News
  • فیلم کامل نشست رسانه ای «بیداری» که به جنجال کشیده شد
    اعتراض در سالن سعدی برج میلاد: واکنش منتقدان و اهالی رسانه به برخورد تهیه کننده «بیداری» ساخته فرزاد موتمن
  •  
  • کاربران سایت برای حضور در سینمای رسانه های برج میلاد تا 12 شب فرصت دارند
    اولین قرعه کشی مسابقه مشترک «سینمای ما» و «پرانتز باز» امشب برگزار می شود
  •  

  • نمایش و دانلود قسمتهای از نشست رسانه ای «آزمایشگاه»
  •  
  • نمایش و دانلود قسمتهای از نشست رسانه ای «خوابم میاد» را اینجا ببینید + گزارش نشست
    رضا عطاران: متعلق به سینمای سخیف کمدی ام/ مشکل جدی خودم هستم
  •  
  • اختصاصی سایت «سینمای ما»:
    فیلم گفت و گوی دو نفره مریلا زارعی و رضا عطاران را اینجا ببینید
  •  
  • نمایش و دانلود قسمتهای از نشست رسانه ای «برف روی کاجها» را اینجا ببینید + گزارش نشست
    معادی: سیاه و سفید بودن «برف روی کاج ها» ریسک بزرگی بود
  •  
  • عکس ها: محسن هردان
    گزارش تصویری از جلسه پرسش و پاسخ فیلم «آزمایشگاه»
  •  
  • فیلم گفت و گوی اختصاصی سایت «سینمای ما» با صابر ابر را این جا ببینید
    صابر ابر از کیفیت حضورش در نقش های متنوع برای کاربران «سینمای ما» می گوید.
  •  
  • اختصاصی سایت «سینمای ما»: فیلم گفت و گوی دو نفره مهناز افشار و صابر ابر درباره بازیگری سینما و تئاتر
    حضور مهناز افشار در تئاتر یک اتفاق است
  •  
  • عکس ها: محسن هردان
    گزارش تصویری از جلسه پرسش و پاسخ فیلم «خوابم میاد»
  •  
  • عکس ها: محسن هردان
    گزارش تصویری از جلسه پرسش و پاسخ فیلم «برف روی کاجها»
  •  
  • عکس ها: محسن هردان
    گزارش تصویری از جلسه پرسش و پاسخ فیلم «ملکه»
  •  
  • فیلم گفت و گوی اختصاصی سایت «سینمای ما» با مهناز افشار را این جا ببینید:
    مهناز افشار از حضور چشمگیر در جشنواره سی ام برای کاربران «سینمای ما » می گوید.
  •  
  • زانیار خسروی از اولین تجربه بازیگری‌اش می‌گوید:
    پیمان معادی ریسک کرد نه من!
  •  
  • برنامه "پرانتز باز" دوشنبه 17 بهمن ماه
    هر شب برنامه سینمایی «پرانتز باز» را اختصاصا در سایت «سینمای ما» بشنوید
  •  
  • موسیقی پایانی فیلم را از اینجا دانلود کنید؛
    دنگ شو با «ضد گلوله» آمد
  •  
  • عکس ها: محسن هردان
    گزارش تصویری از جلسه پرسش و پاسخ فیلم «من همسرش هستم»
  •  
  • عکس ها: محسن هردان
    گزارش تصویری از جلسه پرسش و پاسخ فیلم «یکی میخواد باهات حرف بزنه»
  •  
  • گزارش تصویری محسن هردان از نشست پرسش و پاسخ فیلم سینمایی «پل چوبی»
    دغدغه ساخت یک رمانس عاشقانه داشتیم
  •  
  • گزارش تصویری محسن هردان از نشست پرسش و پاسخ فیلم سینمایی «چک»
    تو را دعوت می‌کنم که با هم فیلم‌های بی‌نام ببینیم، بی آن که بدانیم «روبربرسون» آن را ساخته یا «قدرت الله صلح میرزایی».
  •  










       




    ده سالگی «آژانس شیشه‌ای» - 2 / نخستین واکنش‌های کاربران سایت «سینمای ما» به یادداشت اخیر درباره ««ژانس شیشه‌ای» امروز / دو نامه برای حاتمی‌کیا؛
    آقای حاتمی‌کیا، «آژانس شیشه‌ای» ما را بساز / پلاک ما، IDهای ماست / هنوز یاد عباس هستی؟ / پسرت کجاست حاج کاظم؟

    سینمای ما - فرشید


    نامه ای برای حاج کاظم اژانس شیشه ای:

    سلام حاج کاظم نمی دانم بعد شهادت عباس به فرودگاه که رسیدی کجا رفتی ؟نمی انم حرفهای دلت را باز برای فاطمه گفتی یا گوشه ای قلم به دست گرفتی و نوشتی .می دانم ما دل خوشی از هم نداریم هر چند سرنوشت هایمان توی این سرزمین بد جوری به هم گره خورده .راستی سلمان کجاست؟ میانه ات با سلمان چطور است ؟به سلمان که شاید جلوی کامپیوتر فرزند اینترنت شده به دیده تمسخر نگاه نمی کنی؟یا شاید خودت هم توی فیس بوک عضو باشی یا وبلاگت را با حرفهای دلت به روز می کنی؟ حاج کاظم !مثل این که سلحشور یک پرونده قطور از جریان اژانس شیشه ای برای تو و عباس ساخته که فقط خدا می داند اگر پا درمیانی دوستان نبود حالا کجا بودی .سلحشور بدجوری نگران بی بی سی و سی ان ان بود .البته زیاد مطمئن نباش این پروند ه ها همین جوری بایگانی نمی شوند شاید یک جایی بیرون امدند!! .... هنوز هم پلاک جبهه را پیش خودت نگه داشتی؟ نسل ما که ID دارد .حتما می گویی پلاک جنگ کجا و ID این جوان های امروزی کجا؟ولی ما به ID هایمان افتخار می کنیم گاهی مثل یک شهید گمنام هستیم رسالتمان را از هویت واقعیمان برتر می دانیم. حاج کاظم !به سراغ مزار عباس هم میروی؟یا شاید ان قدر دنبال مجوز شرکت و مناقصه و مزایده هستی که عباس فقط برایت یک خاطره است .خاطره ای که مثل یک نردبان خدای ناکرده از ان میشود بالا رفت . حاج کاظم هنوز هم مثل اسمت کاظم و فرو خورنده خشمت هستی ؟یا ان قدر زود از کوره در میروی که سلمان مجبور است حرفهای دلش را برای دوستان همسایه تعریف کند!! هیچ وقت اشک هایش را تا حالا دیده ای؟ راستی مگر قرار نبود سلمان مرد خانه باشد پس چرا این قدر تحقیرش می کنی ؟مطمئن باش او حماسه ی عمو عباس را بیشتر از تو به یاد دارد . یادت هست فرماندهان همرزمت توی جنگ همسن و سال های سلمان بودند . حاج کاظم ! ما قصه ات را توی اژانس شیشه ای گوش دادیم ولی تو هم هیچ وقت قصه ی سلمان را گوش دادی؟شاید ان قدر سرگرم خودت شدی که سلمان را ندیدی به حسابش نیاوردی باورش نکردی خواستی سلمان را با فرمول های دلخواه خودت بزرگ کنی و امروز سلمان خودش نظریه پرداز شده خودش صاحب فکر است . حاج کاظم!می دانم هنوز هم دلت با سلمان و عباس است میدانم سلمان هنوز هم چشم انتظار نگاه مهربان تو است .پس کاش منتظر چیزی نمیشدی کافیست از این پله های پوشالی پایین بیایی به سراغ سلمان برو ان موقع شاید صدای خنده های عباس را از اسمان سرزمینمان بشنویم .

     

    سینمای ما - حسین لامعی


    آقای ابراهیم حاتمی کیا: "آژانس شیشه ای 2 را بساز.....!" نامه ای به استاد حاتمی کیا نوشتم که به زودی به او خواهم زساند.....به تنهایی نوشتم, اما گمانم این است که درد من درد دل تمامی عاشقان حاج کاظم است......از اوخواهش کردم که بیاید آژانس شیشه ای 2 را بسازد..... میدانم حرف دل من شاید برای استاد حاتمی کیا چندان مهم نباشد و این کار را ریسکی بسیار عظیم بداند, اما میخواهم از همین جا به حاتمی کیا بگویم که نه تنها من بلکه تمامی ما میلیونها نفری که عاشق آژانس شیشه ای هستیم و دل بسته ی حاج کاظمیم چشم انتظار فیلمی دیگر از همین قهرمانان هستیم....... نمیخواهیم آژانس شیشه ای 2 مانند 1 باشد, بلکه میخواهیم اکنون ایران را نشان دهد...... اکنون, 12 سال از خلق آژانس شیشه ای گذشته و ما میخواهیم 12 سال بعد از آن روز تاریخی در آژانس هواپیمایی را ببینیم..... ما میخواهیم ببینیم وقنی حاج کاظم از هواپیما پایین آمد در دادگاهی که برایش تشکیل شد چه گذشت؟! چه حکمی برایش بریدند؟! چه دفاعیه های تاریخی را از خود به انجام رسانید؟! ما میخواهیم بدانیم اکنون پسره حاج کاظم که 12 سال از آن روز گذشته چگونه شده و چه تفکری دارد؟! در دانشگاه جزو چه حذبی قرار گرفته! و در چه جنبش سیاسی جای دارد؟! میخواهیم بدانیم که زن عباس بعد از شهادت عباس در روستای خود به تنهایی چگونه زندگی میکند؟! شوهر خود را بالای سر ندارد و حتی ترکتور خود را هم در موقع جنگ از دست داده اند.....او میگفت: عباس گوشت قربانیست......!!! آیا امروز هم چنین نظری دارد؟! بر او چه ها میگذرد؟! میخواهیم بدانیم زن حاج کاظم چه میکند و مردم چه رفتاری با او دارند؟! سلحشور و به چه پست و مقامی رسیده؟! مردم حاج کاظم را چگونه میبینند؟! و 1001 سوال دیگر........ اما میدانید حرف دلم چیست؟! این سوال ها برای من بی نهایت بی نهایت مهم است و میدانم هر سکانسش شاه کاری را خلق میکند..... اما برای من مهمتر از جواب تمام این سوال ها و ادامه ی داستان, نشان دادن "اکنون" ایران است...... شاید بشود جوابهایی را برای ادامه ی داستان برای خود خلق کرد اما آیا میشود امروز . حقایق را هم مانند 12 سال قبل به خوبی و واضحیه آژانس شیشه ای ببینیم و درک کنیم؟! شاید بسیاری فیلمهای سینمایی را بشود در 2 قسمت ساخت و ادامه دارش کرد اما به هیچ وجه نمیتواند ادامه دیگری باشد..... برای مثال اگر درباره ی الی 2 را بسازیم! شاید هیچ نسبتی با 1 نداشته باشد......! چون تمام حرفهای اصغر فرهادی که در ذهنش بود در همان فیلم به پایان رسید و فیلم بعدیش با حرفهای دیگریست......... اما ما با آژانس شیشه ای 2 جدا از این که ادامه ی حقایق را ببینیم, میخواهیم حال و اکنون را ببینیم......امروز دیگر 12 سال پیش نیست و با 12 سال پیش بسیار فرق کرده ایم و شاید بگوییم کن فیکون شده ایم.....! پس به قول نویسنده ی همین مطلب: امروز مردم ما شدیدن تشنه ی آژانس شیشه ای 2 هستند.....! جامعه ی ما میداند امروز, هیچ نسبتی با 12 سال پیش ندارد, و به همین دلیل مشتاق آژانس شیشه ای دیگریست تا با همان قهرمانان اسطوره ای امروز را بفهمیم.......امروز را هم درک کنیم و امروز را هم نفس بکشیم....... امروز 12 سال از آن روز گذشته.....ما میخواهیم بدانیم امروز حاج کاظم چگونه است.....پسرش چه....زنش چه....زن عباس چه....مردم امروز چگونه اند؟! سیاستمداران چگونه اند؟! و در یک کلام جامعه ی امروز چگونه است؟! ایرانه امروز, تشنه ی آژانس شیشه ای 2 است تا بتواند حقایق امروز را هم نفس بکشد..... به قول نویسنده ی این مطلب: "ساخت نسخه امروز آژانس شیشه ای لازم به نظر می رسد" استاد حاتمی کیا, ای مردم محبوب من, میگفتی شجاعی و اهل ریسک....! میگفتی از جنجالها و حرفهای پست سر نمیترسی....! میگفتی نمیگذاری کسی به 1 کیلیومتری فیلم نامه هایت نزدیک شود....! میگفتی اهل فریادی نه سکوت.....اهل رک بودنی نه مطلحت طلبی......همه را تو گفتی نه من....! پس بیا و دوباره دستی برار و نشان ده که هنوز حاتمی کیای ملت ایرانی........با حاج کاظمی دوباره غذق خویشمان کن..... بیا و دوباره فیلمی را بساز که ما را درگیر و قربانیه لحظه های شاه کارش کند.....به یاد آن همه شورو عشق....آن همه قصه گفتنهای حاج کاطم.....به یاد لحظه هایی که با روح ما ایرانیان گره خورده..... 12 سال پیش را که یادت هست حاج ابراهیم؟! یا علی مدد

     

     

     



    منبع : سینمای ما

    به روز شده در : يکشنبه 28 تير 1388 - 13:7

    چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

    اخبار مرتبط

    نظرات

    اقلیما(استاد سینما ابراهیم حاتمی کیا)
    يکشنبه 28 تير 1388 - 14:54
    19
    موافقم مخالفم
     
    شماره تازه «زندگی ایرانی» منتشر شد

    برام جالبه همه برای ابراهیم حاتمی کیا نامه نوشتن

    من هم یه نامه ای نوشتم که البته توی یکی از پست های وبم گذاشته بودم

    سلام آقا ابراهیم

    نامه ای برای شما نوشتم تا بگم که چی شد که من شیفته سینمای شما شدم ......

    اولین تصویری که از شما در ذهن من شکل گرفت با برج مینو بود.

    دختر بچه کوچیکی که دست خواهر و پدرشو گرفته بود....بلیت فیلمی که میخواستن برن تموم شده بود و انگار سرنوشت طوری چیده شده بود که تصویری که از شما در ذهن من شکل میگیره با مینویی باشه که قصد این رو داره که دونستن رو تجربه کنه.

    دختر بچه ای که تو سینما بود با خودش گفت:مگه حقیقت ارزش داره که مینو انقدر برای دونستنش داره زجر میکشه.گفت اگه مینو میتونه منم باید بتونم رفتن دنبال حقیقت رو تجربه کنم.

    یاد گرفت که حقیقت از همه چیز مهم تره.

    دختر کوچولو یه ذره بزرگ تر شد ...سعید از کرخه تا راین رو دید ... سعید رو دوست داشت چون سعید هم بچه ها رو دوست داشت...وقتی میدید سعید داره برای امام گریه میکنه دوست داشت بدونه مگه امام کی بود که سعید انقدر دوسش داره.وقتی دید سعید حتی نتونست بچه شو ببینه دلش شکست و از هر چی جنگ بود متنفر شد....از جنگی که باعث شد سعید انقدر توش زجر بکشه....

    دختر کوچولو یادگرفت که چقدر خوب میشه با خدا حرف زد...چقدر عاشقانه و راحت...دید خدا انقدر بزرگه که وقتی از همه جا دلت گرفت و حوصله دنیا رو نداشتی هیچ کس مثل اون نیست که راحت بتونی باهاش حرف بزنی....پیشش داد بزنی....گریه کنی

    یکی از دلایل راحت حرف زدن من با خدا فیلم های شماست...من از کودکی با فیلم بزرگ شدم....خیلی از مسائل رو از فیلم های شما یاد گرفتم...

    مسائلی مثل شجاعت....صراحت.....عشق

    حاج کاظم رو که دیدم شیفتش شدم....دوست نداشتم کسی اذیتش کنه...دوست نداشتم کسی به حاجی من بی احترامی کنه...وقتی میدیدم یه نفر به حاج کاظم داره بی احترامی میکنه عصبانی میشدم.گریم میگرفت...با خودم میگفتم من هیچ وقت مردم تو آژانس نمیشم که حاجی رو انقدر اذیت کنم...میگفتم منم باید مثل حاجی بتونم همیشه حرفمو رو بزنم....میگفتم یادم باشه که اگه یه حاج کاظم دیدم بهش بی احترامی نکنم....اخه اون به خاطر من رفته جنگیده...وصیت حاج کاظم رو با جون و دلم فهمیدم وقتی حاج کاظم به سلمان گفت که با امثال عباس مهربون تر باش پیش خودم گفتم هیچ وقت به عباس ها بی احترامی نمیکنم چون حاجی گفته...قصه حاج کاظم رو حفظ کردم با جون و دلم فهمیدمش...با خودم میگفتم یادم باشه که این قصه رو برای بقیه حتما تعریف کنم.

    دقت کردید که دعوای حاج کاظم و سلحشور چقدر به درد الان میخوره ...وقتی سلحشور به حاجی میگه:

    دهه منم نیست...دهه تو هم نیست ..دهه این پسرته...دهه ما دهه ثبات..این کشور کی باید روی آرامش رو ببینه...این مملکت کی باید روی آسایش رو ببینه

    تویه این اتفاق های اخیر همیشه این دیالوگها ورد زبونم بود...همیشه میگفتم دهه ما دهه ثبات...ما بالاخره کی باید روی آرامش رو ببینیم....

    ایکاش میشد برای مسئولان الان یه بار دیگه آژانس شیشه ای رو اکران کرد تا توی دعواشون یه کم هم به ما فکر کنن

    یه حرف حاج کاظم همیشه تو گوشمه اونم وقتی میگفت:

    من خیبریم...اهله حور..عود...نی ...ساز...خیبری دود نداره سوز داره

    از روبان قرمز بگم و بلایی که این فیلم سر من اورد اخه من روبان قرمز رو حدود 10-15 بار دیدم (خدایی تو 5 بار آخر متوجه فیلم شدم)روبان قرمز به من یاد داد که دور خودم روبان نزارم...به من یاد داد که میشه روبان ها رو برداشت...طوری که پات روی مین نره و مین ها رو خنثی کرد.....به من ارزش عشق رو یاد داد که میتونه چقدر با ارزش باشه...میتونه باعث عوض شدن زندگی بشه....

    چقدر روبان قرمز به درد حال و هوای الان من میخوره.

    عاشق محبوبه بودم...چون با اومدنش باعث تغییر تو زندگی داوود شد...داوود اون رو از خودش روند ولی اخرش نمیخواست از دستش بده...صادقانه بگم جمعه رو دوست نداشتم...چون اون رو رقیب داوود میدونستم.

    سردار راشد موج مرده من رو دیوونه خودش کرد...تا قبل از این که موج مرده ببینم از هواپیمای ایرباس و ناو وینسنس چیز زیادی نمیدونستم.اما وقتی تو سکانس اول فیلم دیدم که سردار داره جنازه بچه از توئ آب میکشه بیرون همه تنم لرزید...موج مرده خیلی تلخ بود ولی خوب بود...وقتی سردار راشد گفت:آمریکایی ها به ملوان ناو وینسنس مدال دادن اون وقت شما دارید من رو به خاطر یه مشت زدن به این غول اهنی مواخذه میکنید...

    من همون لحظه شکستم....

    دیالوگ شاهکار موج مرده اونی بود که میگفت:قرار بود ما بریم جنگ شما از بچه هامون نگهداری کیند حالا کلاه تون رو قاضی کنید کدوم یکی از ما کم فروشی کرد.

    وقتی ارتفاع پست رو دیدم از مرزها حالم به هم خورد گفتم من دیگه دور خودم مرزی نمیزارم...من دیوار ها رو بر میدارم...

    همیشه در مورد قصب خرمشهر زیاد شنیده بودم اما وقتی خاک سرخ رو دیدم با جون و دلم اون رو فهمیدم..

    یه گلایه از شما دارم اونم این که چرا سکانس اخر دعوت رو حذف کردید ...وقتی این سکانس رو تو دی وی دی دیدم...حسرت خوردم...این سکانس میتونست شاه سکانس فیلم باشه و باعث این بشه که خیلی از منتقدا نتونن این طوری بی رحمانه دعوت رو بکوبن.اپیزود دانشجو هم عالی بود...ایکاش حذفش نمیکردید.

    علی
    يکشنبه 28 تير 1388 - 15:34
    -5
    موافقم مخالفم
     
    شماره تازه «زندگی ایرانی» منتشر شد

    مرسی حسین لامعی.همه ی ما حرف دلمان همین است.حاج کاظم تغییر کرد .پسرش تغییر کرد .زنش تغییر کرد ولی ما نمیخواهیم باور کنیم حاتمی کیا تغییر کرده.آقای حاتمی کیا میتوانید این را ثابت کنید؟

    اخراجی ها سه
    يکشنبه 28 تير 1388 - 18:50
    -3
    موافقم مخالفم
     
    1- پس از مجید مجیدی، دومین فیلم تبلیغاتی میرحسین را داریوش مهرجویی می‌سازد 2- بازیگر «آژانس شیشه‌ای» در فیلم تبلیغاتی محسن رضایی

    این چه عکسی است که شگذاشته اید

    همین عکس با کیفیت بهتر

    http://www.fasleno.com/UserFiles/w11/glass-agency.jpg

    اخراجی ها سه
    يکشنبه 28 تير 1388 - 18:50
    3
    موافقم مخالفم
     
    1- پس از مجید مجیدی، دومین فیلم تبلیغاتی میرحسین را داریوش مهرجویی می‌سازد 2- بازیگر «آژانس شیشه‌ای» در فیلم تبلیغاتی محسن رضایی

    این چه عکسی است که گذاشته اید

    همین عکس با کیفیت بهتر

    http://www.fasleno.com/UserFiles/w11/glass-agency.jpg

    كورش
    دوشنبه 29 تير 1388 - 17:42
    -2
    موافقم مخالفم
     
    1- پس از مجید مجیدی، دومین فیلم تبلیغاتی میرحسین را داریوش مهرجویی می‌سازد 2- بازیگر «آژانس شیشه‌ای» در فیلم تبلیغاتی محسن رضایی

    مي گفتن "آژانس شيشه اي" تقليدي است از فيلم "بعدازظهر سگي" اثر سيدني لومت !

    كاري نداريم ...

    آژانس شيشه اي حرف هاي خوبي براي گفتن داشت اما حيف كه همش "حرف" بود !!

    بنا به سنت "نقالي" و "پرده خواني" كه در سينماي ايران بشدت رايج هستش "آژانس شيشه اي" هم سرشار بود از ديالوگ و مونولوگ !! درست مثل يك نمايشنامه راديويي! بطوريكه اگر تصاوير را نمي ديدي از روي ديالوگ هاي بيش از اندازه ميشد همه منظور فيلم را دريافت كرد !!

    اما دريغ از يك عنصر تصويري قابل توجه كه بشه اسم اين كار را يك اثر سينمايي هم بگذاريم !!

    به نظر من "آژانس شيشه اي" يك نمايشنامه راديويي بود نه يك فيلم سينمايي !!

    فرید
    دوشنبه 29 تير 1388 - 18:33
    7
    موافقم مخالفم
     
    1- پس از مجید مجیدی، دومین فیلم تبلیغاتی میرحسین را داریوش مهرجویی می‌سازد 2- بازیگر «آژانس شیشه‌ای» در فیلم تبلیغاتی محسن رضایی

    حاتمی کیا برای من ...یعنی آرمان هام. یعنی دوست داشتن هام..

    به قول سهراب : من مثل دانش آموزی که درس هندسه اش را دیوانه وار دوست دارد..تنهایم .

    ما هم یه زمانی برای دوست داشتن حاتمی کیا هزینه میدادیم.تنهایی میکشیدیم .قبل از آزانس شیشه ای رو میگم

    بعد از ارتفاع پست..با هر فیلم ابراهیم جان با خودم میگم :

    انشاالله فیلم بعدی میشه دوباره همون ابراهیم.

    برای من آزانس شیشه ای یه حسن دیگه ای هم داره :

    ...من و چند تا از دوستام وقتی مثل خیلیا میشینیم از همسر ایده آل و اینجور چیزا و معیار ها حرف میزنیم...همیشه آخر کار به این نتیجه میرسیم که : من میخوام همسرم یکی مثل فاطمه باشه ...میدونین کدوم فاطمه ؟

    فاطمه فاطمه فاطمه....

    "حالا كه اس ام اس قطع شده همون بهتر كه حاتمي كيا فيلم تامل بر انگيز نسازه!"
    سه‌شنبه 30 تير 1388 - 1:27
    -3
    موافقم مخالفم
     
    1- پس از مجید مجیدی، دومین فیلم تبلیغاتی میرحسین را داریوش مهرجویی می‌سازد 2- بازیگر «آژانس شیشه‌ای» در فیلم تبلیغاتی محسن رضایی

    آژانس شيشه اي قصه امروز ماست، نيازي به آژانس شيشه اي 2 نيست فقط بايد هممون يه كم درباره اش بيشتر فكر كنيم، تك تك جملات سلحشور را امروز داريم از زبان خيلي ها از طريق صدا و سيما ميشنويم، الان هم خيلي ها از بي بي سي و توطئه بيگانه ها ميترسن! الان هم خيلي ها به اسم دين و وطن خيلي جنايت ها ميكنن،الان هم سريع گارد ويژه يه جا رو محاصره ميكنه، الان هم گاز اشك آور مصرف داره، ...

    تازه به نظرتونن الان اگر همون آژانس شيشه اي 1 هم دوباره ميرفت براي مجوز از وزير فرهنگ امروز مجوز مي گرفت؟ كه اگه نميگرفت و چهار نفر مثل من و شما سي دي اش رو گير مياورديم فايده اي به جز حسرت اينكه چرا همه مردم و همه مسئول هاي كشور فيلم را نديدن داشت؟

    توقع ما از حاتمي كيا بجا نيست، تو اين سالها بهترين كاري كه مي شد كرد ساختن همون دعوت بود! تو اين سالها فقط يكي مثل ده نكي ميتونه فيلم دفاع مقدس بسازه و هر ميزان هم خرج كنه و ستاره جمع كنه مهم نيست! تازه هممون ازش تشكرم ميكنيم!!! بايد طرف توقعمون را از حاتمي كيا بگيريم به سمت كساني كه باعث ميشن حاتمي كيا بگه من ديگه فيل دفاع مقدس نميسازم و يكي مثل ده نمكي فيلمي بسازه كه فقط بشه بهش خنديد چون اگه الان فيلمي ساخته بشه كه بشه درباره اش فكر كرد شر ميشه و مسلماً شرش از شر يه اس ام اس بيشتره پس "حالا كه اس ام اس قطع شده همون بهتر كه حاتمي كيا فيلم تامل بر انگيز نسازه!"

    حاتمی کیا و اخراجیها
    سه‌شنبه 30 تير 1388 - 12:32
    -3
    موافقم مخالفم
     
    حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

    >(اخراجی ها سه)<

    حضور ابراهیم حاتمی کیا سر فیلم برداری اخراجی ها دو

    عکس های مربوط

    http://i35.tinypic.com/e6a8ad.jpg

    http://i37.tinypic.com/23mwk95.jpg

    http://i34.tinypic.com/18hs20.jpg

    http://i37.tinypic.com/2hgfcyd.jpg

    كورش
    سه‌شنبه 30 تير 1388 - 14:23
    8
    موافقم مخالفم
     
    حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

    اليور استون با گذشت 20 سال از جنگ ويتنام فيلم هايي چون "جوخه" - "متولد چهارم جولاي" و "بهشت و زمين" را ساخت كه جامعه آمريكا را دوباره به ياد شرايط جنگ ويتنام انداخت ...

    حاتمي كيا با گذشت 20 سال از جنگ ايران و عراق گويا ديگر نمي خواهد فيلمي درباره جنگ بسازد !

    شايد سينماي جنگ ( دفاع مقدس ) امروزه ديگر طرفداري ندارد و شايد هم سينماي دفاع مقدس ديگر حرفي براي گفتن ندارد ! ..

    فرید
    چهارشنبه 31 تير 1388 - 10:5
    -6
    موافقم مخالفم
     
    حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

    به این دیالوگ ها از فیلم آژانس شيشه اي دقت کنیم

    :

    کاظم:نرگس خانوم من تکلیف دارم از عباس حمایت کنم

    نرگس: تکلیف ؟! اون طرفی ها(با اشاره به مامورای بیرون ) هم که همینو میگن !؟

    کاظم : من حرف سلحشور و بهتر میفهمم...اون عین منه...اون اصلا خود منه

    اخراجی ها سه
    پنجشنبه 1 مرداد 1388 - 14:7
    3
    موافقم مخالفم
     
    حاتمی‌کیا به قبل از «دعوت» بازگشت

    >آژانس شیشه ای یا گیشه ای<

    ده نمکي در پاسخ به اين سئوال که حضور حاتمي کيا در پشت صحنه اخراجي ها در حالي که در آژانس شيشه اي به تفکراتي که به ده نمکي نسبت مي دهند واکنش نشان مي دهد به چه دليل بوده است؟ گفت: حاتمي کيا زماني آژانس شيشه اي را ساخته بود که من مطلبي را با عنوان آژانس شيشه اي يا گيشه اي نوشته بودم به اين مفهوم بود که اي کاش اين فيلم 2 سال زودتر ساخته مي شد. رنج‌هايي که من در طول ساخت فيلم اخراجي‌ها کشيدم با رنج‌هايي که حاتمي‌کيا در زمان ساخت آژانس شيشه‌اي کشيده بود، شباهت دارد و تفاوتي در نگاه ما که نبايد جنگ را تک بعدي نگاه کرد وجود نداشته است.

    منبع : ایرنا

    http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=448195

    اضافه کردن نظر جدید
    :             
    :        
    :  
    :       






    خبرهای سینمای ما را در صندوق پستی خود دریافت کنید.
    پست الکترونيکی (Email):

    mobile view
    ...اگر از تلفن همراه استفاده می‌کنید
    بازديد امروز: 216497
    بازديد ديروز: 1255954
    متوسط بازديد هفته گذشته: 1048021
    بیشترین بازدید در روز ‌یکشنبه 23 بهمن 1390 : 1490465
    مجموع بازديدها: 366182678



    cinemaema web awards



    Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
    استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
    کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

    مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

     




    close cinemaema.com عکس روز دیالوگ روز تبلیغات