مثل همه كارها به صورت مرسوم من به دفتر آقای مظلومی دعوت شدم و فیلمنامه را به من دادند تا بخوانم و معمولا اینطور است كه روی فیلمنامهای كه به بازیگر میدهند، نام نقش او را مینویسند كه بازیگر بداند كه باید كدام نقش را بخواند. من وقتی به خانه رسیدم، دیدم روی فیلمنامه برایم اسم نقش نوشته شده «عباسآقا»تماس گرفتم و گفتم فیلمنامه را به من اشتباه دادهاید و گفتند كه اتفاقا درست است و نقشی كه باید بازی كنی «عباسآقا» است! واقعا برایم نقش خاصی است...
حمید لولایی در واکنش به نقش جدیدش گفت: نقش خاصی است؛ به دلیل اینکه درواقع نقش یک روحانی است و نمیشود خیلی از آن کارهای طنز را در این نقش ایجاد کرد. پس از سالها تجربه اندوزی درنقشهای کمدی سختترین نقش زندگیاش را درفیلم «سهبیگانه در سرزمین ناشناخته» بازی میکند . نقشی که میتواند کارنامه بازیگری اورا به دوبخش تقسیم کند.
این بازیگر سینما و تلویزیون درباره نقش حساسیت برانگیزش توضیح داده است:
یک روحانی امروزی و مدرن
این نقش در واقع نقش کوتاهی است. یکی از همسایههای ساختمانی است که سه شخصیت اصلی فیلم در آن ساکن میشوند و میخواهند ماموریت خود را انجام دهند. این سه نفر برخوردهایی با همسایهها و شخصیتهای دیگر دارند که یکی از این همسایهها نقش روحانی است که برعهده من است. این روحانی خیلی امروزی و مدرن است و شکل متفاوتی دارد. اهل وایبر و واتسآپ و شبکههای مجازی است و کارهای جذابی انجام میدهد.
حرکت روی لبه تیغ
نقش خاصی است؛ به دلیل اینکه درواقع نقش یک روحانی است و نمیشود خیلی از آن کارهای طنز را در این نقش ایجاد کرد. سعی کردیم که شکل خاصی به این نقش بدهیم. درواقع یک حرکت روی لبه تیغ بود. سعی کردیم این نقش طوری باشد که زیاد دیده نشود و در عین حال طوری آن را اجرا کنیم که خیلی هم حاشیهای نباشد و وظیفهاش در پیشبرد داستان را به خوبی انجام دهد. گریم این نقش خوب انجام شد و جالب آنکه با یک تست به این گریم رسیدیم؛ یعنی همان تست اول به اجرا رسید!
حمید لولایی در نقش یک روحانی
نه سنگین و نه ساده
کوتاه بودن این نقش را دوست داشتم چون با این نقش میتوانم بازخورد کارم را در بین مردم ببینم. البته سعی کردم این نقش خیلی هم مثبت سنگین نباشد. درواقع آن را خیلی ساده گرفتیم. از سویی اینطوری هم نیستم که اگر هرکاری در این زمینه پیشنهاد شود آن را بپذیرم بلکه دوست دارم اگر در آینده هم قرار است چنین نقشی را در کاری بازی کنم، یک داستان خوب و یک نقش خوب باشد و اینطور نیست که به خاطر خاص بودن نقش، هر فیلمی در این زمینه پیشنهاد شد، قبول کنم.
دشواری و محدودیتها
اینطور نبوده که بخواهم کاملا شکل یک روحانی خاص باشم تا کارهای آن شخص را دنبال کنم. سعی من بر این بود که بر اساس فیلمنامه کار کنم و درواقع سکانسهای این نقش خیلی کوتاهکوتاه است و دیالوگهایش نیز خاص است در نتیجه طوری نبوده که روی این نقش خیلی زوم شده باشد و. . . ولی به هر صورت به دلیل محدودیتهایی که داشت و شرایط خاصی که ایجاد شده بود، بازی در این نقش کار راحتی نبود.
دور از ذهن و باور من
اصلا فکرش را نمیکردم به دلیل کارهای طنزی که همیشه انجام دادهام یک روز نقش یک روحانی به من پیشنهاد شود ولی آقای مظلومی این کار را به من پیشنهاد کرد و علاقه نشان دادند که این نقش را من بازی کنم و من هم پذیرفتم.
به خاطر میمیک خاص
همکاریهای قبلی با آقای مظلومی در انتخاب فعلی تاثیر زیادی نداشت. احتمالا ایشان یک نوع بازی خاص و میمیک ویژهای را برای این نقش میخواست که آنها را در من دیده بود به همین دلیل، نقش را به من پیشنهاد داد.
سه کار آماده پخش
آخرین کارهایی که در آنها بازی کردهام یک فیلم سینمایی به نام «کالسکه» بود که در آن نقش کوتاهی داشتم. همزمان با این کار، در فیلم «شگون» حضور دارم که در آن با امیر غفارمنش و نفیسه روشن همبازی هستم. همچنین سه کار تله، آماده نمایش دارم که برای شبکه خانگی ساخته شده که از میان آنها «شاهزاده و گدا» علاوه بر شبکه خانگی ممکن است در تلویزیون هم پخش شود. فیلم سینمایی «لامپصد» به کارگردانی سعید آقاخانی را هم در نوبت اکران عمومی دارم. نقشم در آن فیلم افتتاحیه کار است و نقش جالبی است که برای مخاطب بسیار جالب خواهد بود.
تاثیرگذاری نقش
کوتاه یا بلندبودن نقش برایم مهم نیست بلکه تاثیرگذاری نقش خیلی مهم است. من بارها در سریالهای 90شبی در نقش اصلی بازی کردم ولی واقعا گاهی نقش کوتاهی را در کاری میبینید که بسیار اثرگذار است. من هم سعی کردهام اگر نقش کوتاهی را قبول میکنم، تاثیرگذار باشد. نمونهاش بازیام در «لامپصد» است که عرض کردم واقعا خیلی خوب درآمده و هرکسی که دیده از آن خوشش آمده است.
هم موافق و هم مخالف
در مورد ساخت مجموعهها و فیلمهای شبکه خانگی راستش من هم موافق هستم و هم مخالف. . . ! مخالفم از آن جهت که واقعا خیلی از کارهایی که برای شبکه خانگی ساخته میشود، کیفیت خوبی ندارد. به نوعی برای اینکه زود و کمهزینه ساخته شود به کارهای بیکیفیت تبدیل میشود. اتفاقا این دست کارها خیلی هم زیاد شدهاند و واقعا بعضی از آنها در حال سودجویی هستند.
از طرف دیگر مخاطب برای خرید یک کار واقعا گیج است و حتی ممکن است از اینطور کارها زده شود درنهایت هم همه چیز را از چشم بازیگر میبیند چون به اعتماد آن بازیگر، فیلم را خریده و این برای بازیگران بد میشود. از سویی موافقم چون در همین بین بعضی موضوعات وجود دارد که روی آنها کار نشده است و در همین کارهای خانگی ساخته میشود و کارهای خوبی هستند؛ مثلا همان کار «شاهزاده و گدا» کار بسیار خوبی و در حد یک کار سینمایی بود.
سحر قریشی برای اولین بار حاضر شده یک نقش متفاوت بازی کند که اورا ازهمان قالب همیشگی خارج کردهو میتواند یکبار دیگر ثابت کند او بازیگر خوبی است و نباید خودش را با تله فیلم های کوچک از بین ببرد.
تنهایی عباسآقا
مثل همه كارها به صورت مرسوم من به دفتر آقای مظلومی دعوت شدم و فیلمنامه را به من دادند تا بخوانم و معمولا اینطور است كه روی فیلمنامهای كه به بازیگر میدهند، نام نقش او را مینویسند كه بازیگر بداند كه باید كدام نقش را بخواند. من وقتی به خانه رسیدم، دیدم روی فیلمنامه برایم اسم نقش نوشته شده «عباسآقا» و تعجب كردم و فكر كردم شاید فیلمنامه را به من اشتباه دادهاند و تماس گرفتم و گفتم فیلمنامه را به من اشتباه دادهاید و گفتند كه اتفاقا درست است و نقشی كه باید بازی كنی «عباسآقا» است! واقعا برایم نقش خاصی است.
درواقع این نقش، یك زن تنها و بدون شوهر است كه دو فرزند هم دارد و باید به نوعی كار كند و زندگی خودش و فرزندانش را بچرخاند و از طرفی در جامعه احساس خطر میكند و دوست دارد كه نجابت و پاكدامنی خودش را هم حفظ كند و درنتیجه المانهای زنانه خود را كنار گذاشته است تا از خطرات احتمالی موجود در جامعه دور شود در حالی كه برای فرزندانش یك مادر نمونه است. همین موضوع باعث شده تا در محلی كه كار میكند، نامش را به همكارانش كه همگی مرد هستند، نگوید و به همین دلیل همكارانش نام «عباسآقا» را برایش انتخاب كردهاند! درواقع او یك زن دردكشیده در جامعه است كه میخواهد با كار شرافتمندانه زندگیاش را بچرخاند.
نقش شناسنامهدار
در واقع همه نقشهای موجود در این كار با آن سه شخصیت اصلی در ارتباط هستند و قصه آنها به قصه این سه نفر گره میخورد ولی «عباسآقا» داستان زندگی شخصی خودش را هم دارد و یك نقش كاملا شناسنامهدار است.
كار با غیرت و نجابت
من شخصا خانمهایی را دیدهام كه دقیقا شبیه این نقش هستند و در جامعه امروز ما زندگی میكنند، با حفظ نجابت خود كار میكنند، باغیرت هستند و از خانواده خود با هر سختی و مشقتی هست، مراقبت میكنند و اتفاقا انسانهایی دوستداشتنی هستند.
ظاهر جدید بدون المان زیبایی
واقعا این نقش را از صمیم قلب دوست داشتم؛ به این دلیل كه این نقش علاوه بر اینكه بازی نسبتا سختی را میطلبید. گریم كاملا متفاوتی هم داشت چرا كه دیگر قرار نبود از المانهای زیبایی در آن استفاده شود و باید كاملا با گریم خاصی كه داشتم، به یك ظاهر جدید میرسیدم. ایمان امیدواری، طراح گریم نیز وقتی یكی، دو بار تست گریم زدیم از این موضوع خیلی خوشحال بود كه من حاضر شدهام در این شرایط بازیگری به این كار تن بدهم كه چنین گریمی داشته باشم چراكه این روزها دغدغه خیلی از بازیگران خانم، زیبایی ظاهری است.
همكاری خوب با حیایی
پارتنر اصلی من در این كار آقای امین حیایی بود كه بازی در مقابل ایشان واقعا كار سختی بود چرا كه خود ایشان بارها و بارها چنین نقشهایی را بازی كرده بودند در حالی كه برای من كاملا تازگی داشت ولی خوشبختانه آقای حیایی از جمله سوپراستارهای سینمای ایران است كه به همبازیان خود اهمیت میدهد و كمك زیادی به من كرد تا نقش «عباسآقا» باورپذیرتر و بهتر دربیاید.
تغییر از مرد به زن
من در انتخاب قبلی نبودم و تا جاییكه اطلاع دارم اصلا قرار بود نقش «عباسآقا» را یك بازیگر مرد بازی كند ولی بعدها كه تیم تغییر كرد و فیلمنامه دستخوش بازنویسی شد، به دلیل اینكه فقط یك بازیگر زن در كار حضور داشت، تصمیم گرفته شده كه نقش «عباسآقا» را هم یك خانم بازی كند با همان المانهایی كه توضیح دادم.
شریفینیا و فرمول موفقیت
یادم میآید اوایل كه وارد این حرفه شده بودم و كسی را نمیشناختم، همه به من میگفتند وارد هیچ باندی نشوم! ولی زمانیكه من برای نخستین بار با آقای شریفینیا همبازی شدم و ایشان را دیدم دقیقا متوجه شدم كسانیكه این حرفها را میزنند فقط و فقط به ایشان حسادت میكنند. آقای شریفینیا نه تنها باندی ندارد، بلكه از جمله كسانی است كه بهشدت برای پروژههایی كه در آنها حضور دارد، دلسوز و پرتلاش است.
آقای شریفینیا همیشه خیر و صلاح پروژههایی كه كار میكنند را میخواهد و اتفاقا من دیدهام همان كسانیكه به ایشان میگویند كه باند دارد، خودشان میآیند و برای فیلمهایشان از آقای شریفینیا كمك میگیرند. من معتقد هستم كه آقای شریفینیا فرمول موفقیت یك فیلم یا یك سریال را میدانند و به همین دلیل است كه تمام فیلمهایی كه ایشان در آن حضور دارد، موفق است و هیچ ربطی به باند و باندبازی ندارد! مثلا فیلم «آنچه مردان درباره زنان نمیدانند» یك فیلم نسبتا ساده اجتماعی است و درحین كار هم دچار مشكلات كوچكی شد ولی با مدیریت آقای شریفینیا به خوبی پیش رفت و حالا هم با فروشی بیش از یك و نیم میلیارد همراه شده است و این نشان میدهد كه اصلا باندبازی در این سینما معنا ندارد و فرمول موفقیت مهم است. من هم شخصا تا به حال در این حرفه نه به كسی باج دادهام و نه از كسی باج گرفتهام!
ممنوعالكاری غیر رسمی
بعد از سریال «دلنوازان» شایعه شد که اجازه فعالیت ندارم. روسای قبلی تلویزیون بارها اعلام كردند كه ما در تلویزیون هیچ بازیگر ممنوعالكاری نداریم ولی نمیدانم چرا کسی از من برای کاری دعوت نمیکرد. من این را همیشه گفتهام كه مدیون تلویزیون و آقای سهیلیزاده هستم و جایگاه فعلیام را به ایشان مدیونم ولی در شرایط فعلی این من نیستم كه تلویزیون را از دست دادهام، بلكه تلویزیون من و بازیگرانی امثال من را از دست داده است.
از طرف دیگر شما ببینید در سالهای اخیر چه سریالهایی در تلویزیون ساخته شده است؟ واقعا مردم دیگر تمایلی به تماشای اكثر سریالهای تلویزیونی ندارند و متاسفانه تلویزیون با اشتباهاتی كه داشته، عملا مخاطب خود را از دست داده است.
آثار منفی و نگاه كاسبكارانه
البته قبول دارید كه واقعا سطح بعضی از این كارها بسیار پایین است و حتی برخی از تولیدكنندگان این آثار آنقدر هزینهها را پایین میآورند تا فقط سود بیشتری داشته باشند. متاسفانه این اتفاق افتاده است و مخصوصا در یكی، دو سال اخیر بیشتر هم شده است. حتی منهم گول چنین كارهای ضعیفی را خوردهام و سركاری رفتهام كه فیلمنامه خوبی داشته ولی به دلیل همین مسائلی كه شما گفتید، آنقدر ساختار كار بد شده كه ارزش دیدن ندارد.
از طرف دیگر خیلیها كه كارشان اصلا سینما و تهیهكنندگی نیست، به دلیل ضعف مالی تهیهكنندگان به عنوان سرمایهگذار وارد اینطور كارها شدهاند و در وهله اول كه همه چیز را به چشم كاسبی نگاه میكنند و در وهله دوم هم میخواهند تمام دوستان و اقوام خود را وارد پروژه كنند و در نهایت كار میشود یك كار شونه تخممرغی! باید یك نظارت كامل روی این كارها صورت بگیرد تا اولا هر كسی وارد فیلمسازی نشود و ثانیا بودجه این كارها نیز به صورت یكسان بین فیلمسازها تقسیم شود تا همه بتوانند كارهایی با سطح كیفیتی بالا بسازند.
به هر صورت گاهی بازیگرها مجبور هستند برای امرارمعاش وارد فیلمهای ضعیفی شوند یا حتی گاهی فیلمی كه بهنظر خوب میرسد، در پایان به كاری ضعیف تبدیل میشود و مخاطب همه اینها را از چشم بازیگر میبیند و به ضرر بازیگر تمام میشود. به همین دلیل است كه در سال گذشته سعی كردم اصلا در كارهای شبكه خانگی نباشم و به كارهای سینمایی بپردازم.
منبع : مجله زندگی ایده آل