یادداشت امیر پوریا در روزنامه اعتماد درباره حواشی برنامه دو قدم مانده به صبح
شاکي روزگار و يک شهر متهم

سینمای ما- بخش دوم بحث هاي انتقادي ام درباره عملکرد و رويکرد وزارت ارشاد، معاونت سينمايي و البته خود صدا و سيما در برنامه «دو قدم مانده به صبح» با يک هفته وقفه در چهارشنبه شب هفته گذشته به گونه يي قابل پيش بيني و بر اثر شدت و تيزي انتقادات مطرح شده در بخش اول به روشني با کاهش زمان بحث و ايجاد وقفه هاي بيش از حد توسط مجري/ کارشناس سينمايي برنامه فريدون جيراني به محدوديت هايي دچار شد و طبعاً امکان طرح يا در واقع تکميل برخي از محورهاي بحث پيش نيامد. از اين رو و به دليل تفاوت نگرش تحليلي اين مباحث با روش «کپسوله» شده ارائه راه حل دو دو تا چهار تايي براي وضعيت بحراني سينماي ايران که روش مطلوب کارشناس و نگرش توصيه شده به برنامه و شبکه بود، اين محورها را به شکل کامل تر در اين يادداشت طرح مي کنم.

1- در بحث از جذابيت ها، طنز آبسورد و درگيرکنندگي فيلم «باد ما را خواهد برد» عباس کيارستمي اشاره کم و بيش توهين آميز کارشناس برنامه به اينکه تمامي داوران جشنواره نانت را حين تماشاي اين فيلم در خواب ديده است، از چند حيث نامعتبر به چشم مي آمد. نخست اينکه به خواب رفتن همزمان «تمامي» اعضاي هيات داوران در هر موقعيت و بر سر نمايش هر فيلمي مطلقاً ناممکن به نظر مي رسد و اغراق جاري در خاطره نقل شده از سوي کارشناس برنامه آشکارا ناشي از موضع گيري او عليه فيلمساز و همسو با مواضع مطلوب نگاه رسمي در تخطئه و تخريب فيلم هاي موفق ايراني در جشنواره هاي بزرگ جهاني بود. دوم اينکه براي نفي ادعاي کسالت باري و خواب آوري فيلم حتي همان يک سکانس پخش شده با ديالوگ هاي شيرين و کنايه هاي طنازانه و موقعيت حيرت انگيز به دست گرفتن استخوان زانوي يک مرده قديمي و ديالوگ آبسورد تکان دهنده «طرف چه رشيد هم بوده»، با جذابيت و کنجکاوي و تعجبي که براي هر مخاطب عادي پديد مي آورد، کافي و کامل جلوه مي کرد. سوم اينکه اگر ظاهراً جشنواره فجر و تسلط و تبحرش در تشخيص مهارت ها و ظرافت هاي سينمايي جاري در هر فيلم از منظر نگاه رسمي، مهم تر و خودي تر از مثلاً نانت يا ونيز است (که فيلم جايزه شير نقره يي اين دومي را ربود) جهت گيري رفتار اين جشنواره با بداعت کارهاي کيارستمي، هميشه و از جمله در دوره دهم (1370) مشهود بوده است؛ در اين دوره تنها چهار فيلم از ميان بيست و چند فيلم حاضر در بخش مسابقه سينماي ايران در هيچ رشته يي کانديداي دريافت جايزه نشدند که يکي از آنها «زندگي و ديگر هيچ» کيارستمي بود. فيلمي که سه ماه بعد از آن در جشنواره کن جايزه بزرگ يادبود روبرتو روسليني را دريافت کرد؛ به زبان ژان لوک گدار «کشفي بزرگ در ساز و کار بياني سينما» ارائه مي داد و از اينها مهم تر سرشار از جذابيت هاي محسوس و ملموس روايي، طنزآميز و ساختاري بود که هنوز هم تماشاي آن را براي هر بيننده باحوصله يي لذت بخش جلوه مي دهد. مثل هميشه جشنواره فجر به عدم ادراک نوآوري ها و نوگويي هاي سينماي کيارستمي مفتخر بود. همچون نگاهي که در سازمان صدا و سيما براي جدي نگرفتن تاثيرات جهاني اين سينما سفارش و متبلور مي شود.

2- در بحث از اينکه فيلمسازان فعال نسل هاي مختلف در سينماي کنوني ما نمي توانند فيلم دلخواه خودشان را با اصالت و اندکي آزادي بنويسند و بسازند، اشاره ام به اينکه «محاکمه در خيابان» فيلم اخير مسعود کيميايي براي اشارات اجتماعي اش به حال و روز اين شهر کثيف آکنده از دروغ و فريب به زبان بصري نهان گو و غيرمستقيمي در لانگ شات هاي مرتفع بزرگراه هاي شهر روي آورده، با ارجاعي به فيلم بزرگ «دندان مار» همين فيلمساز در سال هاي پاياني دهه 1360 همراه بود. فيلمي که در شرايط ظاهراً بسته فرهنگي آن دوران، آينه تمام نماي حال و روز شهر در سال هاي پاياني جنگ و سال هاي آغازين بعد از صلح بود و همان تک سکانس «کوپن ريزان» آن که انتخاب و در برنامه «دو قدم مانده به صبح» پخش شد، به قدر کفايت بازتاب دهنده اين خصلت آينه وار به چشم مي آمد. اما در «محاکمه در خيابان» اين اتفاق دلپذير که کيميايي به جاي بحث هاي آشکار و کنايه هاي نهان سياسي چند فيلم اخيرش به سراغ يک قصه خطي با دو موضوع موازي مربوط به ناموس و خيانت رفته، به خلاقيت تکنيکي غريبي چون همان نماهاي «اسکاي شات» از بزرگراه هاي پايتخت و خلاقيت و جسارت جاري در ترانه تيتراژ پاياني با صداي رضا يزداني و کلمات و تعابير يغما گلرويي نياز جدي داشت تا مضمون اجتماعي نهفته فيلم به بيننده منتقل شود؛ وقتي در آغاز ترانه مي شنويم که «شاکي روزگار منم، تمام اين شهر متهم»، تازه به اين اطمينان مي رسيم که همه آن محاکمه ناموسي در خيابان ها و شاهراه هاي شهر کثيف، اشارتي ظريف به اين همه دروغ پراکنده در ذرات فضاي اين شهر و روزگار دارد؛ که حتي باورش از سوي قهرمان/ امير (پولاد کيميايي) هم ساده و آسان و البته تلخ به نظر مي رسد.

3- در باب همين نکته که سينماي ايران وضع و حال مناسبي براي سينماگران ندارد تا فيلم دلخواه خودشان را بسازند، اشاره هايي به بحث چند هفته قبل امير قادري در همين برنامه کردم که ظاهراً در يک بخش از صحبت، مقصود او را تا اندازه يي دور از آنچه در ذهن داشت، دريافته بودم. قادري مي خواست بگويد اگر اين سينما به شرايط طبيعي عرضه و تقاضا برسد، حتي فيلم ظاهراً خاص کيارستمي هم خواهد توانست به اکران درآيد و مخاطب ويژه و علاقه مند خود را به تماشا جلب کند.
مقصود او اين نبود که در آن چرخه اقتصادي فرضي آرماني، کيارستمي هم بايد فيلم عامه فهم همتاي محصولات اهل رقابت در گيشه اين سينماي متمايل به سخافت بسازد. اما در اينکه او در بيانيه 46 سينماگر معترض به عدم نمايش آثارشان، مثلاً تنها به دليل تفاوت هاي سبکي کار کيارستمي با بسياري از امضاکنندگان بيانيه تشکيک کرده بود، همچنان بر سر اختلاف نظرم با او هستم و عرض مي کنم که در اين احوال، اين گونه اعتراض ها اساساً و ماهيتاً به سود اين سينما و اهداف و جذابيت هاي گمشده اش خواهد بود.


منبع : اعتماد

به روز شده در : يکشنبه 24 آبان 1388 - 10:8

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات


يکشنبه 24 آبان 1388 - 11:48
-6
موافقم مخالفم
 

((بر اثر شدت و تيزي انتقادات مطرح شده در بخش اول به روشني با کاهش زمان بحث و ايجاد وقفه هاي بيش از حد توسط مجري/ کارشناس سينمايي برنامه فريدون جيراني به محدوديت هايي دچار شد و طبعاً امکان طرح يا در واقع تکميل برخي از محورهاي بحث پيش نيامد))

آقاي پوريا شما اساسا تا اون اندازه مهم نيستي كه كسي بخواد از اين نقشه ها برات بريزه !

رضا
دوشنبه 25 آبان 1388 - 13:16
-7
موافقم مخالفم
 

((بر اثر شدت و تيزي انتقادات مطرح شده در بخش اول به روشني با کاهش زمان بحث و ايجاد وقفه هاي بيش از حد توسط مجري/ کارشناس سينمايي برنامه فريدون جيراني به محدوديت هايي دچار شد و طبعاً امکان طرح يا در واقع تکميل برخي از محورهاي بحث پيش نيامد))

اتفاقا من دو تا برنامه رو كامل ديدم

اقاي پوريا شما دچار توهم هستيد

*
دوشنبه 25 آبان 1388 - 23:4
-3
موافقم مخالفم
 

برو جوجه ، تا خروس بشی هنوزخیلی راه مونده .

گلی
دوشنبه 25 آبان 1388 - 23:5
-23
موافقم مخالفم
 

نه بابا ! اینقدر برای خودت نوشابه باز نکن

نونا
چهارشنبه 11 آذر 1388 - 20:10
-10
موافقم مخالفم
 

قسمت دوم برنامه رو دیدم آرامش شما در مقابل عصبیت جیرانی بخصوص وقتی صحبت از کیارستمی میشد فضارو خیلی کمیک کرده بود.چقدر دگمه این فریدون جیرانی!!! از سماجتتون تو برنامه بسی کیف کردیم سپاس.راستی اون دفترچه سبز حکایتش چی بود اونقدم سعی داشتین دیده بشه ؟!

reza-t
چهارشنبه 23 دي 1388 - 13:54
-3
موافقم مخالفم
 
تاييد و تاکيذ

من با حرف هاي اقاي پوريا موافقم.ايشان دردهاي دل سينماگران و مردم زدند. ولي کو گوش شنوا همان بهتر که چهار چنگولي ببينيم

تهرانی
چهارشنبه 23 دي 1388 - 17:21
8
موافقم مخالفم
 
منتقد

اگر امیر پوریا های بیش تری در عرصه نقد داشتیم که با شجاعت و بدون ترس اظهار نظر می کند وضع سینما این گونه نبود.همه که نباید نون به نرخ روز خور باشند...

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���