News
  • نيمه شب 25 دي بر اثر برخورد اتومبيل با درخت مقابل حسیینیه ارشاد
    بازيگر زن جوان سينما و سريال «خط قرمز» درگذشت
  •  
  • روانبخش صادقی مدیرعامل انجمن انيمشين‌سازان از كنار ماندن انيميشن در مسابقه جشنواره انتقاد كرد
    «تهران 1500» قابلیت حضور در بخش مسابقه جشنواره فجر را دارد/ دلیل هیات انتخاب براي نپذیرفتن فیلم قابل قبول نیست
  •  
  • 10 عكس از «خوابم مي‌آد» ساخته رضا عطاران/ اکبر عبدی در نقش مادر رضا!
    اکبر عبدی در فهرست بازيگران زن سينماي ايران به جشنواره فیلم فجر می‌آيد
  •  
  • متن و تصوير پيامك‌هاي هنرمندان سينما و تلويزيون و تئاتر + پيشنهاد مديرعامل فارابي درباره اصغر فرهادي
    وقتي اصغر فرهادي به ايران آمد، همه به استقبال او برويم و از نزديك تبريك بگوييم
  •  
  • برنامه كامل نمايش فيلم در سي‌امين جشنواره بين‌المللي فيلم فجر - قسمت دوم
    سينماهاي جشنواره فجر چه فيلم‌هايي نشان مي‌دهند؟
  •  
  • برنامه كامل نمايش فيلم در سي‌امين جشنواره بين‌المللي فيلم فجر - قسمت اول
    سينماهاي جشنواره فجر چه فيلم‌هايي نشان مي‌دهند؟
  •  
  • پيام تبريك رخشان بني‌اعتماد و نامه محرمانه كمال تبريزي به اصغر فرهادي
    آخه عزیز دل برادر! الان هم وقت جایزه گرفتن بود؟! اونم از گلدن گلوب؟!
  •  
  • پيكر بازيگر و دوبلور قديمي سينماي ايران شنبه تشييع مي‌شود
    عبدالله بوتيمار در آستانه 80 سالگي درگذشت
  •  
  • متن تبريك مجيد مجيدي و پرويز پرستويي به اصغر فرهادي
    به عنوان یک ایرانی به خود بالیدم/ امیدوارم دریافت این جایزه پیش‌درآمدی باشد برای کسب جایزه اسکار
  •  
  • تذكرات پليس فتا به خريداران اينترنتي بليت براي مقابله با كلاهبرداران مجازي
    استقبال بي‌سابقه از پيش‌فروش اينترنتي/ در دقایق اوليه تمام بلیت‌های بعضی سالن‌ها فروش رفت
  •  
  • واکنش مادر و پدر گلشیفته فراهانی به انتشار عکس‌ دخترشان روي جلد مجله فيگارو
    من گلشیفته را بزرگ کردم و بهتر از هر کس مي‌دانم دخترم اهل این خودنمایی‌ها نیست/ يک آدم مریض عکس فتوشاپي را در داخل اینترنت قرار داده است
  •  
  • واكنش عليرضا سجادپور به بي‌توجهي رسانه ملی و وزارت ارشاد به جايزه گلدن گلوب
    اگر حمایت‌های معاونت سینمایی نبود، فرهادی و فیلمش این همه جایزه خارجی نمي‌گرفت/ سینما به ‌اندازه ورزش و حوزه های دیگر طرفدار ندارد
  •  
  • انتقاد از كم‌توجهی صداوسیما و رسانه‌های رسمی به جایزه ارزشمند فیلم اصغر فرهادی
    اگر «يوسف پيامبر» فرج‌الله سلحشور گلدن گلوب مي‌گرفت...!
  •  
  • اجراي مراسم افتتاحيه امسال كاملا با سال‌هاي قبل متفاوت خواهد بود/ شهيدي‌فر مجري افتتاحيه شد
    براي اولين بار در مراسم افتتاحيه اتفاق مي‌افتد: آيين استقبال از هنرمندان در خارج از سالن و مراسم اصلي داخل تالار وحدت
  •  
  • نگاهي به فيلم‌هاي رقيب «جدايي نادر از سيمين» در سايت "سينماي ما"
    پوسترها و خلاصه داستان نامزدهاي نهايي بهترين فيلم خارجي‌زبان اسكار 2012
  •  
  • آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اعلام كرد/ اصغر فرهادي در دو قدمي مجسمه طلايي
    «جدايي نادر از سيمين» يكي از 9 فيلم نامزد دريافت اسكار بهترين فيلم خارجي زبان سال 2012 است
  •  
  • رونمايي پوسترهاي بخش‌هاي مختلف جشنواره
    جشنواره فيلم فجر در سي‌سالگي شناسنامه‌دار شد
  •  
  • بهرام عظیمی درباره جوایز سینمایی اصغر فرهادی و «جدایی نادر از سیمین» نوشت
    آن قدر کارش خوب است که آدم جرات نمی کند بهش حسودی کند!
  •  
  • محمد خزاعی هم موفقیت «جدایی نادر از سیمین» و اصغر فرهادی در مراسم گلدن گلوب را تبریک گفت
    به امید افتخارهای بیشتر برای مردمی که از آن‌ها یاد کردی و صلح و شهادتشان ماندگار تاریخ است
  •  
  • خوشبختانه مقامات دولتی هم واکنش نشان دادند؛ پیام تبریک جواد شمقدری به اصغر فرهادی
    آقای اصغر فرهادی توانست از این حجاب‌ها و موانع بگذرد و قضاوتی بخردانه فیلم او را بر سکوی برگزیده‌ها بنشاند
  •  














       



    دوشنبه 19 شهريور 1386 - 16:44

    .


    زردها بیخود قرمزنشده اند
    (خسرو خسروپرويز)


    روزا،روزای جشن و تولد.روزایی که هیچ حالم خوب نیست و فقط با گرفتن گوشهام زیر دوش و لمس کردن شرشر آب حالم بهتر میشه.همیشه از روز تولد بدم می اومد.مثل همین امروز که روز تولدمه.روز تولد هیچ کدوم از دوستام خاطرم نیست و به همین دلیل تا به حال به هیچ کدومشون تبریک نگفتم.اگر هم کسی این کارو برای من کرده بیشتر ناراحت شدم تا خوشحال. به قول هولدن" ناتوردشت" :<تقریبا هر وقت کسی برام هدیه می گیره ،آخرش باعث می شه غم دلمو بگیره >.اما همیشه از شرکت کردن تو هر جشنی لذت بردم و پیش قدم بودم.حال تو این روزا که از هر گوشه و کناراین سایت صدای ساز وآواز و پایکوبی می آد ،هر کاری کردم نتونستم جلوی خودمو بگیرم و از کنار-به قول دوستان-کافه های چراغونی شده بگذرم.
    این شد که تو آخرین روزنوشتی که تصمیم گرفتم در شهرگناه بنویسم دست پویان عسگری رفیقی که سال گذشته همراه حامد احمدی عزیز که تو سینمای ما کنار هم کار و زندگی کردیم رو گرفتم و همینطور بی دعوت و آروم ، سه نفری اومدیم یه گوشه ایستاده تو جشن شرکت کنیم و زود هم برگردیم .چون می دونیم که برای اکثر آدمای تو جشن غریبه ایم و آدم غریبه تو یه جشن خودمونی یعنی نگاههای گاه و بی گاه پر از سوال میهمانها.
    من ذهن دقیق آمار و عدد و رقم ندارم.هر چی هست خاطرات جسته و گریخته شیرینی است از کنار هم بودن رفقا تو روزای کار تو سینمای ما. و من سعی می کنم به هیچ تلخیه این روزگار لعنتی فکر نکنم.به این میهمان خانه ی مهمان کش روزش تاریک.
    از پویان خواستم تو آخرین روزنوشت مثل روز اولی که با حامد بهمدیگه دست دادیم کنارم باشه. خوش باشید.

     

    ****************************************************************************************************

    جواب دلتنگي يه مرد رو كي مي‌ده؟
    (پويان عسگري)


    1)خسرو : مي‌نويسي؟
    پويان : آره
    ....................................................................................................................
    چه سر سبز بود دره من
    30 مرداد پارسال بود كه همراه حامد و خسرو خانه امير جمع شديم تا درباره چيزهاي مختلف صحبت كنيم.اين كار را كرديم.يكي از چيزهايي كه درباره‌اش صحبت كرديم،سايت سينماي ما بود.خوب يادم مي آيد كه سايت براي من و خسرو و حامد خيلي جدي نبود.چيزي بود كه ازش شناخت چنداني نداشتيم و برايمان اهميت كمتري نسبت به باقي چيزهايي كه آن شب درباره‌شان صحبت كرديم،داشت.اما با همه اين حرف ها، ما سايت را جدي گرفتيم و كارمان را از، پس فرداي صحبت شروع كرديم.يعني از اول شهريور.
    ..................................................................................................................
    2)خسرو : فردا تولدمه.مي‌خوام كه يه كادو برام بگيري.
    پويان : حتما.چي مي‌خواي؟
    ..................................................................................................................
    در حال و هواي عشق
    تحريريه سايت سينماي ما، يك اتاق كوچك بود كه گاهي ده نفر را در دل خود جا مي‌داد.اتاقي كه يادآور خيلي از خاطره‌ها و آدم‌ها است.يادآور آقاي اصفهاني است كه يكي دو ماهي بود و رفت.يادآور نيما حسني‌نسبي است كه دارد با جزئيات سكانسي از يك فيلم را تعريف مي‌كند.يادآور مجيد توكلي است كه دارد با ولع باقالي پلو مي خورد.يادآور مهدي عزيزي است كه پنجره را باز مي‌كند تا دود سيگاري كه خفه‌اش كرده، بيرون برود.و يادآور تمام قرار هايي است كه خسرو و حامد و من با امير قادري داشتيم تا درباره كارهاي سايت و چيزهاي ديگر حرف بزنيم.آن موقع همين چند نفر بوديم با يك اتاق.اتاقي با صندلي‌هاي پلاستيكي قرمز.
    ...................................................................................................................
    3)خسرو : چه خبر؟
    پويان : سلامتي.شما چه خبر؟
    ...................................................................................................................
    رفقاي خوب
    دوران خيلي خوبي بود.انرژي،حس‌ها و خاطرات خيلي خوبي با خودش داشت.حس خوب بيشتر شدن كاربر‌هاي سايت.حس خوب گذشتن از مرز 100.000بازديد كننده در يك روز و حس بي‌نظير با هم بودن.با هم بودني كه شبيه زندگي كردن بود.بيشتر وقت ها باهم بوديم.حالا به بهانه كار يا به بهانه هاي ديگر.مثل فوتبال بازي كردن،رستوران رفتن،اين‌ور اون‌ور بودن و فيلم ديدن.هيچ وقت يادم نمي‌رود كه يكي از بهترين فيلم‌هاي عمرمان را اولين بار در سايت و روي پرده ديديم.ميامي وايس(مايكل مان) عزيز اولين بار روي پرده سايت سينماي ما، ما را عاشق خودش كرد.دوران خيلي خوبي بود، چون همش با هم بوديم.
    .....................................................................................................................
    4)خسرو : سلام عمو
    پويان : به...سا بيليك
    .....................................................................................................................
    خوب، بد، زشت
    تولدت مبارك، خسرو.اين هم كادوي تولدت.همان چيزي كه خودت از من، پشت تلفن خواستي.دارم به بعدها فكر مي‌كنم.به زماني كه دور از هم هستيم و از حال هم بي‌خبر.من، تو، حامد، مهدي، نيما و امير.اون موقعه كه دلم مي‌گيره.اون موقعه كه دوست دارم، اين‌جا عاميانه بنويسم.خارج از هيچ قيد و بند و مرزي.رهاي رها.اون موقعه كه اين سئوال لعنتي هجوم مي‌ياره به ذهنم. جواب دلتنگي يه مرد رو كي مي‌ده؟


    بازگشت به روزنوشت هاي خسرو خسروپرويز

    نظرات


    پنجشنبه 22 شهريور 1386 - 1:59
    -8
    موافقم مخالفم
     

    ترسم که اشک در غم ما پرده ‌در شود

    وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

    گویند سنگ لعل شود در مقام صبر

    آری شود، ولیک به خون جگر شود

    خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه

    کز دست مرگ، خلاص من آن‌ جا مگر شود

    از هر کرانه تیر دعا کرده ‌ام روان

    باشد کز آن میانه یکی کارگر شود

    ای دل صبور باش و غم مخور که عاقبت

    این شام صبح گردد و این شب سحر شود

    ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو

    لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود

    در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب

    یارب مباد آن‌ که گدا معتبر شود

    بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی

    مقبول طبع مردم صاحب‌نظر شود

    جواد رهبر
    سه‌شنبه 27 شهريور 1386 - 20:53
    -4
    موافقم مخالفم
     

    "Bitter-sweet Symphony"

    طعم گسی داشت این نوشته ها! می مونه توی ذهن آدم. درست مثل ترانه "Happy New Year " از ABBA.

    پاینده باشید...

    shabnam
    شنبه 31 شهريور 1386 - 15:24
    -1
    موافقم مخالفم
     

    سلام من فکر کنم شما همون خسرو پرویزی باشید که سالها پیش تو کانون سینما گران جوان بود!درسته؟

    اضافه کردن نظر جدید
    :             
    :        
    :  
    :       






    خبرهای سینمای ما را در صندوق پستی خود دریافت کنید.
    پست الکترونيکی (Email):

    mobile view
    ...اگر از تلفن همراه استفاده می‌کنید
    بازديد امروز: 308274
    بازديد ديروز: 514201
    متوسط بازديد هفته گذشته: 571761
    بیشترین بازدید در روز ‌چهارشنبه 27 بهمن 1389 : 983090
    مجموع بازديدها: 341483869



    cinemaema web awards



    Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
    استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
    کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

    مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

     




    close cinemaema.com عکس روز دیالوگ روز تبلیغات