| |
سینمای ما- نیما حسنینسب: حرفهای تازه جواد شمقدری، رئیس سازمان سینمایی کشور و معاون فرهنگی سابق کابینه دولت، درباره نقش و تاثیرش در اسکار اصغر فرهادی به دلایل متعدد حیرتآور و از جهات مختلف تاسفبار و از جنبههای متنوعی تعجببرانگیز است؛ حیرت بهخاطر عمق وارونگی موضوعهایی که تقریباً همه در جریان جزئیاتش قرار دارند، تاسفبار بهخاطر عمق سطحیبودن ادعاهای یک مدیر عالیرتبه فرهنگ و هنر و عدم شناخت مطلقش از ساز و کار مقولهای که بر آن ریاست میکند و بالاخره تعجب بهخاطر تناقضهای آشکار میان ادعا و عملکرد و حرفهای دیروز و امروز ایشان.
فلاش بک اول: پاییز 1389
وقتی فیلمبرداری «جدایی نادر از سیمین» بهخاطر اظهارنظر ساده اصغر فرهادی در جشن خانه سینما لغو شد، جواد شمقدری (معاونت سینمایی وقت) در نیویورک سرگرم لابیکردن با اعضای آکادمی اسکار برای تبلیغ و جلب نظر آنها به فیلمی بود که معاونت به اسکار معرفی کرد: «بدرود بغداد». " معاون سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي از نیویورک در مورد معرفي فيلم «بدرود بغداد» به آكادمي اسكار با توجه به مقررات اين آكادمي گفت: مهمترين موضوع، اكران فيلم در آمريكاست و من در اين سفر براي اكران آمريكا هماهنگ كردم و تا دسامبر (دي) بايد فيلم اكران شده باشد و مهمتر از آن نشاندادن در آكادمي اسكار است كه من اينجا با برخي از اعضاي آكادمي صحبت كردم و قرار شد بعد از اينكه برگشتم تهران، فيلم را به همراه اطلاعات بفرستيم. در جريان ديدار با برخي از اعضاي آكادمي اسكار گفتم كه اين فيلم، فيلم متفاوتي است و ما فكر ميكنيم شانسي دارد. من با بعضي از ايرانياني كه در فضاي رسانهاي اينجا فعاليت ميكنند صحبت كردم و قرار شد كه فيلم را براي آنها بفرستم تا در دانشگاههاي لسآنجلس به نمايش بگذارند و در مورد مسائل اين فيلم مطلب در رسانهها منتشر كنند." (3 مهر 1389)
اما طنز تلخ تاریخ اینجاست که ایشان در ادامه همین اظهارات و لابلای مشغولیتهای لابیگری بیهوده و سادهدلانه برای اسکار گرفتن «بدرود بغداد»، در مورد موضوع دیگری هم حرف زد و صراحتاً یکی از عجیبترین ممنوعیتهای تاریخ سینما را تایید کرد: " شمقدري در ادامه در مورد لغو پروانه ساخت فيلم تازه اصغر فرهادي گفت: اين موضوع به خاطر صحبتهايي است كه وي در مراسم جشن خانه سينما داشت که حرفهاي جالبي نبودند. پس از آن نيز به ايشان يك هفته فرصت ميدهند تا حرفهايشان را اصلاح كنند، اما اين كار را انجام نميدهند و منجر به اين تصميمگيري ميشود. ما بهطور كلي به سمتي ميرويم كه روشهايمان كاملاً آشكار و شفاف باشد و سعي ميكنيم پنهانكاري نداشته باشيم. يعني ملت بدانند كه دليل تشويق يك فيلمساز و منع يك فيلمساز دیگر چيست. اگر حرفهايي كه شنيدهام ايشان گفتند واقعيت داشته باشد، حرفهاي بسيار ناجوري بوده است." (3 مهر 1389)
عجالتاً نتیجه میگیریم که جواد شمقدری نه تنها برای ساخت یا عرضه جهانی و موفقیت «جدایی نادر از سیمین» و سازندهاش به تعبیر خودش "حمایت" یا "طراحی" نکرد، بلکه فیلم در میانه تولید به دستور مستقیم ایشان متوقف شد و ممکن بود هرگز ساخته نشود. از این ادعا میشود چنین تعبیر کرد که منظور شمقدری از برنامهریزی و طراحی این است که دستور به توقف فیلمبرداری دادند تا نامش را در جهان مطرح کنند و برای فیلم و فیلمساز موقعیت و موضعی رودرروی دولت و حاکمیت دست و پا کنند که این سالها یکی از دلایل توفیق بخشی از چهرهها و آثار سینمای ایران در سطح بینالمللی بوده است! (موقعیتی شبیه خرس نقرهای جعفر پناهی برای فیلم اخیرش)
فلاش بک دوم: تابستان 1390
وقتی «جدایی نادر از سیمین» بهرغم تلاشهای شمقدری و همکارانش برای ساختهنشدن فیلم، به جمع کاندیداهای نهایی اسکار رسیده بود، شمقدری در جمع خبرنگاران در یاسوج یا بوشهر گفت: "اسکار یک اتفاق سینمایی است که در کشور آمریکا اتفاق میافتد و جنس آن شبیه به جشن سینمای گچساران در چند روز اخیر است . بر خلاف آن چیز که برخی مواقع در جامعه سینمایی کشور مطرح میشود، نگاه من به اسکار منفی نیست اما نیازمند این همه تبلیغاتی هم که در سطح کشور روی آن میشود نیست." (28 شهريور 1390)
این اظهارنظر کارشناسانه در حالی از جانب ایشان مطرح میشد که چند جمله قبلش چنین ادعایی کرده بود: "ایجاد موج بهار عربی در کشورهای مصر و تونس بیتاثیر از سریال «یوسف پیامبر» نبوده است. وقتی مردم این کشورها سریال را از طریق شبکه الکوثر دیدند، متوجه فضا و فرهنگ جدیدی شدند و عقدهای نسبت به حاکمانشان که اجازه پخش سریال را ندادند، پیدا کردند و این هم یکی از انگیزههایی بود که صبر مردم این کشورها را لبریز کرد. " (28 شهريور 1390)
اگر جواد شمقدری اسکار را شبیه جشن سینمای گچساران میپندارد، چگونه به خودش اجازه داده در مقابل نصیحت و دستور مستقیم رییسجمهور برای جهانیکردن سینمای ایران به چنین موضوع کوچک و بیارزشی اشاره کند؟ این سرپیچی مستقیم از دستور مافوق و بیتوجهی اشکار به نصایح مقام ارشدش نیست؟ " قرار بود مسئولیت سینمایی آن زمان را برعهده بگیرم از آقای احمدینژاد پرسیدم اگر بخواهید در یک جمله من را نصیحت کنید چه میگویید؟ و ایشان گفتند برو سینمای ایران را بینالمللی کن و من گفتم اولین گام این است که اسکار بگیریم و او گفت خب این کار را انجام بده، و این اتفاق افتاد." (30 بهمن 1391)
فلاش بک سوم: زمستان 1390
وقتی اصغر فرهادی مجسمه اسکار را در دست گرفت، جواد شمقدری در پیام تبریکش این جایزه را گواه بلنداندیشی سازمان سینمایی و حاصل غلبه فرهنگ ایرانی بر لابی صهیونیستی دانست؛ ظاهراً او فراموش کرده بود که برای توفیق در جشن محلی گچساران نیازی به اینهمه ذوقزدگی مقامات بالای سازمان نیست و در ضمن فکرش را هم نمیکرد که مدتی بعد خودش بخواهد مدعی اصلی "لابیگری" برای کسب همین جایزه بشود. " بعضیها منکر هستند و میگویند اسکار برنامهریزی شده نبود، تصادفی بود. ممکن است بر حسب تصادف به تنایج اولیه برسید اما یک قله را هدفگرفتن و به آنجا رسیدن هیچوقت بر حسب تصادف اتفاق نمیافتد. ما طراحی کردیم و حتی لابیگری کردیم تا این اتفاق بیفتد." (30 بهمن 1391)
با این حساب، ناچاریم بپذیریم که اولاً جشن گچساران یک قله رفیع و قابل هدفگیریست و ثانیاً لابیگری فقط برای صهیونیستها بد و مذموم است نه جواد شمقدری که یک بار با همه لابیهایش نمیتواند «بدرود بغداد» را کاندیدای فهرست 50 تایی اسکار کند و یک بار دیگر همه هوش و قریحه و توانایی خلاق یک سینماگر ایرانی را نادیده میگیرد و مدعی میشود موفقیت بینظیر فیلم محصول "دستور" رئیسجمهور و "طراحی و برنامهریزی" و "لابیگری" ایشان و صد البته تاثیر بسزاییست که سیمرغهای بلورین جشنواره فجر در مطرحشدن «جدایی نادر از سیمین» داشته است: "آن سال که «جدایی نادر از سیمین» جایزه اسکار گرفت، میشد فیلم دیگری به جشنواره جهانی برود و اسکار نگیرد و «جدایی نادر از سیمین» میتوانست در فجر انتخاب نشود و اگر انتخاب میشد میتوانست جایزه نگیرد. اینها همه برنامهریزی بوده است." (30 بهمن 1391)
... و اما باقی میماند چند سوال بیجواب از رئیس سازمان سینمایی کشور:
سوال یک) جواد شمقدری یک بار در جایی گفته: "موضوع اسکار نیازمند این همه تبلیغاتی که در سطح کشور بر روی آن میشود نیست." و حالا مدعی شده: "برای همه ایرانیان مهم بود که یک فیلم ایرانی اسکار بگیرد." سوال این است که واقعاً از نظر ایشان چیزی که برای همه ایرانیها مهم است، نیازمند تبلیغات در سطح کشور نیست؟
سوال دو) با وجود این همه تلاش و برنامهریزی و لابی که برای گرفتن اسکار کردید، چرا وزارت ارشاد رسماً مانع برگزاری مراسم ۲۲ اسفند برای تقدير اصغر فرهادی پس از دریافت اسکار از سوی اعضای كانون كارگردانان سينمای ايران و شورای عالی تهيهكنندگان سينمای ايران شد؟
سوال سه) اگر هنرنمایی شما در طراحی و برنامهریزی برای کسب اسکار به توصیه و دستور رئیسجمهور انجام شد، چرا محمود احمدینژاد این موفقیت را به سازنده فیلم یا حتی به شما به عنوان طراح پنهان و لابیگر پشت پرده این اتفاق تاریخی تبریک نگفت؟
سوال چهار) چرا به اتهامات و توهینها در قبال حصول نتیجه برنامهریزی و طراحیتان واکنش نشان ندادید؟ چطور اجازه دادید یک نفر اقدامی را که با توصیه و دستور رئیسجمهور مورد تایید نظام جمهوری اسلامی انجام شده، به دزدی و ساقیگری مواد تشبیه کند؟: "اگر کسی دزد خوبی باشد و بانکی را بزند و بعد به او جایزه بهترین دزد را بدهند و یا اگر دکتر متخصص تولید قرصهای روانگردان جایزه بگیرد، آیا واقعا باید به آنها افتخار کرد؟ «جدایی نادر از سیمین» هم چنین نقشی را ایفا کرد." (فرجالله سلحشور، ۲۸ دی ۱۳۹۰)
چرا شما نه تنها از تهمت و دزدیخواندن ثمره تلاشهایتان گذشتید، بلکه موقع تبرئه سلحشور از اتهام سرقت فرهنگی به او تبریک هم گفتید: " صدور رای دادگاه مبنی بر رفع اتهام از سرقت ادبی مجموعه «حضرت یوسف» مایه مسرت و خوشبختی شد. این تجربه نشان داد چگونه نیروهای مسلمان، مومن و هنرمند مورد حقد و کینه و رشک دیگران هستند و جا دارد همگی مراقب دوری جستن از دام اینگونه فتنهگریها باشیم. بار دیگر پاک شدن ساحت مجموعه «یوسف» از یک اتهام بیمعنا را به شما و همه همکارانتان تبریک میگویم.» ( 23 فروردين 1391)
سوال پنج) این روزها هشتمین سال دولت محمود احمدینژاد و حضور شما و همفکرانتان در راس مدیریت سینمای ایران است. اگر هر سال میتوانستید با درایت و طرح و برنامه ویژه و لابیگری کاری کنید که سینمای ایران جایزه اسکار بگیرد، پس چرا چنین نکردید؟ لااقل چرا در چهار سال تصدیگری مستقیم خودتان در امور سینما، به وعدهای که به رئیسجمهور دادید عمل نکردید؟ مگر وظیفه و هدف شما از حضور در این مقام، چیزی جز اجرای دستورات رئیسجمهوری بوده است؟ ثانیاً چرا بین اهالی سینما و همکارانتان تبعیض قائل شدید و این همه کیاست و درایتتان را فقط برای اصغر فرهادی و فیلمش خرج کردید؟ آیا این همه فیلمساز ارزشی با فیلمهای ارزشیشان در نظر شما ارزش یک طراحی و برنامهریزی یا لابیگری دیگر را نداشتند؟
... با احتساب اسکار «جدایی نادر از سیمین»، شما تا ابد هفت مجسمه اسکار به تاریخ سینمای ایران بدهکارید آقای جواد شمقدری.
|