نقدی بر سریال تلویزیونی «عبور از پاییز» ساخته مسعود شامحمدی
پدرسالار سنتی جایش را به پدرسالاری مدرن داده است

سینمای ما- حتي اگر عوامل سريال عبور از پاييز هم نخواهند زير بار اين بروند كه اين اثر اقتباسي از شاه لير شكسپير است نمي‌توان شباهت‌هاي آنها را ناديده گرفت و انكار كرد؛ اما اگر اين كار بعمد هم اتفاق افتاده باشد برخلاف تصور بسياري از مخاطبان و منتقدان نمي‌توان آن را في‌نفسه ضعف سريال حساب كرد.
اقتباس ادبي و سينمايي در همه جاي دنيا سابقه دارد و كسي آن را بد نمي‌داند. مهم اين است كه كارگردان در اين بازآفريني و بازتوليد متن هنري بتواند امضاي خود را نيز پاي اثر ثبت كند و روايتي متفاوت از اصل ارژينال آن ارائه دهد كه باز ديدن آن هم براي مخاطب جذاب و داراي نكات تازه‌اي باشد. مثلا در اينجا اگر مخاطب بتواند قصه شاه لير را ايرانيزه كند و صورتي آشنا به روايت دراماتيكي خود ببخشد، گويي يك معنا و محتواي مشتركي را در فرم و صورتي جديد روايت كرده كه در عين تقليد مي‌تواند اثري متفاوت هم به حساب بيايد.
در «عبور از پاييز» اين دروني كردن البته بيشتر در ارتباط با داستانك‌هاي فرعي قصه اتفاق مي‌افتد و همين فصل از سريال است كه مخاطب ايراني را به پاي تماشاي اثري مي‌نشاند كه شايد داستان اصلي آن را در جاي ديگر خوانده باشند.
در واقع آنچه بيشتر مورد نقد جدي است كاراكتر فرخ، قهرمان اصلي داستان است كه شخصيت‌پردازي او بويژه با اولين تجربه بازيگري چنگيز جليلوند با ذائقه مخاطب ايراني همسويي چنداني ندارد و هضم آن كمي مشكل است. اين مساله اگرچه از يك سو به جنس بازي جليلوند و سكوت عصبي‌كننده او برمي‌گردد، اما بيش از آن به ناآشنايي مخاطبان با چنين شخصيتي برمي‌گردد كه نمونه آن را كمتر در زندگي واقعي ديده‌ و با آن برخورد داشته‌اند. در حالي كه همين مخاطبان پيش از اين با نمونه سنتي پدرسالاري در سريال پدرسالار اكبر خواجويي آشنا شدند و توانستند با او ارتباط برقرار كنند، چراكه پدرسالاري از جنس او ريشه در طبقه و فرهنگ سنتي و ملموسي داشت كه براي مخاطب ايراني قابل فهم‌تر بود، اما در عبور از پاييز با پدرسالاري از نوع مدرن و متعلق به طبق مرفه و ثروتمندي مواجه هستيم كه رفتارشناسي او متناسب با پايگاه طبقاتي او شكل گرفته است و تعريف مي‌شود. خب طبيعي است كه ديكتاتوري ناشي از قدرت اقتصادي در ساختاري مدرن كمتر در سطح عمومي جامعه ايران تجربه شده است بنابراين صورت غريب‌تر از سيماي مستبد پدرسالار با بازي محمدعلي كشاورز دارد، اما به هر حال چنين كاراكتري خيلي هم انتزاعي نيست و نمونه‌هاي آن را مي‌توان در اقشار مرفه و بالاي جامعه سراغ گرفت. پدرسالاري سنتي در شكاف سنت و مدرنيته متولد مي‌شود و در واقع زوال خود را تجربه مي‌كند، اما در عبور از پاييز، فرخ نماد پدرسالاري مدرني است كه به واسطه قدرت مالي و اقتداري كه در ساختار اجتماعي جامعه سرمايه‌داري دارد مي‌تواند بيشتر ديكتاتوري خود را ظاهر و اعمال كند.
تفاوت اسدالله‌‌خان و فرخ را در تمايز اين دو موقعيت اجتماعي بايد مقايسه كرد تا به تفاوت سيرت‌ها در پس ظاهري مشابه پي‌برد. در ساختار پدرسالاري سنتي شخصي همچون اسدالله‌خان استقلال فرزندانش را در قبال حمايت‌هاي مادي و معنوي از آنها مي‌گيرد و طغيان عروس كوچك خانواده به اين وضعيت برخاسته از آگاهي او به حق خويش به عنوان يك انسان و زن است، اما در عبور از پاييز آزادي فرزندان در سبك و شيوه زندگي محدود نشده است، اما فقدان دلبستگي عاطفي به پدر و تجربه شيرين همبستگي ايراني از كانون خانواده رخ بر بسته و تنهايي به جاي آن نشسته است؛ سايه امپراتوري فرخ در مناسبات ظاهري در زيست جهان فرزندانش به گونه‌اي گسترده شده است كه جز ترس و وحشت و احترامي از سر ضعف به پدرشان، سراغي از محبت و عاطفه در ميان آنها نيست. اين مساله نه فقط در ارتباط فرخ با فرزندانش كه در مناسبات فرزندان با خود و همسرانشان نيز نمايان است. هريك از داستان‌هاي فرعي در عبور از پاييز در كنار خط اصلي قصه فرخ، تصويري از زندگي مدرن در طبقه بالاي جامعه را خلق مي‌كند كه برخلاف نگاه مردم، تصوير چندان جذاب و زيبايي نيست و به اصطلاح صداي دهل از دور خوش است.
جليلوند اگرچه بازي قابل قبولي از اين نقش ارائه نمي‌كند، اما دست‌كم استيل و شمايل يك ديكتاتور ثروتمند و مدرن را ترسيم مي‌كند كه سرشار از وحشت سكوت و رمز و راز پنهان است. مسعود شامحمدي دست‌كم اين جسارت را تجربه مي‌كند تا تصويري جديد از كاراكتر پدرسالاري را در معرض ديد مخاطبان قرار دهد و شخصيتي تجربه نشده را تجربه كند.
عبور از پاییز  به لحاظ فرمي سعي كرده است از نماي نزديك و فضاسازي‌هاي نزديك استفاده كند و اين تمهيد با شخصيت‌محور بودن سريال و ساختار روايي آن متناسب به نظر مي‌رسد. كارگردان سعي كرده است براي ايجاد زيباشناسي بصري از فضاي خيس و مرطوب در لوكيشن‌ها بهره ببرد و تصاويري جذاب را براي مخاطبان ترسيم كند. شايد اين شيوه از تصويربرداري و موقعيت‌سازي در سريال‌هاي تلويزيوني كم‌سابقه باشد و نشان مي‌دهد كه چقدر سويه بصري يك سريال همچون فيلم سينمايي در غناي تصويري و بالا رفتن كيفيت سريال تاثير مثبتي مي‌گذارد. ضمن اين كه كارگردان در چيدمان بازيگران هم به درستي عمل مي‌كند و تركيبي متوازن و اثرگذار از كاراكترها خلق مي‌كند كه در پيشبرد داستان نقش موثري دارند.
هر چقدر سريال جلو مي‌رود بيشتر موفق مي‌شود با مخاطب ارتباط برقرار كند و بتدريج آن فضاي غريبه و ناآشنا كه ابتدا باعث دافعه مخاطب مي‌شد كاهش يافته و قصه تعليق‌پذير‌تر مي‌شود. با پيش رفتن داستان البته از اقتدار و استبداد امپراتور هم كم مي‌شود و سقوط اين ديكتاتوري در نهايت رضايت رواني احساسي مخاطب را از سريال افزايش مي‌دهد. اگرچه پاييز حزن‌انگيز است، اما پاييز پدرسالار سرشار از شكوه مفرح است.

سيدرضا صائمي


منبع : جام جم آنلاین

به روز شده در : پنجشنبه 26 شهريور 1388 - 11:44

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات


شنبه 28 شهريور 1388 - 14:11
6
موافقم مخالفم
 
پدرسالار سنتی جایش را به پدرسالاری مدرن داده است

یه سریال فوق مزخرف

سایه
دوشنبه 13 مهر 1388 - 16:7
1
موافقم مخالفم
 

به نظر من عبور از پاییز یک آشغال به تمام معناست.

ایرادهایش آنقدر زیاد است که ارزش هر نقدی را از خود می گیرد.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���