«آژانس شیشه‌ای» ده سال بعد - 4 / نامه‌های کاربران سایت «سینمای ما» به سازنده «آژانس شیشه‌ای» ادامه دارد؛
آقای حاتمی‌کیا حالا از تو حرف زدن بی کلاسی است، الان دوره جومونگ است، دوره برد پیت و انجلینا...

سینمای ما - تینا: هنوز هم روبان قرمزمان را باز نکرده ایم. سلام عباس جان. حال که نامه نوشتن مد روز شده دلم خواست که برای تو نامه بنویسم. برای تو که رفتی و نمیدانی چطور همگی سعی میکنند که بگویند جنگ را آنها اداره کرده اند. و هیچکس یاد مظلومیت تو نیست. یاد همسرت و شاید فرزندان رفقایت. عباس عزیز، نسل من تعریف درستی از آزادی اندیشه و روشنفکری ندارد. نسل الان از آزادی اندیشه فحش یاد گرفته و جک. نسل الان از فیلم پخش کردن تو اینترنت، از بولوتوث کردن بیشتر لذت میبرد. از اینکه در آن طرف برایش کف بزنند راضیتر است. نسل من دوست را دشمن میداند و دشمن را دوست. شاید از سر لجبازی با نسل تو. شده ایم آدمهایی از جنس قاسم پر از حسرت. قاسم ارتفاع پست را میگویم. پر از آرزوهای تباه شده شاید. حالا هم افتاده ایم به جان جامعه اطرافمان. میخواهیم به بهانه ای انتقام همه آرزوهایمان را از یک نفر بگیریم. که شاید تازه از راه رسیده و نمیداند که چه خبر است. جرمش چیست. که شاید او هم در خانه کسی مثل سلمان را داشته باشد. در این میان هم کسی قبول نمیکند که نسل جدید چقدر بی اعتماد شده به نسل قدیم و چقدر دوست دارد به دنبال صداهایی برود که مدام زیر گوشش بگویند بی اعتماد باش. و آن صدا از هر جا که بیاید اصلاً برایش مهم نیست. در این عصر گوگل و فیس بوک همه سردرگم شده ایم میان خودی و خودی. نسل جدید ناسزا میگوید. نسل قدیم خود را محق میداند که زیر گوشش بزند. به خیال خودش این طور بهتر میفهماند. نسل جدید نسل گذشته را متهم میکند. عصبانی است از چیزهایی که فکر میکند از او گرفته اند. اختلاف نسلها را حاتمی کیا خیلی خوب فهمید. تفاوت ميان نسلي كه انقلاب کرده و جنگيده و با دست خالی وطن را از دست دشمن نجات داده با نسلي كه در دوران انقلاب و جنگ، سال هاي كودكي اش را میگذرانده يا اصلا به دنيا نيامده. و به قول خود حاتمی کیا این یک قاعده کلی است كه نسل هاي قبلي هميشه بدهكار نسل جدید خود هستند. سردار راشد نماینده نسلی بود كه از نسل تازه هیچ نمی دانست. او را دوست داشتم و حبیب را هم. هر دو به یک اندازه در این کشور حق دارند. فقط نمیدانم چرا حرف هم را نمیفهمیدند. و اما حاج کاظم. روی چیزی که باور داشت پافشاری کرد. اما او کسی چون تو را داشت. که ارزش آن عصیان و تقابل با قانون را داشتی. این نسل جدید بر سر چه پافشاری میکند؟ بر سر قبری گریه میکند که مرده ای در آن نیست. داود خشن بددهن را دوست دارم. چون دین و دل و زبانش یکی بود. من از سلحشورهای امروزمان میترسم. از آنها که رنگشان را عوض میکنند و نان را به نرخ روز میخورند. از آنها بیشتر از دشمن میترسم. میدانم که تو حاتمی کیای آرمان گرا را بیشتر از مخملباف دوست داری. و شاید مهرجویی را بیشتر از کیارستمی. اینها از بزرگی ایران میگویند و آنها ایران حقیر را به تصویر میکشند. اما عجیب این است که نسل من از سر لج مخملباف را بیشتر از تو میپسندد. راستی ناراحت نشو اما حالا از تو حرف زدن بی کلاسی است. الان دوره جومونگ است. دوره برد پیت و انجلینا. قهرمانان ما مدتهاست که گم شده اند. زمانه عوض شده است. اگر کسی روی پروفایلش عکس تو را بگذارد مسخره اش میکنند. دیگر دوره عکس انریکو است و بریتنی. پس میبینی. در واقع چندان هم فرقی نکردیم. نسل تو کاملاً پایبند به عقیده خود است و بقیه را قبول ندارد. نسل من هم پایبند به عقیده خود است و دیگران را قبول ندارد و جالب اینجاست که هر نسل دیگری را متهم میکند. هیچکدام حاضر به باز کردن روبانهای قرمز اطرافمان نیستیم. داوود آخرش تسلیم شد. اما انگار ما هیچکداممان حاضر نیستیم خود را از دنیایی که برای خودمان ساختیم آزاد کنیم. نه ما و نه شما. دوستی در نامه اش به حاج کاظم گفت:« کاش منتظر چیزی نمیشدی کافیست از این پله های پوشالی پایین بیایی به سراغ سلمان بروی. ان موقع شاید صدای خنده های عباس را از اسمان سرزمینمان بشنوی.» خیلی موافق این سخن هستم. خیلی زیاد. بگذار من هم سخنی به آن اضافه کنم. کاش نسل جدید هم لحظه ای چشم از مانیتور و ماهواره بردارد، تا وقتی او از آن نردبان پوشالی پایین می آید تنها نباشد. هدفون را از گوشش دربیاورد تا او را بشنود. بعضی وقتها دستش را از روی کیبورد بردارد. آنقدرها هم سخت نیست که لحظه ای از این ماشین پرسرعت جوانی پایین بیاییم و کمی پیاده برویم. با پای آنها راه رفتن از ما چیزی کم نمیکند. با آنها حرف زدن هم کلاسمان را پایین نمی آورد. شاید توانستیم حرف همدیگر را بفهمیم. آنها ما را بفهمند و ما آنها را. آنها تعصب خشک خود را کنار بگذارند و ما هم تفکر غربی پسند خود را. شاید هم به تفاهم خوبی رسیدیم. آن وقت دیگر لازم نیست سارکوزی برایمان کف بزند. یا صهیونیستهای بچه کش از ما دفاع کنند و خواننده های بیسواد برایمان اعتصاب غذا کنند. حکایت اتفاقات اخیر حکایت همان تف سربالاست. از این میدان هیچکس پیروز بیرون نیامد. و در آخر حاتمی کیا عزیز اگر خواستی آژانس شیشه ای 2 را بسازی باز هم با بی طرفی کامل بساز. امیدوارم مثل نامه های امضاء شده نباشی(هر دو گروه) و پرهیز کنی از جانب داری های احساسی. هر دو نسل به یک اندازه حق دارند. حیف شد. تازه روی آرامش را دیده بودیم. حنا و بنیانا حاصل همین آرامش بود.


منبع : سینمای ما

به روز شده در : دوشنبه 29 تير 1388 - 23:53

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

حسین لامعی
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 2:13
-8
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

سلام به همگی...... آقای قادری خواهش میکنم این مطلبم رو تایید کن و مطمئن باش خودم این قدر حرفهای دلم را سانسور میکنم تا احیانا برای سایتت مشکلی پیش نیاید..... "نمیدانم این دل نوشته هایی که میخواهم اکنون با کیبوردم خلق کنم جواب تهمت های بی شمار "تینا خانوم" است یا بیان بغض در گلو مانده ی من و نسل من..... تینا خانوم, گفتی و گفتند که نسل من شکست خورده است....! گفتی و گفتند که نسل من غریبه است با حاج کاظم....گفتی و گفتند که ما هم چون قاسم پر از آرزوهای تباه شده ایم....! گفتی منتظر شنیدن کف های غربی های هستیم.....! گفتی غرق هستیم در اینترنت و بلوتوث برد پیت و آنجلینا.....! گفتی: آرامش را ما جوانان این نسل از این مملکت به یغما بردیم...... چه راحت گفتی و چه راحت نوشتی........ چه راحت چوبه لآبالی بودن را بر شانه هایمان کوبیدی....همه را گفتی و نوشتی اما بدان که نوشته هایت بوی دردهای حاج کاظم را نمیداد.....بوی اشکهای آخرین لحظه ها ی قاسم نمیداد...... نسل من شکت خورده نیست تینا خانوم........ ما اگر در بند برد پیت بودیم و آنجلینا که غرشمان تن کیبوردت را نمیلرزاند تا چنین حقایق را کتمان کند...... خوب میدانم که حرفهای تو و مردمان هم چون تو, بوی سلحشور میدهد و حرفهای من و نسل من, بوی الرحمن بچه بازی های حاج کاظم را ؟! مگر غیر از این است؟! یادت که نرفته؟! لحظه ای را که سلحشور به حاج کاظم گفت:غربی ها برایت کف و سوت میزنند! سی ان ان و بی بی سی حرکتهای تو را در بوق و کرنا کرده اند..... ای حاج کاظم! تو دشمن منافع کشور و آرامش ملتی! تو امنیت ملی را به خطر انداختی.....! وزارت خارجه تکذیبت کرد.......!!!! یادت که نرفته تهمت هایی که بر پیشانیه حاج کاظم زده بودند؟! بغض در گلو مانده ی حاج کاظم را به یاد داری؟! به والله آن بغض اکنون در گلوی نسل من هم هست....... ما هم در همان آژانسی نفس میکشم که 12 سال پیش مرشدمان حاج کاظم نفس می کشید...... به ما هم, همچون حاج کاظم انگ غربی بودن زدند.....گفتند برده ی سی ان ان هستی! گفتند: دشمن آرامش و مخالف منافع ملتی......شاید هم وزارت خارجه ما را هم بخواهد تکذیب کند!!! اما ای بی معرفت! نسل من اگر در بند برد پیت بود و آنجلینا,....نسل من اگر با حاج کاظم غریبه بود که سرش را مثل کبک پایین مینداخت و میگذاشت ترکش های در گلو مانده ی عباس خفه اش کند...... نسل من عین کاظم است....حداقل این روزها عین حاج کاظم است......از حرفهای پشت سر نترسیده....از انگهای پیش رو نهراسیده.....از تهدید های تکذیب کننده کمر خم نکرده......نسل من نسل حاج کاظم است و درد تو درد سلحشور...... گفتی: صهیونیست ها برایتان کف میزنند! گفتی: سارکوزی برایتان هورا میکشد, گفی بی بی سی پشتیبانتان است......و همه را پیچیدی در گونیه خیالاتت و حکمت را صادر کردی....... اما این سخنانت دیگر برای ما ارزشی ندارد.....! حنای سخنانت 12 سال پیش بی رنگ شد.....حرفهای تو را بارها از زبان سلحشور شنیده ایم.....تهمت های غرب گرا بودنی که بر ما میزنی 12 پیش سلحشور به حاج کاظم زده بود.....! به ما میگویی دشمن منافع ملی؟! میگویی: مزدور غرب گرا؟! میگویی چشم بر دهان غربی ها دوخته؟!....... بگو, بگو, بگو و بگو.......... حاج کاظم به ما سکوت کردن و حرف نزدن را نیاموخت....! او به ما فرمان ساکت شدن نداده بود......از او هر چه دیدیم فریاد بود و فریاد.....عربده بود و گریه.......از او خفه بودن را نیاموختیم....... ای بی معرفت! من و نسل من حقمان را در هر جایی و در هر موردی باشد با ایستادگی میگیریم.......! از تهمت ها نمیترسیم.......مایی که دشمن غربی ها هستیم, انگ دروغین غرب گرایی را بر پیشانیمان تحمل میکنیم اما از آرمانمان عقب نمیکشیم....... فراموش نکن....." یا علی مدد

مرضیه
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 6:47
-4
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

جناب حسین لامعی خسته نباشید

این همه سفسطه گری که نمودید حتما شما را خسته کرده است.

ما که شگفت زده شدیم از این همه مقایسه های سوفسطایی و مکارانه, آه ای سقراط کجایی که ببینی مکتب سوفسطایی هنوز زنده است هنوز کمر به قتل حقیقت بسته است.

خیلی باریک بینانه کف سوت امروز رسانه های خارجی را با کف سوت سی ان ان و بی بی سی برای حاج کاظم مقایسه کردید, ولی خدمتتان عرض کنم که این باریک بینی کوته بینانه شما کاملا سلحشور مابانه بود و خوب نشان دادید که به چه بغض و کینه ای نسبت به حاج کاظم های واقعی دارید.

حاج کاظم برای دفاع از من و تو بی هیچ واهمه ای و با دستان خالی به قلب دشمن زد و برای عباس های بی ادعا و بی توقع خود را در معرض تهمت ها و آسیب ها قرار داد.

حاج کاظم برای بی بی سی و سی ان ان درد و دل نکرد و بسیجی های معترض را از دود به سوز دعوت کرد.

شما برای چه حقی می جنگید؟شما سنگ کدامین انسان های بی توقع و بی ادعا را بر سینه می کوبید؟ این چه حقی است که درد و دل آن برای بی بی سی و سی ان ان است و ناسزا و تخریب گری آن برای مردم ایران؟؟؟

توصیه می کنم قبل از اقدام به سفسطه گری, برای یکبار هم که شده, بی طرفانه فیلم آژانس شیشه ای را ببینید. آقای حاتمی کیا جایی برای سفسطه شما باقی نگذاشته اند مگر اینکه شما بخواهید قسمت های مهمی از فیلم را به نفع خود سانسور کنید!!!

توصیه می کنم باریک بینی خود را در راه حقیقت بکار ببرید و به جای سینه چاک کردن برای کسانی که از فرط خودشیفتگی و دنیا طلبی ملت را بدهکار خود می دانند, کمی به عباس های بی ادعا و حاج کاظم های غریب بیندیشید و شرم کنید از اینکه پیرو امثال سلحشور ها باشید.

حاج کاظم می دانست برای چه جنگیده و از حق چه کسی دفاع می کند, بعید می دانم که شما حقیقتا بدانید برای چه چیز و چه کسی مبارزه می کنید.

از این تصور واهی خارج شوید که خود را با حاج کاظم مقایسه کنید!!! صادقانه که در آینه بنگرید چهره امثال سلحشور را در سیمای خود خواهید یافت, همانطور که مخاطبان آنرا در فحوای کلام شما می یابند.

مالک
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 7:23
-10
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

هنوز هم حاج کاظم ها مظلومند - هیچ موقع دوره حاج کاظم تمام نمیشود مگر اینکه مملکت دست نا اهلان و نا محرمان بیافتد - این رابیشتر نسبت به مطلب سایت الف گفتم البته بعضیی ها هم تفکر سایت الف را دارند

نیما
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 7:24
-5
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

حال کردم با مقاله تینا

عالی بود...

مالک
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 7:27
2
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

مایکل جکسون و برد پیت و جومونگ و آنجلینا برای مملکت ما کاری نکرده و نمیکنند این حاج کاظم ها هستند که برای مملکت فداکاری میکنند - هر کس که فکر کند بیگانه برایش ارزش است وطن فروش است

Red Ribbon
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 7:31
-14
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

این سری مطالب تا یه جایی جالب بود ولی متاسفانه داره تبدیل به کارناوال احساساتی میشه که معلوم نیست مقصدش کجاست. همینه که باعث هزاران غفلت و عدم واقع گرایی و در نتیجه عدم تصمیم درست میشه.

اخراجی ها سه
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 7:32
10
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

آزادی اندیشه وقتی بازیچه میشه - رئیس آمریکا هم جزو شهدا میشه

میثم احمدزاده
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 7:54
2
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

« حاج کاظم کاش منتظر چیزی نمیشدی کافیست از این پله های پوشالی پایین بیایی به سراغ سلمان بروی. ان موقع شاید صدای خنده های عباس را از اسمان سرزمینمان بشنوی.»

.

منظور آن نویسنده و این تایید کننده از این حرف چیست؟ یعنی ارزشها پوشالی هستند - آرمانها پله های پوشالی هستند ؟ اگر منظور این باشد که وا ویلاست - اگر قرار باشد جومونگ و آنجلینا شدن ارزش باشد که وا ویلاست

حیدر
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 8:7
5
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

ای ول حسین لامعی - هر روز آژانس شیشه ای به نوعی در ایران یا فراتر از ایران اتفاق می افتد - چرا آژانس شیشه ای بهتر است بگوییم (( کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا )) تاریخ همواره تکرار می شود از تاریخ باید عبرت گرفت

تینا
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 8:10
27
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

حسین لامعی عزیز چقدر عصبانی. من تو را لاابالی نمی نامم. این نام را خود به خود گفته ای. من تو را متهم نکردم که آرامش مملکت را به یغما برده ای. من و تو در یک نسلیم و تو حرف مرا نفهمیدی. وای به حال نسلهای متعصب پشت سرمان. که اگر دقت می کردی آنها را هم سرزنش کردم.

این یک نامه توبیخی یا سیاسی نبود. من هم از نسل همین بچه های خشمگینم. دوستانم هم در خیابان بودند. فقط درکشان نمی کنم که چه کرده اند برای این مملکت که حالا می خواهند پس بگیرند. نمی دانم آن کسی که این همه برایش به طبل کوفتند به اندازه عباس باارزش بود. عباس از این مملکت هیچ چیز به یغما نبرده بود. نه از انقلاب چیزی طلب می کرد و نه از جنگ. با حاج کاظم هم قهر بود بابت این کارش. هیچ چیز نمی خواست. نه قدرت نه امتیاز. اما ...

امیدوارم باز هم به من بدوبیراه نگویی. اما تو هم به همان اندازه تعصب خشک داری که نسل پشت سرمان.

اخراجی ها سه
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 8:31
2
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

اخراجی ها سه هنوز ساخته نشده لطفآ پیش داوری نکنید - درضمن هر کس هر حرفی میخواد بزنه (اخراجی ها دو = هشت و نیم میلیارد) + (اخراجی ها یک =سه و نیم میلیارد ) = دوازده میلیارد

به امید ساخت آژانس شیشه ای جدید

حاج کاظم
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 8:50
-10
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

اونایی که چشم و گوش به امثال بی بی سی و سی ان ان دوخته اند بهتره که حرفاشون رو به همونا بگن

از طرف (اخراجی هاسه - میثم احمدزاده - حسین لامعی - حیدر - مالک - آژانس شیشه ای - امید - محدیان - مازیار اقدمی) و ...

mohammad
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 11:5
0
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

نظر کاملا شخصی است و نمی توان نظر 1 نفر را نظر اجماع هم نسلان دانست،بنا براین قرار دادن نوشته های افراد _که البته نظرشان محترمه_به عنوان یک تیتر خبری یا جوابیه از طرف یک نسل به اقای حاتمی کیا کار درستی نیست.

مسعود
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 11:26
0
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

مطمئن باش اگر همه فكر و ذكر ما جومونگ و براد ... بود حنا و بنيانايي وجود نداشت . چه راحت مي‌زنيد مثل ...

تینا
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 14:37
8
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

راستش حسین لامعی عزیز، صبح نوشته ات را خواندم. و جواب کوتاهی برایت نوشتم. اما تا الان سخنانت ذهنم را درگیر خودش کرده بود. دوباره برگشتم تا به تو بگویم معذرت می خواهم که نامه ام تو را رنجاند. مادرم همیشه می گفت شکستن دل تاوان بدی دارد. پس ببخش اگر احساس کردی که به تو توهین شده. قصد من این نبود.

اما کاش تو هم همه چیز را با هم قاطی نمی کردی. اینکه، بی معرفت تویی که گفتی من سلحشورم. نمی دانم در پس زمینه ذهنت چه کسی را سلحشور خودت کرده ای که با شنیدن بوی نامش در این متن اینطور به هم ریختی. من که نام کسی را نبرده ام بی معرفت. من که به کسی توهین نکرده ام بی معرفت. گفته ام که می ترسم. هنوز هم همین را می گویم. گفتی «چوبه لآبالی بودن را بر شانه هایمان کوبیدی.» این حرف تو مرا به شک انداخت. متنم را دوباره خواندم. اما چیزی نیافتم بی معرفت. اگر اینترنت گردی و بولوتوث کردن لآبالی گری است. اگر انریکو گوش کردن لآبالی گری است. اگر اهمیت ندادن به عکس و اسم شهدا لآبالی گری است. اگر ماهواره دیدن و فیلم هالیوودی تماشا کردن لآبالی گری است. اگر اعتراض کردن به چیزی که مخالف عقایدم است لآبالی گری است. پس بی معرفت من هم یک لآبالی هستم.

گفتی« نوشته هایت بوی دردهای حاج کاظم را نمیداد.» اما هم نسل من، نوشته های تو هم بوی حاج کاظم نمی داد. تو هم حاج کاظم ها را علم می کنی برای رسیدن به کام خودت مثل گروه مخالفت. تو هم از یک نردبان بالا رفتی. آنها از نردبان دیگر و شما هم از نردبان امام حسین. این را که دیگر انکار نمی کنی.

گفتی که نسل تو شکست خورده نیست. هم نسل خدا نیاورد آن روزی که نسل ما شکست بخورد. خدا نکند روزی که نسل ما امنیت کشور را به خطر بیندازد. خدا نکند که نسل ما مهر غرب بر پیشانیش باشد. من تو را مزدور غرب نمی خوانم. هیچگاه به هموطنم، به هم خونم چنین صفت زشتی نمی دهم. هیچگاه. گفتی حقت را می گیری. من مخالف حق تو نیستم. اگر فکر می کنی حقت را از تو گرفته اند هیچوقت از پای منشین. گفتی سخنانم برایت ارزشی ندارد. اما ای آزاده سخنان تو برای من با ارزش است. من عادت به خفه کردن مخالف ندارم. مخالفت کردن از اصول اولیه آزادی اندیشه است. و من آزاد اندیشی را از پدرم آموخته ام. من همانقدر امثال تو را دوست دارم که برادرم را. پس همیشه گوش می دهم و نسخه کسی را به اسم کس دیگری نمی پیچم. من برای هیچکس حکم صادر نمی کنم.

حسین جان گازش را گرفتی و رفتی. به همین راحتی نسخه ام را پیچیدی و همه دردهایت را بر سر من ریختی. اما من ناراحت نمی شوم. اگر بهانه ای شدم که تو حرف دلت را بیرون بریزی و خنک شوی. باشد. من ناراحت نمی شوم. اما بی معرفت کاش لااقل متنم را بی غرض ورزی خوانده بودی. کاش مثل دوستانت چشمت را نمی بستی و دستهایت را با عجله روی کیبورد نمی کوبیدی. حرف من محکوم کردن کسی نبود. من مخالفم با کتک زدن. با گوش نکردن. من با توهین و ناسزا گویی هم مخالفم. راستش می دانی به دوستم چه گفتم. وقتی بعد از آن ماجراها دیدمش. گفتم کاش حداقل برای چیزی کتک می خوردی که ارزشش را داشت. خواهش می کنم برای من از حرفهای حاج کاظم مایه نگذار. برای کسی مثل عباس محاکمه شدن حال و هوایی دارد. عباس مظلوم هیچ نمی خواست. با اینکه همه چیزش را داده بود. اما باز هم چیزی نمی خواست. اما حاج حسین لامعی تو برای که کتک می خوری. حرف من این بود. من هم می گویم بشکند دست کسی که تو را کتک بزند. کر شود گوش کسی که صدایت نشنود. اما تو سنگ چه کسی را بر سینه ات می کوبی. من که سنگ که کسی را نکوفتم.

اما مشکلات نسلهای متعصب ایران با این کارها حل نمی شود. چون هر نسل ساز خودش را دوست دارد و حق را به خودش می دهد.

کیان
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 16:20
0
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

کی گفته کیارستمی ایران رو حقیر به تصویر میکشه ؟؟؟؟؟؟؟؟ . کنار هم گذاشتن کیارستمی ومخملباف بی انصافی محض است . هر چند که مخملباف از همون اول مدافع بود ببینین چه بر سر اعتقاد ها و ارمان های یه نفر می شه اورد که طرف از این رو به اون رو بشه.

رامین
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 16:32
-10
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

موافقم که این قضایای اخیر تف سر بالاست.

حسین
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 16:46
-11
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

سلام.می خوام بگم تینا خانوم باز ما برد پیتیا به نخست وزیر جنگ رای دادیم!!!!


سه‌شنبه 30 تير 1388 - 16:58
-6
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

In rooz ha hatami kia kojast


سه‌شنبه 30 تير 1388 - 18:32
-35
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

هميشه با خودم فكر ميكردم حاتمي كيا آنقدر آژانس شيشه اي را خوب ساخته كه نميشود از آن سوء استفاده كرد، ولي وقتي متن تينا خانوم را خواندم ديدم ميشود همه چيز را برعكس جلوه داد با اينكه همين امروز هم بحث بي بي سي و امنيت ملي و اسرائيل و محاصره و گاز اشك آور براه است باز هم شما همه چيز را برعكس جلوه دادي! واقها آفرين تينا خانوم! ...

سهیل
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 18:53
-2
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

تینا خانم شما هم خیلی بد قضاوت کردی درباره نسل امروز بابا نسل امروز هم مثل شما برای این آب و خاک زحمت کشیده ،رنچ برده ، عرق ریخته، شما فکر می کنید فقط خودت سختی کشتی جوونای امروز شاید یه تعدادی شون مثل جوونای که تو گفتی در بند جومونگ و برد پیت و هالیوود ... باشند ولی بسیاری از آنها هنوز هم حاضرند برای ایران و ایرانی دست به هر کاری بزنند و جلوی هر دشمنی چه داخلی و چه خارجی سینه سپر کنند.

یک مقدار انصاف داشته باش یادت نرود که چند روز پیش ملت ایران برای احقاق خود چه کردند گرچه در نهایت نتیجه ی دلخواه حاصل نشد ولی مهم نفصل عمل است

مهم این است که جوان های این آب و خاک برای فردای سبز ایران پای صندوقها رفتند و نام یک نفر را نوشتند گرچه این نام به مذاق از ما بهتران ها خوش نیامد ولی ریشه های سبز در دل خاک ایران رشد خواهند کرد و سرانجام از خاک سر برآورده و تبدیل به درختی تناور می شوند . درختی که انشاالله در آینده نزدیک سایه اش بر سر همه ایران گسترده شده و هر ایرانی در زیر سایه باعزت این درخت با صلح و آرامش زندگی کند

مرضيه
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 19:13
-12
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

آخ..... ٬حاج كاظم ....اگر بداني كه چقدر تنهاييم ...عباس با همه تنهايي و بي ﭙناهي اش ٬شانه هاي قدرتمند تو را داشت تا بي دغدغه به آن تكيه كند.حاجي ٬دارند به صلابه مان مي كشند......به دادمان برس.

....

حاجي جان٬همين ديروز ها بود٬ تا خواستيم بگوييم ......تو حاج كاظم ما هم هستي ٬ سوزت را با دود يكي نمي كنيم٬ درد عباس را مي فهميم٬ ﻤﺛل سلمان هزاران سوال داريم......انگشت ها را بالا بردند..كه سكوت كنيد!!!شما هيچ نمي ندانيد... خجالت بكشيد!!!نسل ما براي آرمان ها و اهدافش تلاش كرد . اما شما چه مي دانيد آرمان چيست؟ هدف را نمي توانيد تعريف كنيد...فرزندان سالهاي رفاه و آرامش ايد..فرزندان خوابهاي بدون فرياد٬بدون بمب......را چه به حاج كاظم ها..

فرياد زديم: حاج كاظم كه مرامش سكوت نبود..اگر بود كه با سلحشور مي رفت..حاج كاظم كه اسلحه نداشت...تا وقتي كه شيشه اي را نشكست ٬اسلحه اي به دستش نچسبيد ..صدايش را كسي نشنيد..حاج كاظم كه جز چفيه و ﭘناهي همچون فاطمه اش كسي را نداشت..كه اگر داشت بغض عباس و بي كسي اش را نمي فهميد...حاج كاظم قصه گوي خوب زمانه اش بود..كه اگر نبود ..رد ﭘاهاي سفيدش روي زمين سخت نمي ماند....تو خودت بهتر مي داني ٬همان روزها هم گفتيم ٬سلمان تو٬ ماييم .... دوستت داريم ٬اما اي كاش همان طور كه صداي در گلو مانده عباس را شنيدي...براي بغض در گلو خفته ٬سلمان٬مرد اين خانه بعد از تو..مرهمي بودي..گفتيم ٬ما خاك سنگر حاج كاظم را نخورديم٬خيبري نيستيم٬اما حرف دلش را بهتر از شما فهميديم... به قول هم سنگر حاجي٬ کلاه تون رو قاضی کنید٬كم فروشي نكرديد..؟؟

حاج كاظم٬به فريادمان خنديدند...بلند تر فرياد زدند:..شما٬كه ديگر اميدي به نجاتتان نيست..چگونه مي توان تصويرگر زمانه ي شما بود٬جز با بي انگيزگي٬ﭙرخاش گري٬ياغي گري٬افسردگي٬.....؟اين حرف هايتان هم٬همه ادعايي بيش نيست!شما را چه به اين حرفها..برويد با همان دهكده مجازي وموبايل هايتان خوش باشيد....

حاج كاظم ٬تو حرف سلحشور را نفهميدي٬اينان حرف ما را!تو به آنها كه آه و ناله شان عرش آسمان را طي مي كند بگو...بگو ...كه ما امروز به حرف همه گوش مي كنيم..اين گونه نيست كه چشم هايمان را ببنديم و تنها فرياد بزنيم...بگو كه شايد عكس حاج كاظم ها به ديوارمان نباشد.. .اما در عمل كمي از آنان نداريم...بگو انگشت اتهامشان را به سمت ما دراز نكنند٬تنها به اين دليل كه با زمانه خود ﭘيش ميرويم و چشمان به مانيتور هاست!بگو ...كه تفكرمان غربي ﭘسند نيست..اين بغض ماست كه اگر از گلو خارج شود به غربي بودن متهم ميشود..بگو كه ما هم دغدغه نسل خودمان را داريم...اين دريچه نگاه من امروز٬حاصل همان دنيايي است كه برايمان ساختند...

بگو ..كه اگر اين روزها برگردي كنار ما..شانه به شانه سلماني..نه سايه به سايه...بگو كه عباس هاي فردا٬سلمان هاي امروزند.بگو كه سلحشورها تا ديروز با تو سر جنگ داشتند و امروز سلمان را گناه كار مي دانند!به آنان بگو ...كه سلمان از خون توست..حتي اگر عكس برد ﭘﯿت بر ديوارش باشد....بگو كه ما كسي را متهم نمي كنيم٬بي اعتماد نيستيم٬كه از عباس ياد گرفتيم براي دفاع ازحق و اعتقادمان ٬همچون او براي دفاع از تو٬فرياد بر آوريم٬ ...بگو كه تنها ﭘرده تاريك جلوي چشمانشان را كنار بزنند...من و سلمان ها هم قول مي دهيم...آنچه را با چشمان باز نشانمان مي دهند٬ بشنويم....


سه‌شنبه 30 تير 1388 - 20:11
-10
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

نامه ی بی رحمانه ی بالا را که خواندم، قصد داشتم پاسخ مفصلی برای آن بنویسم. اما با خواندن نظر حسین لامعی عزیز که تقریبا همیشه برترین و عمیق ترین نظرات در این سایت متعلق به اوست، منصرف شدم. جمله جمله ی نظرات حسین، افکار و عقاید من و جوانان هم نسل است. تینای عزیز با نگاهی تقریبا سطحی فقط و فقط به نسل من تهمت زده است. و تعدادی از جوانان را به همه ی آنان تعمیم داده که من همواره از این تعمیم دادن بیزارم. نوشته ی تینا عین کلام سلحشور است. او و تعدادی از مسئولان، این روزها دائم در حال تهمت زدن های ناجور و غیرعاقلانه به نسل من هستند و ما را حقوق بگیر بی بی سی و سی ان ان و غرب زده و آشوبگر و اغتشاشگر و دشمن منافع ملی و ضد اسلام و دشمن نظام و تحریک کننده ی ناامنی و ... می نامند و از زدن تهمتهایی بزرگتر و نثارکردن واژه هایی کلفت تر به ما جوانان عاشق و همچنین خدمتگزاران حقیقی این نظام و انقلابی های واقعی، هیچ احساس شرم نمی کنند...

من فکر می کنم که هیچ فیلمی به اندازه ی آژانس شیشه ای بیانگر حقایق تلخ این دوران تاریخی نیست. به راستی که دود موتوری ها دارد ما را خفه می کند.

با تشکر

محمد
سه‌شنبه 30 تير 1388 - 23:2
-6
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

چقدر جالبه همه می خواین حاج کاظمو مال خودشون کنن

تینا خانم ، آقای لامعی حاج کاظم برای عباس این کارارو کرد ، هدفش مقدس بود شما چی؟ شما هدفتون چیه ؟

مرضیه
چهارشنبه 31 تير 1388 - 4:38
-4
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

لطفا نظر ما رو هم چاپ کنید ممنون می شم

مرضیه
چهارشنبه 31 تير 1388 - 7:30
9
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

اگر نمیخواهید نظرات را به موقع تاکید می کنم به موقع انتشار دهید, قسمت نظرات رو کلا حذف کنید

اخراجی ها سه
چهارشنبه 31 تير 1388 - 8:55
-14
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

مقایسه رفتار حاج کاظم و سلحشور = خروج حاج کاظم از آژانس و شروع عملیات سلحشور در آژانس بدون حاج کاظم و افتخار به این حرکت

***
چهارشنبه 31 تير 1388 - 9:16
7
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

***با وجود احترامی که برای تینا خانم قائلم , اما به نظرم نوشته اش از عمق چندانی برخوردار نیست و نگاهی سطحی و گذرا به مسائل دور و بر خود دارد . درست نیست که ما تنها نظرات دوستان اطراف و یا پسرخاله و دختر عمه و ..... خود را ببینیم و آن را به همه افرادی که در جامعه زندگی می کنند تعمیم بدهیم . مثلا در مورد مفهوم آزادی اندیشه..... برای نخستین بار در زندگی خود می شنوم که کسی آزادی اندیشه را در فحش و جک تعریف کند!! اتفاقا این طرز تفکر بیشتر به یک جک شبیه است! آزادی یعنی آزادی قلم , بیان و اندیشه . یعنی اینکه هرکسی با رعایت حقوق دیگران , بتواند آن چه را که در ذهن دارد بیان کند . در یک جامعه حتی اگر یک نفر با همه مخالف باشد حق اظهار عقیده دارد و نباید کسی را به خاطر نوشتن دو مقاله انتقادی در یک روزنامه و ..... زندانی کرد . چرا که فکر را خدا در مغز انسان گذاشته و نمی توان یک نفر را محکوم کرد که تو چرا اینگونه فکر می کنی و باید مثل من فکر کنی و شکنجه ات می دهم تا اعتراف کنی که از چه کسی پول گرفته ای که مخالف من فکر می کنی و غیره. متاسفانه هنوز در برخی ممالک دنیا می بینیم که کوچکترین حق مردم که اعتراض به حق و حقوق معنوی شان هست نیز نادیده گرفته می شود .

***نویسنده مطلب بالا از حافظه چندان خوبی نیز برخوردار نیست . نسل من یعنی نسل سوم سال گذشته حاتمی کیا را به عنوان محبوب ترین کارگردان برگزید و اتفاقا در همین سایت نیز این خبر درج شد . درست است , مخملباف هم از محبوبیت زیادی در نزد مردم برخوردار است , به این دلیل که او نیز برای سینما و هنر این مرز و بوم بسیار زحمت کشیده و خاطره انگیزترین فیلمهای ایرانی یعنی دستفروش و عروسی خوبان و ناصرالدین آکتور سینما و گبه و ..... را در کارنامه هنری خود دارد . درست است که من و بسیاری از هم نسل هایم فیلمهای اخیر این کارگردان را نمی پسندیم و این البته مسئولان هستند که با مجوز ندادن به فیلمنامه های او , باعث و بانی مهاجرت تلخ مخملباف و بسیاری هنرمندان دیگر شدند . اما به هرحال از تاثیر عمده مخملباف بر سینمای این کشور_ چه دوستش داشته باشیم و چه نه_ نمی توان به راحتی گذشت .

***در مورد آثار کیارستمی هم متاسفانه باید بگویم که فکر نمی کنم نویسنده مطلب بالا حتی یک اثر کیارستمی را دیده باشد و احتمالا تنها در مورد آنان شنیده است . کیارستمی ایران را حقیر به تصویر کشیده؟!! این جمله تنها خنده کسانی را که چندین فیلم از این استاد سینما را دیده اند , برمی انگیزد . کیارستمی در زمان جنگ که رسانه های غرب از ما ایرانیان دیو ساخته بودند , با ساختن خانه دوست کجاست کاملا عکس ادعاهای آنان را ثابت کرد و پسربچه فیلم او می توانست نماینده پاک سرشتی همه ملت ما باشد . و یا آثار دیگر او مثل کلوزاپ , زندگی و دیگر هیچ , زیردرختان زیتون , طعم گیلاس و ..... همه مفاهیمی فلسفی و انسانی و جهانی را مطرح می کنند که کسی باید از سطح سواد و معلومات بالایی حداقل در زمینه سینما برخوردار نباشد که این مفاهیم شریف انسانی را درک نکرده و بگوید که این آثار , ایران را حقیر به تصویر می کشند . چراکه در این فیلمها , جز خوبی و معصومیت از ایرانیان , صفت دیگری نمی بینیم .

حسین لامعی
پنجشنبه 1 مرداد 1388 - 0:1
15
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

سلام به همگی.......... زیاد علاقه نداشتم این بحث رو کش بدم اما متاسفانه جوابهای کاملا یک شکل! و یک سویه ی تینا خانوم و بانو مرضیه, باعث شد توضیحاتی هر چند اندک اضافه کنم..........(از امیر قادری هم که کامنت اولم رو کلی سانسور کرد هیچ گله ای ندارم.....) تینا خانوم و چه کسی گفته شما هم درد من هستید؟! چه کسی گفته درد من را میفهمید؟! درست است که بر حسب تقدیر الاهی من و شما در یک نسل گنجانده شدهایم اما درد من کجا و درد تو جا بانو........ تفاوت درد من با درد تو در همان قسمت هایی نهفته بود که نوشته بودی: " راستش می دانی به دوستم چه گفتم. وقتی بعد از آن ماجراها دیدمش. گفتم کاش حداقل برای چیزی کتک می خوردی که ارزشش را داشت....!!!!!! دوستانم هم در خیابان بودند. فقط درکشان نمی کنم که چه کرده اند برای این مملکت که حالا می خواهند پس بگیرند" یا در جایی که از من پرسیدی: " حاج حسین لامعی تو برای که کتک می خوری. حرف من این بود. اما تو سنگ چه کسی را بر سینه ات می کوبی....." البته در بسیار جاهای نوشته ات لطف هم داشتی و با مرحمت بسیار گفتی: "تو لآبالی نیستی!" و این رحمت بی نهایتت را هیچگاه فراموش نخواهم کرد.....! اما تینا خانوم, باور کن این مشکل نسل من نیست که تو نمیدانی برای چه میرود وسط خیابون ها و فریاد میزند....! اگر میدانستی نمیگفتی: "برای چه؟!" نمیگفتی: "مگر چه کرده اید که حق خواهی میکنید؟" تو نمیدانی و ای کاش حداقل فقط این را بدانی که این ها مشکل شماست که نمیدانی, نه مشکل نسل من که میداند....... از این که گفتی: "دلیل فریاد هایتان را نمیدانم و نمفهمم, و برای کسی سینه سپر میکنید که ارزشش را ندارد" میدانی یاد چه روزی افتادم بانو؟! روزی بود که از شدت فریاد, گلویم گرفته بود و چشمانم بغض آلود, و با همان حال رفته بودم جایی, کسی آن جا بود و به من گفت: احسنت ... من درد خود را دارم......درد نسل خود را......تینا خانوم, ما سینه سپر نکرده ایم فقط برای شخص خاصی! بلکه سینه سپر کرده ایم برای خودمان و نسل خودمان...... درد ما, درد حقیست که از ما دریغ کرده اند......... به قول خدا بیامرز قیصر امین پور: "دردهای من گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست, درد مردم زمانه است......" من نمیگویم نسل من پاک است و معصوم.....نسل من بسیار ضعف ها دارد....بسیار تن پروری ها....گمراهی ها و انحراف...... اما نسل من! امروز به یک باره پوسته انداخته! امروز به یک باره مانند حاج کاظم گشته.....! ! تینا خانم, این که تو میگویی حاج کاظم به خاطر عباس سینه سپر کرد یعنی تو , همان گونه که نسل من را نفهمیدی, به هیچ وجه حاج کاظم را هم درک نکردی.....یعنی با حاج کاظم هم سر تا پا غریبه ای.....حاج کاظم فقط درد عباس نداشت......که اگر درد او فقط عباس بود که عباس خود بر رضا نبود حاج کاظم چنین کند..... حاج کاظمه من! درد نسلی را با خود به همراه داشت.....نسلی سوخته.....نسلی که وقتی از جنگ بازگشتند انگار غریبه بودند....... فراموش نکن که حاج کاظم به احمد کوهی که مسوولی از مسولین بود گفت: "احمد! من نمیخوام با تو طرف باشم! اینکار برا تو خطر داره! نمیخوام تو خطر بیفتی! تو برای من عینه عباسی! من همون قدر که برا عباس نگرانم برا تو هم نگرانم احمد.....!" ای وای.......! ای وای که ما این روزها چقدر بوی حاج کاظم را میدهیم.......چقدر در خط او راه میرویم و فریاد میکشیم......ما هم چقدر درد نسل سوخته ی خود را داریم...... من کاملا مذهبی هستم او هم مذهبی بود....من عاشق ایرانم او هم, هم چنین.....او اهل فریاد بود من هم هم چنین.......بر او هم تهمت غرب گرا بودن زدند بر من هم هم چنین........به او گفتند: دشمن منافع ملتی و امنیت ملی را در خطر انداختی به من و نسل من هم, هم چنین.......! چرخش روزگار را میبینی ای ابراهیم حاتمی کیا؟! چرخش دوران را میبینی ای خالق حاج کاظم؟! قهرمان افسانه ای قصه ات هم چنان یک نسلی را با خود به هر سو میرد, تفنگ دار آژانس شیشه ایت هنوز نسلی را در خط خود میبیند...... فردای اکران آژانس شیشه ای را یادت است ابراهیم؟! یادت هست که تند رو ها در مجله هایشان چه نوشته بودند؟! این که چرا حاج کاظم همان اول فیلم به اولین ماموری که آمد وارد آژانس شد در جوابش گفت: نه! ما بسیجی نیستیم! این کار ما هیچ ربطی به بسیج نداره....! یادت هست ابراهیم؟! که چه ها که ننوشته بودند؟! این که چرا حاج کاظم در جواب موتور سواران تند رو گفت:"دود این موتورا من و امثال من رو خفه میکنه....!" اما همین تند روهای دیروز وقتی دیدند در مقابل عظمت حاج کاظم نمیتوانند مقابله و ایستادگی کنند, امروز به جای ادامه ی توهین به حاج کاظم, در چرخشی کامل و عجیب سعی کردند او را به تصرف خود در آورند و به نام و کام خود کنند این مرد افسانه ای را....!!! و در آخر بگویم که: ای حاج کاظمه من! ای عشق با من نفس کشیده! آن چه این روزها بر ما میگذرد بی شک همانیست که وقتی, بعد از شهادت عباس هواپیمایت در خاک ما فرود می آمد بر تو میگذشت......! آن چه در این روز ها من و نسل من میکشیم و میچشیم قطعا همان اتفاقاتیست که بعد از بازگشت به ایران بر سر تو هم می آمد....."امروز" من و نسل من آینه ی تمام نمای آینده ی تو بعد از فرود آمدن هواپیمایت در خاک ایرانیم......... "ما را خوب ببین, ای آخرین بنده ی پاک خدا....." یا علی مدد

سپید اندیش
پنجشنبه 1 مرداد 1388 - 4:42
17
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

فیلمهای حاتمی کیا و سریال جومونگ خیلی هم با هم فرق ندارند.

اگر می خواهید اندیشه های مدرن و انسانی را در قاب سینما ببینید به سراغ فیلمهای بیضایی - برتولوچی- تورناتوره - تروفو و ... بروید.

ستاره
پنجشنبه 1 مرداد 1388 - 8:13
1
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

تینای عزیز،

ممنون که با آرامش و انصاف درباره یک درد بزرگ نوشتی و مهم نیست من با تمام جزئیات موافق باشم چون همین تفاوت هاست که جامعه رو رنگارنگ و با نشاط نگه می داره. مهم طرز تفکر صلح طلبانه و منصفانه توست و متنت که از روی دلسوزی واقعی برای مملکت همه ما نوشته شده...

ممنون دختر عزیز ایران

اخراجی ها سه
پنجشنبه 1 مرداد 1388 - 10:40
4
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

>آژانس شیشه ای یا گیشه ای<

ده نمکي در پاسخ به اين سئوال که حضور حاتمي کيا در پشت صحنه اخراجي ها در حالي که در آژانس شيشه اي به تفکراتي که به ده نمکي نسبت مي دهند واکنش نشان مي دهد به چه دليل بوده است؟ گفت: حاتمي کيا زماني آژانس شيشه اي را ساخته بود که من مطلبي را با عنوان آژانس شيشه اي يا گيشه اي نوشته بودم به اين مفهوم بود که اي کاش اين فيلم 2 سال زودتر ساخته مي شد. رنج‌هايي که من در طول ساخت فيلم اخراجي‌ها کشيدم با رنج‌هايي که حاتمي‌کيا در زمان ساخت آژانس شيشه‌اي کشيده بود، شباهت دارد و تفاوتي در نگاه ما که نبايد جنگ را تک بعدي نگاه کرد وجود نداشته است.

منبع : ایرنا

http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=448195

Red Ribbon
پنجشنبه 1 مرداد 1388 - 13:42
0
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

با تشکر از مرضیه خانم و تینا خانم که تا حدودی حرف دل ما رو زدن

لاله
پنجشنبه 1 مرداد 1388 - 21:41
-6
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

چه بي انصاف! چه متحجر! فكر مي كنيد آن كساني كه روبان قرمز و آژانس شيشه اي را ديدند و با آنها گريستند و از اينكه كمي از جواني پدر و مادرهايشان را به تصوير مي بينند و مي شناسند ،‌ مغرور شدند چه كساني بودند؟ كسي به غير از همنسلان من؟

حاتمي كيا ، كه با او جنگ تحميلي و آدم هايش و اتفاق هايش را شناختم و شب هاي نو جواني ام را صبح كردم، سريالي ساخته بود به نام خاك سرخ. در جلسه ي نقد آن سريال كه از صدا و سيما پخش شد،‌از او در باره ي آرايش لاله اسكندري در شب عروسي اش پرسيدند و او گفت: خوب دختر جوون شب عروسيشه! چي كار بايد مي كردم؟

آقاي عزيز!

حاتمي كيا در هر زماني ملزومات زمانه را خوب مي فهميد. معناي اينترنت و ماهواره و مانيتور و هدفون ، نفهميدن و درك نكردن و شعور نداشتن نيست. اين ها همي فقط ابزار هستند. و همين ها، توسط همين نسلي كه اين طور محكومشان مي كني،‌ ابزار بسياري حركت هاي اجتماعي عظيم و هوشمندانه بوده اند. و ....

مرضیه
شنبه 3 مرداد 1388 - 5:43
-7
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

جناب حسین لامعی

این همه آه و ناله کردید آخرش باز نگفتید حقی که از شما ضایع شده چیست و کسانی که به خاطر آنها می جنگید چه کسانی هستند و این چیه که ما در مورد شما نمی دونیم, بالاخره یک عنوانی باید داشته باشه دیگه!! نه؟؟؟!!!

(در کامنت قبلی هم عرض کردم که خودتان هم نمی دانید برای چه و که مبارزه می کنید)

مشکل نسل من و شما راحت طلبی و طلب کاریه جانم

بله می دونی از کجا معلوم میشه, از اونجایی که شما برای بغض گلو و اشک چشمتان برای هدفی که نمی دانید چیست از مردم طلب کارید و در مقابل عباس ها و حاج کاظم ها جانشان رو برای این ملت دادند و اعلام می کنند که توقعی ندارند, حتی در جایی که حقوق حقه آنها ضایع گشته است

پس ببین خودت رو با حاج کاظم مقایسه نکن در حد تو نیست

به جای اینکه بری تو خیابونها و وقت خودت و دیگران رو تلف کنی و به جای این که بغض و گریه کنی برو کار کن و مملکتت رو بساز

در آخر هم چون می دونم بالاخره ما ایرانی ها رو قبول نداری, یک جمله از کندی رییس جمهور سابق امریکا رو که خطاب به جوانان امریکا گفته بود رو براتون می گم که بدانید که اونهایی که امروز خیلی دوست دارید شبیه شون باشید چه تفکری داشتند و دارند:

"از کشورتان نپرسید که چه چیزی به من داده است"

پس وای به حال ما

حسین
شنبه 3 مرداد 1388 - 17:14
0
موافقم مخالفم
 
حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

حاج کاظم الان کیه؟

ققنوس
سه‌شنبه 6 مرداد 1388 - 15:31
-5
موافقم مخالفم
 
"آژانس شیشه ای" ده سال بعد از ساخته شدن و بعد از اتفاق های این روزها چه معنایی دارد؟

لذت بردم از تک تک جملات.ممنون

جبار سينگ
شنبه 31 مرداد 1388 - 12:31
15
موافقم مخالفم
 
آقای حاتمی‌کیا، «آژانس شیشه‌ای» ما را بساز / پلاک ما، IDهای ماست / هنوز یاد عباس هستی؟ / پسرت کجاست حاج کاظم؟

براد پيت ديگه كيه . سونگ ایل گوک بهترين بازيگر دنياست.

درود بر امپراطور جومونگ.

حاج ابراهيم خان كلانتر
شنبه 31 مرداد 1388 - 12:32
2
موافقم مخالفم
 
آقای حاتمی‌کیا، «آژانس شیشه‌ای» ما را بساز / پلاک ما، IDهای ماست / هنوز یاد عباس هستی؟ / پسرت کجاست حاج کاظم؟

جومونگ دوست داريم.

جومونگ يك دونه اي.

جومونگ در دونه اي.

جومونگ شاه دونه اي.

سمیرا
دوشنبه 9 شهريور 1388 - 18:28
11
موافقم مخالفم
 
آقای حاتمی‌کیا، «آژانس شیشه‌ای» ما را بساز / پلاک ما، IDهای ماست / هنوز یاد عباس هستی؟ / پسرت کجاست حاج کاظم؟

آقای حاتمی کیا ـ امامزاده ابراهیم دوران فترت من ـ من مسموم شده ام.

مسموم این زمانه بد.

مسموم شده ام و دارم بالا می آورم.

دوای درد بی درمان من غرق شدن در دریای مواج ذهن شماست. خویشتن من در حال مرگ است.

امیدم به شماست ....در این زمانه ننگ و نیرنگ ....

مریم
يکشنبه 5 مهر 1388 - 4:40
4
موافقم مخالفم
 
قرار بود ما بریم جنگ شما از بچه هامون نگهداری کنین...

باسلام

نظرات شما را خواندم .....ولی فقط مجید مجیدی رو قبول دارم که در ایران ماند و در جلوی همه حرفهای خود رابه رهبر گفت ...مجیدی ستاره درخشان سینمای ایران در جهان است ....سینمای ایران با مجیدی ، کیارستمی ، مخملباف ، امیرنادری ، مهرجویی ، تقوایی شناخته می شود نه با حاتمی کیا و شمقدری و فرج ا...سلحشور .....

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���