دانلود

 ناگفته‌هايي از «كلاه قرمزي و بچه ننه» و «قهوه تلخ» : محمدرضا هدايتي: با «پسرعمه‌زا» دوباره بچه شدم :: سينمای ما ::

   


fajr teazer31

«روز روشن» (حسین شهابی)

«خسته نباشید» (محسن قرایی)

«دلتنگی‌های عاشقانه» (رضا اعظمیان)

«خاک و مرجان» (مسعود اطیابی)

«بشارت به یک شهروند هزاره سوم» (محمدهادی کریمی)

«حوض نقاشی» (مازيار ميري)

«جیب‌بر خیابان جنوبی» (سیاوش اسعدی)

«آفتاب، مهتاب، زمین»

«استرداد»

 

«رسوایی» (مسعود ده‌نمکی)

«چه خوبه که برگشتی» ( داریوش مهرجویی)

«دربند» (پرویز شهبازی)

«هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» (پوران درخشنده)

«گهواره‌اي براي مادر» (پناه بر خدا رضایی)

«برلين-7» (رامتین لوافی )

«غریبه» (حمید بهمنی)

«گناهکاران» (فرامرز قریبیان)

«زیباتر از زندگی » (انسیه شاه‌حسینی)

bottom banner


fajr posters 30
 
 
 


این بخش به زودی تکمیل خواهد شد
fajr film 29

«روز روشن» (حسین شهابی)

«خسته نباشید» (محسن قرایی)

«دلتنگی‌های عاشقانه» (رضا اعظمیان)

«خاک و مرجان» (مسعود اطیابی)

«بشارت به یک شهروند هزاره سوم» (محمدهادی کریمی)

«حوض نقاشی» (مازيار ميري)

«جیب‌بر خیابان جنوبی» (سیاوش اسعدی)

«آفتاب، مهتاب، زمین»

«استرداد»

 

«رسوایی» (مسعود ده‌نمکی)

«چه خوبه که برگشتی» ( داریوش مهرجویی)

«دربند» (پرویز شهبازی)

«هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» (پوران درخشنده)

«گهواره‌اي براي مادر» (پناه بر خدا رضایی)

«برلين-7» (رامتین لوافی )

«غریبه» (حمید بهمنی)

«گناهکاران» (فرامرز قریبیان)

«زیباتر از زندگی » (انسیه شاه‌حسینی)

fajr cinema 30
 
fajr video
  صحنه هایی از فیلم «پله آخر» (علی مصطفا)
  صحنه هایی از فیلم «بیداری» (فرزاد موتمن)
  صحنه هایی از فیلم «روزهای زندگی» (پرویز شیخ طادی)
  صحنه هایی از فیلم «در انتظار معجزه» (رسول صدرعاملی)
  صحنه هایی از فیلم «بیخود و بی جهت» (عبدالرضا کاهانی)

adv
در صورت علاقه به درج آگهي در پايگاه خبري تحليلي سينماي ما می توانید با شماره تلفن های دفتر سایت تماس بگیرید.
تلفن: 88535305 (داخلی 109)
       09386503357 
آدرس: تهران - خيابان شهيد بهشتي (عباس آباد) - نرسیده به خیابان میرزای شیرازی - ساختمان پارسه - واحد 12
پست الكترونيكي: [email protected]

> برای مشاهده تعرفه آگهی‌ها اینجا کلیک کنید
Nokia

i news
سینمای ما-  فرشته طائرپور به نمایندگی از جامعه فرهنگی،هنری مقابل رییس‌جمهور سخن گفت. این هنرمند عرصه سینما 31 فروردین ماه همزمان با تولد حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن در "همایش ملی زنان، نقش‌آفرینان عرصه اقتصاد و فرهنگ" مقابل حسن روحانی متنی را قرائت کرد. متن کامل این سخنان بدین شرح است: ...
سینمای ما- فیلمنامه فیلم سینمایی «برباد رفته» که قرار است توسط رضا عطاران ساخته شود، به قلم امیر مهدی ژوله در حال نگارش است. بنابراین گزارش، فیلمنامه این فیلم در مرحله نگارش است و موافقت های اولیه ساخت «بر باد رفته» توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ...
سینمای ما- شورای صنفی نمایش در تازه‌ترین جلسه خود که دوشنبه بیست و پنجم فرودین‌ برگزار شد قرارداد اکران سه فیلم جدید را ثبت کرد. با پایین آمدن کف فروش «با دیگران» که در سینما فرهنگ روی پرده است، از چهارشنبه جاری نمایش این فیلم در سینمای سرگروهش به پایان می‌رسد و «زندگی جای دیگریست» ...
Main News
 
سینمای ما-  فرشته طائرپور به نمایندگی از جامعه فرهنگی،هنری مقابل رییس‌جمهور سخن گفت. این هنرمند عرصه سینما 31 فروردین ماه همزمان با تولد حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن در "همایش ملی زنان، نقش‌آفرینان عرصه اقتصاد و فرهنگ" مقابل حسن روحانی متنی را قرائت کرد. متن کامل این سخنان بدین شرح است: ...
 
سینمای ما- فیلم علمی تخیلی 100 میلیون دلاری جانی دپ در رقابت با «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» و «ریو 2» در کنار فیلم مسیحی «بهشت واقعی است» جایگاه متفاوتی کسب نکرد. به نقل از د رپ، در حالی که فیلم ابرقهرمانی «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» برای سومین جمعه پیاپی...
 
سینمای ما- جیمز کامرون کارگردان و سازنده فیلم «آواتار» اعلام کرد فیلمنامه سه فیلمی که می خواهد در ادامه آواتار بسازد تا 6 هفته دیگر آماده می شود.  به نقل از هالیوود ریپورتر، جیمز کامرون با بیان این که فیلمنامه سه فیلم بعدی «آواتار» ظرف 6 هفته آینده تکمیل می‌شود، منتظران این مجموعه را خوشحال کرد...
 
سینمای ما- کمپانی فاکس بار دیگر ساخت قسمت دوم فیلم خاطره‌انگیز «خانم داوت فایر» را در برنامه قرار داده است.  استودیوی فاکس 2000 در حال تهیه قسمت دوم فیلم کمدی مشهور سال 1993 یعنی «خانم داوت فایر» است که کریس کلمبوس و رابین ویلیامز را بار دیگر کنار هم قرار می دهد. دیوید برنباوم که فیلم «الف» را نوشته بود مسئولیت ...
 
سینمای ما- با اعلام اسامی دو بخشی که عباس کیارستمی داوری آن ها را در جشنواره کن شصت و هفتم برعهده دارد، روشن شد هیچ فیلم ایرانی در این دو بخش جای ندارد. در حالی که عباس کیارستمی فیلمساز مشهور ایرانی امسال ریاست بخش داوری فیم کوتاه و بخش سینه فونداسیون را برعهده دارد، نام هیچ اثر ایرانی ...
 
 
سینمای ما- معاونت ارتباطات و امور رسانه‌ای بنیاد سینمایی فارابی از تمدید مهلت ارائه‌ی آثار به نخستین جشن رسانه‌ها در حوزه‌ی سینما تا سوم اردیبهشت‌ماه ۹۳ خبر داد.  از آنجا که استقبال اهالی رسانه از این جشنواره بیشتر از میزان تصور بود و به‌دلیل این‌که تماس‌ها و درخواست‌های متعددی درباره‌ی تمدید مهلت ارسال آثار به دبیرخانه‌ی جشنواره از سوی اهالی رسانه ...
 
سینمای ما- «نیکول گارسیا» کارگردان و فیلمنامه‌نویس فرانسوی به عنوان رئیس هیأت داوران جشنواره فیلم کن معرفی شد. برگزارکنندگان شصت و هفتمین جشنواره فیلم کن، «نیکول گارسیا»، بازیگر، کارگردان و فیلمنامه نویس فرانسوی را به عنوان رئیس هیأت داوران بخش دوربین طلایی این دوره از رقابت‌‌ها معرفی کردند. پیش از ...
 
سینمای ما- فیلمنامه فیلم سینمایی «برباد رفته» که قرار است توسط رضا عطاران ساخته شود، به قلم امیر مهدی ژوله در حال نگارش است. بنابراین گزارش، فیلمنامه این فیلم در مرحله نگارش است و موافقت های اولیه ساخت «بر باد رفته» توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ...
 
سینمای ما- سردار عزیزمحمدی رئیس اتحادیه باشگاه فوتبال ایران در نشست خبری پروژه فرهنگی هنری یار دوازدهم خاطر نشان کرد: قرار است 60 نفر از ورزشکاران و 40 نفر از هنرمندان در برزیل حضور پیدا کنند. نشست خبری پروژه فرهنگی هنری یار دوازدهم با حضور محمدحسین لطیفی، سیدجواد هاشمی، محمدرضاگلزار و سردار عزیز محمدی برگزار شد...
 
سینمای ما- شورای صنفی نمایش در تازه‌ترین جلسه خود که دوشنبه بیست و پنجم فرودین‌ برگزار شد قرارداد اکران سه فیلم جدید را ثبت کرد. با پایین آمدن کف فروش «با دیگران» که در سینما فرهنگ روی پرده است، از چهارشنبه جاری نمایش این فیلم در سینمای سرگروهش به پایان می‌رسد و «زندگی جای دیگریست» ...
 
سینمای ما- در روزهای اخیر خبری مبنی بر ساخت فیلم بعدی اصغر فرهادی در ترکیه منتشر شده است که روابط عمومی دفتر فیلمسازی فرهادی اعلام کرده است که به هیچ وجه این خبر صحت نداشته و توسط این کارگردان، تکذیب می‌شود..
 
سینمای ما- فیلم کوتاه «صبح روز بعد» در بخش مسابقه بیست ونهمین دوره جشنواره «بلاک» برلین در کشور آلمان حضور دارد. طبق اعلام دست‌اندرکاران این فیلم کوتاه، بیست و نهمین دوره جشنواره «بلاک» در تاریخ 7 تا 11 می 2014 (17 تا 21 اردیبهشت ماه سال 93) در شهر برلین برگزار می‌شود. «صبح روز بعد» در آخرین روز جشنواره ...
 
سینمای ما- درام پیچیده و تو در توی «گذشته» یک تراژدی از نیات خوب و شروع بد و تصمیم‌های اشتباه است که (همگى) همزمان، درست به نظر می‌رسند. اصغر فرهادی، استیصال و خشم را همراه با تلاش برای تصحیح انتخاب‌های اشتباه در زندگی و تسلیم نشدن درباره گذشته، به نمایش می‌گذارد. در سکانس فوق‌العاده خوب ابتدای فیلم دو نفر را می‌بینیم که ...
 
سینمای ما- تهیه‌کننده فیلم «شب، بیرون» گفت: من درِ تجربه را به روی خودم باز کرده‌ام و زمانی که فکر کنم بازیگر شده‌ام، آخرین روز کاری‌ام است؛ چون همچنان می‌خواهم تجربه کنم و واقعیت این است که مجال تجربه در کارهای دیگر برای من پیش نمی‌آید، اما در کارهای مستقل است که این فضا جاری است...
 
سینمای ما- لئوناردو دی‌کاپریو در تریلر «بازگشت» به کارگردانی آلخاندرو گونزالس ایناریتو فیلمساز مکزیکی بازی می‌کند. این پروژه تولید شرکت نیو ریجنسی است و انتظار می‌رود تولید آن از سپتامبر امسال شروع شود. «بازگشت»‌ (The Revenant) از روی رمان «بازگشت: رمانی درباره یک انتقام» نوشته مایکل پانکی ساخته می‌شود که سال 2003 منتشر شد...
 
سینمای ما- در سه دهه گذشته آن‌قدر فیلم‌های سطحی و مبتذل درباره جنگ 8ساله عراق علیه ایران و تاریخ انقلاب ساختند و حماسه‌های بی‌نظیر روزگار دفاع ملی را لوث کرده‌اند که می‌توان آنها را یکی از خیل عوامل زاویه‌گیری نسل‌های بعدی دانست. تحریف‌ها، غلوها، صحنه‌های ضعیف و شخصیت‌پردازی‌های ضعیف‌تر چنان بود که بیننده با خود می‌گوید اگر جانبازی‌های دوره دفاع یا حکایت‌های دوره انقلاب این بوده که خُنُک‌تر از آن ...
 
سینمای ما- تازه‌ترین ساخته‌های ژان-لوک گدار، برادران داردن، کن لوچ، دیوید کراننبرگ و... در بخش رسمی شصت و هفتمین دوره جشنواره فیلم کن حضور دارند.  اسامی فیلم‌های بخش رسمی این دوره جشنواره کن پنجشنبه بعد از ظهر در نشستی خبری در پاریس با حضور تی‌یری فرمو مدیر عامل جشنواره کن و ژیل ژاکوب رئیس جشنواره اعلام شد...
 
سینمای ما- مدیران آکادمی علوم و هنرهای سینمایی ‌تقویم جوایز اسکار پیش رو را کامل کردند. برگزارکنندگان جوایز اسکار 25 مارس 2013 اعلام کردند هشتاد و هفتمین دوره جوایز آکادمی یکشنبه 22 فوریه 2015 (صبح دوشنبه 4 اسفند 1393) در دالبی تیه‌تر برگزار و به طور مستقیم از شبکه ای‌بی‌سی پخش می‌شود...
 
سینمای ما- مرضیه برومند معتقد است که چون با عشق فیلم و سریال‌هایش را می‌سازد این‌گونه مورد توجه مردم قرار می‌گیرد. وی معتقد است: متاسفانه دنیای ما دنیای خیلی خشنی است. ما هنرمندان سعی می‌کنیم این دنیا را بهتر کنیم و دنیایی پر از عشق را بسازیم. به نظر من چون با عشق فیلم و سریال‌هایم را می‌سازم این‌گونه مورد توجه مردم قرار می‌گیرد. به قول معروف هر آنچه...
toptitle
            از سال 1384
boghz

 

TopFilm
کارگردان : ابراهیم شیبانی
(امتیاز 88,0/100 - 183 رأي)
کارگردان : وحید موساییان
(امتیاز 33,2/100 - 28 رأي)
کارگردان : بهروز شعيبي
(امتیاز 81,6/100 - 86 رأي)
کارگردان : پوران درخشنده
(امتیاز 88,0/100 - 182 رأي)
کارگردان : اصغر فرهادی
(امتیاز 90,0/100 - 384 رأي)
VIDEO BANNER

bank
جهت مشاهده تيزر ها به صورت آنلاين نياز به برنامه Flash Player 9 داريد --- Download Flash Player 9 ---
بخش بانك تيزر سايت مناسب كاربراني است كه از اينترنت پر سرعت استفاده مي كنند




ناگفته‌هايي از «كلاه قرمزي و بچه ننه» و «قهوه تلخ»
محمدرضا هدايتي: با «پسرعمه‌زا» دوباره بچه شدم

سینمای ما-شايد خيلي‌ها هنوز ندانند «پسر‌عمه‌زا» با آن صداي خاص و تند تند حرف زدن بچه‌گانه‌اش، دست‌پخت محمدرضا هدايتي‌اي است كه نقش انواع و اقسام پيرمرد را در سريال‌هاي مهران مديري بازي كرده؛ از طغرل پاورچين تا جهانگيرشاه دلو در قهوه تلخ. او اين‌ روز‌ها با «كلاه‌قرمزي هوووو...» گفتن‌‌هايش دوباره سر زبان‌ها افتاده و همين باعث مي‌شود فكر كنيم اگر كسي او را در خيابان ببيند به جاي «سلام»، يك «محمدرضا هوووو»ي ‌كِشدار تحويلش مي‌دهد!

صحبت با هدايتي يك پيش‌فرض جالب داشت كه كمي باعث استرس شده بود و آن اينكه مي‌گويند: «كمدين‌ها اكثرا بداخلاق هستند»!

گفت‌وگويي كه در زير مي‌خوانيد حاصل يك‌ساعت گپ خودماني خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با محمدرضا هدايتي است كه برعكس تصور موجود نسبت به كمدين‌ها، اصلا بداخلاق نيست! او در كل گفت‌وگو خيلي راحت صحبت كرد و به پرسش‌هاي باربط و بي‌ربط درباره پسرعمه‌زا، ايرج طهماسب، حميد جبلي، مهران مديري، قهوه تلخ و ... پاسخ داد.

آقاي هدايتي، صحبت را از اينجا شروع كنيم كه اصلا چگونه وارد بازيگري شديد؟


من در مركز هنرهاي نمايشي زاهدان تئاتر كار مي‌كردم. البته از 10 سالگي در تئاتر بودم اما كار جدي‌ام از سال 70 در مركز هنرهاي نمايشي زاهدان آغاز شد. آنجا دو اثر را به جشنواره آورديم و من با آن آثار، بازيگر اول جشنواره شدم. همين عاملي شد كه به تهران فكر كنم. در همان سال‌ها كه تئاتر به جشنواره مي‌آورديم، يكسري دوست پيدا كردم كه به واسطه حمايت آن‌ها توانستم به بازي جلوي دوربين راه پيدا كنم.

همان سال‌هاي اولي كه به تهران آمدم، با دانشجويان تئاتر كار مي‌كرديم و حتي يك بار هم با آقاي زنجان‌پور و مودبيان كار كردم. بعد از اين‌ها با آقاي مديري آشنا شدم.

از اينجا به بعدش ديگر با مهران مديري در سرازيري موفقيت افتاديد...

راستش اصلا نمي‌خواستم با كمدي شروع كنم تا آنجا كه به سختي پذيرفتم با كمدي فعاليت جدي‌ام را آغاز كنم. در همه تئاتر‌هايي كه كار كرده بودم، نقش كمدي نداشتم و فكر نمي‌كردم كه بتوانم در اين زمينه موفق شوم ولي شدم و الان هم راضي هستم. واقعا بايد بگويم من خيلي آدم خوش‌شانسي بودم كه با مهران مديري كار كردم. اگر آغاز فعاليتم با او نبود، انقدر ديده نمي‌شدم. در واقع با مهران مديري ديده شدم كه كارگردان بزرگي مانند آقاي جعفري جوزاني نقش جدي و خوبي را در سريالي عظيمي مانند «در چشم باد» به من داد.

هيچ چيز بين پسرعمه‌زا و پيرمرد‌هايي كه در سريال‌هاي مهران مديري نقش‌ آنها را به خوبي ايفاء كرده‌ايد، مشترك نيست. دقيقا مي‌خواهم بگويم هيچ ربطي به هم ندارند. چه شد كه از تيم ايرج طهماسب و حميد جبلي سر درآورديد؟

آشنايي با ايرج طهماسب يكي ديگر از شانس‌هاي بزرگ زندگي من است. او و حميد جبلي الان ديگر جزو بهترين دوستان من هستند.اواخر سال 87 يك روز حبيب رضايي با من تماس گرفت و گفت كه آقاي طهماسب خواسته كه به دفتر بيايي و براي يك كار عروسكي تست بدهي، من هم رفتم. آنجا آقاي طهماسب گفت تلويزيون از ما مي‌خواهد پس از سال‌ها دوباره كلاه‌قرمزي را روي آنتن ببريم و ما هم يك عروسك به نام «پسرعمه‌زا» را به جمع‌مان اضافه كرده‌ايم و مي‌خواهيم صدايش را شما بگويي‌، من هم گفتم با كمال ميل!

پس از آن، يك ماه هر روز ما و عروسك‌‌گردان‌ها با هم تمرين مي‌كرديم و صداهاي مختلف را روي عروسك‌ها مي‌گذاشتيم تا سرانجام، آقاي طهماسب گفت اين خنگ‌بازي‌‌، خنده‌ها و «ها» گفتن را براي «پسر‌عمه‌زا» نگه‌دار.

دو سه روز اولي كه «كلاه‌قرمزي 88» را ضبط مي‌كرديم، صدايم اين كه الان هست، نبود و بيشتر شبيه كلاه‌قرمزي صحبت مي‌كردم. آن اوايل پسرعمه‌زا حتي صحبت هم نمي‌كرد اما هرچه كردم ديدم نمي‌توانم حرف نزنم! و همين شد كه يواش يواش عروسك زبان بسته‌، زبان باز كرد و به اين وضعيتي كه امروز مي‌بينيد، افتاد!

براي ما كه كلاه‌قرمزي بخشي از كودكي يا نوجواني‌مان را تشكيل مي‌دهد، حتي قرار گرفتن كنار اين عروسك هم جذاب و هم هيجان دارد. اين هيجان در بين تيم هم وجود دارد؟


من آدمي هستم كه تمام وقتم را يا در دفتر روي آلبوم‌هايم كار مي‌كنم، يا جلوي دوربين هستم و يا در خانه. در واقع بايد بگويم دفتر «صحرا فيلم» (دفتر تهيه‌كننده مجموعه‌هاي تلويزيوني و سينمايي كلاه‌قرمزي) تنها دفتري بود كه ترجيح مي‌دادم وقتم را آنجا بگذارنم و از وجود ايرج طهماسب و حميد جبلي لذت ببرم، آن‌ها دنياي تجربه هستند.

جبلي يك هنرمند عجيب و غريب است! شايد باورتان نشود اما عكاس خيلي خوبي است كه حتي از قبل از انقلاب هم عكاسي مي‌كرده اما يك بار هم نمايشگاه نگذاشته است. مجسمه مي‌سازد، نقاش خوبي است و خيلي چيز‌هاي ديگر؛ كلا حميد جبلي خيلي تجربه دارد. يا تنها يك حرف ايرج طهماسب باعث شد من آلبوم موسيقي‌ام را براي قشر نوجوان كار كنم، او يك روانشناس واقعي است.

مي‌توانيد بگوييد طهماسب چه گفت يا اينكه خصوصي است؟!


طهماسب مي‌گفت روي بچه‌ها كار كنيد. اگر براي بچه‌ها كار كنيد، فرد وقتي هنوز بچه است، طرفدارت مي‌شود؛‌ بزرگ شد باز هم طرفدارت است‌؛ بچه‌دار ‌شد طرفدارت است و اتفاقا بچه‌اش هم طرفدارتوست و همين‌طور تا آخر عمر طرفدار داري. يعني همين كاري كه او با كلاه‌قرمزي و پسرخاله انجام داد.

واقعا فكر مي‌كنيد چرا جذابيت كلاه‌قرمزي در تمام اين سال‌ها كم نشده است؟

مغز متفكر مجموعه كلاه‌قرمزي طهماسب است. او كودك را خوب مي‌شناسد و اگر بهتر بگويم يك روانشناس كودك است. مثلا ما كه بزرگ شده‌ايم ديگر نمي‌فهميم لذت ديدن يك توپ پلاستيكي يا بادكنك براي بچه چقدر زياد است. ما ديگر از ديدن توپ پلاستيكي لذت نمي‌بريم. اما شما همين توپ را داخل دكور بگذاريد كه نتواند آن را بردارد، بچه از حسرت آن توپ كه نمي‌تواند بَرَش دارد ديوانه مي‌شود. اين‌ها حرف‌هاي طهماسب است.

مي‌خواهم بگويم،‌ اين چيزها را ما فراموش كرده‌ايم اما طهماسب خير. به همين دليل كاري كه مي‌كند، مي‌گيرد و هم بچه‌ها و هم بزرگ‌ترها دوستش دارند. كلا به نظرم كارهاي كودكي كه نمي‌گيرد خلأ روانشناسي كودك دارد وگرنه شما مي‌بينيد، فلان عروسك قيافه بامزه و بانمكي دارد، صدايش هم خوب است، پس چرا نمي‌گيرد؟ چون بچگي‌اش كم است.

البته ما هم در كلاه‌قرمزي عروسك‌هايي داريم كه براي بزرگ‌ترها طراحي شده‌اند مانند آقاي همساده يا فاميل دور (البته فاميل دور خودش بچه‌اي است كه سبيل دارد!) اما اين‌ها همه كنار كلاه‌قرمزي جمع مي‌شوند كه سوپر استار جمع است و اتفاقا بخش كودكي كار هم روي او سوار شده است.

به قول شما «كلاه‌قرمزي» سوپراستار جمع است و حميد جبلي صداپيشگي‌اش را دارد و بداهه‌هاي خلاقانه مي‌گويد. از سوي ديگر مي‌گوييد مغز متفكر جمع، ايرج طهماسب است. واقعا كداميك بيشتر باعث شدند كه كلاه‌قرمزي به اينجا برسد؟


جبلي خيلي در كار دخيل است و نظر مي‌دهد. واقعا اين دو نفر با هم هستند، اما بگذاريد يك مثال بزنم. فيلم‌هاي كه حميد جبلي ساخته را مرور كنيد: «خواب سفيد»،‌ «پسرمريم». فيلم‌هاي جبلي تقريبا فيلم‌هاي روشنفكري است و مخاطب خاص‌تري دارد. در واقع دغدغه‌اش آن تيپ فيلم‌سازي است اما طهماسب خير. طهماسب فيلم‌هايش عاميانه‌تر و سرگرمي‌‌ساز‌تر است.

به همين دليل در كلاه‌قرمزي من نقش طهماسب را در طراحي شخصيت‌ها بيشتر ديدم. يعني مثلا مي‌گويد اين بار آدمي را بياوريم كه هرچه بلا به سرش مي‌آيد بخندد، ايده‌‌اش شد «آقاي همساده» و گرفت.

آقاي هدايتي! يكي از ويژگي شخصيت‌هايي كه شما تاكنون بازي كرده‌ايد، تكه كلام‌هايي بوده كه اتفاقا در بين مردم خيلي رواج پيدا كرد. «هااا» گفتن‌ها كش‌دار پسرعمه‌زا هم خيلي گرفته است. ايده اين تكه‌كلام‌ها با خودتان است يا كارگردان؟

ما در كلاه‌قرمزي، همه با هم مي‌نشينيم و موضوع و داستاني را انتخاب مي‌كنيم و سپس صداپيشه‌ها درباره آن موضوع شروع به حرف‌زدن مي‌كنند. اگر حاصل كار خوب شد آن را پرورش مي‌دهيم اما اگر نه مي‌گذاريمش كنار. اما در كل ديالوگ كتبي نداريم و همه حرف‌هايي كه رد و بدل مي‌شود بداهه است؛ يعني هرچه ذهن چرندگوتري داشته باشي موفق‌تر هستي. به همين دليل، عروسك‌هايي مانند «فاميل دور» يا «آقاي همساده» گل مي‌كنند.

«هااا» گفتن‌ها از كجا آمد؟

همان زمان كه تمرين مي‌كرديم، براي پسرعمه‌زا تكه كلام‌ها را گفتم اما رد شدم و فراموش كرده بودم اما طهماسب يادش ماند و گفت اين خوب است، نگهش‌دار. طهماسب مي‌گفت خوب مي‌شود اگر كسي پسرعمه‌زا را صدا زد به‌جاي جواب بگويد «ها»! يا وقتي خودش را به نفهمي مي‌زند هم بگويد «ها، ها، ها». در واقع همه تكه‌كلام‌ها همكاري مشترك است، همه با هم نظر داده‌ايم تا شخصيت شكل بگيرد. يعني همه با هم كمك مي‌كنيم تا چارچوب شخصيت‌ مشخص ‌شود و پس از آن ديگر تو مي‌شوي نگهبانش كه مي‌تواني در آن قالب، بداهه بگويي.

در كارهاي مهران مديري هم همينطور است؟


خير. در كارهاي مهران مديري‌، تكه‌كلام‌ها ناگهاني و به صورت بداهه شكل مي‌گيرند. خوبي كارهاي مديري اين است كه مي‌تواني حاصل كارت را همان شب از تلويزيون ببيني. يعني مي‌بيني كه اين بداهه خوب بود يا نه. اگر خوب بود نگهش مي‌داري و اگر نبود مي‌اندازي دور.

اما بگذاريد يك راز كمدي را براي‌تان بگويم: «تكرار،‌ تكرار، ‌تكرار». مثلا شما اگر در فواصل مختلف يك كلمه را تكرار كني در نهايت باعث مي‌شود مردم از خنده روده‌بُر شوند! امتحانش كنيد، مي‌گيرد! تكرار زياد يك كلمه، ‌آن را به هويت كاراكتر متصل مي‌كند. من در اكثر كارهايم تكه كلام داشتم به جز «قهوه تلخ» كه عمدا نخواستم تكه كلام داشته باشم.

صداپيشگي و كار كردن با عروسك‌گردان براي‌تان سخت‌تر بود يا بازي جلوي دوربين؟


كار عروسكي سخت‌تر است. چون وقتي شما جلوي دوربين هستي تمام اجزاي بدنت را در اختيار مي‌گيري؛ از ميميك صورت و نگاه كردن گرفته تا حركت فيزيكي اندام، اما در كارهاي عروسكي اصلا اين طور نيست. شما فقط صدا را مي‌گويي و فرد ديگري عروسك‌گرداني مي‌كند و گاها بين تو و عروسك‌گردان چند متري فاصله وجود دارد. حتي شايد گاهي اصلا مجبور شوي عروسكت را از مونيتور پشت صحنه نگاه كني. اين‌ها كار را سخت مي‌كند.

هماهنگي صداپيشه و عروسك‌گردان هم بايد سخت باشد.

بله. بگذاريد با يك مثال توضيح بدهم. ممكن است عروسك‌گردان هنگام ضبط برنامه حركتي انجام دهد كه در ذهن من نباشد. طبيعتا نمي‌شود بگويم حالا صبر كنيد كه من فكر كنم و ببينم متناسب با اين حركت چه بايد بگويم! صداپيشه بايد همان جا و في‌البداهه ديالوگي مناسب را بگويد. اين مساله براي عروسك‌گردان هم وجود دارد. در كارهاي بداهه ممكن است من چيزي بگويم كه اصلا در ذهن عروسك‌گردان نباشد، حالا او بايد درجا حركتي را متناسب با ديالوگ من طراحي كند، طوري كه بيننده فكر كند عروسك‌گردان و صداپيشه يك‌نفر هستند، اين خيلي سخت است.

حالا انصافا بخش صداپيشگي‌اش سخت‌تر است يا عروسك‌گرداني؟

عروسك‌گرداني بسيار بسيار سخت است. اگر بخواهم راستش را بگويم واقعا كارشان سخت‌تر از صداپيشه‌هاست. صداپيشه‌ها روبروي ميكروفن مي‌نشينند و يك ليوان آب هم جلوش است اما عروسك‌گردان زجري مي‌كشد بنده خدا! هرچه عروسك پرحرف‌تر باشد، بيشتر زجر مي‌كشد.

عروسك‌گردان پسرعمه‌زا كه بود؟

عروسك‌گردان پسر‌عمه‌زا امير‌ سلطان‌احمدي و عروسك‌گردان كلاه‌قرمزي خانم دنيا فني‌‌زاده بودند.

اين هماهنگي فوق‌العاده بين عروسك‌گردان و صداپيشه چگونه به دست مي‌آيد؟


با تمرين. آقاي طهماسب هميشه 10 ـ 15 روز قبل از آغاز كار، براي بچه‌ها تمرين مي‌گذارد تا شخصيت‌هايي كه كار مي‌كرديم يادمان بيايد و ارتباط بين صداپيشه و عروسك‌گردان دوباره شكل بگيرد.

باز هم مثالي در اين مورد مي‌زنم. به نظر من خانم دنيا فني‌زاده بهترين عروسك‌گردان در ايران است. حميد جبلي نفس مي‌كشد، ‌او به عروسك عكس‌العمل مي‌دهد، انقدر سريع. اين يعني چه؟ فني‌زاده ديگر با عروسكش يكي شده است و جانش جان عروسكي است كه پشت آن قرار گرفته.


كمي هم درباره «كلاه‌قرمزي و بچه‌ننه» بگوييد. استقبال مردم چطور بوده؟ كسي متوجه مي‌شود شما، صداپيشه پسرعمه‌زا هستيد؟

جالب است بگويم كه خيلي از مردم و حتي خيلي از همكارانم هنوز نمي‌دانند كه صداي پسر‌عمه‌زا براي من است! براي من جالب است كه همكارانم هم نمي‌دانند و وقتي متوجه اين موضوع مي‌شوند كاملا تعجب مي‌كنند.

درباره سوال‌تان پيرامون استقبال مخاطب هم، من بيشتر از طريق سايت اينترنتي‌‌ام، نظر مخاطبان را متوجه مي‌شوم. در كل درباره همه مجموعه‌هاي كلاه‌قرمزي تاكنون هيچ نظر آزار‌دهنده‌اي نشنيده‌ام. هرچه به گوشم رسيده مثبت و سرشار از انرژي بوده است.

يكي از نقد‌هايي كه مطرح مي‌شود، فارغ از درست يا غلط بودنش، درباره پايين آمدن كيفيت ديالوگ‌ها، هم‌بندي پلان‌هاي مختلف، موضوعات مطرح شده و ... در فيلم سينمايي «كلاه‌قرمزي و بچه‌ننه» در مقايسه با نسخه مجموعه تلويزيوني‌اش است. چيزي در اين‌باره شنيده‌ايد؟

اين اتفاقي كه در مقابل مجموعه تلويزيوني مي‌گوييد افتاده، طبيعي است. چون در نسخه تلويزيوني شما چندين قسمت مي‌بينيد و با آن جلو مي‌آييد.

مثلا در عيد امسال شما 13 قسمت كلاه‌قرمزي ديديد، اما در نسخه سينمايي فقط 90 دقيقه وقت داريم و بعد پرده را مي‌كشند و تمام. پس زمان زيادي براي چرند‌گويي و بداهه‌پردازي نيست. در نسخه سينمايي ما اصلا بداهه‌پردازي نداشتيم و كاملا براساس فيلمنامه جلو مي‌رفتيم چون بايد براساس يك زمان مشخص كار مي‌كرديم و فيلم را جلو مي‌برديم. حالا در قالب فيلمنامه من و حميد جبلي كمي ديالوگ‌ها را پس و پيش مي‌كرديم، اما زيادتر و كمتر نه. بنابراين من اسم اين اتفاقي كه گفتيد را افت كيفيت نمي‌گذارم، بلكه به نظرم اين خصوصيت مديوم سينماست.

البته فكر مي‌كنم شرايط كار در محيط استوديو خيلي راحت‌تر باشد تا در محيط باز، آن هم در زمستان شمال تهران.


بله دقيقا. «كلاه‌قرمزي و بچه‌ننه» از اين حيث خيلي فيلم سختي بود. كار عروسكي به خودي خود سخت است، حالا تصور كنيد كه لوكيشن‌هاي‌تان هم سخت باشد و شما بخواهيد در دل زمستان آن هم در هواي آزاد كار كنيد. هرچه لباس مي‌پوشيديم باز هم كم بود.

واقعا تصور كار كردن در آن سرما در شهرك دفاع مقدس يا در خانه خرابه روي تپه‌اي كه انتهاي بلور ارتش بود، خيلي سخت است. شايد باورتان نشود اما از پايين تپه تا بالاي آن كه لوكيشن خانه خرابه فيلم بود، حدود چهار درجه اختلاف دما داشتيم، اصلا يك وضعيتي! حالا من وقت داشتم كنار آتش بايستم اما شرايط عروسك‌گردان ها خيلي بد بود. بنده خداها مجبور بودند روي زمين به آن سردي و يخ زدگي دراز بكشند و كار كنند.

اما نتيجه كار خوب شده است...


بايد خوب مي‌شد. چون كار كلاه‌قرمزي است، 17 ـ 18 سال سابقه و طرفدار فراوان دارد، اين‌ها همه يك طرف. از طرف ديگر آقاي طهماسب سليقه‌ خاصي دارد و به راحتي از كنار سكانس‌ها و پلان‌ها نمي‌گذرد. آنچه مي‌گيريم بايد راضي‌اش كند، پس نتيجه بايد خوب مي‌شد.

خب! كمي هم برويم سراغ مهران مديري و «قهوه تلخ»‌. تيپ پيرمرد‌هاي سريال‌هاي مديري را بيشتر دوست داشتيد يا پسرعمه‌زا و شيطنت‌هاي بچه‌گانه‌اش را
؟

(چند ثانيه‌اي فكر مي‌كند) واقعا نمي‌توانم انتخاب كنم چون هر كدام‌شان لذت‌هاي عجيبي به من داده‌اند، هركدام يك‌جور.

پسر‌عمه‌زا من را درمان كرد و به دوران كودكي برد. او باعث شد من دوران كودكي‌ام را كنكاش كنم كه ببينم چه چيزهايي را دوست داشتم، چيز‌هايي كه بعد از اين‌ همه سال فراموش‌شان كرده بودم. من با پسرعمه‌زا دوباره بچه شدم. به همين دليل است كه مي‌گويم نمي‌توانم انتخاب كنم. هر كدام از شخصيت‌هايي كه بازي‌ مي‌كنم را مردم بيشتر دوست داشته‌باشند، براي بالاتر مي‌رود.

حالا مردم كدام شخصيت‌تان را بيشتر دوست دارند؟

هر شخصيت طرفداران خودش را دارد.ببينيد! بحث اين است كه كلاه‌قرمزي از قبل بوده و من از شهرت و جا‌افتادگي تيم طهماسب ـ جبلي استفاده مي‌كنم (يا شايد اسمش را بگذارند سوء استفاده!) اما شخصيت‌هاي مديري از قبل ساخته نشده‌اند.

اما خود مهران مديري در طنز يك برند است.

بله. كاملا درست است اما كاراكترها در كارهايش تكرار نشده‌اند. ولي كاراكترهاي كلاه‌قرمزي سال‌هاست است كه اجرا مي‌شوند، يعني در ذهن مردم جا افتاده‌تر هستند.

وضعيت بخش‌ پاياني «قهوه تلخ» به كجا رسيد؟ تمامش نمي‌كنيد؟


ما يك بخش ديگر داريم كه آقاي مديري بايد بيايد تا بگيريم و پرونده قهوه تلخ بسته شود. ايشان الان سرصحنه فيلم‌برداري «قلب يخي» است و بايد صبر كنيم كه كمي سرش خلوت شود.

البته الان سري 34 «قهوه تلخ» وارد بازار شده است. سه مجموعه ديگر داريم تا سريال به پايان برسد. الان دو سري از سه سري باقي‌مانده آماده توزيع در بازار است. تا آن زمان هم احتمالا كمي سر مهران مديري خلوت‌تر مي‌شود و پرونده «قهوه تلخ» را مي‌بندد.

وقفه‌هايي كه در توزيع «قهوه تلخ» بود، باعث شده كه برخي بگويند شايد چند قسمت پاياني ساخته نشود.

انصافا «قهوه تلخ» مشكلات زيادي داشت كه يكي از آنها مشكل پروانه كار بود. وزارت ارشاد پروانه كلي «قهوه تلخ» را لغو كرد و از آن به بعد ما بايد قسمت به قسمت پروانه كار بگيريم.

سرجريان ورود شخصيت‌ها به زمان حال؟

من خيلي جريانش را نفهميدم چون روال‌ ما همان روال قبل بود. گويا سياست‌ها تغيير كرد و گفتند بايد براي هر قسمت پروانه جداگانه بگيريد. به اين ترتيب، آن‌ها هر قسمت را نگاه مي‌كردند و اگر اصلاحيه لازم داشت مي‌گفتند. سپس پروانه و مجوز تكثير مي‌دادند. اين خودش زمان زيادي مي‌برد چون اگر يك روز پروانه كارتان ديرتر صادر شود كارخانه، تكثير كار شما را يك هفته عقب مي‌اندازد. همه بدقولي‌هاي‌مان به اين دليل بود.

كلا «قهوه تلخ» پر از شايعه بود. حتي شايعات هنگام توقف پروژه تا جايي پيش رفت كه برخي مي‌گفتند مهران مديري دلزده و افسرده شده است. اين شايعات به گوش شما هم مي‌رسيد؟ اصلا شايعه بود يا واقعيت؟

بگذاريد براي‌تان ساده‌اش كنم. دليل همه اين «شايعات» اين بود كه وزارت ارشاد مجوز انتشار «قهوه تلخ» را كلا لغو كرده بود. يعني ديگر اصلا قهوه تلخي نباشد! هيچ كس هم نفهميد چرا. بعد از آن ماه‌ها دوندگي شد تا كار ادامه پيدا كند. بالاخره مردم قسمت‌هاي مختلف را خريداري و براي ديدنش وقت و هزينه گذاشته بودند. خيلي تلاش شد كه به احترام مردم كار دوباره از سر گرفته شود تا اينكه بالاخره گفتند مجوز مي‌دهيم اما قسمت به قسمت. اين پروسه 6 ماه طول كشيد و پروژه در اين مدت كاملا تعطيل بود.

در اين شرايط تصور كنيد پروژه به آن بزرگي هيچ بازگشت سرمايه‌اي نداشت تا بتواند ادامه پيدا كند.

مشكل ارشاد با احتمال انطباق برخي ديالوگ‌ها با شرايط روز جامعه بود؟


شايد بله. نمي‌دانم شايد هم نه. شايد برخي فكر كردند در اين كار خيلي پول درآمده است در صورتي كه اينطور نبود. تبليغات وسيع «قهوه تلخ» و ... هزينه‌هاي زيادي داشت.

گفته مي‌شد كه مهران مديري براي هر قسمت از «قهوه تلخ» چهار، پنج ميليارد تومان درآمد دارد!

(مي‌خندد) كاش در بياورد. كاش اين رقم‌ها باشد كه در آينده بتواند كاري كه باب ميلش است را بسازد. اما واقعا بايد به همه دوستان بگويم نه بابا رقمي كه مردم مي‌گويند خيلي رقم عجيب و غريبي است، اصلا از اين خبرها نيست و چنين پول‌هايي رد و بدل نمي‌شود.

بالاخره خيلي‌ها حساب و كتاب مي‌كنند كه پشت جلد قيمت زده‌ايد 2500 تومان و نتيجه مي‌‌گيرند كه نصف هر مجموعه سود است! كلا بايد در اين دو سال، كل تيم ميلياردر شده باشند!

نمي‌دانم چطور اين سوء تفاهم‌ها كنار مي‌رود. باور كنيد خيلي از بازيگرها مستاجر هستند. واقعا اين سوء تفاهم‌ها ما را از مردم دور مي‌كند. من همينجا اعلام مي‌كنم كه به خدا من هنوز هم مستاجرم و اصلا چنين پول‌هايي كه گاهي گفته مي‌شود، در سينما و تلويزيون رد و بدل نمي‌شود.

بگذاريد اين را هم بگويم. «قهوه تلخ» يك پروژه كار آفرين بوده و چهار هزار نفر از كنار اين پروژه شغل دارند. از 150 نفري كه در لوكيشن هستند بگيريد تا كسي كه در كارخانه سي‌دي را در وَلت مي‌گذارد يا آنكه پاكت‌ها را بسته‌بندي مي‌كند و ... . يكبار آقاي گليان (يكي از تهيه‌كنندگان «قهوه تلخ») ليستي آورد كه بر اساس آن حقوق‌ها و دستمزد‌هايي كه بايد براي پروژه بدهد را حساب مي‌كرد. در آن ليست حدودا چهار هزار نفر اسم بود.

جداي از اين‌ها، فقط اجاره ساختمان محل لوكيشن‌ ما ماهيانه 20 يا 25 ميليون تومان است. تهيه‌كنندگان و سرمايه‌گذاران پروژه تازه از 5-6 سري قبل به سوددهي رسيده‌اند. يعني يكسال و اندي فقط و فقط هزينه كردند.

به عنوان پرسش آخر، براي كار كردن با مهران مديري راحت‌تر هستيد يا با ايرج طهماسب؟‌ مي‌گويند هر دو كمي بداخلاق هستند!


(مي‌خندد). نه بابا! اصلا بداخلاق نيستند! من با هر دو راحت هستم چون اجازه مي‌دهند هر كاري كه دوست دارم، جلوي دوربين بكنم.

هم مهران مديري و هم ايرج طهماسب در ژانر خودشان جزو بزرگان و افراد متبحر سينما و تلويزيون كشور محسوب مي‌شوند. بنابراين كار كردن با هر دو لذت بخش است.

مي‌گويند آنكه مي‌خندد يك درد دارد و آنكه مي‌خنداند هزار و يك درد. كمدين دردها را مي‌بيند و آن‌ها را براي ديگران تبديل به كاريكاتور و خنده مي‌كند. پس مي‌تواند فردي عميق‌تر و جدي‌تري باشد.



گفت‌‌وگو از محمد صادق لواساني خبرنگار سينمايي ايسنا


منبع : ایسنا

به روز شده در : پنجشنبه 16 شهريور 1391 - 17:54

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب | Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

در هنگام باركردن آيتمها خطايي رخ داد
سامیه*
جمعه 17 شهريور 1391 - 16:34
26
موافقم مخالفم
 

وای من عاشق پسر عمه زا هستم...

واقعا اقای طهماسب چند نسل طرفدار داره.

من
جمعه 17 شهريور 1391 - 18:16
13
موافقم مخالفم
 

من عاشق پسر عمه زا

بیشتر از کلاه قرمزی دوسش دارم

یک نظر تخصصی
شنبه 18 شهريور 1391 - 7:47
-4
موافقم مخالفم
 

اصالتا از نظر جمیع کارشناسان روانشناسی کودک کلاه قرمزی از ابتدا کاری برای کودک نبود کاری با موضوع کودک بود پس متنتان را اصلاح کنید پروسه کلاه قرمزی کاملا بزرگسالانه است .

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




mobile view
...ǐ� �� ���� ����� ������� �?���?�


cinemaema web awards



Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

 




close cinemaema.com ژ� ��� �?��� ��� ���?���