) آدمهايي كه اواخر دهه 50 و نيمه اول دهه 60 شمسي به دنيا آمدند، شروع فيلم ديدنشان در نوجواني مصادف شد با يك سري فيلمهاي عالي دهه نودي(از نوع ميلادياش البته!).فيلمهايي كه تاثير بسيار زيادي روي دنياي آنها گذاشت و باعث شكل گيري نوعي سليقه سينمايي شد.طبيعي است كه چون جريان غالب سينماي دهه نود را فيلمهاي مستقل و پست مدرنيستي آمريكايي شامل ميشد، سليقهي نوجوانان دهه هفتادي را هم، همين فيلمها شكل دهد.فيلمهايي مثل فارگو و بارتون فينك(برادران كوئن)، پالپ فيكشن و سگهاي انباري(كوئنتين تارانتينو)، بزرگراه گمشده و قسيالقلب(ديويد لينچ)، مرد مرده و شب روي زمين(جيم جارموش)، بازگشت بتمن و ادوارد دست قيچي(تيم برتون)، بازي و هفت(ديويد فينچر)، مري يه جوريه(برادران فارلي)، خارج از ديد(استيون سودربرگ)، چرخش كامل و قاتلين بالفطره(اليور استون) و ... داستان عاشقانه واقعي(توني اسكات).پس اين مدل از فيلمهاي بازيگوشانه و پر از ارجاعهاي تاريخ سينمايي آمريكايي تبديل به سينماي مورد علاقه نوجوانان دهه پيش و جوانان دهه فعلي شد.اگر دهه 50 و 60 شمسي، تمام و كمال در اختيار نوعي سليقه روشنفكرانه اروپايي بود و نوجوانان اين دو دهه مثلا به دنبال مسائل هستي شناسانه، فلسفي/روانكاوانه ميگشتند، دهه 70 متعلق به سليقهاي بود كه سينما را براي خود سينما و فيلم را براي جذابيتهاي خود مديوم و نه براي گفتن حرف گنده ميخواست.براي اولين بار در دهه هفتاد بعد از دهه 40 شمسي كه فيلم ژانر و به خصوص وسترن حرف اول را ميزد، سليقهاي آمريكايي در نگاه به سينما و كيف كردن با جذابيتهاي سينمايي شكل گرفت كه به طرز افراطي و آزاردهندهاي طي دو دهه از بين رفته بود و با جريان سينماي پست مدرن به وسيله نوجوانان آن موقع احيا شد.و اين با يك پيش بيني واقع بينانه آخرين بار بود كه اتفاق ميافتاد.نوجوانان دهه فعلي سرگرمي اصليشان به جاي سينما چيزهاي ديگري است و خدا ما را نبخشد اگر بخواهيم به سلائق و سرگرميهاي آنها احترام نگذاريم و حرف اضافه بزنيم..!
......................................................................................................................
2) اين همه وراجي كردم كه بگويم نوجوانان گذشته و جوانان امروز با خيلي از فيلمهاي دهه پيش زندگي كردهاند و بزرگ شدهاند.خيلي چيزها را به جاي اين كه در متن زندگي بفهمند در دل دنياي پر هيجان و جذاب فيلمها كشف كردند.هنوز كه هنوز است به عنوان نمايندهاي از اين نسل فكر ميكنم بهترين فيلم كمدي(مري يه جوريه)، بهترين فيلم كاميك بوكي(بازگشت بتمن)، بهترين فيلمهاي عاشقانه(خارج از ديد، قسيالقلب، داستان عاشقانه واقعي و ادوارد دست قيچي)، بهترين نئونوآرها(فارگو، چرخش كامل، هفت) در طي بيست و پنج سال اخير، در دل دهه دوست داشتني نود ساخته شده است.اين فيلمها بعد از مدتي از حالت فيلم صرف خارج شدند و تبديل به نوعي آئين شدند و طرفدارانشان مرام خاص خود را پيدا كردند.صفت كالت مووي براي خيلي از اين فيلمها صدق ميكند و اگر غير از اين باشد جاي تعجب دارد."آدم هيچ وقت عشق قديمياش را فراموش نميكند". اين چيزي است كه خود اين فيلمها يادمان دادند(اولين بار كه "مري يه جوريه" رو ديدم مرتب به اين جمله فكر ميكردم).سينماي دهه نود مثل عشق قديمي ميماند كه هر ثانيه و لحظه، يادآورياش لذت بخش و شوق انگيز است.و اين عشق قديمي زنده است، چون سينما زنده است و چون خاطره و آئين و مرام، چيزهاي كمي نيستند كه به اين راحتيها از بين بروند.
.......................................................................................................................
حرف بيربطي نيست اگر بگوييم بعد از دهه 70 ميلادي، دهه نود اوج جديدي، هم براي سينماي معاصر آمريكا و هم براي خورههاي فيلم در كل دنيا بود.و چه خوب كه نوجواني و جواني خيلي از ماها در دههاي گذشت كه مهمترين فيلماش پالپ فيكشن(كوئنتين تارانتينو) بود.عيش از اين بالاتر..؟
بازگشت به روزنوشت هاي پويان عسگري
محمد
دوشنبه 3 تير 1387 - 10:23
-2 |
|
|
|
خوشحالم دوباره مینویسی...
|
farshid
سهشنبه 4 تير 1387 - 6:39
-17 |
|
|
|
سینما مثل یک معجزه بزرگ توی همه ی دورانها کار خودش را کرد شاید برای ادمهایی که دوران جوانیشان را توی هر دهه از سینما که گذرانده اند سینما اعجاز به خصوصش را داشت . حالا هر بار که می خواهیم از سینمای هر دهه ای دلسرد شویم باز سینما مثل یک تردست اثاری را جلوی چشمانمان می گذارد تا باز یادمان بما ند سینما هست توی یک دهه مردهای سوار بر اسب رویا می سازند روزگاری دیگر ادم هایی با تفنگ های همیشه اماده شلیک و بارانی های بلند محبوب دلها می شوند زمانی این گروه خشن زمانی مخمصه بهترین سینمای زمان خودشان می شوند ولی به نظرم زیاد فرقی ندارد سینما سینماست و همیشه محبوب دوستدارانش فرقی ندارد دهه هفتاد باشد یا نود یا هر زمان دیگری مهم این است که سینماست به همین سادگی!! farshid
|
اميرحسين جلالي
چهارشنبه 5 تير 1387 - 14:48
-2 |
|
|
|
سلام رفيق، چطوري؟ آقا من اين فيلم «مري يه جوريه» رو نديدم، عاشق اسمش شدم، يه جوري به ما برسونش كه منم يه جوري ام الان جون داداش. درضمن دو هفته اس حوزه هنري دوشنبه ها تو سينما سپيده فيلم كوتاه اكران مي كنه، معمولا كارگردانهاشم ميان، من دارم ميرم، اگه بتوني بياي خيلي خوب مي شه، مي بينيمت لااقل استاد. خواستي بياي يه زنگي چيزي به من بزن پويان جان. ياعلي.
|
مانا(مهتاب)
پنجشنبه 6 تير 1387 - 19:2
-1 |
|
|
|
1.این از اون چیزاییکه بهش افتخار می کنم ،اینکه دوران نوجوانی ام با فیلم های دهه ی نودی سپری شد.دهه ای که خدا را شکر فیلمسازان تازه نفسش برعکس بعضی هنرمندان وطنی !معتقد نبودند؛سینما برای آنها نه یک هدف که وسیله ایست برای بیان دغدغه های انسانی و اجتماعی و چنانچه این وسیله!جایش را با چیز دیگری عوض کند مهم نیست،بلکه مهم آنست که......(با لحن خودشون بخونید بهتره.).اگر کمی دقت کنیم می بینیم که خون تازه ای که یواش یواش داره(یا می خواد!)به رگ سینمای بی جان ما تزریق بشه ،از طریق همین نسلی است که دوران نوجوانی اش را با فیلم های دهه ی نود سپری کرده .شهرام مکری،بهنام بهزادی،محمد بخشی،سامان سالور،رسول محمد اف.....(حتماً خودتان اسامی بیشتری رو می تونید نام ببرید)خیلی مهم نیست که ما فیلم هاشونو دوست داریم یا نه ،مهم اینه که نمی تونیم نگاه بکر و تازه شون به سینما و ایمانی که به خود خود سینما دارند تحسین نکنیم.جملات کلیشه ای که در بالا اشاره کردم و اینروزها بدجور ورد زبان مقایسه کنید با مصاحبه فوق العاده ی مکری در مجله ی فیلم خصوصاً در باب ارجاعات سینمایی و....فکر کنم همه چی دستمون می یاد! 2.دهه ی نود دهه یی که میشه در یک کلام بهش گفت دهه جسارت.خیلی مهم نیستش که سابرینای وایلدر کبیر به بدترین شکل ممکن بازسازی می شه ،مهم جسارتیه که باعث می شه کسی به فکر بازسازی این نگین ارزشنمند تاریخ سینما بیفته!وچه بسا کارگردان قصد داشته با این بازسازی نشون بده که وایلدر چه فیلمساز کبیری بوده! این همون دهه ایه که دو یاغی عصبی و کله خرابش (دنیرو و پاچینو)مثل دو تا آدم سربه زیر و عاشق پیشه خودشونو به آب و آتش می زنن تا دل محبوبه هاشون(فانداو فایفر)و بدست بیارن!(استنلی و آیریس ،فرانکی و جانی)و یا تک سوار بی نام و هفت تیر به دستش دل در گروی زنی متاهل می بنده تا یکی از بهترین ملودرام های تاریخ سینما شکل بگیره(پل های مدیسن کانتی)،این همون دهه ایه که ران هاوارد استادیشو در انتخاب داستان ها و موقعیت های کلیشه ای وخوانشی بدیع و جذاب از همین کلیشه ها نشون می ده؛فیلادلفیا(که هنوزم عاشق ترانه ی حزین ابتداییشم)روزنامه،آپولو 13.این همون دهه ایه که مارتین اسکورسیزی بهترن اثر خودشو(به اعتقاد من البته)رفقای خوب ،خلق می کنه.دهه ای که ادرین لین هم نردبان جیکاب (با بازی فوق العاده تیم رابینز بسیار عزیزم)می سازه و هم پیشنهاد بی شرمانه(با یک رابرت رد فوردی که گذر زمان هم نمی تونه ذره ای از جذابیتش کم کنه)،این همون دهه ایه که جانی دپ با رویای آریزونا،چه چیزی گیلبرت گریپ را خورد،ادوارد دست قیچی،ادوود و مرد مرده توش خدایی می کنه،دهه ای که یکی از بترین نئونوآرهای سینما،رد راک وست(که هنوز نامش منو یاد جذابیت غریب و بی نظیر لارا فلین بویل میندازه)ساخته می شه.دهه ی تریلرهای جذابی مثل جاده ی آرلینگتن،فراری(اندرو استنتن)،محرمانه لس آنجلس،جی اف کی ،مخمصه و....دهه ی ظهور یکی از دوست داشتنی ترین قهرمانان عمرم(فارست گامپ)و دهه ی میزری و سکوت بره هاو البته...............دهه ای که عروسی بهترین دوستم ساخته شد و خدا می دونه جولیا رابرتز آن فیلم با من چه کرد. 3.مرسی بابت اینکه باعث شدی این دهه رو مرور کنیم و راستش منم با احترام به علایق و سلایق نسل جدید،فکر می کنم نسل ما تنها دوره ایست که نگاهی اینچنین به سینما داشت . در ضمن اشاره به (مری یه جوریه)خیلی خوب بود.فکر می کنم همه ی ما بن اسلیتر این فیلمو خیلی خوب درک می کنیم! 4.نوجوانی ما با ادوارد دست قیچی سپری شد و جوانیمان با سویینی تاد....تاببینیم استاد برای میانسالیمان چه رو می کند!
|
پويان عسگري
شنبه 8 تير 1387 - 17:20
-4 |
|
|
|
امير عزيز "مري يه جوريه" فيلم برادران فارلي هستش كه سال 1998 ساخته شده با بازي كامرون دياز، بن استيلر و مت ديلن .................................................................. ماناي عزيز نظرت درباره فيلمسازان جوان و جديد را صد در صد قبول دارم و به نظرم اگه قرار باشه اتفاقي واسهي اين سينماي فرتوت بيافته به متولدين اواخر دهه 50 و نيمه اول دهه شصت برميگرده.اين بحث مفصليه كه ايشالله به زودي يه چيزي دربارش همين جا مينويسم....راستي، لارا فلين بويل رو توي "خوشبختي"(تاد سولوندز) ديدي..؟
|
پریسا
دوشنبه 17 تير 1387 - 3:30
-3 |
|
|
|
آخه این پالپ فیکشن! چی داره که اینهمه عاشقش ان من که هیچ چیز برتر و خاصی توش نمیبینم هیچی!
|
مازیار
پنجشنبه 20 تير 1387 - 4:9
-21 |
|
|
|
دهه 90 یه لحظه ناب بود یه خاطره بی نظیر یه رویا وای فکر کن تمام اینایی که پویان گفت هیچی اینارم بذارید روش سگدانی ( تارانتینو) اد وود( برتون) رستگاری شاوشنگ( دارابانت) نفوذی و مخمصه( استاد مایکل مان) فارست گامپ( زمکیس)
|
Maziyar
دوشنبه 29 مهر 1387 - 20:56
-10 |
|
|
|
man ke be nazaram daheye 90 ye daheye Talai bud, 2rost vaghti hame goftan labkhande Deniro tu sekanse akhare Once Upon A Time In America (midunam filme morede alaghate, az aksesh balaye paget malume;)) payane cinema ast, daheye 90 ba ghulai ke Pouyan hamaro moarefi karde umad o ye tekuni be hame dad merci Pouyan, mano yade khaterate kheili khubi endakhti:)
|
الهام جون
دوشنبه 1 تير 1388 - 10:25
-1 |
|
|
|
سينماي دهه نود ميلادي؛ يكي از بهترين داستانهاي عاشقانه واقعي
سلام خسته نباشيد اگه بخوايم برامون فيلم بفرستيد مي فرستيد اگه بفرستيد خيلي ممنون فيلم خارجي عاشقانه و خانوادگي قشنننننننننننننننننننننننننگ خيلي ممنون
|
زري
پنجشنبه 17 دي 1388 - 22:7
9 |
|
|
|
سام عليك خيلي چاكريم دادا عزت زياد
|