| |
سينماي ما- مرسده مقيمي: ایران اگر فیلمسازی موفق شود پروانهی ساخت بگیرد و در میانهی راه فیلمبرداری به دلایل مختلف متوقف نشود و فیلمساز فیلمش را بسازد، باید هزار جور بدود و نذر و نیاز کند تا پروانهی نمایش بگیرد و اگر موفق به دريافت پروانهی نمایش شد به نظر میرسد هفت خوان رستم طی شده است. ظاهرا در ایران دو نوع توقیف وجود دارد؛ یکی توقیف آشکار برای تمامی فیلمهایی که پروانهی ساخت دارند اما هرگز پروانهی نمایش نمیگیرد و رنگ پرده را نمیبینند؛ و دیگری توقیف پنهان براي فیلمهایی که پروانهی ساخت و نمایش دارند و اکران هم میشوند، اما با شرایط عجیب و غریبي که عملا تفاوتی با توقیف ندارد. سینماهای یک نهاد را بهکل در اختیار ندارند، یکی از سینماهای مهم تهران ـ به اسم آزادی ! ـ ترجیح میدهد با آن نهاد همراه شود و فيلم را نشان ندهد، تعداد محدودی سالن نمایششان میدهد و در تعدادی سالن به صورت تک سانس و در ساعتهای انتهایی شب اکران میشوند. تلویزیون هم به دلایلی نامشخص فرصت پخش تعداد بسیار محدودی تیزر در اختیارشان قرار میدهد و یا شاید هم اصلاً ندهد، بیلبوردهای شهری هم مشابه تلویزیون عمل میکنند و سلیقهای به بعضي از فیلمها میرسد و به بعضي نه . این فیلمها اسما توقیف نشدهاند اما عملا شرایطی برای رقابت برابر با سایر فيلمهاي روی پرده ندارند. اینها از آن دسته فیلمهایی هستند که دست بر قضا اکثرشان تأیید منتقدان را نیز همراه دارند و البته در چنين شرايطي انگار اهمیت چندانی ندارد که کارشناسان سینمایی مملکت بر کدام فیلم مهر تأیید میزنند و بر کدام فیلم خیر. علاوه بر اين، به نظر میرسد رأی مردم و فيلم منتخب تماشاگران بودن هم چندان حائز اهمیت نیست.
در زمان جشنوارهی سیام فیلم فجر خیلیها منتظر بودند تا ببینند فیلمنامهنویس "آواز قو"، "کما" و ... و بازیگر دو فیلم موفق اصغر فرهادی در مقام کارگردان چه خواهد کرد؟ پیمان معادی با "برف روی کاجها" در جشنواره توانست هم نظر قریب به اتفاق منتقدان را جلب کند و هم آنقدر به دل مردم خوش بنشیند که بیحرف و حدیث سیمرغ برگزیدهی مخاطبان را به خانه ببرد. هرچند که مطابق معمول مورد بیمهری داوران بخش سودای سیمرغ قرار گرفت، اما در بخش نگاه نو نیز در اکثر رشتهها کاندیداي دريافت جايزه بود. اگر از مواردی معدود نظیر "حوض نقاشی" صرف نظر کنیم، در اکثر موارد فیلم برگزیدهی تماشاگران در زمانهای مناسب اکران نمیشوند و فرصتهاي طلایی اکران را از دست میدهند یا با فیلم مطرح دیگری همزمان به نمایش در میآیند و آنطور که باید دیده نمیشوند (البته امثال "سنتوری" هم هستند که کلا روي پردهی نقرهای دیده نمیشوند.) برف روی کاجها به رغم اين احتمالات، اکران نوروزی سال قبل را از دست داد و التهابات و حواشي اکران نوروز 91 و پایین کشیده شدن دو فیلم "خصوصی" و "گشت ارشاد" از پرده سبب شد سینما با اتفاقاتی نادر و عجیب مواجه شود که تمام طول سال 91 را تحت تأثیر خود قرار داد و همچنان هم سایهاش بر سر سینما سنگینی میکند.
بعد از تجمعات انصار حزبالله و ... برای پایین کشیدن فیلمهایی که به زعم خودشان غیر اسلامی و غیر اخلاقي و غير قابل نمایش بودند، حوزهی هنری به حرفهایی که هنگام جشنواره مبنی بر اکران نکردن حداقل پانزده فیلم گفته بود جامهی عمل پوشاند و اجازه نداد "خوابم میاد" ساخته رضا عطاران در سینماهای این نهاد به نمایش درآید. سینماگران در جواب این اقدام سکوت کردند تا شاید زمان حلال مشکلات باشد، اما بیست و هفتم شهریور سال 91 بود که لیست سیاه حوزهی هنری در رسانهها منتشر شد تا مشخص شود این نهاد سینماهایش را در اختیار فیلمهایی - به تعبير آنها - با مضمون خیانت و فیلمهایی که ساحت خانواده را محترم نمیشمرند، نمیگذارد. "برف روی کاجها" در کنار "پل چوبی"، "من مادر هستم"، "من همسرش هستم"، "بیخود و بیجهت" و "پذیرایی ساده" در این لیست قرار گرفت؛ اما انگار اوضاع فیلم معادی پيچيدهتر از فیلمهاي دیگر (به جز پل چوبی) بود. همین امر باعث شد "برف روی کاجها" بر خلاف سایر فیلمهای آن فهرست اکران نشود.درک نادرست از این فیلم باعث شده بود افکار عمومی به این سو برود که برف روی کاجها در ستایش خیانت است.
علی مطهری، عضو کمسیون فرهنگی مجلس و یکی از مخالفان سرسخت فیلم معتقد بود حتی با اصلاحیه هم نمیتواند اکران شود. وی در مصاحبهاش با مجلهی 24 گفت: " ما با اعضای کمیسیون فرهنگی رفتیم این فیلم را دیدیم. تازه میگفتند اصلاح شده و خیلی از قسمتهایش حذف شده. کل پیام این فیلم این بود که اگر مردی رفت و با زن دیگری ارتباط برقرار کرد، مشروع یا نامشروع ـ چون در فیلم مشخص نیست که مشروع است یا نامشروع ـ آن زن هم حق دارد برود با مرد دیگری ارتباط برقرار کند." وی در همین مصاحبه در مورد درستی تصمیم حوزهی هنری اظهار داشت: " ما فقط یکی از فیلمهای تحریمی حوزهی هنری را دیدیم، اگر وضعیت پنج فیلم دیگر هم همین است خب حرف حوزهی هنری درست است. چه ضرورتی دارد این فیلمها نمایش داده شود؟" مطهری همچنین در جواب سوال سردبیری مجلهی 24 مبنی بر اینکه آیا "برف روی کاجها" را میتوان با اصلاحات نمایش داد؟ پاسخ داد: "نه، قابل اصلاح نیست. آنی هم که ما دیدیم میگفتند اصلاح شده ولی آخرش میخواهد همین را بگوید دیگر. پیام فیلم غلط است، چه کارش میشود کرد؟"
این میان وزارت ارشاد هم به جای پشتیبانی از فیلمی که تک تک مراحل قانونی را طی کرده و تمامی مجوزهایش را از همین سازمان گرفته بود سیاستی منفعلانه در پیش گرفت و با اینکه "برف روی کاجها" آمادهی اکران بود نمایش آن را به تعویق انداخت که لااقل اگر کباب بیچاره هم جزغاله میشود خدایی ناکرده سیخ نسوزد. نویسندگان سینمایی در این مدت هر کدام به نحوی به اقدام حوزهی هنری و درک ناصحیح نمایندگان مجلس و سایر متولیان فرهنگی اشاره کردند و این برداشتها را مورد نقد قرار داده و سعی کردند ابهامزدایی کنند، اما پیمان معادی در جواب دیگرانی که فیلمش را محکوم میکردند و سازمان سینمایی که کوچکترین حمایتی از یکی از بهترین فیلمهای جشنوارهی سیام نمیکرد، ترجیح داد سکوت کند. او ابداً مایل نبود با مصاحبههای متعدد در جراید، جواب مخالفان را بدهد و ترجیح میداد با خود آقایان به گفتگو بنشیند که البته ظواهر امر نشان میداد مسئولان حوزهی هنری تمایل چندانی به بحث و گفتگو ندارند، اما در این میان کسانی بودند که با او به بحث نشستد و جالب اینکه در نهایت با توضیحات فیلمساز قانع هم شده بودند و دیگر بر موضع پیشینشان تأکید نداشتند. او در تمام طول سال تنها در جلسات شش فیلم تحریمی شرکت کرد و به مباحثه پرداخت و هرگز خود را درگیر حواشي رسانهای موضوع نکرد. بارها از او خواستم مصاحبهای را بپذیرد و از فیلم تحسینشدهی منتقدان دفاع کند و نگذارد مخالفان فیلم يك تنه به قاضی بروند و راضی برگردند؛ اما با وجود احترامی که برای افکار عمومی و اصحاب رسانه قائل بود، جوابش یک جمله بود: "هیچ فیلمی هیچ وقت توی هیچ کمدی نمونده، بالاخره دیده میشه؛ چه ما باشیم، چه نباشیم." جملهای که پایان بخش فیلم "توی کمد" ماندهی رخشان بنیاعتماد "قصهها" است.
معادي فقط در ششمین جشن انجمن منتقدان در حالی که فیلمش در بخش فیلمنامه، بازیگر نقش اول زن، موسیقی متن و بهترین فیلم موفق به کسب جایزه شد، موقع گرفتن جایزهاش روی سن گفت: "با دیدن آقای جهانبخش نورایی یاد پدرم افتادم. او وکیل بود و در تمام مدت فعالیتش یک پروندهی طلاقهم قبول نکرد. به این گونه پروندهها اعتقادی نداشت. به همین دلیل بنیان خانواده همیشه دغدغهی من بود. دادن این جایزه به من یعنی اینکه من مروج خیانت در سینما نیستم. اجازه بدهیم مردم خیلی از مسائل را از طریق سینما تجربه کنند و آبرویشان را وسط نگذارند."
در آستانهی نوروز 92 بود که رسانهها از اکران برف روی کاجها خبر دادند اما باز هم محافظهکاری آقایان در وزارت ارشاد که ظاهرا تمام جسارت و شهامتشان را خرج انحلال خانهی سینما کرده بودند سبب شد تا فيلم امكان اکران نوروزی ديگري را هم از دست بدهد. بدين ترتيب ماه اول سال 92 هم گذشت تا اینکه سرانجام فیلم معادی با اعمال اصلاحیه و مختصر تغییراتي با در اختیار نداشتن سینماهای حوزهی هنری که 80٪ سینماهای شهرستانها متعلق به آن است، از چهارم اردیبهشت روی پرده رفت. هرچند اصلاحات برف روی کاجها محدود و جزئی به نظر میرسد، اما به هر حال فیلم را دچار تغییراتی کرده است. معادی در مورد اصلاحیهها در مصاحبهی اخیرش با روزنامهی بهار میگوید: " روزهای اول به من میگفتند این ماجرای طلاق که در فیلمنامه وجود دارد در فیلم کمرنگ است. ارشاد میگفت که این را پررنگتر کن. ما از آقای پاکدل خواستیم دوباره تشریف آوردند استودیو و باز دیالوگهایشان را آنطور که آنها میگفتند گرفتیم. اما باز ارشاد گفت دوباره بگویید. جوری بگویید که همه بفهمند. همچنین همیشه فکر میکردم آخرین پلان برای «علی» است. ما دو، سه مدل پایان فیلم را گرفتیم، اما در نهایت به این رسیدیم. آنقدر اتفاقی که در نهایت برای این شخصیت میافتد برای من تاثیرگذار بود اما با تغییراتی که برای ارشاد دادیم و تغییراتی که خودمان فکر میکردیم باید انجام میشد حتی میتوانم اعتراف کنم که ما دیگر متریالی نداشتیم. اما در همان نسخه اول با «علی» تمام کردم. یعنی تمام فیلم با «مهناز افشار» بود و صحنه آخر با «علی»».علی با نگاهش این را نشان میداد. این دو سر میز نشستهاند ولی از توي فیلم درآمد. یعنی «علی» نشسته و «رویا» این جملات را جلوی پنجره میگوید. ما با این «حس و حال» کار داریم. ما با «علی» کار داریم. حالی که «رویا» میگوید: تو که میگویی فراموش کن، تو که میگویی ببخش، بگذار من چیزی به شما بگویم، شاید نخواستی من حالت را درک کنم، شاید نخواستی من شما را ببخشم... به نظر من تماشاگر با ذهن «علی» از سینما بیرون میرود، این سختی فیلم هم بود، تمام مدت با ذهن یک زن همراه بودید و حالا با این سوالها بیرون میرود که این مرد چهکار باید بکند."
به نظر میرسد علاوه بر تمام موانعی که در طول این یک سال و چند ماه سر راه فیلم تحسینشدهی منتقدان و برگزیدهی تماشاگران گذاشتهاند، زمان نامناسبی را هم برای اکرانش در نظر گرفتهاند؛ زمانی که کمتر کسی در ایران دغدغهی سینما رفتن دارد. کشور در آستانهی انتخابات است و محصلین که بخش عمدهی جوانان و اصلیترین مخاطبان سینما را تشکیل میدهند، درگیر امتحانات هستند که به دلیل انتخابات از همیشه زودتر برگزار میشود. با این وجود فیلم معادی در طول دو هفته و بدون داشتن تبلیغات گستردهی شهری و تلویزیونی و داشتن سینماهایی محدود بالغ بر 250 میلیون تومان فروخته و فروشش سير صعودي داشته است.. گرچه شرایط برای نفروختن برف روی کاجها و شكست تجاري آن مهیا شده بود، اما مثل هر فیلم خوب و دغدغهمند و مطرح راه خودش را مییابد و سد توقیف را میشکند. آنچه حالا اهمیت دارد این است که فیلمی قابل بحث بر روی پرده است و در "کمد" نمانده است.
|