سينماي ما- محمدصادق شايسته: نقد يعني نظر يك منتقد نسبت به اثري كه ديده است. قطعا هر نقدي كه ميكنم سليقه شخصيام است و سليقه هم جزئي از نقد است. لحني هم كه به كار ميبرم بخشي از نقد من است و علاقهاي هم ندارم كه آن را تغيير دهم. بيادبي و با ادبي به اين معني كه بعضي از دوستان ميگويند را نميفهمم. بعضي از واژهها كه به نظر بعضيها كه ادعاي ادب ميكنند ولي يك ادب قلابي و كاذب دارند را هم قبول ندارم. من در سينماي ايران هميشه به فيلم كار دارم نه به صاحب فيلم. هنوز ما به سينمايي نرسيديم كه بتوان از آثار به صاحبان اثر برس
شايد مسعود فراستي به عنوان يك منتقد تا قبل از برنامه هفت بيشتر براي علاقه مندان به سينما شناخته شده بود تا مردم عادي اما اتفاقاتي كه در اين چند ماهه اخير در برنامه هفت افتاده است نام او را خيلي بيشتر از گذشته بر سر زبانها انداخته است. او زبان تند و تيزي دارد. ركوروراست است. چه حرفهايش درست باشد و چه غلط معمولا حرف خود را ميزند. با اين پيش زمينه به سراغ او رفتيم تا مصاحبهاي ركوروراست در مورد هر آن چه تا به حال در چند ماه اخير در موردش گفته شده صحبت كنيم. البته او قبل از آغاز مصاحبه گفت من دفاعي در مورد حرفهايي كه تا به حال زدم ندارم چون هيچ كدام را اشتباه نميدانم. به هر حال مصاحبه ما با او خيلي صريحتر از آن چيزي شد كه فكر ميكرديم هر چند به دليل بعضي ملاحظات كه از سوي خود فراستي صورت پذيرفت و ما هم به آن احترام ميگذاريم بعضي از صحبتها تعديل شد. متن كامل اين گفتوگو را در ادامه بخوانيد. حالا قبل از اينكه فردا شب پاي برنامه ديگري از سري مجموعههاي هفت بنشينيد گفتوگويي كه به قول خودش اصلا محافظه كارانه نبود.
خيليها شما را متهم ميكنند كه به جاي يك نقد صريح و تند گاهي اوقات به بيادبي متوسل ميشويد. چه تفاوتي بين بيادبي و نقد تند در نظر شما وجود دارد؟
به نظر من نقد تند و كند نداريم. نقد، نقد است. نسيه نيست. نقد يعني نظر يك منتقد نسبت به اثري كه ديده است. قطعا هر نقدي كه ميكنم سليقه شخصيام است و سليقه هم جزئي از نقد است. لحني هم كه به كار ميبرم بخشي از نقد من است و علاقهاي هم ندارم كه آن را تغيير دهم. بيادبي و با ادبي به اين معني كه بعضي از دوستان ميگويند را نميفهمم. بعضي از واژهها كه به نظر بعضيها كه ادعاي ادب ميكنند ولي يك ادب قلابي و كاذب دارند را هم قبول ندارم. افرادي كه روي بعضي حرفهاي من برچسب بيادبي ميزنند خودشان بدترين بيادبيها را در كارهايشان به كار ميبرند. مثلا در همين فيلم جرم كه حرف من در موردش جنجال بيمورد درست كرد، بدترين الفاظ و فحش كوچه بازاري به كار گرفته شده و هيچ كس هم صدايش در نيامد. اين بيادبي نبود. فقط شايد استفاده از اين واژه در تلويزيون و از يك برنامه زنده مناسب نبود.
پس شما قبول داريد كه به كار بردن اين لفظ در تلويزيون و در برابر مردمي كه در عرف آنها اين كلمه كاملا مفهوم بدي دارد اشتباه بوده است؟
نه بحث اشتباه بودن نيست. چون اين كلمه ممكن است در تلويزيون ما و از زبان وعاظ گوناگوني بيان شود و به هيچ كس هم بر نخورد، چون بحث فقهي قضيه را مطرح ميكنند. من با به كار بردن اين لفظ قصد توهين نداشتم و جالب است كساني شروع به جنجالسازي كردند كه از قبل هم با من و با نقد مسئله داشتند. خيلي وقتها احساس ميشود كه شما قبل از اينكه برنامه هفت شروع شود با قصد تخريب يك فيلم و كارگردان آن وارد برنامه ميشويد و اصلا دوست داريد كه به هر قيمتي مخالف باشيد.
قطعا من با فيلم بد مخالفت ميكنم و به هيچ عنوان شوخي هم ندارم. فيلم بد از قبل خودش را تخريب كرده و من وظيفه دارم اين تخريب را كامل كنم. وقتي فيلمي بد ساخته شده و توهين به شعور و سليقه و زيبايي شناسي مخاطب است چرا من بايد به آن لبخند بزنم؟ بايد به شدت فيلمهاي مستهجن تخريب شوند تا شايد كمتر شاهد ساخته شدن اين گونه فيلمها در سينما باشيم.
ولي گاهي مشاهده ميشود كه موضع شما نسبت به بعضي فيلمها تبعيض آميز است. يعني در برابر بعضي فيلمها با كارگردانهايي خاص خيلي نرمتر برخورد ميكنيد. به همين دليل نقدها گاهي بوي شخصي شدن ميگيرد.
من در سينماي ايران هميشه به فيلم كار دارم نه به صاحب فيلم. هنوز ما به سينمايي نرسيديم كه بتوان از آثار به صاحبان اثر برسيم. در اين مورد هم كه شما ميگوييد به سه موردي كه ميدانم منظور شماست اشاره ميكنم. در مورد اخراجيها 3 و مسعود ده نمكي هر آن چيزي كه لازم بود بگويم را در برنامه هفت عنوان كردم با اينكه لحنم لحن هميشگي مسعود فراستي نبود. به نظرم اخراجيها 3 فيلم خوبي نيست. ده نمكي قبل از اين فيلم دو فيلم قابل تحمل دارد ولي اين فيلم اصلا در حد و اندازههاي اخراجيها 1و 2 نبود. اين دقيقا همان نظري است كه در مورد مجيد مجيدي دارم. معتقدم كه بچههاي آسمان فيلم بسيار خوبي است و اين فيلمهاي آخر فيلمهاي خيلي بدي هستند. خوبي و بدي اثر است كه لحن من را مشخص ميكند و...
اما اين حرفي كه ميزنيد با حرف قبلي شما متناقض است. اگر اخراجيها 3 فيلم بدي است پس چرا اين قدر نرمتر از بقيه با آن برخورد كرديد؟
در اخراجيها 3 مجموعه اتفاقات فرهنگي و سياسي جامعه تا حدودي بر لحن من اثر گذاشت. خارج از متن فيلم حاشيههاي فراواني وجود داشت. خيليها اين فيلم را بايكوت كردند وخيليها دست به تحريم فيلم زدند. بدون اينكه ملاحظهاي براي اين فيلم بكنم. فقط لحن كمي تعديل شد.
خب اصلا چرا اين اتفاق بايد بيفتد وقتي شما داعيه بيتعارفي با هر فيلم و اثري را داريد؟
برنامه هفت زنده است و ممكن بود هر حرفي كه در مورد اين فيلم زده ميشد به سرعت جنبه سياسي پيدا ميكرد. من با اين كارم سعي كردم كه حساسيتهاي بيرون از متن فيلم را وارد مباحث سينمايي نكنم. من نميتوانم ادعا كنم كه بدون توجه به حساسيتهاي سياسي و فرهنگي و التهابهاي جامعه ميتوانم رفتار كنم. اين مسئله فقط در مورد من صدق نميكند. خيلي از مواقع وجود يكسري شرايط خاص باعث ميشود كه هر آدمي نخواهد خودش را وارد مسائلي كند كه به حيطه كارياش مربوط نميشود. در فيلم نفوذي هم تقسيم وقت به درستي تقسيم نشد. و من به خوبي فرصت نداشتم حرف هايم را بزنم و متاسفانه با اينكه معتقد بودم با فيلم بسيار بدي مواجه هستم ولي نتوانستم با آن وضعيت ( كه شامل خيلي مسائل ميشد) به مخاطب بگويم اين فيلم كه داعيه جانبداري از دفاع مقدس را هم دارد كه اصلا اينگونه نيست فيلم بسيار بدي است. مورد سوم هم فيلم ملك سليمان بود. من در جشنواره فيلم فجر دو سال پيش كه فيلم اكران شد نقد تندي براي اين فيلم نوشتم ولي در لحن تلويزيونيام بسيار مودبانه برخورد كردم. معني اين قضيه اين نيست كه من رعايت صاحب فيلم را ميكنم بلكه اين مسئله حاصل مسائلي است كه در جامعه وجود دارد و من با درك اين فشارها بايد بتوانم فيلم را در برنامه زنده هفت به صورتي نقد كنم كه بعدها هم برنامه بتواند كارش را انجام دهد. اما من حرف اساسي خودم را در مورد اينگونه فيلمها ميزنم ولي با لحني كه لحن واقعي خود من نيست.
پس شما با يك ديد شخصي مبني بر اينكه نقد صريح يك فيلم ممكن است با شرايط جامعه همخواني نداشته باشد لحن خود را تغيير ميدهيد؟
بله. سعي ميكنم لحنم را كنترل كنم و خيلي راحت و رك به قضيه نپردازم. ببينيد سازش روي اصول نبايد انجام شود. براي سازش نكردن روي اصول بايد ياد بگيريم در صورت لزوم روي فروع سازش كنيم. كسي كه اين را نفهمد حتما روي اصول سازش ميكند.
بازخوردهاي مردم از ديدن يك فيلم تا چه حد بر نقدي كه ميكنيد تاثير گذار است؟
سعي كردهام در نقدهايم هم موضع مخاطب عمومي سينماي ايران باشم و اين مسئله دغدغه است. اما به جز موارد خاصي كه متاسفانه از دستم در رفته است خيلي جاها موضع مخاطب عام را فرموله ميكنم و سعي ميكنم كه در كنارش مخاطب خاص را هم در نظر بگيرم. ضمن اينكه خيلي جاها به دليل محدوديتهاي زماني و ساير مسائل كه قبلا گفتم نظر من در حد اعلام موضع گفته شده و نتوانستهام موضع خودم را كامل و شفاف بيان كنم ولي در هر صورت چه در زماني كه اعلام موضع ميكنم و چه در زماني كه حرفم را كامل ميزنم بازخوردهاي مردم در نوع نقد من تاثير گذار است.
به نظر خودتان نقدي كه شما انجام ميدهيد چه فرقي با ديگر منتقدان سينمايي دارد؟
اكثر منقدان ما خيلي با فيلمها تعارف دارند و نظر خود را در مورد يك فيلم شفاف بيان نميكنند. اگر يك فيلم بد است خب با دلايل درست آن را نقد كنيد. تعارف و ملاحظه كاري يا به اصطلاح يكي به نعل زدن يكي به ميخ عادت من نيست. اصلا شخصيتم اجازه چنين كاري را به من نميدهد. در ضمن روابط عمومي هيچ فيلمي نبودهام و نخواهم بود.
انتقاد مهمي كه به شما وارد ميشود اين است كه شما روي فيلمي كه نقد ميكنيد تسلط نداريد ياخيلي از صحنههاي فيلم را نديده ايد. حتي گاهي گفته ميشود كه شما در بعضي از اين فيلمهاي كمدي اصلا فيلم را نميبينيد. در حالي كه يك منتقد براي نقد يك فيلم حداقل بايد دو يا سه بار آن را ببيند.
به نظرم فيلمهاي ايراني در حد و اندازهاي نيستند كه با يك بار ديدن نتوانيم همه آن چيزي كه قرار است در نقد باشد را بگوييم. من خيلي اوقات 10 دقيقه از يك فيلم گذشته و من آن را ميبينم ولي هيچ چيز مهمي از دست ندادهام. فيلمهايي كه به راحتي و با چند دقيقه ديدن دقيقا ميشود فهميد كه كل ماجرا و داستان تا به انتها چيست. مطمئن باشيد اگر قرار نبود كه در يك برنامه زنده تلويزيوني اين فيلمها را نقد كنم قطعا نميتوانستم ديدن هيچ كدام از آنها را تحمل كنم. مثلا فيلم خانم ميلاني غيرقابل تحمل بود ولي من نشستم و يك ساعت و نيم فيلم را ديدم. فيلمي كه نه افت و خيز دارد، نه درامي در آن شكل ميگيرد و نه شخصيت پردازي درستي دارد. ديدن پنج دقيقه ابتدايي اين فيلم براي من كافي بود ولي متاسفانه باز هم تحمل كردم و تا انتهاي فيلم را ديدم. البته اين مسئله را رد نميكنم من بارها شده كه سه دقيقه از يك فيلم را ديدهام و از سينما بيرون آمدهام و بعد هم گفتهام كه فيلم بدي است. اما اين مسئله در مورد فيلمهايي كه قرار است در برنامه هفت نقد شوند صدق نميكند. من بدترين فيلمهايي كه يك منتقد ميتواند در زندگياش ببيند را به خاطر برنامه هفت تا آخر ديده ام. بعضي را هم كه كامل نديده ام،در جشنواره اصلا نقد نكرده ام.
برنامه هفت تنها برنامه نقد جدي فيلمهاي سينماي ايران در تلويزيون است و شما خواسته يا ناخواسته به جايگاهي در تلويزيون رسيده ايد كه ممكن است نظر شما در خوب يا بد بودن يك فيلم بر تعداد مخاطب آن تاثير بگذارد. با توجه به اينكه ما كلا 50 تا 60 فيلم در سينماها اكران ميكنيم. اين نقدهاي تند شما ممكن است تاثير منفي بر سينما رفتن مردم بگذارد. فكر نميكنيد اين مسئله براي سينما خوب نيست؟
سوال بسيار خوبي است. اين دغدغه دست اندركاران برنامه هفت هم هست. به عنوان يك مخاطب جدي سينما يا منتقد خيلي خوشحالم كه نظرم ممكن است حتي ذرهاي بر فروش يك فيلم اثر گذار باشد. دست اندركاران فيلم طلا و مس معتقدند كه بعد از نقد من فروش فيلمشان تا حدودي افزايش پيدا كرده است و اين براي من امتياز بزرگي است. خب اين خيلي خوب است كه يك منتقد بتواند فروش يك فيلم خوب را بيشتر كند و صورت ديگر قضيه هم به همين صورت است. اگر نقد تند من براي يكسري فيلم مستهجن و مبتذل مثل همين بهاصطلاح كمديهاي بيارزش مخاطبان آن را كمتر ميكند باز هم يك اتفاق بسيار خوب براي سينماي ايران است.
اگر مردم با يك نقد تند به ديدن فيلمهاي بيهويت، توهين آميز و ضد سينما نروند نشانگر اين است كه آرام آرام سطح شعور مخاطبان ما در حال افزايش است و در اين حالت مطمئنا ديگر كسي نميتواند هر آشغالي را به خورد مردم بدهد. خوشحالم كه برنامه هفت توانسته تا حدي مرگ اين فيلمهاي مبتذل و شبه سينمايي را جلو بيندازد. كساني كه يك فيلم به اصطلاح كمدي را در 19 روز جمع ميكنند و كنار شانههاي تخم مرغ به مردم ميدهند بايد سطح خود را بالا ببرند وگرنه به زودي به بن بست بسيار بدي ميخورند. اين بن بست به نفع سينماي ايران است.
براي مخاطبان عام ايراني معمولا كساني كه از موضع مخالفت در مسائل مختلف وارد ميشوند خيلي جذاب ترند و دقت بيشتري هم به حرفهاي چنين شخصيتهايي ميكنند. گاهي احساس ميشود شما دوست داريد با نقدهاي تند و بيپروا و يكسري حركتهايي كه شبيه شومنهاي تلويزيوني است نظر مخاطب عام را به خود جلب كنيد.
در اين زمينه كه چقدر از حرفها و حركات من شومني است و چقدر واقعي، دفاع خاصي ندارم. اما براي كساني كه اين مسئله دغدغه آنهاست پيشنهاد ميكنم كه بروند و نقدهاي من در دهه شصت و هفتاد را بخوانند. رد پاي مدل نقدهاي امروز من در آن سالها به خوبي ديده ميشود. حتي در خيلي از مواقع من بسيار تندتر از امروز بوده ام. نقدهايم در مورد مخملباف، كيارستمي، كيميايي، هامون و حتي فيلم مادر علي حاتمي در آن سالها را بخوانيد، آن نقدها خيلي تندند. لحن من هم جزيي از شخصيت من است. خارج از برنامه هفت، در خانه، پيش دوستانم و حتي در كلاس هايم هم همين هستم. هيچ وقت دوست نداشتم ژستي را بگيرم كه مال خودم نيست يا حرفي را بزنم كه به آن اعتقاد ندارم. اداي كسي را درنمي آورم و تمام آن چيزي كه شما در صفحه تلويزيون ميبينيد حس واقعي و در لحظه من است.
شما معتقديد كه حس و حرف هايتان در هفت حس همان لحظه است. برنامه هفت هم برنامه زندهاي است كه فقط همان حس لحظه شما را بدون هيچ كم و زيادي منتقل ميكند. فكر نميكنيد بعضي مواقع با توجه به همان حس لحظهاي حرف اشتباهي زده ايد يا موضع اشتباهي در مورد يك فيلم گرفته ايد؟
من تا اين لحظه از هيچ كدام از نقدهايم پشيمان نيستم و معتقدم حتي به كار بردن تندترين كلمات و جملات كه قبلا هم به آنها اشاره كردهام هيچ اشتباهي نكردهام كه الان بخواهم از آن پشيمان باشم. تنها چيزي كه از ان پشيمانم اين است كه در دو سه مورد متاسفانه مجبور شدم ملاحظه كاري كتم كه دلايل آن را هم توضيح دادم.
فكر ميكنيد دليل اينكه خيلي از منتقدان سينما موضع منفي به رويه شما گرفتهاند چيست؟
فكر ميكنم مسئله روشن است. بگذريم. البته بعضي از منتقديني كه از دوستان خوب من هستند فقط در زمينه بعضي موضع گيري هايم با من اختلاف نظر دارند و اين طبيعي است ولي در مورد بقيه برخوردهايي كه ميبينم بدون شك اساسش چيز ديگري است. چون من دارم كارم را بهدرستي انجام ميدهم و خوب نقد ميكنم.
به چه دليل اينقدر مطمئن هستيد كه خوب نقد ميكنيد؟
چون به خودم اعتماد دارم. از سواد لازم براي كاري كه انجام ميدهم برخوردارم. بيشتر از خيليها نسبت به سينماي كشورم دلسوزم و از همه مهمتر قدرت و جسارت بيان نقدهايم را دارم و پاي آنها ميايستم.
به نظر شما اگر برنامه هفت زنده نباشد چه اتفاقي برايش ميافتد؟
كل خاصيتش را از دست ميدهد.
در ايام عيد برنامه طنزي پخش شد كه بعضي از مجريان تلويزيوني را به صورت كمدي نشان ميداد. يكي از شخصيتهايي كه مردم به شدت از آن استقبال كردند آقاي سفارتي بود كه به نوعي كاريكاتور شما محسوب ميشد. برخوردتان با اين برنامه چگونه بود؟
تندي برنامه كم بود. بايد خيلي تندتر از اينها من را ميزد. حركات فيزيكياش تا حدودي شبيه به من شده بود. مثلا «سلام، مخالفم» خوب بود. عينك بازياش خوب بود اما متن قوي در كار نبود. از همه مهمتر نسبت به نقد من محافظه كار بود، من از محافظه كاري خوشم نميآيد. خلاصه بايد نقد را تاب آورد و در كنارش طنز را.
واقعا متاسفم!!!!نمی دونم چه جوری به کسی که در برنامه زنده روی آنتن کلمات رکیک در وصف کسی به کار می بره دوباره اجازه حضور داده میشه؟؟؟
سیمین
چهارشنبه 4 خرداد 1390 - 12:3
1
لطفا فراستی را خراب نکنید! به هرحال همه انسان کامل نیستند، هرکس نقصهایی دارد، اما ایشان منتقد به معنای واقعی و مورد قبول عام و خاص است، البته جز از ما بهتران که تاب نقد ندارند و فقط دم از نقد می زنند. در ضمن بهتر است به جای چسبیدن به الفاظ کمی به محتوای مسئله توجه کنیم.
xy
پنجشنبه 5 خرداد 1390 - 11:46
-3
فكر ميكنيد اين نقد هاي تند و بي ارزش چه تاثيري بر سينماي ايران خواهد گذاشت؟؟من براي جناب آقاي فراستي احترام زيادي قايل هستم اما ايشان بدانند كه بهتر است به جاي اين نقد ها كه فقط ذهن مردم را خراب ميكنند كمي به اطراف خود نگاه كنند تا متوجه شوند كه چه كساني الفاظ زشت به كار ميبرند.....
عرفان
شنبه 28 خرداد 1390 - 2:51
-8
سلام
به نظر من فراستی یکی از بهترین ها توی کار خودشه و ابدا به کسی تا به حال بی احترامی نکرده و از لفظ رکیکی هم استفاده نکرده شاید بعضی از ما کم جنبه هستیم
امیر محمد
يکشنبه 29 خرداد 1390 - 11:47
7
سلام
مسعود خان فراستی اولین کسی است که دارد بدون هیچ ترسی از کسی یا گروهی در مورد سینما حرف هایش را می زند .
دوستانی که می گویند آقای فراستی بی ادب است کسانی هستند که تحمل نقد تند و بی پروا را ندارند و تا به حال همه آنها را تشویق کرده اند و کسی نقد نکرده .
کسانی که می گویند فراستی درباره فیلم کیمیایی بی ادبی کرده بروند و نظر او را در رابطه با فیلم مرهم و طلا و مس هم بخوانند آن وقت می فهمند فراستی راست می گوید.
قلم
سهشنبه 31 خرداد 1390 - 17:40
-2
فراستی جان محکم باش آنقدر محکم وبااراده بگو تا شاید ...شاید سینمای ایران تکانی بخورد ...انقدر بگو تا شاید ...شاید خودباختگی مان تمام شود وفیلم جدایی نادر از سیمین راکه توهینی به ایران وایرانی بود را روی سر نگذاریم وحلوا حلوا کنیم
آرش دوروزي
چهارشنبه 19 مرداد 1390 - 15:26
2
با سلام : در هر مبحثي بايد با تفكري نوين و بدون تعصب به قضيه نگاه كرد ، ما ايرانيها به انتقاد عادت نكرده ايم و اگر در هر جايي نقدي بيان شود و آن نقد سنخيتي با ديدگاه ما نداشته باشد با آن مخالفت مي كنيم . نكته جالب اين قضيه اين است تجزيه و تحليل نقد درستي كه اظهار ميشود خود گويا بوده و مخالفت هيچ توجيهي ندارد ، ضمنا" كار استاد فراستي نقد است .