پاسخ به یک پرسش اساسی درباره فیلم تازه اصغر فرهادی
آیا «جدایی نادر از سیمین» سیاه‌نمایی می‌کند؟

سینمای ما- نزهت بادی: راستش را بخواهید من نمی‌دانم چطور فیلمی با ویژگی‌های «جدایی نادر از سیمین» ممکن است دچار سیاه‌نمایی شود که این روزها مخالفان فیلم مدام از آن حرف می‌زنند. بیایید با هم بخشی از مختصات فیلم را مرور کنیم تا ببینیم چقدر این ادعا می‌تواند درست باشد.

یک: جامعه را به خیر و شر تقسیم نمی‌کند
فرهادی درباره شخصیت‌هایش ارزشگذاری نمی‌کند و اساسا به تقسیم بندی خیر و شر در میان آنها اعتقادی ندارد و چنان مرز میان خوبی و بدی را برمی دارد که تشخیص حقانیت و یا گناهکاری آدم‌ها به شدت دشوار و یا حتی ناممکن به نظر می‌رسد.

درواقع خیر برای یکی از طرفین قصه به معنای شر برای دیگری است و منافع شخصیت‌ها طوری به هم وابسته است که هیچ انتخابی نمی‌تواند به نفع همه آنها باشد. بنابراین در چنین وضعیتی دیگر نمی‌توان یکی را بر دیگری ترجیح داد و به این تنیجه ساده‌انگارانه رسید که فرهادی طرف یکی از طبقات جامعه را می‌گیرد و یا آنها را آدم‌های درستکارتری نشان می‌دهد.

دو: جامعه را صادقانه نشان می‌دهد
او با قرار دادن یک بحران در مرکز داستانش موقعیتی را فراهم می‌کند تا ما مجبور شویم کمبودها، ترس‌ها و دروغگویی‌ها و هزاران چیز دیگری را که درونمان پنهان کرده‌ایم، بیرون بریزیم و دست از تظاهر، تعارف و محافظه‌کاری برداریم و همانطور که واقعا هستیم خود را ببینیم، نه بدتر و نه بهتر.

حالا اگر تحمل تصویر واقعی‌مان اینقدر وحشتناک به نظر می‌رسد چاره‌ای نیست، جز اینکه خودمان را عوض کنیم. کسانی که فیلم را به سیاه‌نمایی از جامعه متهم می‌کنند، بگویند در کجای فیلم چیزی به ما نسبت داده می‌شود که در ما وجود ندارد و یا فرهادی آن را با اغراق، تقلب و یا ریاکاری نشان داده است؟

سه: درباره جامعه قضاوت نمی‌کند
تصویری که فرهادی از جامعه معاصر ما ارائه می‌دهد چنان پیچیده و متناقض است که براحتی نمی‌توان درباره تصمیمات و انتخاب‌های آن قضاوت کرد. درست است که با نوعی فروپاشی اخلاقی جمعی در فیلم روبرو هستیم، اما فرهادی طوری اخلاق‌گرایی در دنیای امروز را دشوار نشان می‌دهد که ما به شخصیت‌ها که مابه ازای خودمان هستند، حق می‌دهیم تا در بعضی جاها سقوط کنند.

چون با تمام وجود احساس می‌کنیم هر یک از این آدم‌ها چقدر دلشان می‌خواهد به اصول و اعتقاداتشان پایبند باشند، ولی آنها هم مثل هر انسانی با قرار گرفتن در مخاطره، می‌ترسند، اشتباه می‌کنند، ناامید می‌شوند و نمی‌توانند به اندازه‌ای که از آنها انتظار می‌رود، آدم‌های اخلاق‌گرایی باشند.

چهار: نتیجه‌گیری قطعی نمی‌کند
هرچند فرهادی افراد جامعه را درگیر چالش‌ها و بحران‌های اخلاقی نشان می‌دهد و از دشواری انتخاب کردن و پای مسئولیت آن ایستادن حرف می‌زند، اما هرگز با وضوح و قطعیت نتیجه نمی‌گیرد و مهمتر از آن وادارمان نمی‌کند که به همان برداشت و نتیجه‌ای برسیم که در نظر او بوده است.

او با کمک حذف، ایجاز و ابهام در فیلمش ما را با پرسش‌های بی‌پایانی روبرو می‌سازد که باعث می‌شود داستان فیلم همچنان در جهان ذهنی ما ادامه داشته باشد و ما مدام با خود درباره هریک از واکنش‌ها و انتخاب‌های شخصیت‌ها کلنجار برویم و سعی کنیم در مسیر قصه وقایع و رفتارها را طوری تغییر دهیم و جابجا کنیم که ماجرا به نفع همه تمام شود و هر یک از آنها بتوانند درست‌ترین کار را انجام دهند.

در چنین بازی پیچیده‌ای است که ما نیز ناخواسته به بازسازی و تجدید نظر درباره خودمان می‌رسیم و یاد می‌گیریم چطور آدم‌های بهتری باشیم.

پنج: ما را به سینما امیدوار می‌کند
اما شاید مهمترین چیزی که فرهادی را از اتهام سیاه‌نمایی تبرئه می‌کند، این است که از یک سو حال و هوای تازه‌ای به سینمای ایران می‌بخشد و استانداردهای فیلمسازی را ارتقا می‌بخشد و امکانات و ظرفیت‌های تازه‌ای در سینما ارائه می‌دهد.

از سوی دیگر معیارهای توجه و علاقه مخاطب در مواجهه با سینما را تغییر می‌دهد و باعث می‌شود مخاطبان فرهیخته‌ای که در سینمای امروز به سختی می‌توانند فیلمی در شان خود بیابند، به سالن‌های سینما بازگردند و از تماشای فیلمی که به آنها احترام می‌گذارد، لذت ببرند.

شش: سینمای ما را جهانی می‌کند
حضور درخشان فیلم در جشنواره‌های بین‌المللی و اکران گسترده فیلم در کشورهای مختلف، زمینه جهانی شدن سینمای ما را به وجود می‌آورد. در واقع با وضعیتی که ما در جهان داریم تنها چیزی که می‌تواند نوع نگرش و قضاوت دنیا را نسبت به ما عوض کند، سینماست.

امتیاز فیلم فرهادی در این است که آنقدر فیلم از مضمونی جهانشمول و انسانی و سطح تولید بالایی برخوردار است که قدرت رقابت در بازار جهانی و مطرح کردن سینمای ایران را دارد.

اگرچه سینمای ایران پیش از این نیز به لطف وجود فیلمسازانی چون کیارستمی، پناهی و قبادی در دنیا شناخته شده، اما اضافه شدن فرهادی به این جمع می‌تواند از تنوع و گستردگی سلیقه، سبک و جهان‌بینی موجود در سینمای ایران خبر دهد و جای پای سینمای ما در جهان را محکم‌تر کند.

با این توصیفات شاید بتوان گفت فیلم «جدایی نادر از سیمین» یک تراژدی عمیق درباره دورانی است که قهرمانانش آنقدر شکننده و آسیب‌پذیر هستند که ممکن است در چالش‌های اخلاقی‌شان شکست بخورند، اما این به معنای انحطاط و زوال اخلاق و انسانیت در آنها نیست و نباید از آنان ناامید شد.

چون آنها در دورانی به سر می‌برند که پایبندی به اصول قهرمانی دشوارتر و پیچیده‌تر از هر زمانی است و تا وقتی کسی مثل راضیه است تا در سخت‌ترین شرایط هم بر اعتقاداتش ایستادگی کند، می‌توان به رستگاری انسان امروز امیدوار بود.


منبع : خبر آنلاین

به روز شده در : يکشنبه 14 فروردين 1390 - 15:53

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

احسان
يکشنبه 14 فروردين 1390 - 19:3
-5
موافقم مخالفم
 
نقد سطحى و بچگانه

اين يادداشت اين قدر پچگانه است كه هركسى ميتونى غيرمنطقى بودن اون رو بفهمه.

آقاى بادى كه با نام بردن از پناهى، خط و ربط روشنفكريش رو آشكار ميكنه براى اثبات اينكه جدايى نادر از سيمين سياه نمايى نميكنه ميگه: مخاطبان از تماشاى فيلمى كه به آنها احترام ميذاره لذت ميبرند! مگه چندميليون مخاطب اخراجى هاى3 اين طور فكرى نميكنند؟! اگه مردم اين طورى كه شما ميگيد فكرميكردند كه اخراجى هاى 3 دوونيم برابر جدايى نادر ازسيمين نميفروخت!

بس كنيد اين توهين ها رو.

سهیل
يکشنبه 14 فروردين 1390 - 20:26
-4
موافقم مخالفم
 

آقا احسان عزیز به نظر من شما داری راه را اشتباه می روی دوست خوب من هر چیزی که ازش استقبال بشه و بفروشه چیز خوبی نیست بعضی چیزها را با استفاده از سادگی ما مردم به عنوان چیز خوب به ما قالب می کنن و اونهایی هم که قوه تشخیص خوب از بد و درست از غلظ را کمتر دارند به راحتی گول می خورند

دوست عزیز برای مخاطب سینما مهمترین از فروش فیلم ها مضمون فیلم ها است، مهم حرف و پیامی است که کارگردان در پس فیلم به مخاطب انتقال می دهد. وقتی شما جدایی نادر از سمین را می بینی به معنای واقعی درگیر آن می شوی و ذهنت به چالش کشیده می شود که درست کدام است و حق با کیست. اما در اخراجی ها فقط وقتت به هدر می رود و با خود می گویی حالا که چی ؟؟؟؟؟؟چقدر آدم مگر می تواند به دلقک بازی های موحود در فیلم به زور لبخند بزند.

دوست خوب من سینما به نظر من زبان مشترکی است که با آن می توان پیامها و حرف های متفاوتی را به شکلی جذاب به مردم همه دنیا بیان کرد.

ما سینما نمی رویم که دور هم بنشینیم و پفک و چیپس بخوریم و بخندیم . اگر هدف ما از سینما رفتن دور هم نشستن و تنقلات خوردن است که می توانیم همین کار را در منزل خودمان انجام دهیم. خیلی راحت جلو تلویزیون با پیژامه لم می دهیم و کاسه پر از تنقلات را خالی می کنیم و زیر لب می گوییم همه چی آرومه من چقدر خوشبختم

دوست من کسی که زحمت می کشد و از خانه به سینما میرود و با پرداخت هزینه چند هزار تومانی بلیت تهیه می کند توقع دارد که به شعور، فهم ، درک و وقتی که صرف می کند احترام گذاشته شود. کارگردان فیلم دربرابر وقت مخاطب مسئول است.

مسئولیتی که اصغر فرهادی به خوبی آن را انجام داده ولی مسعود خان در 3 فیلم اخراجی ها از انجام آن عاجز مانده است.

فروش بالای اخراجی ها دوست من بیشتر در شهرستان ها بوده است که با وضعیت اکران این فیلم چیز عجیبی نیست، مهم این است که مخاطب اخراجی ها بعد از دیدن این فیلم به چه نتیجه ای می رسد و در قبال مبلغ بلیت و هزینه ای که صرف کرده است چه چیزی را به دست آورده است. احسان عزیز هوشیار تر باش

شقایق
پنجشنبه 18 فروردين 1390 - 20:30
6
موافقم مخالفم
 

من با نظر سهیل موافقم. اخراجی ها هیچ چیز قابل تأملی نداره و فیلمی که به هر قیمتی بخواد مخاطبش رو بخندونه نمیتواند فیلم خوبی باشه.

در ضمن نقد خیلی خوبی بود.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���