نگاهی به فیلم "عیار 14" ساخته پرویز شهبازی
همه از آن مرد مي ترسند

سینمای ما- رفتن و ديدن فيلم «عيار 14» دليل نمي خواهد. هم بازيگران سرشناس کنار هم رديف شده اند و هم نام يک کارگردان خوش سابقه. مهم نيست که از اين کارگردان بيش از پنج سال است اثري ديده نشده بود. هنوز طعم خوش فيلم «نفس عميق» را جوانان اوايل دهه 80 به ياد دارند. فيلمنامه را پرويز شهبازي خودش نوشته و بارها و بارها بازنويسي کرده است. موضوع ساده است مثل تمام فيلم هاي وسترني که بارها ديده ايم. مردي که به دزدي متهم است پس از پايان مدت محکوميتش بازمي گردد. مردي که او را معرفي کرده در تکاپو افتاده است که فرار کند و فکر مي کند مرد نيز به دنبال اوست. يکي مي ترسد و ديگري اصلاً از ماجرا چيزي نمي داند. شايد هم مي داند و به روي خود نمي آورد.

فيلم مملو از صحنه هايي است که اوج ترس و ترديد را براي مخاطب زنده مي کند. براي يک صحنه برفي آن کارگردان يک سال منتظر مانده است و دست آخر نيز عباس کيارستمي امضاي خود را پاي آن گذاشته است. وانتي که در برف مي رود به مثابه نعش کش و شما مردد هستيد که اين دروغ است و ايده يي براي فرار دوباره، يا واقعيت. و تلاش شده حق قانوني استفاده از چهار دقيقه از قطعه «آداجيو آلبينوني» براي سکانس پاياني فيلم در اختيار قرار گيرد تا اين صحنه همراهي بي نظير داشته باشد. محمدرضا فروتن و کامبيز ديرباز بازيگران نقش اصلي اين فيلم هستند. يکي در نقش طلافروش و ديگري در نقش يک دزد. يکي فرار مي کند و ديگري از بند رها شده است. يکي در بند ترس اش اسير است و ديگري آزاد است و به دنبال زندگي. يکي آنچنان مي هراسد که همه چيزش نابود مي شود و ديگري مي رود تا بار ديگر کار خود را آغاز کند. شايد بهترين بازي، بازي «محمدرضا فروتن» باشد. مردي طلافروش در شهري دوردست و پوشيده از برف؛ مردي که مراجعانش زنان و مرداني از طبقه هاي مختلف هستند. پوريا پورسرخ و مهوش افشار پناه نيز بازيگران ديگر اين فيلم هستند؛ نقش هاي کوتاه و ماندگار. يکي جواني به دنبال آرزو، زود پولدار شدن، شاد بودن و استفاده کردن از زندگي. ديگري زني شکست خورده در زندگي مشترک و بند شده به تنها مسائل مالي تا تنهايي زندگي خود را جبران کند و مدام به ياد مرد بياورد که او وجود دارد. او خيلي راحت مرد را مي گذارد و مي رود؛ درست در لحظه حساس. دليلي هم براي ماندن وجود ندارد. آنها مدت ها است در زندگي خود نه حرف هاي مشترک دارند و نه نگاه مشترک. اينجا زن ديگري هم وجود دارد. مينا ساداتي کشف ديگر پرويز شهبازي است. حالت صورتش و نگاهش چقدر شبيه مريم پاليزبان است. همان بازيگر نقش آيدا. اين بار هم قرار است روحيه دهد و کمبودها را جبران کند اما قضيه فرق دارد. کمي خيانت هم چاشني قضيه است. مرد به زندگي مشترک خود خيانت کرده و اين زن را انتخاب کرده است تا تنهايي خود را پر کند، تا با کسي حرف مشترک داشته باشد. اين بار هم مرد بايد تصميم بگيرد؛ تصميمي که او را از تنهايي بيرون بياورد. زن سرد است و يخ، از اين همه منتظر ماندن و ديده نشدن خسته است. اما در نهايت باز هم به روال قبل سعي مي کند نقش مهربان خود را ايفا کند. نقش پناه دهنده. نقش آخرين راه، آخرين روزن. همان خيابان هاي پربرف شهر کوچک و عبور سگ ها تنهايي او را نيز يادآوري مي کند.

آدم هايي که مي بينيم

فيلم با ورود غريبه يي به شهر آغاز مي شود. اين غريبه قرار است يک نفر را بترساند. در مدت کوتاهي بخشي از آن مکان درباره او حرف مي زنند.ما از اين غريبه، دزد يا هر چي اصلاً بدمان نمي آيد، شايد کمي از او بترسيم چون صورتش پشت شالگردنش مخفي است. حتي وقتي پليس مي خواهد او را شناسايي کند اول زخم صورتش را مي بينيم اما هنگامي که او پاهايش را روي برف ها مي کشد و مي رود و مدام از توي جيب پر از تخمه خود تخمه آفتابگردان ها را درمي آورد و مي شکند، باز هم حسي فارغ از نفرت نسبت به او داريم. بازيگر اين نقش کامبيز ديرباز است. با آن پالتو و کلاه. صحنه يي ديگر هست که او را کاملاً دوست مي داريد؛ هنگامي که خواسته خود يعني خريدن طلايي براي دختر خود را مي گويد و پوريا پورسرخ دست در جيبش مي کند و مجموعه يي از طلاها را بيرون مي آورد. همان جا است که با آن خالکوبي هاي روي بازويش ما حيرت مي کنيم از اين دل کوچک. پورسرخ شبيه خيلي از جواناني است که اين روزها مي بينيم اين طرف و آن طرف دنبال آن هستند که زود پولدار شوند. سرخوش و شاد هستند، زود دل مي بندند و زود فارغ مي شوند. او البته مرجعي است براي اينکه مسائل مالي مرد فراري را حل کند. صداگذاري فيلم سه ماه طول کشيد و خود کارگردان تهيه کننده فيلم است و اين بار نيز سه کار را با هم انجام مي دهد. او نويسنده، کارگردان، تهيه کننده، طراح صحنه و تدوينگر اين فيلم است. به گزارش سينماي ما وقتي از او در اين باره مي پرسند، مي گويد؛ «اين جوري آسوده ترم و استقلال بيشتري دارم.» «علي لقماني» به عنوان فيلمبردار دومين همکاري خود را پس از «نفس عميق» با او تجربه مي کند. اين مهم است که شهبازي دو سال منتظر اکران فيلمش شده است.


منبع : اعتماد

به روز شده در : سه‌شنبه 4 اسفند 1388 - 14:11

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���