چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت (وحید جلیلوند):
بازی امیر آقایی، چفتوبست قصه و تدوین، خوب و موثر است و اجرای صحنههای پر جمعیت، از کارگردانی مستعد خبر میدهد. اما... مضمون فیلم پیش پا افتاده و شعاری است. ساختن اثری مردمی و احساسی با دستمایهی فقر، شرافت، سنت و غیره، تماشاگر دلنازک را برانگیخته، و قند را توی دل یک جریان سیاسیِ دور از قدرت آب میکند. چیزی شبیه یک بیانیه است دربارهی انسانهایی نازنین که با شرافت زندگی کردهاند، سرنوشت با آنها بد تا کرده و اینک در مرز انفجارند. ارگان آن جریان سیاسی، لحظاتی بعد از نمایش فیلم، خبرِ استقبال بینظیر از این فیلم و لیاقت دریافت سیمرغش را به سرعت مخابره کرد. برای من بیرون از دایرهی سلیقه و احساس، هر نقد و تحلیلی بر این فیلم، محکی است جدی برای ارزیابی بینش نویسنده و البته تشخیص منتقد از غیرمنتقد.
خانهی دختر (شهرام شاهحسینی):
فیلمنامهای خوب با اجرایی معمولی. در صورت کستینگ بهتر، کارگردانی باسلیقهتر، موسیقی مختصر و موثرتر و... میتوانست اتفاق مهم جشنوارهی امسال باشد. فیلم موجود برای کارگردانش قطعاً گامی رو به جلوست، حتا به قیمت از دست رفتن فیلمنامهای دقیق و پر از جزییات.
موقت (امیر عزیزی):
اگر قرار بر نوشتن این چند خط نبود، منطقیترین واکنش پس از دقایق اولیه، همان کاری بود که خیلیها کردند، یعنی ترک سالن. علاوه بر این، دیدن نگار جواهریانِ گزیدهکار هم انگیزهای بود برای تحمل دقایق جانفرسای فیلم، که نتیجهای جز دریغ و افسوس نداشت.