستاره نبود شک میکردی اصلا حامد بازیگره

راستش منم شک دارم شما اصلا میتونی درست ببینی

مهران
سه‌شنبه 12 آبان 1388 - 3:55
1
موافقم مخالفم
 

در این میان با این همه کش و قوسی که آقای قادری و هوادارن دو آتشیه حامد بهداد براه انداختند کمی هم ذره بین فرهنگی در مقیاس بزرگتری جناب حامد را به اسطوره های سینمای جهانی 3% نزدیکتر کرد ترا جده بزرگوارتان رها کنید! کسی که ماندگار است به نامه چراکنی محتاج نیست وطبق معمول این هم حذف می شود که پیشاپیش از قادری عزیز متشکرم


سه‌شنبه 12 آبان 1388 - 7:31
-6
موافقم مخالفم
 

برو بابا!

مهدي
سه‌شنبه 12 آبان 1388 - 8:36
1
موافقم مخالفم
 

متاسفانه درادبيات خبريسينمايي كشور ما فعلا اين كلمه مافياي پول و قدرت بد جوري رخنه كرده كه حاصل نگاه بدبينانه جامعه شناختي سياست گذاري هاي حكومته...من پيشنهاد ميكنم طرفين زياد اين كلمه رو جدي نگيرن و مثل يه جوك ازش عبور كنن و لطفا بهش دامن نزنن كه ممكنه جدي بشه و وضع رو خراب كنه...البته ميدونم وضع بشدت خرابه اما بذاريد يه كم نيمه پر ليوان رو نگاه كنيم

پیمان
سه‌شنبه 12 آبان 1388 - 12:50
-17
موافقم مخالفم
 

آقای قادری سطحی این نوشته شماست...

لطفاً برنامه خودتون با جیرانی رو در 2 قدم مانده به صبح ببینید تا معنی سطحی بودن رو حس کنید اگر بازم شک دارید برنامه امیر پوریا رو نگاه کنید تا این بار معنی عمیق رو درک کنید...

ای کاش در پشت صحنه فیلم استاد کیمیایی(محاکمه در خیابان) در لوکیشن کار واش حضور داشتید تا هم عمق بازی گری و هم عمق شخصیتی حامد بهداد رو میدیدید.اون واقعاً خودشه خالص خالص..من یکی از همون سربازا هستم و اونایی که باید بدونن میدونن...

و البته شمارو و پرونده هاتون در ماهنامه فیلم رو دوست داریم و ازشون یاد میگیریم...

مهیار
چهارشنبه 13 آبان 1388 - 19:32
6
موافقم مخالفم
 

به اون آقایی که اول بدون اسم هم کامنت گذاشتن:

اولا فهمیدن متنتون خیلی سخته! دوما دست ایشون برای چه کسایی رو هست؟

نوشته های ایشون چنگی به دل من و خیلی ها مثل شما نمی چسبه ولی حالا چرا باید به خاطر یه اختلاف نظر چنین کامنت آشفته ای بذاریم؟ اصلا حالا ما کی هستیم که بقیه مردم رو هم مثل خودمون فرض کنیم و بنویسیم "دست موجودی به نام قادری برای بسیاری رو هست اقای پاپکورن"

علیرضا
جمعه 15 آبان 1388 - 18:9
15
موافقم مخالفم
 

چه اون آقای بازیگر و چه طرفداران ایشان در برابر کوچکترین نقدی

شروع میکنند به توهین کردند ...

این خصلت ناب ما ایرانیهاست ...

a.k
يکشنبه 17 آبان 1388 - 9:44
5
موافقم مخالفم
 

ممنون .آن چه بايد ميگفتي گفتي .قلمت طلا !!

فریبا
پنجشنبه 5 آذر 1388 - 11:49
4
موافقم مخالفم
 

عالی بود آقای قادری.راستی یکی به این حامد بگه خیلی داره چاق میشه.

خان باجي
چهارشنبه 18 آذر 1388 - 23:23
0
موافقم مخالفم
 

حامد شايد بتوني ساده لوحان را فريب بدي ولي متخصصان را نميتواني

قلمت پايدار استاد

mahboob
جمعه 20 آذر 1388 - 17:28
13
موافقم مخالفم
 

حامد بهداد یکی از نابغه های سینمای بارتی باز ایرانه- شما درست انتقاد کنید

مژده خواجه
شنبه 5 دي 1388 - 19:35
7
موافقم مخالفم
 

سلام.

به نظر من حامد بهداد خیلی قشنگ بازی میکنه.

تنها سکانسهای دیدنی فیلم دلخون و حس پنهان سکانسهای مربوط به حامد بهداده.

تو فیلمای روز سوم و کافه ستاره محشره.

و بهترین سکانس فیلم بی نظیر بوتیک -حتی با وجود بازی عالی گلشیفته ی فراهانی عزیز و تنها بازی خیلی خوب رضا گلزار- وقتیه که بهداد میز رو میشکنه!

در ضمن نسل خسته و آشفته و بی قرار من هنوز عاشق صحنه های طغیان قهرمان فیلماش رو پرده ی سینماست!

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       











  سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
Page created in 2.20911502838 seconds.