دانلود

سمفوني ساترياني :: سينمای ما ::

   


News
  • واکنش تند بازیگر زن سريال «میلیاردر» به مسعود کرامتی: تكرار شود شكايت مي‌كنم
    تنها دلیل دودستگی و تفرقه در گوره قبلي شخص شما بودید، نه دیگران!/ کسی که سازمان صدا و سیما صلاحیتش را برای کارگردانی کاری رد می‌کند، در شأنش نیست در مورد بازی من نظر بدهد
  •  
  • پيشنهاد بامزه اصلاحيه سازمان سينمايي درباره «آمین خواهیم گفت»: 15 دقيقه مستند اضافه كنيد!
    براي اكران باید ۲۲ دقیقه از این فیلم ۸۲ دقیقه‌ای حذف شود!
  •  
  • تماشاي «نفوذ» فقط در ‌فضای مجازی ایران: فصل نخست در 10 قسمت 9 دقیقه‌ای با موضوع جوانان و اینترنت
    نخستین سريال پليسي اینترنتی ایراني آماده نمایش شد
  •  
  • حضور جواد رضويان در فیلم تازه علی عطشانی در نقشی کاملاً جدی
    «شيطان شلوار لي مي‌پوشد» به پيش‌توليد رسيد
  •  
  • عباس كيارستمي شكايت مي‌كند: خبرگزاری پلی لیست به‌جای ایتالیا در خبر خود نوشت اسراییل!
    خبري كه اشتباه يا جعلي‌بودنش از همان ابتدا معلوم بود، سرانجام تكذيب شد!
  •  
  • مجری جوان تلويزيون با دستبند به دادگاه آورده شده بود تا به شکایت دختر جوان رسيدگي شود
    دختري كه سه سال منتظر ازدواج با مجري مشهور بود، به دادگاه شكايت كرد
  •  
  • به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران
    روزنامه «باني فيلم» با اکثریت آرا مجرم شناخته و مستحق تخفیف دانسته نشد
  •  
  • گالری تصاویر حضور ستاره مسلمان هند در سفر حج
    امیرخان به مادرش قول داد و به قولش وفا کرد
  •  
  • با پایان یافتن جشنواره فیلم لندن
    جایزه اصلی جشنواره لندن به فیلم ماریون کوتیار رسید
  •  
  • پردرآمد‌ترین بازیگر تلویزیون کیست؟
    اشتن کاتچر، چارلی شین را از میدان به در کرد
  •  
  • «رابرت دنیرو» بازیگر مولف سینما:
    وقت تماشای فیلم‌هایم، خوابم می‌گیرد! / می‌خواهند من و آل‌ پاچینو را به جان هم بیاندازند
  •  
  • سینمای هند ماتم گرفت
    بهترین فیلمساز ژانر رومانتیک هند در گذشت/او یکی از تهیه کنندگان شریک «گریس از موناکو»به کارگردانی الیویه دان بود
  •  
  • دو ازدواج در دنیای بازیگران مشهور جهان
    جاستین تیمبرلیک و جسیکا بل، کرینا کاپور و سیف علی خان در دوسوی دنیا ازدواج کردند
  •  
  • دل‌نوشته‌اي از مسعود كيميايي درباره تهران روزهاي قديم و سينما: نشستیم و تاریک شد و سینما آمد
    یک دختری که اسمش سوسن بود با پسری که دوچرخه زیاد کرایه می کرد فرار کرده بودند/ سینما دکتر شد و مهندس شد و مادرم که زیر کرسی مرده بود زنده شد
  •  
  • در اختتاميه جشنواره ابوظبي: نيكي كريمي مروارید سیاه عمر تلاش سينمايي را به کلودیو کاردیناله اهدا كرد
    «يك خانواده محترم» بهترين فيلم و گلشیفته فراهانی بهترين بازيگر زن بخش "افق‌هاي نو" جشنواره ابوظبي شد جايزه گرفتند
  •  
  • اكران فيلم تحريمي حوزه هنري در سينماهاي آزاد قطعي شد
    «پذیرایی ساده» جایزه بخش فیلم‌ساز مستقل( Free Spirit Award) فستیوال ورشو را دريافت كرد
  •  
  • امیرحسین علم‌الهدی دلايل گيشه ضعيف «بوسيدن روي ماه» را تشريح كرد: به آقای شمقدری تبریک می‌گویم
    امیدوارم فروش‌هایی که از فیلم‌های دیگر ارائه می‌شود، واقعی باشد/ انتظار این‌که مردم به سینما بیایند واهی و غیرکار‌شناسانه است
  •  
  • انتقاد تند رسانه دولت به آخرين دي‌وي‌دي «ساخت ايران»‌ و سواستفاده از نام محمدرضا گلزار
    دو دقیقه ابتذال= 2500 تومان!
  •  
  • مهناز افشار به شايعه‌ها پاسخ داد: منِ مهناز افشار‌ِ كافر را به حال خود رها كنيد!
    مادر من به خواست خود و هزينه شخصي به دعوت ميزبان اصلى كعبه به سفر حج دعوت شد/ چرا براى تسويه‌حساب‌هاي‌تان با من وارد زندگى خانواده من مي‌شويد؟
  •  
  • داستان كامل و مجموعه عكس‌هايي از فيلم جنجالي «آرگو»
    سازمان سيا براي فراري‌دادن شش نفر از اعضای سفارت آمريكا به كمك هاليوود نقشه‌ مي‌كشد
  •  
     
     
     
     


     

     

       



    شنبه 26 خرداد 1386 - 22:2

    سمفوني ساترياني


    درست وقتي آدم فكر مي‌كند از دست رفته است، وقتي فكر مي‌كند ديگر همه زورش براي كشف زندگي زده و نتيجه‌اي را كه بايد نگرفته است، درست در شرايطي كه آدميزاد احساس مي‌كند بالاخره غرق شده است ( اه، ياد سكانسي از فارغ‌ا‌لتحصيل افتادم كه همه از داستين هافمن مي‌خواهند بپرد توي آب و ما از زاويه ديد هافمن مي‌بينيم كه چطور به سمت بقيه مي‌رود و از بين‌شان رد مي‌شود و در آب غرق مي‌شود )، اتفاقي مي‌افتد، حادثه‌اي پيش مي‌آيد و باتري‌هاي آدم را شارژ مي‌كند...
    ... از جمله مثل غروب امروز كه ايمان را دعوت‌اش كردم بيايد هم‌مهين تا براي اولين بار همديگر را ببينيم كه دست كرد جعبه موسيقي‌اش را درآورد و اجراي جو ساترياني از سمفوني پنج بتهوون را برايم گذاشت كه گيج زدم، از پشت ميزم بلند شدم، راه رفتم، چرخيدم، بالا و پايين پريدم، از پله‌ها بالا و پايين رفتم و ذوق كردم. بعد كه آهنگ تمام شد، ديدم اي دل غافل، هنوز كه زنده‌ام.

    بعدالتحرير1 : توي همين حال و هوا، رفتم توي اينترنت و همين جور اتفاقي يك مصاحبه از چاك پالانياك را پيدا كردم ( هماني كه كتابي نوشت و ديويد فينچر بر اساس آن باشگاه مشت‌زني را ساخت ). خب، اين گفت و گو را چه كسي بايد ترجمه مي‌كرد؟ ايمان.
    زندگي همين است. همه چيزش درست همان موقعي كه بايد اتفاق مي‌افتد. اولين ترجمه ايمان را چند روز ديگر در صفحه سينمايي هم‌ميهن خواهيد خواند.

    بعدالتحرير2: خاطرات كاوه اسماعيلي در يكي از كامنت‌ها از تنها سينماي شهرشان را بودم ها...


    بازگشت به روزنوشتهای امیر قادری

    نظرات

    maHD! rahMaN
    شنبه 26 خرداد 1386 - 23:53
    11
    موافقم مخالفم
     

    احترام برای همه...

    1.رفتم سینما و نقاب را دیدم نقطه...

    2.آقا من پایه این دلسوزان کشورم به جان خودم.من هم سی دی بقال قاچاقچی را مشاهده دیدم و خیلی بی تربیت بود و تو ای نقاب ای بی تربیتی ....

    3.بهمین راحتی تهیه کننده فیلم را محکوم کردند . آقای تهیه کننده محاکمه کافکا را بخوان بعد با یک دیزرت ایگل 5میلی مغزت را بپاش روی دیوار در حالیکه یک نخ عقابی نیم سوخته را روی موزاییک های حمامت رها می کنی.

    4.آقا قادری چاکرت می باشیم برا عکس جوی عزیز...

    امید غیائی
    شنبه 26 خرداد 1386 - 23:59
    -27
    موافقم مخالفم
     

    سلام.

    گفتیم اعلام وجود کنیم.

    و همین.

    امیر پارسا
    يکشنبه 27 خرداد 1386 - 0:0
    0
    موافقم مخالفم
     

    افسوس

    1-آقارضاخان جان!من که اول کامنتم،از همه این جمع جورتون عذر خواستم که سرزده اومدم و توضیح دادم که خدای نکرده نگن از پشت دری_ که اصلا وجود نداره_ ظاهر شدم.حالا نم نم ظاهر میشم که مکدر نشی.

    2-آقا جان این "پارک وی"، منم گرفته.به همه اون دلائلی که تو میگی.اما با این تعبیر "خوش ساخت" واقعا مشکل دارم.ببین من چی میگم.فیلمه میگیرتت چون خوش عکسه.تمام.سینما یعنی عکسای قشنگ به نظر من.چون لبریز از عکسای قشنگه ،میگیرتت.اما خوش ساخت یعنی همونایی که تو کامنت قبلیم بود،بازم به نظر من.خوش ساخت یعنی اگه ریز شدی و سر به سر کارکردها و نماها گذاشتی،وا نرن.خوش ساخت یعنی جاخوش کردن همه اون نماهای عالی و دیر به دست آمده تو یه فرم کلی رو به یک چیز یعنی رو به حال و هوا.یعنی اینکه دیالوگ و فیلمنامه و روایت برن به کمک اون نماها/عکسهای قشنگ،نه اینکه بکشنش عقب و بزنن تو سرش.

    3-چرا فکر میکنه یه کاملا حرفه ای مثل جیرانی نباید بتونه یه هم چی قابهایی رو در بیاره.یا یه هم چی کیفیتی رو.اوضاش اونقدرام بد نیست که منو بفرستی سراغ تاریخ سینمای خودمون که توش خیلی پیشترا ناب تر از ایناشم دراومده.شهید ثالث نابغه رو ببین چطور تو "یک اتفاق ساده"میفهمه که تم داستانش چیه و این فضا چه عکسو چه قاب و چه فرمی رو می طلبه.جیرانی به حدی از شعف و اشتیاق رسیده بوده به نظرم موقع ساخت فیلم، که بحق داشته از یه همچی تجربه نابی میترکیده از انرژی.واسه همین من حس میکنم یه خورده ذوق زدگی هست تو پلاناش و این مشکل بزرگی شده مثلا تو فیلمنامه.اما بازم حالشو برده.و این تجربه این آدم حرفه ای کمیاب که وفاداریش به ژانر ثابت شده،قابل احترامه.

    همین.

    بعدالتحریریه نابی ربط:اون تکون خوردن شدت زندگی واسه من سر "فرزندان انسان" بارها حسابی اتفاق افتاد.بعدم وقتی قیافه آلن موقع فروشدن شمشیر به تن مادرش رو سن شعبده بازی،تو داستانهای نیویورکی رو دیدم.کاش منفجر میشدم

    مصطفی سیفی
    يکشنبه 27 خرداد 1386 - 0:10
    -2
    موافقم مخالفم
     

    بازم سلام . اصلا آدم که اینجا می یاد دلش می خواد هی هی ( به قول دوستم ) بیاد سر بزنه و کامنت بزاره .

    من فکر می کنم زندگی اتفاقه ، یعنی از اول تا آخرش یه جورای اتفاقه . یاد بدو لولا بدو افتادم که فلسفه اتفاق بود . اگه خدا کمک کنه بعد این کار مستند که شاید سراغ خودتم اومدم یه فیلمنامه دارم در باره اتفاق تو زندگی آدما یه فیلم کوتاه ، اگه تونستم بسازم میارم ببینی .

    رضا میرزایی
    يکشنبه 27 خرداد 1386 - 1:39
    -15
    موافقم مخالفم
     

    سلام.لطفا اگه لینکی از این آهنگ داری دریغ نکنید.ممنون

    حميدرضا
    يکشنبه 27 خرداد 1386 - 9:33
    6
    موافقم مخالفم
     

    1- ديروزيه فيلم معركه دهه هفتادي ديدم وحالم جا اومد.

    Five easy pieces جك نيكلسن كه نشانه اعتراض دهه هفتاد دراون كاملا وجودداره.امير!درمورد اين فيلم اگه تونستي يه مطلب بنويس.

    2- راستي بعدازسالهاتونستم فيلمي كه سالها دنبالش بودم روپيداكنم.خطقرمزكيميايي كه البته باتوجه به اينكه فيلم رنگيه من يه نسخه سياه وسفيد باكيفيت خيلي بدگيرم اومد!!.فيلم باتوجه به زمان ساختش(سالهاي اول انقلاب)كمي شعارزدس. ولي نشون ميده كه كيميايي اون زمون رو فرم بوده و پيش بيني هايي كرده كه الان خيلي هاش درست دراومده.

    3- يه مطلبي خوندم از جوادطوسي كه خيلي تكونم داد.باتوجه به اينكه ميدونيم سالهاست ازطرفداراي پروپاقرص كيمياييه و حتي ازفيلمهاي ضعيف اون مثل سربازهاي جمعه هم دفاع ميكرد.ولي كاربه جايي رسيده كه طوسي هم ديگه مجبورشده انتقادكنه و راستشوبگه.اول مطلبش خودش گفته كه ازخواندن اين مطلب كيميايي ناراحت ميشه واين همون حرف خيليهاروتاييدميكنه كه كيميايي كساني رودوروبر خودش راه ميده كه تاييدش كنن.طوسي تواين مطلب بررسي كرده كه چراهمه طرفداراي كيميايي اونو به خاطر فيلمهاي قديمش دوست دارن.گفته كه فيلم جديدكيميايي(واخورده ها)درباره جوانهاي جنوب شهروطبقه پايين جامعه اس واين سوال روكرده كه آيا كيميايي به اون مكانها سرزده ؟آيا بااين جوانهاوروحيه هاشون آشناست؟همه ميدونيم كه جواب منفيه!!!پس همه به اين نتيجه ميرسيم كه چرا فيلمهاي جديد كيميايي رنگ وبووحس قديميهاشوندارن.چون رئيس توبرج نشسته وداره ازاون بالا پائينونگاه ميكنه!!!

    hamed
    يکشنبه 27 خرداد 1386 - 10:59
    5
    موافقم مخالفم
     

    از مطلبی که راجع به pulp fiction در شماره اخر مجله فیلم نوشتید ممنون.

    می دونم که بد جور تارانتینو بازید برای همین منتظر مطلبی از شما در باره فیلم اخر تارانتینو و واکنشها نسبت به ان میمانیم

    امید جعفری
    يکشنبه 27 خرداد 1386 - 11:19
    13
    موافقم مخالفم
     

    سلام سلام سلام.میدونین 31 خرداد فیلم تهران انار ندارد در موزه هنرهای معاصر بخش سینما تک پخش میشه؟من که تعریفشو خیلی شنیدم از کسایی که تو جشنواره فیلمو دیدن.همه میگفتن محشره.اگه میتونین بیایین.بشه برا دفعه دوم همدیگه رو اونجا ببینیم به بهانه این فیلم.

    امیررضا جان شب شیشه ای درویش رو دیدم و بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم.من هم موافقم.صداقت داش تو حرفاش.همون شب رفتم تو اتاق یکی از دوستام تو خوابگاه و در حالیکه تو فکر حرفای درویش عزیز بودم نگاهم افتاد به اون عکس معروف از شهیدی که بغل خاکریز در خون غلتیده و با آرامشی مثال زدنی به خوابی عمیق و همیشگی فرو رفته بود.

    راستی من تو صداسیما بخش باشگاه خبرنگاران کار میکنم و بدنبال ساخت فیلم کوتاه هستیم.البته یکی رو مشترکا ساختم که تدوین شده وآماده هست.از دوستان عزیز دعوت میکنم با ارسال طرحهای خود برای فیلم کوتاه به ما کمک کنن.جوش نزنین پول هم میدیم و هم اسمتون هم به عنوان نویسنده میاد.این فیلمها به جشنواره ها فرستاده میشن و ممکنه از صداسیما هم پخش بشن.منتظر هستم

    فدای همتون

    omidlikes@yahoo.com

    ...
    يکشنبه 27 خرداد 1386 - 14:29
    -13
    موافقم مخالفم
     

    بابا تو دیگه کی هستی!خوش به حالت!

    مصطفی انصافی
    يکشنبه 27 خرداد 1386 - 14:34
    -27
    موافقم مخالفم
     

    خیلی وقت ها ما می دونیم که مشکل کار از کجاست اما حرفی نمی زنیم چون موقع گفتن اون حرف ها و انتقادها نیست. من هم مثل آقای احمدی که تو هم میهن درباره ی شب شیشه ای و رشیدپور نوشته بود فکر می کنم که بزرگترین مشکل شب شیشه ای خود رشیدپور است. اما بعضی مواقع ما یادمون می ره شب شیشه ای یک اتفاق فرخنده توی تلویزیونه ( حتی با تمام محافظه کاری هاش ). نقد و انتقاد هم موقع مناسب رو می طلبه. در حال حاضر ما نباید کاری کنیم که شب شیشه ای از شب شیشه ای شدنش پشیمون بشه. ای کاش انتقادهامون رو نگه دایم برای روزی که شب شیشه ای قرار شد دوباره شروع بشه. فعلا حسرت بخوریم که این برنامه ی خوب داره تموم می شه.

    بعدالتحریر:

    مصطفی انصافی- چرا عنوان رو حذف کردید؟ تیتر درست کردن خیلی حال می داد. الان دیگه انگیزه ای برای تیتر درست کردن نداریم.

    امیر قادری- انگیزه رو نمی دونم. اون یکی رو بپرس!

    مصطفی جوادی
    يکشنبه 27 خرداد 1386 - 15:16
    5
    موافقم مخالفم
     

    ادوارد دست قیچی : هی! میای سنگ کاغذ قیچی؟

    طرف: نه، حوصله ام سر رفت. تو همه اش قیچی میاری!

    مهدی پورامین(امیر رضا نوری پرتو)
    يکشنبه 27 خرداد 1386 - 21:30
    -5
    موافقم مخالفم
     

    با سلام خدمت امیر خان گل و همه ی دوستان خوبم .

    اشتباه نکنید!! این کامنت رو امیر رضا ننوشته!! امیرضا خان الان در سواحل آبی دریای خزر مشغول استراحتند! من خیلی از جزئیاتش تفریحاتش خبر ندارم و حدسیاتم رو هم نمیگم چون ممکن است مثل دفعه قبل موجب سوء تفاهم بشه.یادتون هست که سفر مشهد امیر رضا و کامنت مصطفی و اشک روشنفکری....من فقط سعی میکنم حامل پیام دوستی اون باشم.اون هم با قوائد نگارشی کامنت مدل نوری پرتوی!!

    فقط این رو بدونید که امیر رضا از اونجا هم جویای احوال تک تک بچه ها است.بسکه این پسر خونگرم و با محبته!!.... احتمالا اگر الان بود میگفت:مخلص امیر قادری گل هم هستیم...بابا یه سری هم به ما بزن!!

    خیلی مخلصیم

    در پناه عشق بیکران اهورای پاک باشید.

    www.cinema-cinemast.blogfa.com

    amirreza_3385@yahoo.com

    حنانه سلطانی
    يکشنبه 27 خرداد 1386 - 23:39
    16
    موافقم مخالفم
     

    بد جور خسته ام.حسابی بریده ام.هرچند که وانمود می کنم که حالم خوب است و حالا کو تا بریدن.منتظر بودم چیزی یا کسی پیدا شود که سکانسی از زندگی را به من هدیه کند.پیدا شد.برادرم،رضا آمد توی اتاقم ادایم را درآورد که "این قیافه انی منی چیه به خودت گرفتی".همیشه یک چیزی توی آستین اش دارد که به من هدیه دهد و چند لحظه ای هم که شده از این حال و هوا بیرونم آورد.مثل همین چند وقت پیش که یک راست آمد نشاندم پشت کامپیوتر.دی وی دی اش را در آورد و گذاشت و یک کلیک روی پلی و سکانس پایانی گام معلق لک لک ها.این بار هم قسمتی از یک کارتون را برایم کادو پیچ کرده بود.حرف نداشت.زدم روی شانه اش و گفتم دمت گرم پسر.مثل همیشه عالی بود.یاد کارتون ها و خودمان افتادم وقتی درست هم سن وسال بچه های همسایه صبا و عرفان بودیم و چقدر خوب بود.از همه چیز بی خبر توی سر و کله هم می زدیم.یاد گربه مان افتادم که بیچاره چقدر اذیتش کردیم یا توپ بسکتبالی که با آن هزار بار شیشه خانه پدربزرگم را شکستیم و آن حوض نیم وجبی که او هم مثل پدربزرگم دیگر بینمان نیست.اما شنیدن این حرف مامان جانشان همه چیز را به هم زد:"عرفان کارنامه ات رو بیار ببینم"حتی اگر بچه زرنگ کلاس هم بوده باشی شنیدن اسم کارنامه حالت را به هم می زند.با همه مزیت هایی که صبا و عرفان دارند دوست ندارم جای آنها باشیم.من و رضا آن موقع کارنامه مان را به رخ هم می کشیدیم اما حالا سکانسی از زندگی را به هم هدیه می کنیم.

    کاوه اسماعیلی
    دوشنبه 28 خرداد 1386 - 1:22
    -17
    موافقم مخالفم
     

    1.امیر...بلدی به شدت آدم را تحت تاثیر قرار بدی.بسیار خوشحال شدم وقتی اون دفعه اسم لدز پلین ازت در اومد.این بار ساتریانی که این اجرای سحر انگیزش رو گوش دادم و من هم هزار بار سرمو از ذوق به دیوار زدم.میشه یه بار از جت روتال هم اینجا حرف بزنی؟بلند میشم میام یه ماچ گنده میکنمت.

    2.مهدی پور امین....کجایی؟ما که در اظهار کامنت سررشته ای نداریم.خودت ظاهر شو.

    3.گلاویژ درباره شب شیشه ای بیانیه شدید اللحنی صادر کرده.بیاید به همدیگه اونجا کمی فحش بدیم.و البته یادمون باشه تو این روزهایی که هرکسی دستشو گذاشته رو دگمه Delete و همه چیزو داره حذف میکنه حواسمون به شب شیشه ای باشه که همچین چیزی رو حذف نکنیم.

    4.این صفحه سینمایی هم میهن همون هویت منحصر به فردی که ازش گفته بودم پیدا کرده ها......

    5.عکس مسعود بهنود رو تو هم میهن امروز دیدید؟میبینید میشه عاشق تاریخ معاصر ایران بود.150 سال گذشته را مو به مو روایت کرد.با میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل محشور شد و البته در سال 86 هم تیپ آن سالها را داشت.

    6.و اما دیالوگ امروز.....

    - چرا با من دوستی؟

    - چون تو منو می خندونی و اخرین چوب كبریتتو هم دادی من سیگارمو روشن كنم!

    از مترسک عزیزمان....

    سهند خانوم
    دوشنبه 28 خرداد 1386 - 12:8
    -18
    موافقم مخالفم
     

    همانقدر که همه چیز در زندگی سر جای خودش اتفاق می افته یه چیزایی هم وقتی که نباید ، اتفاق می افتن ... اینو باورم شده دقیقا

    منتظر کارهای کشف جدیدتان هم هستیم جناب قادری...

    احسان
    دوشنبه 28 خرداد 1386 - 21:14
    18
    موافقم مخالفم
     

    لطفا بر بخش سینمای هم میهن بیازایید و از موسیقی اش بکاهید و لطفا درباره موضوع سی دی های قاچاق و بی عرضه گی وزارت ارشاد بیشتر بنویسید و به انها بگویید بابت قاچاق نقاب عذر خواهی کنند نه محتوای آن

    دیالوگ برگزیده : فیلم حیثیت

    اگر اسرار انسان را از او بگیرند دیگر چیزی نخواهد داشت.

    شعبده باز روی اون چیز معمولی که شما دیدید یه کار غیر معمولی انجام میده

    اگر شما بخواهید از رمز کار سر در بیارید نمیتونید .. چون خوب نگاه نمیکنید ... خودتون سر خودتونو کلاه میزارید ..

    علیرضا
    سه‌شنبه 29 خرداد 1386 - 4:11
    7
    موافقم مخالفم
     

    شلام

    حالا که بحث موسیقی شد من برای سومین بار سوال تکراری خودم رو می پرسم.

    موسیقی روی اون تیزر آقای کیمیایی که مسعود خان یه جایی ش می گه، من که جایی ندارم برم. من یه ستون دارم می رم پشت ش قایم می شم ... کار کیه؟

    یه بار ایمیل زدم که لطف کردی جواب دادی ولی جواب این سوالم رو یادت رفته بود بدی.

    یکی دو بار هم کامنت گذاشتم که ظاهرا دیده نشد.

    جواب بده دیگه X-(

    - آقا پس کی دی وی دی فیلمت می یاد بیرون؟

    - وقت گل نی

    حامد
    سه‌شنبه 29 خرداد 1386 - 6:32
    -6
    موافقم مخالفم
     

    سلام آقای قادری...

    اول یه موضوعی رو بگم که ذهنمو مشغول کرده و البته عصبی..! این تاثیر گذاریتونو می تونم رمز موفقیتشو بدونم..؟! کدوم تاثیر گذاری؟... تاثیری که یه عالمه آدم از "رفقا"ی(واااااااااااااااااااااااااای که دیگه از این کلمه داره بدم می آد) خودتون گرفته تا منتقد و مطلب نویسهای بعضی از روزنامه هاو مجله ها که بیشترشونم تازه کارن ار این نثر شما تو نوشتن تقلییییییییییید...... می کنن... نه جون من این تن بمیره رمزشو بگو مام یاد بگیریم... من نوشته های شمارو خیلی دوست دارمو از نوشته های شما بود که نگاهم به سینما تغییر کرد(اغراق نخوام بکنم یه کم تغییر کرد) ولی تغییر مهمه دیگه..!نه؟ پس به من حق بدید وقتی کپی های مختلف از شما می بینمو می خونم ناراحت بشم که امیر قادری دیگه داره تکراری میشه و مثل قبل جذاب نیست و ازاین حرفا...

    مگه شما به این معتقد نیستی که "جهان اصل را ستایش می کند"(یادم رفته از کیه) پس حداقل به دوروبریای خودت یه تذکر بده که مارم اینجور عصبی نکنن(مطمئن باش این مایی که میگم واقعا یه جمعیت آدمو میگم فقط خودم نیستم)

    رفقا...حالشو ببیرم.....همین حفظمان میکند.... اینارو گفتم که به اینجا برسم...این تفکر خاص که حوادثه دنیارو با یه حالته سرخوش(شما بخوانید رندانه) دنبال کردن و ریلکس بودن که من عین خیالمم نیست و همیشه بی خیالم....... ربط دادنه موضوع های مختلف(فوتبال...والیبال..بسکتبال پینگ پنگ!!! سیاست...و....) به سینما بقیشم خودتون تو نوشته هاشون پیدا کنید(نویسنده های اون روزنامه هاو مجله هارو میگما اصلا قصد جسارت به نویسنده های این سایت رو ندارم!!!!!(چون مجبورم دوسشون داشته باشم))

    زیاد نوشتم.. اصلا نمی دونم پخشش می کنید یا نه ولی اگه پخش کردین تکرارشم برای خودتون و دوستان پخش کنید.

    حامد
    سه‌شنبه 29 خرداد 1386 - 6:40
    18
    موافقم مخالفم
     

    انقدر حرف زدم موضوع اصلی یادم رفت... شما تو سایت نقد یا مقاله خوانندگان(کاربران)هم دارید؟ اگه آره چه جوری میشه براتون فرستاد به mail شما؟

    می خوام براتون بفرستم حالشو ببرید رفقا.......وااا لااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا(خندم داره دیگه)

    این آخرش فکرکنم خیلی تندو بی منطق شد..هرجور خواستید "جرح"ش کنید

    عليرضا حسن خاني
    سه‌شنبه 29 خرداد 1386 - 9:20
    15
    موافقم مخالفم
     

    سلام. حالا كه رديفيد و سر حال مي خوام حالت رو بگيرم!!! توصيه اكيد در باره ديدن برگشت ناپذير ، نمي دونم نظر اونايي كه ديدن اين فيلم رو چيه اما اگر مي خوايد با چهره واقعي به شدت كثيف انسان و توانايي عجيبش در به انحطات كشيدن و نابود كردن آرزوهاي پاك ساير انسانها بدون واسطه و بي پرده روبرو بشيد حتماً اين فيلم رو ببينيد. فيلمي بدون قطعي مشخص با دوربين مدام روي دست در فضايي وهم انگيز و سرگيجه و عذابي وحشتناك در فضاهايي مخوف و رعب آور تا پي به باطن كثيفمان ببريم. مرثيه اي براي انسانيت و حقيقتي در باب وجود چرك آدم.من كه خيلي حال كردم هر كي هر چي مي خواد بگه. فقط نماي پاياني را به دقت نگاه كنيد و باقي فيلم را مرور كنيد تا نيك دريابيد كه بشر چه قدرت شگرفي در نابود كردن آينده هم نوعش دارد. ... چنين دست تطاول به خود گشاده منم...

    کاوه اسماعیلی
    سه‌شنبه 29 خرداد 1386 - 14:10
    1
    موافقم مخالفم
     

    نمیدونم چرا کامنتم خورده شد....دوباره مینویسم ...

    1.امیر...میدونی که چطوری غافلگیرمون کنی.وقتی از اساطیرم اینجا نام برده میشه ذوق میکنم.یکبار قبلا با لدز پلین این کار رو کردی.حالا با ساتریانی و اون اجرای سحرانگیزش که من هم سرم رو هزار بار به دیوار کوبوندم.میشه اینجا یه روزی از جت روتال نام برده بشه؟

    2.گلاویژ تو روزنوشتش یه بیانیه شدیداللحن درباره رشیدپور نوشته.بیاید اونجا کمی بهم فحش بدیم.فقط یادمون باشه اینروزا که آقایون دستشون رو رو دگمه delete گذاشتنو همه چیزو حذف میکنن ما همچین رضا رشیدپوری رو الکی حذف نکنیم.

    مصطفی انصافی
    سه‌شنبه 29 خرداد 1386 - 16:2
    -11
    موافقم مخالفم
     

    حمیدرضا جان خط قرمز رو داری هوای ما رو هم داشته باش...

    maHD! rahMaN
    سه‌شنبه 29 خرداد 1386 - 17:16
    7
    موافقم مخالفم
     

    احترام برای همه...

    خوب به زشت:حالا آدما دو دستن.اونایی که با بیل زمینو می کنن و اونایی که اسلحشون پره...

    احسان*
    سه‌شنبه 29 خرداد 1386 - 19:51
    -32
    موافقم مخالفم
     

    اين ستاره،بشود مرز بين ما و اين رفيق نديده...راجع به اين قضيه سرقت مايملك هديه تهراني،من مطمئنم اون دزد مادر مرده اصلا اين سوپراستار را نمي شناخته يا اگر مي شناخته،قطعا يك كيميايي باز درجه يك (حواستون هست؟ درجه دو هم داريم.امير جان منظورم تو نبودي!) بوده كه خواسته خاطره ي سلطان را براي او زنده كند..." من واسه ي اين كاراي جدي عين شوخي م.زندگي من عين تام و جريه"....يا "...خودت بي قيمتي..."... عيبي ندارد.ما كه عشق را به اين خانم بدهكاريم.

    امید غیائی
    سه‌شنبه 29 خرداد 1386 - 21:5
    1
    موافقم مخالفم
     

    سلام.

    اول از همه از آن """دوست عزیز"""" خـــــــــــــــــــــــــیلی ممنونم(شاید نخواد اسمش رو بگم) و اینکه وقتی ذوق زده میشم طبع درست نوشتنم گل میکنه.به این خاطر نثرم این شکلی شده.

    آن اتفاق پریروز برای من افتاد و آنهم گذراندن بهترین 45 دقیقه عمرم بود آنهم برای دیدن فیلمی مستند. از کی؟؟؟ (به قول یکی دیگر از سینه چاکان) از حضرتکمان. محسن خان نامجو را میگویم دیگر. "دیازپام ده" را هر کس دیده باشد الان میتواند حس و حال مرا درک کند. عجیب است این همه شور. فیلم را سامان سالور ساخته.کسی که دو سال از عمرش را برای ساختن این فیلم گذاشته(نه همه اش را که) و دیگر با زیر وبم و بالا و پائین زندگی محسنمان آشنا شده. دیگر "محرم" شده.دیگر از خود است و محسنمان هم هر چه میخواهد می گوید و میکند. با آن ساز با صدای اساطیری وقتی ریتم مویسقی "جز" را میزند یا آنجا که میگوید "ده سال عاشق یه آدمی بودم" را با کدامین لحظه زندگی ام عوض کنم! آن سرخوشی یا آن اتفاقی که در ضلع شمالی دانشگاه تهران برایش افتاد را چه کنم! زیر دوش حمام بودنش و آن صحنه های در صحرا بودنش را چه! عجب نوشتنم نمی آید حتی بعد از 24 ساعت گذشتن و ته نشین شدن لحظه به لحظه اش. خلسه اش همان دیازپام ده است دیگر.کی نشئگی اش میپرد خدا میداند. بعدش بلند شدم راه رفتم،بالا پریدم،دوش گرفتم،پیشانی ام را به دیوار کوفتم،با مشت به کنج دیوار زدم ولی نشد آخر سر.

    و اینکه یه کلیپ آخر کار، همان دوست عزیز که یه حال اساسی بهش بدهکارم، زده بود از همین حضرتکمان با موسیقی "زلف بر باد مده" اش و صحنه هایی با ساختاری مسحور کننده.با فیلتری از عمق احساسات.با افکتی فوق العاده. و از همه مهمتر با موسیقی ای روان پریش کننده و عجیب ترین بازی ای که از "زهرا امیر ابراهیمی" دیده بودم. سرخوش و شنگ و غمزده.با بغضی فروخورده.اون کادر آخرش خرابم کرد.ویرون شدم. فقط کاش میشد به تاریخ آخر کلیپ اعتماد کرد.2007 نوشته بود و اگر اینطوری باشه ................................... میدونید چی میگم که!؟

    همین.

    و باز هم همین.

    رضا
    چهارشنبه 30 خرداد 1386 - 1:7
    8
    موافقم مخالفم
     

    این کار کاوه جالب بود . حالا من هم چند تا از خاطرات سینما ها رو تعریف می کنم ( البته به دلیل آلزایمرم نهایت خاطات پارسال یادم می یاد )

    1- در جشنواره ی پارسال موقع دیدن ستاره می شود پسری همراه با دوست نامزد نمایش صندلی جلو نشسته بودند و تمام فیلم پسر از معلومات روشنفکری اش برای دختر می گفت . اواخر فیلم بود که اشتباهی برق سالن روشن شد . بعد پسر با حالتی روشنفکرانه به دوستش گفت : پایان اپیزود اول ! و از سینما خارج شدند . من هم هر چه سعی کردم به پسر بفهمانم بابا هر فیلمی ، هرچقدر هم هنری باشه ، حد اقل وقتی تموم می شه تیتراژ داره .....

    2- موقع دیدن به آهستگی ، در صندلی جلو دو تا دختر کنار هم نشسته بودند . تمام فیلم فکر می کردم چه دخترای روشنفکر و سینما دوستی که در طول فیلم با هم صحبت نکردند . اما وقتی چراغ ها روشن شد دیدم ، یکی با چشم های پف کرده و معترض به عقب نگاه می کنه که چرا چراغ ها رو روشن کردید . تازه خوابم برده بود .

    3- بعد از دیدن چهارشنبه سوری در جشنواره ، در حالی که مست فیلم بودم و با خودم فکر کنم چه شاهکاری خلق شده ، کسی از سالن صدایم کرد و گفت : ما که خواب بودیم حالا بگو فیلمش خوب بود یا نه ؟

    4- در جلسه ی نقد و بررسی سگ کشی پیر مردی از بهرام بیضایی پرسید : آقا ما که نفهمیدیم آخر این فیلم شما چی شد ؟

    5- با چند تا از دوستام رفتیم چه کسی امیر را کشت را ببینیم . کسی که بلیط را از ما گرفت گفت : فیلم خوبی نیست ها نروید ! ما هم خندیدم و از به سمت در سالن رفتبم اما در کمال تعجب دیدیم بنده خدا پشت سرمان راه افتاده و می گوید : ای بابا می گم فیلم خوبی نیست نروید دیگه !

    6- تو سینما داشتم م مثل مادر مرحوم رو نگاه می کردم و در یکی از صحنه ها که گلشیفته فراهانی خودش را به در دیوار می زد و مثل ابر بهار گریه می کرد . چند تا دختر آن طرف تر چنان از این صحنه ریسه می رفتند که یکی شان از فرط خنده از صندلی افتاد !

    7- رو صندلی نشته بودیم منتظر که پارک وی شروع بشه . چند تا دختر جوون آمدند که صندلی جلوی ما بشینند . یک هو کنترل چی ( اسمش همین است دیگر ) سیما آمد . نگاهی به چند پسر جوان آن ردیف کرد و گفت :

    بروید عقب بشینید . این جا برای شما مناسب نیست . ( این خاطره نشان می دهد من چه فمنیستم )

    8- موقع دیدن پارک وی دو تا جوان بی تربیت پشت سرم نشسته بودند . در یکی از صحنه ها که فریدون جیرانی انتظار داشته ملت بترسند پسره گفت : ........................................... ( به هر حال همه چیز را نمی توان که گفت ، همین قدر بدانید پسره با تربیتی نبود) .

    9 – بعد از فیلم عادت دارم تا جایی که ممکنه پیاده روی کنم و با خودم حرف بزنم . ( اگر روزی دیدید کسی در خیابان با خودش حرف می زند نگویید این مردک دیوانه است ) . وسط حرف زدن فکر کردم حس کردم ماشینی برایم بوق می زند . وقتی نگاه کردم دیدم یک از دوستام داره صدام می زنه می گه بیا سوار شو . وقتی می شینم می گه : تو مستی یا عاشقی ........

    خوب معلومه عاشقم . اگه عاشق سینما نبودم که این همه شب براش بی خوابی نمی کشیدم . این همه در به دره یک فیلم پیش این و اون نبودم .

    ولی دوستان حرف های شمقدری می گه می خوان سینما رو جلو عاشقاش سر ببورند ..............

    مصطفی انصافی
    چهارشنبه 30 خرداد 1386 - 1:30
    -15
    موافقم مخالفم
     

    خواستم بگم امیر رضا به نیابت از همه مون یه تنی به آب می زنه گفتم شاید امیر رضا ناراحت بشه و بگه من با لخت شدن و به آب زدن مخالفم. مصطفی جوادی هم بگه مگه ما خودمونیم چپولیم که امیررضا از جانب ما تنی به آب بزنه.

    من به امیررضا گفتم به نیابت از ما لب ساحل قلی قلی قلی پف ( قلیون سابق ) بکش. گفت : مگه من دودکشم؟

    تو این دوره زمونه آدم نمی دونه چی بگه. اگر هم چیزی نگه همه فکر می کنند که لاله ( آقا مهدی به خودت نگیر )

    به هر حال مهدی پورامین هر چی لازم بود گفت.

    خیلی مخلصیم

    در پناه عشق بیکران اهورای پاک باشید.

    www.cinema-cinemast.blogfa.com

    amirreza_3385@yahoo.com

    حميدرضا
    چهارشنبه 30 خرداد 1386 - 8:59
    8
    موافقم مخالفم
     

    مخلص مصطفي انصافي هم هستيم. هروقت خواستي من پايم كه خط قرمزروبدستت برسونم.البته بايدبراي دوستان توضيح بدم كه چون اين فيلم 26سال ازساختش ميگذره مشمول قانون قاچاق سي دي نميشه!!!.تهيه كنندش هم خود رئيسه.اميرقادري ازطرف ماازرئيس حلاليت بطلبه.

    مصطفي به آدرس ايميلم يه ميل بزن تا جورش كنيم.

    aria3433@yahoo.com

    مصطفی انصافی
    چهارشنبه 30 خرداد 1386 - 17:7
    0
    موافقم مخالفم
     

    رضا جان دمت گرم... جانا سخن از زبان ما می گویی. این ملت تعطیل شد رفت. به فکر ملت عراق و افغانستان باشید که در راهند. خدا به همه ی سینما دوستان صبر جمیل عنایت فرمایاد ( یکی نیست بگه تو بلد نیستی جمله ی دعایی بنویسی چرا اصلا دعا می کنی )

    ( اگر روزی دیدید کسی در خیابان با خودش حرف می زند نگویید این مردک دیوانه است )

    اما هیچ ماشینی جلوی مرا نگرفت.

    اما همه به من چپ چپ نگاه می کنند.

    اما همه با خود می گویند: طرف مسته یا عاشقه؟

    اما من هنوز با خودم حرف می زنم.

    سحر همائي
    چهارشنبه 30 خرداد 1386 - 19:30
    4
    موافقم مخالفم
     

    خداوند هر زمان دل مشغولي هاي خاصي به انسان مي دهد . ( خليل جبران )

    به جاي ديالوك يك صحنه : جف كاستلو در برابر مردي كه مي خواهد او را بكشد زانو مي زند .

    حميدرضا
    پنجشنبه 31 خرداد 1386 - 17:58
    10
    موافقم مخالفم
     

    ديشب رفتم بزرگداشت عباس گنجوي خيلي كيف داد.جاي همه خالي.بهمن فرمان آرا مثل خارجيهاراحت اومدروي سن وباشوخي وخنده صحبتشوكردورفت.

    ناصرتقوايي يه لحظه رفت بيرون سيگاربكشه . رفتم دنبالش 10 دقيقه باهاش صحبت كردم.خيلي حال داد.بااستادتنهاوبدون مزاحم.خلاصه اينكه خيلي شاكي بود.من ازش پرسيدم كه چرافيلم نميسازي؟گفت كه كار من فيلمسازيه .مگه ميشه دوست نداشته باشم كه فيلم بسازم.

    درضمن براي دوستداران رئيس هم بايدبگم كه پيغام داده بود كه چون فكشوعمل كرده نمي تونه صحبت كنه وبياد.

    آخرش هم جوادطوسي روخفت كردم(اين دفعه چندمه!!!)خيلي آدم باحاليه.قشنگ جوابتوميده.قيافه نميگيره.گفتم كه بر عليه رئيس شورش كردي!!!(كنايي به نوشتش توي روزنامه شرق كه درموردش نوشتم).خنديد گفت كه دلموزدم به دريا.بايدكمي هم از رئيس انتقادكرد.

    امیررضا نوری پرتو
    پنجشنبه 31 خرداد 1386 - 22:19
    2
    موافقم مخالفم
     

    با سلام خدمت امیر خان گل و همه ی دوستان خوب خودم .

    خانم ها و آقایان بد جور دلم واسه ی شما و این کافه ی مجازی و کامنتهای خوبتون تنگ شده بود . چقدر دوری از اینترنت سخته . به اینترنت و اینجا بدجور معتادم ! استخوانهام کم کم داشت درد می گرفت ! ((: همانطور که دوستان فرمودند با اجازه ی شما به همراه خانواده شش روز رفتم شمال ( مجتمع شرکت ملی نفت ) . جاتون رو خیلی خیلی خیلی خالی کردم . سه مرتبه ای تنی به آب زدم و جاتون خالی حسابی در امواج زیبای دریای کاسپین حالی اساسی بردم و بدون تعارف یادتون کردم . اینو باور کنید ! اما خب مصطفی ازم خواست که به جاش قلیان هم بکشم که من هم بهش گفتم من دودکش نیستم ! اون هم فکر کرد من ناراحت شدم . مثل اینکه در تصورات دوستان بنده ی حقیر بدجور نازنازی محسوب شده ام ! از آنجا که همه چیز - از شیر مرغ تا جان آدمیزاد - در مجتمع پیدا می شود به حساب اینکه در این شش روز آویزان کافی نت آنجا خواهم شد تمام مطالب آماده شده برای اون پرونده ی سینمایی را که خدمتتون عرض کرده بودم با خودم بردم و گفتم در این میان مرتب به " سینمای ما " سر می زنم و باز هم سریش دوستان میشم . اما در کمال بهت و حیرت دیدم در مجتمع فقط این کافی نته زیادی بوده ! خلاصه تمام محاسباتم غلط از کار در اومد . کار پرونده ی سینمایی مجله فیلم عقب افتاد . دیگه نتونستم مطلب برای روزنامه ی حیات نو بنویسم و از سر زدن به این محفل صمیمی محروم شدم . شاید حکمت در این بوده که شما دوستان از شر من یه شش روزی راحت باشین . خلاصه نشد که خدمت برسیم .

    کامنتهای دوستان رو با شور و اشتیاق خواندم . مثل همیشه پر انرژی و حرفه ای:

    مهدی پورامین نازنین که همیشه به من لطف داره . مهدی جان خیلی مخلصم ((:

    حمیدرضا جان که مثل من نسبت به دهه ی سینمای هفتاد آمریکا و دهه ی پنجاه خودمان بدجور حس نوستالژیک داره حرف از تماشای خط قرمز زده . حمید رضا جان ما رو هم دریاب قربان !

    خاطرات سینمایی آقا رضا خیلی جان دار بود و کاملا مطابق با واقعیتهای موجود در سالن های سینماهای ما .

    امید غیایی عزیزم اسم این مستنده چیه ؟ امید جان هیچ می دونی خیلی حرفه ای می نویسی ؟ من که واقعا کم میارم . دمت گرم .

    و ... کامنتهای سایر دوستان که هر کدامشان بی تعارف انرژی خاصی بهم داد و خستگی راه را از تنم بیرون کرد .

    تلخ زیتون عزیز بهم میل زده بود و در مورد حال حامد اصغری ابراز نگرانی کرده بود . به حامد اس ام اس دادم . آقا حامد گل حالش خوبه و بنا به پاره ای از مشکلات نمی تونه دیگه ادامه بده .

    الآن سینما یک می خواد " بعدازظهر سگی " سیدنی لومت رو بده . برم ببینم . چشمام از خستگی باز نمیشه . سعی می کنم مثل محرم زینال زاده در بای سیکل ران چوب کبریت بذارم بین دو پلکهام . واقعا حیفه از دست دادن این اثر بی نظیر و نوستالژیک برانگیز لومت ( قابل توجه آقا حمیدرضا گل ) .

    راستی چرا قسمت کوچک مربوط به انتخاب نام برای موضوع کامنتهاحذف شده است ؟ بعضی از بچه ها تیترهای قشنگی برای نوشته هاشون میذاشتن .

    خیلی مخلصیم .

    در پناه عشق بیکران اهورای پاک باشید .

    amirreza_3385@yahoo.com

    www.cinema-cinemast.blgfa.com

    محمد
    شنبه 2 تير 1386 - 11:28
    -1
    موافقم مخالفم
     

    !!!!!!!!BUZZ

    سلام!کجایی امیر خان؟ما که دلمون پکید بس که اومدیم اینجا هیچ خبری نبود.یعنی یه خط نداری که بریزتمون به هم؟

    كاوه ف.
    شنبه 2 تير 1386 - 14:22
    -14
    موافقم مخالفم
     

    منم همين احساس رو وقتي اجراي زنده ديويد گيلمور از اهنگ Marooned رو شنيدم پيدا كردم؛مي فهمم چي ميگي!

    امیررضا نوری پرتو
    شنبه 2 تير 1386 - 14:28
    -14
    موافقم مخالفم
     

    سلام خدمت همه ی دوستان و سروران گل خودم .

    این روزها قضیه ی قاچاق سی دی ها بدجور بحث داغ محافل سینمایی و حتی غیر سینمایی شده است . همه جور اظهار نظر و واکنش هم در قبال اش رخ داد . از اعتراض به جا و به موقع سینماگران در موزه ی سینما بگیر تا انواع و اقسام مقالات و نوشته های سینمایی در مطبوعات و سایتها و وبلاگها که سعی داشتند علل این معضل کمرشکن را ریشه یابی کنند از جمله نوشته ی نیما حسنی نسب عزیز در همین سایت خودمون که تیترش که خطاب به کورش کبیر بود بدجور به دلم نشست . اما واقعا این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست !! به خدا این سی دی های قاچاق داره سینمای ما رو ورشکست می کنه . با سرک کشیدن به دفاتر تولید فیلم این را به عینه می توانید مشاهده کنید . اولین و بهترین راه اینه که کمی مته را از روی خشخاش برداریم و با وجود سالنهای نه چندان مناسب و راه دور و هزینه ی رفت و آمد و فیلمهای نه چندان چشمگیر و بهای بلیتها باز هم عادت زیبا و شریف سینما رفتن را در برنامه ی هفتگی خودمون قرار بدیم و کمی به وجدانمون رجوع کنیم و با یک دو دو تای سرانگشتی حساب کنیم و ببینیم که آیا درست است که کسانی را که با عشق و علاقه ( حتی به نیات تجاری و کسب درآمد ) ریسک کرده اند و پای در این عرصه گذاشته اند و زندگی خود را صرف تولید یک محصول فرهنگی کرده اند به شکلی غیر مستقیم و بی آنکه بخواهیم به خاک سیاه بنشانیم ؟

    خیلی مخلصم .

    در پناه عشق بیکران اهورای پاک باشید .

    amirreza_3385@yahoo.com

    www.cinema-cinemast.blogfa.com

    مسعود
    شنبه 2 تير 1386 - 20:22
    -14
    موافقم مخالفم
     

    آره...آفرین......ولی همین جو ی عزيز رو توی رسانه ی ملی چه ها که باهاش نکردن.نبودید ببینید دوستان مستند ساز نابغمون چه قشنگ آلبوم شاهکار Crystal Planet جو رو با نماهایی که از توی وانت در همجواری با برادر های افغان از درو دیوار گرفته میشد له کردن رفت پی کارش...

    ما نمیدونیم اهنگ Love Thinkچه ربطی به صرفه جويی در مصرف انرژی داره........آخ که الآن نوای دل نشین برایان آدامز عزیز مستم کرده....This Side Of Paradiseرو که حتمآ شنیدید....منتظریم تا آلبوم On A Day Like Today رو روی مستندی در باره ی بازیافت زباله های بیمارستانی بشنوِيم.

    عقیل قیومی
    شنبه 2 تير 1386 - 20:38
    13
    موافقم مخالفم
     

    هم میهن امروز تک صفحه ی سینمایی اش را تماما اختصاص داده بود به حضور محمدرضا گلزار در برنامه ی شب شیشه ای که احساس می کنم ارزشش را نداشت . شخصا امیر قادری را تحسین می کنم و از برخی نوشته های سینمایی اش سرمست می شوم چرا که سینما را بی واسطه می خواهد و به تعبیری بچه ی سینماست و بسیاری از پیران میان مایه در سرزمین رو به خشکسالی سینمای ایران چشم دیدنش را ندارند که باید درکشان کرد و بهشان رحم کرد ولی همچنان که با احترام برایش کلاه از سر برمی دارم به او می گویم که انگار برای دبیری سرویس سینمایی یک روزنامه ساخته نشده است و دارد حیف می شود . صفحات سینمایی هم میهن دارد به سمت صفحه پرکنی می رود و نمی شود مثل نوشته های امیر در مجله ی فیلم با آن حال کرد. قادر به چرایی توضیحش نیستم . فقط یک حس است . انگار کلمات بوی یک یک روحیه ی کارمندی و باری به هر جهت می دهند. البته اذعان می کنم که ظرفیت های قادری بیش از اینهاست . اگر مورد غضب قرار نگیرم می خواهم بگویم با توجه به این که نسل خوانندگان مجله ی فیلم رو به تغییر است قادری می تواند گزینه ی مناسبی باشد تا در میانسالی جانشین گلمکانی شود.

    و اما بعد

    یک تک مطلب جمع و جور و شسته رفته و برایندی از گفته های حسنی نسب - غضنفری- احمدی و خود قادری برای گفتن از گلزار و شب شیشه ای کفایت می کرد تا اینکه یک صفحه ی سینمایی روزنامه را به شخصی و برنامه ای اختصاص دهیم که حکایت هر دو حکایت حباب روی آب است و جای یک ترجمه ی خوب از پرتو مهتدی را تنگ می کند . البته این اتفاق با فیلمنامه ی نقاب هم افتاد که خداییش ارزشش را نداشت . حالا هم بیش از وزن آدم ها در موردشان حرف زده ایم و هم شاید موجبات سوء تفاهم را فراهم کرده ایم . مثلا وقتی امیر قادری در مطلب خودش یکی به نعل زده و یکی به میخ و هم از درست حرف نزدن گلزار گفته و هم از هیوگرانت بودن بالقوه اش دیگر نیازی نبود که نیما اینقدر رو بلانسبت شما دیوار هرچه مستراح را بر سر گلزار آوار کند! به هر شکل امیر جان تو بافیلم بزرگ شدی و سینمای خودت را ساختی !

    امیررضا نوری پرتو
    شنبه 2 تير 1386 - 21:33
    25
    موافقم مخالفم
     

    با سلام مجدد خدمت دوستان خوب خودم .

    مقاله ای از بنده حقیر در روزنامه ی حیات نو ( شماره ی 1222 - پنجشنبه 31 خرداد ماه 1386 ) در مورد حواشی فیلم سنتوری با عنوان " مصائب سنتوری " چاپ شده بود . من هم که در مسافرت بودم خبر نداشتم . همین الآن در خیابان سردبیر روزنامه بهم زنگ زد و گفت که چاپ شده . از دوستانی که احیانا روزنامه ی پنجشنبه ی حیات نو را دارند خواهش می کنم لطف کنند و یه جوری بهم برسونند .

    مقاله ی مزبور را می توانید در سایت روزنامه با آدرس www.hayateno.org در قسمت آرشیو روزنامه در صفحه ی آخر ( صفحه ی 12 ) مشاهده بفرمایید . قابل توجه

    دوستداران سنتوری مقاله ام یه جورایی به هواخواهی فیلم استاد در اومده . البته سعی کرده ام جانب انصاف را هم رعایت کرده باشم .

    خیلی مخلصم .

    در پناه عشق بیکران اهورای پاک باشید .

    amirreza_3385@yahoo.com

    www.cinema-cinemast.blogfa.com

    آلفردو
    يکشنبه 3 تير 1386 - 0:51
    -29
    موافقم مخالفم
     

    آقا اینا که دوباره "همشهری کین" رو انتخاب کردن:

    http://www.irannewspaper.ir/1386/860402/html/back.htm#s711498

    ده سال صبر کردیم تا این پیرمردهای عضو موسسه فیلم آمریکا بمیرن و جوونا بیان چند تا فیلم باحال تر رو بیارن تو لیست. اما زهی خیال باطل. اینطور که نشد هیچی تازه چند تا فیلم قلمبه سلمبه دیگه مثل "سرگیجه" و "ژنرال" هم به لیست اضافه شده. آخه باید فیلمی مثل " دکتر ژیواگو" از لیست اخراج بشه اونوقت "همشهری کین" که هیچکس حوصله سه بار دیدنش رو نداره اول فهرست باشه ؟ خداییش یعنی این از "کازابلانکا" و "پدرخوانده" قشنگ تره که بالاتر از اوناست ؟ پیرمردهای خرف !

    امیررضا نوری پرتو
    يکشنبه 3 تير 1386 - 16:0
    3
    موافقم مخالفم
     

    باسلام خدمت امیر خان گل گلاب و همه ی بر و بچز باحال کافه ی مجازی خودمان !

    دوستان چقدر کم کامنت میذارین ؟ به عنوان مثال هیچ یک از ما جمعه کامنتی نگذاشتیم و شنبه هم تنها سه تن از ما ( از جمله من خوره !!! ) کمی جنبیدیم و چیزی نوشته ایم . شاید چون فصل امتحانات است . ضمن اینکه برخی دوستان نام آشنا خیلی وقته کامنت نمی ذارن از جمله : تلخ زیتون - حمید قدرتی نازنین - جناب منگ و ... البته کامنتها هم کمی دیر به دیر آنلاین میشه ( اغلب اوقات هر 24 ساعت یکبار ) . یه تکونی به خودمون بدیم بد نیست .

    چون فرصت نداشتم مطلبی جدید برای وبلاگم بنویسم با دو مقاله ای که از بنده ی سراپا تقصیر در روزنامه ی حیات نو - یکی در رابطه با سنتوری و حواشی اش و دیگری در مورد سی دی های قاچاق - چاپ شده آپدیتش کردم . ممنون میشم اگه دوستانی که فرصت نکرده اند تا به حال این دو یادداشت را مطالعه بفرمایند سری بزنند و نظرشان را بفرمایند .

    www.cinema-cinemast.blogfa.com

    amirreza_3385@yahoo.com

    امید جعفری
    دوشنبه 4 تير 1386 - 14:28
    3
    موافقم مخالفم
     

    قسمت آخر شب شیشه ای رو دیدین؟محمدرضاگلزار.چندین جای مصاحبه جالب بود.مخصوصا اونجایی که رشید پور بد جور ضایع شد.وقتی که گلزار از ارتباطش با خدا گفت رشیدپور ناشیانه اظهار تعجب کرد و گلزار کمی تا قسمتی شاکی شد که چرا تعجب کردین و رشیدپور اینبار ناشیانه تر از جواب دادن طفره رفت.فقط میبایست میبودین و کم آوردن رشیدپور رو میدیدین.مث اینکه ظاهر نگری به این زودیها دس از سر ما ملت برنمیداره.شاید همین گلزار کارش پیش خدا از خیلی هنرپیشه ها که ادعا دارن و به حساب خودشون تو فیلمهای ارزشی بازی میکنن درستتر باشه.و جالب بود که اون آمار عجیب و غریبی از مردم اسمس زدن تا برنامه آخر خوب بدرقه بشه.شب شیشه ای بد موقع تموم شد.تازه اول تابستون میتونستیم با فراغ بال بیشتر برنامه رو ببینیم.بگذریم.حالا روی صحبتم با شماست امیر قادری.جون هر کی دوس داری دس از خاطره تعریف کردن بردار یا حداقل اونهایی رو بگو که بشن محل بحث تازو و فراگیر.ولی اکثر چیزایی که فعلا مینویسی فقط در حد درددلهای خیلی شخصی هس و اینکه امروز حالم بد بود ولی دیروز حالم خوب به خاطر فلان و فلان.باید اینجا به عنوان لیدر بحثهای واحد و جامع راه بندازی.مثلا جملات قصار یا دیالوگها خیلی خوب بود ولی از بس کش پیدا کرد خز شد.بیخیال تو رو خدا.سایت شده محل پراکنده گویی.یکی میره شمال بقیه براش آرزوی شنایی موفقیت آمیز میکنن.شده سایت همه چیز به غیر از سینما.کاش امیررضا جان یه مقدار آب دریا بیشتر همراه خودش میاورد میریختیم تو سایت.

    امیررضا نوری پرتو
    دوشنبه 4 تير 1386 - 16:6
    1
    موافقم مخالفم
     

    با سلام .

    *** الآن درست 50 ساعت از آخرین کامنت آنلاین شده می گذرد و کماکان از کامنتهای بچه ها و بنده ی حقیر خبری نشده است . فکر کنم رکورد آنلاین نشدن نوشته های بر و بچز داره شکسته میشه . نمی دونم! دارم شک می کنم نکنه ایراد از کامپیوتر من باشه که صفحه رو رفرش نمی کنه ؟ خلاصه منتظرم .

    *** استاد ارجمند آقای حمیدرضا صدر که جایشان در ماهنامه ی فیلم و صفحه ی " سایه خیال " خیلی خالیه مطلبی در رابطه با زودیاک دیدود فینچر عزیز نوشته اند که تا دلتان بخواهد اشاره هایی به " هفت " نیز در آن شده است . این مطلب به انضمام گفتگویی با فینچر درباره ی زودیاک و همچنین خلاصه ای از گفتگوی امی توبیس با فینچر در سال 1996 در مجله سایت اند ساوند نیز به چاپ رسیده با عنوان : " فینچر و هفت : سیزده سال پیش "

    ** وبلاگم هم آپدیت شده .

    خیلی مخلصم .

    در پناه عشق بیکران اهورای پاک باشید .

    www.cinema-cinemast.blogfa.com

    amirreza_3385@yahoo.com

    تلخ زبون
    دوشنبه 4 تير 1386 - 17:39
    31
    موافقم مخالفم
     

    یک نفر دیشب مرد وهنوز نان گندم خوب است و هنوز اب می ریزد پایین اسب ها مینوشند.

    این شعر سپهری همیشه منو یاد مرد سوم(اونجایی که تو چرخ وفلک اورسن ولز داره راجع به آدما یا همون نقاط سیاه حرف می زنه)میندازه وبر عکس حالا یعنی چی؟

    هیچی الان بد جوری این جمله تو مغزم زنگ میزنه...

    امیررضا نوری پرتو
    سه‌شنبه 5 تير 1386 - 0:52
    -12
    موافقم مخالفم
     

    با سلام خدمت همه ی دوستان نازنینم و امیر خان گل .

    1- خوشحالم که بالاخره کامنتها آنلاین شد .

    2- نوشته های امیر و نیما را بر حضور گلزار در شب شیشه ای همین الآن خواندم . من برنامه رو در شمال دیدم ( نگین اونجا کانال 5 رو نمی گیره که باید عرض کنم من می دیدیم ! ) به نظر من برنامه ی گلزار آن قدر که منتظرش بودم حس و حال نداشت . گلزار بدجور تلاش می کرد تا چهره ای کاملا مثبت و اتو کشیده از خود نشان دهد . در حالیکه اگر خودش می بود برنامه خیلی بهتر می شد . رشیدپور هم که انگار کم آورده باشه یا تمام رمقش را در برنامه های قبل از دست داده باشه خیلی راحت کوتاه میومد و به قول خودش خبری از برنامه های چالشی تلویزیووووونی ( مطابق لحن ادای رشید پور ) در آن به چشم نمی خورد .

    3- شرق و هم میهن امروز هم تصویرهایی از مسعود کیمیایی بر صفحه ی اول خود داشتند به انضمام دو گفتگو با مسعود و یک نقد بر او و کارهایش . یکی از این دو مصاحبه مال امیر بود و آن نقد هم مال نیما ( که البته واضح و مبرهن است که این دو مورد یاد شده مال هم میهن بود ) . مثل همیشه با کیف تا آخر خواندم و انتظارم هم تا حد بسیاری برآورده شد . امیر و نیما عزیز خسته نباشید .

    خیلی مخلصم .

    در پناه عشق بیکران اهورای پاک باشید .

    www.cinema-cinemast.blogfa.com

    amirreza_3385@yahoo.com

    Shayan86
    سه‌شنبه 5 تير 1386 - 1:52
    33
    موافقم مخالفم
     

    1-سلام.از اخرين كامنتي كه من اينجا گذاشتم دقيقا 3 ماه ميگذره ولي خب از امشب ديگه تصميم گرفتم ادم بشم و دوباره كامنت بذارم.شايد دليلش اين باشه كه روزهاي خوبي در راهه."رئيس"از چهارشنبه اكران ميشه و بعدش هم كه "سنتوري"مياد تا بعد مدتها صرفنظر از خوب يا بد بودن دو تا"فيلم"ببينيم.

    2-مصاحبه امير قادري با كيميايي تو هم ميهن امروز رو ديديد؟ خدا كنه "رئيس" چيز خوبي از اب در اومده باشه.

    3-بي صبرانه منتظر خوندن ترجمه مصاحبه "پالانيوك" در مورد "باشگاه مبارزه"هستم.

    الهام
    سه‌شنبه 5 تير 1386 - 5:46
    2
    موافقم مخالفم
     

    سلام

    خدا قوت! این همه کامنت رو می خونید؟ البته اگه خوندنتون هم مثه نوشتنتون باشه حله! ارادتمندم. خوش باشید.

    امیرحسین جلالی
    سه‌شنبه 5 تير 1386 - 13:25
    3
    موافقم مخالفم
     

    سلام آقای قادریٰ؛پارسال دوسه تا نامه برایتان نوشتم دادم دست آقای صدری که جواب ندادین لااقل نامه ها رو برگشت بدین چون به امید جواب داشتن ازشون کپی نگرفتم . حالا اینجا هم بگم؛ دست ماها که دیگه به این مفتیا بهت نمی رسه چون محمد قوچانی و شهروند و هم میهن وقت نذاشتن برات پس همینجا باید حرفامو بگم برای شروع راجع به همین علاقه ات به موسیقی حرف بزنیم شما که اینقدر اهل دلی چرا درمورد محسن چاوشی و حذف صدای قشنگش از سنتوری چیزی نمی نویسی؟ باورکن هیچ آدمی که تاحالا فقط یکبار عاشق شده باشه نمی تونه صدای محسنو بشنوه و یاد عشق پریشون شده دو حرفیش نیفته. تو نامه اولم از میم درخت گلابی و میم خودم نوشته بودم ولی بی خیالش فقط بدون که اگه سنتوری بی چاوشی اکران بشه و تو هیچی نگی دل همه عاشقارو شکوندی ؛ بجنب امیر جان استاد مهرجویی زبون مارو نمی فهمه ولی تو اگه مثل بعضیا منگ چشمای زاغ بهرام رادان نشدی یه کاری بکن . عوض نشو رنگ نباز و نشکن حتی با دیدن شکستن من ....

    امیررضا نوری پرتو
    چهارشنبه 6 تير 1386 - 13:43
    -13
    موافقم مخالفم
     

    با سلام خدمت امیر خان گل و همه ی دوستان .

    از امروز " رییس " هم اکران میشه . خدا کنه ایرادهای آشکار و اساسی نسخه ی جشنواره اصلاح شده باشه . یادش بخیر ! پنجشنبه 19 تیرماه 1385 - سینما استقلال - سانس 9 شب ( اولین نمایش رییس در جشنواره ) : بعد از کلی له شدن در میان خیل عظیم جمعیت که یکی دو بار فرشته ی مرگ را در مقابل دیدگان تارم زیارت کردم به اتفاق بچه ها روی آخرین پله ی بین صندلی ها در بالکن سینما و زیر نور آپارات خانه جایی با زحمت و به لطف دوستان پیدا کردم . شایعه شده بود که مسعود خان کیمیایی در سالن پایین حضور بهم رساننده اند و ما هم به اتفاق برخی از تماشاگران مشتاق خطاب به مردی که آمده بود صحبت کنه و البته ما هم صداش رو اصلا نمی شنیدیم داد می زدیم : " مسعود خودت بیا ...! مسعود خودت بیا ! " بعد که فیلم شروع و سالن غرق در سکوت شد اولین غافلگیری فیلم پسری با موهای بلند و سبیل کلفت بود که با صدای بهرام زند شعر حماسی شاهنامه می خواند و من مات و مبهوت به پرده ی سینما خیره شده بودم . فیلم البته دارای لحظات درخشان و کیمیایی وار بود که به اندازه ی تماشای یک فیلم خوب کیف داشت : سکانس ملاقات دو رضا ( فرامرز قریبیان و امین تارخ ) در سینما رکس ( لاله ) که بدجور حس نوستالژیک آدم رو قلقلک می داد . وقتی که فیلم تموم شد دوستان فیلم بین من چنان چپ چپ بنده ی بینوا رو نگاه می کردند که حساب کار اومد دستم و ... با این حال پس از خروج از سینما آروم گفتم : " من بدم نیومد " که با پوزخند بر و بچز روبرو شدم . ولی خدا وکیلی آن شب برام کلی خاطره ی خوب و بد داشت . البته حتی له شدن و تا پای جان رفتن برای فیلم و سینما هم بیشتر خاطره ی خوب محسوب میشه تا بد !

    به هر حال اثر جدید مسعود خان گل روی پرده اومده و قضاوت نهایی باشه با استقبال تماشاگران .

    خیلی مخلصم .

    در پناه عشق بیکران اهورای پاک باشید .

    www.cinema-cinemast.blogfa.com

    amirreza_3385@yahoo.com

    رضا
    چهارشنبه 6 تير 1386 - 18:37
    5
    موافقم مخالفم
     

    یه فکری به حال این سینمای جهان بکنید.

    sfandyar sarraf
    پنجشنبه 7 تير 1386 - 1:35
    3
    موافقم مخالفم
     

    salam

    dvd filme mostanade aghaye kimiayi key montasher mishe?

    میثم یوسفی
    پنجشنبه 7 تير 1386 - 13:51
    -30
    موافقم مخالفم
     

    خوشحالم که موسیقی سرحالت کرده امیر خان! منو می شناسی؟ سرویس موسیقی هفته نامه ی سینما. چند بار با آرش افشار و مسعود بهارلو در خدمت بوده ایم!! این جا ا هم گهگاهی می خوانم اا متاسفانه فرصت کامنت کم پیش میاد! موفق باشین!

    امیررضا نوری پرتو
    پنجشنبه 7 تير 1386 - 14:42
    11
    موافقم مخالفم
     

    سلام .

    مثل اینکه فصل امتحانات است و دوستان سرشون بدجور گرمه و از کامنتهای پر و پیمان بر و بچز خبری نیست .

    امیدوارم همه پیروز و سلامت باشید .

    یا علی . در پناه عشق بیکران اهورای پاک باشید .

    www.cinema-cinemast.blogfa.com

    amirreza_3385@yahoo.com

    terme
    پنجشنبه 7 تير 1386 - 22:40
    -1
    موافقم مخالفم
     

    aghaye amire ghadery ye khahesh daram ke khili khili ziaaad baram moheme mikham bedooonam on filmi ke shoma raje be masoud kimiaaaee sakhtin az koja mishe tahiye kard rasty in hafte jatooon to majale film khili khali boood albate neveshtatoon ro toye nasim khonadam mesle hamishe ali boood

    esraram be khatere ine ke khili masoood kimayee ro dost daram.

    امیررضا نوری پرتو
    جمعه 8 تير 1386 - 11:52
    19
    موافقم مخالفم
     

    سلام . امیدوارم که حالتون خوب باشه.

    دیروز چشمم به یک جمله ی خیلی خوب در کتاب طاق نصرت ( اریش ماریا رمارک ) افتاد . با خودم گفتم بیام براتون بگم :

    " مرگ جانهای بی احساس را دوست ندارد . آنها را از یاد می برد و می گذارد به زندگی شان ادامه بدهند . "

    چقدر خوب بود که چند وقت پیش هر کی یک جمله یا دیالوگ دوست داشتنی می گفت و بقیه فیض می بردند . راستی چرا این تجربه ی معرکه را کنار گذاشتیم ؟ من که دوباره می خوام شروع کنم .

    خیلی مخلصم .

    در پناه عشق بیکران اهورای پاک باشید .

    www.cinema-cinemast.blogfa.com

    amirreza_3385@yahoo.com

    reza khandani
    جمعه 8 تير 1386 - 15:49
    13
    موافقم مخالفم
     

    salam

    aval az hame begam ke be nazare man :cinema zendast -film zendast-midonid chera?

    chon kimiyayi bozorg zendast

    bacheha hatman raeis ro bebinid

    to in ahval ke cinema shode faghat eshgh bazi dokhtaro pesar in film vaghean didan dare

    bayad az kimiyayi aziz tashakor kard

    amir khan montazere naghdet darbareye raeis hastim.

    کاوه اسماعیلی
    جمعه 8 تير 1386 - 20:39
    -10
    موافقم مخالفم
     

    کجایی مرد....دلمان برات تنگ شده.نمیخواد بنویسی فقط رخی بنما.دعوتت کردم کافه نیما....

    sabra
    جمعه 8 تير 1386 - 21:38
    12
    موافقم مخالفم
     

    چگونه می شود به آن کسی که می رود اینسان

    صبور

    سنگین

    سرگردا

    فرمان ایست داد؟

    فروغ فرخزاد

    کاوه افتخاری راد
    شنبه 9 تير 1386 - 10:35
    12
    موافقم مخالفم
     

    سلام، فقط خواستم از آقای امیر رضا تشکر کنم که یک تنه داره کامنت میذاره آمار همه چیزم داره. امیر قادری عزیز یاد بگیر!!

    ضمنا مصاحبه با کیمیایی خیلی داستان جدیدی نداشت فکر می کنم مصاحبه 2 سال قبل کیمیایی با مجله فیلم و دعواهای وسطش با طالبی نژاد هنوز هم بهترین باشه

    امیررضا نوری پرتو
    شنبه 9 تير 1386 - 10:58
    -25
    موافقم مخالفم
     

    با سلام خدمت امیر خان گل و همه ی دوستان نازنینم .

    1- امیدوارم که حالتان خوب باشه .

    2- امیر جان چرا آپدیت نمی کنی ؟ )): شد دو هفته ها !

    3- مقاله ی مصطفی جوادی عزیز درباره ی " اگه می تونی منو بگیر " و مهدی پورامین نازنین در مورد " مدار صفر درجه " را پنجشنبه در هم میهن خواندم . دوستان گلم ! دمتون گرم ! ایول ! جدا از قلم بسیار خوبتون اینکه دو سوم صفحه ی سینمایی هم میهن به دو تا از بچه های گل کافه مون اختصاص داده شده جای بسی خوشحالی داره .

    4- امروز سالگرد پیروزی تاریخی آلمانها بر آرژانتین در جام جهانی 2006 آلمان است ! یادش بخیر ! پارسال همچین لحظاتی از سر استرس و هیجان قادر به تکلم هم نبودم . مطمئن بودم که آلمان می بازه اما همه ی هوادارانش را سرافراز کرد . البته امروز سالگرد شکست ژرمنها از برزیل در فینال 2002 هم هست ! عجب روز بدی بود ! من که باید همه ی بازی های آلمان را ببینم درست سر بازی در دانشگاه در حال پاسخگویی به سوالات امتحان درس مخابرات (1 ) بودم ! چه حالی پیدا کردم وقتی رسیدم میدان هفت تیر و از یکی فهمیدم که دقایق آخره و آلمان 0-2 عقبه ! از آن لحظه های ناب سینمایی بود که حتما در یکی از فیلمنامه هایم استفاده خواهم کرد ! ((:

    5- مقاله ای از بنده ی حقیر درباره ی مدار صفر درجه در صفحه ی آخر شماره ی امروز روزنامه ی حیات نو چاپ شده است . می تونید به سایت روزنامه هم سری بزنید : www.hayateno.org

    6- در پناه عشق بیکران اهورای پاک باشید . خیلی مخلصم .

    www.cinema-cinemast.blogfa.com

    amirreza_3385@yahoo.com

    امیررضا نوری پرتو
    شنبه 9 تير 1386 - 17:5
    -21
    موافقم مخالفم
     

    سلام .

    امیر جان کماکان چشم به راه یک روز نوشت جدید هستیم . اگه همه ی بچه ها هم به مطلب روزنوشتهایت به شکلی مستقیم نپردازند اما حسن کار در اینه که از لابلای خطهای کامنتهای دوستانی که به مطالب نهفته در نوشته ات پاسخی از سر احساس لذت یا خشم می دهند می توانیم موضوعی جدید برای یک بحث مشتی راه بیندازیم .

    *** دیالوگ این دفعه ( شاید کمی عجیب باشه اما در دنیای جیرانی که علاقه ی خاصی به آن دارم کاملا طبیعی است ! ) :

    مجید شهلا ( آتیلا پسیانی ) خطلب به مریم ( لیلا حاتمی ) : من الاغ تو آشغال کثافت رو دوست دارم !

    یا حق .

    www.cinema-cinemast.blogfa.com

    amirreza_3385@yahoo.com

    مصطفی انصافی
    شنبه 9 تير 1386 - 23:51
    -13
    موافقم مخالفم
     

    امیررضا صبح تا شب داره تاریخ حفظ می کنه! خدا خیرش بده!

    عقیل قیومی
    دوشنبه 11 تير 1386 - 3:3
    5
    موافقم مخالفم
     

    امیر عزیز سلام

    آپ کرده ام . فرصت کردی یه سری بزن . منتظرم

    عماد نصيرديواني
    دوشنبه 11 تير 1386 - 7:0
    10
    موافقم مخالفم
     

    من روي چند آهنگ جو ساترياني آواز خواندم با شعر هايي از خودم سي دي اش را به ماني حقيقي دادم مي تواني ازش بگيري

    کاوه اسماعیلی
    دوشنبه 11 تير 1386 - 17:20
    10
    موافقم مخالفم
     

    امیر....دیروز اجراهای مال مستین را هم از سمفوهی های بتهوون شنیدم.گوش کن...محشرند.

    پریسا رفیع زاده
    شنبه 25 اسفند 1386 - 15:53
    8
    موافقم مخالفم
     

    آقای قادری ما که منتقد آنچنانی نیستیم و حرفمان ارزنی به حساب نمی یاد . حرمت کیمیایی به خاطر رئیس بدجوری داره شکسته می شه . تمنا می کنم جوابی بدین . جواد طوسی که خوب ...

    اضافه کردن نظر جدید
    :             
    :        
    :  
    :       






    خبرهای سینمای ما را در صندوق پستی خود دریافت کنید.
    پست الکترونيکی (Email):

    mobile view
    ...اگر از تلفن همراه استفاده می‌کنید
    بازديد امروز: 339369
    بازديد ديروز: 350696
    متوسط بازديد هفته گذشته: 388420
    بیشترین بازدید در روز ‌یکشنبه 23 بهمن 1390 : 1490465
    مجموع بازديدها: 445454730



    cinemaema web awards



    Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
    استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
    کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

    مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

     




    close cinemaema.com عکس روز دیالوگ روز تبلیغات