نگاه انتقادی نویسنده سایت "سینمای ما" به مستند «همه دانا» ساخته داریوش مهرجویی
سیاه‌مشقی برای ساخت «تهران - روزهای آشنایی»

سینمای ما – ایمان زینعلی:  گروه فیلمسازی برای تهیه مستندی به شهر "همدان" سفر می کنند و با راهنمای بومی آنجا برای گردش در شهر همراه می شوند. اما آنچه در تمام مدت از شهر و فرهنگ مردمانش عایدمان می شود، اطلاعاتی پراکنده و گاه سطحی است که تا مرز دانش نامه ویکی پدیا گسترش می یابد و هیچ‌گاه به عمق نمی رسد.

آرامگاه "بوعلی سینا"، کتیبه خشایار شاه و غذاهای سنتی شهر ... . در این میان هیچ نکته تحلیلی-جامعه شناختی این فضاها و سنت منحصر به فرد "همدان" را به هم ربط نمی دهد. نتیجه اش می شود یک مشت پلان های بی ربط از معماری مکان های تاریخی- مذهبی شهر. در اینجا هم گاهی تصویر بردار و فیلمساز در به تصویر کشیدن عظمت نسبی بناها یا طبیعت در می مانند و برای توصیف زیبایی های آن به «به به و چه چه» گروه پناه می برند تا کمبودها را لاپوشانی کنند. به همین دلیل "مستند" فیلمساز بزرگی مثل داریوش "مهرجویی" بیش از آنکه "مستند"ی استاندارد از آب در آمده باشد، یک فیلم خانگی است که ماجرای سفر عده ای به "همدان"  - با حضور همسر و فرزند مهرجویی چندان به گروه فیلمسازی هم نمی مانند - محور اتصال این تصاویر و اطلاعاتش می شود.

در "همه دانا" قرار است لحن صمیمانه فیلم با تکیه بر اتمسفر میان آدم هایش تا پایان حفظ شود: باز هم پای دوربین روی دست و حرکات ناگهانی تصویر به میان می آید. باز هم شکستن قاب با دیالوگ های لغو تا تماشاگر را درگیر جمع کند. تکنیکی که فیلم درخشانی نظیر مهمان مامان را از آب و گِل در آورد، این جا به بازیگوشی‌های مهرجویی تنه می زند.

در حقیقت زبان نامناسب، سدی بر تکامل حرفِ فیلم می شود و اثر را از رمق می اندازد. گاهی هم فاصله زمانی هنگام تولید کار دستشان می دهد و فیلم در سکانس های مقبره ی مشاهیر اسیر دو گانگی در لحن می شود: حرکت بازیگوش دوربین تحت تاثیر جو حاکم در مکان، مودبانه تر می شود و به همراه نیمچه نماهنگ هایی که از درون تصاویر بیهوده به همراه موسیقی محلی بیرون کشیده اند، فیلم را به "مستند" های شلخته ی برنامه های روتین تلویزیونی نزدیک می کند.

شاید تنها دستاورد "همه دانا" برای "مهرجویی" و مخاطبان آثارش، بعدها، اپیزود درخشان تهران روزهای آشنایی بود که در آن، همه ی ایده های تصویری و موسیقیایی این فیلم به کمال رسید و ورِ دیگری از شگرد استاد در تاثیر روانی اپیزود روی مخاطب را به نمایش گذاشت: تصویرِ شور و شوق دسته‌جمعی، آن هم زمانی که جامعه به خاطر رخدادهای سیاسی-اجتماعی آن دوره به خواب  یاس و نا امیدی فرو رفته بود. حتی جایی خواندم که پیرنگ اپیزود "تهران روزهای آشنایی" هنگام ساخت همین "مستند" شکل گرفت و بعد به سفارش شهرداری تهران تولید شد. این را می شود با تطابق پلان هایی از دو فیلم مثلا نمای میدان های شهر یا کارکرد ماشین توریستی وَن  - که در مقطعی از فیلم خودش به تنهایی می تواند یک شخصیت باشد -  متوجه شد.

قصه گویی در "تهران روزهای آشنایی"، دستِ "مهرجویی" را برای انتخاب میزانسن و لحظات ناب فیلم باز گذاشته بود اما در "همه دانا" به جز یک بار که ماجرای جریمه ماشین حامل گروه فیلم ساز، فیلم را از یکنواختی معمول خارج کرد، "مهرجویی" در خلق موقعیت‌های فی البداهه که نگاه "مستند" سازانه ای می طلبد، ناموفق بود. تنها گاهی کاراکترها، نظام مدیریتی نظیر تورم و رویکرد سیاسی سیستم به آثار هنری- تاریخی را هدف انتقاد قرار می دانند که حتی به فرامتن هم تبدیل نمی شد و در حد همان انتقاد لفظی باقی می ماند. به همین خاطر، به جای اینکه "همه دانا" را از دریچه ی فیلمی مستقل در کارنامه ی "مهرجویی" بررسی کنیم، بهتر است آن را سیاه مشقی برای ساخت اپیزود تهران روزهای آشنایی به حساب آوریم تا کمی از تاسف تماشای "مستند"ی ضعیف از فیلمساز بزرگ تاریخ سینمای ایران بکاهد.

با این حال بوده اند نظیر "بنی اعتماد" و "سالور"که بخشی از زندگی هنری شان را صرف ساخت فیلم های "مستند" کرده اند  اما هنوز هم حضور کارگردان های قصه گو در جشنواره سینما حقیقت رویدادی مهم تلقی می شود. به ویژه وقتی آن فیلمساز، داریوش مهرجویی باشد، حساسیت بالا می رود و تماشاگرانی که به سینمای "مستند" دل بستگی چندانی هم ندارند را در نامناسب ترین ساعات روز به محل برگزاری جشنواره می کشاند. جذب مخاطب برای جنسی از سینما که هنوز به اندازه ی سینمای داستانی میان مردم خریدار ندارد، به تنهایی امتیاز مهمی است. حتی در اندازه یک سانس نمایش فیلم. اگر نه، بعید می دانم فیلمی با مختصات کیفی "همه دانا" شانسی برای نمایش عمومی در جشنواره داشت.




  • منبع : سینمای ما

    به روز شده در : شنبه 21 آبان 1390 - 4:56

    چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

    اخبار مرتبط

    نظرات

    ali
    شنبه 21 آبان 1390 - 9:21
    0
    موافقم مخالفم
     

    من خودم فیلمو دیدم.اگه فیلم برای مهرجویی نبود هیچ کس نگاه نمیکرد

    علی علوی
    يکشنبه 22 آبان 1390 - 19:57
    -3
    موافقم مخالفم
     
    نقد کلیشه ای

    این فیلم مهرجویی یکی از بهترین کارهای او بود. نقد بالا نشانگر آن است که همه چیز در ذهن نویسنده ی آن کاملا طبقه بندی شده است و هر که کلیشه های ذهنی منتقد را در مورد موارد زیر انجام داده باشد موفق شده است.

    --- هیچ نکته تحلیلی-جامعه شناختی این فضاها و سنت منحصر به فرد " (مستند حتما باید تحلیلی - جامعه شناختی باشد!)

    -- مستند"ی استاندارد (مستند باید استاندارد باشد!)

    کاراکترها، نظام مدیریتی نظیر تورم و رویکرد سیاسی سیستم به آثار هنری- تاریخی را هدف انتقاد قرار می دانند که حتی به فرامتن هم تبدیل نمی شد و در حد همان انتقاد لفظی باقی می ماند. ( مستند باید انتقادی باشد و به مسائل سیاسی بپردازد!!!))

    اضافه کردن نظر جدید
    :             
    :        
    :  
    :       




    mobile view
    ...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


    cinemaema web awards



    Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
    استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
    کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

    مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

     




    close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���