در «سینمای ما» ببينيد و بخوانید: از عکس همبرگرخوردن آنگ لي پس از اسکار۲۰۱۳ تا یادداشتی که پس از نخستین اسکارش در سال ۲۰۰۶ نوشتباید به رویایت متعهد باشی...
سینمای ما-ارغوان اشتری: «آنگ لی» تنها فیلمسازآسیایی است که دو اسکار بهترین کارگردانی را از آن خود کرده است. او سال ۲۰۰۶ پس ار بردن نخستین اسکار بهترین کارگردانی (کوهستان بروک بک) مقاله ایی به زبان مادری خوداز مصائب فیلمساز شدن خود نوشت. این مقاله را بخوانید و عکس جالبی از همبرگرخوری آنگ لی پس از بردن دومین اسکار بهترین کارگردانی (زندگی پای) را ببینید:
در سال ۱۹۷۸زمانی که برای تحصیل در رشته سینما در دانشگاه ایلینویز درخواست دادم، پدرم به شدت مخالفت کرد. او نقل قول آماری میاورد که: «هر سال پنجاه هزار بازیگر برای ۲۰۰ نقش در برودوی رقابت میکنند.» برخلاف نصیحت پدرم سوار هواپیما شدم وبه آمریکا آمدم. این کار ِمن روابطمان را تیره وتار کرد. در بیست سال بعدی ما کمتر از ۲۰۰ کلمه باهم حرف زدیم. چند سال بعد از مدرسه سینما دانش آموخته شدم و به حرف پدرم رسیدم. تقریبا کسی نشنیده بود یک چینی تازه وارد در صنعت فیلم آمریکا به موفقیت برسد. از سال ۱۹۸۳ شروع کردم وشش سال با مشقت، بلاتکلیفیِ نومیدکننده تلاش کردم. بیشتراوقات در حمل ونقل تجهیزات به گروه تولید کمک یا به عنوان دستیار تدوینگر کار میکردم. این درمیان کارهای بیاهمیتی بود که انجام میدادم. دردناکترین تجربهام درباره فروش فیلمنامه ایی است که نوشته بودم به بیش ا ز سی دفتر تهیه کننده سرزدم وهربار با واکنش تندی روبه رو شدم. آن سال سی ساله شدم. یک ضرب المثل چینی میگوید: «در سی سالگی آدم محکم میشود.» اما من هنوز نتوانسته بودم خودم را تامین مالی کنم. چکار میتوانستم انجام دهم؟ منتظر بمانم یا رویای فیلمسازی را رها کنم. همسرم ازمن حمایت بیدریغی کرد.
همسرم همکلاس دانشگاهیام بود. او کارشناس بیولوژی بود و پس از دانش آموختگی در آزمایشگاه تحقیقاتی دارویی کوچکی مشغول کار شد. درآمدش وحشتناک ناچیز بود. در آن زمان پسر بزرگمان «هان» را داشتیم و او در حال بزرگ شدن بود. برای فرونشاندن احساس گناه، تمام کارهای خانه_آشپزی، رفت و روب، نگهداری از پسرمان-را انجام میدادم به اضافه مطالعهٔ سینما، نقدنویسی و فیلمنامه نویسی. هر بعدازظهر پس از اماده کردن شام، روی پلههای جلوی خانه با پسرم مینشستم، برایش قصه میگفتم ،در حالی که در انتظار مادرش-شکارچی قهرمان- بودیم تا به خانه خوراک (درآمد) بیاورد. این شیوهٔ زندگی، برای یک مرد ناموقر بود. در همان زمان خانوادهٔ همسرم مبلغی پول به دخترشان دادند با این هدف که نقطه شروعی برای دایر کردن رستورانی چینی برای ما باشد و با این امید که این کسب وکار خانوادهام را تامین کند. ولی همسرم پول را نپذیرفت. زمانی که این موضوع را فهمیدم، چند شب تا صبح بیدار ماندم و سرانجام تصمیم گرفتم: این رویای من، تقدیر نبود. باید با واقعیت روبه رو میشدم.
سپس (و با قلبی غمگین) در نزدیکترین کالج منطقه در رشته کامپیوتر نام نویسی کردم. در آن دوران زمانی که آگهی استخدام در زمینههای دیگر به چاپ میرسید به نظر میآمد صرفا دانستن علم کامپیوتر میتواند من را سریع مشغول کار کند. در روزهای بعدی دچار دلمردگی شدم. همسرم متوجه رفتار غیرعادیام شد و برنامه کلاسها را در کیفم پیدا کرد. آن شب حرفی به من نزد. صبح روز بعد درست پیش از آنکه سوار ماشیناش شود و سرکار برود رو به من که روی پلههای جلوی خانه ایستاده بودم، کرد و گفت: «آنگ رویایت را فراموش نکن.»
و آن رویای من –غرق شده در نیازهای واقعی-دوباره زنده شد. به محض آنکه همسرم رفت، برنامه کلاسها را از کیفم درآوردم و آرام و تعمدا ریز ریزش کردم و درون سطل آشغال ریختم. چند وقت بعد بودجهٔ نخستین فیلمنامهام را بدست اوردم و شروع به ساختن فیلمهای خودم کردم. وپس از آن تعدادی از فیلمهایم جوایز بین المللی گرفتند. زمانی که یاد آن روزها میافتم همسرم اعتراف میکند که: «من همیشه باور داشتهام که تو به یک موهبت احتیاج داری. موهبتِ تو فیلمسازی است. قبل از تو آدمهای زیادی وجود داشتند که کامپیوتر خواندند. آنها به یک آنگ لی نیازی نداشتند که کامپیوتر بخوانداگر آن مجسمه طلایی را میخواهی باید به رویایت متعهد باشی.» و امروز سرانجام من آن مجسمه طلایی را بردهام. به ثابت قدمی خودم فکر میکنم و فداکاری بیدریغ همسرم که در نهایت پاداش خودشان را گرفتند. و حالا من بیش از پیش اطمینان دارم که به فیلمسازی ادامه دهم. +++ آنگ لی متولد ۲۳ اکتبر ۱۹۵۴، کارگردان تایوانی تبار ساکن آمریکا.انگ لی در سال 2006برای کوهستان بروک بک و سال 2013 برای «زندگی پای» برنده تندیس اسکار بهترین کارگردانی شد.
|