دانلود

یادداشت امیر قادری درباره فیلم زادبوم + ترین‌های روز چهارم جشنواره؛ : يعني هيچ كس به فكر قاتلان خونخوار نيست؟ :: سينمای ما ::

   






یادداشت امیر قادری درباره فیلم زادبوم + ترین‌های روز چهارم جشنواره؛
يعني هيچ كس به فكر قاتلان خونخوار نيست؟

سینمای ما - امیر قادری: آخر جلسه مطبوعاتي زادبوم رسيدم سينما فلسطين و ديدم خانم رويا تيموريان در مقام بازيگر اثر, دارد درباره حس "انساني" آن صحبت مي‌كند و آرمان‌گرايي خودش. و اينكه هنوز ارزش‌ها برايش اهميت دارند و اينكه آثار انساني كلا اين جوري هستند. يعني ريتم نرم و آرامي دارند و آدم براي ديدن‌شان بايد حوصله كند و اينكه ما منتقدها بايد چشم و گوش تماشاگر را براي تماشاي آثار انساني تربيت كنيم. و خب، من به نظرم اين اتفاقا خيلي غير انساني است كه بخواهيم براي ارزش دادن به فيلمي، از عباراتي مثل انساني و آرمان‌گرايي استفاده كنيم. چون شايد تعريف ما از اين مفاهيم با خانم رويا تيموريان خيلي متفاوت باشد. شايد ما اين انسانيت را بخواهيم اتفاقا در فيلم‌هاي با ريتم تند كه در آن آدم‌ها انگشت‌هايشان را قطع مي‌كنند و سر همديگر را مي‌برند، بيابيم. شايد تواضع و فهم و صداقت را در آثاري پيدا كنيم كه اتفاقا ريتم چندان نرم و ملايمي نداشته باشند، عوض پرداختن به مشكلات چهار نسل در تاريخ اين مملكت، به مثلا پاي يك لاك‌پشت بند كنند و ادعاي كمتر داشته باشند. شايد سازندگان‌شان اصلا فكر نكنند كه دارند فيلم مهمي مي‌سازند. فقط اثري براي شاد كردن تماشاگران‌شان خلق كنند، اما از اين ميان شايد بشود خيلي چيزهاي ديگر هم پيدا كرد. گيرم كه سازندگان‌شان اصلا ندانند كه آرمان‌گرايي را چطور مي‌نويسند. چون آرام ‌تر و رهاتر و بي‌خيال‌تر از اين‌اند كه بخواهند با چنين كلماتي، ساحت اثرشان را آلوده كنند. مثل فيلم كره‌اي "خوب، بد، عجيب" كه سئانس بعد زادبوم در سينما فلسطين نشان‌اش دادند و وجد و شوري كه سر سكانس تعقيب موتورسيكلت با اسب و ماشين داشتم... خب، به نظرم اين هم تجربه خيلي "انساني" بود و البته هيچ ريتم آرام و ملايمي هم نداشت.با اين وجود اين را بگويم كه "زادبوم" ابوالحسن داودي فيلم محترمي است. هر چند كه به هيچ وجه كيفيت اجرايي فيلم قبلي‌اش "تقاطع" را ندارد و فيلمنامه‌اش هم از پختگي آثار قبلي همين فيلمساز برخوردار نيست. انگار با عجله نوشته شده و خيلي از صحنه‌هاي فيلم، شايد به خاطر مشكلات فيلمبرداري در خارج كشور است، كه قوت ميزانسن‌هاي دو فيلم قبلي داودي را ندارد. داودي كه من مي‌شناختم بيش از اين‌ها براي حوصله و وقت و شعور و حس زيبايي‌شناسي تماشاگرش ارزش قائل بود. (خانم تيموريان، جسارتا ما به فيلم‌هايي كه اين چيزها را رعايت كنند مي‌گوييم انساني). اما گفتم كه تلاش فيلمساز براي حل مشكلات سرزمينش، براي بي‌هويتي و جدايي نسل‌ها، براي كمبود عمل‌گرايي و يك جور نا اميدي مرموز در اين كشور قابل ستايش است. داودي به عنوان روشنفكري كه مي‌خواهد از اين فيلم براي انتقال درك و فهمش از مشكلات امروز به مخاطب استفاده كند، از آفت‌هاي روشنفكري معمول بركنار مانده. او غصه گرم كردن زمين را مي‌خورد و عوض مبارزه كور، فرمان زندگي مي‌دهد. اين درك و تفكر را كم داريم. سينماي ملي كه مدام سنگش را به سينه مي‌زنيم، بايد چنين مشخصاتي داشته باشد و از اين طريق فرد روشنفكر را به جمع ملتش اضافه كند. مشكل من اما فقط اين است كه فكر مي كنم در فيلمي به شدت بامزه و با ريتم تند و تيز و شاداب مثل نان و عشق و موتور 1000 هم مي‌شود همه اين حرف‌ها و چيزها را اتفاقا به شكل صادقانه‌تر و دلچسب‌تري پيدا كرد. با تواضع و شوخ‌طبعي كه زادبوم كم دارد. داودي با اين فيلم انگار دوباره دارد به دوران گذشته‌اش بازمي‌گردد. آفت‌هاي قديمي دوباره دارند سر باز مي‌كنند و يكي از مهم‌ترين نشانه‌هايش اين است كه عوض ساختن يك فيلم خوب خوش ريتم خوش ساخت (و درباره داودي تاكيد دارم كه دوباره بگويم متواضعانه)، به آرمان‌گرايي بند كنيم و بگوئيم و فيلم‌مان شرايط انساني دارد. اگر اين جوري باشد كه فيلم ديوانه‌ كننده ميزاك آقاي ليالستاني پر از نشانه‌هاي انساني بود. با يك ريتم كشنده و فروتني كه مثل عروسك‌هاي باتومي مدام از پشت درخت پيدا مي‌شد و داريوش ارجمند كه هي مي‌آمد بالاي سر باران كوثري مصيبت ديده مي‌ايستاد و صدايش را مي‌انداخت توي گلويش كه: "مي‌دونم دخترم كه تحمل اين مصيبت‌ها سخته..." تازه جنگ شمال هم داشت و باران و معناگرايي كه آخرش اين قدر دور و بر ما وول مي‌خورد كه انسانيت را فراموش كنيم و به يك قاتل زنجيره‌اي تبديل شويم.


... و ترین‌های روز پنجم


بیست که نه... ده هم نه...



بدترین ادعایی که در ستون دیروز نگفتم و همین‌جور در گلویم مانده: این‌که محمدرضا درویشی، سازنده موسیقی متن «وقتی همه خوابیم»، در جلسه مطبوعاتی دیروز فیلم‌، در پاسخ پرسشی در این باره گفت موسیقی‌ای که ساخته تقلیدی از موسیقی نینو روتا و کارمینه کوپولا برای «پدرخوانده» نیست. طرف فکر کرده ما...

بامزه‌ترین ادعایی که در ستون دیروز نگفتم و همین‌جور در گلویم مانده: این‌که تهمینه میلانی در جلسه مطبوعاتی دیروز فیلمش گفت بچه‌پر‌روی مزاحم نصیحت‌ کن فیلم «سوپراستار» را بر اساس «شازده کوچولو»ی آنتوان دو سنت اگزوپری خلق کرده!

بزرگ‌ترین غافل‌گیری روز سوم: بازی پرویز پرستویی در «بیست» که با وجود این‌که یکی از همان نقش‌های آشنای همیشگی‌اش به حساب می‌آمد، همان شخصیت مرد تلخ میان‌سالی که با مشکلات احساسی رو‌به‌روست، باز خوب بود و در مواردی تأثیر می‌گذاشت.

آخرین دل‌خوشی که به نتیجه دلخواه نرسید: از فیلم «بیست» عبدالرضا کاهانی قبل از جشنواره خیلی تعریف می‌کردند. قرار بود یک غافل‌گیری باشد که نبود. از این فیلم‌ها کم نداریم؛ یک ایده در حد یک داستان کوتاه که کمی کش می‌آید و با اجرایی نرم و ملایم همراه می‌شود. قرار نیست تأثیر زیادی بگذارد. همین که در مواردی حس تحسین تماشاگران جشنواره را بیدار کند، برای فیلم‌ساز بس است. 

بزرگ‌ترین ضربه: بازی‌ها و فیلم‌نامه «بیست» از اجرای صحنه‌ها خیلی بهتر است؛ یک‌جور ساخت آماتوری خام. می‌شد ایده‌های کارگردان برای اجرای اغلب صحنه‌ها را خیلی زود دریافت. قطع‌ها نرم نبود. تمهیدها اغلب لو رفته بود. سلیقه‌های متوسط از این فیلم خوششان خواهد آمد.

بهترین بازگشت: علیرضا خمسه در «بیست» سعی کرده بود خامی صحنه‌ها را بگیرد. هرجا که حضور داشت، تمام سعی‌اش را به خرج داده بود که اجرای قابل قبولی داشته باشد.  

و بالاخره عذرخواهی: از همه خوانندگان این ستون عذرخواهی می‌کنم. باید زودتر تمام کنم. برای سینمای مطبوعات، دیروز، زیادی کم‌حادثه بود. اغلب سئانس‌ها فیلم خارجی بودند و تنها فیلم ایرانی امروز فیلم بی‌آزار و محدود و کم‌سر‌و‌صدا و شاید زیادی معمولی «بیست» بود. برنامه‌ریزان جشنواره احتمالاً پیش خودشان فکر کرده بودند پس از آن روز طوفانی همراه با نمایش فیلم‌های بیضایی و میلانی، بهتر است کمی استراحت کنیم. 

...و راستی یک عذرخواهی دیگر: حبیب ایل‌بیگی، مدیر روابط‌عمومی جشنواره مدام به ما توصیه می‌کرد که فیلم‌های خارجی جشنواره را از این‌ای که هست جدی‌تر بگیریم، و این‌که میان‌ این فیلم‌ها آثار مطرح‌تری از سینمای کشورهای غیرانگلیسی‌زبان پیدا می‌شود و مسئولان بخش خارجی برای انتخاب این فیلم‌ها کلی زحمت کشیده‌اند. البته هنوز هم نمی‌شود روی بخش خارجی تکیه کرد اما حالا که بیشتر دقت می‌کنم، می‌بینم فیلم‌های قابل قبولی در این میان وجود داشته‌اند که جدی‌شان نمی‌گرفتیم. پس سطح توقعمان را پایین می‌آوریم. دیوید فینچر و دنی بویل و مارتین مک‌دانا و آندرو استانتون و میازاکی و پاتریس لوکونت نمی‌خواهیم. فردا و پس‌فردا می‌خواهم از این دو روز باقی‌مانده حداکثر استفاده را به عمل بیاورم چند تا فیلم خارجی ببینم. بعد می‌نشینم به این امید که شاید در جشنواره سال آینده بتوانیم تازه‌ترین آثار سه استاد بزرگ، کوئنتین تارانتینو و مایکل مان و مارتین اسکورسیزی را که نمایششان برای 2009 برنامه‌ریزی شده، روی پرده سینما فلسطین ببینیم... 

]صدایی نگران از بیرون[ امیر، بیدار شو... بیدار شو... داری پرت‌وپلا می‌گی...

گفتم که بعد از سه روز اول جشنواره، خسته شده‌ایم و احتیاج به خواب داریم.





به روز شده در : سه‌شنبه 15 بهمن 1387 - 1:23

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |

نظرات


سه‌شنبه 15 بهمن 1387 - 10:48
-2
موافقم مخالفم
 
يعني هيچ كس به فكر قاتلان خونخوار نيست؟

بهترین فیلم جشنواره از همان ابتدا هم معلوم بود چیست:

پستچی سه بار در نمی زند استاد فتحی... فقط ای کاش باران کوثری بازی نمی کرد... عالی می شد......

با شما شرط می بندم... که این فیلم بهترین است.......


سه‌شنبه 15 بهمن 1387 - 10:55
-5
موافقم مخالفم
 
يعني هيچ كس به فكر قاتلان خونخوار نيست؟

شما همان فیلمهای مبتذل خارجی به دردتان می خورد!

شقایق کسرایی
سه‌شنبه 15 بهمن 1387 - 11:30
5
موافقم مخالفم
 
يعني هيچ كس به فكر قاتلان خونخوار نيست؟

قرار بود تا جایی که می توانیم از فیلم ها خوشمان بیاید.(ده فرمان را که یادتان هست؟)

البته حق می دهم بهتان که فیلم ها را نقد کنید(من که هنوز هیچ کدامشان را ندیده ام که بخواهم نظر بدهم)اما نه تا این حد!کمی ملایم باشیم بهتر است!

این آخری خیلی جالب بود:]صدایی نگران از بیرون[ امیر، بیدار شو... بیدار شو... داری پرت‌وپلا می‌گی...گفتم که بعد از سه روز اول جشنواره، خسته شده‌ایم و احتیاج به خواب داریم.

مرا یاد وبلاگ ها انداختید!

مهسا
سه‌شنبه 15 بهمن 1387 - 15:0
1
موافقم مخالفم
 
يعني هيچ كس به فكر قاتلان خونخوار نيست؟

فیلم تارانتینو و اسکورسیزی و مایکل مان؟

امیر... بیدار شو... بیدار شو... داری پرت وپلا می گی!!!

به جای اون دعا کن کیفیت فیلمای ایرانی بالا بره و از دست این فیلمای انسانی راحت شیم و هیشکی نخواد ما رو بیدار کنه یا نجاتمون بده

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���