یادداشت کمال تبریزی درباره نادر ابراهیمی؛ از او آموختم که هنر نمایش و سینما خلاقیتی است که در جمعیت شکل میگیرد
سینمای ما - دیروزهایی که جوان بودم و تازه کار، و به دنبال آموختن، سعی میکردم در کلاسهای اساتید ویژه آموزش هنر شرکت کنم. یکی از آنها کلاسی بود که همیشه برایم جذابیت خاصی داشت؛ و هر روز در آن مفاهیم تازه و غیر تکراری میآموختم _ کلاس درس استاد نادر ابراهیمی. نفوذ کلامش عمیق بود و پرمعنا؛ و همیشه حرفهایی میزد که وادار به تفکر میشدم. لحن بیانش به گونه ای بود که مرا به ساحت دیگری از زندگی اشاره میداد! از او یاد میگرفتم که همه پدیده ها ظاهر و باطنی دارند، خلوت و جلوتی دارند؛ و آشکار و پنهانی دارند! از نادر ابراهیمی یاد گرفتم که ساحت هنر و هنرمند، یافتن باطن و خلوت و پنهان است در بستر ظاهر و جلوت و آشکار. یاد گرفتم آنچه به چشم میآید مرا نفریبد! و همیشه به دنبال رازهای پنهان جستجو کنم. این سرمایه عظیمی بود که استاد بی هیچ چشمداشتی در کف من نهاد. از او یاد گرفتم که اخلاق در کار به اندازه خود کار اهمیت دارد. فروتنی و اعتماد به نفس، در کار هنرمند، هم ارزِ هم اند و تجربه شکست و پذیرفتن آن به اندازه شادی ناشی از پیروزی، هنر را صیقل میدهد. من از نادر ابراهیمی آموختم که هنر نمایش و سینما خلاقیتی است که در جمعیت شکل میگیرد. با هم بودن و با هم خوب بودن و به علایق و سلایق یکدیگر احترام گذاشتن، قدم اول ابداع و نوآوری است. امروز که به کلاسهای درس او فکر میکنم، یک نوع نگاه متفاوت در نظرم جلوه میکند.
|