پنجشنبه 16 دي 1389 - 3:45



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 



دوشنبه 28 آبان 1386 - 14:23

به امید رونق احتمالی این روزنوشت طلسم شده!


- گروچو مارکس کبیر – یکی از آن بزرگ مردهای تاریخ - در «شبی در اپرا» دیالوگی دارد که هر وقت می شنوم چند ثانیه ای بهش فکر می کنم؛ گروچو می گوید «این که چه طور شد به این جا رسیدیم، قصه مفصلی داره، اما من نمی خوام این قصه رو براتون تعریف کنم...»
- در «پالپ فیکش» عظیم – کتاب مقدس و ئی چینگ این سال های ماها – دیالوگ درجه یکی هست که هر وقت می شنوم قهقهه می زنم (و اهل بخیه حتماً یادشان مانده که چرا؟). بوچ (بروس ویلیس) به نامزد حواس پرتش می گوید «حالا وقت ندارم که تعریف کنم، ولی فقط بدون که بابام برای نجات اون ساعت سختی های زیادی کشید...»
- در «ردپای گرگ» عزیز – فیلم محبوب ماها از دنیای کیمیایی - جایی هست که رضا قرار است برود سراغ صادق خان و طلعت جلوی در هتل دیالوگ درجه یکی می گوید که هر وقت می شنوم، دلم هری می ریزد. طلعت به رضا می گوید «حالا هم که داری میری، انگار بازم اول اون سه روزیه که باید منتظرت بشینم...»
حالا حکایت ماست. حکایت حال و روز من موقع شروع (چند)باره این روزنوشت طلسم شده! نمی خواهم برای تان تعریفش کنم، اما دوست دارم ازم قبول کنید که دوره سختی بود، و ممنون که مثل اول کار منتظر بودید (بودید؟).
اگر نخندید، اگر بلایی سر مانیتورتان نیاورید، اگر جد و آبادم را بلند یا زیر لب نگویید، اگر ... می خواهم بگویم قرار است این کافه را باز و چراغش را روشن نگه دارم (بی معرفت ها، مگر قرار نبود زیر لب چیزی نگویید؟!). کارگرها برای تعمیرش حسابی زحمت کشیدند. دست شان درد نکند. کافه تر و تمیز شده، منوی تازه با چیزهای اضافی، 24 ساعته شبانه روزی، با سرویس رفت و برگشت، بدون درد و خونریزی. اما همه این ها به کنار، در کنار شما ... که هستید؛ کاش همیشه باشید.

راستی؛ سلام!


بازگشت به روزنوشتهای نیما حسنی نسب

نظرات

امید جعفری
دوشنبه 28 آبان 1386 - 14:34
9
موافقم مخالفم
 

سلام آق نیما خوش اومدی برار

خدا وکیلی دیگه ایندفعه تکلیف ما رو معلوم کن.هستی تا آخر خط یا نه دوباره فردا پس فردا میزنی تو فاز تنبلی و بیخیالی؟موفق باشی

مریم.م
دوشنبه 28 آبان 1386 - 15:52
-5
موافقم مخالفم
 

سلام

امیدوارم حال همه خوب باشد

اقای حسنی نسب چه دیلوگ های زیبایی رو نوشتید من هم برای رونق اینجا دعا میکنم ولی فکر کنم اگه یه ذره بمونین کافه را میفته

رضا
دوشنبه 28 آبان 1386 - 18:22
11
موافقم مخالفم
 

داستان درست از جایی شروع می شود که وقتی برای توضیح دادن نیست . برای دوست داشتنت هزار دلیل دارم اما می دانم که نمی شود بعضی هایش را درست توضیح داد . اینکه در نقد نویسی خیلی قبولت دارم و از نگاهت خوشم می آید ( البته غیر از نقد فیلم رئیس که از عصبانیت نصفه رهایش کردم ) و اینکه به هر حال یکی از تاسیس کنندگان سایتی هستی که بهترین رفیق های عمرم را در آن پیدا کردم هم شاید یکی از دلایل علاقه ام باشد اما فکر کنم داستان از این خیلی فراتر است ........

برای چشنواره ی فیلم نمی دانم چی ( ساسان هزار بار اسمش را گفت ها ) آمده بودی و من چقدر دوست داشتم همراه ساسان بیایم . نشد . کلاس های بعد از ظهر و غیبت های بیش از حد و امتحان های بی موقع باعث شد نتوانم بیایم و حسرت به دل بمانم ......... بماند بالاخره گرفتاری های ما هم تمام می شود .

امروز هم اتفاقی ( از سر کنجکاوی یا عادت ) به کافه ی قدیمی سر زدم و به جای عکس آن کارگرها تصویر گروچو مارکس رو دیدم . نمی دانم این را هم می شود به اندازه ی برخورد نکردن هفت تا تیری که از فاصله ی سه متری ات شلیک شده باشد معجزه دانست یا نه ، اما این روزنوشتت به من که خیلی چسبید ! طوری که یک هزارم درصد هم احتمال نمی دهم دوباره این کافه بسته شود .

پی نوشت : راستش نمی فهمم چرا این همه جنگ و دعوا برای فیلم جدید حاتمی کیا راه افتاده . اینکه این همه آدم را زیر سوال برده اند ، واقعا درست است ؟ این جماعت که می گویند حاتمی کیا کرخه را ول کرده و به راین چسبیده ، واقعا چه دلیلی دارند ؟ کسی می گفت این بازیگران برای پول سازی هستند ، اما وقتی کسی در بی پولی و پولداری همان موتور را داشته باشد ، می شود چنین حرف هایی را پذیرفت ؟ اصلا به نظرم موضوع دعوت ایجاب می کند بازیگرانش کسانی مثل افشار و فروتن باشند ! کی می گوید این گناه دارد و با آن آرمان هایی که حاج کاظم داشته ، فاصله دارد ؟ حاتمی کیا با ساختن همان ارتفاع پست نشان داد جرات خیلی کارها را دارد . جرات دارد فیلمی بسازد که در آن از جبهه و جنگ خبری نیست و این بار حاج کاظم بودن یا نبودن مهم نیست ، مهم ارزش یک انسان است ! حاتمی کیا نشان داد جسارت دارد حلقه ی سبزی را بسازد که در آن ما بر عکس همیشه می بینیم روحی دوست ندارد بمیرد و به کس دیگری زندگی بدهد ! اگر او در آژانس انگشتش را طرف مر دم می گیرد و آنها را برای تنها گذاشتن حاج کاظم سرزنش می کرد ، در به نام پدر و ارتفاع پست و موج مرده مسئولان را هم در این تنها ماندن مقصر می دانست ...... کاش این جماعت به جای آن همه اشکی که موقع مرگ حاتمی کیا می خواهند بریزند ، فقط چند ماه صبر کنند تا ببینند آیا واقعا ابراهیم حاتمی کیا راهش را گم کرده و خودش را به راین فروخته یا نه ؟

پی نوشت 2 : نیما خان به نظرم حلقه ی سبز برای بحث جا زیاد دارد . می شود در کنار بحث های دیگر این یکی را هم داشته باشیم .

پی نوشت 3 : چقدر طولانی شد این کامنت من . این هم جزای کسی که مدتی کافه را می بندد ، باید تا مدت ها کامنت های بلند مرا تحمل کنی !

یا حق

سیاوش پاکدامن
دوشنبه 28 آبان 1386 - 20:14
15
موافقم مخالفم
 

راستش ما که از قدیم و ندیم گفتیم که به هر سازی که بزنی میرقصیم، ببندی، باز کنی ( در کافه را عرض میکنم)، تعطیل کنی با اطلاع یا تعطیل کنی بی اطلاع، استقلال ببرد یا ببازد، ضد مرگ شاهکار باشد یا نه، سیمپسونها را بشود به عنوان هر وعده غذایی ( روحی البته) صرف کرد یا نه، امشب نود ......

خلاصه ما همان چای تازه جوش دیر دمت را هم قبول داریم برادر، فقط باش.

صوفیا نصرالهی
سه‌شنبه 29 آبان 1386 - 0:45
3
موافقم مخالفم
 

نیماجان هر وقت تشریف بیاری این روزنوشت رونق میگیره!خیالت راحت!خدایی ببین یه روزنوشتت که فقط تیتر داشت کارگران مشغول کارند، چه شوقی در ما برانگیخت و چند تا کامنت داشت!حالا دیگه خودت حساب کن.

مرسی از یادداشت حاتمی کیا!

مرسی از بازگشتت!

farshid
سه‌شنبه 29 آبان 1386 - 1:9
-4
موافقم مخالفم
 

همیشه گیر همین طلسم ها بودیم این که می شود یا نمی شود این که باشیم یا نباشیم این که برویم یا نرویم و توی همه ی این اما و اگرها تنها چیزی که می ماند این است که می خواهیم یا نمی خواهیم ؟که اگر بخواهیم هر طلسم و جادویی باطل می شود هر دری باز می شود!!هر سکوتی شکسته می شود و شکرانه ی خواستن حرکت است از سکون به نقطه ای غیر از ان چه امروز ایستاده ایم رفتن و رفتن.

خوشحالم که این روزنوشتها دوباره راه افتادند زیاد نگران رونقش نباشید .

در خانه ی ما رونق اگر نیست صفا هست

ان جا که صفا هست یقین نور خدا هست

امیدوارم به رونق موردنظرتان هم برسیم.

باز هم سلام.

farshid

عقیق
سه‌شنبه 29 آبان 1386 - 10:54
-16
موافقم مخالفم
 

علیک سلام

خوش اومدی به خونه ی خودت

نوید غضنفری
سه‌شنبه 29 آبان 1386 - 13:48
2
موافقم مخالفم
 

برادر، یکی دو روز در همین کافه نقلی زیر سایه ات، انقدر از سوفله خام و سوفله سوخته ات (تنها یکی از مطالبت که دوست دارم) گفتم و گفتم تا ثابت کنم هستی، پیش ما هستی. دیدی چه با پررو گری بازگشت ات رو به خودم ربط دادم! همیشه باشی.

حامد اصغری
سه‌شنبه 29 آبان 1386 - 16:55
-14
موافقم مخالفم
 

چه عجب نیما خان ؟آغاز برنامه های ما شروع شده؟

دوستی
سه‌شنبه 29 آبان 1386 - 19:43
-2
موافقم مخالفم
 

در این نزدیکی خدایی زندگی می کند که صدای بندگانش را می شنود کافی است که اهسته صدایش کنی اینگونه : دستم رو بگیر خدا

محمد
سه‌شنبه 29 آبان 1386 - 22:56
3
موافقم مخالفم
 

خوبه خودت فهميدي با بزرگترات اومدي. بخاطر آقاي ماركس و آقاي تارانتينو كه از بستگان دور هم هستند و آقاي كيميايي اين بار برو سر كارت!

عليرضا شيرنشان
سه‌شنبه 29 آبان 1386 - 23:34
11
موافقم مخالفم
 

به به جناب نيما خان عزيز سلامن عليكم چشممون به جمالتون روشن شد آخ كه چقدر پشت در اين كافه منتظر مونديم ولي خوب همين كه بالاخره باز شده خيلي عاليه عزيز دل برادر.

رضا کاظمی
چهارشنبه 30 آبان 1386 - 7:29
-2
موافقم مخالفم
 

وقتی رفتی نفهمیدم کی رفته حالا که برگشتی فهمیدم....

در این مدت نشئه جات گرون شدن لامصب.... نترس کسی نیست فاطیه.....

خوش اومدی

مرضيه-ت
چهارشنبه 30 آبان 1386 - 10:34
18
موافقم مخالفم
 

باغت آباد انگوري. گروچو ماركس، پالپ فيكشن، ردپاي گرگ، افتتاح روزنوشت. عجب وضعيه اينجا. اين تايلوي بازگشايي كه دم در زديد چرا قرمز است؟ نكند شما هم به افشين قطبي و پرسپوليس امسال دل بستي؟ به هر حال مقدمتان گلباران.

محسن
چهارشنبه 30 آبان 1386 - 11:1
6
موافقم مخالفم
 

منظورتان را از خنده دار بودن ديالوگ پالپ فيكشن نفهميدم، چون به نظر من كه اين جمله خنده داري نيست. ولي آن ديالوگ ردپاي گرگ را خيلي دوست دارم خصوصا با بغض صداي گلچهره سجاديه.


چهارشنبه 30 آبان 1386 - 11:3
3
موافقم مخالفم
 

من كه چشمم آب نميخورههههههههههههههههههه!

ساسان.ا.ك
چهارشنبه 30 آبان 1386 - 14:35
19
موافقم مخالفم
 

سلام.

وقتي رفتي نفهميدم كي رفته؟ حالا كه اومدي مي فهمم كي اومده.

محمد حسین آجورلو
چهارشنبه 30 آبان 1386 - 19:53
2
موافقم مخالفم
 

سلام دو روز بعد دوباره در دکونتو گل نگیری

امید غیائی
چهارشنبه 30 آبان 1386 - 23:12
-2
موافقم مخالفم
 

یادتون هست ما یه سری ادم بودم که اول وقتی میومدیم تو سایت به اینجا سرک میکشیدیم. حالا مطمئن باش این mozilla firefox هر چهار تا صفحه رو با هم باز میکنم تا ذوق زدگی از یر و کولم بیاد بالا.اینجا و کافه امیرخان و نوید و مهدی عزیزی.

راستی یه دونه از این سنگ آبیها هس که میندازن زیر آینه ماشین و بالای در و اینها.آویزون کنین سر در اینجا. چشممون نکنن دشمنون نامرد.

و آهان. مارتی خان رو اگه بشه بیام ها با کله اومدم.این کارنامه بد جور داره انگولکم میکنه.تارانتینو و برادران کوئن و وودی آلن و این هم که از شما.ان شاالله که جور شه.

همین.

جواد رهبر
چهارشنبه 30 آبان 1386 - 23:18
-2
موافقم مخالفم
 

سلام

اول اعلام حضور کنم بعد زود تند سریع برم روزنوشت رو بخونم!

مصطفی جوادی
پنجشنبه 1 آذر 1386 - 11:18
-3
موافقم مخالفم
 

لازم است بگویم که هستم؟ ما که همیشه بودیم!


پنجشنبه 1 آذر 1386 - 12:53
-8
موافقم مخالفم
 

سلام به همه

ما کاربران سایت سینمای ما در نظرسنجی وبلاگ با سینما گزینه (((((((((سنتوری ))))))))))را انتخاب میکنیم

تو رو به رفاقتمون فقطططط سنتوووووری رووو بزن

آدرسشم که میگن ویلاگ خانم میلانی و شرکاست به آدرسه::

http://bacinema.blogfa.com/

راستی فکر کنم رقیب جدیدی برلی سینمای ما تو راهه!

حامد
پنجشنبه 1 آذر 1386 - 16:8
5
موافقم مخالفم
 

خسته نباشید!(پوزخند)

علی طهرانی صفا
پنجشنبه 1 آذر 1386 - 18:56
13
موافقم مخالفم
 

::: دو در یک :::

اولین کامنتی که برای سینمای ما گذاشتم به روزنوشت شما بر می گشت. گذاشتم و گرفتار شدم. در آن زمان اینجا دو کافه به راه بود. اما من با وجود پرسپولیسی بودن ام، کافۀ آبی را به قرمز ترجیح می دادم. به دو دلیل. یکی سکوت کافه و دیگری صاحب کافه. تا اینکه اینجا تق و لق شد و کارش به تعطیلی کشید. من هم مجبور شدم از این نبش به آن نبش ییلاق قشلاق کنم و بروم سر وقت امیر قادری. در طول این مدت، هم او مرا به بزرگواری تحمل کرد و هم من او را! البته نه چون او!!

حالا که دوباره قبراق و سرحال برگشته اید، دیگر برای سرک کشیدن به آن دست خیابان دلیلی نمی بینم. همین جا می نشینم و از پشت پنجرۀ آبی، رنگ قرمز را تماشا می کنم.

::: شوری که رفت :::

امروز می خواهم کمی پرحرفی کنم. مرا ببخشید. چندان بی مناسبت نیست اگر چند جمله ای در مورد حاتمی کیا بنویسم. پس با اجازه.

آغاز جنگ: با شما موافق و همدلم که همه چیز از « موج مرده » شروع شد.

ادامۀ درگیری: ارتفاع پست چیزی بیش از یک دهن کجی نبود. فیلمی که اگر در « آژانس شیشه ای » ضرب می شد، نتیجه ای نزدیک به یک می گرفت. نقطۀ مقابل آژانس از لحاظ تکنیکی دست کمی از حریف نداشت. فرق و دعوا بر سر مزه و طعم اش بود. لذا علیرغم شایستگی های فراوان، بیستمین جشنوارۀ بین المللی فیلم فجر را با دست هایی خالی بدرود گفت.

اوج درگیری: به رنگ ارغوان. تلخ ترین تجربۀ فیلم سازی ابراهیم حاتمی کیا. اثر منحوس سیزدهم که گویا برای همیشه توقیف شد.

صلح یا معامله: به نام پدر. جایزه ها را ربود تا کارگردان اش تسلیم شود. سکانس زیبای انتهایی فیلم، شرایط بعد از صلح را به خوبی نشان می دهد.

بعد از جنگ: حلقه سبز. کارگردان بی تفاوت، سرخورده و سرد، مابین مرگ و زندگی دست و پا می زند. تنها می خواهد زنده بماند. آثار جنگ هنوز پا بر جاست.

نه جنگ نه صلح: دعوت. فقط خدا کند زمان کافی برای سازندگی داشته باشد.

آنچه از این پس شاید مایۀ افسوس باشد، فقدان شور و حالی است که پیش از این در آثار حاتمی کیا سراغ داشته ایم.

این هم جواب سلام شما:

سلامٌ علیکم!

محسن
پنجشنبه 1 آذر 1386 - 23:17
3
موافقم مخالفم
 

سلام سلام سلام

بالاخره اومدی چه عجب !!!!

درست مثل خود من که از اول بلاگ نویسی تو این سایت - شهریور پارسال- میومدم اینجا ولی خیلی وقت بود ننوشته بودم

آقا جبهه ی آبی ها رو علیه این لوک خوش شانس های قرمز به راه بنداز خیلی دارن پر رو می شن

حمید دهقانی
يکشنبه 4 آذر 1386 - 18:34
-5
موافقم مخالفم
 

آقاي حسني نسب.

خدا کنه که کافه را هم حسابي گرد گيري کرده باشي و بعد از اين هم مرتب گرد گيري کني. چون به نظرم هرچقدر هم کافه چي باحال باشه، وقتي در و ديوار کافشو تار عنکبوت گرفته باشه رفتن به کافه اش و خستگي در کردن نمي چسبه.

و البته سلام...


يکشنبه 4 آذر 1386 - 23:54
10
موافقم مخالفم
 

راستی ؛ خودمم آق بابام

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




  • تینا پاكروان، مدیر تولید فیلم، اعلام کرد / در تلاشيم تا «جرم» را به جشنواره فيلم فجر برسانيم
  • وزير فرهنگ‌وارشاد اسلامي اعلام کرد / «قهوه تلخ» مورد خاصي بود كه به هر دليل در تلويزيون ارائه نشد
  • دومین همکاری فرخ‌نژاد، آذرنگ و زرین‌دست با محمدعلی باشه‌آهنگر / حمید فرخ‌نژاد در فیلم «دیدگاه» در آبادان بازی ‌می‌کند
  • اظهارات‌ جواد شمقدری در رابطه با حکم صادرشده تکذیب شد / حکم زندان جعفر ‌پناهی قابل خرید و تبدیل به جزای نقدی نیست
  • امسال هم نمایندگان رسانه‌ها در سالن میلاد فیلم می‌بینند / برج میلاد مقر اصلی بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر شد
  • قصه اجتماعی در قالبی شیرین براساس نوشته محسن تنابنده / سیروس مقدم سریال «پایتخت» را برای نوروز 90 می‌سازد
  • مهران مدیری می‌خواهد پای ستاره‌های سینما را به سریال «قهوه تلخ» باز کند / بهرام رادان، نیکی کریمی، حامد بهداد و مهتاب کرامتی در دربار جهانگیر دولو؟!
  • معاون رئیس سازمان صدا و سیما در امور سیما اعلام کرد / نمایش استعمال سیگار در برنامه‌های نمایشی تلویزیون ممنوع شد
  • www.fajrfestival.ir / پایگاه اطلاع‌رسانی جشنواره فیلم فجر رونمایی شد
  • افشین قطبی اعضای بنیاد دل شیر را به جام ملت‌های آسیا دعوت كرد / نیكی كریمی، مصطفی زمانی و هنگامه قاضیانی به تماشای مسابقه تیم ملی می‌روند؟
  • اظهار تعجب داریوش مهرجویی از اعلام اسم فیلم شدر بخش ویدئویی جشنواره فجر / از اول هم قرارمان این بوده که «آسمان محبوب» را برای پخش در سینما بسازیم
  • شوخی با مسعود ده‌نمکی و احتمال ساخت اخراجیهای 4! / حاج مسعود ده‌نمکی چهار تا می‌سازه نه تکی/اخراجیها بهتره از فیلم‌های رمبو و راکی
  • دوازدهمین شماره مجله سینما و تلویزیون ۲۴ منتشر شد / برترين نشريات سينمايي تاريخ مطبوعات ايران به انتخاب منتقدان و نويسندگان سينمايي ايران
  • اصغر فرهادي به اظهارات تازه جواد شمقدري پاسخ داد / سكوت را در آن برهه رسم اخلاق نديدم
  • با بازي شهاب حسيني، آزاده صمدي، جواد عزتي و ... / فيلمبرداري «آفريقا» به كارگرداني هومن سيدي به نيمه رسيد
  • سایت رسمی مسجد مكی زاهدان با صدور بیانیه اعلام كرد / تكذیب فتوای مولوی عبدالحمید مبنی بر حرام‌بودن تماشاي «مختارنامه»
  • حرف‌هاي تازه علي پهلوان درباره حضور و جدايي محمدرضا گلزار از آريان+ 8 عكس قديمي از گلزار در گروه آريان / گلزار برای جمع و کار گروهی ساخته نشده و با رفتن او گروه زمین نخورد
  • جواد شمقدری موضوع جعفر پناهی را از حوزه‌ معاونت سینمایی خارج دانست / جعفر پناهي در دادگاه به‌جای دفاع از خود، چند اتهام دیگر هم ایجاد و کار را برای خودش سخت کرده است
  • ساعت 10:30 شنبه 18 دی در سالن اجتماعات بنیاد سینمایی فارابی / نشست رسانه‌ای دبیر جشنواره فیلم فجر شنبه برگزار خواهد شد
  • معاونت سینمایی در دیدار با رییس‌جمهوري خواستار مساعدت وی شد / قول مساعد رییس‌جمهوري برای پيگيري محكوميت جعفر پناهی و محمد رسول‌اف








  • استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Parsis Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com




    Page created in 1.37329816818 seconds.