1. " برای آدمهای بیچاره دو راه خوب برای مردن هست، یا در اثر بی اعتنایی مطلق همنوعان در زمان صلح، یا در زمان شوق آدمکشی همین همنوعان در زمان جنگ. اگر دیگران به فکرت افتادند ، بدان که بلافاصله فقط و فقط به فکر شکنجه ات افتاده اند. به هیچ درد این نامردها نمی خوری ، مگر وقتی که غرق خون باشی!"
2. "به خودم می گفتم :(( بعد از اینکه تو را به این صورت به تاریکی مطلق انداختند ، بالاخره به جایی خواهی رسید.)) خودم را دلداری می دادم و برای اینکه بتوانم به راهم ادامه بدهم مدام به خودم می گفتم:(( فکرش را نکن، فردینان، وقتی که همه درها به رویت بسته شد ،حتما بامبولی را که همه این اراذل را می ترساند و لابد جایی در انتهای شب مخفی شده ،پیدا می کنی. شاید به همین دلیل باشد که خودشان به آخر شب نمی روند!))
سفر به انتهای شب(فردینان سلین)
بازگشت به روزنوشت هاي خسرو خسروپرويز
lمجيد توكلي
شنبه 2 تير 1386 - 18:59
-4 |
|
|
|
عزيز دل من.خسرو خسرو پرويز.نبودي ببيني وقتي صفحه روزنوشت هايت را باز ميكردم چقدر بي حال تر از هميشه مي شدم چون مي ديدم هنوز كارگران مشغول كارند.ولي انگار تمام شد و اين روزنوشت دوباره زنده هست.مي دوني كه وقتي دارم اين كامنت رو مي نويسم،حالم حسابي خوب است!!
|
پویان عسگری
يکشنبه 3 تير 1386 - 2:46
-2 |
|
|
|
سلام عمو خسرو.سفر بخیر.ایشالا که بهت خوش گذشته باشه.در نبودت کلی دلتنگ بودیم.راستش وقتی رفتی،نفهمیدیم کی رفته،وقتی اومدی،فهمیدیم کی اومده. این نوشتت خیلی بو داره.از صد کیلومتری معلومه که چی میخوای بگی. داداش همیشه لازم نیست برای حرفامون از لویی فردینان سلین یا کس دیگه ای استفاده کنیم.خیلی وقتا میشه رک حرف زد و به نتیجه رسید راستی داداش،رفتی ترکیه،حرف ما یادت بود یا نه؟یه چیزی ازت خواسته بودیم.گفتی به طرف؟ می خوامت.
|
مسعودشکوری
دوشنبه 4 تير 1386 - 4:40
3 |
|
|
|
سلامی به عظمت فیلم عظیمی چون بن هور. که یه جورایی عظیم ترین فیلم تاریخه. نه از تلکنولوژی فیلم تایتانیک توش هست و نه به سادگی و بی پیرایگی زیبا و دلنشین دزد دوچرخه. - وقتی نوشته ای ...نظری...صحنه ای از ادم های بیچاره ای که همین دو راه و برای مردن دارن رو می خونم و می شنوم و می بینم ناخوداگاه همیشه یاد یه چیز می افتم و اونم فقط و فقط (به قول اسی خوان آدم برفی) راننده تاکسی مارتین اسکورسیزی بزرگه. و اون تنهایی هم ملموس و هم تا حدی خیلی دور که دنیرو به زیباترین حد ممکن اجرا کرده. جوری که بعد از این همه سال هنوز خود شخص دنیرو هم اثیرشه. کم حرف و تنها.امیدوارم همیشه این تنهایان بمونند و بازم تنهایی ها و تنهایان دیگه ای بیان توی سی نما و ادبیات و موسیقی. جدا نیازه. یه نیاز که از پس این همه زمان گذر شده هنوز ازش کم نشده و شاید بر اون اضافه هم شده.
|
نويد غضنفري
چهارشنبه 6 تير 1386 - 23:47
-1 |
|
|
|
«يك روزي عينك هاي فوق العاده يي پيدا مي شوند كه هيچ مثل عينك هاي حالا نيستند و مي شود واقعا با آن ها ديد». (محمد به آقاي هاميل،«زندگي در پيش رو» رومن گاري. خيلي چاكريم.
|