News

  • نمایش و دانلود قسمتهای از نشست رسانه ای «آزمایشگاه»
  •  
  • نمایش و دانلود قسمتهای از نشست رسانه ای «خوابم میاد» را اینجا ببینید + گزارش نشست
    رضا عطاران: متعلق به سینمای سخیف کمدی ام/ مشکل جدی خودم هستم
  •  
  • اختصاصی سایت «سینمای ما»:
    فیلم گفت و گوی دو نفره مریلا زارعی و رضا عطاران را اینجا ببینید
  •  
  • نمایش و دانلود قسمتهای از نشست رسانه ای «برف روی کاجها» را اینجا ببینید + گزارش نشست
    معادی: سیاه و سفید بودن «برف روی کاج ها» ریسک بزرگی بود
  •  
  • عکس ها: محسن هردان
    گزارش تصویری از جلسه پرسش و پاسخ فیلم «آزمایشگاه»
  •  
  • فیلم گفت و گوی اختصاصی سایت «سینمای ما» با صابر ابر را این جا ببینید
    صابر ابر از کیفیت حضورش در نقش های متنوع برای کاربران «سینمای ما» می گوید.
  •  
  • اختصاصی سایت «سینمای ما»: فیلم گفت و گوی دو نفره مهناز افشار و صابر ابر درباره بازیگری سینما و تئاتر
    حضور مهناز افشار در تئاتر یک اتفاق است
  •  
  • عکس ها: محسن هردان
    گزارش تصویری از جلسه پرسش و پاسخ فیلم «خوابم میاد»
  •  
  • عکس ها: محسن هردان
    گزارش تصویری از جلسه پرسش و پاسخ فیلم «برف روی کاجها»
  •  
  • عکس ها: محسن هردان
    گزارش تصویری از جلسه پرسش و پاسخ فیلم «ملکه»
  •  
  • فیلم گفت و گوی اختصاصی سایت «سینمای ما» با مهناز افشار را این جا ببینید:
    مهناز افشار از حضور چشمگیر در جشنواره سی ام برای کاربران «سینمای ما » می گوید.
  •  
  • زانیار خسروی از اولین تجربه بازیگری‌اش می‌گوید:
    پیمان معادی ریسک کرد نه من!
  •  
  • برنامه "پرانتز باز" دوشنبه 17 بهمن ماه
    هر شب برنامه سینمایی «پرانتز باز» را اختصاصا در سایت «سینمای ما» بشنوید
  •  
  • موسیقی پایانی فیلم را از اینجا دانلود کنید؛
    دنگ شو با «ضد گلوله» آمد
  •  
  • عکس ها: محسن هردان
    گزارش تصویری از جلسه پرسش و پاسخ فیلم «من همسرش هستم»
  •  
  • عکس ها: محسن هردان
    گزارش تصویری از جلسه پرسش و پاسخ فیلم «یکی میخواد باهات حرف بزنه»
  •  
  • گزارش تصویری محسن هردان از نشست پرسش و پاسخ فیلم سینمایی «پل چوبی»
    دغدغه ساخت یک رمانس عاشقانه داشتیم
  •  
  • گزارش تصویری محسن هردان از نشست پرسش و پاسخ فیلم سینمایی «چک»
    تو را دعوت می‌کنم که با هم فیلم‌های بی‌نام ببینیم، بی آن که بدانیم «روبربرسون» آن را ساخته یا «قدرت الله صلح میرزایی».
  •  
  • گزارش تصویری محسن هردان از نشست پرسش و پاسخ فیلم سینمایی «آمین خواهیم گفت»
    حرف مشترک دور ماندن انسان‌های معاصر از یکدیگر است
  •  
  • آیین اختتامیه سی امین جشنواره بین المللی فیلم فجر برگزار شد + فهرست کامل برگزیدگان
    داریوش مهرجویی برای «نارنجی‌پوش» دو جایزه برد/ شیرین یزدان بخش برای «بوسیدن روی ماه» و پریوش نظریه برای «در انتظار معجزه» دیپلم افتخار گرفتند
  •  










       





    سینمای ما -

    ابتدا مقاله امیر پوریا: تلقيات نادرست از فضاي نقد

    برو کاين وعظ بي معني مرا در سر نمي گيرد

    حدود دو سال پيش، يکي از روزنامه هاي اصولگرايان در يکي از حملات تند مشهورش عليه جريان هاي فرهنگي جناح ها و نگرش هاي ديگر، فهرستي از نام هاي منتقدان و نويسندگان و حتي مترجمان سينمايي مختلف را با اندکي شرح و وصف درباره هر يک، تحت عنوان عجيب و مبهم «حلقه منتقدين سياه» رديف کرد و از جمله، نوک پيکان تيز انتقادش را متوجه سازمان صدا و سيما کرد که چرا برخي از اعضاي همين «حلقه» را گهگاه براي نقد و تحليل برخي فيلم ها به برنامه هاي سينمايي فرامي خواند. همواره برايم سوال بوده که صفت / واژه «سياه» در اين عنوان به چه برمي گردد؟ مثلاً آيا ما منتقداني هستيم که فيلم هاي متمايل به سياه نمايي جامعه و زمانه مان را زياده از حد تحويل گرفته ايم و از اين رهگذر به صفت سياه مزين شده ايم؟ آيا جز در موارد سوگواري، زياده از حد لباس سياه مي پوشيم؟ آيا رنگ و رويمان سياه است و به قدر کافي به بهداشت و استحمام بها نمي دهيم؟ يا بابت آن نکته يي که روزنامه اصولگرا در همان يادداشت آورده بود- که ما قرارهايي بسته ايم تا از فيلم هاي امريکايي و سينماي مستهجن غرب دفاع کنيم- کارکرد نوشته هايمان رو به سياهي و تباهي است؟، آن صدور حکم و آن اتصاف صفت، به اين دليل سست و مستدل به نظر مي رسيد که از جمله خود من با انبوهي فيلم هاي منتسب به آن جريان سياه نمايي، به شدت مشکل دارم (فقط به عنوان مثال، «تخته سياه» و «سيب» سميرا مخملباف، «چکمه» طالبي، «نجوا» شهبازي، «زندان زنان» حکمت، «دايره» پناهي و در حيطه يي متفاوت، «طعم گيلاس» کيارستمي) و برخي را به دلايل سينمايي و حسي، بسيار دوست دارم (از جمله «طلاي سرخ» پناهي و فيلم هاي بهمن قبادي) و درباره هر دو گروه بارها تحليل تفصيلي نوشته ام و بديهي است که ريشه اين ارزشگذاري هاي متفاوت، مطلقاً آن نکات غيرسينمايي موردنظر دوستان روزنامه اصولگرا نيست. همچنين بسياري فيلم هاي محبوب و مشهور سينماي امريکا را دوست نداشته ام و نوشته ام (باز فقط محض نمونه، «دلاور/ شجاع قلب» گيبسون و «گلادياتور» اسکات و همين «ميليونر زاغه نشين» دني بويل). اين مثال ها را آوردم تا اشاره کنم آن بحث روزنامه اصولگرا، بيش از آنکه به لحاظ سياسي و بابت موضع گيري هاي افراطي مشهور اين روزنامه و جناح پشت سر آن برايم آزارنده يا عصبي کننده باشد، از اين حيث سست و بي استحکام به نظر مي رسيد که کاملاً بدون ديدن و آمار گرفتن و شناختن سليقه ها و نوشته هاي بسيار گوناگون منتقدان، به گرد آوردن آن فهرست منجر شده بود. از ميان انبوه اتفاقات نمکين آن يادداشت، مي توانم با نقل اين نکته لبخندي به لب تان بنشانم که در فهرست دوستان نام افرادي ديده مي شد که گاه حتي به زحمت بر سر يک ميز مي نشينند، چه رسد به آنکه رويکرد واحدي را در پيش بگيرند و با هم هماهنگ شوند و غيره. مثال بارزش؛ دو دوست جداگانه ام علي معلم و هوشنگ گلمکاني. حالا و در دوران اخير، در شرايطي که اغلب منتقدان سينمايي به دلايلي بسيار متفاوت با هم نظرات بسيار مختلف منفي يا مثبتي درباره فيلم هاي مطرح و مهم «وقتي همه خوابيم» و «سوپراستار» و «اخراجي ها2» دارند، سازندگان اين فيلم ها و حواريون شان مدام از تعابير بسيار کلي براي پاسخگويي به انتقادات مطرح شده استفاده مي کنند. براي آن شرکت کننده از همه جا بي خبر مراسم اختتاميه جشنواره فجر که آمده بود شهاب حسيني را از نزديک ببيند يا براي الناز شاکردوست سوت بکشد، اينکه ايرج رامين فر روي سن مراسم گفت امسال به بهرام بيضايي «فحاشي» شد، حيرت آور مي نمود. اين دسته از حضار موجب شلوغي مراسم، نقدخوان و مطلب فهم نبودند که بدانند رامين فر دارد با افراط در مظلوم نمايي، نقدهاي منفي را يک جا و در جايگاه حرکتي هدايت شده و هماهنگ و تعمدي، به فحاشي و هتاکي تعبير مي کند. وقتي اين روزها ده نمکي تمام واکنش هاي منفي ابراز شده نسبت به فيلمش را ناشي از «حسادت به فروش بالا» و نتيجه «برخوردهاي جناحي با پس زمينه گذشته» خود مي داند و يک بار به آن همه استدلال سينمايي و مباحث مربوط به نوع و حد و سطح شوخي نويسي و اجراي کمدين هاي فيلمش که نوشته ام و نوشته ايم، اشاره نمي کند، اين خيل تماشاگران موجب پرفروش شدن فيلمش باز بي آنکه خود به طور مستقيم چيزي خوانده باشند، مي پندارند کل موضوع از همان خصومت هاي مورد اشاره او برمي آيد. جمعه شب در برنامه راديويي «سينما صدا» که کاملاً دارد ابعاد يک برنامه «90» سينمايي را به خود مي گيرد، تهمينه ميلاني جلوه بسيار جديد و تعجب آوري از اين نوع تقسيم بندي هاي ژنريک فاقد شناخت را مطرح کرد و به نمايش گذاشت. او که از انتقادات مستدل دو منتقد حاضر در برنامه و مجري آن فرزاد حسني به عصبيت دچار شده بود، همچون همان يکسان پنداري همگان که در يادداشت قديمي روزنامه اصولگرا به چشم مي خورد، از تباني جماعت پرشماري از ما منتقدان خبر داد که بعد از اظهارنظر وزير ارشاد درباره اثرگذاري فيلم «سوپراستار»، در يکي از روزنامه هاي جناح اصلاح طلب، يک «لانه جاسوسي» راه انداخته ايم تا به فيلم او «لطمه بزنيم»، در حالي که اولاً مواضع و خاستگاه هاي دو منتقد رودرروي او - محمد باغباني و محمود گبرلو- کاملاً با هم متفاوت بود و اساساً گبرلو از نويسندگان منتسب به جناح و تفکري ديگر محسوب مي شود و ظاهراً ميلاني هيچ توجهي به اين نکته ندارد که فيلمش به دليل شعاري بودن و کاستي هاي فيلمنامه يي، در آن طيف نيز مي تواند ناقدان مخالفي داشته باشد. ثانياً هيچ کدام از ما چند نفر که در اين روزنامه نيز مي نويسيم، خود را «متعلق» به اين روزنامه نمي دانيم و هر کدام به عنوان منتقد و مدرس و غيره، دغدغه ها و حيطه هاي فعاليت متعددي داريم و اساساً خود محورتر و گنده دماغ تر از آنيم که حاضر شويم نظرمان را با هم هماهنگ کنيم يا بابت يک همخواني جمعي، تغييري در نظرمان پديد آوريم و ثالثاً معتقديم فيلم ايشان بابت ضعف و صراحت و معناگرايي تحميلي و شعارهاي مکرر کم رمق و کم اثر، خودش به قدر کافي به خودش لطمه زده و رابعاً، خوشبختانه نقد و کل فضاي پيرامونش در ايران تاثيري بر فروش فيلم ها ندارد که احياناً ما بخواهيم با منفي گويي لطمه اقتصادي به سرنوشت فيلم ايشان برسانيم. در ادامه آن برنامه، ميلاني با ارائه تصويري آشکار و نمونه يي از بي طاقتي فيلمسازان ايراني نسبت به نقد، استوديو را ترک کرد. اما با تمام بدبيني هايي که نسبت به نقد و منتقد دارد - و هيچ هم عجيب نيست؛ چون بزرگاني چون فليني و هيچکاک هم داشته اند- خوب است اين يک نکته ظاهراً فرعي اما مهم را بداند که من و علي معلم و امير قادري و آرش خوشخو و ديگر منتقداني که برخي دوست و برخي فقط همکارمان هستند، در صورتي که گهگاهي فرصتي دست بدهد و همديگر را ببينيم، حتماً فيلم ها و سکانس ها و ديالوگ ها و نقل قول هايي بسيار جذاب تر و عميق تر و دلپذيرتر براي هم صحبتي داريم، احياناً ترجيح مي دهيم بر سر اينکه «ميليونر زاغه نشين» فيلم مهملي است يا موثر، بحث و جدل کنيم و هماهنگي هايمان قاعدتاً براي سرانجام دادن پرونده يي درباره موريس ژار عزيز است و ارزش هاي کار او در فيلم محبوب نگاه رسمي ما يعني «الرساله / محمد رسول الله» با يکي از فيلم هاي منفور اين نگاه يعني «لورنس عربستان» برايمان يکسان است و کاري به محبوبيت يا مذموميت يک اثر در نگرش شخصي يا جناحي اين وزير و آن مقام نداريم و به ويژه، بعيد است وقت مان را صرف هماهنگي دسيسه يي عليه «سوپراستار» بکنيم. بازي ها و نتيجه هاي اين حيطه، اندکي روشن تر از آن است که احتياج به دسيسه داشته باشد. کافي است خود سينما را ملاک قرار دهيم.

    و حالا پاسخ میلانی به امیر پوریا:

    من شما را نمی‌شناسم آقای پوریا

    در روز يکشنبه 6 ارديبهشت 88 مطلبي در صفحه آخر روزنامه «اعتماد» با تيتر «جنجال در راديو» به چاپ رسيده بود که مربوط مي شد به برنامه «سينماصدا» در «راديو گفتگو». اگر اين مطلب تنها يک خبر بود که به اطلاع عموم مي رساند که به دلايلي اينجانب استوديوي برنامه راديو گفتگو که به نقد و بررسي «سوپراستار» مي پرداخت را ترک کرده ام، اشکالي وجود نداشت. اما تحليل نادرستي از اين واقعه خواندم که موجب شگفتي من شد. کاش براي تحليل و نتيجه گيري از اين خبر، تحقيق بيشتري مي کرديد يا صبر مي کرديد تا نتيجه اقدامات قانوني و اعتراض اينجانب به رياست صدا و سيما مشخص مي شد و بعد از آن اقدام به جمع بندي مي کرديد. متاسفانه نويسنده يا گزارشگر ناشناس شما، گزارش غيرواقعي از آنچه در آن برنامه راديويي «سينماصدا» اتفاق افتاده بود، با جهت گيري به نفع جرياني غيرفرهنگي ارائه داده است که تعجب من را برانگيخت و اين سوال را به وجود آورد که شما به اتکاي چه مستنداتي حاضر به چاپ اين گزارش مجعول شده ايد؟ آيا اعتبار افراد، ارزشي براي روزنامه شما ندارد که هر خبر يا گزارش جنجالي را بدون تحقيق به حروفچين مي سپاريد؟ اميدوارم اين اتفاق سهوي باشد و با روشن شدن آنچه در استوديوي راديو گفتگو اتفاق افتاد، جاي عذرخواهي و توضيح از طرف شما براي من باقي بماند، به ويژه که براي جلب مخاطب و بي اعتبار کردن اينجانب تيتري سطحي و جنجالي بر آن نهاده شده بود. اما چيزي که مايه حيرت بيشتر من شد مطلبي بود که در ستوني در سمت چپ همان صفحه با امضاي آقاي جواني به نام «امير پوريا» نگاشته شده بود؛ ستوني به نام «ميکروسکوپ خصوصي من». طبعاً از نام ستون حدس زدم که نويسنده جوان ما اعتمادبه نفس بسيار خوبي دارد که ميکروسکوپ خصوصي خود را مهم مي داند، آنقدر که در يک روزنامه پرتيراژ آن را مطرح کند. اما با خواندن مطلب ايشان بيشتر از اعتماد به نفس، بي ادبي و خودبزرگ بيني ايشان توجه مرا جلب کرد.

    باور کنيد هرچه فکر کردم به ياد نياوردم که من شخصي به اين نام را ملاقات کرده، يا با او بحثي داشته باشم، يا جايي ايشان را مخاطب قرار داده باشم. به همين جهت از ايشان مي پرسم که آقاي امير پوريا که هم نام برادر جوانمرگ من هستيد، شما کي هستيد؟ چند سال است مي نويسيد؟ و من از کجا شما را مي شناسم؟ مگر مي دانيد که من در مورد چه کساني حرف زده ام که به من جوابيه داده ايد؟ من که اسمي از کسي نياورده ام؟ در مصاحبه يي عرض کرده بودم که به نظر من 90 درصد منتقدان جواني که اين روزها در مطبوعات مي نويسند، کم سوادند و کم سوادها خطرناک تر از بي سوادها هستند، چرا که براي جبران کم سوادي خود براي اينکه سري در سرها دربياورند، به جاي نقد اثر هنري به نقد آفريننده مي پردازند و به نوعي به آدم هاي قدبلند هنري فحاشي مي کنند تا ديده شوند. خب اين نظر من است، اما چه ربطي به شما دارد که خودتان را جزء آنها ديده ايد؟، يک جوک قديمي هست که مي گويد يک روز فردي خودش را ميان دو پاسبان انداخت و گفت؛ شما دو نفر مرا کجا مي بريد؟ حالا حکايت شماست. شما خودتان را وسط بحث انداخته ايد و مي گوييد چه کار به من داريد؟ مگر خداي نکرده شما خودتان را جزء آن 90 درصد کم سواد مي دانيد؟ من اگر چنين چيزي گفته ام منظورم از آن نوع منتقداني است که سر جلسه پرسش و پاسخ فيلم «آتش بس» رو به محمدرضا گلزار کرده و گفت؛ آمده ام که درازت کنم همان طور که فلاني را دراز کردم؟، خودتان و دوستان منتقدتان را گنده دماغ ناميده ايد؟ انصاف داشته باشيد، کدام انسان با دانشي گنده دماغ است، که شما به آن مي باليد؟ و عجيب تر اينکه براي اينکه مثلاً جواب مرا بدهيد نام آقاي معلم و آقاي گلمکاني را با خودتان جمع کرده ايد؟ اگر من در مورد منتقدان کم سواد که در يک مجله تازه تاسيس، گرد هم مي آيند و عليه سينماي رو به رشد مطلب مي نويسند، مطلبي عنوان کرده ام، شما چرا آشفته شده ايد؟ اعتراض من چه ربطي به شما دارد؟ و از آن مهم تر چه ربطي به آقاي علي معلم دارد؟ همه مي دانند که مجله ايشان تازه تاسيس نيست و ايشان کهنه کار اين عرصه اند. اگر آقاي معلم فيلم مرا نقد کند حتماً آن را نقد مي کند و به تخريب شخص سازنده نمي پردازد و تصور نمي کنم مشکلي با فيلمسازي من داشته باشد، حتي اگر فيلم «سوپراستار» را به دلايلي نپسندند. دليل اين ادعا چندين جايزه تنديس حافظ است که مجله ايشان به چند فيلم من داده است. چرا خودتان را با ايشان جمع کرده ايد، مگر خداي نکرده هويت فردي شما اشکالي دارد؟ به هر حال اميدوارم شما جزء آن 90 درصد کم سوادي که سعي مي کنند با انتساب خود به بزرگان، آبرويي دست و پا کنند، نباشيد. بگذريم؛ از متني که نوشته بوديد تصور مي کنم که بايد بي تجربه، عجول، عصبي و پرخاشگر باشيد. ولي عزيز من، هرچقدر هم که کم سن باشيد و تجربه شما کم باشد، دليلي بر بي مسووليتي شما نيست. حالا که به هر دليل وارد حيطه نقد شده ايد، خوش آمديد. و همان طور که فيلم «سوپراستار» نشان مي دهد حتي اگر 16 سال هم که داشته باشيد، دليل موجهي وجود ندارد، که مسووليت و عواقب کارها و حرف هايتان را نپذيريد.




    به روز شده در : پنجشنبه 10 ارديبهشت 1388 - 14:19

    چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

    اخبار مرتبط

    نظرات

    سعید
    پنجشنبه 10 ارديبهشت 1388 - 15:9
    7
    موافقم مخالفم
     
    وقایع‌نگاری کیوان کثیریان از ماجرای حضور مسعود ده‌نمکی در برنامه «سینما - صدا» و تمام درگیری‌هایش

    من ایمان داشتم که سطح سواد بالا ، صرفا" برای فرد شعور بالا بوجود نمی آورد . الان نه تنها به ایمانم افزوده شد بلکه به این نتیجه رسیدم که سطح تحصیلات بالا الزاما حتی ممکن است دانش را هم برای فرد به ارمغان نیاورد.

    خانم میلانی ، که در برنامه ادعا می کنند از هملت می توانند ایراد بگیرند و به بقیه اعضا در جلسه نقد فرصت پاسخگویی نمی دهند ،تنها یک مطلب را به مخاطب القا می کنند و آن اینکه خانم میلانی دچار نارسیسیزم شدید شده اند و از خود بتی بزرگ ساخته اند که به هیچ وجه کسی حق شک به آن را نباید داشته باشد در حالیکه ایشان باید توجه داشته باشند که غرور همیشه قبل از سقوط می آید و آن بتی که از خود ساخته اند در درجه اول جان و روان خود ایشان را شکننده و آسیب پذیر خواهد ساخت.


    پنجشنبه 10 ارديبهشت 1388 - 15:25
    -12
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    از خود آقای پوریا و نقدهای پر از عقده اش بیزار و متنفرم.

    نقدهای نیما حسنی نسب را دوست دارم.


    پنجشنبه 10 ارديبهشت 1388 - 15:31
    -13
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    آقای پوریا! شما چه جور منتقدی هستی که خود را گنده دماغ می دانی؟؟ گنده دماغ که اصلا معنی خوبی ندارد و یک فحش است. قربان سوادت بروم!

    علی
    پنجشنبه 10 ارديبهشت 1388 - 16:20
    5
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    ظاهرا خانم میلانی در شرایط عادی این مطلب را ننوشته اند.چون امیر پوریا حتی برای مخاطبان نسبتا عادی سینما شناخته شده است.

    sina
    پنجشنبه 10 ارديبهشت 1388 - 18:37
    9
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    گمان نمیکنم خانوم میلانی امیر پوریا را نشناسد راهی دیگر ندارد باید خود را به فراموشی بزند زیرا هرکس که یکم به سینما علاقه مند باشد ایشان را میشناسد همچنین ایشان از 10 منتقد برتر سینما است.

    به وبلاگ سینمایی من سر بزنید.

    sina72.blogfa.com


    پنجشنبه 10 ارديبهشت 1388 - 21:39
    -12
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    خدای نا کرده:

    1- هوشنگ گلمکانی

    2- جواد طوسی

    3- طهماسب صلح جو

    4- حمید رضا صدر

    5- امید روحانی

    6- ایرج کریمی

    7- احمد طالبی نژاد

    8- بهزاد عشقی

    9- بیژن اشتری

    10- رضا درستکار و ......

    مرده اند که امیر پوریا بشود از 10 منتقد برتر سینما؟!


    پنجشنبه 10 ارديبهشت 1388 - 21:40
    -5
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    خدای نا کرده:

    1- هوشنگ گلمکانی

    2- جواد طوسی

    3- طهماسب صلح جو

    4- حمید رضا صدر

    5- امید روحانی

    6- ایرج کریمی

    7- احمد طالبی نژاد

    8- بهزاد عشقی

    9- بیژن اشتری

    10- رضا درستکار و ......

    مرده اند که امیر پوریا بشود از 10 منتقد برتر سینما؟!

    سيد آريا قريشي
    پنجشنبه 10 ارديبهشت 1388 - 22:29
    4
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    در اين جا دو حالت رو مي شه در نظر گرفت. يا خانم ميلاني واقعاًً آقاي پوريا رو نمي شناسن و يا مي شناسن. اگه نمي شناسن كه واي به حال سينماي ايران كه يكي از كارگردانانپرادعا و مطرحش، آقاي پوريا رو نمي شناسه و در واقع با اين حرف عملاً اعلام مي كنه كه علاقه اي به خواندن مجلات تخصصي سينمايي نداره! اگه هم آقاي پوريا رو مي شناسن كه بايد پرسيد به چه علت ادعا كردن ايشون رو نمي شناسن و سعي كردن به اين وسيله حرف هاي آقاي پوريا رو كم ارزش جلوه بدن؟


    پنجشنبه 10 ارديبهشت 1388 - 22:56
    -9
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    فکر کن که تهمینه میلانی بگه "من شما را نمی‌شناسم آقای پوریا " اونم کی Amir terrible . راستی یکی به خانم میلانی بگه اون جایزه ای که از "دنیای تصویر" گرفتی یکی از داوراش همین آقاییه که نمی شناسیش . البته ما خبر داشتیم که اهل ادب و فرهنگمون مشکل دارن ولی خوب داره جالب میشه بیچاره راننده تاکسی ها که اسمشون بد در رفته. یکی بیاد جلوی اهل ادب وهنر مارو بگیره !!

    علیرضا
    جمعه 11 ارديبهشت 1388 - 0:24
    2
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    خانوم میلانی اینروزها حالشان وخیم است. پس از ساخت فیلم بسیار ضعیف و شعاری سوپر استار و توهینهای مکرر و بی دلیل به منتقدان و جوانان سینما، در برنامه ی سینما صدا هم به تمام مخاطبان توهین وقیحانه ای کردند و بی جنبه بودن و ظرفیت پایین و فقدان قدرت دفاع از فیلم خود را نشان دادند. در این جوابیه به مطلب امیر پوریا هم ایشان به گمانم هذیان نوشته اند. پناه بر خدا! من ابدا امیر پوریا را نمی پسندم. هر چقدر که مثلا می توانم با نیمی از مطالب امیر قادری و چند نفر دیگر ارتباط برقرار کنم، با 5 درصد مطالب او هم نمی توانم. نگاهش به سینما را نمی پسندم. اما دیگر هر پیگیر حرفه ای سینما، امیر پوریا را می شناسد. 17، 18 سالی است که نقد حرفه ای می نویسد و در حدود 40 سال سن دارد. خانوم میلانی هم چهل و اندی سن دارند. حالا آقای پوریا شدند جوان و جای پسر خانوم میلانی!!! پناه بر خدا. خانوم میلانی فکری به حال خود کنید. شما اینروزها برای دفاع از فیلمتان دارید هر چه منطق و حقیقت روی کره ی زمین موجود است را عوض می کنید یا انکار می کنید!

    خانوم میلانی در مصاحبه با ماهنامه ی فیلم، گفتند برای جذب بازیگر نوجوان سوپراسنار، در سایت سینمای ما فراخوان دادیم. می ترسم ایشان چند روز دیگر بگویند یکسری سایت ها دارند علیه فیلم من جوسازی می کنند(سینمای ما). باور کنید من تا حالا حتی اسمشان را هم نشنیده ام!!!!

    با این روند، انتظار برای شنیدن چنین حرفی از طرف ایشان، بی منطق نیست!

    منتقدها، حالا بخورید. تقصیر خودتان است. قدر فیلمسازهایی چون مهرجویی و بنی اعتماد و صدرعاملی و کمال تبریزی را بدانید. یادتان می آید چقدر به همیشه پای یک زن در میان است انتقاد کردید؟ کمال تبریزی آیا ناراحت شد و بهتان توهین کرد؟ امیر قادری، یادت است در برنامه سینما صدا، با فرزاد حسنی حسابی در مقابل کمال تبریزی به فیلمش انتقاد کردید و او هم فقط جواب میداد و لبخند می زد و شیطنت می کرد و می گفت به سایت سینمای ما هم همیشه سر می زنم؟ دیدید در مقابل انتقاداتتان، چقدر خوش برخورد بود؟ خیلی های دیگر هم که مثال زدم و یا جا انداختم، چون او هستند. قدر اینها را بدانید. قدر اینها را بدانید که فردا اینها هم نروند بگویند مثل اینکه ما هم اگر همچون تهمینه میلانی در زمان اکران عمومی فیلممان، تیربار بگذاریم و همه را زیر رگبار فحش ببندیم، بهتر است. قدر خوب ها و محترمهایمان را بدانیم...

    matin
    جمعه 11 ارديبهشت 1388 - 1:4
    -1
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    نقد امیر پوریا تو مجله فیلم عالی‌ بود در مورد فیلم بیضایی ، بی‌ غرض و مرض، مستدل و متین، اولش هم که به اندازه کافی‌ چاپلوسی کرده بود

    عوضش نورایی تا دلتون بخواد روده درازی کرده بود که به زور بگه نمیدونم چی‌ چی‌، یادش به خیر اون نقدی که رو شاید وقتی‌ دیگر نوشته بود یا گفتگوش با طالبی نژاد در مورد هامون .... آخی آخی (طالبی نژاد بود یا گلمکانی؟ حالا ولش نصف شبی‌)

    خیلی‌ از این مجادلات حال می‌کنم، اینا آقایون منتقدای مفخم حالا تو جوونیشون هر چی‌ خواستن به هم پریدن ها، به ما که رسیده پنداری شایعه شده

    عاطفه
    جمعه 11 ارديبهشت 1388 - 3:8
    -2
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    خانم میلانی همانطور که در پاسخ به منتقدها خودت رو بی دلیل به بیضایی چسبوندی و به جای استاد هر حرف نامربوطی که می تونستی رو نثار منتقدان کردی, امیر پوریا هم توهین های شما رو نه به یک شخص یا دسته ی بخصوص که به همه منتقدان تلقی کرده و هموشمندانه سعی کرده جواب تکه پرانی های شما رو به قول خودتون " علمی" بده! حالا چون گفته فیلم شما رو این قدر ریز می بینه که بخواد راجع بهش جو سازی کنه اومدی و خیلی ناشیانه سعی کردی شخصیتش رو تخریب کنی و بهش بگی اصلا تو کی هستی و اینکه باریکلا از این به بعد بچه ی خوبی باش من جای مادرتم!!! یعنی همون کاری رو کردی که مدام توی نوشته ات داری ازش انتقاد می کنی" تخریب شخصیت"!!! فقط فکر کنم عصبی تر از اونی بودی که یادت بیاد این امیر پوریا همون امیر پوریایی که چند دوره عضو هیات داورانی بوده که تو ازش جایزه گرفتی!!!! من فکر می کنم این روزها عصبی تر و پرخاشگر از اونی هستی که متوجه باشی خودت چقدر داری شخصیت خودت رو تخریب می کنی.... فقط امیدوارم وقتی متوجه بشی که خیلی دیر نشده باشه......

    100
    جمعه 11 ارديبهشت 1388 - 3:53
    -5
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    اقای علیرضا در پاسخ به شما باید بگم که لطفا اگه قصد اظهار نظر درباره مطلبی رو دارید اول کمی اطلاعات در اون باره دست و پا کنید ! خانم بنی اعتماد و اقای مهرجویی هم از منتقدا بدجور دلگیرن.

    گزارش کامل مراسم بزرگداشت رخشان بنی‌اعتماد در لندن:

    بنی‌اعتماد در پاسخ یکی از حضار که به نقدهای منفی امیر قادری و نیماحسنی نسب درباره خون بازی اشاره کرد که گفته بودند این فیلم، فیلم بنی اعتماد نیست، گفت: امیر قادری و نیما حسنی‌نسب را نمی‌شناسم! این که نقد فیلم نیست! گله‌گذاری خانوادگی است!!

    بني اعتماد در پاسخ گفت: «‌من فکر می‌کنم که اين نظری که از اين دو نفر آورديد و من نمی دانم که کی اند، اصلا نقادی فيلم نيست! بلکه يک جور شبيه گله گذاری خانوادگی است»!!

    در جشنواره فجر 87 حرکت باران کوثری دختر ایشون و جهانگیر کوثری شوهرشون که حتما به عنوان اعضای یک خانواده هم فکر و هم عقیده یکدیگر هستن, نسبت به منتقدین فیلم میزاک خیلی زشت و تهوع اور بود. اقای کوثری به نیما حسنی نسب گفت بی سواد! باران کوثری هم از اول تا اخر برنامه نقد و بررسی آب می خورد و به سوالات منتقدین پوزخند می زد و دهن کجی میکرد!!

    تازه ترین گفتگوی داریوش مهرجویی:

    از فیلمهایی که هم اکنون بر پرده اکران سینماها هستند کدام را دیده اید؟ آیا فیلم های آقای بیضایی یا خانم میلانی را دیده اید؟

    مهرجویی: نه ندیده ام، ولی می خواهم ببینم.

    برخی فیلمسازان مطرح مثل ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی، تهمینه میلانی و کمال تبریزی از برخوردهایی که برخی منتقدان با فیلم بیضایی داشتند به شدت گلایه داشتند. نظر شما درباره این برخوردها چیست؟

    مهرجویی: به نظر من هم برخورد درستی نکردند. البته من نمی خواهم اسم ببرم، ولی برخی منتقدان به نظرم برخورد خوبی نداشتند.

    ساغر
    جمعه 11 ارديبهشت 1388 - 7:0
    -6
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    شاید برای امیر پوریا لازم بود که چنین پاسخی دریافت کند ولی تهمینه میلانی ناخواسته یک ضد تبلیغ برای امیر پوریا تدارک دیده بو.دبا آنکه از سطر سطر یاداشتش بر می آید که از اتفاق به شدت امیر پوریا و ویژگیهای رفتاریش را میشناسد سر پیکان را به طرف خودش گرفته و این تاسف را برجای گذاشته که یک کارگردان انقدر در متن اخبار و نقدهای نشریات نیست که نام منتقدانی که در عرصه فیلم به کررات قلم میزنند را نمیشناسد. البته گویا در این خود محوری حاکم بر جامعه بی توجهی به مطبوعات برتری ایجاد میکند . حال آنکه این بازتاب مشکل کلی تری است که کارگردانان ما با بیتوجهی به مطبوعات راه خود را می روند و به این نحو از مخاطب دور میشوند و نتیجه اش مرگ سینمای ایران است. خانم میلانی با ساخت فیلمهایی تحت عنوان عاریه فمینیستی کلیت فمینیست را در جامعه خدشه دار کرد و با روی آوردن به ساخت فیلمهای مبتذل تجاری این مجال را ایجاد کرد تا سینمایی که توام با زنانه نگری است به هزل گرفته شود . تاریخ سینما هیچگاه اجحاف خانم میلانی در حق زنان را فراموش نخواهد کرد . و همینطور او را محکوم خواهد کرد که زیر لوای مقوله مقدسی به نام زنانه نگری با رفتارش چنین تحجری از جامعه روشنفکری زنان به نمایش گذاشت که انقدر از ابزار دم دستی استفاده کند و به جای پاسخی منطقی و دیالکتیک طرف دیالوگش را هیچ بپندارد . اگر امیر پوریا و نشریات تا این حد غیر قابل تاملند پس چرا خانم میلانی را تا این حد بر آشفته کرده اند و اصلا کسی که تریبون و سخنرانانش را قبول ندارد چرا از همان تریبون برای ردش بهره میگیرد . خانم میلانی از این به بعد لطفا به نمایندگی زنان ایرانی سخن نگویید . ما نماینده روشنفکر نمای متحجر نمیخواهیم.

    آریان.گ
    جمعه 11 ارديبهشت 1388 - 13:34
    -4
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    متاسفانه خانوم میلانی اسیر خودشیفتگی مفرط شدند و هیچجور نمیتونند قبول کنند فیلم بدی ساختن و هر کس که اعتقاد به بد بودن این فیلم داره را به اشکال مختلف متهم میکنند .

    در توانایی های امیر پوریا شکی نیست و قطعا خانوم میلانی شوخی کردن که ایشون را نمیشناسن چون فک میکنم آقای پوریا بیش از 15 سال که در مجلات مطرح سینمایی کشور مینویسند.

    در ضمن رجوع کنید به نقد امیر پوریا در باره وقتی همه خوابیم در شماره اخیر ماهنامه فیلم تا متوجه نقد منطقی و حساب شده بشید .


    جمعه 11 ارديبهشت 1388 - 15:24
    5
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    هم میلانی و هم پوریا خودشیفته هستند!!

    علی
    جمعه 11 ارديبهشت 1388 - 18:44
    -1
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    از بین تمام کامنتهایی که در بالا خواندم، برای یک نفر خیلی متاسف و متاثر شدم که اتفاقا شیوه ی نگارشش خیلی شبیه به خود امیر پوریاست!! که زمانی درباره ی فیلم خوب دوزن نقدی بسیار مبتذل و سرتاسر عقده نوشته بود.

    ساغر نامی دخترانه است. واقعا بعضی مواقع برای برخی زنان متاسف می شوم. چون خودشان هم انگار تمایلی ندارند که حق و حقوق پایمال شده ی خود را دریافت کنند و بدشان نمی آید همیشه تو سری خور باقی بمانند. قوانین جامعه ی ما کاملا عقیم و مردسالارانه است. همه ی حق و حقوق از حق طلاق گرفته تا حق مسکن، حق تحصیل، حق شغل، حق سفر و ........ و حق حضانت فرزند همگی با مرد است. این موضوع بسیار برای مردان فرهیخته آزاردهنده است. یعنی یک زن مجرد اگر در دانشگاه قبول شود و پدرش اجازه ندهد، نمی تواند به دانشگاه برود. اگر ازدواج کند نیز برای تحصیل و یا ادامه ی آن به اجازه ی همسرش نیاز است. من در اطرافم چنین نمونه هایی بسیار دیده ام. یک مرد می تواند به زنش خیانت کند، زن دوم بگیرد، ولی اگر زن اول تقاضای طلاق کند، اگر شوهر نخواهد، می تواند انقدر او را طلاق ندهد تا موهایش رنگ دندانهایش شود. حالا اگر برعکسش اتفاق بیفتد چه؟ یک زن اگر به شوهرش خیانت کند، سنگسار می شود. زن بدون اجازه ی شوهرش نمی تواند پاسپورت بگیرد و حتی برای تمدید پاسپورت خود به اجازه ی همسرش نیازمند است. در صورتی که این نیاز بالعکس نیست. یعنی مرد هیچگاه برای هیچ کاری نیازی به اجازه ی زنش ندارد. زن بدون شوهرش نمی تواند در هتلی اقامت کند. هزاران مثال دیگر می توانم بیاورم. درباره ی مساله ی ارث و میراث زن و مرد هم انقدر بحث در مورد بی عدالتی وجود دارد که گاهی آدم متاسف می شود که در چنین جامعه ای زندگی می کند. اینکه تنها یک هشتم ثروت یک مرد پس از مرگ به شریک زندگیش برسد....... اگر آن ثروت زمین و ملک باشد، تنها درختهایش!!!!!

    حالا خانم ساغر فیلمهای خانم تهمینه را عاریه فمینیستی می نامد!!! فیلم دوزن که تقریبا 99% منتقدان و نویسندگان و فرهیختگان ایران و حتی خارج آن را پسندیدند و فقط یکی دو منتقد که اتفاقا یکی شان جناب پوریا بود، و احتمالا مردی متعصب و متحجر و طرفدار مرد سالاری است، نقدی مزخرف برای آن نوشت. امیر پوریا منتقد خوبی نیست و ان شاءالله اگر 100 سال دیگر هم بنویسد، به جایگاه و درجه ی رشد و بلوغ فکری امثال طوسی و طالبی نژاد و گلمکانی و کریمی نمی رسد. دوزن همین مساله ی مردسالاری و قوانین ضد زن در جامعه را مطرح کرده بود. این که اگر به شعور یک زن از طرف شوهر توهین شد و جلوی آزادی و پیشرفت او گرفته شد، نمی تواند طلاق بگیرد و تنها باید شوهرش فاسد و معتاد و مشروب خوار و زن باره و ...... باشد، یعنی در مورد طلاق اصلا به جنبه های معنوی حقوق زنان توجه نمی شود. مورد دیگر این فیلم، حق تحصیل زن بود که به زیبایی در فیلم مطرح شده بود. و یا نیمه ی پنهان که فکر نمی کنم هیچ کس از دیدن آن لذتی عمیق نبرده باشد. ساغر خانم شما که آثار باشکوه دوزن، نیمه پنهان و واکنش پنجم را مبتذل تجاری می نامی، حتما سینمای مورد علاقه ات فیلمهای چتری برای دو نفر، زمانه، آبی، ازدواج صورتی، و یا چارچنگولی هستند. دوزن باعث ایجاد جریانی در سینمای ایران شد و همه زنان سینماگر مثل گوهر خیراندیش، مینو فرشچی، مریلا زارعی، مرضیه برومند، فریماه فرجامی و ..... اعتراف می کنند که دوزن بود که انقلابی مثبت در حضور زن در سینمای ایران را به وجود آورد. فیلمی که در جشنواره های مهم خارجی به آن توجه بسیاری شد و جایزه های فراوانی گرفت. واکنش پنجم هم به روشنی به مساله ی حضانت فرزند اشاره کرده بود. یکی از دلایلی که زنها کم کم دارند بیدار می شوند و به حقوق خود توجه و اعتراض می کنند، ( قضیه ی یک میلیون امضاء ) چه خانم میلانی و آثارش را دوست داشته باشیم و چه نه، فیلمهای او هستند. تا قبل از دوزن هیچ اثری در احقاق حقوق زنان ساخته نشده بود. دوزن اثری بیدارکننده بود و روی من به عنوان یک مرد تاثیر فوق العاده ای داشت.

    واقعا بعضی زنان مثل شما لیاقت حق و حقوق برابر با مردها را ندارند و شاید این شرایط را دوست دارند. من خود از طرفداران برابری حقوق زن و مرد در جامعه هستم و گاهی در قبال زنان احساس شرمندگی می کنم. اما زنانی مثل شما را که می بینم، پشیمان می شوم!

    حتی اگر از حرکت اشتباه خانم تهمینه در برنامه ی گذشته ی سینما-صدا انتقاد کنیم که 100% فرزاد حسنی هم کم تقصیر نبوده، باید خیلی ابله باشیم که تاثیر خوب و شگرف تهمینه میلانی را در سینمای ایران انکار کنیم و کل کارنامه ی درخشان او را زیر سوال ببریم.

    ستاره
    شنبه 12 ارديبهشت 1388 - 0:44
    -3
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    هرچه قدر که نقد آقای پوریا در نهایت منطق و آرامش نوشته شده بود ، پاسخ های خانم میلانی از روی عصبیت و پرخاش و خودشیفتگی بود. درست مثل رفتارشون در برنامه سینما صدا ...

    خانم میلانی البته می دونم که شما به این سایت که جزو همون لانه جاسوسی علیه شما و آثار شما هستند سری نمی زنید و اگر هم سری بزنید ، صد البته ادعا می کنید که اصلا از وجود این سایت خبر ندارید !!! اما به هر حال من نظرم رو می گم شاید به گوش شما برسه :

    من تازه لیسانس روانشناسی بالینی گرفتم. الانم دارم واسه ارشد می خونم. با اینکه هنوز اول راهم ولی مهمترین درسی که از بهترین استادام یاد گرفتم اینه که همیشه حواسم جمع باشه ، سعی نکنم توی بحث ها و دعواهای شخصی ار روانشناسی به نفع خودم استفاده کنم.

    شما توی این بحث های اخیر مدام دارید سعی می کنید همه رو با اطلاعات روانشناسی بکوبید و چه در جواب فرزاد حسنی و یا امیر پوریا ، معلومات روانشناسی تونو به رخ می کشید!

    اشکال کار در اینه که عمل شما ، لحن پرخاشگر شما ، خودبزرگ بینی شما و خشمی که در گفتار و رفتارتون موج می زنه ، بیشتر از صرف کلامی که بیان می کنید ، بیانگر شخصیت شماست.

    این نظریه ها و تئوری ها ، بالغ و کودک و والد ، شخصیت خودشیفته ، کودک درون و ... همه به جای خودش درست و منطقی اما اطلاع داشتن از این ها نیست که تهمینه میلانی رو به من می شناسونه.

    عدم تحمل نقد و پاسخگویی در برابر انتقاد و توهین به شنونده چیزیه که من در تهمینه میلانی می بینم .

    امیدوارم شما این نظر رو بخونید


    شنبه 12 ارديبهشت 1388 - 3:2
    4
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    تقصیر با حسنی و پوریا بوده.

    ساغر
    شنبه 12 ارديبهشت 1388 - 8:36
    4
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    آقای علی عزیز شما لطف کنید و سنگ احقاق حقوق خودتان را به سینه بزنید چرا که ما زنان خودمان بهتر میدانیم که چگونه از حق و حقوق خودمان دفاع کنیم . نوع حمایت متحجرانه از حقوق زنان آنها را بیش از پیش در معرض اجحاف قرار میدهد . نوع ادبیات من هیچ ارتباطی به ادبیات آقای پوریا ندارد و فقط شاید ادبیات هردو ما ژورنالیستی و ادبی باشد . هرچند که من ایشان را به عنوان یک همکار میشناسم و بسیاری از رفتارهایش برایم قابل قبول نیست.شما هم که مدعی هوش و آگاهی هستید چطور مفهوم یک متن ساده را نمی فهمید. من دوزن و دیگر فیلمهای میلانی را تجاری نخوانده ام بلکه گفته ام کسی که خودش را به عنوان فیلمساز فمینیست معرفی میکند حق ندارد به ساخت فیلم های تجاری از نوع سوپر استار دست بزند و مقوله فمینیست را به سینمای تجاری بیالاید. من هم در زمان اکران فیلم دو زن و نیمه پنهان از دیدن آنها لذت بردم اما در جایگاه یک دختر نوجوان نه کسی که حالا مقولات را با حساسیت تجزیه تحلیل میکند. اگر ما به دنبال احقاق حقوق زنان هستیم باید از شعار دست برداریم . سینمای ایران شاهد فیلمهایی به شدت زنانه نگر و زن محور بین از سوی کارگردانان مطرحی چون رخشان بنی اعتماد و داریوش مهرجویی و دیگران هست و فیلمهایی که مستقیم و دمدستی مسایل زنان را مطرح میکنند تنها حساسیت مردسالارانه حاکم را برمی انگیزند و تاثیری در جایگاه زنان نمی گذارند. آقای علی شما که مدعی طرفداری از زنان هستید در اعمالتان تا چه حد تابع بوده اید و از رفتارهای خودخواهانه مردسالارانه پرهیز کردهاید . شما که جای خود دارید جامعه روشنفکری مردانه ما نیز هنوز در عمل طرفدار زنان نیست . شعار هیچگاه ما زنان را از اجحاف مصون نمی دارد .

    نرگس
    شنبه 12 ارديبهشت 1388 - 23:19
    -1
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت‌های هفتگی امیر قادری / 15 چیزی که ماه اول 1388 را ساختند...

    چی بگم والا!

    خدا می دونه چی درسته.

    به این وبلاگ سر بزنید.

    مزدک
    چهارشنبه 16 ارديبهشت 1388 - 13:34
    2
    موافقم مخالفم
     
    یادداشت مجله آف اسکرین درباره فیلم بهرام بیضایی و واکنش‌های منتقدان

    سلام به همگی

    اقای امیر پوریا با ان رفتار زشتی که در جلسه نقد فیلم استاد بیضایی پس از نمایش ان در جشنواره از خود بروز داد , روی دیگر شخصیتش را برای همگان اشکار ساخت.

    به ساغر. دوست خوب در مورد فیلمهای سارا و بانوی مهرجویی با تو موافقم. اما در مورد لیلا نه. لیلا از نظر کارگردانی و ساختار , فیلم بسیار خوب و خوش تکنیکی است. اما از نظر مضمون و فیلمنامه خیر. داستان فیلم نوشته خانم مهناز انصاریان است. اما متاسفانه کاملا ضد حقوق زنان است! و اصلا قابل باور نیست. زن در فیلم لیلا ماشین جوجه کشی است! هم زن نخست یعنی لیلا و هم زن دوم. لیلا به خاطر نقصی که اصلا خودخواسته نیست , تن به یک تسلیم احمقانه می دهد و حاضر می شود برای شوهرش که از صمیم قلب او را دوست دارد ، خواستگاری بکند!! هیچ زن عاقلی حاضر به انجام چنین کاری نیست. مخصوصا اگر از خانواده متمولی باشد. لیلا در سکانسی از فیلم می گوید: "ته دلم به خودم مي گم اگه رضا دوستم داشته باشه يه زن ديگه براش مهم نيست. فقط بهش يه بچه ميده. فرقي نكرده عشقمون سر جاشه."!!! اخر مگر چنین چیزی ممکن است؟ چطور زنی حاضر می شود که برای شوهرش به خواستگاری برود ، و بگوید عشقمون سرجاشه؟ من از ابتدا با این فیلم مشکل داشتم. زن دوم فیلم هم که نقش ان را شقایق فراهانی بازی می کند ماشین جوجه کشی است! کسی که بچه را به دنیا می اورد و طلاق را به راحتی می پذیرد. در حالی که تجربه ثابت کرده معمولا زنانی که وارد زندگی مردانی متاهل می شوند به این راحتی ها دست بردار ان مرد نیستند!!! خصوصا اگر ان مرد متمول هم باشد!

    با محتوای فیلم "روسری ابی" خانم بنی اعتماد هم از پایه و اساس مخالفم. چون متاسفانه مهر تایید بر یکی از مشکلات جامعه ما می گذارد که پیرمردی متمول که همسرش فوت کرده و فرزندان بسیار و حتی نوه دارد , زنی ان هم از طبقه پایین و کارگر را به همسری بگیرد که باز هم این موضوع در جامعه ما قابل قبول نیست .

    بین فیلمسازان ما تنها بهرام بیضایی و تهمینه میلانی بوده اند که سیمای زنان فیلمهایشان قابل باور بوده و به ستیز با تحجر گرایی و قوانین متحجر جامعه پرداخته اند. مخصوصا در سگ کشی و دوزن.

    با تشکر

    هادی
    چهارشنبه 26 اسفند 1388 - 19:41
    0
    موافقم مخالفم
     
    کدام فیلم؟کدام سینما

    خانم میلانی من هم دل خوشی از این دارودسته ی نو کیسه ی منتقد مسلک و به قول علی معلم عزیز روشنفکر نما بیزارم

    اما یک سوال

    شما واقعن خودتان را ادم قد بلند هنری می دانید؟

    کدام هنر؟

    منظورتان این چیزهایی ست که ساخته ای و اسمش را گذاشته اید فیلم

    این ها که همه اش فیلمفارسی های فمینیستی آبگوشتی ست

    باز به غیرت همین روشنفکر نماهایی که لااقل در این شرایط خرد انتقادی دارند

    می دانید خرد انتقادی چیست؟

    کتاب می خوانید اصلن؟

    اما من می دانم همین بچه های منتقد پیشه کتاب می خوانند

    شما واقعن سینمای خودتا ن را رو به رشدمی دانید؟

    من متاسفم واقعن

    تاسف من زمانی شدید تر شد که شما کتاب و رمان سطح پایینی مثل دا را که همه می دانیم چگونه به شمارگان صد رسید را تایید می کنید

    خانم میلانی برای سینمای شما متاسفم

    و دست همان کسانی که منتقد شما بوده اند را می بوسم چون در این شرایط نان قرض نمی دهند و اندک شرفی دارند برای جدا کردن سره از ناسره.

    اضافه کردن نظر جدید
    :             
    :        
    :  
    :       






    خبرهای سینمای ما را در صندوق پستی خود دریافت کنید.
    پست الکترونيکی (Email):

    mobile view
    ...اگر از تلفن همراه استفاده می‌کنید
    بازديد امروز: 193589
    بازديد ديروز: 1255954
    متوسط بازديد هفته گذشته: 1048021
    بیشترین بازدید در روز ‌یکشنبه 23 بهمن 1390 : 1490465
    مجموع بازديدها: 366149954



    cinemaema web awards



    Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
    استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
    کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

    مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

     




    close cinemaema.com عکس روز دیالوگ روز تبلیغات