سينماي ما- چند هفته پيش بود كه رسانهها از يك بذل و بخشش بيدليل ميلياردي در آستان قدس رضوي خبر دادند. اينكه بازيگر زن جواني كه چند نقش فرعي بيجلوه در سينما و تلويزيون بازي كرده، در كره جنوبي با ملاقات پسر توليت آستان قدس رضوي توانسته نظر ايشان را براي يك سرمايهگذاري ميلياردي جلب كند، چون به گفتهي اين خانم «دلش ميخواسته پولدار شود»!
اين رقم آنچناني ظاهراً صرف توليد مستندي درباره حرم مطعر امام هشتم ميشود و مصطفي واعظطبسي در پاسخ به انتقادها و سوالات و ابهامات رسانهها اعلام ميكند كه براي ديدن شاهكارشان بيايند و بعد قضاوت كنند. محمدحسين جعفريان مستندساز با نگاه و قلم تند و تيزش يك گزينهي اين دعوت است.
حالا نگاه جعفريان به ماجرا خواندني و توصيفش از فيلم نهايي جالب است؛ در ضمن گويا ادعاهاي خانم بازيگرِ - حالا پولدار - هم درمورد نخبهبودن و المپياد رياضي و اهداي مدال به آستان قدس هم توسط پيگيريهاي رسانهاي كذب از كاردرآمده است.
......................
مصطفي طبسي پسرآيت الله طبسي درباره مستند يك ونيم ميلياردي آستان قدس رضوي كه جنجال بسياري به پا كرد توضيحاتي داد. محمدحسين جعفريان نويسنده و مستند ساز كه دراين مورد با مصطفي طبسي صحبت كرده در تهران امروز نوشته است:
داوري يكونيم ميلياردي يا پانصد ميليوني!
«لابد شما هم درباره ساخت يك مستند جنجالي توسط يك دختر علاقهمند مستندسازي براي آستانقدس خبرهايي را شنيدهايد. اين خبر چند هفته پيش همه را شوكه كرد.
بسياري قلم بهدست شدند و اعتراضات شديدي شكل گرفت. دختر خانم جواني مدعي شده بود پس از آنكه نسبت به مستندسازي اظهار علاقه كرده، يكي از فرزندان آيتالله طبسي يكونيم ميليارد بودجه و امكانات فيلمسازي منحصربهفردي در اختيار او گذاشته تا به اين علاقهاش جامه عمل بپوشاند. متهم اصلي در اين ماجرا «مصطفي طبسي» بود.
مصطفي را كمابيش ميشناسم. او در ميان خانواده خود به فرهنگ و هنردوستي شهره است. مردي محجوب و بدون حاشيه كه تمام اين سالها سرگرم كار و زندگي آرام خودش بوده و كاري به كار كسي نداشته است.
از سوي ديگر اين خانم مورد بحث، بعدها بسياري از اظهارات خود را منكر شد اما همچنان اين سوال باقي بود كه چطور پول آستانقدس با وجود سياستهاي سختگيرانهاي كه در هزينهكردهاي اينچنيني دارد، صرف ساخت اولين مستند يك تازهكار ميشود؟ چرا از ميان اين همه فيلمساز تشنه چنين موقعيتي، ايشان نورچشمي شدهاند؟
با تمام اين احوال و هرچند جماعتي درصدد جمع كردن امضا و نگارش نامه سرگشاده به آيتالله طبسي و حتي رهبر انقلاب در اين باب برآمده بودند، من هيچ نامه و بيانيهاي را امضا نكرده و حتي در مواردي مانع از ادامه كار آنها شدم.
دليلم هم آن بود كه من مصطفي را چنانكه آمد، ميشناختم و بهنظرم بسيار بعيد بود از او چنين خطايي سر بزند. چند روز قبل خود ايشان به من زنگ زد. گفت اصل مبلغ پانصد ميليون بيشتر نبوده و بسياري مسائل حاشيهاي مربوط به اين خبر كذب محض است. پرسيدم اگر كاري براي روشن شدن ماجرا از من ساخته است، آماده انجامش هستم. چه ميشود كرد؟
ايشان ادعاي عجيبي كرد مبنيبر اينكه اگر در تمام سالهاي كارياش بزرگترين افتخاري در خدمت به آستانقدس نصيبش شده، ساخت همين مستند است. او مدعي بود حاصل تجربه اول اين خانم علاقهمند به مستندسازي، فيلمي شده كه از كار خيلي فيلمسازان ديگر بهتر و در نوع خود بينظير است. مرا دعوت به داوري كرد.
گفت بيا مشهد حرفهاي ما را بشنو، فيلم را ببين و اگر نظر به تجربهاي كه در مستندسازي داري شما نيز با من همنظر نبوديد، بههر نتيجهاي كه رسيدي آن را منتشر كن! البته دلايلي كه ايشان در بهتر بودن اين كار عنوان كرد نشان از كمتجربگي او در فيلمسازي داشت اما هرچه بود بر آنها پافشاري ميكرد. من عازم مشهدم و تا پايان شهريورماه نتيجه را براي مردم منتشر خواهم كرد.
مصطفي بهصراحت لهجه ترسناك و آزاردهنده من آگاه است ولي با اين حال چنين درخواست و ادعايي كرده است. اگر چنان باشد كه او ميگويد و من اين را براي مردم خواهم نوشت، بسياري از معترضان يك معذرتخواهي اساسي به او و به آستانقدس بدهكارند و اگر نه بايد ديد چطور يك آقازاده به خودش اجازه ميدهد پانصد ميليون پول امامرضا(ع) را به اولين دختر خانمي كه مدعي علاقه به مستندسازي است ميدهد تا به علائقش برسد! اين را برايتان خواهم نوشت.»
...............
سازنده هم نفهميده اند چه ساخته چه رسد به مخاطب
چند روز بعد، محمد حسين جعفريان به ديدن فيلم رفت و در نوشتهاي نظر خود را در رابطه با مستند ميلياردي آستان قدس اعلام كرد:
«چنانكه قرار بود، من به مشهد رفتم و به همراه سه نفر از دوستان بخش هايي از مستند جنجالي آستان قدس را ديدم. قرار من آن طور كه در نوشته نخست آمد، ديدن اثر بود و داوري درباره آن. به بهانه اين مستند برخي دوستان آراي سياسي خود را عرضه كرده اند. من در تأييد يا رد اين موارد حرفي و البته تخصصي هم ندارم. با اين حال اين نوشته نمي تواند صرف اظهارنظر درباره فيلم باشد و تمام. به گمان من بايد نتيجه را به سه بخش تقسيم كرد.
۱- شخص مصطفي واعظ طبسي ۲- كيفيت فيلم و حواشي آن ۳- توليت و تصويربرداري در حرم امام رضا (ع)
۱
- مصطفي واعظ طبسي: او در خط، سفال، حكاكي روي سنگ هاي گرانبها و تذهيب هنرمندي حرفه اي است، در خط، شاگرد اميرخاني بوده است. سال هاي سال قاليبافي و هنر رنگ آميزي نخ قالي را در مشهد آموخته است. در هنر مهجور حكاكي روي سنگ هاي گرانبها، نفر اول ايران و شايد جهان باشد. او گوشه گيرترين عضو خانواده طبسي هاست.
به سبب عشق و آشنايي اش با هنر، چنانكه آمد مدت هاست سعي دارد بدنه سنتي آستان قدس را با لزوم هنرهاي مدرن، به ويژه سينما آشتي دهد. پاي برخي سينماگران و مستندسازان بزرگ نظير «مجيد مجيدي»،«فرهاد اصلاني»، «جعفر اطيابي» و ... را نيز به آنجا باز كرد. اما سپردن مستندي ۵۰۰ ميليوني – به گفته خودش- به دختر جواني كه هيچ تخصصي در اين عرصه نداشت، اين حلقه را گسست.
مصطفي مي گويد: پس از ساخت آن مستندها، ما براي مجموعه بعدي به دنبال گروه مطمئني بوديم و يكي از دوستان كه مسئوليت فرهنگي مهمي دركشور دارد، اين گروه را به ما معرفي كرد. ما هم اطمينان كرديم. مصطفي بخش اعظم گفته هاي سحر ريحاني را تكذيب مي كند. مي گويد تاكنون به كشور كره سفر نكرده است. استوديويي براي اين خانم فراهم نشده و مبلغ قرارداد ۵۰۰ ميليون توماني براي ۱۳ قسمت ۲۰ دقيقه اي بوده است.
او همچنان مدعي است اثر توليدي مستندي فاخر و بسيار با كيفيت است و حتي در حالي كه ما بخش هايي از كار را مي بينيم و ايرادات را گوشزد مي كنيم، ناگهان مي گويد: من اين كار را يك تومن [منظور ايشان يك ميليارد تومان] مي خرم! اما بعد كه بحث ادامه مي يابد، مي توان دريافت كه او عصبي است و اين موضع را از سر لجبازي و عكس العمل در برابر انبوه حرف هايي كه تا حالا شنيده، مي گويد. چرا كه بعد آن شب خود او تلفني به من گفت: شايد اشتباهي رخ داده باشد. من حرفه اي سينما كه نيستم اما حيف است اين پنجره اي كه گشوده شده با يك اشتباه بسته شود. خدا مي داند كه ما تصور مي كرديم كار صلاح و خير و درست را انجام مي دهيم. بيشتر ناراحتي او از اين است كه چرا از كارهاي مثبت بزرگ كسي چيزي نمي نويسد و همين كه اشتباهي رخ مي دهد، همه به ميدان مي آيند و چشم بر همه چيز مي بندند.
مي گويد: من در اوج تحريم ها تجهيزات پزشكي هسته اي را به بيمارستان رضوي مشهد آوردم؛ تجهيزاتي كه در ايران و حتي دنيا نمونه اند. چرا كسي از اين پروژه و ده ها نمونه مشابه به آن حرفي نمي زند. اما همين كه اشتباهي رخ مي دهد به تمام آستان قدس هجوم مي آورند؟ بگذريم. مصطفي طبسي آدم محترمي است. از آن آقازاده ها نيست كه پرونده اش پر از اين اشتباهات باشد، يك عمر سكوت و كار در خلوت خود. لذا اگرچه هيچ قراردادي به ما نشان نمي دهد و هيچ سندي براي صحت گفتارش نمي آورد [و البته ما هم طلب نمي كنيم] اما معصوميتي در وجود اين مرد هست كه نمي شود حرفش را باور نكرد. باز هم بگذريم و برسيم به مستندي كه ما ديديم.
۲-
كيفيت فيلم و حواشي آن: فيلم كاري معمولي است. در حالي كه دقيقه اي ۲ ميليون تومان صرف توليد آن شده است، به زحمت به يك سوم اين قيمت مي ارزد. بخش اعظم آنچه ما ديديم، اسلوموشن بود و اين در حالي است كه سازندگان براي اين حجم از كار به خود زحمت نداده بودند يك دوربين تصويربرداري ويژه اسلو خريداري كنند.
تصاوير عادي ضبط و در تدوين تبديل شده بود. فيلم يك مشت كارت پستال تكراري بود كه همه شما بارها نمونه هايش را از تلويزيون ديده ايد، كليپ هايي معمولي. دردسرتان ندهم. مقداري، تراولينگ و چند متر ريل با اسلوموشن آزاردهنده، دارايي بيشتر نماها بود. وقتي دوربين از حرم بيرون آمده و معنويت محيط به قبول كار در مخاطب كمك نمي كرد، كار بيشتر افت مي كرد و بد مي شد. چنانكه خانم ريحاني هم گفته، ايشان كه سازنده كار بوده نيز نفهميده اند چه ساخته اند چه رسد به مخاطب.
حالا چطور اين فرصت با دقيقه اي ۲ ميليون تومان دستمزد نصيب دختر جواني مي شود كه به گفته خودش حتي مذهبي هم نيست اما مي گويد: اين كار هم پول بود و هم مذهب! اين را بايد از دوستان آستان قدس پرسيد. اينجاست كه با وجود اين همه فيلمساز و مستندساز مشهدي و غيرمشهدي ارادتمند آقا و آرزومند اين فرصت آدم دق مي كند و در مي ماند چرا كسي اينها را به هيچ كجا معرفي نمي كند و چرا هميشه مرغ همسايه غاز است.
به گمان اين قلم به جاي سكوت يا اتخاذ مواضع عجيب و غريب، خوب بود همان آغاز آقاي مصطفي طبسي يا هر كس كه مسئول واگذاري اين مستند با اين بودجه به اين گروه بود، اشتباهش را مي پذيرفت و قبول مي كرد از سر بي تخصصي، كار را به اهلش نسپرده بعد هم شرح مي داد كه كلي كار خوب مثلاً انجام شده، حالا يكي هم اينجوري شده. بايد همه را با هم ديد.
دوستان در آستان قدس بايد قبول كنند جامع العلوم نيستند و براي برخي تصميم گيري هاي مهم در حوزه هايي كه تخصصي در آنها ندارند، نيازمند مشورتند. باري اين بود حاصل فيلمي كه ما ديديم. در مابقي قسمت ها بنده كنكاش نكردم. نظير حكايت كره و چگونگي پيدا شدن اين خانم و قراردادهاي بعدي و... البته خود دوستان توضيحاتي دادند كه در بسياري موارد ما هم پذيرفتيم. در مورد هزينه هم باز آنها تأكيد مي كردند در سينما هزينه ها سر از چند ده ميليارد مي زند و پول هايي رد و بدل مي شود كه اين رقم مقابلش هيچ است. اشاره مي كردند به برخي پروژه هاي تلويزيون.
۳-
توليت و تصويربرداري در حرم امام رضا (ع): بحث ورود دوربين به محدوده حرم معضلي است كه به اين بهانه بسياري به آن پرداختند. جالب است جشنواره رضوي مي گذاريم، بالاجبار بخش فيلم هم به آن اضافه مي كنيم، اما فيلمسازان اجازه ورود به حرم رضوي ندارند و شب وفات امام هفتم، پدر امام رضا (ع) است اما دوربين تلويزيون اجازه ورود به حرم نيافته و بالاي بام هتل جهان فيلم مي گيرد. اين مسائل سبب شده تا مردم شاكي شوند. مگر آنها بايد تاوان اختلاف هاي ضرغامي و طبسي را بدهند؟ چرا در چنين ايام بايد مردم از پخش زنده حرم رضوي محروم شوند؟ توليت وظيفه تسهيل و تسريع استفاده از حرم رضوي را براي همگان دارد. بر سر آن نمي تواند و نبايد گروكشي كند. با اين رفتارها مردم در مي مانند اين توليت است يا مالكيت؟!
آستان قدس اما براي ممانعت حضور وسيع دوربين ها در حرم رضوي دلايلي دارد كه شنيدني اند و در مواردي قانع كننده. اما هر چه هست بايد براي رفع اين مشكلات چاره اي انديشيد. نباشد خانم سحر ريحاني در پروژه اي كه هم پول است و هم مذهب (به قول خودش) بتواند در كنار ضريح قرق شده گل رز هم پرپر كند اما بسياري فيلمسازان در حسرت يك فريم تصوير از حتي صحن هاي عمومي حرم بسوزند. بايد يك اتوماسيون و گردش كار پيش بيني شود كه طبق آن هر دوربيني كه از مركزي رسمي معرفي مي شود بتواند با نظارت آستان قدس در برخي نقاط حرم حضور يافته و كار خود را انجام دهد.
آستان قدس بايد با رسانه ها آشتي كند و از آنجا كه اين حركت، حركتي نو و در نوع خود كم سابقه و حتي بي سابقه است، بايد از مشاوريني خبره بهره گيرد تا به در و ديوار نزند و آخر الامر اينكه مبادا اشتباهاتي از اين دست به تعطيل شدن كار مستند و مستندسازي در آستان منجر شود و قهر چند ده ساله مجدد اين مجموعه مردمي با سينما.»
..................
اينكه ماجرا از كجا شروع شد، خودش حكايت جالبيست. چند هفته پيش بود كه رسانهها از يك بذل و بخشش بيدليل ميلياردي در آستان قدس رضوي خبر دادند:
در حاشيه توليد مستند يك و نيم ميلياردي آستان قدس رضوي
هزینه میلیاردی آستان قدس براي حمایت از یک خانم مستندساز آماتور!
ظاهرا کمکم باید به شنیدن هر روزهی اخبار سرمایهگذاریهای عجیب و غریب در حوزهی فیلم و سریالسازی عادت کنیم و حالا دیگر این را یک روند عادی به حساب بیاوریم، چرا که چندوقتی هست که اخبار سرمایهگذاریهای هنگفت بر روی پروژههای پرحاشیه و بدون توجیه منطقی، دست از سر فرهنگ و هنر این مملکت برنمیدارد و هر روز هم بر تعداد این پروژهها افزوده میشود.
به گزارش رجانیوز، در آخرین مورد از این سرمایهگذاریهای تعجبآور نه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و یا صدا و سیما، بلکه تولیت آستان قدس رضوی با سرمایه گذاری میلیاردی و خارج از عرف برای ساخت یک مستند از حرم مطهر امام رضا(ع) حاشیهساز شده است.
روز گذشته مصاحبهای از تهیهکنندهی مستند یکونیم میلیارد تومانی آستان قدس رضوی روی خروجی یکی از سایتهای خبری قرار گرفت که زمینه بحث و تامل فراوانی را پیرامون سیاستهای فرهنگی تولیت آستان مقدس امام هشتم(ع)، ایجاد کرده است.
سحر ریحانی تهیهکنندهی جوان مستندی یک و نیم میلیاردی با عنوان «زلال بیانتها»، که تا پیش از این تنها بازی در چند فیلم درجه چندم، موسوم به «شونه تخممرغی» از جمله «در شب عروسي»، «احضار شدگان»، «بیوفا» و ..... را در کارنامهی کاری خود دارد در این مصاحبه در جواب این سوال که آیا اعتقادات مذهبیاش باعث انتخابش برای ساخت مستندی در مورد آستان مقدس امام هشتم(ع) شده است در کمال تعجب میگوید: «اتفاقا من اصلا آدمی مذهبی نیستم. یکی هستم مثل خود شما. مثل همه دخترهای بیست و هفت هشت ساله تهرانی؛ زیاد از بعد مذهبی سر در نمیآورم، اما کل پروژه برای من جالب بود و خیلی لذت بردم.»
وی در ادامه در مورد دلیل انتخابش برای تهیهی این مستند میگوید: «من دانشجوی صنعتی شریف هستم و چهار سال متوالی در المپیاد ریاضی برنده شدم. سال گذشه که برای مسابقه به کره رفته بودیم حاج آقای طبسی هم در مراسم تجلیل حضور داشتند. یک روز حرف رسید به این که خواستههای من چیست. من گفتم حاج آقا من خیلی دوست دارم در ایران دفتر تولید داشته باشم که از نظر بودجه و حمایتها در سطح عالی باشد و حرف اول را بزند. گفتم حاج آقا دوست دارم آدم پولداری باشم. البته این فقط برای من آرزو بود چون میدانستم به قد و قواره من این حرفها نمیخورد. ایشان ولی گفتند ایده خوبی داری ولی باید پله پله شروع کنی. اما من گفتم که نمیتوانم یواش یواش کار کنم و کمالگرا هستم و اگر ساپورت مالی و قانونی پشت دفتر تولید نباشد زمین میخورم. بعد از این حرف بود که حاج آقا پیشنهاد داد که به رغم اینکه حرفهای نیستم، به خاطر جایزهای که در ریاضی دریافت کردم و البته اینکه آن را به آقا امام رضا اهدا کردهام در استان شروع به کار کنم. این شد که کم کم فعالیتهای ما شروع شد.»
اما قسمت جالبتر و البته مهمتر ماجرا امکانات ویژهایست که تولیت آستان قدس برای این بازیگر جوان فراهم کرده است تا در کمال آرامش به کار خود برسد. ریحانی در ادامهی گفتوگو در مورد تجهیز دفتر کارش در تهران توسط آستان قدس میگوید: «آستان در من انگیزهای ایجاد کرده است که احساس قدرت و امنیت میکنم. کدام ارگان – ارگانهایی که هنرمندان با آن ارتباط دارند منظورم است- این قدرت را به هنرمند میدهد؟ مثلا الان برای پروژه پرستاران ایرانی 1500 تا 2000 دقیقه را سفارش دادهاند. هنوز هیچی نشده سه هفته پیش آمدند دفتر من را تجهیز کردند والله – قسم کبیره است ها- سه بار ناظر فرستادهاند، نه باب فضولی، برای اینکه بپرسند آیا کم و کسری دارید؟ باور کنید از هر چیزی که نیاز دیدند بهترینش را خریدند. در حدی تجهیز کردند که حتی برای صدابرداری مجبور نباشم به جای دیگری برویم. طبقه پایین دفتر را برایم صداگذاری دالبی گذاشتند. چیزی که در ایران فقط یک نفر دارد. یعنی بعد از عروج فیلم دفتر من است که حدود 400 متر سیستم دالبی است. همه جوره همکاری کردند با سلیقه من کنار آمدند. مثلا ارزو داشتم کنار ضریح گل رز پرپر کنم! حاج آقا و دیگر عوامل در کمال ناباوری اجازه دادند.»
عجیبترین نکتهی این مصاحبه اما موضوعی است که ریحانی در مورد نوع سرمایهگذاری آستان قدس در این پروژه میگوید، اینکه آستان قدس یکبار یکونیم میلیارد هزینه ساخت این مستند را پرداخت کرده و بار دیگر بعد از ساخته شدن قرار است این مستند را از گروه سازنده بخرد! در قسمتی از این مصاحبه میخوانیم:«در پروژه امام رضا هم که گفتی یک میلیارد و پانصد میلیون تومان تمام شد هم پول گذاشتی؟نه این نه. برای من خیلی سنگین بود./خب پس چهجوری تهیهکننده بودی؟ وقتی که از پس هزینههایش برنیامدم قرار شد بودجه آن را بدهند و بعد از ساخت دوباره به خودشان بفروشم.»
مسئلهی تاسفآوری هم که باید به آن اشاره کرد این است که با این مقدار ریخت و پاش و هزینههای گزاف از بودجهی آستان قدس رضوی، تهیهکننده جوان این کار در انتها اعتراف میکند که حتی با پایان یافتن ساخت مستند هنوز هم حتی نمیداند که حاصل کار در چه حدیست و اصلا مستند است و یا داستانی! وی در جایی میگوید: «باورتان میشود که خود من آخرش نفهمیدم این فیلم داستانی بود یا مستند. نفهمیدم چه از آب درآمد. اما هرچه بود به مستندنگاری نزدیکتر است تا داستانی.»
شاید تولیت محترم آستان قدس دلایلی منطقی برای در اختیار گذاشتن بودجه یکونیم میلیاردی و فراهم کردن امکانات ویژه با بودجه آستان مقدس امام رضا(ع) برای خانم ریحانی داشته باشند، اما نکتهای که واضح است این است که این مخارج هنگفت برای خانمی که خودش اعتراف میکند «اصلا آدم مذهبی نیست» در حالی صورت میگیرد که بسیاری از فعالان فرهنگی جبهه انقلاب برای انجام کارهای خود دربهدر به دنبال بودجههای چند میلیونی هستند و راه به جایی نمیبرند. نیروهایی که قطعا از نظر فنی هم بالاتر از کسی هستند که کل رزومهی فعالیت هنریاش محدود به بازی در چند فیلم درجه چندم است.
جز اینها هم نکتهی دیگری که کاملا جای سوال دارد روند غیرمنطقی و غیر اصولی سرمایهگذاری آستان قدس در این پروژه است. کجای دنیا روال تولید یک فیلم این است که یک سرمایهگذار کل بودجه و امکانات فنی ساخت فیلم را متقبل شود و در انتها نیز دوباره همان فیلم را از گروه سازنده بخرد؟ احتمالا تولیت آستان قدس پاسخ مستدلی برای این اقدام خود دارند.
..............
ادعای نخبگی ابهام آمیز سحر ریحانی و پاسخ بنیاد نخبگان
در حالی که موضوع فیلم سازی یک بازیگر جوان برای آستان قدس رضوی در روزهای اخیر خبر ساز شده است، ادعای این هنرپیشه مبنی بر داشتن مدال المپیاد،نخبه بودن و تقدیم مدال به آستان قدس رضوی ابهامات بیشتری ایجاد کرد.
به گزارش مهر، سحر ریحانی بازیگر جوانی که تهیه کنندگی یک پروژه یک و نیم میلیارد تومانی با نام " زلال بی انتها " را بر عهده گرفته است، ادعا می کند که به دلیل اهدای مدال یا جایزه المپیاد ریاضی خود به موزه آستان قدس رضوی، مشمول این لطف شده و این کار را برعهده گرفته است.
این در حالی است که بررسی سه دوره اخیر برگزیدگان المپیادهای کشوری و بین المللی و همچنین برگزیدگان المپیاد ریاضی که دانشجویان شریف برندگان آن بودند، نشان می دهد نامی از "سحر ریحانی" در این میان نیست.
این بازیگر در مصاحبه های متعدد خود ادعا کرده است که به دلیل تحصیل در دانشگاه صنعتی شریف در المپیادهای بین المللی ریاضی شرکت کرده و موفق به کسب مدال شده است و مدال خود را به آستان قدس رضوی اهدا کرده است.
پیگیری های مهر نشان می دهد که در گذشته نیز تیم های المپیادهای دانش آموزی که به مسابقات بین المللی اعزام شده اند، نام سحر ریحانی را نشنیده اند.
در همین رابطه پرویز کرمی - مشاور معاون علمی و فناوری رئیس جمهور و رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی بنیاد ملی نخبگان در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: هیچ گونه پرونده، فرم و یا وضعیت تحت پوشش در بنیاد ملی نخبگان به نام سحر ریحانی وجود ندارد.
کرمی افزود: هیچ سابقه ای از وی که نشان دهنده شرکت در جشنواره، المپیاد و یا موضوعی که در نهایت به تشکیل پرونده در بنیاد ملی نخبگان بیانجامد وجود ندارد.
وی تاکید کرد: در واقع وی هیچ پرونده ای مبنی بر تحت پوشش بودن بنیاد ملی نخبگان ندارد.
...................
بازیگرآماتور مدالی به آستان قدس هدیه نکرده است!
در پی ادعای سحر ریحانی تهیه کننده پروژه یک و نیم میلیارد تومانی " زلال بی انتها " مبنی بر اهدای مدال ]جایزه [ المپیاد ریاضی خود به موزه آستان قدس رضوی، صحت این ادعا توسط موزه آستان قدس رد شد.
به گزارش الف بعد از عدم پاسخگویی درست مسئولان آستان قدس در مورد مجموعه زلال بی انتها و ابهامات فراوان در مورد این پروژه، و در ادامه بررسی های الف مشخص شد که ادعای سحر ریحانی مبنی بر اهدای مدال به موزه آستان قدس هم بی پایه و اساس بوده است.
مسئول موزه سکه و مدال در پاسخ به خبرنگار الف در این رابطه گفت : " من دو سال است که مسئول موزه مدال و سکه هستم و در طی این دو سال، هیچگونه مدالی از طرف خانم ریحانی اهدا نشده است "
مهردوست در ادامه صحبت های خود به این موضوع اشاره کرد که شاید آن مدال به گنجینه موزه اهدا شده است. به همین دلیل خبرنگار الف با ارسال نامه استعلامی به دفتر آقای امیری نیا معاون امور موزه های سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس خواستار پاسخگویی صحیح و مکتوب به این موضوع شد.
بعد از پیگیری های مکرر، یکی از اعضای دفتر آقای امیری نیا با اعلام اینکه استعلام مذکور بصورت محرمانه به دفتر قائم مقام آستان قدس ارسال شده است گفت : " ما در جواب نامه استعلامی، اعلام کردیم که هیچگونه مدال و یا جایزه ای از طرف این خانم به موزه آستان قدس اهدا نشده است و پاسخگویی به استعلام سایت الف را به دفتر قائم مقام آستان قدس رضوی محول کردیم " .
بعد از ارسال استعلام مذکور به دفتر قائم مقام و بعد از پیگیری های مکرر برای جواب مربوطه، متاسفانه هیچگونه جوابی دریافت نشد و نهایت این پیگیری با عذرخواهی آقای شریعتی مسئول دفتر قائم مقام آستان قدس و قطع تلفن همراه بود.
در همین رابطه چندی پیش نیز يك منبع آگاه در بنياد ملي نخبگان در گفت وگو با روزنامه كيهان، ادعاي سحر ريحاني هنرپيشه سينما را در زمينه نخبگي و مدال آوري در المپياد رياضي بي اساس خوانده و گفته بود: "نام اين فرد در فهرست نخبگان جامعه دانشگاهي و مدال آوران المپيادها وجود ندارد."
حال با مشخص شدن موارد بالا در مورد این پروژه، ابهامات جدیدی درخصوص ارتباط خانم ریحانی با آستان قدس و آقای مصطفی طبسی و اعطای پروژه "زلال بی انتها " مطرح شده است. رسانه ها و افکار عمومی کماکان خواهان پیگیری نهاد های نظارتی و پاسخگویی مسئولان استان قدس رضوی هستند.
***
براي اضافهكردن به اين بسته خبري چيزي نداريم بگوييم. سوال سايت "سينماي ما" در پايان اين گزارش عجيب فقط يك جمله است:
اينجا چه خبر است؟ سينماي ما و فرهنگ ما دارد به كجاها ميرود؟ كسي خبر دارد؟