یادداشت محمد محمدیان درباره یک برنامه پرطرفدار تلویزیونی؛«نقره» اصل!
سینمای ما - اگر تاكنون نقره را كه ظهر جمعهها از شبكه اول پخش ميشود نديدهايد، حق داريد، چون زمان پخش مناسبي ندارد. گاهي برنامههاي خوب قرباني همين زمان نامناسب پخش ميشوند و كمتر به چشم ميآيند. تاكنون بيست و چند قسمت از نقره پخش شده كه درباره برنامههاي قديمي تلويزيون ـ پس از انقلاب ـ به كارگرداني همكار مطبوعاتيمان منصور ضابطيان است. نقره نام زيبايي براي چنين برنامهايست چون يادآور قدمت و خاطره است. با تماشاي نقره و يادآوري برنامههاي قديمي تلويزيون به گذشته پرتاب ميشويم چون خاطرات بسياري از هنرمندان دهه 1360 برايمان زنده ميشود.
ويژگي نقره، اصل غافلگيري آن است كه جذاب و اثرگذارش كرده. ناگهان قسمتي از برنامهاي قديمي پخش ميشود كه مربوط به بيستسي سال پيش است؛ برنامهاي كه زماني همه را پاي تلويزيون مينشاند اما در اين سالها هيچ گاه بهانهاي براي پخش مجددش وجود نداشته است. مدتها بود چهره جلال مقامي را با صداي جادويياش نديده بوديم و شنيدن موسيقي آرم ديدنيها، كه او مجرياش بود و تماشاي گوشههايي از برنامه (محصول زمانهاي كه از ماهواره و اينترنت خبري نبود)، لذت بسيار داشت.
جدا از خود برنامهها، همين دعوت از مجري و هنرمندان قديمي و ديدار با آنها و شنيدن صحبتهايشان درباره توليد آن برنامهها شيرين است. جالب بود صحبتهاي مقامي درباره چگونگي شكلگيري ديدنيها كه همه چيز بيشتر ساده و دلي آغاز ميشد و راز ماندگاريشان هم در همين بود.
راستي شما هم دوست داريد بدانيد مجريهاي قديمي اعلان برنامهها، گويندههاي خبر، گزارشگرها و هنرمنداني كه اكنون حضور ندارند، كجايند؟ عباس جاراللهي مجري برنامه قديمي «ورزش از شبكه دو» را به ياد ميآوريد؟ اكنون چه ميكند؟ دعوت از داريوش فرضيایی (عمو پورنگ) مجري تواناي اين روزهاي برنامههاي كودك، شايد چندان ربطي به نقره نداشت. مجريهاي نقرهاي و قديمي برنامههاي كودك، الهه رضايي و گيتي خامنهاي بودند، كه ديگر در تلويزيون نيستند؛ يادشان به خير.
در همين برنامهاي كه داريوش فرضيايي آمده بود، بخشهايي از برنامههاي قديمي كودك پخش شد كه هر كدام براي نسلي كه دوره كودكي و نوجواني را در اوايل دهه 1360 گذرانده بهراستي تكاندهنده و خاطرهساز بود. البته عجيب بود پاسخ عمو پورنگ به اين سؤال كه آيا برنامههاي امروز هم براي كودكان امروز ميتوانند در آينده يادآور خاطرههايي باشند: نه نميتوانند! طراحي صحنه برنامه هم قابل توجه است. روي طاقچه، راديويي قديمي قرار دارد و روي ديوار، تابلوي يك اتومبيل كلاسيك. از مهمانها هم با هندوانه و انار و كاهو و سكنجبين پذيرايي ميشود.
نقره بخشهاي تصويري مختلفي دارد و همين به برنامه ريتم خوبي بخشيده. يكي از اين بخشها با عنوان صندوقخانه، انتخابي از برنامه گزارشگرهاي سالهاي دور تلويزيون است كه در همان حالوهوا درباره موضوعهاي مختلف با مردم مصاحبه ميكردهاند. گزارشگرها، مكانها، موضوعها، صحبتها و سر و شكل مردم بسيار ديدني و خاطرهانگيزند. شايد تنها ضعف برنامه نحوه اجراي آن است. معلوم نبود مجري محترم چرا گاهي اصرار داشت گذشتهگرايي و خاطرهبازي را در نمايشي اغراقشده، نمايش بدهد؛ مجري تازه انتخاب بهتري است. خود ضابطيان هرگاه به عنوان مجري در برنامهاي ظاهر شده با آن چهره سمپاتيكش گرم و پرحرارت بوده. مجري اين برنامه خاص بايد جدا از ويژگيهاي يك مجري خوب، باتجربهتر و مسلطتر به موضوعها باشد، يا شايد كمي هم نوستالژيكتر!
|