چهارشنبه 23 دي 1388 - 18:39



http://www.mohammadmohammadian.blogfa.com/



-

                       



به مناسبت سالروز تولد ابراهیم حاتمی‌كیا (2 مهر 1340)
در برابر اجتماع رسمی

سینمای ما- مهرزاد دانش: معمولاً سینمای ابراهیم حاتمی‌کیا را با سینمای جنگی قرین می‌دانند. جالب اینجاست که زادروز این فیلمساز هم از قضا در میانه هفته دفاع مقدس قرار گرفته تا لابد حتی در یادمان‌های مناسبتی هم این تقارن مضاعف شود. اما دیگر این جور انتساب‌های صوری را در تحلیل سینمای او باید چندان جدی نگرفت و مختصات سبک و سیاق فیلمسازی او را در جهات عمیق‌تری ارزیابی کرد. حاتمی‌کیا حتی اگر هم اثر جنگی نسازد باز تمایزی مختص خود در کارهایش می‌پروراند. یکی از این عناصر خاص در شخصیت‌پردازی کارهای حاتمی‌کیا نمود دارد.

شخصیت‌های اصلی آثار ابراهیم حاتمی‌کیا را سخت می‌توان از یاد برد. یکی از ویژگی‌های اساسی و معمولاً ثابت این آدم‌ها فردیت پررنگشان در برابر ایده‌های منبعث از ناحیه اجتماع پیرامونی است. گفتمان فرد در برابر اجتماع یکی از قدیمی‌ترین و متداول‌ترین الگوهای دراماتیک است، اما در سینمای ایران به دلیل جا نیفتادن بحث فردیت در مناسبات انسانی و معاشرتی، کمتر به کار آمده. به هر حال بعدی از سینما آیینه اجتماع است و در جامعه‌ای که جمع‌گرایی و فرهنگ ازدحام به مرز تکریم و حتی گاه تقدیس می‌رسد، قاعدتاً فردیت انسانی در سینمایش هم بازتاب چندانی ندارد.

منتها در سینمای برخی فیلمسازان که از این مرز ذهنی گذر کرده‌اند، ردپاهایی پررنگ از فردیت دیده می‌شود؛ از جمله حاتمی‌کیا. اصلاً یکی از دلایلی که فیلم‌های او را از بیشتر همتایانش در سینمای جنگ متمایز کرده همین رویکرد است. در غالب فیلم‌های جنگی ما، آدم‌ها هویت مستقل ندارند و همه شبیه به همان جمعیتی هستند که از رسانه‌های رسمی تحت عنوان رزمندگان اسلام نام برده می‌شود. اگر کسی از این مرز جمعیتی عبور کند یا خائن است و به سزای عملش می‌رسد و یا اگر رستگار باشد توفیق توبه برایش حاصل می‌آید.

برای همین است که کمتر شخصیت رزمنده‌ای از خیل فیلم‌های جنگی سینمای ایران در ذهن باقی مانده، چرا که واجد فردیتی مستقل به لحاظ منش و روش و عقیده نیستند و همان نقابی را بر چهره دارند که دیگری بر صورت زده است. اما آدم‌های حاتمی‌کیا عموماً از جنسی دیگرند. ساز مخالف می‌زنند و در تنهایی‌شان ثبات قدم دارند. تا آن جا پیش می‌روند که یا ادعایشان ثابت شود و یا خود در ایده‌هایشان مستغرق شوند. این ثبات و سرسختی نشان از استقلالی دارد که همان فردیت‌شان را تشکیل می‌دهد. آنها با جمع پیرامونی‌شان درگیرند و از جانب سایرین شماتت می‌شوند و حتی با عناوینی از قبیل دیوانه و لجباز روبه‌رو می‌شوند اما استحکام فردی، این حمله جمعی را با پاتک مواجه می‌سازد.

شاید وصل نیکان اولین فیلم جدی حاتمی‌کیا در این باب بود. اصرار یک‌تنه مرد داستان بر برگزاری مراسم ازدواجش زیر موشکباران به رغم مخالفت همگان، حتی همسرش، شاید بیشتر حکایت از یک لجاجت بی‌معنا کند تا یک تصمیم خردمندانه؛ اما راستش آن همه استقلال رأی در برابر مصلحت‌سنجی همگانی کم قابل ستایش نبود. شاید تنها وجه ناخوشایند قضیه، اصرار بی‌مورد مرد بر تبعیت دیگران از خودش بود که فردیتش را هم تا حدی مخدوش می‌ساخت. در خاکستر سبز این تمایز فردی بیشتر جلوه‌گر شد: رزمنده‌ای که برای ثبت وقایع بوسنی به بالکان رفته، عاشق دختری بوسنیایی می‌شود و حالا دیگران (یا همان جمع رسمی) توصیه به پنهان ماندن این عشق دارند چرا که فردیت عاشق، تناسبی با رسم این جمع ندارد، غافل از آن که نفر بعدی هم که به دنبال مرد عاشق روان شده، از این فردیت و استقلال بی‌نصیب نیست و سرگردان‌تر از اولی در آن دیار می‌چرخد.

شخصیت اصلی خاکستر سبز اتفاقاً سر نماز است که از موقعیت رسمی و مقبول جمع بودن به در می‌آید و با پریشانی در قرائت اذکار عبادت، عرق فردیت بر چهره‌اش می‌نشیند. در بوی پیراهن یوسف ادعای غفور مبنی بر زنده بودن یوسفش، مورد پذیرش هیچ جمعی نیست؛ حتی اعضای خانواده‌اش؛ و حتی دختر مسافری که در بخشی از راه و انتظار، با او همراه است از میانه می‌گسلد. غفور در تنهایی‌اش مصمم است و تردید‌هایش را مثل سعید از کرخه تا راین در قالب فریاد به خدا در خلوت ابراز می‌دارد. در صحنه‌ای زیبا این فردیت منزوی در قبال جمع به روشنی بروز می‌یابد: آنجا که غفور مستأصل در لاین مخالف خیابان می‌راند و اتومبیل‌ها همگی از روبه‌رویش در حال حرکتند: شمایلی رنج‌کشیده از عبور در برابر آن چه دیگران واقعیتی تردیدناپذیر می‌نامندش. اما پایان فیلم حقیقت فردی غفور را در برابر واقعیت جمعی دیگران به اثبات می‌رساند و بار دیگر قهرمان تنهای داستان پیروز میدان نبرد با جمعیت پیرامون می‌شود. آژانس شیشه‌ای اوج این جدل‌پردازی است.

حاج‌کاظم هر چه داد زد، گریست، تهدید کرد، قصه گفت، ... باز کسی نفهمیدش. همه علیه او بودند؛ حتی همان کسی که برایش گروگان‌گیری کرده بود و تا دیگران در حقارتش کف نزده بودند او هم به مرامش اعتراض داشت. این بار تنهایی و فردیت آدم قصه، شکلی مضاعف داشت اما از فردیتش دست نکشید و در مقابل نمایندگان «امنیتی» ایستاد و عاقبت هم که پیروز میدان شد، معلق و دست خالی بین زمین و آسمان ماند: حالا رفیقش هم او را تنها گذاشته بود. ولی اگر حاج‌کاظم دلش به تأیید همسر و حضور فرزندش خوش بود، رزمنده فیلم موج مرده همان را هم نداشت و تک و تنها پای ایده خود مبنی بر مقابله با رزمناو آمریکایی ایستاد. از این رو فردیت او چشمگیرتر است به ویژه آن که این فردیت از جانب پسرش به توهمات دن کیشوت تشبیه شده.

برای همین هم پایان این ایستادگی به یک سیاهی منتهی شد که آن سویش، سرخوشی فرزند این آدم در «جمعی» از سرخوشان دبی است. تلخی پشت تلخی... و این قصه تا به نام پدر و دعوت و حتی سریال حلقه سبز هم ادامه داشت. اما به راستی در این روزهای پرالتهاب، سکوت حاتمی‌کیا به چه معنا است؟ آیا دوگانه فردیت/ جمعیت در این سلوک هم قابل تأویل است؟



منبع : خبر آنلاین

به روز شده در : پنجشنبه 2 مهر 1388 - 17:2

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات

farideh
جمعه 3 مهر 1388 - 1:3
-6
موافقم مخالفم
 
در برابر اجتماع رسمی

be in mani ast ke pool chize khoobiye!


شنبه 4 مهر 1388 - 0:29
-13
موافقم مخالفم
 
در برابر اجتماع رسمی

بله صدا و سیمای میلی هم در زاد روز تولد ایشان در شبکه چهارم سیما سنگ تمام گذاشت! بالاخره حاتمی کیا بصورت رسمی جزو خودی هاشد. تبریک آقای کارگردان!

MJA
شنبه 4 مهر 1388 - 3:40
-7
موافقم مخالفم
 
در برابر اجتماع رسمی

از متن : "حاج‌کاظم هر چه داد زد، گریست، تهدید کرد، قصه گفت، ... باز کسی نفهمیدش. همه علیه او بودند؛ حتی همان کسی که برایش گروگان‌گیری کرده بود و تا دیگران در حقارتش کف نزده بودند او هم به مرامش اعتراض داشت."

^^^

نمیدونم وقتی سینمای حاتمی کیا رو نمیفهمید چرا اصرار دارید تفسیرش کنید ؟

مهزاد
يکشنبه 5 مهر 1388 - 13:16
0
موافقم مخالفم
 
در برابر اجتماع رسمی

تولدتون هزاران بار مبارك..براتون آرزو ميكنم ساليان سال فيلمهايي كه دوست دارين بسازين


پنجشنبه 9 مهر 1388 - 16:28
-4
موافقم مخالفم
 
در برابر اجتماع رسمی

بعضی ها تازه فهمیدن حاتمی کیا خودیه!!!

سینماگر یعنی این ... کسی که فیلم هاش پر از نقد های سازنده است برعکس بعضی هنرمندان مثلا روشنفکر که جز سیاه نمایی هیچی بلد نیستند.

انشاالله 120 سالگیتونو جشن بگیریم حاتمی کیای بزرگ.....


دوشنبه 13 مهر 1388 - 14:57
4
موافقم مخالفم
 

ازش بدم اومد

این چند وقته ثابت کرد بد جوری محافظه کاره

آقای حاتمی کیا اگر هر کس دیگه ای وزیر فرهنگ بود هنور هم آژانس شیشه ای تون داشت تو انبار خاک میخورد

خوب نمک خوردید و نمدان شکستید


دوشنبه 13 مهر 1388 - 14:58
0
موافقم مخالفم
 

وزیر فرهنگ اون زمان فرد فرهیخته و هنرمندی چون آقای مهاجرانی بود یادتون میاد که؟

درست بعد از دیدن فیلم تو جشنواره گفته بود فیلم جسورانه ایه اما باید اکران بشه تا همه ببینن

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       











  سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
Page created in 0.758064031601 seconds.