نگاهی به فیلم «هفت دقيقه تا پائيز»؛
بحران زندگی دو زوج

سینمای ما - سحر عصرآزاد: جدیدترین فیلم سینمائی علیرضا امینی یکی از معدود آثار قابل توجه جشنواره بیست و هشتم فجر است.«هفت دقیقه تا پائیز» هفتمین فیلم این کارگردان جوان است که در نگاه اول می‌تواند نقطه تلاقی دو فیلم «چهارشنبه سوری» و «درباره الی» محسوب شود البته با شدت و ضعف در پرداخت. فیلمی که زندگی دو زوج را در یک شرایط آشوب‌زده به تصویر می‌کشد و مرگ کودک آشوب را به بحران تبدیل می‌کند. این زوج‌ها دو خواهر هستند که هر یک به گونه‌ای زندگیشان با بحرانی درونی یا بیرونی رنگ‌آمیزی شده است.

تلاش شده این رنگ‌آمیزی در طراحی بحران، موقعیت هر یک را در فاصله زمانی کوتاه که به تصویر درآمده برجسته کند. از این رو زندگی به ظاهر آرام میترا (هدیه تهرانی) و شوهرش با بحران اقتصادی همراه است که همین بحران او را به قبول پیشنهاد کار فیلمبرداری از مراسم عروسی در شمال مجبور می‌کند.

اما زندگی خواهر کوچکتر (خاطره اسدی) مصداقی از یک بحران درونی تر است که با تصمیم او برای جدائی و آوردن وسایلش به خانه میترا تشدید شده است. به این ترتیب روابطی در هم پیچیده از زندگی این دو زوج که هر کدام شرایطی ویژه دارند، با اطلاعات‌دهی تدریجی ترسیم می‌شود. همچنین برگزاری جشن تولد سارا (دختر میترا) به نوعی در هم و برهم بودن شرایط را پررنگ تر می‌کند تا جائی که سفر اجباری، تصمیم و اتفاق‌های لحظه‌ای را در روند زندگی چند روزه آنها شدت می‌بخشد.

در فیلم تلاش نمی‌شود شخصیت‌ها از ابتدا به روشنی تعریف شوند، بلکه کدهائی معدود ارائه می‌شود که از کنار هم قرار گرفتن آنها نقاط خالی پر شوند. این می‌تواند مخاطب را به پیگیری خط داستانی برای کامل کردن پازل شخصیتی هر یک کمک کند، اما گاه این کدها در موقعیتی ارائه می‌شوند که هیچ کاربردی ندارند.

مانند این نکته که شوهر میترا (محسن تنابنده) همسر دوم او بوده و پدر سارا نیست. این یکی از آخرین کدهائی که پس از مرگ و خاکسپاری سارا مشخص می‌شود و در واقع کارکردی ندارد و چیزی را عوض نمی‌کند. کد مربوط به این خط فرعی هم در راه سفر به شمال ارائه شده که خواهر میترا به او می‌گوید رضا در دوبی با یک زن خارجی ازدواج کرده است.

در واقع این کدها مرحله کاشت و داشت را طی کرده، اما برداشت نمی‌شوند چرا که تغییری در روند قصه یا نوع عملکرد شخصیت ها ندارند و تنها تعریفی را که در ذهن ما بوده تصحیح می‌کنند که آنهم کارکردی ویژه ندارد. اما هر چقدر که روند ماجرا تا صحنه تصادف و مرگ سارا با پتانسیل و ریتمی خوب دنبال می‌شود، بعد از این اتفاق روند داستان به گونه‌ای حرکت می‌کند که به نظر می‌آید نمی‌تواند ادامه منطقی ماجرا یا کنش و واکنش شخصیت‌ها باشد.

مثلاً عملکرد میترا در دزدیدن جسد سارا و بردن او به خانه هر چند می‌تواند واکنشی هیستریک باشد، اما نمود آن در قصه نمی‌تواند تداعی‌کننده همین حس باشد و در مسیری باری به هر جهت قرار می‌گیرد. همانطور که انتظار همگان حتی پلیس تا صبح برای بیرون آمدن او از اتاق چنین سوالی را ایجاد می‌کند.

نوسان رفتاری در شخصیت نیما (حامد بهداد) و زنش هم به گونه‌ای دیگر نمود پیدا می کند. به این مفهوم که مثلاً پس از ترک بیمارستان در راه آمدن تا خانه، مرگ سارا را فراموش کرده و به دعوای زن و شوهری خود می‌پردازند و وقتی به خانه می‌رسند باز در قالب عزادار فرو رفته و با میترا و شوهرش همراهی می‌کنند.

فیلم «هفت دقیقه تا پائیز» هر چند می‌تواند مخاطب را در بحران تلخ و آزاردهنده زوج محوری و زوج مکمل آنها که در سراشیبی تردید قرار دارند، همراه کند، اما بخش اعظم پتانسیل این همراهی را از پرداخت ملودراماتیک حوادث پس از تصادف می‌گیرد که پرداخت پررنگی دارد.

در انتها تصمیم میترا برای برگزاری جشن تولد سارا و همراهی بقیه با او بیش از آنکه بتواند تداعی‌کننده مفهومی نمادین یا استعاری باشد، از یک طراحی لحظه‌ای می‌آید که به بار ملودرام موجود دامن می‌زند.


به روز شده در : يکشنبه 11 بهمن 1388 - 14:48

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���