News
  • ‌فیلم رضا عطاران 2 میلیارد و 400 تومان در تهران و شهرستان‌ها فروخت
    «خوابم مي‌آد» پس از پنجاه روز همچنان گيشه پُر رونقي دارد
  •  
  • عضو کمیسیون فرهنگی مجلس تهديد به افشاگري كرد: تا پایان ایستاده‌ایم
    لازم شود مسائل پشت‌پرده پروژه «لاله» را بازگو می‌کنیم/ گزارش و عکس‌هایي از پيش‌توليد فيلم ‌به دست ما رسیده كه با ارزش‌های دینی و فرهنگ ایرانیان مطابقت ندارد
  •  
  • ده پرسش متفاوت از امیر مهدی ژوله، سرگروه نویسندگان «قهوه تلخ»
    مهران مديري يا رضا عطاران، طنز مورد علاقه‌، بالا‌ترین دستمزد نويسندگي و چند پاسخ ديگر
  •  
  • جنجال و حاشيه به‌جاي كيفيت و جذابيت در سريال‌هاي رمضان - 4
    واکنش مجید اوجی به ادعاي زد و بند با مدير شبكه يك: مدیران سیما از خدای‌شان باشد با من کار کنند/ برای سریال دو تیتراژ ساختم که متشکل از 64 نفر گروه کُر هستند!
  •  
  • جنجال و حاشيه به‌جاي كيفيت و جذابيت در سريال‌هاي رمضان - 3
    ادعاي روزنامه اصول‌گرا درباره پشت‌‌پرده تولید سریال شبكه يك: «راز پنهان» و سريال‌هاي زوج "مجيد اوجي - فلورا سام" محصول زد و بند ‌با مدیر شبکه است!
  •  
  • جنجال و حاشيه به‌جاي كيفيت و جذابيت در سريال‌هاي رمضان - 2
    حذف صداي ايرج از ترانه تيتراژ سريال شبكه دو: همسر ايرج به كارگردان «چمدان» جایزه المپیک مي‌دهد!!
  •  
  • جنجال و حاشيه به‌جاي كيفيت و جذابيت در سريال‌هاي رمضان - 1
    غلط تايپي دردسرساز سريال شبكه سه: تيتراژ «خداحافظ بچه» اصلاح شد!
  •  
  • جهانگير الماسي ادعاي جالبي را مطرح كرد: تمام امكانات دولتي دست امثال مخملباف است، بعد به امثال من انگ دولتي‌بودن مي‌زنند
    ‌سال 1388 از بنياد فارابي 1400 حلقه فيلم به مخملباف دادند كه رفت در هند فيلم ساخت و به نظام فحش داد/ به دروغ مي‌گويند مخملباف رفته تا مسائل جاسوسي را شناسايي كند/ آن طرف اپوزيسيون‌بازي در‌مي‌آورد و بعد با بهانه كار اطلاعاتي فعاليت‌هايش را توجيه مي‌كند
  •  
  • تحمل حبس به جرم اقدام عليه امنيت ملی يا قاچاق مواد مخدر؟!
    رامین پرچمی، بازيگر تلویزیون و سینما، از زندان آزاد شد
  •  
  • «برف روي كاج‌ها» هفتمين فيلمي‌ست كه امسال در سينماهاي حوزه اكران نمي‌شود/ واكنش صريح سيد جمال ساداتيان را بخوانيد
    به منِ تهيه‌كننده چه ارتباطي دارد كه حوزه هنري با معاونت سينمايي تنش دارد؟
  •  
  • نگاهی به فیلم «پرسه در مه» ساخته بهرام توكلي؛ به بهانهٔ ورود به شبکهٔ نمایش خانگی
    فاصلهٔ نبوغ و جنون مگر چقدر است؟
  •  
  • "سينماي ما" با نوشته‌اي از امير پوريا بررسي مي‌كند: آيا انتقاد از شيوه‌ سوگواري حامد بهداد و ديگر شاگردان حميد سمندريان، مصداق تجاوز به حريم خصوصي افراد نيست؟
    تلاش برای «ترکاندن» با اخبار مغرضانه از عواطف بی‌غرض/ وقتي فقدان يك استاد فقید به حراج گذاشته مي‌شود
  •  
  • واكنش ابراهيم حاتمي‌كيا به خريد مالكيت «گزارش يك جشن» توسط سازمان سينمايي
    ‌اقدام ارشاد را طبیعی می‌دانم و از آن استقبال می‌کنم/ یادمان باشد ‌«به رنگ ارغوان» تا کجا رفت و چگونه عید امسال از شبکه ملی کشورمان پخش شد
  •  
  • به نظر اعضاي كميسيون فرهنگي مجلس نه «لاله» مصداق فيلم فاخر است و نه سابقه كارگردانش قابل گذشت
    علي مطهري: ادله دوستان نظر اعضای کمیسیون فرهنگی را جلب نکرد / شمقدري: به من فرصت داده نشد تا مطالبم را به استحضار اعضای کمیسیون برسانم
  •  
  • كار «خنده بازار» هم به مجلس كشيد: مسوولان تلويزيون بايد به كميسيون فرهنگي توضيح بدهند
    استفاده از مردان در لباس زنان در جامعه تبعات منفی‌ دارد
  •  
  • گزينه‌هاي اصلي اكران عيد فطر كدامم فيلم‌ها هستند؟
    «ضد گلوله» بدون حذف سكانس پاياني به اکران عید فطر رسيد/ «بی‌خداحافظی» و «کلاه قرمزی و بچه ننه» هنوز قطعي نشده است
  •  
  • انتقاد خشايار الوند از مميزي تلويزيون، كيفيت پايين سريال‌هاي ماه رمضان و حذف يك فصل «قهوه تلخ»
    محمدرضا گلزار در فصل بعدي «ساخت ايران» حضور ندارد / سیامک انصاری گروه «قهوه تلخ» را كارگرداني مي‌كند
  •  
  • پاسخ امیر جعفری به یادداشت بهروز غریب‌پور كه به او گفته بود "نابازیگری که زیر تابوت سمندریان جامه‌درانی کرد"
    با بد کسی در افتاده‌اید آقا!
  •  
  • گفت‌وگويي پُرتناقض با ادعاهاي بزرگ و حرف‌هاي عجيب و غريب با اسي نيك‌نژاد درباره پروژه ميلياردي‌اش و اعتقادش به «مملکت، انقلاب و هنرم»!
    خدا شاهد است كه اين فيلم‌ها را از اول تا آخر ندیدم/ بنده در نظام و سیستم هالیوود هیچ نقشی نداشتم، فقط یک هنرمند در میان هزاران هنرمند مشغول به کار بودم/من هم اگر آن عکسی که از فیلم من دیدید را ببینم شاید ناراحت شوم
  •  
  • پروژه «لاله» دارد به جاهاي باريك مي‌كشد: تهديد عضو کمیسیون فرهنگی مجلس به سوال از وزیر و مراحل بالاتر!
    اگر وزارت ارشاد به نظر کمیسیون فرهنگی توجه نکند‌، مجموعه ‌وزارت را زیر سوال می‌بریم
  •  



     



       



    يکشنبه 29 ارديبهشت 1387 - 11:40

    درخشش ابدي يك ذهن پاك


    اين روزنوشت را چهارشنبه نوشتم، اما تا ديشب وقت نشد بگذارمش روي سايت، تا اين‌كه شنبه شد و حس كردم بايد بعد از بيست سال استقلالي‌بودن (كه هنوز با تمام وجود پابرجا مانده است) بايد همراه بچه‌ها بروم استاديوم تا بازي پرسپوليس - سپاهان را از نزديك ببينم؛ راستش بيش‌تر مي‌خواستم ببينم «پيروزي اراده»، اين اراده‌ي معطوف به قدرت، كه افشين قطبي - اين جنتلمنِ آدم‌حسابي - را يك فصل در باشگاهي مثل پرسپوليس حفظ كرده بود، چه سرنوشتي پيدا مي‌كند. رفتم ببينم معجزه‌اي در كار هست يا واقعيت قيافه‌ي نحس‌اش راباز هم نشان‌مان مي‌دهد... از خودم، هم‌باشگاهي‌هايم، آبي‌هاي عزيز، شرمنده‌ام ولي موقع وقوع معجزه‌ي گل دوم پرسپوليس بي‌اختيار نيم متر روي هوا پريدم و نگاهم رفت به افشين قطبي كه از من و ما - از همه‌ي ما - بلندتر پريده بود. وقتي داور سوت پايان بازي را زد، از پشت ديوار گرد استاديوم آزادي يك هواپيما داشت رو به آسمان پرواز مي‌كرد و من تا جايي كه چشم كار مي‌كرد، اوج‌گرفتنش را تماشا كردم.

                                         

    دروغ چرا؟ به امير قادري حسودي‌ام مي‌شود. آن‌قدر كه نه مي‌توانم مهارش كنم و نه به روي خودم نياورم و حتي تازگي‌ها به روي خودش! دايره‌ي اين حسادت دارد هر روز بزرگ و بزرگ‌تر مي‌شود؛ چيزي در مايه‌هاي تعداد كامنت‌هاي روزنوشت‌هاي امير كه مايه‌ي افتخار و خوشحالي‌ام است؛ آن‌ها كه در اين بخش مي‌نويسند و چيزهايي كه در اين كامنت‌ها مي‌خوانم و از دل نويسنده‌‌شان مي‌تراود هم همان قدر حسادت‌برانگيز است. حالا چرا؟ واقعا چرا؟!
    ***
    دليلش اين است كه از دل همه‌ي كلمات روزنوشت‌ها مي‌شود فهميد حال امير و همه‌ي بر و بچه‌هاي كافه خوش است؛ غم و درد و رنجي هم اگر هست (كه لابد حتماً هست)، مسكن‌هاي قوي و قابل استفاده‌اي برايش پيدا كرده‌اند. وضعيت‌شان اين روزها درست خلاف حال و روز و دنياي من است؛ اين كه ديگر نيازي به توضيح ندارد. مقايسه دو تا روزنوشت خودش همه چيز را مي‌گويد! به همه‌تان حسودي‌ام مي‌شود كه حال‌تان خوب است (خدا را صد هزار مرتبه شكر)، كه هنوز از گل‌زدن تيم مورد علاقه‌تان به وجد مي‌آييد، يا حالش را داريد كه از فلان كتاب و فيلم و ترانه و شعر چيزي پيدا كنيد براي تقسيم‌كردن با ديگران... كه اتفاق به‌ظاهر ساده و نه چندان مهمي مثل سرمربي‌شدن افشين قطبي در پرسپوليس و احتمال موفقيتش در ليگ برتر اين همه مي‌تواند اسباب بحث و حرف حديث و تئوري و نكته‌سنجي بشود. اين‌كه آبيِ آبي‌ام و تيم محبوبم الان فجيع‌ترين وضعيت عمر طرفداري‌ام را دارد، ابداً ربطي به اين وضعيت ندارد. بحثِ حال و روزي‌ست كه ديگر مدت‌هاست ندارم، تجربه‌اش دست نمي‌دهد، نمي‌توانم، بلد بودم‌ها اما انگاري يادم رفته؛ مثل بار اولي كه بعد از چند سال پشت دوچرخه مي‌نشيني و تا راه بيفتي و زين و ركابش دست‌ات بيايد، تلو تلو مي‌خوري و ممكن است زمين هم بخوري. پارسال همين موقع‌ها بود كه تلو تلو خوردن‌هايم شروع شد و چند هفته‌اي بعد، تابستان 86، با مخ زمين خوردم. رفتم به DARK SIDE... جايي كه تصورش را هم نداشتم كه اين همه سياه باشد. حتي حوصله ندارم از آن روزها براي كسي تعريف كنم (شايد از يادآوري‌اش هم مي‌ترسم؟). فقط بگويم كه خدا نصيب گرگ بيابان نكند (اگر روزنوشت امير بود، لابد چند نفري پيدا مي‌شدند و اين «گرگ بيابان» را بهانه مي‌كردند تا درباره هرمان هسه بنويسند و حالي ببرند، ولي اين يكي با آن يك كلي فرق دارد!)
    ***
    خلاصه‌اش كنم؛ حال و روز خوشي نيست، شايد هم هست و من خبر ندارم. شايد هم مي‌شود چندان خوش‌اش كرد و من ديگر بلد نيستم و يادم رفته. هر چه هست، اين روزها از چيزي به وجد نمي‌آيم، درست بر عكس امير. ما دو نفر كه چند سالي‌ست كنار هم، شانه به شانه و چشم توي چشم جلو آمديم، چطور اين‌همه فرق كرديم؟ چه‌طور شده كه اين همه حال و روزمان متفاوت شده؟ بعضي دلايلش را مي‌دانم، اما آن مهم‌تر‌ها را، آن‌هايي كه تعيين‌كننده و موثرتر از همه است، حتي روح‌ام هم خبر دارشان نيست. اين روزهاي زار و نزار، روزهايي كه به نظرم دنياي‌مان آن‌قدر خراب شده كه گمان مي‌كنم بهترين‌ چيزهاي دنيا هم نمي‌تواند سر سوزني كسي را سر شوق بياورد، امير و بعضي بچه‌هاي كافه‌اش از چيزهايي ذوق مي‌كنند كه شاخ در مي‌آورم، كه فكر مي‌كنم اگر سه سال پيش به خودِ امير مي‌دادم، عمراً نمي‌خواند يا نمي‌ديد يا گوش نمي‌كرد. اگر هم مي‌كرد، شك ندارم كه عق‌اش مي‌گرفت، كه بالا مي‌آورد... اما حالا؟! گفتم كه قضيه پيچيده‌تر از اين‌هاست كه به عقل و هوش تنبل و دور از دسترسِ اين روزهاي من برسد.
    ***
    چه‌قدر «خودآگاهي» خوب است، «تجربه» چه چيز گران‌قيمتي است و چه حيف كه اين‌ها هر دو به گران‌ترين قيمت به دست مي‌ايد؛ به قيمت «عمر» به نرخ روز. حال و روزي كه اين روزها تجربه مي‌كنم، شبيه هماني‌ست كه پارسال همين موقع‌ها آمد سر وقتم. ولي آن موقع نمي‌دانستم چيست و چرا اين جوري شده؟ چه مرگ‌ام است و چرا چيزها را شكل ديگري مي‌بينم؟ چند وقت بعد، وقتي آن بلاي افسردگي با تمام قدرت و وسعت‌اش از راه رسيد، تازه فهميدم كه چرا چند وقت پيش اين‌شكلي بودم؟ شايد اگر آن موقع اين‌ها را مي‌دانستم، اگر زودتر شصت‌ام خبردار مي‌شد، اگر تجربه و پيش‌آگاهي الان را داشتم و مي‌فهميدم قرار است چه خبر بشود، با همه‌ي قدرت‌ام جلوي‌اش را مي‌گرفتم يا مهارش مي‌كردم تا مجبور نباشم تا ته ماجرا را بروم و برگردم. تازه شانس آوردم كه برگشتم، وگرنه...
    ***
    به امير و برو بچه‌ها حسودي‌ام مي‌شود، اما شايد همين حسادت كمك كند كه اين دفعه نگذارم مثل بار قبل از اين كه هست جلوتر بروم. تجربه‌ي قبلي و احساس‌هاي مشابه خيلي شبيه آن موقع‌هاست و همين است كه مي‌گويم تجربه چيز گران‌قيمتي است. بايد هر جور شده جلوي‌اش را بگيرم تا بيش‌تر نشود، تا نفوذ نكند و ريشه ندواند، تا كله‌پايم نكند؛ و اين روزها همه‌ي فكر و ذكر و وقت شب و روزم به اين مي‌گذرد كه چه‌طوري؟ شايد به همين خاطر است كه همه‌ي كارهايم را سعي مي‌كنم درست انجام بدهم، به زور هم كه شده، از سر تكليف، مثل يك كارمند كه هميشه از شنيدن اسمش هم بدن‌ام مي‌لرزيد. اين بار اما فرق مي‌كند. اين بار وظايف كاري و حرفه‌اي و روزمره‌ام را هر جور كه باشد زمين نمي‌گذارم (نمونه‌اش همين روزنوشتي كه مي‌بينيد). دارم سعي مي‌كنم هر كاري را قبول كنم يا خودم پيشنهادش را بدهم و بعد زير تعهد قولي كه دادم و فشار آن‌هايي كه به‌شان قول دادم، سرم به كار باشد. نتيجه‌اش تا حالا كه بد نبوده؛ چند تايي مطلب نوشتم كه به نظرم بدك نشده، يك مصاحبه‌ي مفصل با پيمان قاسم‌خاني كردم كه اين يكي آن‌قدر بازتاب مثبت داشت كه تا حالا ركورددارِ نتايجِ «كار درماني» فعلي است. خصوصاً از كساني كه تعريف‌كردن‌شان برام حجت است، مثل امير يا هوشنگ گلمكاني كه تا به حال در اين چند سال در مورد هيچ‌كدام از كارهايي كه در مجله كرده بودم، اين‌طور از ته دل و قاطع و مكرر تعريف و تشويق نكرده بود و اظهار نظرهايش كلي كمك‌حال اين روزهايم شد. بخشي از يك پرونده‌ي مفصل درباره‌ي چارلي كافمن را كه از پروژه‌هاي نسبتاً قديمي بود، اين شماره‌ي مجله به سرانجام رساندم و موقع تماشاي چندمين بار درخشش ابدي يك ذهن پاك براي نوشتن مطلبم، حس كردم هنوز هم اگر آدم راه را باز كند، چيزهايي تا عمق جان‌اش نفوذ مي‌كند و مجبورش مي‌كند نصفه شب از روي صندلي بلند شود و چند ثانيه‌اي ايستاده صحنه‌هايي از يك فيلم را تماشا كند.
    ***
    اين بار تصميم جدي گرفته‌ام كه نگذارم اتفاق پارسال تكرار شود. بعضي چم و خم‌هاي سخت و پيچيده و نامردانه‌اش را ياد گرفته‌ام و مي‌دانم چه‌طور مي‌شود بهش برگ زد، بدل فن را رو كرد و جلوي‌ سيل هجوم بي‌پيرش را گرفت. تا جايي كه مي‌شود سعي‌ام را مي‌كنم، چون راستش ديگر تحملش را ندارم. از تصور آن دو سه ماه سال گذشته تيره‌ي پشتم مي‌لرزد. حيف كه دست‌ام خيلي خالي‌ست، ابزار و اسلحه‌اش كم گير مي‌آيد، بعيد است از «ولي» و «من اگه نباشم» و «افشين قطبي» و ... كاري بربيايد. دارم به جنگِ غول مي‌روم؛ غولي كه سرش را بزني، دوتا جايش در مي‌آيد، دُم‌اش را ببُري بلندتر مي‌شود... خلاصه كه غول، غول عجيبي است.
    ***
    دروغ چرا؟ به امير قادري و بعضي بروبچه‌هاي كافه‌اش حسودي‌ام مي‌شود... اما من هم سعي خودم را مي‌كنم. مطمئن باشيد اين بار به اين راحتي‌ها نمي‌گذارم اتفاق بيفتد. بايد باز هم فكر كنم؛ خيلي چيزها هست كه مي‌شود به عنوان اسلحه ازشان استفاده كرد؛ مثل يك ربع آخر درخشش ابدي يك ذهن پاك كه مثل ديناميت عمل كرد... و چيزي را جلوي چشم‌ام تركاند كه پارسال توي دلم و گلويم تركيد. حسودي به جاي خودش، ولي من سعي خودم را مي‌كنم؛ گفتم كه، غول غولِ عجبيبي است...


    بازگشت به روزنوشتهای نیما حسنی نسب

    نظرات

    علیرضا
    يکشنبه 29 ارديبهشت 1387 - 12:49
    10
    موافقم مخالفم
     

    خب. به نظر من اینها همه‌اش نشونه اینه که سرازیری رو رد کردی و مثل همون هواپیما داری اوج می‌گیری. یا شاید هم در شرایط اوج گرفتنی. منتظر یه تلنگری.

    علی‌‌رضا
    يکشنبه 29 ارديبهشت 1387 - 12:55
    2
    موافقم مخالفم
     

    خب. به نظر من اینها همه‌اش نشونه اینه که سرازیری رو رد کردی و مثل همون هواپیما داری اوج می‌گیری. یا شاید هم در شرایط اوج گرفتنی. شاید هم منتظر یه تلنگری. درست نمی‌دونم. خودت بهتر می‌دونی..

    ابراهیم
    يکشنبه 29 ارديبهشت 1387 - 12:58
    7
    موافقم مخالفم
     

    "ولي موقع وقوع معجزه‌ي گل دوم پرسپوليس بي‌اختيار نيم متر روي هوا پريدم و نگاهم رفت به افشين قطبي كه از من و ما - از همه‌ي ما - بلندتر پريده بود. وقتي داور سوت پايان بازي را زد، از پشت ديوار گرد استاديوم آزادي يك هواپيما داشت رو به آسمان پرواز مي‌كرد و من تا جايي كه چشم كار مي‌كرد، اوج‌گرفتنش را تماشا كردم. " من نمیتونم قبول کنم کسی که اینجوری از گل پرسپولیسی که یه عمر ازش متنفر بوده ذوق کنه، حالش بد باشه.

    نمیخام از این دری وریا که خیلیم مده تحویلت بدم که تاشقایق و فلان و بهمان هست زندگی هم هست. بله هست ولی خیلی چیز نکبتیه.

    ولی من یه چیز از انجمن شاعران مرده یاد گرفتم که خیلی وقتا به خودمم میگم"کارپه دیم" حالا رو عشقه.....

    بنفشه
    يکشنبه 29 ارديبهشت 1387 - 13:10
    6
    موافقم مخالفم
     

    نمیدونم چرا اما با اینکه همیشه و همیشه طرفدار آبی بوده و هستم، اما اقرار می کنم که طرفداران پرسپولیس متعصب تر از ما آبی ها هستند، حتی پارسال که اوضاعشون خیلی خوب هم نبود

    بگذریم

    از حال و روز گفتید، نمیدونم این مسأله ربطی به احوالات شخصی شما دارد یا اجتماع هم در آن دخیل هست، اما من از جنبه اجتماعی قضیه کاملاً موافقم که هیچ زمانی این طور سردرگم ِ اتفاقات غیر منتظره نبوده ام، هیچ زمان اوضاع هنری کشور رو اینگونه متزلزل ندیده ام، از جشنواره فجر تا نمایشکاه کتاب که هیچ رنگ و بویی از قبل نداشت، از خیابان های خلوت پنج شنبه شب ها که هیچ شورو حالی در آن دیده نمیشود. از کتابفروشی هایی که کمتر در آن کتابی برای خوندن میشه پیدا کرد، این سردرگمی و این بغضی که از آن نام بردید مدت هاست که گلوی بسیاری از ما را می فشارد...اما به قول حضرت حافظ: آنچنان نماند و اینچنین نیز نخواهد ماند......

    امیرحسین جلالی
    يکشنبه 29 ارديبهشت 1387 - 14:31
    -11
    موافقم مخالفم
     

    سلام نیماجان،

    مطمئنم حرفای آدم فاز منفی ای مثل من این روزا اصلا به دردت نمی خوره ولی معجزه ای که دیروز اتفاق افتاد و تو از نزدیک و من از دور تجربه اش کردیم می تونه خیلی امیدبخش باشه.

    این که آدم اگه ایمانشو حفظ کنه و تا آخر خط بره بالاخره نتیجه شو می بینه و اینکه کم آوردن و شک کردن چه طوری می تونه آدمو محروم و مغبون کنه و از همه مهمتر اینکه خدا وجود داره و برخلاف تصور من حساب کار کاملا دستشه، کامل کامل کامل...

    هرچند فکر نمی کنم حتی اون مسئولیت و کار و اینها هم بتونه نجاتت بده ولی شک ندارم که بالاخره این روزای نحس تموم می شه و حالت خوب می شه نیماجان...

    شک ندارم که خدا یه روزی ما رو می بره اونجایی که آرزو داریم و این ایمانو دیروز پیدا کردم، همون لحظه ای که تو هم تجربه اش کردی...

    صالح
    يکشنبه 29 ارديبهشت 1387 - 14:44
    -10
    موافقم مخالفم
     

    شما عجیبی. و شاید هم دوست داشتنی.

    فکر کنم می فهمم چی می گی. مبارزه ت با غول رو می گم. خدا کنه موفق بشی.

    احسان
    يکشنبه 29 ارديبهشت 1387 - 15:4
    -5
    موافقم مخالفم
     

    این حس و حالی که داری رو چندین بار تجربه کردم تا اینکه یکی از بهترین دکترهای تهران تونست درمانم کنه. اولین قدم رفتن به استخره حتی اگر یک روز در هفته. بهترین توصیه ای که می شه به آدمی تو حال و هوای تو داد. امتحان کن اگه بی نتیجه بود هر چی خواستی به من بگو.

    صادق
    يکشنبه 29 ارديبهشت 1387 - 17:47
    -13
    موافقم مخالفم
     

    من همین یکی دو ساعت پیش مصاحبه با پیمان قاسم خانیتو خوندم.یعنی خدا بودا.الان خیلی رو فازم فکر کنم به خاطره همونه.مصاحبه کننده یعنی اینقدر تاثیر داره یا شخصیت مصاحبه شونده(چه قد زشتن کلمه هام)مصاحبه رو خوب می کنه ؟چون با اینکه از مهران مدیری خوشم میاد ولی مصاحبه هه رو که خوندم اصلا خوشم نیومد ازش.اون مصاحبه با اتیلا پسیانیتم خیلی قشنگ بود.

    اقا من خیلی وقته افسردگی و اینا اومده تو جونم.کلا یه دو ماهی ازش فارغ میشم اونم همین اردیبهشتو خرداده.یه جوریه.همش تو رویامو اینا.فکر می کنم ممکنه بعدش بهتر بشه ولی خیلی بهش امید ندارم.ولی به خدا(یعنی اینو دارم از ته ته دلم میگم)دیروز که پرسپولیس قهرمان شد برا اولین بار حس می کردم به یه چی ایمان دارم.همش فکر می کردم پرسپولیس گلو میزنه.من که ته بدبینم اینطوری فکر می کردما.یعنی اگه حتی او توپه دقیقه 96 گل نمیشد به 1 دقیقه ای که مونده بود امید داشتم.برا من که کلا به هیچیزه خاصی ایمان و اعتقاده اساسی ندارم خودش خیلی پیشرفته(تا همین چند بازی پیشم عمرا امیدی به قهرمانی پرسپولیس نداشتم). از دیروز دارم فکر می کنم جدا یعنی به خاطره ایمانه قطبی اون توپه رفت تو گل؟(منی که همش فکر می کردم این حرفا همش لوس بازیه)یعنی واقعا اگه یه چیزیو از ته دل بخوای,چه میدونم یعنی همه کاینات و اینا کمکت می کنن تا بش برسی؟نکنه همش اتفاق بوده وخستگی سپاهان تو 5 جامو خوش شانسیو اینا و ربطی به ایمان نداشته,یعنی من جولزم یا وینسنت؟

    اخرشم دیشب نشستم گمگشته در ترجمه رو یه بار دیگه نگاه کردم

    ُسورنا وحید
    يکشنبه 29 ارديبهشت 1387 - 18:17
    -3
    موافقم مخالفم
     

    آقا نیما خسته نباشید. تا حالا در روز نوشت شما کامنتی نداده بودم اما یه جورایی نوشتت منو وادار به نوشتن کرد در روزنوشت دیروز امیر قادری نشان حضورت در ورزشگاه رو فهمیدم تعجب کردم آخه فکر نمیکردم اهل فوتبال باشی !ا (اینو بگم که خودم پرسپولیسیم!)

    به نظر من یه دلیل موفقیت امیر قادری

    ساده بودن و ساده نوشتنشه که کافه پر بازدیدی داره و این که شاید همیشه حرف خودشو نزنه چیزی رو میگه که عموم مردم حداقل بدشون نیاد! بر خلاف شما ! حالا خوب و بدشو خودتون میدونید؟!

    شقایق
    يکشنبه 29 ارديبهشت 1387 - 20:51
    -7
    موافقم مخالفم
     

    همین حسودیه شاید همیشه نه ولی بیشتر وقتا یه وسیله ی غول شکنه

    علی
    يکشنبه 29 ارديبهشت 1387 - 21:39
    8
    موافقم مخالفم
     

    پرسپولیس سال گذشته به مربیگری مصطفی دنیزلی واقعا خوب کار کرد و اگه یک کمی زودتر میجنبید شاید مقامی بهتر از سوم پیدا میکرد.

    خوشبختانه امسال افشین قطبی و یارانش خوب کار کردند.

    امصافا وقتی اوایل فصل 6 امتیاز از پرسپولیس کسر شد دیگه حاشیه ها ضد این تیم شد و بقیه تیم ها روحیه پیدا کردند اما خوشبختانه افشین قطبی در بدترین شرایط به همه احترام گذاشت و صبر کرد تا زمان همه چیز رو مشخص کنه.

    اميد شاه منصوري
    يکشنبه 29 ارديبهشت 1387 - 22:9
    20
    موافقم مخالفم
     

    از اينكه رفتي استاديوم و جوگير شدي و اصالتت رو فراموش كردي معلومه چقدر حالت بده. معجزه يعني چي؟ مثل اينكه فوتبال معناگرا هم داره درست مي شه.

    تو بازي استقلال-برق شيراز كه قهرمان شديم نبودي؟ ديدي با چه اقتداري بدون نذر و نياز بدون احتياج به سوتي دروازبان حريف و 7دقيقه وقت اضافه قهرمان شديم. خالي نبستيم كه ما بهترين تيم آسياييم دل شير داريم دل گربه داريم بين المللي!!! بازي مي كنيم. وقتي همه عليه ما بودن. الان روزنامه ها رو بخون. اون موقع وقتي قهرمان شديم همه مي خواستن دنيزلي رو گنده كنن: آقا مصطفاي بزرگ! يادته روزنامه شرق؟ برنامه نود؟

    بابا پاي خدا و پيغمبر و انرژي درماني و هر چي دم دستشونه به استاديوم باز مي كنن. فوتباله ديگه. اينا بعد عمري قهرمان شدن تو چرا؟

    ر-م
    يکشنبه 29 ارديبهشت 1387 - 23:13
    -9
    موافقم مخالفم
     

    سلام نگران نباشید این حال و روز خیلی از ماهاست.خیلی ها که دیگر هیچ حادثه ایی حتی هیچ معجزه ایی تکانمان نمیدهد.دربرابر کشته شدن هزاران نفر درچین همانقدر بی تفاوتیم که در برابر حو ادث روزمره زندگی مان.این از خواص روزمرگی است.وبه نظرم بهترین راه گریز از این چنبره سفت ولجوج همان روشی است که برگزیده اید:"دارم سعی می کنم هر کاری را قبول کنم یا خودم پیشنهادش را بدهم و بعد زیر تعهد قولی که دادم و فشار انهایی که به شان قول دادم سرم به کارم باشد." بالاخره این شرایط دشوار و عجیب هم گذاراست و اگر همین روش را ادامه دهید مطمئنا بعدها از اینکه در چنین شرایطی دستتان خالی نبوده به خودتان می بالید.و نمونه اش هم مصاحبه عالی تان با پیمان قاسم خانی است که شاید جزء یکی از بهترین مصاحبه هایی است که در سالهای اخیر خوانده ام.دست مریزاد.باز هم بنویسید .

    علیرضا حسن خانی
    دوشنبه 30 ارديبهشت 1387 - 2:57
    3
    موافقم مخالفم
     

    سلام

    نمی دونم حوصله خوندن این کامنت رو داری یا نه اما واقعاً امیدوارم بخونیش. از ته دل می خوام که بخونیش.

    اولین بار تو دفتر مجله فیلم گذری دیدمت. دفعه بعد دفتر عباس آقای یاری اونجا نشسته بودی و داشتی روی یه مطلب کار می کردی که فکر کنم من و دوستم بودیم یا تنها اومده بودم یادم نیست دیدمت و آقای یاری معرفیتون کرد و من هم گفتم بله خوشبختم و تمام. دفعه آخر گفتم دفعه آخریه که میگم دفعه دیگه نفس نداری( آه ببخشید این ماله یه جایه دیگه بود) دفعه آخر دفتر هم میهن دیدمتون آخرای فصل بود و استقلال اهواز داشت قهرمان میشد و شما تو این فکر که «اگه فیروز قهرمان بشه در این حده که بریزیم تو خیابون» و این فکر که «رستوران اسفندیار دعوتید».

    همینجا جلوی روتون می گم تو این دو سه تا برخورد کوتاه زیاد حال نکردم باهات (تون چته شما صاف نیومده گرد می خوای بری؟) اما...

    امروز بعد از خوندن این کامنت کلی نظرم عوض شد. نه نمی خوام بگم خوشحال باش که نظر من راجع بهت عوض شده بلکه می خوام این چیزا رو بگم.

    1- حال کردم با این حجم زیاد از شعور و مرام و معرفت و فرهنگ که با تمام خون آبی که تو رگات جریان داره از اینکه رغیبت مرد و مردونه داره قهرمان می شه سرت رو بالا میگیری و خوشحالی. حتا واسشون با بلوز آبی استادیوم میری. عین من که به همه دوستای پرسپولیسیم sms دادم و تبریک گفتم.

    2- با مطلبت با دلتنگیهات با دپرسیت نمی دونم چه جوری بگم کلماتت می گن احساست منتقل می کنن و من نمی دونم چه جوری شدیداً احساس می کنم از نظر روحی خیلی شبیه من باشی و همه اینا رو می گم تا بگم حالت رو می فهمم.

    3- اما اون دو تای قبلی مهم نبودن که این سومی اهمیت داره و اون اینه که: نه می خوام بزرگترانه صحبت کنم که نیستم و نه نصیحت گرانه که نه اینجا جاشه نه من آدمی که صلاحیتش رو داشته باشه. اما می خوام یه چیز کوچولو از خودم بگم تا شاید تو بهبود حالت کمکت کنه.

    من از اون کارمندام که گفتی حالت بهم می خوره از اینکه مثلشون باشی الانم که ساعته یکه نیمه شب و من دارم این کانت رو میزارم فردا می خوام یه روز لعنتی و مزخرف دیگه رو شروع کنم از ساعت 7 صبح. حالا برسیم به غصه: مدتیه اوضاع کاریم پیچیده بهم درآمدم به اندازه دلخواهم نیست به همه اینا مشکلات کاری و زندگی رو اضافه کن ضربدر این بکن که یه بچه تهران با تمام عشقها و علائقش و دوستاش و کافه نادری و روزنامه و مجله و پیتزا پاشا و فری کثیف و فیلم و گپ و فیلم بینی و فیلم سازی و هزار عشق دیگه خداحافظی کرده و واسه کار اومده شهرستانی که مجله فیلم نمیاد! شمردی چند تا شد؟ چه قدر شد؟ مخلص کلوم له بودم تا اینکه شب جمعه فهمیدم که پدرم که تهرانه یک هفته ایه که حالش رو براه نیست و فشارش خیلی بالا بوده و خدا رحم کرده که سکته مغزی نکرده . اون شب کلی گریه کردم و غصه خوردم اما می دونی یه چیز بزرگ به دست آوردم. خوبیهای شرایط فعلیم رو بهتر درک کردم خدا رو شکر کردم و سعی کردم صبورتر، استوارتر و قوی تر تلاش کنم تا به خواسته هام برسم و تلاش کنم تا بتونم تو همین بی امکاناتی چیزای خوبی رو که می خوام و دوستشون دارم اینجا برا خودم فراهم کنم.

    4- خیلی طولانی شد و خیلی روده درازی کردم.تعارف نمیکنم شاید از نظر شما گزافه گفتم اما قصدم این بود که بگم شما هم چیزهایی داری که امثال امیر باید بهش حسادت کنن و می کنن. بگرد اونا رو پیدا کن. اون چیزایی که توشون خوبی رو و برات خوبن رو پیدا کن و بهشون ببال. خدا رو شکر کن و سعی کن بهترشون رو پیدا کنی. جای اینکه وظیف برا خودت تعیین کنی بزار دلت با خودش ببردت هر جا دلش خواست به هر جا برد بدون ساحل همون جاست. می دونم که مثل من عاشقه ردپای گرگی دوباره ببینش و سعی کن یه چیز جدید یه نمای جدید یه نمای شاید تصادفی ولی زیبا توش پیدا کنی مثلاً مثل درگیری جلوی خونه طلعت جایی که دود آتیش به کنایه آرزوهای از دست رفته طلعت جلوی اون لباس عروس بک راند بالا می ره. یا اون سکانسی که رضا تنها میره هتل دربند و بعد از عبور رضا دو تا رفیق دست انداختن گردن هم و با تأکید بیشتر بر تنهایی و تک افتادگی رضا از جلو دوربین رد می شن و خیلی نماهای دیگه. چشماتو ببند به تفکر پشت هر پلان و ببین از فیلمهای محبوبت چه قدر نماهای جدید می تونی بکشی بیرون که تا به حال بهشون دقت نکرده بودی.

    خلاصه یه مکاشفه جدید برا خودت پیاده کن یه بازی چراغها رو خاموش کن و اشیاء رو لمس کن. دیشب احمدرضا احمدی این بزرگ مرد نها و آوانگارد واقعی اومده بود دو قدم مانده به صبح دیدید چی می گفت. ما محتاج اینیم که مکاشفه های جدید انجام بدیم و باید که در خودمون کشف های جدید و نو انجام بدیم. امیدوارم این شعر سهراب درست یادم مونده باشه: کفشها را بکنیم. بگذاریم که خیال نفسی تازه کند. تجویز آخرم Nothing Else Matters متالیکا رو گوش بده هزاران بار و با دقت در معانی. High Hopes پینک فلوید رو گوش بده.

    ببخشی خیلی حرف زدم قصدم فقط و فقط کمک بود. شاید بخندی بهم شاید عمل کنی و نتیجه بگیری و دعام کنی شاید عمل کنی و نتیجه نگیری و فحشم بدی شاید خودت این چیزارو امتحان کرده باشی. ولی فقط این رو بدونید که قصدم این بود از صمیم قلب ئ با تمام وجود که کمک کنم و بهتون بگم هنوزم پیدا می شن تو گوشه و کنار این دنیا آدمهایی که بی هیچ دلیل بقه رو دوست دارن و من هم دوستتون دارم.

    ببخشی اگه غلط املایی دارم یا ایراد دستوری صبح خواب می مونم پس دیگه نمی تونم اینو بخونم

    هرچه هست از قامت ناساز بی اندام ماست/ ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

    از وجودم قدری نام و نشان هست که هست / ور نه از ضعف در آنجا اثری نیست که نیست

    مینا
    دوشنبه 30 ارديبهشت 1387 - 3:26
    -6
    موافقم مخالفم
     

    توی یه کامت به طور کامل جواب امید شاه منصوری رو دادم نم دونم رسید یا نه؟

    بوچ
    دوشنبه 30 ارديبهشت 1387 - 5:4
    1
    موافقم مخالفم
     

    نیمای عزیز ،

    نمیدونم چرا ... اما بد جوری بهت احساس نزدیکی میکنم ... حس میکنم که تنهاییت یه جورایی از جنس تنهایی خودمه ... از جنس تنهایی جیم کری توی همین فیلم ... وقتی که توی مترو نشسته ...

    farshid
    دوشنبه 30 ارديبهشت 1387 - 6:22
    2
    موافقم مخالفم
     

    دیروز فرصت دیدن و چرخیدن توی سایت را نداشتم امشب هم دم صبح بی خوابی به سرم زد بیدار که شدم یکراست امدم این جا و اتفاقی که منتظرش بودیم افتاده بود .

    خوشحالم که برگشتی و امیدوارم باز هم بنویسی و به نظرم زیاد به کم و زیاد بودن کامنت ها اهمیتی نده به هر حال بخش زیادی از کامنت های روزنوشت امیر قادری هم مربوط به اصل روزنوشت نیست بیشتر کل کل کردن ادم هایی هست که توی کافه ای به اسم امیر جمع می شوند البته امیر هم خوب حواسش به همه چیز هست یعنی یک جوری نشان می دهد که هست!! واین جوری روزنوشت رونق بیشتری می گیرد.

    ولی نیمای عزیز به نظرم این روزنوشت خود تو است هر جور که دوست داری اداره اش کن هر وقت دلت خواست بنویس از هر چه می خواهی بنویس خودت باش .

    چه ما بیاییم و چه نیاییم چه کامنت های ما این جا باشد یا نباشد تو باش مثل سینمایی که ارزشش را از ارزش های خودش دارد نه فروش بیلیط های کاغذی و جمعیت مشتاق دیدن!!

    مصاحبه با قاسم خانی هم خوب بود به خصوص ان بستنی های خوشمزه و شکلاتی که هنوز این جا پیدا نکردم تا نوش جان کنم!!

    مسیر مصاحبه هم جالب بود و با وجود طولانی بودن جذابیت های خاص خودش را داشت کنایه ماهرانه ای که توی یکی از سوالات به قضیه اقتباس بدون اجازه فیلم به همین سادگی داشتی خیلی با مزه بود و خلاصه اتفاق عجیبی که برایم افتاد این بود که فکر کردم سر جریان مرد هزار چهره شاید زیادی قضایا را جدی گرفته بودیم !!

    کلاسهای دکتر شیری هم که بر پاست اگر فاصله ها این قدر زیاد نبود و فرصت اجازه می داد دلم می خواست می امدم این هم از حسرت هایی هست که باید خورد .

    ما منتظریم باز هم بنویس .

    farshid

    رضا کاظمی
    دوشنبه 30 ارديبهشت 1387 - 7:44
    -17
    موافقم مخالفم
     

    پاشو پسر تنبلی رو بذار کنار...تو مبصر ما بودی...مشهد...اون حال و هوا و موهای بلندت...این یه رقم آخری رو دست کم نگیر. هرچی تئوری بگی بدتر میشه...قضیه همون انرژی مثبت هوشنگ و بر و بچه ها مهم ترین چیزه...هیچ چی بهتر از انرژی مثبت نیست... تو و امیر قادری مکمل هم هستین. مثل هم نیستین... تو قرار نیست مثل اون بشی باید مثل گذشته خودت بشی اون وقت همه چی درست میشه...محافظه کاری رو کنار بذار و از همین امروز شروع کن...تمرین دوست داشتن رو.

    مدتهای زیادیه که در روزنوشت امیر کامنت نمی ذارم چون حس و حال سابق رو ندارم ولی اینبار واجب بود بنویسم تا ببینی حتی کسی که ازش بدت میاد می تونه بهت انرژی بده...پاشو مبصر!

    فائزه
    دوشنبه 30 ارديبهشت 1387 - 9:7
    -6
    موافقم مخالفم
     

    ببخشید ... ولی نوشته تان در مورد پرسپولیس و قطبی دقیقا همان چیزی بود که تیتر کرده اید ! ( درخشش ابدی یک ذهن پاک !) ... خوب ذهنتان پاک است که بعد از به قول خودتان بیست سال آبی بودن , شنبه دوست داشته اید قرمز شوید !

    آدم باید کمی محکم باشد ... یک قهرمانی لیگ که نشد خدایی !

    حتی اگر موافق باشم که قطبی اصلا به کلاس پرسپولیسی ها نمی آید باز هم دلیل نمی شود این استقلالی های بی جنبه این طور دلشان قیری ویری رود ! تفاوت آبی ها و قرمز ها همین است ها ! آن ها چون کمی قشر متوسط جامعه هستند از به قول خودشان تعصب بیشتری برخوردارند تا ما آبی ها !!!

    البته در مورد شما بعد از خواندن بقیه مطلب فهمیدم که مشکل جای دیگری است .. و با شرمندگی باید اعلام کنم شما افسردگی گرفتی برادر ...

    سعيد هدايتي
    دوشنبه 30 ارديبهشت 1387 - 10:18
    -9
    موافقم مخالفم
     

    تا حد زيادي با اميد موافقم .خوندي كامنتشو چه اسم با معنايي داره.اقا نيما ما اينبارهم منتظر مطالب مشتي شما ميمانيم وقول كه به عنوان يه استقلالي خونه اول اخرمون همينجا مطمئنم كه از پس مشكلات بر ميايي وميشي يه نيماي شنگول و اكتيو .ميدوني چند ميليون نفر ميتونن به خودت حسادت كنن؟

    محسن رزم گر
    دوشنبه 30 ارديبهشت 1387 - 11:37
    6
    موافقم مخالفم
     

    وقتي يادداشتتو خوندم ياد اون مردي اوفتادم كه جرقه ساخته شدن هامون رو توي ذهن مهرجويي بزرگ زد . داريوش مهرجويي درباره اين اتفاق گفته كه :" در هامون يك تصوير كنار دريا بود .دريايي متلاطم كه يك نفر كنار آن راه مي رود و به موج ها نگاه مي كند آن هم در فصل زمستان . با ديدن آن صحنه به اين فكر فرو رفتم كه آن آدم تنها آنجا چه مي خواهد؟ حتما مي خواهد خودش را بكشد! شمايل اين آدم شبيه خود من بود. يعني از اهالي محل و روستاييان نبود . بيشتر فكر مي كردم اين آدم از چه چيز رنجيده است ! "

    حالا نيما راستشو بگو اين آدم تو نبودي ؟ بيست سي سال پيش!!!!!

    sepideh
    دوشنبه 30 ارديبهشت 1387 - 13:41
    -8
    موافقم مخالفم
     

    راستش منم یه دوره این جوری شدم

    همون گوشه ی تاریک...

    ولی کنار اودم و درست شد. خیلیم درست شد تا جایی که الان شادترین و جوگیر ترین دخترم بین دوستان و فامیل

    هنوزم می خواد که برگرده ولی نمی ذارم(مثل همین کاری که الان شما داری می کنی!)

    خوشحالم که حداقل حسودیت میشه!

    راستی من پرسپولیسم ولی واسه استقلال متاسف!

    راستش منم به دوستی شما با امیرخان حسودیم می شه: اینکه کاش منم یه هم چین رفاقتی با یکی داشتم

    موفق باشین(2تاتون)**********

    فرهاد ترابی
    دوشنبه 30 ارديبهشت 1387 - 14:3
    8
    موافقم مخالفم
     

    وقتی از دلتنگی نوشته بودی و هنوز به مصاحبه با قاسمخانی نرسیده بودی گفتم بابا تو دیگه کی هستی من چند روز رو مصاحبه تو فکر می کردم و نکته برداری می کردم که یک مصاحبه چرا میتونه اینقدر نفس داشته باشه.تا ته خط بره و باز یه نفس به اول برگرده....مهم عمق و اصالته نه هیاهو....عمق یعنی درد درد یعنی روشنفکر وگرنه همه چیز لاس زدن با مفاهیمه.....دیر بنویس ولی مثل مصاحبه مذکور خلق کن خلق.....درد داره باشه....

    کاوه افتخاری
    دوشنبه 30 ارديبهشت 1387 - 18:40
    -5
    موافقم مخالفم
     

    سلام این اولین باریه که کامنت میذارم ولی اگه پرسپولیسی بشی قول میدم هر روز بهت سر بزنم.

    از شوخی گذشته فکر کنم امیر قادری داره ایدئولژی خوبی را جا میندازه اینکه از همه چیز لذت ببریم یا بهتر بگم کارایی که لذت نداره و موقع انجامش بهمون خوش نمیگذره انجام ندیم. بابا مگه چند بار زندگی می کنیم که بخواهیم این دفعه زجر بکشیم و بر خلاف میلمون رفتار کنیم.

    راستی من وقتی که مصاحبه توپ و محشرت با پیمان قاسم خانی را خوندم دیدم اونم توی همین مایه ها حال می کنه با این شیوه کم کم زندگی هم به آدم حال میده

    امید غیائی
    دوشنبه 30 ارديبهشت 1387 - 19:28
    -2
    موافقم مخالفم
     

    خب مرد راستش بهترین چیزی که الان باید تو رو خوشحال کنه این همه اسمه که این بالای سر من وایسادن و شاید برای بار اوله که دارن تو روزنوشتها نظر میدن یا انقدر کم نظر دادن که خیلی آشنا نیستن.ولی باید از همه این انرژی هایی که داره دور و برت وول میخوره بدزدی و بریزی تو خودت و شارژ و سرحال بری سر وقت زندگی و کار.

    آخ که اگه من شما رو ببینم مطمئنا یه تشکر مبسوط بایت چارلی کافمن عزیز بهتون میگم.شما اگه بدونید که این آدم چه نقش بزرگی توی سینما دوست شدن من داشته.حسی که سالها تو من بود و من بعد از مدتها فهمیدم مال خود خود همین آدمه.اولین جرقه اش رو هم همین درخشش ابدی یک ذهن بی آلایش زد و تمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام.

    یک استقلالی دو آتیشه با هر نتیجه ای.

    مخلص.

    همین.

    Reza
    دوشنبه 30 ارديبهشت 1387 - 20:21
    3
    موافقم مخالفم
     

    استقلال با تيم سوم جدول فقط 9 امتياز اختلاف داره يعني سه تا برد ناقابل! پس همچين فاجعه اي هم دركار نيست . تو زندگي هم ميشه اينطوري فكر كرد .

    Reza
    دوشنبه 30 ارديبهشت 1387 - 20:27
    0
    موافقم مخالفم
     

    استقلال با تيم سوم جدول 9 امتياز اختلاف داره يعني سه تا برد ناقابل! پس همچين فاجعه اي هم دركار نيست . تو زندگي هم وقتي چاره اي نباشه ميشه اينطوري فكر كرد .

    سیاوش پاکدامن
    دوشنبه 30 ارديبهشت 1387 - 21:18
    0
    موافقم مخالفم
     

    خیلی جالبه که تو خلوت تنهایی خودت نشسته باشی و آههای سوزناک بکشی و ملودی غمگین بشنوی بعد همینطوری برای هوا خوردن سرت رو از پنجره بیاری بیرون و ناگهان همهمه شادی مردمی را بشنوی که گویی مدتها منتظر همین حرکت تو بودند، حالا موقعش است که از ته دل فریاد بزنی " ای آقااااا" بعد شیرجه بزنی در حوض خوشبختی و تا انتها شنا کنی.

    .

    خوش آمدی به کافه تنهای تار عنکبوت گرفته باحالت، تا قلقل سماورت راه بیافتد یک دستمال بده به ما که این میزها را برق بیندازیم

    .

    استقلال را هم عشق است البته

    رضا خاندانی
    دوشنبه 30 ارديبهشت 1387 - 23:51
    2
    موافقم مخالفم
     

    سلام نیما خان

    امیدوارم از این به بعد رو فرم باشی و ما از مطالبت حض ببریم.

    من یه پرسپولیسیه 2 اتیشه هستم ولی خوشحالم که افشین قطبی تونست بین استقلالیها و پرسپولیسیها برای اولین بار اتحاد ایجاد کنه

    ولی باهات موافقم غول غول عجیبیه

    وحید
    دوشنبه 30 ارديبهشت 1387 - 23:55
    5
    موافقم مخالفم
     

    سلام نیما جان

    دلم برایت تنگ شده بود.جدی می گم به خدا.قبلا در کافه امیر گفته بودم که قبل از آشنایی با قلم امیر با قلم و سلیقه ی درجه یک تو آشنا شده بودم و هر روز فیلم رو به عشق مطلبی از تو و گلمکانی عزیز و حمید رضا صدر دوست داشتنی و ایرج کریمی گل می خریدم.اوایل تنبلی رو بهانه کم کاری ات می کردی، ( که همین تنبلی باعث نوشته شدن یک نوشته زیبا در شماره بیست سالگی مجله شد ) لجم رو درمی آوردی.اما این چند وقت اخیر که خبر از افسردگی و حال و روز ناخوش ات شنیدم، دیگر لجم نمی گرفت.حسرت بود فقط.حسرت نقدهات، حسرت اون مطلب شماره 300.حسرت نقد مهمان مامان ات که ذوق و شوق از تماشای یک فیلم، یک دنیا ازش پیدا بود.حسرت اون حس رومانتیکی قشنگی که از لابه لای بعضی نوشته هایت معلوم بود.

    نیما جان بعد از مدتها روزنوشتت رو به روز کردی ولی دلتنگی من هنوز کم نشده.آره باید کار کنی.باید خودت رو زوری ام که شده ببری زیر بار مسئولیت.البته موقتی، تا بیای روی دور.راهش ظاهرا همین است.چاره ای نیست.

    وحید
    سه‌شنبه 31 ارديبهشت 1387 - 0:10
    34
    موافقم مخالفم
     

    راستی یک چیز دیگه:درسته رفتی ورزشگاه و قهرمانی پرسپولیس برای ما هم مهم بود ولی این دلیل نمی شود که تو رنگ خوشگل آبی رو از کافه ات به قرمز تغیر بدی.

    سیاوش آقارضی
    سه‌شنبه 31 ارديبهشت 1387 - 1:53
    -6
    موافقم مخالفم
     

    نیمای عزیز... این یکی روزنوشتتو کلمه به کلمه نوشتم روی کاغذ که اگه رفیقی کسی ازم پرسید حالم چطوره یا مثلا چرا این یکی دو ماهه انقدر حال و روز بدی دارم، بجای دنبال کلمه گشتن و درموندگی، کاغذ رو بدم دستش یا لا اقل چند کلمه شو براش بخونم. مثلا اینکه دیگه خیلی وقته چیزی به وجدم نمیاره یا اینکه از هر چی که بلد بودم یا بهش اعتقاد داشتم حالا فقط یه پوسته ی تو خالی مونده. حالا انگار روت بد جوری حساب میکنم... همین هم خیلیه، این که با خودمون روراست باشیم و با بد ترین ورژن خودمون روبرو بشیم. شاید هم شکست خوردیم... ولی خب خود درمانی که خرجی نداره

    زهره
    سه‌شنبه 31 ارديبهشت 1387 - 3:15
    0
    موافقم مخالفم
     

    چقدر لحنتان مثل حاج کاظم بود.... خیلی به دل نشست.

    شما هم کار های با ارزشی می کنید، فقط خوشحال نیستید که میدوارم بشوید.

    سلامت و سربلند و امیدوار باشید، ان شاالله.

    م.ه
    سه‌شنبه 31 ارديبهشت 1387 - 3:44
    2
    موافقم مخالفم
     

    نیما جان این حالت برا همه پیش می ادبهتره کاری رو انجام بدی که فکر می کنی بیشتر بهش علاقه داری این کاربرات لذت هم می اره بعدم اگه متعلق به سطح بالای جامعه بودن بی تعصبی و هزارتا چیزدددددیگه میاره عمرا نمیخوام سطح بالا باشم پس همه تیمهایی با لباس ابی که طرفدار دواتیشه و دارن توی همه دنیا سطح متوسطن فائزه خانوم بهم بر خورد منم استقلالی ام هاااا

    مازیار
    سه‌شنبه 31 ارديبهشت 1387 - 3:57
    -51
    موافقم مخالفم
     

    اخ گل گفتی حس من همینه دقیقن همینه غول غول عجیبیه نیما اسمش زندگیه که تازگیها خیلی عجیب شده یعنی هر چقدر زور میزنم درستش کنم بدتر میشه تو این چند وقت گندایی زدم چه جور یه کامنت برای امیر گذاشته بودم که نمیدونم خوندی یانه ولی بخون نمیدونم چرا ولی اوضاع بد بود هر روزم داره بدتر میشه من اوردوز پیشنهاد میدم

    حامد
    سه‌شنبه 31 ارديبهشت 1387 - 5:6
    -1
    موافقم مخالفم
     

    سلام

    دو تا نکته اینجا مطرح میشه: در جمله "غم و درد و رنجي هم اگر هست (كه لابد حتماً هست)" ترکیبِ "لابد حتما" یعنی نویسنده (در اینجا نیما حسنی‌نسب) مطمیین است یا، هنوز شک دارد؟

    جواب: اگر مطمیین است که نباید شک کند و اگر شک دارد هم نباید مطمیین باشد. در هر دو صورت نویسنده استیصال دارد ببینید چشه.

    ولی به‌شوخی می‌گم من گاهی اوقات امتحان کردم جواب داده: خلاقیت.

    تو آشفتگی‌هاش ناگهان... ، ... ، ... ، ...

    بعد یه نکته دیگه هم هست: شما با آدم‌ها چقدر همذات‌پنداری می‌کنید؟ از اون آدم‌هایی هستید که زیاد این‌و اونو مسخره می‌کنید، چون شکل مانع می‌بینیدشون و ازشون غول و سد و ... می‌سازید یا کلا کم می‌خندید؟

    (کلینیک روان‌درمانیِ فلان) :d

    بوچ
    سه‌شنبه 31 ارديبهشت 1387 - 5:10
    7
    موافقم مخالفم
     

    از میان همه دوستانم تنها خودم باقی مانده ام ...

    siavash
    سه‌شنبه 31 ارديبهشت 1387 - 5:24
    -4
    موافقم مخالفم
     

    برای دکتر رضا کاظمی:

    "یک نفر دارد از دست میرود."

    سينما و من
    سه‌شنبه 31 ارديبهشت 1387 - 11:24
    8
    موافقم مخالفم
     

    خيلي خوب...خيلي عالي...

    مي دونم وقت نمي كنيد ولي اكه بيايد خوش حال مي شم...

    mouse
    سه‌شنبه 31 ارديبهشت 1387 - 14:7
    11
    موافقم مخالفم
     

    اول از همه تبریک بخاطر مصاحبه خوبت با پیمان قاسم خوانی. کاش با مهران مدیری هم خودت مصاحبه کرده بودی...

    از مصاحبت معلوم بود که حالت خیلی هم خوبه و حواست هم خیلی جمعه .

    و این چقدر خوبه و خوبتره که آزاده احساساتمونو بیان کنیم : مثلا بلند بگیم که به نزدیک ترین دوستمون حسودیمون می شه . ( نه بابا .. حالت خیلی هم خوبه )

    مینا
    سه‌شنبه 31 ارديبهشت 1387 - 15:50
    4
    موافقم مخالفم
     

    سلام راستش فعلن با شما کاری ندارم!

    مدتی است از وبلاگ آقای مهرزاد دانش که حتمن ایشون رو ملاقات میکنین بیخبرم. وبلاگشون کلن غیب شده!. حقیقتش کمی به وبلاگشون عادت داشتم. از این قرار چون دست دلم به ایشون نمیرسه اگر زحمتی نیست بهشون بفرمایید "آقا کجایید؟ جماعت علاقمند و سینه چاک! توی این دنیای بی در و پیکر مجازی منتظرن. چی شد پس روزنوشته هاتون". لطف کنین این وسط قاصد خوب و امینی باشین. آدرس وبلاگ من هم بهشون بدین اگر تونستن سری بزنن ببینیم چه بلایی سر وبلاگشون آمده. یا حق.

    عطص
    سه‌شنبه 31 ارديبهشت 1387 - 20:14
    -3
    موافقم مخالفم
     

    ما ز یاران چشم یاری داشتیم ...

    تونی راکی مخوف
    سه‌شنبه 31 ارديبهشت 1387 - 23:28
    2
    موافقم مخالفم
     

    سلام. چگونه ای رفیق؟

    یه پیشنهادبرای اینکه دوباره به همون روزهای خوبت برگردی. به قول علی سنتوری " .... اما تو کوه درد باش طاقت بیار و مرد باش".

    نکنه توی این مدتی که نبودی باز هم به قول علی سنتوری داشتی دنبال کسی میگشتی که پماد سالیسیلات رو بهت بده.

    از همون اولی که وارد کافه امیر شدم . همیشه یکی از سوالام این بوده که امیر پس نیما کجاست .( بوچ کسیدی ، پس ساندنس کید کجاست؟). ولی خدا رو شکر که برگشتی . همیشه با مطالبت حال کردم . مخصوصا اون کتاب دوبلاژ درجه یک .

    دوست دارم که اون روزهای بد رو فراموش کنی و دوباره شروع کنی ( دوباره بنواز سام....نیما....).

    خوب هر چیزی یه دفعه اول داره و امیدوارم که این شروع دوباره برای تو و ما پر از چیزهای خوب و درجه یک باشه و به قول محمد صالح علا از این به بعد خوشبختی مثل آدامس بچسبه به یقه کتت. ان شاا...

    پیشنهاد میکنم یک بار دیگه اون سکانس ما قبل فینال "مالنا " که مالنا دوباره به شهر بر میگرده رو ببین و ایندفعه فقط به جادوی موسیقی دقت کن . مطمئنم یه کمی حالتو بهتر میکنه.

    راستی منم استقلالی ام . (یکی از نقاط اشتراک....) ولی از اون طرف یونتوسی ام یه یوونتوسی چند هزار اتیشه.

    این پایان نیست......

    Armin Ebrahimi
    چهارشنبه 1 خرداد 1387 - 3:17
    2
    موافقم مخالفم
     

    یا حضرتا، سلام!

    نوشته ی شما خوب، حالِ ما بد، نه به بدی حالِ شما، که معلوم نیست از چه جنس است.فیلمی که گفتی «مهشر»، سوادِ ما ناقص، عقلٌ بیانِ ما «قاصر» یا «قاسر» یا «قاثر»، امید فراوان، حوصله کم.به ما سر بزن، نظراتت را خیلی نکته سنجانه، تران ها و نوشته های کوتاهِ من بی نکته، اما خودم، همانطور که گفتم، پٌر امید.

    آرمین ابراهیمی

    حام
    چهارشنبه 1 خرداد 1387 - 3:27
    5
    موافقم مخالفم
     

    سلام

    نکته ای که بیش از هر چیز در بعضی از کامنت ها (در پست صفحه اصلی)جلب توجه میکند انتساب واژه مظلوم به تیم سپاهان می باشد...چماقی که قرن ها عوام فریبان با چسباندن این صفت به موصوفات خود بر سر ما عوام کوبیده اند که بل حقانیت مدعای خویش ثابت کنند. و البته عجب نمی باشد که این مردم کوبیده شده و خفقان گرفته با وجود نقابی هم که بر شخصیت درون کشیده اند با کوچکترین بهانه و بحثی سینه چاک داده و کف بر دهان فقر فرهنگی به ارث برده را اینچنین فریاد کنند... و برای محسن می گویم که اگر ساعتها وقت برای جواب دادن به مینا و مینا ها هدر دهی..انان دگر بار در قالب تاریخی خود فرو رفته و بیش از شان خویش متاعی برای عرضه به تو نخواهند داشت...

    بابک
    جمعه 3 خرداد 1387 - 3:17
    8
    موافقم مخالفم
     

    داداش من که گفتم. مردومو دست بیفتی ... پس نداری.

    ساینا
    جمعه 3 خرداد 1387 - 4:53
    3
    موافقم مخالفم
     

    از معدود مواقعی هست که با شما موافقم آقای قطبی یک جنتلمن واقعی هست .

    مینا
    جمعه 3 خرداد 1387 - 4:53
    -3
    موافقم مخالفم
     

    با تمام احترامی که برای اقای قطبی قائلم ... با سپاس از موج مثبتی که تو فوتبال ما به وجود اوورده ... دیروز حق پرسپولیس نبود که ببره! اون روز زمین و زمان طرفدار پرسپولیس بودن ولی چه قدر دوست داشتم سپاهان ببره! سپاهان دیروز تو اوج مظلومیت باخت! خیلی دوست داشتم جام رو در دست سپاهانی ها ببینم به خاطر داوری که به ناحق 7 دقیقه وقت اضافه گرفت ! به خاطر تماشاگرایی که خودشونم می دونستن حق پرسپولیس نبود! 7 دقیقه مهلتی بود برای پرسپولیس که قهرمان بشه و داورم با کمال میل اونو تقدیم پرسپولیسو هواداراش کرد! و 90 دقیقه بازی سپاهانو همه نادیده گرفتن! انگار همه فقط اون 7 دقیقه ی اخرو دیدن! تا حالا ندیده بودم تو یه بازی معمولی که نه برخوردی داشت نه حادثه ی خاصی 7 دقیقه وقت اضافه بگیرن! اونا با این کارشون باعث شدن شایسته ترین لیگ برتر از بردن جامی که حقش بود محروم بشه ... سپاهان دیروز چه قدر مظلوم بود!

    منصور
    جمعه 3 خرداد 1387 - 4:54
    -2
    موافقم مخالفم
     

    آري آري

    سخن عشق

    نشاني دارد

    ...

    ممنون نيما جان ما پرسپوليسيها هم از صميم قلب از تو به خاطر نوشته قشنگت تشكر مي كنيم.


    جمعه 3 خرداد 1387 - 4:55
    4
    موافقم مخالفم
     

    پيروزي اراده داور؟

    پيروزي اراده مشاوران رئيس جمهور؟

    پيروزي اراده وقتي پرسپوليس قطبي سه گل از تيم همداني خورد و از جام حذفي كنار رفت كجا بود؟

    علی
    جمعه 3 خرداد 1387 - 4:55
    -2
    موافقم مخالفم
     

    سلام.

    قهرمانی پرسپولیس رو بهمه تبریک میگم مخصوصا افشین قطبی عزیز و با اخلاق که حتی موقع باخت هم به هیچ تیمی توهین نکرد .

    دیروز پرسپولیس بسیار بهتر از سپاهان بود و ای کاش توپ محسن خلیلی به جای تیرک دروازه به سقف دروازه سپاهان میرفت.

    سینا
    جمعه 3 خرداد 1387 - 4:56
    9
    موافقم مخالفم
     

    اگر بعد بازی پرسپولیس نمی برد بعد 6 امتیاز فیفا می داد می گقتن نامردی قهرمان شد هیچ کس نگاه نمی کرد 6 امتیاز رو خود پرسپولیس قبلا گرفته نه بهش 6 امتیاز دادن !

    وقتی گل دوم زد نشون داد تیم امپراتور بدون 6 امتیاز هم امپراتوری خودش رو حفظ می کنه !!!!!!!

    نمی دونم تیمی که 30 دقیقه آخر بازی 11 نفری جلوی دروازه صف کشیدن و فقط توپ دور می کنن ؟ باید قهرمان می شد !!!


    جمعه 3 خرداد 1387 - 4:56
    -3
    موافقم مخالفم
     

    کسی که میگه داور به ناحق وقت اضافی گرفت بهتره کرنومتر دستش بگیره فیلم بازی رو یه بار دیگه ببینه. سپاهانی روی تیمهای عربی رو در تلف کردن وقت سفید کرده بودند. درضمن 6 امتیاز فراموش نشه!

    rza
    جمعه 3 خرداد 1387 - 4:57
    11
    موافقم مخالفم
     

    "هیچ وقت مربی بارسلونا نخواهم شد یا اینترمیلان چون مربی رِئال مادرید و آ ث میلان بوده ام بله می دانم فوتبال حرفه ای شده اما من هم برای خودم اصولی دارم" فابیو کاپلو

    FAN بودن هم مثل همه چیزهای دیگر شکل کج و کوله اش به ما رسیده. این همدلی لوس را نمی فهمم چرا کسی که هوادار دشمن دیرینه ی یک تیم است باید این جور از قهرمانی رقیبش هورا بکشد؟

    در فرهنگ فوتبال این جور همدلی ها که امروز طرف چلسی آبرامویچ باشی و فردا برای آرسنال هورا بکشی و از وقتی که رئال مادرید زیدان را خریده رئالی شده باشی نام بهتری دارد :

    GLORY HUNTER

    یک پرسپولیسی

    hamze
    جمعه 3 خرداد 1387 - 4:57
    7
    موافقم مخالفم
     

    پیروزی اراده؟! یا پیروزی عامه پسند توده ها به حقیقت مظلوم؟!

    7 دقیقه وقت اضافه؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    این قهرمانی مفت ارزش نداشت.

    sogol
    جمعه 3 خرداد 1387 - 4:58
    -4
    موافقم مخالفم
     

    ghahramani haghe mosalam eperspolis bood, man in ghahramani ro be hameye perspolisia tabrik migam va be afshin ghotbi nazanin ke vaghean 1 EMPERATOORe!

    رامین
    جمعه 3 خرداد 1387 - 4:59
    16
    موافقم مخالفم
     

    سلام.با تبریک قهرمانی پرسپولیس به همه و مخصوصا اقای امیر قادری.دیروز ودر کل بازیهای فصل پیروزی اراده قطبی و بازیکنان پرسپولیس را همه دیدیم.فکر کنم اونهایی که از سپاهان در اینجا طرفداری کردن ابیهایی هستند که ...

    قهرمانی پرسپولیس قهرمانی یک تیم نبود بلکه قهرمانی یک فرهنگ بود.فرهنگی که چیزی نبود جز احترام گذاشتن به همه وتلاش تا اخرین روز.

    مهدي
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:0
    -6
    موافقم مخالفم
     

    حق با داور بود

    سپاهان با همه منفور بودنش تنها تيمي بود كه بعد از سالها آبروي ايران رو در كارزار آسيايي خريد. .

    سپاهان با همه منفور بودنش در 5 جبهه جنگيد .

    با قاضي سختگير فوتبال ايران كه به بعضي ها رحم نميكنه و با بعضي ها خيلي مهربونه جنگيد.

    يه نارنجك پرتاب شد . معلوم نيست از طرف كي و از كجا! به جاي تقدير از افتخار آفريني سپاهان چوب رو برداشتيم و فلكش كرديم. بدون تماشاگر آواره اين شهرو اون شهر. سرباز ديگه نميديد اما پرسپوليس از اون 5 امتياز كسر شده سرمست شد.

    حق با داور بود

    چون اكثريت مردم دوست داشتن سپاهان ببره. داور هم جزوي از همين مردم بود

    حق با داور بود. سپاهان منفور بايد ميباخت . بايد!

    فرزاد
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:0
    2
    موافقم مخالفم
     

    مينا خانم فكر مي كنم شما موقع تماشاي نيمه دوم خواب بوديد كه ميگيد داور چرا 7 دقيقه وقت تلف شده گرفت !

    نه ! شما كلا موقع تماشاي بازي ( حتي در نيمه ي اول ) خواب بوديد چون همه ديدند ديروز يك پنالتي مسلم پرسوليس نا ديده گرفته شد . ضربه خليلي به ديرك دروازه هم كه جاي خود !

    سپاهان ديروز به معناي واقعي ضد فوتبال بازي كرد و با يك سيستم كاملا تدافعي اعصاب همه رو خرد كرده و دل به ضد حمله هاي مضحك خودش با سيستم علي اصغري بزن زيرش بسته بود !

    ضمن اينكه پرسپوليس با احتساب اون 6 امتياز كه با نا حق ازش كسر شد خيلي زودتر و قاطعانه تر قهرمان شده بود .


    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:1
    -1
    موافقم مخالفم
     

    سلام حقمون بود برديم.افشين امپراطور دوستت دارم.پرسپوليسي هاي سرخدل ماركتون باشه.مرضيه

    سعید
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:2
    -10
    موافقم مخالفم
     

    تبریک

    هم به استقلالیها چون موفق شدن تیمشون رو نو لیگ برتر حفظ کنن و هم به پرسپولیسیها چون پرسپولیس قهرمانه

    اگه جدول برعکس بشه

    استقلال قهرمان می شه

    خدا می دونه که حقشه

    اميد
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:2
    0
    موافقم مخالفم
     

    سلام،

    بنظرم همه تيم هاي عربي بايد بيان ايران و بازي تخريبي و تاخيري رو از سپاهان كه روح فوتبال رو روز شنبه از بين برده بود، ياد بگيرن، اونا نشون دادن كه در انجام چه كاري حرفه اي شدن، 9 اخطار كه بيش از نيمي از اونها بخاطره اتلاف وقت و شيطنت هاي غير فوتبالي بود!!! هميشه ايرانيا يه جوري بايد نشون بدن كه براي موفقيت راهي بجز تلاش كردن هم هست، و اين تيم پرسپوليس بود كه در نهايت جوانمردي اين بازي رو برد... مثه بازي ايران استراليا كه توپه خداداد با انرژي مردم از رو پاي بوسنيچ بلند شد... ضربه سر حيدري هم اگه مي خواست همونجايي بره كه خود حيدري مي خواست دروازه بان گرفته بودش... فكر مي كنم پرسپوليس چيزاي بهتري برا ياد گرفتن داشت، نه نمايش مظلوميته سپاهان كه آدمو ياده ...

    بهار
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:3
    -12
    موافقم مخالفم
     

    به نظرم 7 دقیقه زمان منصفانه ای بود!!!چون اونموقع که سپاهان با نتیجه 1_1 قهرمان لیگ بود و دروازبانش برای هر شوت حداقل 1 دقیقه وقت تلف میکرد به این فکر نمیکردن که فوتبال 90 دقیقه نیست!!!بلکه وقت های تلف شده هم حساب میشه!!!تیمی که 45 دقیقه به طور مداوم حمله کرد و در آخر بازی درصد مالکیت توپش 70% بود چه طور حقش نبود برنده و قهرمان بشه!!!تیمی که اگه اون 6 امتیاز لعنتی رو ازش کم نمیکردن الان بدون حرف و حدیث قهرمان بود!!!خواهشا" این قهرمانی رو با این حرفا خراب نکنین!!!حق به حقدار رسید!!!

    علی
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:3
    6
    موافقم مخالفم
     

    بازیکنان سپاهان دیروز خیلی وقت طلف کردند و هر اتفاقی می افتاد خودشون رو چند دقیقه زمین می انداختند.

    تازه یک حرکت مشکوک روی حسین کعبی اتفاق افتاد و میتونست یک پنالتی به نفع پرسپولیس گرفته بشه اما اشکال نداره.

    اگه فیفا 6 امتیاز رو میبخشید ما از چند وقت قبل قهرمان بودیم.

    دیروز کل بازی در دست پرسپولیس بود و حتی عقیلی مدافع سپاهان هم اعتراف کرد که کل بازی دفاع کردند و پرسپولیس بهتر بوده.

    افشین قطبی همیشه دوستت دارم چونکه با تمام مربیان تاریخ ایران فرق داری و هیچوقت به کسی توهین نکردی و همیشه اخلاق رو در اولویت قرار دادی.

    sasan
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:4
    -14
    موافقم مخالفم
     

    foghole ast ba akhlaghiyate besiyar khob

    محسن
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:5
    10
    موافقم مخالفم
     

    وقتی که برخی از دخترهای بیش از حد احساساتی که چیز خاصی از فوتبال نمیدونن، در مورد فوتبال نظر بدن، نتیجش میشه همین کامنت مینا.

    دختر جان همه دیدن که پرسپولیس 90 دقیقه از چپ و راست توپ می ریخت رو دروازه ی سپاهان. یه تیرک زد. یه پنالتی مسلم رو داور براش نگرفت. سپاهانیا مدام خطاهای خشن می کردن تا اعصاب بازیکنان پرسپولیس رو خورد کنن. نیمه ی دوم هم کاملا همشون تو محوطه ی جریمه ی خودشون بودن و حرف خاصی واسه گفتن نداشتن.

    حالا این وسط حق کی بود که ببره؟ 100% همه کمک کردن که پرسپولیس ببره. اما 100 هزار هوادار تو ورزشگاه و میلیونها طرفدار عاشق پای تلویزیون. به همراه غیرت بازیکنها که تا لحظه ی آخر تلاش کردن و نا امید نشدن و وجود فردی چون افشین قطبی که افتخاری واسه فوتبال ایرانه.

    اول رو حرفی که می زنی فکر کن. بازیکنای سپاهان و به خصوص دروازه بانشون، مدام وقت کشی می کردن. داور هم کاملا بحق اون مقدار وقت اضافه گرفت. در طول بازی هم اشتباهاتی که انجام داد، کاملا به نفع سپاهان بود. حالا به زودی همه متوجه میشن.

    با این حرف ها نمیشه قهرمانی پرسپولیس و موفقیت بزرگ افشین قطبی رو لوث کرد. پرسپولیس حتی با کم شدن 6 امتیاز به نا حق که فقط به خاطر مدیریت سابقش بود، بازم قهرمان شد تا در دهان همرو ببنده. اینبار عدالت کاملا در فوتبال رعایت شد.

    در آخر همون شعری رو میخونم که کل بازیکنها، همراه با 100 هزار هوادار تو ورزشگاه و میلیونها طرفدار عاشق پای تلویزیون، یک صدا برای پر طرفدارترین تیم آسیا سر دادن :

    پرسپولیس قهرمان میشه، خدا میدونه که حقشه. به لطف بزدان و بچه ها، پرسپولیس قهرمان میشه. پرسپولیس قهرمان میشه.

    میثم
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:5
    1
    موافقم مخالفم
     

    مینا خانوم شما اصلا انگار باری رو ندیدی

    چتور میگی بازی برخوردی نداشت؟؟!!!

    تقریبا همه ی بازیکن های سپاهان کارت گرفتند

    7 دقیقه هم کم یود و تنها کسانی که قهرمانی حقشون بود قطبی و بازیکن ها و ترفداران پرسپولیس بودند

    saba
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:6
    -9
    موافقم مخالفم
     

    خوشحالم از اينكه رفتيد استاديوم و بازي پرسپوليس را ديديد. حالا وقته شه كه به شما هم تبريك بگم بابت قهرماني پرسپوليس و امپراتوري كه بر قله فوتبال ايران با كسر 6 امتياز ايستاد.

    OSAM
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:6
    -14
    موافقم مخالفم
     

    آبی تر از آنم که بی رنگ بمیرم

    از شیشه نبودم که با سنگ بمیرم

    تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبم

    شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیرم

    .........::: یادت نره من قرمزم ::.........

    Sana
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:7
    -4
    موافقم مخالفم
     

    یو و و و و و و هو و و و و و و و و و وو و و وووووووووووووووووووووو من ن ن خیلی خیلی ی ی ی ی ی ی ی خوشحالم از قهرمانی پرسپولیس س س دیروز یه روز رویایی برای من بودددد.....

    پرسپولیس قهرمان شده خدا میدونه حقشه ه ه به لطف یزدان و بچه ها پرسپولیس قهرمان شد ه ه ه ه ه ه

    واقعااااااااااااااااااااااااااااا یه حماسه بود در دقیقه ی 96 قهرمان شدن ن ن . غیرقابل توصیف .من که از دقیقه 50 تا 96 گریه میکردم و جیغ و دقیقه 96 بود که ه ه انگار رفتم رو اسمونااااا غیرقابل مهار بودم بازم گریه میکردم و جیغ و .........................................

    پرسپولیس دوست دارم ممم م م م م مم م م ..........

    عمو افشین دوست دارم م م مم م م م م م م ...........

    منتقد
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:8
    -7
    موافقم مخالفم
     

    باید تاسف خورد به حال این فوتبال.

    سپاهان نود دقیقه تماما مالک توپ و میدان بود و همه جانبه هجوم میاورد. و در نیبمه ی دوم، کاملا پرسپولیس را در زمین خودش محبوس کرده بود و پرسپولیسی ها هم مدام روی به وقت کشی و بازی خشن می آوردند.

    اگر سپاهان به حقش می رسید و قهرمان می شد، این همه انسان، دلشکسته نمی شدند. الان نزدیک به 30 میلیون هوادار این تیم، خوشحال و سرمست بودند و در خیابانها پایکوبی می کردند. اگر سپاهان به قهرمانی می رسید، شهر تهران و کل ایران، غرق در شادی می شد و خیابانها مملو از شور و شوق و میلیونها هوادارش هم شارژ روحی ای می شدند.

    آخ که این ناعدالتی و قهرمانی پرسپولیس، باعث شد تا تهران و دیگر شهرهای ایران، غرق در سکوت باشد و به جای خوشحالی 30میلیون ایرانی، حالا جمعیت معدود و مختصری شادی می کنند.

    قهرمانی سپاهان مساوی می شد با شادی نصف ایران و میلیاردها می ارزید. آیا در جامعه ی افسرده ی ایران، هر کس و هر مسئولی تلاش ندارد تا بتواند ذره ای دل این مردم را شاد کند؟ می شد با رعایت عدالت این کار را کرد و الان دل میلیونها ایرانی را شاد کرد. اگر سپاهان قهرمان می شد، مردم در محیط های کاریشان چند روز خوشحال بودند و غم و غصه هایشان را برای مدتی فراموش می کردند. اگر قهرمان می شد، همان شنبه شب خیابانهای تهران و دیگر شهرهای ایران در سکوت فرو نمی رفت و دختران و پسران با خوشحالی و با پوشیدن لباس های به رنگ تیم، به رقص و خوشی می پرداختند. اگر...

    کاش این اتفاق می افتاد و اون شب می توانستیم خوشحالی این جوانان را و میلیونها ایرانی در سرتاسر دنیا را ببینیم و اینکه با چه شوقی در خیابانها با اتوموبیلهایشان بوق می زنند. کاش سپاهان حقش را می گرفت و قهرمان می شد تا مدام خبرهایی دریافت شود مبنی بر مراسم جشن و پایکوبی بزرگ مردم در کرمان، گناوه، اهواز، شیراز و.... به خاطر قهرمانی این تیم.

    چرا ما به سرمایه ی فوتبالمان و تیمی که رسما عنوان پر طرفدارترین تیم آسیا را دارد، توجه نمی کنیم و این چنین جامی را که حق مسلم و شایسته ی بازی سراسر هجومی اش است، از او می گیریم؟

    چرا؟ چون آنها وابسته به کارخانه ای که از پول مردم است، نیستند و از آنجا تغذیه نمی شوند؟

    همه می دانند که تیمی که محبوب مردم و متعلق به میلیونها انسان باشد، ماندگار است. نه تیمی که از مردم نیست و فقط با پول های آنها خود را بزرگ کرده. تیم مردم، ماندگار است. نه تیم پول مردم!

    پس سپاهان تو ماندگار و قهرمانی. حق تو و میلیونها هوادارت در سرتاسر ایرا را چه آسان خوردند.

    افسوس. وای بر این فوتبال. به کجا چنین شتابان....


    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:8
    -2
    موافقم مخالفم
     

    6 emtiaz kam beshe bazam ghahreman misheeee

    سهیل
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:9
    -2
    موافقم مخالفم
     

    در جواب آن آقایی که در بالا گفته قهرمانی پرسپولیس به اراده داور صورت گرفته باید عرض کنم که اولاً آقای داور در دقایق ابتدایی بازی یک پنالتی مسلم را روی حسین کعبی نگرفت اگر آقای داور با چشمان بازش آن پنالتی را می گرفت و تو پ محسن خلیلی هم به جای تیر دروازه 10 سانت پایین تر رفته بود آنوقت هم می گفتی ارداه داور پرسپولیس را پیروز کرد

    برادر یا خواهر عزیز اگر استقلالی هستی بهتر است بری و فکر تیم خودت باشی این فصل که سیزدهم شدین پس زبون درازی نکن

    اگر هم طرفدار سپاهان هستی که با اون بلایی که سر اون سرباز بد بخت در اصفهان اوردین و با آشوبی که در بازی برگشت برپا کردین و زدین شیشه ماشین خبرنگارای بد بخت را خرد و خاک شیر کردین شخصیت خودت را نشان دادی ما که اول شدیم تا چشم شما دراد بیخود نیست که دیروز طرفدارا میگفتن

    تهران عروسیه اصفهان (....) سوزیه

    نارون
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:10
    -3
    موافقم مخالفم
     

    سلام

    من تا حالا فقط توي اين سايت بازديد كننده بودم و نظري نداده ام اما واقعا از مسابقه فوتبال متاسف شدم و دنبال سايتي مي گشتم كه توش نظر بدم.

    ديروز واقعا حق سپاهان بود كه ببره.با شروع نيمه دوم بود كه سپاهان بازي كلاسيك و فوق العاده اش را به نمايش گذاشت البته نمي تونيم مقاومت اونها و گل حاج صفي رو ناديده بگيريم من نمي دونم كجا 7 دقيقه وقت اضافه ميگيرند.يه باري داور ميگفت يه نيمه ديگه بازي كنيد و كلا حالا به نظر من اين حق سپاهان بود كه برنده بشه اون با شرايطي توي ليگ برتر بازي مي كرد كه همزمان در آسيا و جام حذفي بازي كرد و حتي با بحران عوض شدن مربي روبرو شد.به هر حال هيچي از ارزش سپاهان كم نشده و سپاهان قهرمان واقعي براي همه ي ماست.

    به اميد قهرماني همه ي تيم هايي كه حقشونه ببرند.

    آرزو
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:10
    1
    موافقم مخالفم
     

    اين قهرماني شيرين و به يادماندني و اسطوره اي را به تمام طرفداران و هواداران تبريك ميگم.

    آقا و يا خانم منتقد فكر كنم شام زيادي خوردي سر دلت باد كرده نميدوني كه چي مي گي 90 دقيقه مالك توپ و ميدان بود و هجوم آورد !!!؟ خواب ديدي خير.بازي رو بدون تعصب دوباره از اول ببين بعد نظر بده .

    ديرو توي خيابونها اين همه خوشحال بودند وبه هم شيريني مي دادند نه تنها تهران بلكه ايران حتي كساني كه در خارج از ايران بودند و بازي را ديدند غرق در شادي شدند.

    دوست عزيز از هر 10 نفر كه سؤال كني نصف طرفدار قرمزند نصف طرفدار آبي . فكر كنم وسعت ديدت خيلي كمه با تمام اينها همه از اول مي گفتن كه پرسپوليس قهرمانه و تلاشش را كردحتي با كسر 6 امتياز باز هم قهرمان شد.

    به همه بازيكنها،مربيان و همه كساني كه زحمت كشيدند به خصوص مرد شماره 1 فوتبال ايران كه اخلاق حرفه اي و جنتلمني را به تمام فوتبال دوستان و به همه كساني كه در دايره فوتبال فعاليت دارند را ياد داد تبريك مي گوييم. اين پيروزي و قهرماني نوش جانتان....

    يه پرسپوليس ايران يه تيم پر از دليران گرچه حريفت غدر اما تو ميشي قهرمان.

    سپهر
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:11
    4
    موافقم مخالفم
     

    پيروزي اراده وفرهنگ جديد وامپراتور وهمه اينها را 3ماه ديگر مي بينيم.

    فرهنگ جايي در فوتبال ندارد.

    احساسات زودگذرند.

    مهدی
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:11
    -9
    موافقم مخالفم
     

    پرسپولیس به چیزی که شایستش بود رسید. تبریک میگم به تمام پرسپولیسهای عزیز. امیدوارم بازیکنان سپاهان هم به سلامتی, تن ساندویچ شدشون رو به اصفهان رسونده باشن. راستی آرزو خانوم شما متوجه منظور کامنت "منتقد" نشدید. بابا کامنتهای ایشون خیلی با حاله. یه دونه فکر کنم همین سبک در قسمت برای چه فیلمی گریه کردید کامنت داده بود. تو این کامنت هم اگه کامل دقت کنید, خیلی تابلوئه که از یه پارادوکس عمیق در نوشتشون استفاده کردن و من کلی با خوندنش حال کردم. در واقع از یه زاویه دید به مزایای قهرمانی پرسپولیس و وجود پربارش در فوتبال ایران اشاره کرده. بیان کرده که اگه سپاهان قهرمان می شد, چه اتفاقی در بین مردم ایران می افتاد.و ویژگیهای پرسپولیس رو(نظیر دارا بودن 30 میلیون هوادار, پر طرفدارتین تیم آسیا, تیم متعلق به مردم ....) و خصوصیات سپاهام به پرسپولیس نسبت داده(متعلق به کارخونه ی پولدار که از پول مردمه و...) و با بیان این جمله که حق سپاهان قهرمانی بود و نزاشتن کل ملت خوشحال بشن, گفته که اگر پرسپولیس قهرمان نمی شد, اون اتفاقاتی که افتاده, نمی افتاد. کل ایران در غم و ناراحتی بودن.

    بگذرم یه کم پیچیده شد. خیلی مشخصه دیگه. پرسپولیس که 90 دیقه دفاع نمی کرد. هدف نوشته معلومه.

    اما واقعا چه صفایی کردیم. بعد گل واقعا تو ابرا بودیم. دلم سوخت به حال این سپاهانیا. چون اینبار دیگه نتونستن شانس بیارن و کشکی قهرمان بشن.

    مراد
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:13
    12
    موافقم مخالفم
     

    ولي استقلال شانس آورد تو ليگ برتر موند

    واقعا تبريك مي گيم

    خيلي تلاش كرد تا خودش رو نگهداره.

    کامران
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:14
    -1
    موافقم مخالفم
     

    متاسفم که عوامل غیر فنی یر نتایج تاثیر می گذارند.پرسپولیس بایستی به جهاتی این بازی را می برد و قهرمان می شد که شد.شک نکنید که داور باوجدان این مسابقه برای گل پرسپولیس 7 دقیقه که نه ، 70 دقیقه دیگر صبر می کرد.خیانت آقایان در جشن قهرمانی پرسپولیسی ها گم شد.به افتخار جناب آقای عنایت ، رئیس شریف کمیته داوران!!!!!!

    حامي
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:14
    -6
    موافقم مخالفم
     

    يه نكته ظريف:

    آشوب هواداراي اينتر مگه يادتون نيست؟ تو سر ديدا گلر ميلان ترقه زدن. استاديوم رو به آتيش كشيدن. جريمه شدند كه بايد ميشدن. هواداراشون محروم شدن و باشگاه جريمه مالي شد اما اين شاه حسيني كه نقش به سزايي تو قهرماني پرسپوليس داشت يه حكم تاريخي داد و شوراي استيناف فقط به خاطر اون 6 امتياز پرسپوليس در نهايت 3 امتياز از سپاهان كم كرد. 3 امتيازي مديريت و بازيكناي سپاهان كه جونشون تو اين فصل سخت در اومده بود و هيچ نقشي تو پرتاب اون نارنجك نداشتن رو قهرمان مي كرد.

    6 امتياز كسر شده پرسپوليس حاصل سوء مديريت يا بهتر بگم سهل انگاري و بي كفايتي مديران وقتش بود كه از كانالي خارج از ايران صورت گرفت.

    اما از اونجا كه قهرماني پرسپوليس پيامدهاي خوبي براي ورزش ايران داشت و در صورت عدم قهرماني اين تيم اتفاقات بدي ميفتاد پرسپوليس قهرمان شد. به اون چند اتوموبيلي كه اصفهاني ها خرد و خميرش كردن توجه نكنيد. به اون خسارت ميلياردي و طغيان ميليوني قرمزها فكر كنيد . فاجعه انساني نزديك بود كه خدا رو شكر 7 دقيقه آسماني به سلولهاي مغزي داور تزريق شد.

    نكته آخر:

    شايد اين بازي 7 دقيقه وقت تلف شده داشت اما از اونجا اين قضيه مشكوك بود كه داور فقط تو اين بازي همه اين زمان رو لحاظ كرد وگرنه ميانگين واقعي زمان تلف شده در هر بازي ليگ شايد از اين 7 دقيقه هم فراتر ياشه. حالا اينكه در كدوم بازي داورها اين زمان رو دقيق اعلام كردن. پس اين يك بازي سفارشي بود.

    تازه سپهر دقيقه 96 گل زد پرسپوليس 3 دقيقه شادي كرد .بازي دقيقه 98 تموم شد. سپاهان 1دقيقه بدهكاره به داور.

    قهرماني مبارك پرسپوليسيا اما تو آسيا از اين خبر ها نيست همونطور كه سالهاي پيش اونا به چشم ديدن كه مقابل الهلال و پوهانگ كره از اين خبرها نبود! ايشالا كه اولين قهرماني آسيايي تاريخ براي اونها رقم بخوره.

    علی
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:15
    16
    موافقم مخالفم
     

    پرسپولیس . سپاهان

    1- پرسپولیس بسیار بهتر بازی کرد.

    2- توی خلیلی به تیرک خورد و ای کاش گل میشد.

    3- اواسط فصل 6 امتیاز از رپسولیس کم شد و پرسپولیس از سپاهان استرس بیشتری داشت اما خیلی قشنگ تر بازی کرد.

    4- سپاهان من رو به یاد تیم های عربی انداخت که بد جور وقت کشی میکردند.

    5- صحنه خطا روی حسین کعبی مشکوک بود.

    مرضيه
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:16
    0
    موافقم مخالفم
     

    خيلي خيلي خوشحالم كه پيروزي برد.حقش بود واقعا قشنگ بازي كرد. آقاي قطبي هم واقعا يك جنتلمن به تمام معنا است.

    پيروزي مقتدرانه ي پيروزي را به تمام هواداران اين تيم وجناب آقاي قطبي و بازيكنان توانمند اين تيم تبريك مي گويم.

    مشارکت
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:16
    3
    موافقم مخالفم
     

    به فکر نون باشید که خربزه آبه

    تو اینکه طرفدار های پرسپولیس بیشترند که شکی نیست

    حالا هم که همه چیز تموم شده و رفته

    من کلا از فوتبالی که توی ایران ارائه میشه خوشم نمی آد ولی به نظرم هر دو تیم منطقی(با توجه به هدف)بازی می کردند والبته سپاهان منطقی تر

    یه روز که اتفاقی سر تمرین تیم ملی کیک بوکسینگ(فقط برای تماشا) حاضر شده بودم دیدم مربی روسی اون زمان تیم ملی جمله قشنگی گفت که بوی مارکسیستی هم می داد

    اون می گفت ورزش تنها جایی است که ذاتش با عدالت مغایرت داره.

    بعد که روش فکر کردم دیدم یه کم منطقیه ولی بهتره که بگیم حکمت خدا بر عدالتش اولویت داره

    اینو واسه اون دسته از عزیزانی گفتم که می گن سپاهان توشرایط سختی بود . پس حتما حکمت خدا بوده که چنین اتفاقی بیفته.

    پس با توجه به این دو تا پیشنهاد دارم برای فوتبال دوستها

    اول برای کسانی که از قهرمانی پرسپولیس خوشحالند:

    زیاد خوشحال نباشید وبی دلیل از کسی طرفداری نکنید چون 4-5 ماه دیگه که باخت های این آقا به هر دلیلی شروع بشه همین شماهاهستید که توی ورزشگاه اونو هو میکنید این چیزیه که به کرات یا حتی همیشه توی این 7سال لیگ به حساب حرفه ای دیدیم به غیر از لوکا که به نظر من سطحش از فوتبال ایران بالا تر بود

    حالا برای کسانی که از باخت سپاهان ناراحتند:

    شما هم زیاد ناراحت نشید چون چیز زیادی رو از دست ندادید بازم رفتید اسیا در حالی که پرسپولیس هم فقط رفت آسیا نه جایزه ای گرفت نه...

    البته یه نکته روهم بگم که بازی های سیاسی هم امسال خیلی پر رنگ شده بود هیچ کسی یادش نرفته که روسای ستاد انتخاباتی رییس جمهور الان چه سمت هایی ودر کدوم باشگاه دارند خوب بالاخره باید اجر کارشون رو می دیدن دیگه و الی اخر...

    مینا
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:17
    18
    موافقم مخالفم
     

    اقای محسن احتمالا تو چیزی از فوتبال نمی دونی و تازه شروع کردی به فوتبال نگاه کردن . من سالهاست که بازیها رو دنبال می کنم و از این حق کشی ها زیاد دیدم . اگه تفریحی فوتبال نگاه نمی کردی و از روی احساساتم نظر نمی دادی می فهمیدی که این برخوردها هیچ کدومشون برخوردی نیست که وقت زیادی ببره . بازیکنای پرسپولیسم تو نیمه ی اول بعد از گل زدنشون اگه یادت باشه از این وقت تلفی ها می کردن . تو یه بازیه عادی 7 دقیقه وقت اضافه خیلی زیاده . بیشتر به نظر میاد شما از روی احساس نظر دادی نه من . بهتر بود بازی رو اصلا برگزار نمی کردن و از اولش جامو می دادن به پرسپولیس . این حق کشی ها و نادیده گرفتن های تیمهای مهمان و در واقع باید بگیم تیمهای مقابل استقلال و پرسپولیس تو فوتبال ما زیاده و اولین بارم نیست . اتفاقا من بازی رو دیدم و تک تک دقیقه هاشم دیدم . واسه همینم می گم 7 دقیقه وقت اضافه زیاد بود . کاش شماام بازیو می دیدی و بعد نظر می دادی . فکر کردن پیش کش .


    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:17
    -4
    موافقم مخالفم
     

    استقلالی ها و سپاهانیها برند گریه کنند که تا ابد داغ دو قهرمانی که دقیقه 90 ازشون گرفتیم بر اینا میمونه

    پا قدم سلطان همیشه خیر هست

    رود بر سلطان و به امید صعود استیل آذین در لیگ برتر

    فقط پرسپولیس

    6 امتیاز هم یادتون نرفت که

    در ضمن داور دیروز اخراج بازیکن سپاهان را روی کریم نگرفت این داوور همیشه برای پرسپولیس بد سوت زد سایپا و صبا باتری...

    میثم
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:18
    -2
    موافقم مخالفم
     

    سپهر : فرهنگ جایی در فوتبال ندارد.

    پس تو که راجع به فوتبال اظهار نظر می کنی آدمه بی فرهنگی هستی

    از صمیم قلب از قهرمانی پرسپولیس خوشحالم اونایی هم پرسپولیسی نیستند به جای تهمت زدن به داور و ... بهتره به فکر تیم خودشون باشن و برن خدا رو شکر کنن که نرفتن دسته 1

    نمي تونم بگم
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:19
    -7
    موافقم مخالفم
     

    ولي هيهات از اين نخبه كشي!


    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:19
    13
    موافقم مخالفم
     

    موافقم! واقعا يك جنتلمن واقعي.يك آدم حسابي كه جايش تا حالا در فوتبال ايران خالي بود و به احتمال فراوان به زودي هم دوباره خالي مي شود! (نيمه پنهان ماه)

    esssi
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:20
    4
    موافقم مخالفم
     

    فقط پرســـــــــــــــــــــــــپو لیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس

    مبارکه همه پرسپولیسی های گل

    یک استقلالی
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:21
    1
    موافقم مخالفم
     

    من استقلالیم، اما به خاطر قطبی از قهرمان شدن پرسپولیس خوشحالم، هرچند می دونم اونها لیاقت این مرد باشخصیت رو ندارن.

    محسن
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:21
    23
    موافقم مخالفم
     

    مینا جان، دختر خانوم گل، شما بهتره برید آشپزی بفرمایید.

    خوب خدا رو شکر دوشنبه شب کاملا مشخص شد که حقانیت با من و سایر هوادارای پرسپولیس و پرسپولیس بود. جلوی چشمان آقای ساکت، وقت های اضافی بازی رو گرفتن و دقیقا هفت دقیقه در اومد تا عملا در دهان ناپاک اون سپاهانیا و حامیان اندکشون بسته بشه. شما هم بهتره حالا که به حرف من رسیدی و عملا دیدی که چیز خاصی از فوتبال نمی دونی، سکوت بکنی عزیزم.

    سپاهانیای بعد از شگست تاریخیشون، بلاخره دنبال بهانه ای برای لوث کردن برد پرسپولیس میگشتن و چه بهانه ای بهتر از وقت اضافه. انگارم یادشون رفته بود که مدام وقت کشی می کردن و ضد فوتبال بازی می کردن و 9 تا کارت زرد گرفتن.خدا رو شکر. حقانیت پرسپولیس ثابت شد.

    مینا جان شما هم به نظرم بهتره همون سریالهای خانوادگی تلویزیون رو دنبال کنی عزیز جان.

    kami
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:22
    7
    موافقم مخالفم
     

    امشب عادل فردوسی پور بار دیگر عدالت را با محاسبه دقیق وقت اضافه بازی برقرار کرد و به همه نشان داد اضافه واقعی حرفهای عزیزانی است که از نا عادلانه بودن هفت دقیقه داد سخن می دهند ، هفت دقیقه ای که تازه ده ثانیه هم اضافه داشت .

    از طرف دیگر معلوم شدن پنالتی نگرفته روی کعبی ضربه اخر به کسانی بود که مثل همیشه چشمانشان را بسته و دهانشان را باز می کنند .

    مهدي
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:23
    -9
    موافقم مخالفم
     

    هميشه حق با اكثريت نيست!

    يه چشم ديگه از كاسه دراومد . حالا بايد ببينيم كدوم وجدان بيداري به خودش جرات ميده كه يك تيم حكومتي منتسب به اقليت رو 5 امتياز جريمه كنه.

    شايد چشم با چشم فرق داشته باشه اما چشم شاه حسيني همون چشمه .

    واي به دادگاهي كه حق رو از اقليت مظلوم بگيره. جناب شاحسيني چشمت بي بلا!

    مینا
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:23
    17
    موافقم مخالفم
     

    جناب اقای محسن نه چندان محترم!خوب دیگه مطمئن شدم که یه بچه ی 5 ساله در مورد فوتبال از شما بیشتر می دونه . کسی نخواست اون قهرمانیه مسخره ی پرسپولیسو لوث کنه! چیزی بود که همه دیدن! اگه فقط یه چندتا یه چندتا بازی بیشتر نگه می کردی و نه فقط برای تشویق پرسپولیس و جوگیر شدن می فهمیدی که داور هیچ وقت دقیقا اون 7 دقیقه وقت اضافه رو نمی گیره! خوب یادمه تو یکی از بازیای تیم سایپا که بازی دقیقا 10 دقیقه وقت اضافه داشت داور فقط 2 دقیقه وقت اضافه گرفت!اما برای پرسپولیس دقیقا همون 7 دقیقه (که مطمئنم نبوده)رو باید بگیره!!!در ضمن اون وقت گرفتنها و ثانیه شماریهای برنامه ی نود هم به درد خودش می خوره ... وقتی کل تلویزیونم طرفدار پرسپولیسن(اگرم استقلال بود که حتما استقلال) دیگه چه انتظاری میشه داشت؟

    اگه اینطوری باشه و داور بخواد کل ثانیه های از دست رفته رو وقت اضافه اعلام کنه پس تا الان همه ی تیما سرشون کلاه رفته! چه بسا خیلی تیمای دیگه ام می تونستن تو این دقایق اضافه ای که هیچ وقت براشون گرفته نمی شه و مخصوص پرسپولیس و تیمای محبوبشون در شرایط بحرانیه سرنوشت بازیای خودشونو عوض کنن! (


    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:24
    4
    موافقم مخالفم
     

    ba nazare mohsen movafegham.ham barnameh 90 vaght ezafe ra mohasebeh kard ta rooye baghie kam beshe.

    ham penaltimoono nagereftand.

    محسن
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:24
    -7
    موافقم مخالفم
     

    مینا خانوم عزیز خواهشا بس کن دیگه. بفرما بادمجونت رو پوست بکن.

    اولا که در همه جای دنیا داوران تمام وقتهای تلف شده رو می گیرند. چه ایران و چه اروپا. به خصوص اگه بازی حساس باشه. مثل اینکه بازی خودمون با استرالیا یادمون رفته که داور در زمین استرالیا، دقیقا 8 دقیقه وقت اضافه ی به حق گرفت. نکنه داور به نفع ما سوت می زد؟!!

    تو لیگ ایران هم همیشه تا ثانیه ی آخر تلف شده رو حساب می کنن. اگر مسابقه ای این اتفاق نیفتاده، قطعا اشتباه داور و داور چهارم بوده و اون مسابقات درونشون اشتباه رخ داده. اگرم داوری فکر می کرده که به قول چرت و پرت های شما، 10 دیقه رو باید مثلا 5 دیقه و 4 دیقه و 3 دیقه بگیره، قطعا حال و روزش مثل نوشته های شما خوب نبوده!

    وقت اضافه یعنی ثانیه به ثانیه ی هدر رفته از بازی. به خصوص اگر بازی مهم باشه و وقت های اضافه برای دو تیم یا یکی از تیم ها مهم باشه. هستن بازیایی که داور نصف زمان تلف شده، وقت اضافه میگیره. ولی معمولا بازیایین که نتیجش معلوم شده و یا اهمیت خاصی دیگه نداره. که البته موارد خیلی کمی هستن.

    خلاصه شما بهتره دیگه بس کنی تو رو خدا.

    نکنی شما بچه اصفهانی؟ اگه بچه اصفهانی از طرف ما برو یه سنگ بنداز تو زاینده رود!!!

    نکنه.....

    قطعا اطلاعات ورزشی و فوتبالی تو بیشتره. از اوضاع نوشتت معلومه. هر آنچه عیان است، چه حاجت به بیان است دختر خوب.

    مونا
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:25
    -3
    موافقم مخالفم
     

    خدا رو شکر که زمان دقیق وقت های تلف شده در برنامه ی نود محاسبه شد و دهن خیلی از اونهایی که دنبال بهانه و ..بودند رو بست

    در ضمن اقای منتقد با سم پاشی به جایی نمیرسید دوست من به فکر انتقاد سازنده باشید

    یه چیز دیگه والا تا جایی که ما میدونیم پرسپولیس تیم مردمی است و سپاهان وابسته به پول یک شرکت مهم و سرمایه دار !

    کمی تحقیق بد نیست قبل از انتقاد که اصلا ضروریه!

    مینا
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:26
    0
    موافقم مخالفم
     

    اتفاقا شما بس کنین این بحث بادمجون پوست کندن و اشپزی رواقا محسن!!!

    شما فکر کردین اینجا اروپائه که مردم طرفدار تیم شهر خودشون باشن؟ نه خیر اینجا ایرانه و همه استقلالین و پرسپولیسی! چه بد بازی کنن و چه خوب!

    طرفدار بازی خوب بودنم ربطی به اصفهانی بودن نداره.

    به نظر منم لزومی نداره این بحث ادامه پیدا کنه همونطور که خودتونم فرمودین همه چیز عیانه!

    انقدم سعی نکنین توجیه کنین و دلایل منطقی پیدا کنین!اطلاعات فوتبالی قشنگتونو واسه خودتون نگه دارین.

    nima
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:27
    -4
    موافقم مخالفم
     

    ki gofte periha bishtarand....??

    ESTEGHLAL RAHBARE PERSPOLISE


    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:27
    -12
    موافقم مخالفم
     

    khodaii haghe sepahan bood bebare !

    نونا
    جمعه 3 خرداد 1387 - 5:28
    8
    موافقم مخالفم
     

    مینا جان چرا جر میکنی؟

    عزیزم کمی جنبه ات رو بالا ببر

    طاقت باخت رو هم داشته باش فوتبال همینه

    بعد هم اتفاقا طرفدارهای تیم های شهرستانی تازگی خیلی زیاد شدن نمونه اش همین صنعت نفت که روز سقوط به دسته دو مردم خوزستان گریه میکردند یا شادی مردم شمال از موندن تیم پگاه تو لیگ

    انگار« نود»رو نگاه نمیکنید

    قهرمانی پرسپولیس هم هرگز لوث نمیشه شما نمیخواد نگران این موضوع باشی!

    قهرمانی به این شیرینی با اینطور حرف ها ابدا مزه اش نمیره!

    رضا خاندانی
    جمعه 3 خرداد 1387 - 15:8
    -4
    موافقم مخالفم
     

    این مینا اینجا چی میگه؟

    بابا تو رو چه به فوتبال ؟! برو تو اشپزخونه تا غذات نسوخته

    نیما جان این چرندیاتو واسه چی میزاری تو سایت؟

    کلاست میاد پایینا

    siavash
    جمعه 3 خرداد 1387 - 18:47
    -9
    موافقم مخالفم
     

    سلام سلام سلام.عجب جایی شده اینجا. اسم نویسنده هایی که دوستشان دارم رو اینجا میببینم.آرمین ابراهیمی و رضا کاظمی که فقط توی کافه این طرف خیابون میشه پیداشون کرد.ایول به نیما با این کافه اش.

    محمد
    شنبه 4 خرداد 1387 - 16:16
    0
    موافقم مخالفم
     

    آقا نيماي عزيز، نمي تونم وجد و حظ وافري كه از نوشته چارلي كافمن ات بردم توصيف كنم. چه معشوقيه اين سينما كه عاشق هاش هم همديگه رو دوست دارند. فقط مي خوام ازت تشكر كنم. قربانت به شدت.

    آرش افشار
    دوشنبه 6 خرداد 1387 - 13:46
    11
    موافقم مخالفم
     

    راست میگی، بهترين‌ چيزاي دنیا (که البته روزی روزگاری بهترین چیزای دنیا تلقی می شدن و حالا هم خیلی وقته چیزی جاشون نیومده) نمي‌تونه كسي رو سر شوق بياره. به دور و برم که نگاه می کنم، همه رو همین جوری می بینم. دیگه حتی آدم الکی خوشی هم وجود نداره! اما فکر می کنم در مورد خودت کم لطفی می کنی. دست کم آدمایی که این داستان کسل کننده ی مطبوعات سینمایی رو دنبال می کنن می دونن که تو داری شکسته نفسی (یا یه همچین کاری) می کنی. آخرین شاهدی که خودم برای این مدعا دارم، گفت و گوی مجله ی فیلم با مهران مدیریره. چقدر دوست داشتم تو این مصاحبه رو گرفته بودی، چون... یعنی خودت نمی دونی؟

    آلفردو گارسیا
    دوشنبه 6 خرداد 1387 - 18:3
    -8
    موافقم مخالفم
     

    سلام

    رضا کاظمی
    سه‌شنبه 7 خرداد 1387 - 4:40
    9
    موافقم مخالفم
     

    1-سیاوش جان نکته شو گرفتم.

    2-من خاطر این آقا نیما رو خیلی می خوام.اساسی.کسی که بی غل و غشه نباید تنهاش گذاشت.

    3-سایت آدم برفی ها رو بخونین بچه ها.www.adambarfiha.com

    آدم برفی ها
    سه‌شنبه 7 خرداد 1387 - 4:41
    4
    موافقم مخالفم
     

    شماره سوم (خرداد ماه) ماهنامه آدم برفی ها منتشر شد:

    با پرونده ای ویژه می 68 و رویازدگان برتولوچی

    درباره سینما آزادی

    گزارش اختصاصی از ورک شاپ مازیار بهاری مستندساز نامدار ایرانی شبکه بی بی سی

    نقد مستند آقای کیمیایی ساخته امیر قادری

    نگاهی به کتاب جهان هولوگرافیک داریوش مهرجویی

    نقد فیلم ایران وسینمای دیگران(دور از او، پارانوئید پارک، پیمانهای شرقی، دایره زنگی)

    دو نوشته درباره آلن رب گری یه

    درنگی بر افشین قطبی

    زادروز خیام نیشابوری

    بازخوانی داستانی از صادق هدایت

    مباحث تئوریک و کلی کلی شعر و داستان

    همکاران این شماره:

    احمد میر احسان ،مجید اسلامی) میهمان) ، مهدی موسوی ،نوید غضنفری، محمود قلی پور،نیما ساده ،نیما قاسمی ،عماد نصیر دیوانی ،محسن پیشخانی ،احسان رنجبر ، مبین شعبانی ، علی جعفر زاده اسفندیار استاد یگانه، امیر آل بویه ، مریم یگانه،فاطمه اختصاری،محمد حسینی مقدم،رضا آیدین ،کیانمهر دشتی، لیلا حکمت نیا ،محدرضا نامدارپور،کیارش کاویانی،مهدی سعیدی پور؛پارسا کرمانجیان،زهره جعفرزاده،محمد رحیم نژاد،نوشین جلیلوند،نفیسه بالی لاشک،حمید ملک زاده،حامد آزادبر

    آلفردو گارسیا
    سه‌شنبه 7 خرداد 1387 - 17:45
    -1
    موافقم مخالفم
     

    سلام ...... عرض کردیم ها .

    کامران
    چهارشنبه 8 خرداد 1387 - 17:6
    11
    موافقم مخالفم
     

    میدونی خیلی ها پایین کوهی که تو رو قله اش وایستادی جا موندن و با حسرت نگاه ات می کنن حاضرن خیلی چیزا رو بدن جای تو باشن پس قدر لطفی که خدا بهت کرده رو بدون و بیشتر تلاش کن فقط یاد باشه "دل "رو هم قاطی اش کن

    سهیل
    چهارشنبه 8 خرداد 1387 - 22:29
    2
    موافقم مخالفم
     

    یکی میگه برای قهرمانی پرسپولیس به درگاه باری تعالی دعا میکرده، اون یکی وقتی خبر مسرت بخش (!) رو میشنوه، بی اختیار اشک شوق از دیده روان میکنه(!) و یکی دیگه هم چون در اون لحظات فراموش نشدنی (!) کاری از دستش بر نمی اومده (!) واسه شیران قرمز پوش کل (به فتح ک) میشکه و بوق میزنه! از همه تابلو تر هم همین آقای صابخونه است که یه کاره پا می شه میره استادیوم تا در جشن قهرمانی "جام ندیده" ها شرکت کنه. فک کن! اونوقت اسم خودشونم گذاشتن استقلالی!

    ای بابا ...

    این که میگن میون طرفدارای اس اس با لنگ تفاوت از زمین تا آسمونه والا بی حکمت نیس. قرمز جماعت امکان نداره از حمایت تیمش دست بکشه، حتی اگه مثه پارسال 4 تا 4 تا بخوره. تقریبا جزو محالاته وسط یه بازی، حتی وقتی تیمش عقب افتاده (حالا می خواد با هر نتیجه ای باشه) واسه حریف کف بزنه یا بچه های خودشو هو کنه. طرفدار پرسپولیس عمرا از موفقیت استقلال خوشحال بشه. براش مهم نیس استقلال با کی بازی داره، در هر صورت می خواد که استقلال ببازه. کاری هم به با کلاس بودن یا نبودن مربی استقلال نداره. همین که طرف با کله بخوره زمین، واسش کافیه. اگرهم سر بازی استقلال بره ورزشگاه با این نیت میره که تیم مقابل رو تا جا داره تشویق کنه. طرفدار قرمز شاید فقط در یه حالت از برد استقلال خوشحال بشه: اونم وقتی که بر حسب جدول، اگه استقلال ببره اونوقت پرسپولیس قهرمان بشه. گفتم شاید چون بعضی از قرمز ها واسه همین هم دلشون رضا نمیده! البته درستش هم همینه. لازمه "تیفوسی" بودن داشتن یه سری خصوصیاته که این رفتار ها جزوشونه. چی؟ این بر خلاف اصول اخلاقیه؟ منطقی نیست؟ جدا از روح ورزشه؟ ضد فیر پلیه؟ خب باشه. همینه که هست. اصلن لطفش به همینه. بازم مخالفی؟

    بی خیال ...

    تو هر چی دوست داری بگو ولی حساب "طرفدار"( از نوع دسته دارش!) از "تماشاچی" جداست. گرفتن ژست روشنفکر مابانه و بلغور کردن کلمات قلمبه سلمبه، کار یه "تیفوسی" نیست. اون عاشق تیمشه. ربطی هم به رفتار هاش خارج از استادیوم نداره. بیرون ازاینجا ده تا رفیق داره که هوادار تیم رقیبن، ولی همینکه پاشو میذاره توی ورزشگاه، اوضاع فرق میکنه. اینجا حساب کتاب خودشو داره! اینجا یه دنیای دیگه است. فوتبال و"طرفدار" یه تیم بودن هیچ دخلی به "روح ورزش" و "منطق و عقل" نداره. این جور قرتی بازیها مال "تماشگر" فوتباله، نه "طرفدار". یه "طرفدار" فقط و فقط هوای تیم خودشو داره. اون خاطر خواه تیمشه. هوادار یه تیم بودن یعنی احساساتی بودن. یعنی حرص و جوش خوردن. یعنی داد زدن. هوار زدن. توی سر زدن. از ته دل خندیدن. زار زدن. عاشق بودن. بی منطق بودن. و توی ورزشگاه همه اینا یعنی داشتن یه حس مشترک. یعنی زبون همدیگه رو فهمیدن. یعنی شریک بودن. قشنگی "طرفدار" بودن به همین چیزاست. به این که اهل سازش نباشی. که هیچوقت تیمت رو تنها نزاری. که همیشه رقیب رو پایینتر از خودت آرزو کنی. در یک کلام: "طرفدار" باشی. قرمز جماعت با فلسفه و منطق کاری نداره. این سوسول بازیها مال جماعت آبیه. البته آبی اصیل هم داریم. که سرش بره تیمشو ول نمیکنه. که اگه لنگ با آنگولا هم بازی کنه دوست داره ببازه! که حاضره اس اس بره دسته دو ولی اونا دستشون به جام نرسه!

    اینه ...!

    خلاصه اگه ادعای آبی بودن داری، باید با قلبت فکر کنی و اونچه اون میگه انجام بدی. وقتی هم که دل حرف اول رو میزنه دیگه جایی واسه منطق نمی مونه. پرسپولیس امسال خیلی باحال بازی کرد؟ به این فکر کن که با همه این حرفا بازم نتونست اس اس رو ببره. قطبی خیلی کارش درسته؟ ارزونی خودشون. خب حقم دارن. 3 سال آزگار که امیر نگذاشت آب خوش از گلشون پایین بره. وقتی هم که ژنرال نبود، سپاهان و سایپا اول میشدن. بنده خدا ها بعد عمری ذوق مرگ شدن، حالا این وسط تو چرا جو گیر شدی؟ با این حال کن که از سال بعد دوباره اوج میگیریم. قهرمان شدن؟ خب خیلی شانس آوردن. اما همیشه که قرار نیست جفت شیش بیارن. اصن به اونا چی کار داری. تیم خودتو بچسب...

    گرفتی ...؟

    با تمام این حرفا اگه بازم احساس "بچه مثبت" بودن میکنی، پس دیگه حرفی واسه گفتن بین ما نمیمونه. به ظاهر یه تیمو دوست داریم ولی تو اونور جوبی و مام اینور جوب. اینجور وقتا کل انداختن با یه قرمز پررنگ رو به گپ زدن با صد تا آبی کم رنگ - مثل تو - ترجیح میدم.

    همین.

    پ.ن: اینجا مگه خیر سرمون کافه آبی نیست؟ پس اینهمه کامنت قرمز از کجا اومده؟ اینم از شل بازی خودمونه دیگه. بفرستشون اونور خیابون دیگه...


    پنجشنبه 9 خرداد 1387 - 22:5
    -16
    موافقم مخالفم
     

    hale ki khoobe baradar ? asan hale khoob che mazeyi has? chi has?


    پنجشنبه 9 خرداد 1387 - 22:12
    1
    موافقم مخالفم
     

    محسن جان مینا میره سر آشپزیش ... شما هم بفرما دم دکون روزنامه بخون!

    فکر کنم یه صد سالی دیر دنیا اومدی با این ادبیاتت!

    نازنین
    جمعه 10 خرداد 1387 - 3:33
    -1
    موافقم مخالفم
     

    چو غنچه گرچه فروبستگی ست کار جهان

    تو همچو باد بهاری گره گشا می باش

    آلفردو گارسیا
    شنبه 11 خرداد 1387 - 12:21
    -6
    موافقم مخالفم
     

    سلام نیمای عزیز

    ... از جواب خبری نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نه ، باشد خب حرفی نداریم .

    عجب دارند این اوقات ، راه و رسم این زمانه که دوست داشتن تو یا نداشتن من برای کسی مهم نیست ، باشد خب حرفی نداریم .

    .... فهمیدن اینکه توی این دنیای درهم - برهم مشکلات چندتا آدم ...

    چند قرن پیش نظرتو خواسته بودم در مورد فیلم زندگی دیگران ... الان چند قرن گذشته ولی هنوز نظرتو میخواستم اگه لطف کنی... اگه هم ندیدی بنویس ندیدم ، عزیزم . باشه خب .

    مهم نیست . واقعاً مهم نیست . مهم این است که عزیز هستی و حضورت مهم است که بودنت همان طور احساس خوبی میدهد ( حتی با اینکه احساس خودت این روزها چندان خوب نباشد ) که نبودنت حال و هوای کافه را غمناک ( مثل عصرهای جمعه ) میکرد . اصل جنس به بودن است به حضور، حالا به هر بهانه و به قول عزیزی دیگر اینکه خودش را لوس کرده ... شما باش و لوس باش . لوس من ، خودتو بیشتر لوس کن . باشه خوب . جان من بگو باشه ، با همان رنگ آبی آبی آبی .

    دردهای آدم سرمایه ست نیما ، سرمایه ات رو .....

    سبز باشی و آفتابی .

    آلفردو گارسیا
    شنبه 11 خرداد 1387 - 18:3
    1
    موافقم مخالفم
     

    آقا بیته ، خیلی بیته . فهمیدی وقتی اوضاع خیته میگن بیته . پس خیلی بیته . خیلی بیته .

    بقرصی ، می قرصی ها ، وا بدی ، وا می دی .

    تازه وارد
    شنبه 11 خرداد 1387 - 21:54
    -11
    موافقم مخالفم
     

    سلام. خیلی سخته خیلی سخت که آدم بخواد به یه آدم اهل فکر و کتاب و فیلم که حالش حسابی گرفته دلداری بده خیلی سخت چون همه راه ها را مسدود می بینه و حوصله هیچ کدومشون را نداره یه جورایی چیزایی که به حد اعلا برایش ذوق می کرد و زندگی می کرد حالا یه جورایی بی معنی می زنه در واقع الان نمی دونم واقعا نمی دونم بهت چی بگم نه راستی یه چیزی دارم بهت بگم می خوای یه کاری کن نمی دونم یه ذره به درختا نگاه کن می خوای وقتی که برگا با وزش باد ریتم می گیرن نگات رو بهشون بدوز یه دفعه قطره اشکی چشماتو .... نسخه نمی پیچم ها فقط دوست ندارم فرو بری بیشتر از این این رو کسی داره بهت می گه که از چهار سالگی به همه چیز فکر کرده و الان می ترسه و هیچ چیز نمی دونم و فقط... مواظب خودت باش چون آدما تهش فقط یه نفرن که خود خودشونه...

    حسين كاميار
    يکشنبه 12 خرداد 1387 - 20:51
    -11
    موافقم مخالفم
     

    ژنرال ژنرال امير قلعه نويي

    نقاش خیابان چهل و هشتم
    دوشنبه 13 خرداد 1387 - 6:8
    4
    موافقم مخالفم
     

    این همون قضیه دل شیره که امپراتور به ما یاد داد و شما استقلالی ها امسال از لذت چشیدن کاملش بی نصیب موندید! دل شیر نداشته باشی می افتی ته ته Dark Side...

    به وبلاگ من هم سر بزنی خوشحال میشم. یه مطلب نوشتم درباره جلسه احمقانه نقد و بررسی مایکل کلایتون از سینما چهار. حتما نظر بدین

    www.freemind.blogfa.com

    نقاش خیابان چهل و هشتم
    شنبه 18 خرداد 1387 - 6:23
    3
    موافقم مخالفم
     

    آقا چرا اینجا اینقدر کم فروغه؟ خداییش نمی خوام بین تون دعوا بندازم (!) ولی وبلاگ امیر خیلی شلوغ تره. حتی با اینکه تعداد کامنت های این تاپیک آخر تو از تاپیک آخر امیر خیلی بیشتره!!!


    سه‌شنبه 28 خرداد 1387 - 17:13
    -6
    موافقم مخالفم
     

    آقاي درخشش يه چيزي بنويس تيمت قهرمان شده. اين بود تعصبت؟

    سعيد هدايتي
    چهارشنبه 29 خرداد 1387 - 9:49
    -4
    موافقم مخالفم
     

    تبريك تنبل خان مث اين كه قهرمان شديما كجايي شما؟

    نرگس
    يکشنبه 2 تير 1387 - 0:17
    2
    موافقم مخالفم
     

    یه کم سرعتر وبلاگتو به روز کن . حداقل یه چیزی برای قهرمانی استقلال بنویس تا زبون این پرسپولیسی ها کوتاه شه.

    ولی اینو می گن قهرمانی. با سه تا گل نه گل دقیقه 98 با کمک داور!

    چه قدر با اون برد بی مزه پز می دادن.

    مهدی عزیزی
    جمعه 7 تير 1387 - 6:55
    3
    موافقم مخالفم
     
    سلام نیما جان ارادتمندم. آقا من کانادام. الان 4 ماهی میشه. اینجا واسه سینمای ما با چند نفر صجبت کردم که آگهی بدن اما متاسفانه ایمیلت رو نداشتم که با هم صحبت کنیم. به info site هم میل زدم جوابی نگرفتم. لطف کن اگر می خوای یک میل بزن تا جزئیات کار رو بهت بگم. اینجا هم اگر کاری داشتی یا چیزی می خواستی در خدمتم. منتظر ایمیلت هستم. شماره اینجا هم هست 1362 805 604 001 قربانت مهدی عزیزی


    نیما: سلام مهدی جان. خوشحالم که پس از مدت‌ها می‌توانم با تو تماس داشته باشم. این ای‌میل من است: nima_hn@yahoo.com. امیدوارم خوب و خوش و موفق باشی. منتظر تماس‌ات هستم.
    سعید مردی
    جمعه 7 تير 1387 - 22:9
    4
    موافقم مخالفم
     

    سلام اقای حسنی نسب من از وقتی که شما تو فیلم شروع به نوشتن کردید نوشته های شما رو خوندم . یه سیگاری تیر که یه سیگاری تیر رو دوست داره اون مطلب که در مورد سیگار نوشتی تو شماره 290 یادته ؟ اقا جون کم کار شودی ؟ البته من درک میکنم خودت هر چی صلاح میدونی

    یه چیزی رو یادت نره سعید مردی این اسم

    به زودی می بینمت ارادتمند

    یه دوست!
    دوشنبه 17 تير 1387 - 3:36
    11
    موافقم مخالفم
     

    جالبه تو تمام این 125 نفری که براتون کامنت گذاشتن فقط این رفیق کانادا رفته ارزش جواب دادن رو داشته؟!

    یادمه یه بابایی کشت خودش رو اونقدر اومد براتون کامنت گذاشت و هر بار اینطور شروع میکرد "اقا سلام عرض کردیم ها"و هیچ وقت هم جواب سلام نگرفت!

    به کافه ی امیر حسودی نکن

    کافه داری رو یاد بگیر

    nanaz
    پنجشنبه 30 آبان 1387 - 21:41
    -1
    موافقم مخالفم
     

    salam

    khastam vazaiate akrane filme taswieh hesabe tahmine milaniro beporsam

    ta key baiad montazer mund?????

    آذین
    پنجشنبه 14 آذر 1387 - 17:12
    -5
    موافقم مخالفم
     
    درخشش ابدي يك ذهن پاك

    نقش کتایون ریاحی تو شام آخر + بود یا -

    reihan
    پنجشنبه 21 آذر 1387 - 1:2
    -7
    موافقم مخالفم
     
    درخشش ابدي يك ذهن پاك

    salam.dalile enro nemidonam shoma che alagheie be golzar darin ke dam be daghighe ya aksesho mizanin ya khabare bi mored az en agha ke joz filme botik chizi azash nadidim,va ela gheire mester mozakhraf bod .khob be ma che ke rafte yekaree valibal shode ma to hoze honarim na varzesh.ta reza khan mgan b man hasodi mikonan.vaghean bayad begam hanoz bache ast.akhe mardehesabi to chi ari behet hasodi konim.

    ادینه
    سه‌شنبه 26 آذر 1387 - 15:5
    5
    موافقم مخالفم
     
    درخشش ابدي يك ذهن پاك

    فیلم نرگس رخشان بنی اعتماد از کجا میشه گیر اورد

    افشین
    جمعه 6 دي 1387 - 16:0
    6
    موافقم مخالفم
     
    درخشش ابدي يك ذهن پاك

    سلام خواهشا خیلی سریع جواب بدین البته خواهشا می خواستم ببینم چجوری میتونم بلیط برای دیدن فیلمهای جشنواره فجر رو رزرو کنم

    اضافه کردن نظر جدید
    :             
    :        
    :  
    :       






    خبرهای سینمای ما را در صندوق پستی خود دریافت کنید.
    پست الکترونيکی (Email):

    mobile view
    ...اگر از تلفن همراه استفاده می‌کنید
    بازديد امروز: 10129
    بازديد ديروز: 264045
    متوسط بازديد هفته گذشته: 198570
    بیشترین بازدید در روز ‌یکشنبه 23 بهمن 1390 : 1490465
    مجموع بازديدها: 422154593



    cinemaema web awards



    Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
    استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
    کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

    مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

     




    close cinemaema.com عکس روز دیالوگ روز تبلیغات